eitaa logo
🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
236 ویدیو
37 فایل
💚 #الهی‌به‌دماءشهدائناعجل‌لولیک‌الفرج . . . . 🤍ن‍اشناسم‍ون https://harfeto.timefriend.net/17350393203337 ❤️نذرظهورامام‌غریبمان‌مهدی‌موعود‌عجل‌الله‌تعالی‌ فرجه‌الشریف . . ✍️رمان‌شماره ♡۱۴۴♡ درحال‌بارگذاری...
مشاهده در ایتا
دانلود
。☆✼★━━━━━💠━━━━━━★✼☆。 🍃رمان واقعی تلنگری و آموزنده 🍃روایت یکی از جانبازان مدافع حرم 🍃قسمت ۹ و ۱۰ هيچ حرفي هم نميشد بزنيم.اماخوشحال بودم كه از كودكي، هميشه همراه پدرم در مسجد و هيئت بودم. از اين بابت به خودم افتخار ميكردم و خودم را از همين حالا در بهترين درجات بهشت ميديدم. همينطور كه به صفحه اول نگاه ميكردم و به اعمال خوبم افتخار ميكردم، يكدفعه ديدم، تمام اعمال خوبم در حال محو شدن است!صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبديل به كاغذ سفيد شده بود! باعصبانيت به آقايی كه پشت ميز بود گفتم: _چرا اينها محو شد.مگر من اين كارهی خوب را انجام ندادم!؟ گفت: _بله درست ميگويي، اما همان روز يكي از دوستانت را كردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد. باعصبانيت گفتم: _چرا؟ چرا تمام اعمال من!؟ او هم غيرمستقيم اشاره كرد به حديثی از پيامبر كه ميفرمايند:"سرعت نفوذ آتش در خوردن گياه خشک، به پای سرعت اثر غيبت در نابودی حسنات يک بنده نميرسد.(بحارالانوار جلد۷۵ صفحه۲۲۹) رفتم صفحه بعد. آن روز هم پر از اعمال خوب بود. نماز اول وقت، مسجد، بسيج، هيئت، رضايت پدر و مادر و...فيلم تمام اعمال موجود بود، اما لازم به مشاهده نبود. تمام اعمال خوب، مورد تأييد من بود. آن زمان دوران دفاع مقدس بود و خيلی‌ها مثل من بچه مثبت بودند.خيلی از كارهای خوبی كه فراموش كرده بودم تماماً براي من يادآوری ميشد.اما باتعجب دوباره مشاهده كردم كه تمام اعمال من در حال محو شدن است! گفتم: _اين دفعه چرا؟ من كه در اين روز غيبت نكردم!؟ جوان گفت: _يكی از رفقای مذهبی‌ات را كردی. اين عمل زشت باعث نابودی اعمالت شد. بعد بدون اينكه حرفی بزند، آيه سی‌ام سوره يس برايم يادآوری شد: "روز قيامت براي مسخره‌كنندگان روز حسرت بزرگی است.«یا حَسرَةً علی العِباد ما يأتيهم من رسولٍ الاّ كانوا به يستهزؤن» خوب به ياد داشتم كه به چه چيزی اشاره دارد. من خيلی اهل شوخی و خنده و سركار گذاشتن رفقا بودم.با خودم گفتم: اگه اينطور باشه كه خيلی اوضاع من خرابه! رفتم صفحه بعد، روز بعد هم كلی اعمال خوب داشتم. اما كارهای خوب من پاک نشد. با اينكه آن روز هم شوخی كرده بودم، اما در اين شوخی‌ها، با رفقا گفتيم و خنديديم، اما به كسی نكرديم. غيبت نكرده بودم. هيچ گناهی همراه با شوخي‌های من نبود.برای همين، شوخی‌ها و خنده‌های من، به عنوان كار خوب ثبت شده بود. با خودم گفتم: خدا را شكر(۱). خوشحال شدم و رفتم صفحه بعد،باتعجب ديدم كه ثواب حج در نامه عمل من ثبت شده! به آقايي كه پشت ميز نشسته بود با لبخندی از سر تعجب گفتم: _حج؟! من اين اواخر مکه رفتم، در سنين نوجوانی کی مكه رفتم که خبر ندارم!؟ گفت: _ثواب حج ثبت شده، برخی اعمال باعث ميشود كه ثواب چندين حج در نامه عمل شما ثبت شود. مثل اينكه از سر مهربانی به پدر و مادرت نگاه کنی.يا مثلا زيارت با معرفت امام رضا(علیه‌السلام) و... اما دوباره مشاهده كردم كه يكی‌يكی اعمال خوب من در حال پاك شدن است! ديگر نياز به سؤال نبود.خودم مشاهده كردم كه آخر شب با رفقا جمع شده بوديم و مشغول اذيت كردن يكي از دوستان بوديم، ياد آيه ۶۵ سوره زمر افتادم كه ميفرمود: «برخي اعمال باعث حبط(نابودی) اعمال (خوب انسان) ميشود.»به دو نفري كه در كنارم بودند گفتم: _شما يك كاری بكنيد!؟ همينطور اعمال خوب من نابود ميشود و... سری به نشانه نااميدی و اينكه نميتوانند كاري انجام دهند برايم تكان دادند. همينطور ورق ميزدم و اعمال خوبی را ميديدم كه خيلی برايش زحمت كشيده بودم، اما يكی يكی محو ميشد. فشار روحی شديدی داشتم. كم مانده بود دق كنم. نابودی همه ثروت معنوی‌ام را به چشم ميديدم.نميدانستم چه كنم!هرچه شوخی كرده بودم اينجا جدی جدی ثبت شده بود. اعمال خوب من،از پرونده‌ام خارج ميشد و به پرونده ديگران منتقل ميشد. نكته ديگری كه شاهد بودم اينكه؛ هرچه به سنين بالاتر ميرسيدم،ثواب كمتری از نمازهای جماعت و هيئت‌ها در نامه عملم ميديدم! به جوانی كه پشت ميز نشسته بود گفتم: _در اين روزها من تمام نمازهايم را به جماعت خواندم. من در اين شبها هيئت رفته‌ام. چرا اينها در اينجا نيست؟ رو به من كرد و گفت: _خوب نگاه كن.هرچه سن و سالت بيشتر ميشد، و خودنمايی در اعمالت زياد ميشد... __________________ ۱. امام حسين علیه‌السلام ميفرمايند: برترين اعمال بعد از اقامه نماز، شاد کردن دل مؤمن است؛ البته از طريقی که گناه در آن نباشد.(المناقب، ج ۴ ،ص۷۵) ۲.پيامبر فرمودند: هر فرزند نيکوکاری که با مهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل‌هر نگاه، ثواب يک حج کامل مقبول به او داده ميشود، سؤال کردند: اگر روزی صد مرتبه به آنها نگاه کند؟ فرمود: آری... بحارالانوار، ج۷۴ ،ص۷ 💠ادامه دارد.... 🍃کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 🍃https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 。☆✼★━━━━━━ - ━━━━━━★✼☆。
。☆✼★━━━━━💠━━━━━━★✼☆。 🍃رمان واقعی تلنگری و آموزنده 🍃روایت یکی از جانبازان مدافع حرم 🍃قسمت ۴۱ و ۴۲ و بدون حساب و بررسی اعمال به سوی بهشت برزخي ميرفتند! چهره خيلی از آنها را به خاطر سپردم.جوانی كه پشت ميز بود گفت: _برای بسياری از همكاران و دوستانت، شهادت را نوشته‌اند،به شرطی كه خودشان با ،توفيق شهادت را از بين نبرند. به جوان پشت ميز اشاره كردم و گفتم: _چكار ميتوانم بكنم كه من هم توفيق شهادت داشته باشم. او هم اشاره كرد و گفت: _در زمان امام عصر(عجل‌الله‌ تعالی‌ فرجه‌الشریف) زعامت و رهبری شيعه با است. پرچم اسلام به دست اوست. همان لحظه تصويری از ايشان را ديدم.عجيب اينکه افراد بسياری كه آنها را ميشناختم در اطراف بودند و تلاش ميكردند تا به ايشان صدمه بزنند،اما نميتوانستند! من اتفاقات زيادی را در همان لحظات ديدم و متوجه آنها شدم. اتفاقاتی كه هنوز در دنيا رخ نداده بود!خيلی‌ها را ديدم كه به شدت گرفتار هستند.حق‌الناس ميليونها انسان به گردن داشتند و از همه كمك ميخواستند اما هيچكس به آنها توجه نميكرد. مسئولينی كه روزگاری برای خودشان،كسی بودند و با خدم و حشم فراوان مشغول گذران زندگی بودند،حالا غرق در گرفتاری بودند و به همه التماس ميكردند. بعد سؤالاتی را از جوان پشت ميز پرسيدم و او جواب داد.