∫°🍁.∫
∫° #صبحونه .∫
.
.
💛✨صبح است و هوا،هواے پاییزے عشق
♥️🍓با لطف خدا بپاست مهمانے عشق
💙🦋برخیز و به شڪرانهے این مهمانے،
💚🍃صد بوسه بزن زِ جان به پیشانے
عشق
#صبحتونبھعشق🧡🌸
.
.
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍁.∫
≈|🌸|≈
≈|#پابوس |≈
💚امام حسـن عسڪرے:
✨جُعِلتِ الخَبائِثُ فی بَیت وَ
✨جُعِل مِفتاحُهُ الَڪذِبَ؛
🗝°•تمام ناپاڪیها و گناهان در خانہ اے
جمع شده ڪہ ڪلید آن دروغـگویی
اسـت، زیرا با دروغـگویی آدمے
به تمام معاصے آلوده مےشـود🍂
✍ بحـارالانـوار جــ۷۸ـ، صــ۳۷۷ــ
.
.
≈|💓|≈جانےدوبارهبردار،
با ما بیا بہ پابــوس👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
.
الهی چنین همسفری،
روزی تمومی مجردهای
عاشقانههایحلال☺️🌱
#مجرداکجانشستن؟🤯😁
#پسرکاخوبتحویلتونگرفتیما😬
.
.
◦≼🍬≽◦ زندھدلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
《😢》چند روزے بود ڪہ بہ منــزل نیامده بود و مشغــول آموزش جوانان بسیجے براے اعــزام بہ جبهــہ بود.
《🌤》سحــرِ یڪے از روزها بہ خانہ آمد. فرزنـدمان تب ڪرده بود و من هم مشغول امتحــانات نهــائی بودم.
سحــر، نیت روزه ڪرد و بعد از نمــاز صبح دوباره داشت مےرفت ڪہ نگاه اعتــراض آمیزے ڪردم بابت غیبت چند روزه و رفتــنِ در این حال.
لبخندے زد و گفت: همہ اینهــا را امتحان خــدا بدان.
《🍗》ظهــر دیدم ڪہ با یڪ بریــانے برگشت خانہ.
گفتم: مگــر تو روزه نبودے؟!
《❤️🩹》گفت: رفتم سر ڪلاس اخــلاق، نتوانستم چیزے بگویم، انگار ڪسے در گوشــم گفت تو ڪہ درس اخلاق مےدهے چرا با ڪسے ڪہ حق همســرے و هم ذریہ حضرت زهــرا (س) را دارد، چنین رفتار مےڪنے؟
《💐》آمــدم تا حــلالیت بطلبـم.
اگر در ڪارهاے من اجــرے باشد، تو در همہ آنها شریڪے…
🌷شهید دفاع مقدس #جلال_افشار
.
.
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
◦≼☔️≽◦ ◦≼ #مجردانه 💜≽◦ . . الهی چنین همسفری، روزی تمومی مجردهای عاشقانههایحلال☺️🌱 #مجرداکجان
ادمین جان لطفا هواے خانما رو هم داشته باشید
پست بعدے براے اونا باشه...😌💓🌸
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
خب شاید برای افرادی سؤال بشه شوهر خوب ڪیه؟!🧐
ڪسی هست ڪه دغدغه انجام واجبات و ترڪمحرمات رو داشته باشه...😇
همه هوش و حواسشو بزاره برای اینڪه لقمه حلال بیاره...😌
خانواده دار باشه...👪
(دیگه متوجه باشه مجرد نیست و دیگه از حال و هوای مجردیش بیاد بیرون و مسئولیت پذیر بشه)💁♂
عذرخواهی کردن براش سخت نباشه...🤐
به تعهداتش پایبند و وفادار باشه...🤗
به خوبی شما رو درک ڪنه و با شما ارتباط قشنگی داشته باشه...😍
از ابراز عشق و علاقه و محبتش نترسه و به راحتی این ڪارو در جهت بهتر شدن رابطه هاش به شما ڪه همسرشی و خانوادش داشته باشه...🤩💜
با شما شفاف و راحت حرف بزنه...🙂
تهش اینه دوست من؛🙃
هیچ وقت دونستن اینڪه غذا نمڪ نداره به غذا نمڪ اضافه نمیڪنه؛ یعنی اگر میخوای خانوم یا آقای ایدهآل برای همسرت باشی فقط با دونستن ویژگیها نمیتونی...☺️
باید اقدام ڪنی😁
#آرامش
#ازدواج_موفق
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
هدایت شده از رصدنما 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷| #نگار_نما / #قطب_نما |🇮🇷
نماهنگ تولیدی کانال رصد نما✌️
🎞میکس قطعه #برای_آرتین
