eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃🌷 🍃🕊 🌷 #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز به نیت: "شهیـد حسین معز غلامے" جمع صلوات گذشته🌷۳۶۴۷🌷 ارسال صلوات ها👇 🍃🌸 @yas_ali110 ھـر روز مهمان یڪ شهیـد👇 |🕊| @asheghaneh_halal 🌷 🍃🕊 🌷🍃🌷
🍩🍶🍩🍶🍩 🍶🍩🍶🍩 🍩🍶🍩 🍶🍩 🍩 🔰 شیر گرم و زولبیا بامیه🍶🍩 🔰 شامی کباب ساده😋🍗 🔰 اول سیب زمینی و پیاز رو رنده کنید بعد گوشت چرخکرده رو به موادتون اضافه کنید و نمک و زردچوبه و کمی فلفل سیاه رو به مواد بپاشید. مقدار آردی که استفاده می کنید به مقدار موادتون بستگی داره. پس اینو بدونید که ما از آرد فقط و فقط برای جلوگیری از چسبیدن موادمون به ته تابه استفاده می کنیم برای خوش طعم شدن و پف کردن شامی هاتون می تونید یه دونه تخم مرغ هم توی موادتون بشکنید مواد رو حسابی ورز بدید و به اندازه ی توپ پینگ پنگ بردارید و کف دستتون پهنش کنید و توی روغن داغ سرخ کنید 👈 👇 [[برای خوش طعم و معطر شدن شامی کبابتون می تونید از سبزی های معطر استفاده کنید (خشک یا تازه بودنش فرقی نداره) مثل🔰 مرزه...ترخون...ریحان...و چای کوهی]] 😋🍭 🍳| @asheghaneh_halal 🍩 🍶🍩 🍩🍶🍩 🍶🍩🍶🍩 🍩🍶🍩🍶🍩
#قرار_عاشقی •|💛|•صبـح نقارهـ ے صحـن رضـوے[😄] •|💥|•گفتـ بهـ شهـر:كهـ قـرار استـ [🍃] •|💛|•بيـــــايـیـ بهـ هميـنـ زودیـ ها[😍] عجڷ فرجـــ🌹ـہ! حالتوامام رضایےکن🍃😍 •⭐️•| @Asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [☺️] جاتونـ گالـے!😎 مامانمـ👩 دَذار🍛ـو تِیــلے توشمزهـ😋 دُدُسـ تَلده بود😊 مَنمـ مَجبولـ تُدَم دیده اَندُشتامَمـ باهاش بِتُلَم [😉] نـوشـ جـونتـ 😘 فقط حواستـ باشهـ دستاتـو شســـته باشے😅 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 •🍼• @Asheghaneh_halal
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 ✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے 🌹 -احسان دیگه. باباش کارخونه داره🏣 -اها اها اون تیره برقه😄 خوب چی؟؟ -فک کنم از تو خوشش اومده. خواهرش شمارتو از من میخواست -ندادی که بهش؟! -نه...گفتم اول باهات مشورت کنم -افرین که هنوز یه ذره عقله رو داری😝 -ولی پسره خوبیه هاخوش به حالت -خوش به حال مامانش -ااااا ریحانه.چرا ندیده و نسنجیده رد میکنی -اگه خوشت اومده میخوای برا تو بگیرمش؟!😒 -اصلا با تو نمیشه حرف زد...فعلا کاری نداری؟! -نه..خدافظ بعد قطع کردن با خودم فکر میکردم این همه پسر دور و برم و تو دانشگاه میخوان با من باشن و من محل نمیکنمشون اونوقت گیر الکی دادم به این پسره بی ریخت و مغرور😤😒 (زیادم بی ریخت نبودا) شاید همین مغرور بودنش من رو جذب کرده..