مثلا در مورد امام عصر(عجل‌الله‌ تعالی‌فرجه‌الشریف)و زمان ظهور پرسيدم.ايشان گفت: _بايد مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولايشان زودتراتفاق بيفتد تا گرفتاری دنيا و آخرتشان برطرف شود.اما بيشتر مردم با وجود مشکلات، امام زمان(عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) را نميخواهند. اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنيايی به ايشان مراجعه ميكنند. بعد مثالی زد و گفت: _مدتی پيش،مسابقه فوتبال بود.بسياری از مردم،در مکانهای مقدس،امام زمان (عجل‌الله‌ تعالی‌فرجه‌الشریف) را برای نتيجه اين بازی قسم ميدادند! من از نشانه‌های ظهور سؤال كردم.از اينكه اسرائيل و آمريكا مشغول دسيسه‌چينی در كشورهای اسلامی هستند و برخی كشورهای به ظاهر اسلامی با آنان‌همكاری ميكنند و... جوان پشت ميز لبخندي زد و گفت: _نگران نباش.اينها كفی بر روی آب هستند. نيست و نابود ميشوند.شما نبايد سست شويد. نبايد ايمان خود را از دست دهيد. مگر به آيه‌ی ۱۳۹ سوره آل‌عمران دقت نکرده‌ای:«وَلاتَهنُوا ولاتَحزَنوا و اَنتُم الاَعلَون اِن کُنتُم مُؤمِنین.»در اين آيه خداوند متعال ميفرمايند: سست نشويد و غمگين نباشيد،شما اگر ايمان داشته باشيد، برترين(گروه انسانها) هستيد. نكته ديگری كه آنجا شاهد بودم،انبوه كسانی بود كه زندگی دنيايی خود را تباه كرده بودند،آن هم فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند! جوان گفت: _آنچه حضرت حق از طريق معصومين برای شما فرستاده است،در درجه اول، زندگی دنيایی شما را آبادميكند و بعد آخرت را ميسازد. مثلا به من گفتند: _اگر آن رابطه پيامکی با نامحرم را ادامه ميدادی، گناه بزرگی در نامه عملت ثبت ميشد و زندگی دنيایی تو را تحت‌الشعاع قرار ميداد. در همين حين متوجه شدم كه يك خانم با شخصيت و نورانی پشت سر من، البته كمی با فاصله ايستاده‌اند! از احترامی كه بقيه به ايشان گذاشتند متوجه شدم كه مادر ما "حضرت فاطمه‌زهرا سلام‌الله‌علیها" هستند.وقتي صفحات آخر كتاب اعمال من بررسی ميشد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده ميشد، خانم روی خودش را برميگرداند.اما وقتی به عمل خوبی ميرسيديم، بالبخند رضايت ايشان همراه بود. تمام توجه من به مادرم حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بود.من در دنيا ارادت‌ ويژه‌ای به بانوی دو عالم داشتم. مرتب در ايام‌فاطميه روضه‌ خوانی داشتيم و سعی ميكردم كه همواره به ياد ايشان باشم. ناگفته نماند كه جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نيز از اولاد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به حساب می‌آمديم.حالا ايشان در كنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود. نه فقط ايشان که تمام معصومين را در آنجا مشاهده کردم!برای يک خيلی سخت است که در زمان بررسی اعمال، امامان معصوم علیهم‌السلام در کنارش باشند و اشتباهات و گناهانش باشند.😭از اينكه برخی اعمال من، معصومين را ناراحت ميكرد. ميخواستم از خجالت آب شوم. خيلي ناراحت بودم.بسياری از اعمال خوب من از بين رفته بود.چيز زيادی در كتاب اعمالم نمانده بود.از طرفی به صدها نفر در موضوع حق‌الناس بدهکار بودم که هنوز به برزخ نيامده بودند.