eitaa logo
آوای ققنوس
8هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
501 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌿🍀🌹 هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش برای آنکه نگویند، جُسته‌ایم و نبود تو آن‌که جُسته و پیداش کرده‌ام، آن باش دوباره زنده کن این خسته ی خَزان زده را حُلول کن به تنم جان ببخش و جانان باش کویر تشنه‌ی عشقم، تداوم عطشم دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش دوباره سبز کن این شاخه‌ی خزان زده را دوباره در تن من روح نوبهاران باش بدین صدای حَزین، وین نوای آهنگین به باغ خسته‌ی عشقم، هزاردستان باش @avayeqoqnus
زمانی که وارد جمعی می شوی، لباس هایت معرف تو هستند و زمانی که خارج می شوی، افکار و سخنانت. 🔸 از رمان "آناکارنینا" ✍لئو تولستوی @avayeqoqnus
🍁 فرصت نمی دهد که بشویم 🍂 ز دیده خواب 🍁 از بس که تند می گذرد 🍂 جویبارِ عمر @avayeqoqnus
راه‌ها زیاد هستند ولی خدا راه زیباتر را برای تو انتخاب می‌کند... @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه باش تو که باشی؛ خورشید،از سمت آرزوهای من طلوع میکند ماه،جورِ دیگری میتابد و زمین،حول محور خوشبختی ام میچرخد! تو که باشی؛ همه چیز،خوب است. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 الا بذکرالله تطمئن القلوب 💚 امروزمان را آغاز می‌کنیم به نام خدایی که تسکین دهنده دردها و آرامش دهنده قلب‌هاست. الهی به امید خودت 🌸 صبح بخیر عزیزان 🪴 ✨ @avayeqoqnus
الهی روی بنما تا در روی کسی ننگریم و دری بگشا تا بر درِ کس نگذریم... آمین 🙏🌺 @avayeqoqnus
📜 اگر مرگ را باور نداری دیگر نخواب! لقمان حکیم در موعظه ای که به فرزندش داشت ، فرمود : "ای فرزندم ! اگر در مُردن شک داری خواب را از خود بردار که نمی توانی ، اگر در برانگیخته شدن در قیامت شک داری ، بیداری را از خود بردار که نمی توانی. بنابراین اگر در خواب و بیداری خود که دو واقعیت است اندیشه کنی، می فهمی که وجودت به اختیار دیگری است. همانا خواب به منزله مرگ ، و بیداری بعد از خواب به منزله زنده شدن پس از مرگ است." @avayeqoqnus
آن چه از همه دردناک‌تر است فقر و بیماری نیست ، بی رحمی مردم نسبت به یکدیگر است. 🥀 @avayeqoqnus
ای جانِ جهان، جان و جهان بنده‌ی تو شیرین شده عالم زِ شِکَر خنده‌ی تو صد قرن گذشت و آسمان نیز ندید در گردشِ روزگار ماننده‌ی تو @avayeqoqnus✨  
زیبایی خریدنی و شادابی هدیه گرفتنی نیست؛ طراوت اتفاقی نیست. همه این‌ها به انتخاب و تلاش تو بستگی دارد. شادباش و شاد زندگی کن و شادی ببخش... عصرتون قشنگ 🌹 ✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. خوشبختی را نمی‌توان وام گرفت. خوشبختی را نمی‌توان برای لحظه‌ای نیز به عاریت خواست. خوشبختی را نمی‌توان دزدید. نمی توان خرید. نمی توان تکدی کرد... 📚 "چهل نامه کوتاه به همسرم" ✍ نادر ابراهیمی @avayeqoqnus
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی ♥️ @avayeqoqnus
. 📜 یکی آواز می‌خواند و می‌دوید. پرسیدند که: «چرا می‌دوی؟» گفت: «می‌گویند که آواز من از دور خوش است. می‌دوم تا آواز خود را از دور بشنوم!» 😃 🔸 برگرفته از بهارستان جامی @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من خانه‌ام را پر از رنگ می‌کنم پر از عطر زندگی، گل می‌خرم، نان گرم می خرم، شعر می‌نویسم، و باور دارم زندگی یعنی همين بهانه‌های كوچك خوشبختی. روزتون پر از حس خوب خوشبختی 🌹 ✨ @avayeqoqnus
خدایا شکرت برای غم‌هایی که می‌گذرند و شادی‌هایی که از راه می‌رسند... هزاران بار شکرت ای مهربان‌ترین 🙏🌺 @avayeqoqnus
من، اما آمده‌ام تا از تو تشکر کنم به‌خاطر گل‌های اندوهی که در درونم کاشتی از تو آموختم که گل‌های سیاه را دوست بدارم. بخرم. و جای‌جای اتاقم را با آن بیارایم… @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 مرد فقیر و بقّال مرد فقیری بود که همسرش کره می‌ساخت و او آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت. آن زن کره‌ها را به صورت دایره‌های یک کیلویی می‌ساخت. مرد آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را می‌خرید. روزی مرد بقال به اندازه کره‌ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمی‌خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من می‌فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم؛ یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن را به عنوان وزنه قرار می‌دادیم! @avayeqoqnus
🔸 تا عمر بود، درستی آیینِ من است 🔹 بدخواهِ کژی، مسلکِ دیرین من است 🔸 آزادی و خیرخواهی نوع بشر 🔹 مقصود و مرام و مسلک و دین من است @avayeqoqnus✨  
📚 ضرب المثل "آب در هاون کوبیدن" 🔸 معنی و کاربرد: به طور کلی این ضرب المثل به معنی انجام یک کار بیهوده است که هیچ سودی برای انسان ندارد. 🔸 داستان: داستان این حکایت به زمانی بر می گردد که دو عطار قدیمی در یک بازار با هم رقابتی داشتند. بحث جدل بین این دو عطار برای این بود که هر کدام می گفتند داروهای من بهتر است! بعد از شدت گرفتن این اختلاف، دو عطار تصمیم گرفتند بین خودشون مسابقه ای بگذارند. مسابقه اینگونه بود که قرار شد هر دو زهری بسازند و به خورد دیگری بدهند و هر کس که مسموم شد باید از بازار برود. فردای آن روز هر دو عطار شروع به آماده شدن برای مسابقه کردند. عطاری که مغازه اش در سمت راست بازار بود دید که رقیبش با ۵ کارگر که هر کدام یک ماسک زده اند در حال کوبیدن چیزی می باشند. خود عطار نیز از این کارگرها فاصله گرفته است. گذشت و گذشت تا زمان مسابقه فرا رسید. وقتی مسابقه شروع شد عطار اولی آمد و به مردم توصیه کرد که تا می توانند از آنها فاصله بگیرند تا مبادا زهر بر آنها اثر کند. با اشاره ی او یکی از کارگرها که ماسک زده بود با احتیاط انبری را برداشت و ظرف زهر را به عطارِ دوم داد و فرار کرد. عطار دوم که ترس و وحشت او را فرا گرفته بود ظرف را گرفت و با دستانی لرزان شروع به خوردن آن کرد و بلافاصله بیهوش شد. وقتی از عطار اول پرسیدند که در زهر چه چیزهایی ریخته بود، گفت: "آب بود و گوشت!!" اینگونه بود که ضرب المثل آب در هاون کوبیدن به وجود آمد. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا