◖┋💍┋◗
◗┋ #همسفرانه 💑┋◖
.
.
.
هممون معتادیم به چیزی که درد رو کم کنه
حالا من به #تُ
و بقیه به چیزایه دیگه ...
.
.
◗┋😋┋◖ #ٺـــــو چنان ،
در دلِمنرفتہ،ڪہجان، در بدنۍ👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
𓆩🌸𓆪
|' #آقامونه .|
.
﮼𖡼 ای در میان جانم🥰
و جان از تو بی خبر👌
﮼𖡼 وز تو جهان پر است🌍
و جهان از تو بی خبر🌱
#عطار_نیشابوری /✍
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1807»
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
𓆩🌸𓆪
∫°🌸.∫
∫° #صبحونه .∫
صبـ🌤ـح وسحر
وبلبل وگلـ💐ـزار یکیست
معشوقہوعشـ💕ـق
وعاشق و یار یکیستـ😌
هرچند درون خـ🏠ـانہ
را مےنگرم
خود دایـ➰ـره
ونقطہوپرگار یکیستـ ...
#صبحتون_گلگلی💛🌸🪴
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🌸.∫
≈|🌸|≈
≈| #پابوس |≈
.
.
#سلام_امام_زمانم💚
و سلام بر آن قامتِ بلند بالا
ڪہ هر جا پا گذارد ، بهشتِ اعلے شود...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لولیک الفرج
.
.
≈|💓|≈ جانےدوبارهبردار،
با ما بیا بہ پابــوس👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
.
دِل میڪَنَم زِ هر چہ ڪہ بود 🚶🏽♀
و نبود و هسـت ... ❤️🩹
تنها بہ شـرطِ اینڪہ ☝️🏻
تو باشـے براے من ... 😌
.
.
◦≼🍬≽◦ زنده دلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
🌸|• سال تحویل دور هم بودیم. علی به همه عیدی داد غیر از من.
🥰|• گفت: «بیا بالا توی اتاق خودمون».
🥣|• یه قابلمه دستش گرفت و گفت: «من میزنم روی قابلمه تو از روی صداش بگرد و هدیهات رو پیدا کن».
😁|• گذاشته بود توی جیب لباس فرمش.
🎁|• یه شیشه عطر بود و یه دستبند.
😇|• این قدر برام لذت بخش بود که تا حالا یادم مونده.
🌷شـهـیـد دفاع مقدس #علیرضا_یاسینی
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◗ 🧩 #هیس_طوری (History) ◖
.
🎯 سلفی در سال ۱۹۲۰
📱اینطور که از شواهد پیداست، پیشینه
سلفی گرفتن به همان اوایل اختراع دوربین
باز میگردد فقط آن زمان مانند اکنون همه
گیر نبود!
.
چه برایمان آورده ای، مارکووو⁉️😬
◖🧳◗ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍊.∫
∫° #ویتامینه .∫
.
.
✨ گذشت و ایثار بهترین راه حل
اختلاف سلیقه هاست. گذشت معجزه
می کند اگر هر دو طرف خود را به آن
مقید کنند.
.
.
∫°🧡.∫ #ما بہ غیر از #تو نداریم، تمناے دگر👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍊.∫
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 این سوتی که میخوام بگم مال داداشمه که پارسال هفت سالش بود؛ یه شب توی تابستون با دخترعمهم و داداشم توی خونه ی مادربزرگم خوابیدیم... ما توی سالن بودیم؛ عمهم و مادربزرگم توی اتاق هاشون و پدربزرگم هم توی مهمون خونه بودن
طبق شیطنتی که همیشه وقتی با هم میخوابیم داریم ، بلافاصله نخوابیدیم و از یه جا به بعد که قصد کردیم بخوابیم ؛ هر چند لحظه یکیمون کاری میکرد که خواب از سر اون دوتای دیگه بپره😂
تا اینکه - نمیدونم چرا - داداشم یکهو رفت قفل رایانه ی لوحی ( بخونید تبلت ) رو باز کرد
و ساعت جهانی رو آورد😐
یه کم باهاش وَر رفت و یهو با پچپچ گفت:
بچه هاااااا میدونستید الآن ساعت توی کابْل ( ب رو ساکن بخونید ) ۲ و فلان قد دقیقهست؟😁
یه لحظه قفل کردیم که خدایا این دیگه کجاست😐
و بعدش از خنده منفجر شدیم!😂😂
هر چی هم سعی کردیم خندهمون رو مهار کنیم نشد و درنهایت به دادِ عمه ختم شد😬😂
تا اینکه فرداش همه از اتفاقی که افتاده بود باخبر شدن😂
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 640 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
بابا رضا.mp3
15.2M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
#روحالله_رحیمیان🎙
.
.
سایهیگلدستههایتبرسرِمامستدام
پادشاهملكایران،حضرتسلطان
سلام🖐🏼.
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
•[🎨]•
•[ #پشتڪ 🎈]•
رویاهاتوبهخاطرهتبدیلکن😍✨
•[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]•
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . . #رمان_ضحی #قسمت_چهلوچهارم دین قلابی اینه روش جذب حداکثری اینه! هر چی عش
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
.
#رمان_ضحی
#قسمت_چهلوپنجم
هسته های خرما رو هم میکوبیدیم آرد میکردیم نون میپختیم!
هیچی بهشون نمی فروختن
با کلی تدابیر امنیتی تحریما رو دور میزدن در حدی که فقط زنده بمونن
خب اون شرایط سخت معلومه که یه بن بسته
با منطق شما پیغمبر واقعی هم که نیست به وحی و به خدا متصل باشه؛
خبر نداره قراره گشایشی بشه و بعد سه سال تموم بشه ماجرا اصلا تهش معلوم نیست چی میشه
حتی اگر بود هم تو همین سه سال ممکن بود از دنیا بره
دیگه قدرت از جون آدم که ارزشمندتر نیست قدرت رو برای زندگی میخواست باید زنده میموند یا نه؟
میتونست یه کلمه بگه پشیمون شدم خودش رو نجات میداد
دلیلی برای مقاومت نیست وقتی خدایی نیست و تو هم فکر منافع خودتی خب این جا منافع در عالی ترین وجه به خطر افتاده باید رها کنی دیگه
ولی رها نمیکنه! چرا؟
سکوت طولانی موجب شد باز ادامه بدم:
_با اینکه پیامبر ما سواد خواندن و نوشتن رو جایی یادنگرفته چه میکنی؟
این که دیگه مستنده؟
_کجا مستند شده یعنی نمیتونسته پنهانی سواد یاد بگیره این چه حرفیه؟
_نه نمیتونسته وقتی به گواهی تاریخ تو کل حجاز فقط 17 نفر سواد خوندن و نوشتن داشتن
از یکی باید یاد بگیره دیگه بالاخره خبرش درمیاد!
خصوصا که بیشتر باسوادا یهودی و مسیحی بودن
ولی وقتی توی کتاب قرآن میگه محمد جایی سواد رو فرا نگرفته بود و تو زمان خودش کسی اعتراض نمیکنه یعنی همه به این حقیقت واقف بودن دیگه از این واضح تر؟
حتی دشمنانش هم نمیگفتن تو از جایی یاد گرفتی میدونستن نشدنیه میگفتن تو ساحری!
خب دلیل این چی میتونه باشه جز حقانیت؟
سرتکون داد:
_واسه نتیجه گیری خیلی زوده کلی حرف برای زدن هست وقتی اونها ثابت بشه این نکات هم میشه جزء نکات مجهول تاریخی ولی به هیچ وجه دلیل بر حقانیت نیست وقتی اینهمه دلیل در ردش وجود داره
من...
صدای اذان حرفش رو قطع کرد
فوری بلند شدم و گفتم: بعد نماز ادامه میدیم!
وارد سرویس که شدم ژانت هم دنبالم اومد و کنار در ایستاد
همونطوری که وضو میگیرفتم پرسیدم: جانم؟!
با تعجب به حرکاتم نگاه میکرد و توضیح میداد:
خب... خواستم شروع کنم غذا رو درست کنم خواستم... بپرسم گوشت کجاست؟
_تو فریزر پشت بسته های سبزی
از سرویس خارج شدم و مسح پام رو کشیدم
بعد هم راه افتادم سمت اتاق
نمیدونم چرا ژانت هم دنبالم اومد
وارد اتاق شدم و اون دم در ایستاد
شروع کردم چادر گلدارم رو سرکردن و سجاده رو پهن کردن
هنوز همونجا ایستاده بود و کنجکاو نگاهم میکرد
خواستم بهانه بدم دستش
پرسیدم: خب کلا چیا داره این غذا؟
_خب... لوبیا و گوشت و...
حرفش رو نیمه تموم رها کرد و سوال اصلیش رو پرسید: سختت نیست روزی چند بار این کارا رو تکرار میکنی؟
_نماز دوست داشتنی ترین کار ممکنه توی دنیا از نظر من
البته هر کاری با تکرار از رونق می افته ولی نماز...
چون به عشق خدا تکرارش میکنی سختیش هم شیرینه!
البته فلسفه نماز خیلی فراتر از اینه شاید ساعتها بشه راجع بهش حرف زد حالا بعدا میگم براتون
اما همینقدر بگم که من الان دارم لذت می برم
حتی اگر یکم سخت باشه
مثل سختی ای که تو برای رسیدن به کلیسا هر صبح یکشنبه میکشی
ولی من روزی چند بار برای خودم تکرارش میکنم چون تلاش شیرینیه و مهمتر چون خواست خداست!
کتایون صدا زد: ژانت این چیه رو گاز گذاشتی جوش اومده!
ژانت بی معطلی دوید سمت آشپزخونه
من هم در اتاق رو پیش کردم و قامت بستم...
...
#به_قلم_شین_الف
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . . #رمان_ضحی #قسمت_چهلوپنجم هسته های خرما رو هم میکوبیدیم آرد میکردیم نون
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
.
#رمان_ضحی
#قسمت_چهلوششم
وقتی از نماز برگشتم هر دو توی آشپزخونه بودن
بهشون ملحق شدم و پشت میز نشستم!
از ژانت که پای گاز ایستاده بود پرسیدم:خب ژانت چقدر دیگه طول میکشه حاضر بشه میخوام ببینم چه مزه ایه!
_چیزی نمونده من از قبل لوبیاش رو پختم الانم گوشتش رو جدا میپزم و بعد لوبیا و بقیه مواد رو اضافه میکنم دیگه کاری نداره...
رو کردم به کتایون:
_خب... شما فرمودید که اینا برای نتیجه گیری کافی نیست
منم موافقم باهات!
پس باید برای حصول نتیجه مجددا فاز عوض کنیم!
بررسی اسلام دو بعد داره بررسی شخصیت پیامبرش و کتابش
حالا باید بریم سراغ قرآن...
_خب توی قرآن که خیلی حرف دارم مثلا توی...
_اجازه بده منظورم این نبود موردی آیه بگی من جوابتو بدم این کتاب یه منطقی داره که باید درکش کنی بعد برمبنای اون سوال کنی بدون خوندن که نمیشه هیچ کتابی رو نقد کرد...
_جانم؟ منظورت چیه؟
_منظورم واضحه باید بخونیدش کامل و از اول به آخر تا بتونید نقدش کنید...
_ولی برای رد هر چیزی یه مثال نقض کافیه مگه بیکاریم اینهمه کتاب رو توی دنیا بخونیم_اینهمه نه فقط یکی...
فقط این کتابه که ادعا میشه معجزه است و خدا برای شخص شما فرستاده فقط این کتابه که ادعا میکنه کلام خداست و در اون خدا با همه ی مردم عالم در هر زمانی صحبت کرده!
خب من دارم میگم معجزه ست تو میگی نه چطوری ثابت میشه جز با خوندن با یه جمله از یه کتاب بیرون کشیدن که نمیشه معجزه بودنش رو اثبات کرد من نیاز دارم برای این اثبات شما رو به طور کامل با این کتاب آشنا کنم
ضمنا من میتونم اون یک یا چند مثال نقضی که تو ذهنته رو جواب بدم ولی باید منطق کلی کتاب درک بشه تا بتونم یه سری چیزا رو براتون توضیح بدم که مباحثه ناقص نمونه
شما هم برای بحث نیاز دارید روی منبع یه تسلطی داشته باشید دیگه پس باید شروع کنیم و قرآن رو بخونیم...
اینجوری شما ایرادات بیشتری هم میتونید پیدا کنید اگر داشته باشه...
ژانت_ خب چطوری مگه میشه سه نفری کتاب خوند اصلا قرآن چند صفحه ست چند روز طول میکشه؟
_چرا نشه
قرآن مجموعا سی تا بخش(جزء) داره که هر کدوم 20 صفحه بیشتر نیست
برای اینکه از کار و زندگی نیفتین و و سختتون نباشه هر ماه پنج تا از این بخش ها رو میخونید تو طول هفته کلا روزی سه صفحه میشه یعنی پنج دقیقه که شوخیه!
ژانت_خب اینجوری که خیلی طول میکشه؟
_آره خب ولی چاره چیه!
من که تا پیدا کردن خونه همخونه اجباری شما هستم و باید تحملم کنی
کتایون خانومم که ان شاالله یادش نرفته مادرش اونو به من سپرده!
و باید زودتر درباره ش تصمیم بگیره که اگر نگیره با من طرفه چون مسئول بی تابی مادرش منم که شماره ش رو پیدا کردم و بهش زنگ زدم
پس ما فعلا با هم کار دادیم این بحث هم گوشه ای از رابطه ماست
ضمنا به نفع خودتونه اتهاماتتون رو اثبات کنید و خیال خودتون رو راحت...
کتایون بی تفاوت شونه بالا انداخت: به هر حال ما که قرآن نداریم!
_من دارم
به اتاق رفتم و دو تا قرآنی که برای اینکار تهیه کرده بودم رو آوردم
قرآن ها رو روی میز گذاشتم و نشستم:
_خب اینم قرآن... بهونه بعدی؟
کتایون کلافه گفت:
من نمیتونم تو خونه و شرکت همچین کتابی رو دست بگیرم و بخونم خب نمیگن این چشه چرا این کتاب رو میخونه؟
نفس عمیقی کشیدم: برای همین جلدشون کردم!
دیگه؟
سکوت از سر اجبارش موجب شد ادامه بدم:
_با ترجمه بخونید ولی هر از گاهی نگاهی هم به زبان اصلیش عربی بندازید به هرحال...
صدای پیام گوشیم بلند شد
همون طور که گوشی رو چک میکردم ادامه دادم:
_ به هر حال برای مطالعه هر اثری هیچی زبان اصلی نمیشه!
رضوان بود...
از دو روز پیش یادم رفته بود جواب پیامش رو بدم و تشکر کنم!
حتما تا الان از کنجکاوی تلف شده!
از بچه ها عذرخواهی کردم و برگشتم اتاق تا یکم حرف بزنم...
مثل همیشه کامل تبادل اطلاعات کردیم و همه چیز رو کامل براش توضیح دادم!
بعد هم سراغ بقیه رو گرفتم و سفارش کردم جای من هم مواظبشون باشه!...
وقتی برگشتم غذا حاضر بود و شام خوردیم
چیزی شبیه خوراک لوبیای خودمون بود ولی خوشمزه تر!
کلی از ژانت تشکر کردم و تشویقش کردم بازهم از این کارا بکنه!...
بعد از شام قرار بر این شد ماهی یکبار دور هم جمع بشیم و درباره پنج جزئی که خوندیم صحبت کنیم
و البته کتایون هرچه سریعتر با مادرش ارتباط بگیره و خیال من رو راحت کنه!
هر چند به قولش خیلی امیدوار نبودم!
به هر حال اون رفت و ما هم تا یکماه آینده که باز هم رو ببینیم به زندگی عادیمون برگشتیم...
#به_قلم_شین_الف
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
◦「 #قرار_عاشقی 🕗」
.
هر گوشه از حریمت🌿
پیچیده عطری از عشق🥲
تا کربلا دلم رفت🫀
وقت نماز در صحن🧎♂
.
◦「🕊」
حتما قرارِشـــاهوگدا، هستیادتان👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
«🍼»
« #نےنے_شو 👼🏻»
شلام شلام ملدم از خشتگی🥱
با مامان ژونی باباژونی لفتیم 🏕
گلدس ژاتون الی کلی باژی کلدم🏃♀
🏷● #نےنے_لغت↓
🥺 ندالیم
ــــــــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ چطور عزت نفس بچه ها را بالا ببریم🤔
⏪ با او بازی کنید !
⏪ هر شب براش قصه بگید!
⏪ خوبیهاشو بهش گوشزد کنید!
⏪ به حرفاش خوب گوش بدید!
⏪ بغلش کنید و بهش بگید تو خیلی خوبی!
⏪ با دیگران مقایسه ش نکنید!❌
«🍭» گـــــردانِزرهپوشڪے👇🏻
«🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
𓆩🌸𓆪
|' #آقامونه .|
.
•{ گرچـه دنیــا🌍
دستـ مُشتےناڪس ستـ😠
•{ یڪ علے داریـمـ🍃
و دنـیـا را بس اسٺـ👌
•{ این زمان دریاے ما👇
خامنــه ایسـتــ👏
•{ نایـبــ مولایمــان
سـیـد علــے سـتـ💚
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1808»
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
𓆩🌸𓆪
∫°🌸.∫
∫° #صبحونه .∫
شنبہها بوے امّید و مهربـ💚ـانے مےدهد
بےخیال غصہ ، با لبخـند مےگویم سلـام...
✍🏻 #حسین_مرادی
☕️ #صبحشنبہتونبہخیر
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🌸.∫
≈|🌸|≈
≈|#پابوس |≈
.
.
✅ پیامبر اڪرم صلی الله علیه و آله:
✨بدترین بندگان خداوند ڪسے است ڪه دیگران به خاطر ناسزاگویے و بدزبانیش از معاشرت با او ڪراهت داشته باشند.
.
.
≈|💓|≈جانےدوبارهبردار،
با ما بیا بہ پابــوس👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
.
و من تو را
بہ دلـم قول داده امـ 🖇🫀
لطفا 🙏🏻
بمان کہ حرف مرا 🗣
پیش دل دو تا نڪنے ... ☝️🏻
.
.
◦≼🍬≽◦ زنده دلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
•🌹• در کمک کردن به دیگران نمونه بود، حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.
•🌻• گاهی اوقات نمیگذاشت من متوجه کمکهایش شوم ولی به فکر همه بود، احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش میگذاشت، پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند.
•🌷• شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمعهای خانوادگی میگفتند مسلم خیلی به زن و بچهاش میرسد.
•🌼• اگر مبینا گریه میکرد تا نیمه شب بغلش میکرد و راه میرفت تا خوابش ببرد، هیچ موقع نمیگفت من خسته هستم، خیلی صبور بود.
🌷شـهـیـد مدافع حرم #مسلم_نصر
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
‡ #ریحانه ‡
گفت بہ خانم ها بگو #حجاب همانند
چترۍ است ڪہ انسان را در برابر
بارانۍ از گناه حفظ مۍڪند✋🏻
#شهید_محمدهادیذوالفقاری
#حجاب
‡💎‡چادرت،
ارزشاست، باورڪن👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◗ 🧩 #هیس_طوری (History) ◖
.
🎯 برو کلاه خودتو قاضی کن!
🎩شخصی سرو کارش به دیوان قضاوت
کشید و هر وقت پیش از آنکه به محکمه
قاضی برود در خانه ابتدا کلاهش را جلوی
خود می گذاشت و کلاه را قاضی فرض کرده
و آنچه که میخواست در محکمه بگوید به
کلاه میگفت و راست و دروغ آن را میسنجید
و بعد نزد قاضی میرفت تا سخنی به ضرر
خود نگوید.
👨⚖چون پرسیدند این سخنان محکمه پسند
را چطور اینطور درست و بی غلط در محضر
قاضی میگوئی تا به نفع تو حکم میدهد
جواب داد:
اول کلاه خودم را قاضی میکنم...
.
چه برایمان آورده ای، مارکووو⁉️😬
◖🧳◗ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 اینی که میخوام تعریف کنم سوتی نیست؛ بیشتر یه خاطره ی خنده داره
ما یه معلم داشتیم که من خیلی براشون احترام قائل بودم و خوب هم تدریس میکردن
( انشاءالله خدا به همه ی معلمان خیر دو دنیا عطا کنه🌿 )
خلاصه ، توی دوران آموزش مجازی بودیم که یه روز من از خواب بیدار شدم و بعد از وارسی گوشی دیدم که یه پیام از طرف همون معلمم برام اومده👀
پیام ساعت ۱:۳۰ نصفه شب ارسال شده بود و متنش فقط همین بود: «سلام بیداری؟» 😂😂
رفتم به یکی از دوستام گفتم که فلانی این اتفاق افتاده بهنظرت قضیه چیه؟😐😂
و فهمیدم که همون موقع به دوستم هم این پیام رو داده بودن😂😂
جالب اینجاست که آخرش متوجه نشدیم قضیه چی بود😬😂😂😂
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 641 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
نماهنگ دختر ایران.m4a
2.87M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
#سجاد_محمدی🎙
#عبدالرضا_هلالی🎙
.
.تموووم عروسکای دنیا یتیم میموندن اگه دختر نبود…(:🧕🏻
#پیشاپیشولادتحضرتمعصومهمبــــارک😍
#پیشاپیشروزدخترمبارک😇
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