برای يك لحظه نگاهم به دنيا و به منزل خودمان افتاد.همسرم كه ماه چهارم بارداری را ميگذراند، بر سر سجاده نشسته بود و با چشمانی گريان، خدا را به حق حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قسم ميداد كه من بمانم. نگاهم به سمت ديگری رفت.داخل يك خانه در محله خود ما،دو كودك يتيم.... 💠ادامه دارد.... 🍃کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 🍃https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 。☆✼★━━━━━━ - ━━━━━━★✼☆。
。☆✼★━━━━━💠━━━━━━★✼☆。 🍃رمان واقعی تلنگری و آموزنده 🍃روایت یکی از جانبازان مدافع حرم 🍃قسمت ۶۷ و ۶۸ سؤال ۱۰ :آيا مطالب ايشان، القای سختی برزخ و نااميدي نيست؟ اينگونه نيست.ما در مفاهيم دينی داريم که خداوند در جا خود مهربانترين مهربانان است، حتي بيان ميشود که محبت مادر به فرزند،ذره‌ای از محبتی است که خداوند به بندگانش دارد. لذا خداوند باب توبه را برای بندگانش باز نمود تا رحمت خويش را نشان دهد.اما در جاي ديگر، خداوند شديدترين مجازات کنندگان است. اين با هم سازگار است. در روايات هم به اين موضوع تأکيد شده که مثال در موضوع حق‌الناس، خداوند بسيار سختگير است.از راوی کتاب شنيدم که گفت: _برخی از مواردی که ما، ناخواسته به بيت‌المال صدمه زديم و يا حق‌الناسی که نميدانيم مربوط به چه کسي است را ميشود با ردمظالم برطرف کرد. بعد ايشان گفت:_وای به حال آنکه به ديگران لطمه ميزند.مثلا ميداند اين خانه يا ماشين که ميخواهد بفروشد، عيب و ايراد دارد اما به خريدار حرفي نميزند. اينها خيلي گرفتار ميشوند. اما ايشان فقط از سختگيري و عذاب صحبت نميکند. بارها از رحمت خداوند حرف زده‌اند.از اينکه توبه باعث ميشود اثري از گناه در کتاب اعمال نماند. يا برخی کارهای خوب که باعث نابودی گناهان ميشوند. سؤال ۱۱ :ما بارها واژه‌ی نامه اعمال را شنيده‌ايم، اما ايشان از کتاب اعمال صحبت ميکند. چگونه است؟ اين هم براي ما جالب بود.از کودکی بارها عبارت "نامه اعمال" را شنيده‌ايم. اما وقتی به کلام خداوند مراجعه ميکنيم، فقط عبارت کتاب اعمال را مشاهده ميکنيم. البته نامه هم ميتواند مثل کتاب چندين صفحه باشد. سؤال ۱۲ :چطور ميشود به تجربه‌های نزديك به مرگ اعتماد كرد؟ آيا علم، اين تجربه‌ها را قبول ميكند؟ مطالب علمي، بحث‌هايی هستند كه قابل تجربه و امتحان ميباشند. مثلا ميگويند آب در ۱۰۰درجه بخار ميشود. همه ميتوانند امتحان كنند. اما اين تجربه‌های نزديک به مرگ قابل امتحان نيست.کلام اينگونه افراد را وقتی ميتوان قبول كرد كه با آنچه در دين گفته مطابقت دهيم. اگر منافاتی نداشت ميتوان آنها را پذيرفت. مثلا در بيشتر تجربه‌ها از عشق به نور مقدس و ذات الهی صحبت ميشود. اين كه دوست داشتند با آن نور مقدس يكی شوند. خداوند متعال در قرآن ميفرمايند كه من از در انسان دميدم. یکی از تجربه‌كنندگان ميگويد: من معنای اين آيه را در آنجا فهميدم.از طرفی افرادی كه بازگشته‌اند عاشقانه در راه خدا خدمت و عبادت ميكنند. ما نيز در دين خودمان داريم كه بهترين بندگی را كسی انجام ميدهد كه نه از ترس جهنم باشد و نه از شوق بهشت، بلكه خالصانه و عاشقانه، بندگی خدا را انجام دهد.