گفت: _ببین شیخ این قصه سر دراز دارد... همین قدر بدون اینا دنبال خوشتیپ های مُلَبَسی هستن که از طریق اونها روضههای خودشون رو برای مردم بخونن!
ابروهام رو کشیدم تو هم و دستی به محاسنم کشیدم و با اشاره به صورتم گفتم:
_سید هادی چرا اینطوری فکر میکنی؟!
این چهره.ی دلبر که ازش حرف میزنی که محاسنش یکی بود، یکی نبودن! بعد هم من که هنوز ملبس نشدم! تازه ما باید افتخارمون روضه خونی باشه مگه غیر از اینه!
گفت: _دلبر جان!!! اولا: که این جماعت صبرشون در این حدی هست که تو بود و نبودت یک دست بشه!دوما: دقت نکردی چی گفتماااااا؟! سوما: در خانه اگر کَس است یک حرف بس است...
گفتم: _حاجی من که نفهمیدم اینا چکار میکنن و ماجرا چیه! ولی... ولی یه سوال شرعی ذهنم رو الان درگیر کرده؟
سید هادی درحالیکه دستش رو برای یکی از بچههامون از فاصلهی زیاد بالا میبرد گفت:
_بگو مرتضی بگوشم اخوی...
لبخندی زدم و سرم رو انداختم پایین با یک حالت متشرعهای گفتم:
_سید جان این حرفهایی که ما و شما زدیم و بینمون رد و بدل شد، غیبت محسوب نمیشه؟!
بلند زد زیر خنده...
حقیقتا ناراحت شدم و اخم کردم و گفتم:
_دانستن عیب نیست، ندانستن عیب است اخوی!
زد به شونم و گفت:
_ببخش مرتضی جان خندم عمدی نبود، من رو یاد یکی از رفقام انداختی که خندم گرفت...یه بار همین رفیقمون که بنده خدا سنش هم زیاده ،تعریف میکرد: اوایل انقلاب که از ظلم و گناه شاه و فرح زنش می گفتیم، یه فامیلی داشتیم که به ظاهر مذهبی هم بود اما خوب کاری به انقلاب و این حرفها نداشت همیشه میگفت شما چرا پشت سر شاه غیبت میکنید!!!اینطوری تمام گناه های شاه اون دنیا میفته گردن شماااااا! بنده خدا رفیقمون گفت: یه بار هم نشستم درست و حسابی باهاش صحبت کردم که وقتی ظلم و گناهی به صورت جمعی و علنی واقع شد، اونوقت نه تنها #غیبت محسوب نمیشه که #وظیفهی بیان و #روشنگری کردن به عهده ی افراد هست تا کمک کنن که جلوی ظلم و گناهش رو بگیرن! البته ادامه داد: که اون بنده خدا قانع نشد چون درک درستی از دین جز نگاه فردی و صرف عبادت ظاهری بیشتر نداشت!!!
دستی به موهای سرم کشیدم و گفتم: _نهههههههه! ظلم و گناه!!!!! شیخ منصور و بچه هاشون!!!!! توی حوزه!!!!! خوب اگه واقعا اینها هم همینطورن که میگید، و در این حد گناه کار! چرا نمیندازنشون بیرون؟!
گردنش رو کج کرد و گفت:
_هر وقت جاسوسهای تیم مذاکره کنندهی هستهای رو انداختن بیرون، اینها رو میندازن بیرون! بعد هم اینا اینقدر زرنگ هستن که توی کارهاشون اثری از خودشون نذارن!
نفس عمیقی کشید و گفت:
_امان از #منافق و #نفوذی!!!
دیگه هم ادامه نداد!
کاملا گیج شده بودم...
سید هادی درست توضیح نمیداد و فقط اصل مطلب رو بهم رسوند که دور و بر اینها نچرخم!!!
ولی ذهن کنجکاوم، من رو حسابی درگیرم کرده بود و یه شیطنت خاصی میگفت باید بفهمم قضیه و گناه امثال شیخ منصور چیه!
تازه اصلا شاید سیدهادی اشتباه میکنه والا!!! هیچی بعید نیست تا خودم تحقیق نکردم....
🌱ادامه دارد....
🌱نویسنده؛ سیدهزهرا بهادر
🌱https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
🌱🌱🌱🌱🌱🌱