😰 دلم میخواد یه بار به جای خواهر بهم بگه ریحانه خانم تو همین فکرا بودم دیدم که صدای ضعیفی از اونور میومد. که سمانه داره هی میگه ریحانه ریحانه.🗣 سرم داغ شد.ای نامرد.نکنه لوداده که بهم نماز یاد داده و هیچی بلد نیستم😣 یهو دیدم سمانه اومد تو.ریحانه پاشو بیا اونور -من؟!چرا؟!😳 -بیا دیگه. حرفم نزن باشه. باشه..الان میام. وارد اطاق شدم که دیدم همه دور میز نشستن. زهرا اول از همه بهم سلام کرد و بعدش هم آقاسید همونجور که سرش پایین بود گفت:سلام خواهرم. سفر خوش گذشت؟! کم و کسری ندارید که؟!😌 نه. اوکیه همه چی..الان منو از اونور اوردید اینور که همینو بپرسید؟!😒 که آقاسید گفت: بله کار خاصی نبود میتونید بفرمایید. که سمانه پرید وسط حرفش: نه بابا،این چیه. کار دیگه داریم. سید:لا اله الا الله...😤 زهرا:سمانه جان اصرار نکن ریحانه:میتونم بپرسم قضیه چیه؟؟ که سمانه سریع جواب داد هیچی مسول تدارکات خواهران دست تنهاست و یه کمک میخواد و من تو رو پیشنهاد دادم ولی اینا مخالفت میکنن. یه لحظه مکث کردم که آقاسید گفت: ببخشید خواهرم .من گفتم که بهتون نگن . دوستان، ایشون مهمان ما هستن نباید بهشون همچین چیزی میگفتید..از اول گفتم که ایشون نمیتونن. نمیخواستم قبول کنم ولی این حرف آقاسید که گفت ایشون نمیتونن خیلی عصبیم کرد😡 و اگه قبول نمیکردم حس ضعیف بودن بهم دست میداد.😑 آب دهنمو قورت دادم و با اینکه نمیدونستم کارم چیه گفتم قبول میکنم.✌️ سمانه لبخندی زد و روبه زهرا گفت:دیدین گفتم.😬 آقاسید بهم گفت: مطمئنید شما؟!کار سختی هستا. تو چشماش👀 نگاه کردم و با حرص گفتم بله آقای فرمانده پایگاه😤 ادامه دارد...🍃 💟 @asheghaneh_halal 💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 ✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے 🌹 آقاسید بهم گفت: مطمئنیدشما؟!کارسختی هستا توچشماش👀 نگاه کردم و با حرص گفتم بله آقای فرمانده پایگاه😤 در همین حال یکی از پسرهای بسیجی بلند شد و گفت: محمدجان من برم خواهرم توحرم منتظره✋ -برو علی جان -تااینجا فهمیدم اسمشم محمده👌 داشتم بیرون میرفتم که دیدم یه پسردیگه رفت و گفت حاج مهدی منم میرم یکم استراحت کنم😜 -به سلامت سجاد جان -داشتم گیج میشدم😳 -چرا هرکی یه چی میگه؟! رفتم جلو: -جناب فرمانده؟! -بله خواهرم؟! -میتونم بپرسم اسم شما چیه؟! -بله اختیار دارید.علوی هستم☺️ -نه منظورم اسم کوچیکتون بود😐 دیدم یکم مکث کرد که سریع گفتم چون هرکس یه چی صداتون میکنه کنجکاو شدم بپرسم.😊همین -اها.بله. من محمد مهدی هستم. دوستان چون لطف دارن سر به سرم میزارن هربار یه کدومو صدامیزنن😁 اها.خوب پس.حالا من اگه کارتون داشتم چی صداتون کنم؟ هر چی مایلید ولی ازاین به بعد اگه کاری بود به خانم مولایی(منظورش زهرا بود) بگید و ایشون به من منتقل میکنن😎 اعصابم خورد شد😠 و باغرض گفتم: باشهه.چشم موقع شام غذاها رو پخش کردم و بعدشم سفره رو جمع کردم.سمانه با اینکه مسول فرهنگی بودو کارش چیز دیگه ولی خیلی بهم کمک کرد.یه جورایی پشیمون شدم چرا قبول کردم. تو دلم به سمانه فحش میدادم که منو انداخت تو این کار😤😩 خلاص این چند روز به همین روال گذشت تا صبح روز آخر که چند تا از دخترها به همراه زهرا برای خرید میخواستیم بریم بیرون🚶 -سمانه -جانم؟! -الان حرم نمیخوایم بریم که؟! -نه.چی بود؟! -حوصله چادر گذاشتن ندارم اخه😣 خیلی گرمه -سمانه یکم ناراحت شد ولی گفت نه حرم نمیریم رفتیم تو بازار رضا و مشغول بازدید بودیم که زهرا با دوستش که تو یه مغازه انگشتر💍 فروشی بودن مارو دیدن: -دخترا یه دیقه بیاین -بله زهرا جان؟! و باسمانه رفتیم به سمتشون -دخترا به نظر شما کدوم یکی از اینا قشنگ تره؟! (تو دستش دو تا انگشتر عقیق💍 مردونه داشت) که سمانه گفت به نظر من اونیکی قشنگ تره و منم همونو باسر تایید کردم و زهرا هم خرید و گفت: راستی دخترا قبل اذان یه جلسه درباره کارهای برگشت داریم.حتما بیاین یه مقدار خرید کردیم و با سمانه رفتیم سمت حسینیه و اول از همه رفتم چادرمو گذاشتم و منتظر ساعت🕙 جلسه شدیم. وارد اطاق شدیم که دیدم آقاسید و زهرا با هم حرف میزنن در همین حین یکی ازپسرها وارد شد. آقاسید دستشو بالا آورد که دست بده✋ دیدم همون انگشتری💍 که زهرا خریده بود تو دستشه😐 ادامه دارد...🍃 💟 @asheghaneh_halal 💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
#قائمانه بھ رسم و قرار ھر شب راس ساعـ⏰ـت ۲۳ الھے بحق دماء شھـ💚ــدائنا و بحق ثامـ💛ــن الحجج عجل لولیڪ الفرج #قرائت_همگانےدعاےفرج🙏 •📖• @asheghaneh_halal
Asheghane_Halal.mp3
1.96M
. ⊙| پادڪستـ زیباے دعاے👇 | "اللهمـ ربـ شهـر الرمضانـ " 🎤| با نواے حاج محمود ڪریمے😍 🎼| و موسیقے بسیار زیبا👌 مداحےهاے مناسبتےدرخواستے؛ با ما بروز باشید😊👇 |°💚°| @Asheghaneh_Halal
°🌙| #آقامونه |🌙° °| ‌علـے💚 را /° مبادا ڪه تنها ڪنے😔 °\ در ایـنـ فتنـه‌ها😐 /° مثـلـ عمـار باشـ☺️✋ °\ ڪمے فڪــر‌ وحـدتـ👌 /° ڪمے فڪــر دیـنـ °\ ڪمے مالڪ اشترِ😎💪 °| یــار باشـ😍 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍✌️ #نگاره(34)📸 🌹| @Asheghaneh_Halal
#صبحونه بازهـم ‌روزمـن و عرضِ‌ادبـ محضـرِ یار💚 با سـَلامـے✋ برڪٺ یافتہ روز و شبـ ما🌤 #شش‌روزآمده‌ام #شاه‌بہ‌من‌توشہ‌بده🙏 #ششمين‌روزشده #روزےشش‌گوشہ‌بده😍 🍃🌸| @asheghaneh_halal
🍃دعای روز ماه رمضان🌙 🌟●اللّهُمَ لاتخذُلِنےفیهِ لتَعَرُّضِ معصیتڪ ⭐️●و لا تَضْرِبنے بِسِیاطِ نَقِمتِڪَ 🌟‌●و زَحزِحْنے فیهِ مَنْ مُوجباتِ سَخَطِکَ ⭐️‌●بِمَنِّڪَ و اَیادِیکَ یا منتهے رغبَةِ الرّاغِبینَ 🌕 👌 💛🍃||• @asheghaneh_halal
🌸🌸🌸 🌸🌙 🌸 ✅ روزه دارانے ڪه دچار معده درد😣 مےشوند در افطار و سحر چه بخورند❓ 👈سحر ؛ مقدارے ترنجبین و خاڪشیر مخلوط ڪرده و بنوشید🍹 👈افطار ؛ یڪ لیوان عرق نعناع با نبات یا عسـ🍯ـل میل ڪنید 🌙 👇 🌙| @asheghaneh_halal 🌸 🌸🌙 🌸🌸🌸
🍃🌙🍃 🌙🍃 🍃 ‌ : [دعاے ابوحمزه ثمالے] : وَ اسْتَجَارَ بِكَرَمِكَ وَ أَلِفَ إِحْسَانَكَ وَ نِعَمَكَ وَ أَنْتَ الْجَوَادُ الَّذِي لایَضیقُ عَفْوُکَ وَلا یَنْقُصُ فَضْلُکَ وَلا تَقِلُّ رَحْمَتُکَ وَقَدْ تَوَثَّقْنا تنگ ناید عفوت و کاهش نیابد فضل و بخششت و کم نگردد مهر و رحمتت و ما 🍃🌙 مِنْکَ بِالصَّفْحِ الْقَدیمِ وَالْفَضْلِ الْعَظیمِ وَالرَّحْمَهِ الْواسِعَهِ اَفَتَُراکَ یا بدان چشم پوشى دیرینه و فضل عظیمت و رحمت پهناورت اعتماد کرده ایم آیا چنان مى بینى 🍃✨ رَبِّ تُخْلِفُ ظُنوُنَنا اَوْ تُخَیِّبُ آمالَنا کَلاّ یا کَریمُ فَلَیْسَ هذا ظَنُّنا بِکَ پروردگارا که برخلاف گمانهاى ما رفتار کنى یا آرزوهایمان نومید کنى ؟ هرگز! اى کریم چون ما چنین گمانى به تو نداریم 🍃🌙 وَلا هذا فیکَ طَمَعُنا یا رَبِّ اِنَّ لَنا فیکَ اَمَلاً طَویلاً کَثیراً اِنَّ لَنا فیکَ و طمع ما درباره تو اینگونه نیست پروردگارا براستى ما درباره تو آرزوى دراز و بسیارى داریم براستى ما نسبت به تو 🍃✨ رَجآءً عَظیماً عَصَیْناکَ وَنَحْنُ نَرْجوُ اَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنا وَدَعَوْناکَ وَنَحْنُ امید بزرگ و زیادى داریم ، تو را نافرمانى کردیم ولى امیدواریم که تو بپوشانى بر ما و خواندیم تو را و امیدواریم 🍃🌙 نَرْجوُ اَنْ تَسْتَجیبَ لَنا فَحَقِّقْ رَجآئَنا مَوْلانا فَقَدْ عَلِمْنا ما نَسْتَوْجِبُ که تو اجابت کنى مارا پس امید ما را تحقق بخش اى مولاى ما که براستى ما مى دانیم که به اعمالمان مستوجب چه (پاداشى ) 🍃✨ بِاَعْمالِنا وَلکِنْ عِلْمُکَ فینا وَعِلْمُنا بِاَنَّکَ لا تَصْرِفُنا عَنْکَ وَاِنْ کُنّا هستیم ولى علم تو درباره ما و علم ما درباره تو این است که ما را از درگاهت نرانى و اگرچه ما 🍃🌙 غَیْرَ مُسْتَوْجِبینَ لِرَحْمَتِکَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجوُدَ عَلَیْنا وَعَلَى الْمُذْنِبینَ مستوجب رحمت تو نیستیم ولى تو شایسته آنى که بر ما بخشش کنى و بر گنهکاران 🍃✨ بِفَضْلِ سَعَتِکَ فَامْنُنْ عَلَیْنا بِما اَنْتَ اَهْلُهُ وَجُدْ عَلَیْنا فَاِنّا مُحْتاجوُنَ به فضل وسیعت توجه فرمایى پس بر ما منت گذار بدانچه تو شایسته آنى و بر ما جود کن که ما نیازمند 🍃🌙 [اِلى نَیْلِکَ یا ....] اِلى نَیْلِکَ یا