•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
گاه برای رسیدن به نور؛ 🌸
بایـــــــد
از تاریکیها گذر کرد ...✨💛
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
خوش بحــال مَـ😇ـن
با داشـ♡ـتنت
خوشـ💕ــبَخت تَرین
حَـوّاے زَمینــ🌍ــم
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
•𓆩🙍♂𓆪•
.
.
•• #منو_مجردی ••
💬 امروز با دوستام دورهمی گرفتیم
بعد به یکیش گفتم:
" زرگر " رو با کدوم "ز" مینویسن؟🤔
میگه با "ز" یه نقطه!!!!!
ز😦
ض😳
ظ😯
ذ😐
شمام از این رفیقای خل و چل دارین؟ 😂
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 1021 •
#سوتے_ندید "شما و مجردیتون" رو بفرستین
•📬• @Khadem_Daricheh
.
.
𓆩مجردییعنی،مجردی𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🤦♂𓆪
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
[ جز شانه ی پر مهر تو کو شاخه ی امنی؟ 🩵 ]
#سجاد_رشیدیپور
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
.
هرچیز کوچیکی جای شکر داره .🫀
.
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
🌷با احترام گذاشتن به مرد، میتوان او را برای همیشه عاشق خود کرد!
💠 تحقیقات نشان داده است که مردها اگر مجبور باشند بین عشق و احترام یکی را انتخاب کنند، بیشترشان ترجیح میدهند تنها بمانند ولی به آنها بیاحترامی نشود!
👌و از سوی دیگر اکثر خانمها به عشق و محبت بیشتر علاقه نشان دادهاند.
💠اگر مردها و زنها بتوانند یکدیگر را بهدرستی درک کنند، میتوانند کنار هم زندگی آرام و بیدغدغه و پر از عشق داشته باشند.
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
با شما آبرویی قدر دو دنیا دارد🌼
پای این عشق اگر جان بدهم جا دارم
.
.
𓆩پنجرهِفولادِرضابراتِکربَلامیدھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_صدوهفتادودو شاید به خاطر اینکه میدانم ( او ) همیشه هست
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_صدوهفتادوسه
موبایل میلرزد...
+:اَ ....ه
رد تماس میدهم و دوباره به چشم های عمو خیره میشوم،چشم هایی که سعی دارد نگاهش را
بدزدد.
+:عمو من خسته شدم از این همه معما...بابام چرا با عمومحمود مشکل داره؟ این خواستگار یه
دفعه از کجا پیدا شد؟
:_نیکی من راجع بابات هرچی بخوای بهت میگم،اما اصلا فکرت رو درگیر مسیح و خواستگاری
اش نکن.
چیزی نپرس،ولی قول میدمـ من حلش کنم...
موبایل دوباره زنگ میخورد.
عصبی،برش میدارم و قبل از اینکه فکر کنم جواب میدهم.
:_بــــلــــــه؟؟؟
صدای مطمئن،بدون احساس اما محکمی با طمأنینه میگوید
+:سلام
من مسیحـــــم.
مطمئنم تا حالا راجع به من و پیشنهادم شنیدین.
باید ببینمتون،حتما
آب دهانم را قورت میدهم و به چشم های نگران و مشکوک عمو نگاه میکنم. این بار من چشمانم
را میدزدم.
هرطور شده باید بفهمم این آدم،از من و زندگیم چه میخواهد.
احساسی عجیب،که نمیدانم نامش چیست،از درونم شعله میکشد و بر عقلم پیروز میشود .
پشتم را به عمو میکنم
:_باشه
صدایش دوباره در گوشم میپیچد،باز هم بدون حس و بی تفاوت
انگار برایش فرق نداشت،حتی اگر قبول نمیکردم.
من اما هیجان زده ام،شاید حسی بچگانه و سرکش برای فهمیدن راز مگو ی مسیح.
+:خوبه
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_صدوهفتادوچهار
فردا صبح،ساعت یازده،سر خیابونتون یه کافه هست،اونجا میبینمتون
تلفن را قطع میکنم. چشم هایم را میبندم و تازه وقت میکنم،نفسم را بیرون دهم.
من،باید کشف کنم... این آدم کیست؟
صدای عمو،از خیالات بیرونم میکشد.
به طرفش برمیگردم.
میپرسد
:_کی بود؟
هول میشوم
+:چی؟ آها...هیچکی... حالا نوبت شماست عمو... بابا با برادرش چرا مشکل داره؟
عمو چشم هایش را میمالد
:_موضوع برمیگرده به خیلی وقت پیش.. من سه چهار سالم بود... قضیه ی پدربزرگ رو که
میدونی؟ بابا از همه ی اموالش،اینجا فقط یه خونه و یه کارخونه ی ورشکسته گذاشت.. بقیه رو
هم دولت اون موقع به نفع بیت المال تصاحب کرد.
محمود و بابات،با کمک همدیگه اون کارخونه ی به دردنخور رو تبدیل کردن به یه کارخونه ی
پرسود... محمود درس رو کنار گذاشته بود،اما بابات هم کار میکرد،هم درس میخوند.
بابات تو دانشگاه،با مادرت آشنا شده بود و بهش علاقمند شد. خب حتما میدونی خونواده ی
مامانت هم،از ساواک و خلاصه طاغوتی بودن.
مسعود،میخواست از مامانت خواستگاری کنه،اما محمود راضی نبوده... میگفته حالا که انقلاب
شده این ازدواج به ضرر کارخونه است.. می گفته مسعود باید با کسی ازدواج کنه که خونواده
اش،بتونن تو پیشرفت کارخونه کمک کنن... به همین خاطر اصرار داشته که مسعود با یه
خونواده ی مذهبی ازدواج کنه... چه میدونم،مثلا میخواسته با این کار وصل بشه و هم رنگ
جماعت بشه...هوووف چی بگم...
بابات و محمود سر این موضوع،با هم دچار مشکل میشن و اونقدر،با هم اختلاف پیدا میکنن که
مجبور میشن راهشون رو جدا کنن
محمود با وکالتنامه ای که داره،کارخونه و خونه رو میفروشه و سهم مسعود رو میده. هر کدوم هم
میرن دنبال زندگی خودشون...
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
* احساس نیاز به یک منجی...🪴
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🌹 #ربیع_الاول
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1487»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
دردے ڪـہ ❤️🩹
تو رو به خدا نزدیڪـ کنه🦋
درمانہ . . .!🙂
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
شعر شدم برای #تو
عشق شدی برای #من
ای تو دلیل بودنم💖
ای تو همه هوای من💍
#سارا_یوسفی🌸🍃
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
از امروز دیگہ ماسـت رو خالی نخور🥣🌿
😊بهتره ڪہ فواید هر ڪـدوم رو بدونید :
ماست و پونہ
ماست و زیره
ماست و خرفہ
ماست و آویشـن
ماست و نعـنا
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍳𓆪•
•𓆩🙍♂𓆪•
.
.
•• #منو_مجردی ••
💬 امروز میخواستم تاکسی بگیرم
یه راننده اصرار میکرد بیا من ببرمت
بعد که نشستم دیدم کولر نداره؛
به راننده میگم آخه کولر نداری
چجوری باهات بیام؟😏
میگه تو سوار شو
من از سایه درختا میبرمت :|😐🤣
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 1022 •
#سوتے_ندید "شما و مجردیتون" رو بفرستین
•📬• @Khadem_Daricheh
.
.
𓆩مجردییعنی،مجردی𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🤦♂𓆪
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
روایت همسر محترم شهید :
از سر کار که برمیگشت...
همش منتظر بودم که صدای موتورشو 🏍بشنوم و...
برم کنار آیفون تا زنگ درو بزنه...😊
با اینکه کلید خونه همراش بود...
ولی دوست داشت که من در خونه رو واسش وا کنم...💕
وارد خونه که میشد...
با اینکه میدونستم خیلی خسته ست ولی...
چنان انرژی داشت و میخندید😊 که دیگه خستگیشو احساس نمیکردم...❤️
میگفت...
"خانومم من چایی رو دم میکنم...😉
ولی دوست دارم شما واسم چایی بیاری...💕
چایی دست شما یه مزه دیگه ای داره...😋"
دوست داشت همش کنارش بشینم و ازش دور نشم...
حتی آشپزخونه هم که میرفتم میومد کنارم و کمکم میکرد...💕
میگفت...
"کنارم که نیستی دلتنگت میشم...❤️"
توی کارای خونه خیلی کمکم میکرد...
نمیذاشت زیاد کار کنم...
بعضی وقتا...
یا با هم ظرف میشستیم...💕
یا اینکه نمیذاشت من بشورم خودش همه ظرفارو میشست...❤️
میگفت...
"کمی استراحت کنم بعدش بریم بیرون...💕"
اکثرا میرفتیم پارک...
با اینکه زندگی ساده ای داشتیم...
ولی خیلی خوشبخت بودیم...💕
با موتور همه جا رو میگشتیم...😌😇.
#بهروایت_همسرشهید♥➣
#برشےازیڪروایٺعاشقانھ
#شهید_ابوذر_امجدیان
#شهدارایادکنیمباذکرصلوات
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
.
الهی برویـانَد خـدا
میـان آرزوهـایت
درخـت استجـابـت را ...🤍🌱
.
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
بعدِ دوری، حال من
سمت ضریحت دیدنیست...
اشکهایم لحظه دیدار،
جاری میشود..
.
.
𓆩پنجرهِفولادِرضابراتِکربَلامیدھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_صدوهفتادوچهار فردا صبح،ساعت یازده،سر خیابونتون یه کافه
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_صدوهفتادوپنج
مسعود،خیلی از عمومحمود و بابا و همه ناراحت بوده،اونقدر که میره و فامیلی اش رو عوض
میکنه...
هر دوشون از صفر شروع میکنن و به اینجا میرسن.
چند سال بعد،بابات با مامانت ازدواج کرد و بعد هم که تو به دنیا اومدی...
کل ماجرا همینه...
+:پس....پس بابام میترسه،من کاری رو کنم که خودش کرد...
:_شایـــــد
صدای بابا در گوشم میپیچد،بدون فکر میگویم
+:لحنش شبیه التماس بود...
باید کاری کنم... پس کی فردا میشود؟
****
دست بالا میبرم. استاد نگاهش را از پشت شیشه ی عینک به من میدوزد
:_مشکلی پیش اومده خانم نیایش؟
نگاه کلاس،معطوف چهر ه ام میشود.
آب دهانم را قورت میدهم
+:استاد،ممکنه من بیست دقیقه زودتر برم؟
:_مطمئنین خوبین؟به نظر مضطرب میاین.
چند نفر از بچه های کلاس دقیق تر چهره ام را بالا و پایین میکنند و صدای پچ پچ بلند میشود.
+:بله،خوبم..میتونم ؟
:_البته..
نفس راحتی میکشم و نگاهی به ساعت میکنم.
هنوز چند دقیقه ای وقت دارم.
★
سرمای بهمن،پوست صورتم را
میسوزاند .
پر چادرم را با جمع میکنم،سرم را داخل یقه ی پالتو فرو میبرم و به سمت آژانس کنار دانشگاه راه
میافتم.
داخل دفتر آژانس میشوم،مردی جاافتاده پشت میز نشسته.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_صدوهفتادوشش
:_سلام
+:سلام دخترم،بفرمایید
:_ببخشید یه تاکسی میخوام.
+:مقصد؟
:_الهیه
مرد،با ریموت کنار دستش،قفل یکی از ماشین ها که جلوی در پارک شده اند،میزند.
+:بفرمایید شما بشینید،الآن راننده میآد
:_ممنون
💕
ماشین آن سوی خیابان،روبه روی کافه متوقف میشود.
پنج دقیقه ای تا قرارمان مانده.
ممنون میگویم و پیاده میشوم.
نفس عمیقی میکشم. دست میبرم و لباسم را مرتب میکنم .
نمیدانم چرا مضطربم،شاید برای اینکه بدون اطلاع همه،این کار را کرده ام.
عرض خیابان را رد میکنم و جلوی در میایستم.
لحظه ای پشیمان میشوم،نکند اشتباه کرده ام.
شاید اصلا نباید وارد این مسائل میشدم..
نگاهم را از کفش هایم میگیرم و لحظه ای چشمم به چهره ی آشنایی میافتد.
خودش است.
پشت میز نشسته و با انگشتانش بازی میکند.
در نگاهش هیچ تردیدی به چشم نمیخورد.
برق چشم هایش اما....نه! این علامت خطر است.
میخواهم برگردم،اما پاهایم به طرف ورودی کشیده میشوند.
از من فرمان نمیبرند!
در،با صدای قیژ مانندی باز میشود و آویز بالایش به صدا در میآید.
به محض وارد شدن چند نفر نگاهم میکنند.
او هم،سرش را بالا میآورد و چشم در چشمم میدوزد.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
* ماجرای عیادت رهبر انقلاب
از همسرشان...🌹
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🌹 #ربیع_الاول
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1488»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
هدایت شده از عاشقانه های حلال C᭄
🍃👰🏻♀💍🤵🏻♂🍃
ایـن شما و ایـن جدیدتـرین
دورهـــمـیِ کــــانال😍
با موضوعِ:
" مهارتهای انتخاب همسر "
💙| لینك روز اول¹ :
انتخابِخویش قبل از همسر 🤓🙄👇🏻
• https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/84639
✨| لینك روز دوم² :
مسئلهای که باید قبل از ازدواج حل میشده
نه بعد از ازدواج 🧐👇🏻
• https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/84680
💙| لینك روز سوم³ :
معیارهای شما کلی هستن یا جزئی ؟! 🤨🔍
• https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/84716
✨| لینك روز چهارم⁴ :
معیارها را _چه مادی چه معنوی_ واقعی انتخاب کنیم😎👇🏻
• https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/84825
💙| لینك روز پنجم ⁵ :
درجه بندی معیارها😀📊
• https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/84859
ادامه دارد . . .
هر روز راس ساعت ۱۵:۰۰
منتظرمون بـاشید😉
@Asheghaneh_Halal
🍃👰🏻♀💍🤵🏻♂🍃
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
خـدا💙
وسـط غــمهات
یه گل مےڪـاره🌸🥰
مطـمئن بـاش😍
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
افضل الشفاعات ان تشفع بین اثنین فی نکاح یجمع الله بینهما.👌🫀
حضرت علی علیه السلام فرمود:
از بهترین شفاعتها، شفاعت بین دو نفر در امر ازدواج است تا اینکه خداوند آنان را مجذوب یکدیگر گرداند.❤️
منبع:تهذیب، ج 7، ص 405، وسائل الشیعه، ج 20، ص 45✍
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
🧣
⏝
֢ ֢ #مجردانه ֢ ֢
.
✉️ یکی از دوستان
خواستگار داشت تو مرحلهی انگشتر
و نشون بودن💍 یهو پسره غیبش
زد😶
دختره واسه غرورش پیگیری نکرد
معرفشون جویای ماجرا از خانواده
پسره شد گفتن استخاره کردیم
بد اومده!!🥴
حالا اینکه تو خود اسلامم گفته
تو کار خیر استخاره نکنین به کنار!
چرا زودتر استخاره نکردین؟؟؟
دختره افسرده شد قشنگ!😔
#توییت
.
𓂃محفلمجردهاےایـتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🧣
⏝
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
امیـ💚ــدِ دل
قـرارِ جــ💕ـــان
بقـاے عـمــ⏳ـــر
نـــــ☀️ـــورِ چشــــم
درو ڪردے به تنهایے
تمام این لقب ها را!...😍👌🏻
#سونیا_نوری
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•