eitaa logo
آوای معرفت
366 دنبال‌کننده
961 عکس
725 ویدیو
251 فایل
مباحثی معرفتی درباره خودشناسی و خودسازی، زمینه ساز تحقق بندگی برای فرج و ظهور و قیامت شخصی و ورود به بهشت لقای الهی ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ برای لحظاتی ارتباطش با زمین قطع میشود در کما که بوده ، کمی از چیزهایی که اینجا رخ میداده را در حال بیهوشی میدیده ، کمی هم چیزهایی که برای ما نا مفهوم است میگوید : برایم همیشه سوال بود چرا مسئله ی اشک بر امام حسین (ع) این قدر مهم است؟ مگر این اشک چه کمکی میتواند به جهان بکند؟ این را آنجا دیدم. و علتش را دریافتم... 📚همراه باشید با تنها کانال گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63 @avaymarefat
45.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و دوم فصل چهارم) 🔸 تنها راه نجات، راه خدا و اهل‌بیت علیهم‌السلام است. «إن الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
45.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت چهاردهم فصل چهارم) 🔸 امان... امان... دخترم ضمانتش را کرده کفش‌های عزاداران را واکس زدم... خاک پای عزاداران را به صورتم کشیدم... من فراموش کردم، اما حضرت رقیه سلام‌الله علیها فراموش نکرده بود... «إن الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
49.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت دوازدهم، فصل سوم) 🔶️ به تاریکی نگاه کن و به روشنایی فکر کن... ‌«ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاه» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @bbas_mowzoon_links @avaymarefat
26.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و چهارم فصل سوم) 🔸 توسل به عزیز خانه امام حسین علیه‌السلام... فکر مخاطب را می‌خوندم... بعد از زیارت عاشورا با خودش فکر می‌کرد چی بخونه؟ در خونه هرکی می‌ری، برو دامن عزیزش رو بگیر... زنداداشم گفت یا امام حسین دختر منم سه سالشه، تو رو به دخترت قسم... امام حسین رو قسم دادم به دختر سه ساله‌اش... نور سبزی بالای سرم بود که به من آرامش می‌داد... ‌«ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاه» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
43.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم، فصل سوم) 🔶️ شب سوم در هیئت به دلم افتاد که نذری بدهم، نمی‌دانستم این کار انقدر به دردم می‌خورد... به دستور دختر سه ساله وارد قبر شدم، ایشان را به خوبی می‌شناختم. «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاه» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
50.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم، فصل سوم) 🔶️احساس می‌کردم که عطر بهشت را استشمام می‌کنم... امام حسین علیه‌السلام از دور آمدند... ناراحتی و بلاتکلیفی تمام شد، تمام محیط کرنش می‌کردند، عرض کردم: می‌خواستم برگردم، اما شما را دیدم دیگه نمی‌خوام برگردم... «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاه» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
49.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و هشتم فصل چهارم) 🔶️ عادت داشتم روز عاشورا آهنگ‌های شاد و مبتذل گوش می‌دادم... اما بعد تصادف و تجربه‌ام، قبل از عاشورا دعا کردم یا امام حسین(ع) می‌خوام زیاد گریه کنم، عاشورا رفتم سینه زدم، گریه کردم... «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
51.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نوزدهم فصل چهارم) 🔶️ هشت سال در کارگاه فرش بافی برای حرم امام حسین علیه‌السلام در کاشان کار می‌کردم. 🔶️موهای سرم را قیچی نموده و به اندازه یک ریشه قالی در کار گذاشتم تا زائران که از روی این قالی‌ها رد می‌شوند، آقا امام حسین (ع) در آن دنیا شفاعتمان کنند. «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
51.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل سوم) 🔸 توسل دختر ۶ ساله تجربه‌گر به حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها برای شِفای پدر... «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
19.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و دوم فصل چهارم) 🔸 از سر عرش تا ته عرش نوشته بود: قالَ رسول الله (صل‌الله‌علیه‌وآله): «إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَةُ النَّجاةِ» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