غَفّارُ بِنوُرِکَ اهْتَدَیْنا وَبِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْنا وَبِنِعْمَتِکَ عطاى توییم اى آمرزنده به نور تو راه یافتیم و به فضل تو بى نیازى جستیم و به نعمت تو 🍃✨ اَصْبَحْنا وَاَمْسَیْنا ذُنوُبُنا بَیْنَ یَدَیْکَ نَسْتَغْفِرُکَ الّلهُمَّ مِنْها وَنَتوُبُ صبح و شام کردیم گناهان ما پیش روى تو است که ما از آنها آمرزش خواهیم و بسویت توبه کنیم 🍃🌙 اِلَیْکَ تَتَحَبَّبُ اِلَیْنا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُکَ بِالذُّنوُبِ خَیْرُکَ اِلَیْنا نازِلٌ تو با نعمتهایت بر ما دوستى کنى و ما به گناهان با تو معارضه و برابرى کنیم خیر تو بر ما نازل گردد {•🌼•} @asheghaneh_halal 🍃 🌙🍃 🍃🌙🍃
#همسفرانه هر چیــزے|🍃 سر جایشـ زیبــاستـــــ|👌 مثل تُو|😍 در قلبـــِـ|♥️ مــــــــن... #ژلوفــن_منے😅😍 •🍒• @Asheghaneh_Halal •🍒•
@asheghaneh_halal.mp3
3.98M
🌙: ✨:تلاوت هرروز یڪ جزء از قرآن ڪریمـ📖بھ صورت تحدیر(تندخوانے) 🍃جزء ششم🍃 [🎤] @asheghaneh_halal
🌸🌙🌸🌙 🌙🌸🌙 🌸🌙 🌙 ‌ ❔سوال: آيا خارج كردن خون از بدن در ماه رمضان از مبطلات روزه است؟ ✅جواب: جزو مبطلات روزه نيست، ولى خارج كردن خونى كه موجب ضعف شود ـ با حجامت و غيره ـ براى روزه دار كراهت دارد. 📚برگرفته از استفتائات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای 🍃🌷 @asheghaneh_halal 🌙 🌸🌙 🌙🌸🌙 🌸🌙🌸🌙
🌈🍃 🍃 ✍بسم الله نخستـ1⃣ــین وظیفہ روحے و عاطفے شوهر نسبت بہ همسرش💍 از همان روزهاے آغاز زندگے مشترڪ💑 این است ڪہ زن را از علاقہ و محبتے ڪہ بہ او دارد مطمئن سازد و از ڪارهایے ڪہ بوے بے توجهے و بے تفاوتے دارد بپرهیزد و بڪوشد💪با نثار محبت نهال نورسیدہ زندگے زناشویـے را سیراب و سرسبز سازد البتہ زیادہ روے در هر ڪارے از جملہ محبت ڪار درستے نیست و در هیچ حال نباید از مسیر اعتدال خارج شد تجربہ نشان دادہ است محبت هاے افراطے در مراحل آغازین زندگے💞ڪہ برخاستہ از احساسات و عواطف تند و حاد است بہ زودے بہ بے مهرے هاے رنج آور و روابط سرد منتهے مے شود و سرخوردگے هایے را بہ دنبال مے آورد 📚 6⃣ ☑️ {💍} @asheghaneh_halal 🍃 🌈🍃
🌷🍃🌷 🍃🕊 🌷 #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز به نیت: "شهیـد احمد مڪیان" جمع صلوات گذشتھ 🌷۱۱۱۵۰🌷 ارسال صلوات ها👇 🍃🌸 @yas_ali110 ھـر روز مهمان یڪ شهیـد👇 |🕊| @asheghaneh_halal 🌷 🍃🕊 🌷🍃🌷
🍇🍅🍇🍅🍇 🍅🍇🍅🍇 🍇🍅🍇 🍅🍇 🍇 🔰 خیاروگوجه🍅 و پنیر... خرما و چای☕️ 🔰 مرغ زغالی🍗 🔰 تیکه های مرغتونو با یه دونه پیاز و کمی نمک و زردچوبه و کمی بذارید پخت بخوره در حدی که آب مرغتون جذب و تبخیر بشه بعد تیکه های مرغ رو سرخ کنید و کف یه ماهیتابه تمیز بچینیدشون وسط ماهیتابه رو یه کاسه ی استیل و نسوز بذارید که مرغاتونو دور تا دور کاسه ی خالی بچینید وقتی همه ی تیکه ها رو سرخ کردید و توی ظرف جدید دور کاسه چیدید شعله رو خاموش کنید ده دقیقه قبل از صِرو غذا و پهن کردن سفره زغالهای گداخته و قرمزززز شده رو توی کاسه بذارید و درب ماهیتابه رو ببندید که مرغاتون توی اون ده دقیقه و بدون شعله ی روشن زغالی و دودی بشه 😋🍭 🍳| @asheghaneh_halal 🍇 🍅🍇 🍇🍅🍇 🍅🍇🍅🍇 🍇🍅🍇🍅🍇
🍃🌺 #همسفرانه •🌙•》رمضـــان ٱمده و •😊•》تا به سحر بیدارے •😴•》اے دلیل همه بے خوابے •✋•》شـــب هام سلام #محمد_بزاز @asheghaneh_halal 🍃🌺
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [☺️] تُوما یه تیزے بگید بهشـونـ👇 آخه مگهـ مــ👶ـنـ خولدَنیمـ ڪه اینجولے لُگمِه پیتَمـ ڪَل٘دَنـ😢 [😃] بعد افطارے ماهـے تـــازه حسابے مےچسبـه😋 همیــنـ تازـه از آبــ گرفتمشـ😜 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 •🍼• @Asheghaneh_halal
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 ✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے 🌹 که دیدم همون انگشتری💍 که زهرا خریده بود تو دستشه😐 نمیدونم چرا ولی بغضم😢 گرفته بود من اولش فقط دوست داشتم با آقاسید کل کل کنم ولی چرا الان ناراحتم؟!😕 نکنه جدی جدی عاشقش شدم؟! تا آخر جلسه چیزی نفهمیدم و فقط تو فکر بودم میگفتم شاید این انگشتره💍 شبیهشه ولی نه..جعبه🎁 انگشتر هم گوشه ی میز کنار سر رسیدش بود بعد جلسه با سمانه رفتیم برای آخرین زیارت دلم خیلییی شکسته بود💔 وقتی وارد صحن شدم و چشمم به گنبد خورد اشکهام😭 همینطوری بی اختیار میومد. به سمانه گفتم من باید برم جلو و زیارت کنم سمانه گفت خیلی شلوغه ها ریحانه گفتم نه من حتما باید برم و ازش جدا شدم و وقتی وارد محوطه ضریح شدم احساس کردم یه دقیقه راه باز شد و تونستم جلو برم.فقط گریه میکردم. چیزی برای دعا یادم نمیومد اون لحظه.فقط میگفتم کمکم کن.😔 وقتی وارد صحن انقلاب شدیم سمانه گفت وایسا زیارت وداع بخونیم📖 تا اسم وداع اومد باز بی اختیار بغضم گرفت😓 یعنی دیگه امروز همه چیز تمومه دیگه نمیتونیم شبها تو حرم بمونیم سریع گفتم من میخوام بعدش باز دو رکعت نماز بخونم -باشه ریحانه جان مهرم رو گذاشتم و اینبار گفتم نماز حاجت میخوانم قربتا الی الله اینبار دیگه نه فکر آقاسید بودم نه هیچکس دیگه...فقط به حال بد خودم فکر میکردم بعد نماز تو سجده با خدا حرف زدم و بازم بی اختیار گریه ام گرفت و اولین بار معنی سبک شدن تو نماز رو فهمیدم.😌 بعد نماز تو راه برگشت به حسینیه بودیم که پرسیدم: -سمانه؟! -جانم؟! -میخواستم بپرسم این آقاسید و زهرا باهم نسبتی هم دارن؟! ادامه دارد...