🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
❤️از قسمت ۶۹ تا ۷۲👇
🍃رمان انلاین هست بزرگواران
بیشتر از روزی ۴ قسمت نمیتونم بذارم
🍃چون همزمان دارم مینویسم
🍃ممنون از درک بالایی که دارین....
🍃ادامه فردا میذارم🍃
هدایت شده از مرکز تخصصی امربه معروف 💕 (موسسه موعود)
.
💚بِسْـمِﷲِاَلْـࢪَّحْمٰـنِاَلْࢪَّحْیـمـ💚
🔴 پاسخ به #شبهات شما عزیزان
هر کدوم رو لازم داری بزن روش👇👇
❌خودم گناه کردم، چطور امر به معروف کنم؟
❌ درگیر کار و مسائل شخصی هستم، نمیرسم امر به معروف کنم!
❌چهل سال امر به معروف کردیم، کجا رو گرفتیم؟!
❌چرا جلوی رشوه و اختلاس رو نمیگیرید؟
❌مگه امر به معروف، تاثیر هم داره؟؟!
❌امر به معروف، دوقطبی ایجاد میکنه!
❌عیسی به دین خود، موسی به دین خود، هر کی عقیدهای داره!
❌فقر که از در بیاد، ایمان از پنجره میره بیرون
❌چرا جلوی دزدها رو نمیگیرید؟
❌مسئولین چیکارهاند؟
❌گوش نمیدن!
❌برخورد با بیحجاب با قانونه!
❌باید برای امر به معروف دلیل و استدلال و منطق داشته باشیم.
❌جریمه و کار فرهنگی کنید.
❌میخوام تقیه کنم.
❌گناهکار میتونه بیاد هیئت.
❌تذکر باعث دلزدگی بقیه از دین میشه!
❌ آمر باید عامل باشد.
❌حاج قاسم و رهبری فرمودن اینا دختران منند.
❌کودکان کار مهم ترن.
❌باید عامل باشیم.
❌روسریشو برداره اقتصاد درست میشه.
❌اول اقتصاد بعد حجاب!
❌لباس حریم خصوصیه
❌مردم رو به زور نبرید بهشت
❌انسان حریصه به اونچه منع میشه!
❌اینها هم بخشی از جامعه اند
❌اجبار فایده نداره
❌ما آزاد آفریده شده ایم
❌لااکراه فی الدین
❌ دیگر کشورهای اسلامی، حجاب اجبار نیست.
❌امر و نهی، کلی شرط و شروط داره.
❌اینها مهمانهای آقا هستند بهشون چیزی نگید!
❌اهلبیت جاذبه داشتند.
❌امر و نهی امام حسین(ع) فرق داشته.
💎 بـه جمـع آمـرین بپیـوندیـد👇
🆔️ @aamerin_ir
🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
💎داستان جذاب #از_یاد_رفته_۱ قسمت ۸ و ۹👇
داستان جذاب #از_یاد_رفته_۱
قسمت ۱۰👇
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲ ❁﷽❁
📚 #از_یاد_رفته_۱
🔰 #قسمت_دهم
هرچی بیشتر فحش بدی ...
✍ از خیابان خلوت و فراخ پارک میگذشتم، که در پیاده رو آن طرف خیابان چشمم به دو دختر فوق العاده بدحجاب افتاد😔 نگاهم را از آن ها گرفتم و سعی کردم به آنها فکر نکنم، که سر و صداهایی توجهم را جلب کرد🗣
وقتی دنبال صدا را گرفتم، دیدم دو جوان با ماشین پژو مزاحم آن دو نفر شده اند! 🚗 و هر چه آن دخترها بیشتر بد و بیراه میگویند و دشنام می دهند، ظاهرا انگیزهی پسرها بیشتر می شود😈 و با سماجت و وقاحت بیشتری خواسته خودشان را تکرار می کنند!
یکی دو دقیقه این قضیه ادامه داشت تا به قسمت های شلوغ تر خیابان نزدیک شدند و آن جوان ها راهشان را کشیدند و رفتند ...🚶🏻♂
خیلی با خودم کلنجار رفتم که بی خیال شوم و بروم پی کارم! ولی نهایتا گفتم توکل به خدا🤲 هر چه شد، شد و دل را به دریا زدم ...
از آن دو دختر فاصله گرفتم، خودم را به آن طرف خیابان رساندم و آمدم جلویشان و از آن ها خواستم که چند لحظه وقتشان را بگیرم.
ابتدا با توجه به خاطرهی بدی که برایشان پیش آمده بود، ممانعت کردند، ولی بعد گفتم میخواهم راجع به آن جوان ها صحبت کنم، احتمالا فکر کردند مامورم و ایستادند تا به حرفهایم گوش بدهند ... کم سن وسال به نظر می رسیدند و هنوز غرق در تشویش و اضطراب بودند😣
گفتم: معمولا دختر خانم ها در هنگام مواجهه با چنین پسرهایی یا دور از جان شما به پاسخ آنها تن می دهند، و سوار ماشین می شوند که در این صورت آن ها به خواسته خود رسیده اند و یا اینکه مثل شما شروع میکنند به بد و بیراه گفتن!
که در این صورت هم دقایقی تفریح می کنند و بعد به سراغ دیگری می روند!🤷
فکر می کنم بهترین حالت این است که اصلا به آن ها محل نگذارید این طور نیست؟
_ و هردوی آنها تایید کردند!👌
بعد ادامه دادم: خب در این صورت باز هم آنها به سراغ دیگری می روند و دیگران به سراغ شما، فکر می کنید چاره چیست؟!🤔
_ هر دو سکوت کردند.
✅ گفتم: فکر کنم اگر با پوشش مناسب تری بیایید بیرون همه چیز حل می شود. نه⁉️