در كل بايد با تيزبينی به كلام اينگونه افراد دقت نمود، چرا كه برخی ميتوانند خود را به ، جزو تجربه‌كنندگان معرفی كرده و آنچه ميخواهند بيان دارند. سؤال ۱۳ :من با هيچ كجای اين كتاب مشكلی ندارم.همه را قبول دارم و چندبار خوانده‌ام، اما در مورد كه ساخته جمهوری اسلامی است بحث دارم. اگر اين موضوع هم بوده، چرا در كتاب آورده شده و اين كتاب خوب، جنبه سياسی پيدا كرده؟ بايد گفت ساخته و پرداخته جمهوری اسلامی نيست. اين يك بحث ريشه‌دار و تاريخی است كه از آغاز زمان مطرح بوده،ما شاهدهستيم سالها قبل از انقلاب‌، وقتی آيت‌الله بروجردی مشغول ساخت مسجد اعظم قم بودند،در مشكلی كه با صاحب برخی مقبره‌ها ايجاد شد، دستور تخريب مقبره‌ها را داده و در مقابل اعتراض برخی علما گفتند: _من از حكم استفاده كردم و همه ساكت شدند. قبل از آن هم نمونه‌های تاريخی زيادی از بحث ولايت فقيه مطرح بوده،اما نكته مهم اين است كه اين مسئله فقهی تا زمانی كه حكومت اسلامی ايجاد نشود، قابليت اجرايي ندارد. همه شاهد بوديم كه در طی چهار دهه حضور ولی فقيه در رأس امور، مردم و سران كشور ما در آن موضوعات كه به گوش دادند، پيروز ماجرا بودند و هرجا گوش نكردند،ضرر كرديم. اين حرف ما نيست،بنی‌صدر،اولين رييس جمهور ايران كه عامل منافقين بود و از ايران فرار كرد، ميگويد: _اگر امروز(امام)خمينی زنده بود،(امام) خامنه‌ای را تمجيد و تحسين ميكرد. به اين خاطر كه به خوبی نظام ايران را در طي اين سالها(با تمام مشكلات و دشمنيها) حفظ كرده است. بسياری از دشمنان قسم خورده نظام نيز شبيه اين عبارات را تكرار كرده‌اند.البته بايد واقع‌نگر بود.مسائل و مشكلات در كشور ما بسيار است،اما آنجا كه به رهبری نظام مربوط ميشود، مانند مسائل نظامی و امنيتی، ايران در اوج قدرت منطقه‌ای قرار دارد،اما وقتی با مشكلات اقتصادی روبرو هستيم،بايد قبول كنيم كه به انتخاب مردم و دولتهایی كه در كشور در رأس قدرت قرار ميگيرند مربوط ميشود.
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه 🌸قسمت ۲۹۳ و ۲۹۴ _... با ما یکم زندگی کنی شاید خوشت اومد _تو هم که بدت نیومده! _هیچم اینطور نیست اونم خونه ی کی! مهران...حتما من فقط دلم نمیاد دل سیما رو بشکنم بدم هم نمیاد ایران رو ببینم ولی آخه خطرناکه اگر یه اتهامی بهم ببندن دستگیرم کنن چی؟ _اولا سیما و زهرمار! ثانیا برا چی باید تو رو بگیرن! اگرم پدرت پرونده بازی داشته باشه که معلومم نیست حتما داشته باشه، نهایتا در حد یه احضار و سوال و جوابه آخه بازداشت؟!تو سر پیازی یا ته پیاز؟ نگران نباش بابا اگر میخوای بری برو ژانت هدفونش رو از روی گوشش پایین کشید: _کی کجا بره؟ خندیدم: _راه افتادیا! لبخندی زد: _آره یه چیزایی میفهمم فقط سختمه حرف بزنم تلفظش و اینا! حالا کی کجا میره؟ _کتایون میخواد بره ایران لب برچید: _کاش منم میتونستم باهات بیام خیلی دلم میخواد ایران رو ببینم حالا کی میری؟ کتایون سری تکون داد: _بابا شمام زود جدی میگیرید فعلا باید فکر کنم گفتم: _دقیقا تا کی میخوای فکر کنی؟ دو ماهه داری فکر میکنی! _تا هر وقت که به نتیجه برسم! _حالا همونطور که داری فکر میکنی میتونی یه چای دم کنی یا نه؟ _اگر من دم کنم قهوه دم میکنم _جهنم همون قهوه! حالا تو دم کن همونطور که میرفت سمت آشپزخونه پرسید: _نمیخواید فرمایشات دیشبتون رو تموم کنید؟ _چرا یه مفهوم هست که هنوز راجع بهش حرف نزدیم _پس بذار قهوه رو دم کنم و بیام ببینم بالاخره میتونی امروز تمومش کنی یا نه! خندیدم: _نترس تموم میشه! وقتی با فنجونهای قهوه برگشت خوشحال گفتم: _اگرچه چای بیشتر میچسبید ولی همین که بالاخره تو یه تکونی به خودت دادی کلی ارزش داره! خب... شروع کنم؟ ژانت سرتکان داد: _اهمم بسم الله رو زیر لب گفتم و بعد صدا بلند کردم: _ماجرای امامت یک داستانه که با 11 کاراکتر مشابه در موقعیت های مختلف تکرار شده گفتم امامت یک برنامه از پیش تعیین شده بود و طبعا بعد از اباعبدالله علیه‌السلام هم به مسیر خودش ادامه داد با بقیه ائمه و هر کدوم جامعه رو متناسب شرایط و مقتضیاتی که داشت جهت میداد و برنامه رشد رو دنبال میکرد به طور کلی میشه گفت یک برنامه مدون طولانی مدت همراه با فرهنگ سازی های مختلف در پیش گرفتن با توجه به اینکه بعد از این قیام این مدل از اسلام به شدت توسط حاکمیتها سرکوب شد شیعیان بسیار در و در و زندگی میکردن یعنی خیلی بروز و ظهور ظاهری نداشتن و سعی میکردن بیشتر از درون خودشون رو به لحاظ محتوایی تقویت کنن شرایط طوری بود که مثلا تصور کن امام هفتم ما بیش از نیمی از عمرش رو توی زندان سپری کرده فضا فضای دیگه ای بود بنی عباس خلفای بعدی بعد از بنی امیه بودن که مشی شون این بود که در ظاهر با اهل بیت پیامبر دوستی کنن و حتی با شعار خونخواهی اباعبدالله علیه‌السلام فامیلی و نسبت با اهل بیت پیامبر روی کار اومدن اما در عمل با پنبه سر بریدن مثل بنی امیه آشکارا نه ولی با مدل خودش چرا این وضعیت کماکان ادامه داشت تا یازدهمین امام ما هم به شهادت رسید توسط حکومت در مجموع طراحی خدا این بود که بعد از پیامبر ۱۲ حجت برای زمین در نظر گرفته بود و این ۱۲ حجت ۱۱ نفرشون بر زمین آمدن زندگی کردن مردم رو دعوت کردن به اون هدفی که باید و مردم اگر برآیندی نگاه کنیم پس زدن یعنی اهل زمین ۱۱ بار منجی و منادی حقیقت، صلح، دین و آرمان و خداخواهیشون رو از بین بردن کشتن... و این یک پیام دیپلماتیک برای خدا داره که خدایا ما انسان ها نه نیازی به تو داریم و نه نیازی به منجی و مُصلح پیشنهادیت! یعنی نیازی احساس نمی‌کنیم که تو برای ما کسی رو بفرستی که ما به واسطه پیروی از اون و پیاده کردن مدل تو روی زمین شکل درستی از زندگی اجتماعی و انسانیت رو جاری کنیم ما خودمون میتونیم برای زندگی خودمون تعیین تکلیف کنیم و فرستاده ات نیازی نداریم یعنی پشت این رفتار ما این تفکر بود که ما می‌خوایم خودمون حاکم باشیم اونطور که دلمون میخواد و خدا هم از یک جایی به بعد با این درخواست بشر موافقت میکنه و میگه بسیار خوب از این به بعد خودتون اداره کنید و ببینید که چطور پیش میره و در نتیجه‌ی این ظلمی که انسان به حقیقت کرد حقیقت از نظرش پنهان شد اعتقاد ما اینه که دوازدهمین امام که فرزند امام یازدهمه در صده دوم هجری به رفته چون تصمیم خداوند اینه که در نهایت زمین رو به شکل درستش برگردونه و عدالت و حقیقت رو جاری کنه توسط این امام پس به عنوان باید حفظ بشه برای مردمی که استحقاقش رو داشته باشن برای همین غیبت شکل میگیره یعنی امام دوازدهم بعد از شهادت پدرشون به غیبت میره و دیگه مردم بهش دسترسی ندارن تا همین امروز پس ما امام داریم فقط نمیتونیم ببینیمش اون هم بخاطر درخواستی که خودمون کردیم با... 🌱ادامه دارد..... 🌸نویسنده؛ بانو شین-الف 🌟 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 🌱🌟🌟🌱🌟🌟🌱
گفت: _ببین شیخ این قصه سر دراز دارد... همین قدر بدون اینا دنبال خوشتیپ های مُلَبَسی هستن که از طریق اونها روضه‌های خودشون رو برای مردم بخونن! ابروهام رو کشیدم تو هم و دستی به محاسنم کشیدم و با اشاره به صورتم گفتم: _سید هادی چرا اینطوری فکر میکنی؟! این چهره.ی دلبر که ازش حرف میزنی که محاسنش یکی بود، یکی نبودن! بعد هم من که هنوز ملبس نشدم! تازه ما باید افتخارمون روضه خونی باشه مگه غیر از اینه! گفت: _دلبر جان!!! اولا: که این جماعت صبرشون در این حدی هست که تو بود و نبودت یک دست بشه!دوما: دقت نکردی چی گفتماااااا؟! سوما: در خانه اگر کَس است یک حرف بس است... گفتم: _حاجی من که نفهمیدم اینا چکار میکنن و ماجرا چیه! ولی... ولی یه سوال شرعی ذهنم رو الان درگیر کرده؟ سید هادی درحالیکه دستش رو برای یکی از بچه‌هامون از فاصله‌ی زیاد بالا میبرد گفت: _بگو مرتضی بگوشم اخوی... لبخندی زدم و سرم رو انداختم پایین با یک حالت متشرعه‌ای گفتم: _سید جان این حرفهایی که ما و شما زدیم و بینمون رد و بدل شد، غیبت محسوب نمیشه؟! بلند زد زیر خنده... حقیقتا ناراحت شدم و اخم کردم و گفتم: _دانستن عیب نیست، ندانستن عیب است اخوی! زد به شونم و گفت: _ببخش مرتضی جان خندم عمدی نبود، من رو یاد یکی از رفقام انداختی که خندم گرفت...یه بار همین رفیقمون که بنده خدا سنش هم زیاده ،تعریف میکرد: اوایل انقلاب که از ظلم و گناه شاه و فرح زنش می گفتیم، یه فامیلی داشتیم که به ظاهر مذهبی هم بود اما خوب کاری به انقلاب و این حرفها نداشت همیشه میگفت شما چرا پشت سر شاه غیبت میکنید!!!اینطوری تمام گناه های شاه اون دنیا میفته گردن شماااااا! بنده خدا رفیقمون گفت: یه بار هم نشستم درست و حسابی باهاش صحبت کردم که وقتی ظلم و گناهی به صورت جمعی و علنی واقع شد، اونوقت نه تنها محسوب نمیشه که بیان و کردن به عهده ی افراد هست تا کمک کنن که جلوی ظلم و گناهش رو بگیرن! البته ادامه داد: که اون بنده خدا قانع نشد چون درک درستی از دین جز نگاه فردی و صرف عبادت ظاهری بیشتر نداشت!!! دستی به موهای سرم کشیدم و گفتم: _نهههههههه! ظلم و گناه!!!!! شیخ منصور و بچه هاشون!!!!! توی حوزه!!!!! خوب اگه واقعا اینها هم همینطورن که میگید، و در این حد گناه کار! چرا نمیندازنشون بیرون؟! گردنش رو کج کرد و گفت: _هر وقت جاسوس‌های تیم مذاکره کننده‌ی هسته‌ای رو انداختن بیرون، اینها رو میندازن بیرون! بعد هم اینا اینقدر زرنگ هستن که توی کارهاشون اثری از خودشون نذارن! نفس عمیقی کشید و گفت: _امان از و !!! دیگه هم ادامه نداد! کاملا گیج شده بودم... سید هادی درست توضیح نمیداد و فقط اصل مطلب رو بهم رسوند که دور و بر اینها نچرخم!!! ولی ذهن کنجکاوم، من رو حسابی درگیرم کرده بود و یه شیطنت خاصی ‌میگفت باید بفهمم قضیه و گناه امثال شیخ منصور چیه! تازه اصلا شاید سیدهادی اشتباه میکنه والا!!! هیچی بعید نیست تا خودم تحقیق نکردم.... 🌱ادامه دارد.... 🌱نویسنده؛ سیده‌زهرا بهادر 🌱https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 🌱🌱🌱🌱🌱🌱