🎥با تصاویر ارزشی کاری از
بچه های رسانه کانال رصد نما
🎙خوانندهدهههشتادی:ایلیامشرفی
دیدنش خالی از لطف نیست🙋🏻♂
برای دیده شدن کار بچه های رسانه
و دوباره شنیدنِ غیرت و خروش ایلیا👌
📡 Eitaa.Com/Rasad_Nama
عاشقانه های حلال C᭄
🇮🇷| #نگار_نما / #قطب_نما |🇮🇷 نماهنگ تولیدی کانال رصد نما✌️ 🎞میکس قطعه #برای_آرتین 🎥با تصاویر ارزشی
.
رفیقرفقاهاے عاشقانه های حلال
با غیرت، نشرش بدین😍✌️
4_6021588142342016534.mp3
19.28M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#سید_رضا_نریمانی🎙
هیچے اندازه گریه
تو روضه ثواب نداره...
انقدر خوبے حسین جان
ڪه حساب ڪتاب نداره...(:
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
•[🎨]•
•[ #پشتڪ 🎈]•
بیخیالِ هرچی کہ خواستی و نشد. خیالت تخت، خدا برات بهترشو کنار گذاشتہ :)
+ بهش اعتماد ڪن💚🌿'
.
.
•[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]•
عاشقانه های حلال C᭄
«💕» «🤩» #چالش_همسفرانه #مختص_عشق_حلالم . . ↩️شرڪت ڪننده: شماره7⃣2⃣ بخنـد که خنـده تو زیبـاست!
«💕»
«🤩» #چالش_همسفرانه
#مختص_عشق_حلالم
.
.
↩️شرڪت ڪننده:
شماره8⃣2⃣
حلاوت نگاه تو
گرمابخش حیات من ست بانو((:♥️
.
.
چالش قشنگمون فراموش نشه☺️🎀
جایزه هم داره ها😉🎁
آیدی خـادم چالش 👇🏻
🆔 : @BanoyDameshgh
«🏃🏻♀» #بدوجانمونیازچالش👇🏻
«💕» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》 [ #قسمت_چهل_وهشتم ] انگار هیچ جا نبودم. توی مغازه ب
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》
[ #قسمت_چهل_ونهم ]
نمی دانم چقدر گذشته بود. حاج رسول روی ایوان آمد و حاج خانوم تا جلوی درب، مهمانها را بدرقه و راهی کرد. از اینجا چهره ی محمدرضا را نمی دیدم اما حسی به من می گفت خوشحال است. هر چه نگاه کردم خبری از حوریا نبود. اصلا چه لزومی داشت خبری از حوریا باشد؟ چه می گفتم. به من چه مربوط؟ من هم از همین روزها ارتباطم را با حاج رسول محدود می کنم و برای همیشه... برای همیشه چه؟ این حس دوگانه چه بود که به سراغم آمده بود؟ انگار حسی از درونم حوریا را فریاد می زد. انتظار داشت همین الان روی ایوان بیاید و سبد گل خواستگاری را محکم بیندازد وسط حیاط. « چرا بچه شدی حسام؟ تو رو چه به این دختر؟ نکنه دلت لرزیده... یا اینکه از این پسره محمدرضا بدت میاد، از لج اینکه رفته خواستگاری حوریا تو هم می خوای دست دلتو رو این دختر بذاری... اما یادت باشه حاج رسول دختر به امثال تو نمیده. یادت نره کی بودی و چیکار کردی. هنوزم اون آدمی نیستی که لایق دومادی حاج رسول باشی.» خفه شو بابا... دومادی چیه؟ من اصلا کاری به این چیزا ندارم. روی تختم افتادم و تا صبح شانه به شانه شدم اما... خوابم نمیبرد. بی قرار که می شدم روی رفتارم تاثیر می گذاشت. تاب نیاوردم و یک ساعت زودتر از ساعت قرارم به منزل حاج رسول رفتم. هر چه زنگ زدم کسی درب را باز نکرد. با حاج رسول تماس گرفتم، پاسخ نداد. به سمت خیابان رفتم که کمی پیاده روی کنم و دوباره بازگردم. از کوچه که بیرون زدم، حاج رسول و حوریا سوار ماشین محمدرضا به داخل کوچه پیچیدند. محمدرضا متوجه من شد و بی اهمیت از من رد شد و انگار به خواست حاج رسول جلوتر و به اجبار متوقف شد. با صدای حاج رسول با اکراه به سمت ماشین رفتم.
_ سلام پسر خوب... اینجا چیکار می کنی؟
_ سلام حاجی
و نگاهی به صندلی پشت که حوریا نشسته بود انداختم و بی صدا سری تکان دادم و بی اهمیت به محمدرضا ادامه دادم:
_ زودتر از موعد اومدم سر قرارمون. نبودید... گفتم یه ساعت دیگه بیام.
_ نرو... بحث امروزمون زیاده. نوبت دکتر داشتم، محمدرضا زحمت افتاد همراهی کرد وگرنه قرار بود با فرمانده برم.
و با سر اشاره ای به حوریا زد. حوریا معذب و شرم زده به محمدرضا نگاهی انداخت که مثل برج زهرمار، انگار کوره ای از آتش شده بود و در سکوت پشت رل نشسته بود و حرصش را سر فرمان بیچاره خالی می کرد. بی صدا به سمت خانه حرکت کردم و محمدرضا هم ماشین را روشن کرد و جلوی منزل حاج رسول به هم پیوستیم. محمدرضا عصبی بود، آنقدر عصبی که با قیافه ای گرفته خداحافظی کرد و رفت. توی ایوان نشستم که حاج رسول تعارف کرد به داخل بیایم. می گفت خسته شده و دوست دارد دراز بکشد. سبد گلی که دیشب دست محمدرضا دیدم، روی میز عسلی جا خوش کرده بود و به من دهان کجی می کرد. حاجی برای تعویض لباسش به اتاق رفت و حوریا برای درست کردن شربت به آشپزخانه. چهره اش را یواشکی دید زدم. هیچ حسی در آن ندیدم. سینی شربت را که روی میز گذاشت زبان باز کردم
_ مبارکه.
پرسشوار به من نیم نگاهی انداخت که با اشاره به سبد گل از ابهام اورا درآوردم. بدون حالت خاصی گفت:
_ ممنونم. ماشالله چقدر دقتتون بالاست.
انگار به طعنه می گفت. خودم را نباختم. باید می فهمیدم چه اتفاقی افتاده و خودم را خلاص می کردم قبل از اینکه فکر کردن به حوریا برایم آنقدر عمیق شود که غرق شوم و به جایی نرسم.
_ دیروز اونجا ندیدمش. شبیه گل نامزدیه، یا... شایدم خواستگاری.
_ فقط یه سبد گل ملاقاتیه.
کمی دلم آرام گرفت و ادامه دادم:
_ یا ملاقات کننده خیلی بد سلیقه بوده یا اینکه با این سبد گل میخواسته چیزیو ثابت کنه.
صدای حاج رسول جفتمان را میخکوب کرد
_ در اینکه محمدرضا پسر خوبیه شکی نیست و خواهان حوریا بودن رو هم نمیتونم انکار کنم. اما دیروز با خانواده ش فقط اومده بودن برا ملاقات من و احتمالا آشنایی بیشتر.
حوریا به نشان اعتراض گفت:
_ بابا...
حاج رسول خندید و گفت:
_ تا ابد که بیخ ریش ما نیستی... دختری... ممکنه هر کسی بیاد خواستگاریت. در ضمن کی بهتر از محمدرضا؟؟؟
حوریا به اتاقش رفت و دل من از حرف های حاجی فشرده شد. پس بی شک اگر قضیه جدی می شد جواب آنها به محمدرضا مثبت بود. « با خودت چند چندی حسام؟»
#نویسنده_طاهره_ترابی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》 [ #قسمت_چهل_ونهم ] نمی دانم چقدر گذشته بود. حاج رسو
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》
[ #قسمت_پنجاهم ]
حاجی حرف هایش را شروع کرده بود و من در این دنیا نبودم.
_ حواست هست؟
_ سعی می کنم. اما نمیشه...
_ ذهنت درگیر چیزیه؟
_ نمی دونم...
_ گاهی این نمی دونم ها پیش میاد. حالا فعلا گوش بده بعدا باهم حرف میزنیم شاید به جایی رسیدیم. مبحث راه مستقیم رو ادامه میدیم . گاهی با خودمون میگیم خدایا نزدیک ترین راہ رسیدن به تو چیه؟ همونو میخوام... دیدی بعضیا میان دوساعت سخنرانی میکنن و میگن که به جای راہ مستقیم بگین راہ پیامبر؟ آخه آدم چی بگه به اینا! وقتی خدا میگه راہ راست، یعنی راہ راست... حتمااااا دلیل دارہ. چون کج راهه ها و بیراهه ها زیادن! چون تو به اسم راہ پیغمبر، ممکنه بیراهه بری! مثل داعش که پرچم محمدرسولالله زده ولی مسلمون کشی میکنه. راہ راست یه دونه بیشتر نیست. صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ این راهِ راست چه راهیه؟ (صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ) راہ کسانی که بهشون نعمت دادی، خب اینا چه کسانی هستن؟! سورہ نساٌ،آیہ 69، خدا میگه به چهار گروہ نعمت دادم... پیامبران، صدیقین، صالحین، شهدا. شمایی که توی قنوت نمازت دعا میکنی که شهید بشی! نمیخواد از این کارا کنی، خدا برای همه توی نماز توفیق شهادت خواسته! وقتی میگی راہ کسانی که بهشون نعمت دادی، دیگه نمیخواد بگی منو ببر تو راهِ پیامبر، خدا خودش اینا رو درست کرده. (غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ) نه راہ کسانی که بهشون غضب کردی. خدا به چه کسانی غضب کردہ؟ خدا خودش توی قرآن گفته به چه کسانی غضب کردہ، (سورہ فتح، آیه ۶) منافقین، مشرکین، کسانی که به خدا بدگمانند. وَلاَ الضَّالِّينَ (و نه گمراهان) ضالین چه کسانی هستن؟ کسانی که خدا رو قبول داشتند ولی گذاشتند کنار. دیگه کیا گمراهن؟ توی سورہ مومنون آیه ۱۰۴تا۱۰۶ داریم که میگه کسانی که میگن خدا دروغه، یعنی وجود خدا رو انکار میکنن ویا میگن آیات الهی دروغه. میگن ببین، جهنم و بهشت و اینا رو آخوندا ساختن...
ول کن بابا، بهشت و جهنم چیه؟! میمیری و پودر میشی تموم میشه، برو خوش باش و حال کن، خدا میگه اینا گمراهن...! خب... خوندن سوره حمد واجبه برا نماز اما به جای توحید شما آزاد و مختاری که هر سوره ی دیگه ای که دوست داری بخونی. پس فلسفه رکوع رو برات میگم.
بی مقدمه گفتم:
_ محمدرضا، حوریا خانوم رو میخواد؟
همانطور بی مقدمه و با لبخندی گفت:
_ فکر می کنم آره.
_ حوریا... خانوم چی؟ ایشونم تمایلی به محمدرضا دارن؟
_ حوریا دختر محجوبیه. هنوز نتونستم اینو بفهمم. ولی در کل محمدرضا موردیه که حوریا میتونه بهش فکر کنه. رکوع رو بگم؟
خجالت زده از سوال نسنجیده ام سکوت کردم.
_ ما توی رکوع خم میشیم دیگه؟ آدمای دنیایی ،آدمای خاکی جلوی یه آدم بزرگ،
جلوی یه رئیس دیدی چجوری خم و راست میشن و میگن نوکریم؟! توی رکوع نماز، خدا یه چیزی بهمون میگه. اینکه تنها قدرت این جهان منم... در این عالم سرت رو جلوی احدی خم نکن الا من که خدای تو هستم.
#نویسنده_طاهره_ترابی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
◦「 #قرار_عاشقی 🕗」
.
سڪوت کردم🤫
و حـس کردم از
مـن و حـالم🌨
بـدون ایـنکه بگویـم
خـودت خبر دارے :)♥
.
◦「🕊」
حتما قرارِشـــاهوگدا، هستیادتان👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
« #نےنے_شو 👼🏻» .
.
.
سنامسنامبَشهها . . 👧🏻
توبینانساالله؟!🙈
بشهها . .😃
مناومدمازطلفباباژونمبهتونبِدَمتِ . .🖐🏿
ملسیتِهتواینلوزابهعقایدتونپایبندید و
جانمیژنید😌👌🏿
باباژونمتِیلیدوجتوندالههااا❤️🚶🏻♀
🏷● #نےنے_لغت↓
•|بشهها:بچهها👧🏻
•|توبین:خوبین🌱
•|طلف:طرف🚶🏻♀
•|بِدَم:بگم🖐🏿
•|تِ:که🙊
•|لوزا:روزا👀
•|جانمیژنید:جانمیزنید💪🏿
•|تِیلی:خیلی🙌🏿
•|دوجتون:دوستون❤️
•|داله:داره👌🏿
ــــــــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــــــ
حضرتامامصادقعلیهالسّلاممیفرماید:
«بهترینمیراثپدرانبرایفرزندان
ادباست نهمالوثروت!
زیراثروتازمیانمیرودوادبپایدار میماند.»
.
.
«🍭» گـــــردانِزرهپوشڪے👇🏻
«🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
|💑| #همسفرانه #اطلاعیه #خادمانه سلام و عشـق❤️ خدمت عاشقـانه های حلالـی!😌 همونایی که بلـدن کنار هم
مخاطبینِ جدیدمون،
بفرمایید اندڪے چالش با چاشنے جایزه😉❣
◖┋💍┋◗
◗┋ #همسفرانه 💑┋◖
.
.
|💕| عشقِ تو
|📆| در قحط سالِ مهربانى، ناگهان
|🍎| سيبِ سرخے را ،
|🌿| به دستِ شاخساران ديدن است…
#چہخوبہڪہهستے 😇🐣
.
.
◗┋😋┋◖ #ٺـــــو چنان ،
در دلِمنرفتہ،ڪہجان، در بدنۍ👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
|. 🍁'|
|' #آقامونه .|
.
.
😒|• مشركان وقتے
دو چشمت را تماشا مے كنند💚
😬|• زیر لب گویند:
حقا "قل هو الله احد"🍃
#احسان_پرسا /✍
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1628»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.🍁'|
هدایت شده از عاشقانه های حلال C᭄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚🤩
🍃
#شگفتانه
شگفتانه ای ناب
فقط برای شما
عاشقانههاے حلالے♥✨
به عشق ارادتی که به شما
عزیزکرده های عالَم داریم
به شما مخاطبینِ پویا و عاشق
دلدارانِ فرهیخته و مانوس به
کتاب و کتابخوانی😍🌸🍃
این طرح رو تقدیم وجودِ تک تکتون میکنیم😌🌱
کلیپو بازش کنید و ببینید
چه خوابی براتون دیدیم😬✌️
نویسنده ی رمان توبهی نصوح
به تک تک شماها
اینطور و به این شیوه
منت نهادن و ارادت خودشونو نشون دادن☺️
!فقط شما عاشقانهحلالی¡😃🖐
اره با شمام.. خودِ شما
کلاهتو بنداز هوا ک خبرخوشی آوردیم😍
#کلیپ_دیده_شود
#فقط_به_عاشقانههاےحلالے
#هفته_کتابخوانی
#کتاب_چشمهای_پنهان
#چشمهای_پنهان
- فقط از طریق این ایدی اقدام کنید👇
- @Fb_110
[ @Asheghaneh_halal ]
📚
🤩🍃
[📝]
.
.
سلااام خدمت #عاشقانہحلالےها 😍🖐🏻
خوبین⁉️
#برنامہبارگزارےپستهاےڪانال،
تقدیم نگاههای قشنگتون👀 :
|🌤| #صبحونه
9:00
|✨| #پابوس
9:30
|🌹| #مجردانه (شاعرانه)
10:00
|💞| #همسفرانه (شهدایی)
11:00
|🎀| #ریحانه
12:00
|🦋| #مجردانه (آموزشی)
13:00
|🍊| #ویتامینه ( #بهزودی)
14:00
|🎧| #ثمینه
16:00
|📱| #پشتڪ
17:00
|💍| #همسفرانه (عاشقانه)
18:00
|😇| #همسفرانه (چالشی)
18:30
|❣| #عشقینه
19:00
|🕗| #قرار_عاشقے
20:00
|💍| #همسفرانه (چالشی)
20:30
|🍼| #نےنے_شو
21:00
|💑| #همسفرانه (عاشقانه)
21:30
|⭐️| #آقامونه
22:00
.
.
#لیست_برنامه_عاشقانههاےحلال
#براےشمـاهمیشهدرتکاپوییم✌️
#برنامه_جدید
#البته_از_شنبه🤣
[📝]Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍁.∫
∫° #صبحونه .∫
.
[🕊🌱]وقتی خـدا طـرف تو باشـد
[🌙🌼]هیچ چیـز غیـر ممڪن نیسـت
صـبحـت بخـیـرررررر و شــادیییییییـی[😍🎉🎀]
#صبحتونبھشت💕💫
.
.
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍁.∫
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
「💜」آن وقت ڪہ شیمیـایے شده بود و او را بہ بیمــارستان منتقل ڪرده بودند بـرادرش به جستــجو پرداخت.
「💔」بہ هرڪدام از دوستــان مجــروحش ڪہ مےرسید سرشـان را به زیـر مےانداختند و با زبان بی زبانی از حال بــد عباس خبـر مےدادند.
「🧡」 بالاخره بـرادرش او را در بیمــارستانے پیدا ڪرد و با دیدن وضــع وخیم او پاهایش سست شد و بہ گــریہ افتـاد. چهــرهے عباس ڪاملا سیــاه و لاغــر و ضعیف شده بود و چشمــانش بہ زور باز میشد.
「💚」 اما با چند ڪلام بہ برادرش آرامش داد و گفت: آرام باش، من ڪہ هنوز نفس مےڪشم این سیــاهے و ناخوشے ڪہ میبینے گوشہاے ازگنــاهانم است ڪہ خدا خواستہ در این دنیا تقــاص آن را پس بدهم...
「💛」 همســر برادرش مےگوید: یڪ شب در عالــم خواب او با لباسے تمیز و مرتب و ڪت و شلوارے سورمہاے بہ خوابم آمد و گفت: ببینید ڪہ من بہ شماها سر میــزنم و حالم خوب است.
🌷شهید دفاع مقدس #عباس_احمدی
.
.
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
‡ #ریحانه ‡
.
.
زینبسلیمانے:
∫ حجابتون راحفظ ڪنید
تا دشـمن آتــش بگیـــــرد .∫
.
.
‡💎‡چادرت،
ارزشاست، باورڪن👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