40.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و دوم فصل چهارم) 🔸 مادرم گفت: هزارتا اکبر، فدای یک تار موی علی اکبر امام حسین (علیه‌السلام) 🔸 امام حسین علیه‌السلام گفت: این مُرده، اما چه کنم مادرش به علی اکبر قسم داده من نمیتونم نه بگم؛ اینو برگردونید... «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
14.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت چهارم فصل دوم) 🔸 امیر برگرده... امیر برگرده... مادرش خیلی دعا کرده 🔸 ظهر عاشورا صدقه سر امام حسین علیه‌السلام برگشتم... «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
36.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و نهم فصل سوم) 🔶️ حسرت آن لحظه آخر وقتی داری از دنیا می‌روی خیلی سوزناک است. 🔶️ فکر می‌کردم این‌همه کارهای خوبی که انجام دادم ذخیره خوبی هست برایم، بعد کارهای خوب به خودم افتخار می‌کردم اما وقتی به آنجا رفتم فهمیدم خواست خدا و نعمت خدا بوده... «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
32.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی‌ام فصل دوم) 🔶️ وقتی در آن عالم می‌روی اختیاری نیست، نمی‌توانم تعیین کنم از کدام طرف بروم، هر چه هست فرمان است، فرمان داشتم به سمت آن دیوار رفتم... 🔶️ از هر سو موجوداتی به سمتم حمله کردند،با صداهای بدی که داشتند... 🔶️خیلی می‌ترسیدم، آن لحظه تنها چیزی که کمکم کرد یا حسین (ع) بود که گفتم... «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
46.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی‌ام فصل دوم) 🔶️بزرگترین غم عالم را دیدم... 🔶️ تونل عمیقی بود تشکیل شده از ذرات ریز، گوی‌هایی که میلیون‌ها رنگ داشت که نمی‌شود مانندش را خلق کرد، جلوه نور بود... 🔶️ فضای تونل تغییر کرد، آن نورانیت رفت، خاک و خون شد... 🔶️ صدای شیهه اسبی آمد و تیری از سمت چپم رد شد و به گلوی طفلی خورد.... «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
30.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت اول فصل دوم) 🔶️ تنها انگیزه من در زندگی فرزندان و خانواده‌ام بودند... 🔶️ با نوحه حضرت علی اصغر علیه‌السلام گریه می‌کردم و فقط از خدا می‌خواستم خانواده‌م محتاج نامرد نشوند... «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
52.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 قسمت اول: صحبت‌های دکتر عباس موزون پیرامون محرم، امام حسین علیه‌السلام و اصحاب باوفای ایشان «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
51.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 قسمت دوم: صحبت‌های دکتر عباس موزون پیرامون محرم، امام حسین علیه‌السلام و اصحاب باوفای ایشان «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
51.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 قسمت سوم: صحبت‌های دکتر عباس موزون پیرامون محرم، امام حسین علیه‌السلام و اصحاب باوفای ایشان «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
27.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بزرگترین پیام زندگی پس از زندگی: «مرگ نیست، عجله نکن، نترس» 🔶️ بسیاری از تجربه‌گران به خاطر پدر و مادر یا دعای ایشان بازگشتند و بسیاری نیز به خاطر شفاعت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام... 🔶️ سینه بزنی بخشیده شدی؟ خیر! بلکه سینه بزنی کمکت می‌کنند، آن هم کمک خوب... 🔶️ کمک: دادن فرصتی دوباره برای خوب شدن... بحث فقط سینه زنی نیست، بحث عشق است و نشان دادن ارادت... 🔶️ اهمیت ایمان به غیب و جایگاه آن... «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
35.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 تفسیر زیارت عاشورا: 🔶️ «اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام...» 🔶️ «مهج» چیست؟ و بذل مهج به چه معناست؟ «ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links @avaymarefat