🍃 💟 @asheghaneh_halal 💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 ✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے 🌹 -میخواستم بپرسم این آقاسید و زهرا باهم نسبتی هم دارن؟! -آره دیگه...زهرا دختر خاله آقاسیده -وقتی شنیدم سرم خیلی درد گرفت..آخه رابطشون خیلی صمیمی تر از یه پسر خاله و دختر خاله مذهبیه حتما خبریه که اینقدر بهم نزدیکن ولی به سمانه چیزی نگفتم😑 -چیزی شده ریحان؟! -نه...چیزی نیست -آخه از ظهر تو فکری -نه..چون آخرین روزه دلم گرفته😔 خلاصه سفر🚌 ما تموم شد و تو راه بازگشت بودیم و با سمانه از گذشته ها وخاطرات هرکدوممون حرف میزدیم..که ازش پرسیدم: -سمانه؟! -جانم ؟! -اگه یه پسری شبیه من بیاد خواستگاریت حاضری باهاش ازدواج کنی؟! -کلک.. نکنه داداشتو میخوای بندازی به ما😅 -نه بابا.من اصلا داداش ندارم که داشتمم به توی خل و چل نمیدادم😝 کلا میگم -اولا هرچی باشم از تو خل تر که نیستم ثانیا آخه من برای ازدواج یه سری معیارهایی دارم باید اونا رو چک کنم. الان منظورت چیه شبیه تو؟! -مثلا مثل من نه زیاد مذهبی باشه نه زیاد غیر مذهبی .نماز خوندن تازه یاد گرفته باشه.و کلا شرایط من دیگه -ریحانه تو قلبت♥️ خیلی پاکه اینو جدی میگم. وقتی آدمی اینقدر راحت تو حرم گریش میگیره و بغضش میترکه یعنی قلبش پاکه و خدا بهش نگاه کرده👌 -کاش اینطوری بود که میگفتی😔 . -حتما همینطوره..تو فقط یکم معلوماتت درباره دین کمه وگرنه به نظر من از ماها پاک تری..اگه پسری مثل تو بیاد و قول بده درجا نزنه تو مذهبش و هر روز کاملتر بشه چرا که نه😍 حالا تو چی؟! یه خواستگار مثل من داشته باشی چی جوابشو میدی؟! -اصلا راهش نمیدادم تو خونه😆 -واااا...بی مزه من به این آقایی😒 -خدا نکشه تو رو دختر خلاصه حرف زدیم تا رسیدیم به شهرمون و ... یه مدت از برگشتمون گذشت و منم مشغول درس📚 و جلسات آخر کلاسهای ترم بودم و کمی هم فکر آقاسید دروغ چرا... من عاشق آقاسید شده بودم عاشق مردونگی و غرورش😌 عاشقه.. اصلا نمیدونم عاشق چیش شدم فقط وقتی میدیدمش حالم بهتر میشد😇 احساس ارامش و امنیت داشتم همین بعد از اومدن سعی میکردم نمازهامو بخونم ولی نمیشد. خیلیا رو یادم میرفت و نماز صبح ها رو هم اکثرا خواب میموندم😫 چادرم که اصلا تو خونه نمیتونستم حرفشو بزنم و چادر سمانه هم بهش پس داده بودم یه روز دلمو زدم به دریا و بعد کلاسم رفتم سمت دفتر آقاسید. ادامه دارد...🍃 💟 @asheghaneh_halal 💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
#قائمانه بھ رسم و قرار ھر شب راس ساعـ⏰ـت ۲۳ الھے بحق دماء شھـ💚ــدائنا و بحق ثامـ💛ــن الحجج عجل لولیڪ الفرج #قرائت_همگانےدعاےفرج🙏 •📖• @asheghaneh_halal