eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #رمان_ضحی #قسمت_صدوبیست‌وسوم زندگی کتایون با ما جمعمون رو گرمتر و سرگرمیه
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• ژانت_خب چرا باید اینکارو بکنه؟ _چون میخواد ظرفیت قوم رو به سطح یقین رشد بده این تصمیم ادامه پیدا می‌کنه تا وقتی که باز اعلام میکنه به نوح که عذاب ۷سال دیگه عقب افتاده و باید انتظار بکشید و نوح هم به همون تعداد اندک باقیمونده خبر میده و دیگه هیچ کسی کافر نمی شه و همه این جمعیت اندکی که موندن میگن خب باشه هفت سال دیگه صبر می‌کنیم خدا که دروغ نمیگه حتما لازمه و اونجا خدا اون تاخیر رو ملغی میکنه و همون سال عذاب نازل میشه خدا فقط منتظر بود این اجتماع به یقین کامل برسه تا لیاقت سوار شدن به این کشتی و درک این معجزه عظیم رو پیدا کنه برای خدا مهمه کسی که ادعای ایمان میکنه حرف خدا رو باور میکنه یا نه؟ کتایون_خب این ظلم به آدم های خوب و آماده امت نیست؟ _کار گروهی یعنی نمره گروهی اگر اینجوری نباشه که هیچ وقت رشد اجتماعی صورت نمیگیره هیچ وقت توازن در رشد صورت نمیگیره فقط خوبا رشد میکنن ولی اینجوری خوب ها خوب سازی میکنن یعنی برای موفقیت ناچارن همراه خودشون دیگران رو هم رشد بدن این تنها راه حداکثری کردن رشده حالا در مورد آیه ۴۰ وقتی خدا میبینه که تعداد خیلی کمی به حضرت نوح ایمان آوردن و چند جفت از حیوانات فقط قراره درون کشتی باشن چرا دستور میده کشتی به این بزرگی و عظمت رو بسازه؟ شاید کنایه میزنه به اینکه این کشتی برای همه اهل منطقه جا داشت حتی تا آخرین لحظه قبل از نزول عذاب و کسی نمیتونست بگه خدا ما رو رها کرد این خودشون بودن که نخواستن همراه بشن آیه ۸۶ این باقیمانده خدا(بقیه الله) چیه که برای مومنین بهتره؟ روش فکر کنید ۱۱۷ خیلی مهمه! یک جامعه تا زمانی برای خدا ارزش تحمل و فرصت دادن داره که یه عده توش در صدد اصلاح باشن ولی جامعه بی تفاوت به گناه که دیگه امیدی به ایجاد تغییر درش وجود نداره دقیقا همون جامعه ایه که نزول عذاب رو خواهد دید پس انحطاط جامعه زمانی رخ میده که روحیه اصلاح گری از بین بره و بی تفاوتی حاکم بشه و افراد مصلح رو محجور یا حذف کنن* آیه ۱۱۹ خدا میفرماید انسانها رو آفریده که با محبت نجاتشون بده! بعضی جملات قرآن اونقدر زیباست که آدم حیفش میاد عربیش رو نخونه یعنی همش همینطوره اگر درست بهش نگاه بشه در زبان اصلیش کلی کد و پیام وجود داره که در ترجمه ها نیست برای همین هم ما عربی رو حتما یاد می‌گیریم چون زبان قرآنه و قرآن مهمترین داشته ماست آدم یه فیلم هم می خواد ببینه ترجیح می‌ده زبان اصلی ببینه بعد کلام خدا رو صرفا با ترجمه بخونیم؟! مثل از سر باز کردنه _ خب چرا عربی؟! _ بالاخره باید یه زبانی میداشت دیگه که طبعاً بقیه مردم جهان هم باید اون زبان رو یاد می گرفتن همه مردم جهان که یک زبان ندارن درسته؟ اینکه چرا عربی خب پیامبر این دین عرب زبانه مردمشم همینطور نمی‌تونه به زبان دیگه ای صحبت کنه با مردم خودش اول اونا باید حرفش رو بفهمن تا بعد بخواد دینش رو گسترش بده اما کلی دلیل دیگه هم داره یکیش کامل بودن زبان عربیه که هر زبان شناسی اینو تصدیق می کنه که با یک کلمه قد یه جمله حرف می زنن برای هر تعبیری کلمه متفاوتی دارن چند نوع فعل برای یک کار استفاده می‌کنن که هر کدوم تعریف خاص خودشو داره شما تو همین کتابی که دارید میخونید تعداد واژه های عربی و ترجمه فارسی یا انگلیسیش رو بسنجی متوجه می شی که چقدر کوتاه تره و درنتیجه برای پیامرسانی مناسبتر بعدم یه آیه دیگه هست که میگه اگر قرآن یعنی معجزه ای که بنا بود نازل بشه به زبان دیگری جز عربی نازل می‌شد شما عربها دیگه بهش ایمان نمی آوردید ولی بقیه ایمان میارن! خب این امتیاز ماست... و خدا به هدایت همه آحاد بشر فکر میکنه و کلی دلیل دیگه... سوره یوسف آیه ۶ ببین از منظر قرآن چجوری نعمت بر یک نفر تمام میشه تمام نعمت یعنی تمام امکانات و استعدادهایی که انسان در اختیار داره با نظر لطف خدا و تلاش خودش هدر نره و کامل استفاده بشه همون چیزی که همه ما در همه امور دنبالشیم راندمان بالا حالا از نظر قرآن این نعمت ها کی کاملا استفاده شده؟ وقتی در جهت بندگی خدا قرار بگیره و نهایت کارکردش رو برای یک هدف الهی خرج کنه چون با این منطق اون تلاش و استعداد هدر نرفته و ذخیره شده برای آخرت فرد از این جهت بهش میگن تمام کردن نعمت مثل تبدیل انرژی پتانسیل به انرژی جنبشی بدون هدر رفت! این نهایت استفاده ایه که انسان میتونه از زمان و امکانات و استعدادهاش بکنه هر چیزی جز این باشه خسران و ضرر و موجب حسرته آیه ۱۵ ؛ یوسف با فرمانبرداری از خدا و گناه نکردن در ابتدا اذیت میشه به زندان می‌افته ولی در نهایت باعث بزرگی و قدرت و شوکت و مکنش میشه اگر اون زندان نبود اون مکنت هم نبود احوالات انسانها هم همینطوره سختی های مقطعی گاهی مقدمه خیرات خیلی بزرگه . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• هینی کشیدم و گفتم: واقعا؟! احمد سر تکان داد و گفت: آره. داداش مثلا سوگل رو برد گذاشت اونجا دلش باز بشه اینام نشستن زیر پاش گفتن نازایی اجاقت کوره طلاقت میده بیا یه دختر خوب و بساز رو خودمون پیدا کردیم همینو برای شوهرت خواستگاری کنیم اینو بگیره براش بچه بیاره این جوری هم تو رو نگه میداره هم بچه دار میشه. دیگه زن داداشم راضی میشه پا میشه با مادرش میرن خواستگاری یکی از دخترای همسایه شون _طفلکی ... داداشت چه کار کرد؟ قبول کرد؟ احمد خندید و گفت: اگه قبول می کرد که تو الان دو تا جاری داشتی من زیاد در جریان ماجراهاشون نبودم اینو چون داداش درد و دل کرد فهمیدم. خیلی عصبانی شده بود. خودش که تا یه سال با خانواده سوگل رفت و آمد نکرد. به مدت سوگل رو هم نمی ذاشت بره می گفت چرا بری جایی که با حرفاشون خون به جیگرت می کنن؟ دیگه حاج بابا باهاش صحبت کرد گفت تو نمیخوای بری نرو ولی صله رحم واجبه بذار سوگل بره پدر و مادرش ازش انتظار دارن دلتنگ میشن. دیگه محمد هم کوتاه اومد گذاشت سوگل بره خودشم باز بعد یه سال رفت و آمد کرد. زن داداش خیلی سختی کشیده من همیشه دعا می کنم خدا دلش رو شاد کنه و چشمش روشن بشه. می دونم چه فشاری روش بوده که اومد هم چی چیزی ازمون خواست. اگه بدونم با چند ماه صبر و تحمل ما حال اون بهتره کمتر اشک می ریزه چرا چند ماه صبوری نکنم؟ سر تکان دادم و گفتم: حق با توئه الهی هر چه زودتر دامنش سبز شه خدا بهش بچه سالم صالح بده احمد زیر لب ان شاء الله گفت و از جا برخاست. چه وحشتناک بود. اگر من هم بچه دار نشوم چه؟ رو به احمد پرسیدم: از کجا میشه فهمید آدم بچه دار میشه یا نمیشه نکنه منم ... احمد به سمتم برگشت و گفت: فکر و خیالش رو نکن زیر لب گفتم: اگه منم بچه دار نشدم چی؟ احمد دوباره کنارم نشست و دستش را پشتم گذاشت و گفت: این فکرا چیه می کنی خوشگل خانم؟ به صورت احمد چشم دوختم و گفتم: اگه من بچه دار نشم ناراحت میشی؟ احمد به رویم لبخند زد و گفت: نه ناراحت نمیشم. _الکی میگی خودت الان گفتی دلت بچه میخواد. احمد خندید که گفتم: یه چیزی رو بهم قول میدی؟ احمد روی موهایم دست کشید و گفت: چه قولی بدم بهت؟ با خجالت گفتم: اگه من بچه دار نشدم سرم هوو نیار من دلش رو ندارم. دوست ندارم تو رو با کسی غیر خودم ببینم. احمد مرا بغل گرفت و روی پایش نشاند و گفت: این حرفا چیه می زنی آخه؟ مگه من دلم میاد به کسی غیر تو نگاه کنم؟ مگه وقتی تو رو دارم کسی جرات می کنه بیاد تو زندگیم؟ همه زندگی من تویی. اگرم میگم دلم بچه میخواد، دلم از تو بچه میخواد نه کس دیگه. دلم میخواد چند تا فرشته مثل خودت از تو داشته باشم حاضر نیستم به خاطر دل خودم خم به ابروت بیاد. من از همه دنیا فقط تو رو میخوام و تو برام کافی هستی سرم را به شانه اش تکیه دادم و گفتم: راست میگی؟ احمد سر تکان داد و گفت: دلیلی نداره بهت دروغ بگم. اون قدر دوست دارم که جز بودنت و خوشحالیت هیچ چیز دیگه ای برام اهمیت نداره. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•