«الذین بذلوا مهجهم دون الحسین ع»در سجده آخر زیارت عاشورا یعنی چه؟ می گویند بذل آن دادنی است که توقع برگشتن و جبران برایش وجود نداشته باشد. نمی دهد که بعد چیزی بگیرد. اگر می دهد که چیزی بگیرد بذل نیست. بذل آن است که فقط می دهد. اصلا یادش نیست که بعد چه می شود.بخشش بدون چشم داشت است. «الذین بذلوا مهجهم دون الحسین «علیه السلام»؛ «آنان (یاوران امام) کسانی بودند که ته مانده خون قلب شان را به امام حسین «علیه السلام» بذل کردند و قبل از او شهید شدند.» مُهَج: جمعِ مُهْجَةُ: یعنی آن خونی که به هیچ وجه از قلب خارج نمی شود و بعد از اینکه آن مقدار خونی که ممکن است از قلب خارج شود خارج شد و در اعضای بدن پخش شد و باعث قدرت و قوت بدن شد و عبد با این بدن قوی و آماده،آماده ی جانفشانی و فداکاری در راه محبوب و معشوق خود شد و در این راه سختی ها کشید و رنج ها بُرد و زخم ها برداشت و خون قلب از طریق زخم های اعضای بدن خارج شد و عبد به نهایت درجه ضعف و ناتوانی رسید و دیگر خونی در بدن و قلب ندارد تا فدای محبوب کند مگر همان مقدار خون ناچیزی که به هیچ وجه از قلب خارج نمی شود چون خود قلب دیگر توانی ندارد این مقدار خون را از درون خود خارج کند اگر بنده ای در این مرحله که دیگر چیزی ندارد تا فدای محبوب کند به هر زحمتی که شده آنچنان یاد محبوب تمام قلب و جان او را گرفت که خویش را و غم و اندوه و گرفتاری های خود را فراموش کرد و بی اختیار و با قوت روح این باقیمانده خون در قلب را که قابل خارج شدن نیست و باید لخته شود فدای محبوب کرد و هیچ توقع و انتظاری از محبوب نداشته باشد و برای این بذل خود هیچ ارزشی قائل نباشد در این مرحله می گویند(بَذَلَ مُهجَتَه: آنچنان از خود بی خود شد که باقیمانده خون قلب و جانش که قابل بذل و بخشش نبود به محبوب بذل کرد بدون اینکه برای آن ارزشی قائل باشد و توقع و انتظاری داشته باشد) و دو احتمال در معنای (دونَ الحسین) یعنی: 1- پایین تر: یاران امام حسین علیه السلام بذل دم قلبشان و نفوس شان از حیث شرافت اگر چه نسبت به همه انسان های جان فدایی اهلبیت بیشتر بوده اما نسبت به بذل جان و خون امام حسین علیه السلام در راه خدا پایین تر بوده. 2- نزدیکترین: یاران امام حسین علیه السلام بذل باقیمانده خون قلبشان و جانشان بسیار نزدیک و شبیه بذل خون و جان خود امام حسین علیه السلام است. نکته مهم: در _مقدّسه حضرت ولیعصر(ارواحنا فداه) خطاب به حضرت سیدالشهدا علیه السلام آمده: ای جدّ بزرگوار اگر در کربلا و عاشورا نبودم مثل شهدای کربلا حتی باقیمانده خون قلبم و جانم را فدایت کنم و تو را یاری کنم ولی تا آخر عمر و تا لحظه ای که جان دارم در مصیبت تو آنقدر با چشمانم می کنم تا اشکم شود آنوقت به جای اشک، گریه می کنم و آنقدر خون می گریم تا تمام خونی که باید در کربلا فدای تو می کردم از چشم گریانم خارج شود بعد خون باقیمانده در عمق قلبم را با گریه فدای تو می کنم تا جایی که دیگر چیزی از من باقی نماند.(نقل به مضمون با برداشت ازاد از زیارت ناحیه مقدّسه) نتیجه: اگر کسی می خواهد به شود باید اینطوری گریه کند و . (این مطالب در جلسه مقتل خوانی بعد از روضه، نزدیک ظهر عاشورا نوشته شد امید است مورد عنایت حضرت سیدالشهدا علیه السلام قرار گیرد.) @avaymarefat
👤شعری از میرزا علی اکبر خرم : عشق را افسانه کردی یاحسین عقل را دیوانه کردی یاحسین در ره معبود بی همتای خویش همّتی مردانه کردی یاحسین تا قیامت در دل اهل ولا منزل و کاشانه کردی یاحسین گِرد شمع بی زوال خویشتن عالمی پروانه کردی یاحسین جان و مال و هستی خود را فدا در ره جانانه کردی یاحسین جُرعه نوشانِ میِ توحید را سرخوش از پیمانه کردی یاحسین خویشتن را بهر صهبای شهود ساقی میخانه کردی یاحسین کاکُل اکبر به هنگام وداع از محبّت شانه کردی یاحسین اصغر شیرین زبانت را چو گل هدیۀ جانانه کردی یاحسین العطش گویان طفلان از قفا گوش کردی یا نه کردی یاحسین از برای شامیان بی وفا گنج در ویرانه کردی یاحسین ذکر یارب یارب اندر فتلگاه با خدا مستانه کردی یاحسین عالمی را در عزای خویشتن تا ابد غمخانه کردی یاحسین در فراقت خرّم دلخسته را اُستُن حنّانه کردی یاحسین
صلی الله علی الباکین علی الحسین علیه السلام: *🏴🚩تقویم عاشورا 🏴🚩* طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاه‌شماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاه‌شماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی می‌شود. تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می‌شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرف‌های مقتل‌نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند. *روز عاشورا چگونه گذشت؟* در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف می‌تواند داشته باشد) را استخراج کرده‌ایم و روایات مقتل‌نگارها را با این ساعت‌ها تنظیم کرده‌ایم. *۵:۴۷ اذان صبح* امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری» طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند. *حدود ساعت ۶:۰۰* امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خار بوته ‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند. *طلوع آفتاب* کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه‌ای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشته‌اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده‌اند؟ آنها انکار کردند! امام(ع) نامه‌هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده‌است. یکی از سران جبهه‌ی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمی‌پذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمی‌رهاند؟ اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروف‌شان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیده‌است. *حدود ساعت ۸:۰۰* بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوان‌‌های کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند. بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند. چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند. *حدود ساعت ۹:۰۰* روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می‌کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی‌دانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شده‌است.) @avaymarefat
*حدود ساعت ۱۰:۰۰* بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده‌ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد. بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت. بعد‌ از عقب‌نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کرده‌است. اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها حمله کردند. *حدود ساعت ۱۱:۰۰* بعداز این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند که کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».  یک بار، هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد. *اذان ظهر* حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»  امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟» *حدود ساعت ۱۳:۰۰* ۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود. البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده‌است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.» *حدود ساعت ۱۴:۰۰*  عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمه‌ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود: «اکنون دیگر پشتم شکست.» @avaymarefat
*حدود ساعت ۱۵:۰۰* امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره‌اش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد. امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند. بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد. در مقاتل نوشته‌اند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمی‌کرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!» *۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر* وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که می‌گفت: «به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهای‌تان به عزای‌تان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد... *حدود ساعت ۱۷:۰۰* بعداز شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته‌اند تمام این افراد، بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمه‌ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعد از شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع) جنگید تا شهید شد. *نزدیک غروب آفتاب* سر امام(ع) را از بدن جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. آنگاه، به دستور عمر سعد، بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود. *۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب* داستان روز غم‌انگیز عاشورا، این‌طور تمام می‌شود! در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشته‌ام!» 🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴 @avaymarefat