eitaa logo
«آیه‌جان»
431 دنبال‌کننده
111 عکس
76 ویدیو
9 فایل
🔹مجله قرآنی آیه‌جان ❤️ 🔹اینجا دربارهٔ آیه‌های امیدبخش خدا می‌خوانید و می‌شنوید. 🔹 آیه‌جان در سایر شبکه‌های اجتماعی: https://yek.link/Ayehjaan
مشاهده در ایتا
دانلود
«آیه‌جان»
✍️نویسنده: مدت‌هاست برای به‌دست آوردن هدفی تلاش کرده‌اید. بارها و بارها دست دعا به سوی خداوند بلند کرده‌اید، ولی هنوز جوابی نگرفته‌اید. با حال زاری به درگاهش ناله می‌کنید. فرقی نمی‌کند چه حاجتی دارید. برای نداشتن فرزند است یا نجات از مستأجری و یا رسیدن به جایی‌که حضور خداوند در آن حس شود. خداوند بالاخره پاسخ شما را می‌دهد. «أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما» فقط باید صبر داشته باشید و از هدف خود باز نمانید و ثابت‌قدم باشید. «فَاسْتَقِيما». پیامبر (ص) می‌فرماید: خداوند هرگاه دوست داشته باشد که صدای بنده‌ی مؤمن خود را بشنود، به جبرئیل می‌فرماید: « اجابت حاجت او را به تأخیر بینداز، زیرا من دوست دارم تضرّع و زاری او را بشنوم.» اگر در راهی قدم گذاشته‌اید که راست و درست است، و فقط از خداوند کمک خواسته‌اید نه بنده‌ی خدا، دیگر از هیچ چیز نهراسید. از افکار جاهلانه به دور باشید و با صلابت در راه هدف‌تان بجنگید؛ زیرا سستی نشانه‌ی جهل است. «لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ» از تأخیر اجابت دعای‌تان ناامید نشوید. خداوند دعای حضرت موسی و برادرش هارون (علیها السلام) را پاسخ داد و آیه‌ی ۸۹ سوره‌ی یونس در پاسخ به آنان نازل شد. ولی تحقق اجابت دعای آن‌دو برادر چهل سال به طول انجامید. 🌺آیه‌جان: آیاتی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan
«آیه‌جان»
✍ نویسنده: گاهی برای انجام کاری، مدت‌ها وقت می‌گذاریم و برنامه‌ریزی می‌کنیم. راه‌های زیادی را هم امتحان می‌کنیم ولی در نهایت در مسیری می‌افتیم که انتظارش را نداشته‌ایم. در این حال مدام با خودمان تکرار می‌کنیم که حتما مصلحتی بوده و نتیجه‌ی عمل به اینجا ختم شده است. در حقیقت این افکار و دیدگاه‌ها توسط خداوند در ذهن ما قرار می‌گیرد و او خودش اراده می‌کند که به چه راهی کشانده شویم. این کار سبب حرکت جدیدی در زندگی ما می‌شود که حتی به ذهنمان هم خطور نکرده است. درست مثل (ع) که در پى به دست آوردن آتشى براى پيدا كردن راه و گرم شدن خانواده‌اش بود، ولی به سویی کشیده شد که خداوند برایش خواسته بود و خودش نمی‌دانست. «شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ». حضرت موسی به اراده‌ی خداوند به آن مکان کشانده شد.«الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ». شاید موسی(ع) نمی‌دانست رفتن به این مسیر به پیامبری او ختم می‌شود، ولی رفت. البته مبارک بودن آن منطقه به دلیل سخن گفتن خداوند با او بود. در همین مکان معجزات حضرت موسی که عصا و ید بیضا بود به او داده شد و به سوی روانه شد. ‌آیه‌ی ۳۰ به این امر اشاره می‌کند. 🌺 آیه‌جان: آیاتی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan
«آیه‌جان»
«یا مَن أَضْحَكَ وَأَبْكَى! دستم بگیر» ✍ نویسنده: به نعمت و رحمت خداوند خوشحال باشید. اگر دست گرفتاری را گرفتید، شاد باشید. اگر مشکلی را حل کردید، بخندید. اگر توانستید جلوی زبان‌تان را بگیرید، مسرور باشید. با تلنگر و آه به جنگ دشمن درون‌تان بروید؛ وگرنه دشمن بیرون را که با توپ و تفنگ هم می‌توان نابود کرد. خداوند قدرت خنده و گریه را به بندگانش داده؛ اسباب خنده و گریه را هم داده؛ اما تصمیم‌گیری عاقلانه برای خنده و گریه و اینکه کجا بخندند و کجا گریه کنند، چقدر بخندند و چقدر گریه کنند، در دستان خودشان است. خداوند تنها کسی است که خنده را در شخص خندان و گریه را در شخص گریان آفریده، و کسی شریک او نیست. او در آیه‌ی ۴۳ به این امر اشاره کرده. .«وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى». خدا همانطور که با بارش باران، آسمان را گریانده و با روییدن گیاهان زمین را خندانده؛ بهشتیان را می‌خنداند و دوزخیان را هم به گریه می‌اندازد. همه‌ی این امور مختص ربوبیت خداوند است. پس بدانید در همه‌حال در میدان آزمون الهی هستید و زمام خوب و بد اعمال‌تان در دستان خودتان است. 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan
«آیه‌جان»
✍ نویسنده: گاهی در زندگی به نقطه‌ای می‌رسید که فکر می‌کنید همه‌ی درها به روی شما بسته شده و هیچ محرکی در دنیا نمی‌تواند خوشحالتان کند. دلتان می‌خواهد اتفاقی بیفتد و روزگار شما تغییر کند؛ یا تکیه‌گاهی قوی پیدا کنید که راه‌بندان زندگی را برای شما باز کند. در این میان بهترین راه نجاتی که خداوند پیش پای شما گذاشته و درمان هر درد بی‌درمانی است را در آیه‌ی: «الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» آورده و راه اطمینان و را در دو اصل « و » و «» دانسته. از این دو مسیر شما به خالقی تکیه می‌کنید که قدرت مطلق است و حاکم بر همه‌چیز. با یاد خداوند ترس و دلهره از هر مشکلی در ذهن‌تان، به آرامش تبدیل می‌شود. حتی مرگ. شما، هم با یاد خدا از حساب می‌برید و سعی می‌کنید سنگ‌ریزه‌های سر راهتان را بردارید و هم دلتان به حضور خداوند گرم است و با یاد او شفا می‌گیرید. مثل کودکی که از والدین خود، هم حساب می‌برد و هم احساس امنیت می‌کند. وقتى این آیه نازل شد (ص) فرمود: «مؤمنان کسانی هستند که خدا و رسولش و اهل بیت او را به راستى، نه به دروغ دوست دارند، و مؤمنین را شاهد و غایبشان را دوست دارند و با یاد خداست که یکدیگر را دوست مى‏دارند.» 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan
«آیه‌جان»
✍ نویسنده: آیا تا‌به‌حال احساس نگرانی یا تردید در زندگی‌تان کرده‌اید؟ آیا با همه‌ی چالش‌هایی که با آن‌ها مواجه بوده‌اید، می‌توانید ادعا کنید که به خطر نمی‌افتید؟ مسلما اینطور نیست؛ باید با به خداوند و رحمت بی‌پایانش به استقبال حوادث بروید؛ چون خودش بهترین پشتوانه برای بندگانش است. در آیه‌ی «ۖفَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» که در قسمت آخر آیه‌ی ۶۴ آمده است، خداوند به ما اطمینان می‌دهد که او بهترین نگهبان است و شکی در این نیست. این دعا در از زبان (ع) گفته شده. یعقوب (ع) در مورد ، به‌جای خداوند، به حافظ بودن برادران یوسف اعتماد کرد و به نابینایى و فراق یوسف گرفتار شد؛ ولى در مورد بنیامین به خدا تکیه کرد و بعد از چهل سال هم بینا شد و هم فراق و جدایی پایان یافت. هنگامی که نگرانی‌ها و مشکلات زندگی به ما فشار می‌آورند و همه‌ی درها را بسته می‌بینیم، آیا خدایی که ارحم‌الراحمین است نمی‌تواند درهای رحمت را به روی‌مان باز کند و تصمیمات بهتری برای‌مان بگیرد؟ این آیه یک تلنگر و دلگرمی است به بندگان مؤمنی که با و به خداوند، نقطه اتکای خود را قوی و زورمند می‌بینند. 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan
44.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ «بهترین حافظ» ✍ نویسنده: 📷 عکاس: 🎙 گوینده: 🎚تنظیم صدا: 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan
«آیه‌جان»
«بهترین حافظ» ✍ نویسنده: ✏️ گرافیک: اتوبوس می‌رفت و جاده تندتر از ماشین به استقبال ما می‌آمد. از پنجره‌ی ماشین شن و ماسه‌های کنار جاده را نگاه می‌کردم که مثل تیر رها شده از کمان، جلوی چشم‌مان می‌دویدند. شاید از زندگی یکنواخت صحرایی خسته شده بودند و پا به فرار می‌گذاشتند. یک ساعتی می‌شد که در راه بودیم و مسیر بیست کیلومتری تا به خاطر ترافیک اتوبوس‌ها، طولانی‌تر شده بود. روحانی کاروان با یک بلندگوی دستی از صحرای عرفات می‌گفت و مناجات‌های آن شب را برای پاک شدن گناهان می‌شمرد. یاد خانم‌جون افتادم که قبل از سفر می‌گفت وقتی از برگردید مثل نوزاد پاک می‌شوید. به که رسیدیم در چادرهایی به بزرگی یک زمین فوتبال مستقر شدیم. هوا آنقدر گرم بود که هفت‌هشت کولر سرپایی داخل چادر هیچ کاری از دستشان بر نمی‌آمد و ضرب و زورشان برای خنک کردن فضا بی‌نتیجه بود. خانم‌ها مثل مورچه‌های خارج‌شده از کُلُنی، با زیرانداز کوچک و مستطیل‌شکل راه گرفتند و چیزی نگذشت که چادر شد نمایی از بهشت زهرا با سیصد قبر یکدست و چسبیده به‌هم. خانم همراهم که توی هم در یک اتاق بودیم زیر کولر برای هردوی‌مان جا گرفته بود. دراز کشیدم. نسیم مطبوعی از کولر ایستاده‌ی پایین پایم به صورتم می‌خورد و از لای مقنعه‌ به داخل تنم ریز‌ریز نفوذ می‌کرد. چشم‌هایم گرم شد. یکی از دورها زمزمه می‌کرد. نفهمیدم هم‌اتاقی‌ام بود که همیشه زیرلب ذکر می‌گفت یا در خواب می‌دیدم که کسی پشت‌ سرهم می‌گفت: «الهی العفو... الهی العفو...» از صدای هوهوی باد که به پهلو و سقف چادر می‌خورد چرتم پاره شد. استیج‌های زیر سقف طوری تکان می‌خوردند که هرآن ممکن بود روی سرت هوار شوند. یک خانم که کنارم نشسته‌بود، در میان هق‌هق گریه، دعا می‌خواند و به طوفان به‌پا شده توجه نداشت؛ یا نمی‌خواست حال معنوی‌اش خراب شود. به پهلو چرخیدم، هم‌اتاقی‌ام نبود. کم‌کم مناجات‌های ریزریز حاجی‌ها بلند شده بود و از بیرون چادر به گوش می‌رسید. هم‌اتاقی‌ام برگشت و از من خواست بیرون برویم. انگار خودش هم به وحشت افتاده بود. من که تازه تنم خنک شده بود و دیگر از آن چکه‌های راه‌ گرفته‌ی پشت کمرم خبری نبود، تکان نخوردم و تسبیح به دست صلوات فرستادم و گفتم: «همسرم قبل از حرکت گفت که ممکن است امشب طوفان بشود. خدا می‌خواهد امشب بزرگی‌اش را به بنده‌هایش نشان بدهد، نگران نباش!» صدای که با هیاهوی طوفان در هم آمیخته بود بلند شد. همراه دوستم برای گرفتن وضو بیرون رفتیم. کم‌کم برگ و تکه‌های چوب درختانِ اطراف چادرها در هوا بلند شده‌بود. خانمی که پارچه‌ای به بازویش بسته بود با صدای بلند همه را به آرامش دعوت می‌کرد. پیرزنی عصا به‌دست فریاد زد: «خواهرها، نترسید! بخوانید.» برای لحظه‌ای همه ساکت شدند بعد مثل کسانی که تکلیف جدید گرفته باشند، صدایشان به آیه‌الکرسی بلند شد. یکدست و لرزان. با هم‌اتاقی‌ام به سمت چادر برگشتیم که ناگهان همان خانم پهلویی که با گریه مناجات می‌کرد رو‌به‌روی‌مان سبز شد. تا مرا دید، دوباره زد زیر گریه: «حاج خانم جان خدا را شکر که سالمید… من ندیدم شما بیرون رفتی… چقدر نگران شدم…خدایا شکرت!» همان بیرون داخل صف نماز جماعت ایستادیم. ولی نفهمیدم خانم پهلویی چرا تا مرا دید زد زیر گریه. به نماز ایستادیم. طوفان کم‌کم آرام گرفته‌بود و آسمان آنقدر صاف و پرستاره شده‌بود که انگار اصلا هیاهویی نبوده. حتی خار و خاشاک معلق در هوا هم ناپدید شده بودند. گویی آنها هم گوشه‌ای را به خلوت و مناجات گرفته بودند. بعد از نماز هر کدام از حاجی‌ها زیرانداز برداشتند و گوشه‌ای را به عبادت انتخاب کردند. من هم برای برداشتن زیراندازم رفتم داخل چادر که با صحنه‌ی عجیبی مواجه شدم. کولر غول‌پیکر پایین پایم، مثل یک آدم خسته و درمانده، روی زیراندازم جا گرفته بود و لوله‌های بلندی هم از پشت کولر افتاده بودند روی آن و چند مرد مشغول تعمیر بودند. برگشتم بیرون چادر. صدای چند حاجی پشت سرم شنیده می‌شد. همان خانم پهلویی‌ام تسبیح می‌انداخت و تکرار می‌کرد: «فالله خیر حافظا و هو ارحم‌الراحمین» فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ خدا بهترين نگهدار است و اوست مهربان‌ترين مهربانان. 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan
✍ نویسنده: آیا تاکنون از یک موزه‌ی تاریخ طبیعی دیدن کرده‌اید؟ انواع حیوانات از آهو و گوزن گرفته تا شیر، پلنگ، خزندگان و پرندگان مختلف، با بدنی کامل و طبیعی طوری نگاهت می‌کنند که گویا زنده‌اند و خودنمایی می‌کنند. با دیدن این هنرها که ساخته‌ی دست انسان است، آیا به قدرت خدا در زنده کردن و میراندن موجودات شک دارید؟ در آیه‌ی ۶۸ ، به قدرت تکوینی خداوند در و مخلوقات اشاره شده است. قدرت مطلقی که فقط مختص خودش می‌باشد و هیچ دست دیگری در آن دخالت ندارد. «هوالذی یحیی و یمیت». قدرت نامحدود است. او قادر است هر کاری را که بخواهد انجام دهد؛ اما نکته‌ی قابل توجه اين است كه هيچ يك از اين مسائل مهم و پيچيده در برابر قدرت او سخت و مشكل نیست و همین که اراده کند، صورت مى‏گيرد. «کن فیکون»: در قرآن، هشت مرتبه جمله‏‌ی «کن فیکون» آمده که نشانه‌ی خداوند می‌باشد. لذا در پايان آيه مى‏فرمايد: «و هنگامى كه كارى مقرّر كند تنها به آن مى‏گويد: موجود باش! بى‏درنگ موجود مى‏شود.» (فَإِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ). شما از تجربه‌های خود بگویید. چه زمانی بوده که قدرت مطلق خداوند را حس کرده‌اید؟ 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan
«آیه‌جان»
‌ ✍ نویسنده: 1.  «یا الله… یا رحمان» بت‌پرستانِ جاهلِ زمان وقتی می‌دیدند ، خداوند را گاه ‘الله’ و گاه ‘رحمن’ می‌خواند، به تمسخر می‌گفتند: این چه پیامبری است که ما را از چند خدا نهی می‌کند، در حالی‌که خود، دو خدا دارد. ندا آمد که خدا را چه به الله بنامید و چه به رحمن فرق نمی‌کند و به این شبهه پایان داد. “الله” ۹۹ اسم دارد که غالب آن‌ها در قرآن آمده است و همه مفاهیم مقدس دارند و ذات هستند و حقیقی. «فلهُ الاسماء الحُسنی».  ما انسان‌ها آزادیم با هر کدام از این نام‌ها، او را بخوانیم و در دعاهایمان صدایش بزنیم «ایّما تدعوا». البته بهتر است به نام‌هایی که در نیامده و مختص نام خداوند نیست او را نخوانیم چرا که در مقابل کمالات بی‌نهایت و نامحدود خداوند، عقل و کلام انسان محدود است و ممکن است به انحراف بیفتیم. 2.  «نماز خواندن باید آداب خاص داشته باشد.» ، دین میانه و اعتدال است. هرگاه پیامبر نمازش را با صدای بلند می‌خواند کفار به تمسخر می‌گرفتند و بلند‌بلند شعر می‌خواندند و پیامبر نمازش را آهسته می‌خواند که آنگاه اصحابش می‌گفتند صدایش را نمی‌شنوند و به اشتباه می‌افتند. این آیه نازل شد و پیامبر را به قرائتی نه بلند (و لا تجهر) و نه آهسته (و لا تخافت) بلکه با صدایی میانه دعوت کرد «وابتغ بین ذلک». 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan
«آیه‌جان»
‌ ✍ نویسنده: از فقر، مجوّز نادیده گرفتن حق حیات برای نیست. یک سنت نادرست در بود که به دلیل ترس از فقر و فلاکت یا به چپاول و غارت بردن دختران مرسوم بود. در دنیای امروزی هم با اقدام به به این گناه بزرگ دامن می‌زنند و حتی در جوامع بسیار پیشرفته امری عادی شده است. خداوند در این آیه از «خشیة املاق» تعبیر ظریفی به نفی این تصور غلط و شیطانی دارد که اگر امنیت روانی و ایمان در فرد نباشد، اين ترس او را به اين خيانت بزرگ تشويق مى‌كند. انسان اگر به «نحن نرزقهم» ایمان داشته باشد و به خدایی که از و هم مهربان‌تر است سوءظن نبرد، هیچگاه به این گناه کبیره مرتکب نمی‌شود «خطأ کبیرا»؛ چرا که روزی همه دست اوست. چه بسا روزی او هم در سایه‌ی همین فرزندی باشد که قصد کرده‌ سقط کند و از دیدن دنیا محرومش کند. «نحن نرزقهم و ایاهم» 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan
«آیه‌جان»
«زندگی را تلف نکنید» ✍ نویسنده: آیا تاکنون به این فکر کرده‌اید که اگر می‌دانستید پایان شما چه‌وقت است، چکار می‌کردید؟ آیا تلاش نمی‌کردید از فرصتی که دارید بهترین و صحیح‌ترین استفاده را کنید؟ در آیه‌ی ۳۴ گفته همانطوری که هر فرد زمان معینی دارد، ملت‌ها و امت‌ها هم دارای اجلی معین هستند. «لکلّ اُمّة أجل» پس بهتر است از لحظه‌لحظه‌ی زندگی بهترین استفاده را کنند و بدانند زمان آنها محدود است و از دست می‌رود. برای هر جامعه‌ای، زمان قطعی مرگ وجود دارد و تغییر و تحول در آن تصادفی نیست و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را به تعویق بیندازد، یا بر سرعت آن بیفزاید. «فاذا جاء أجلهم لایستأخرون ساعة و لایستقدمون» و جامعه باید به گونه‌ای باشد که از نظر اجتماعی و اخلاقی، تلاش برای را تضمین کند. بنابراین داشتن اعتقاد و به خداوند، افراد را به سمت رفتارهای مثبت سوق می‌دهد که در غیر این صورت، رفتن به کجراه و انحراف از ارزش‌های جامعه، منجر به بسیاری از و می‌شود و مردمِ چنین جامعه‌ای سرمایه‌های هستی خود را یکی پس از دیگری از دست می‌دهند و سقوط می‌کنند. پس انسان‌ها باید تلاش کنند تا بهترین نسخه از خودشان را پیاده کنند و جامعه‌ای پایدارتر داشته‌باشند. شما چطور؟ آیا می‌توانید از زندگی خودتان با کمال رضایت سخن بگویید؟ 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan
«آیه‌جان»
«آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است» ✍ نویسنده: او تمام و خود را برای خدا خالص کرده و احتمال هیچ ضرری را در زندگی نمی‌دهد که به خاطر آن و به دلش راه پیدا کند یا از نداشتن آن اندوهگین شود؛ زیرا ترس از دست دادن زمانی رخ می‌دهد که انسان خود را مالک آن چیز بداند. مؤمنِ خدا که در آیه‌ی ۶۲ از آن به اولیاءالله یاد شده، چون یقین دارد که مالک و محقّ هیچ‌چیز در دنیا نیست و همه‌ی هستی در دست خداست، پس برای از دست دادنش ترسی ندارد. نه در این و نه در . او روح ندارد و میان خود و خدایش حائل و حجابی نمی‌بیند و آنچه می‌بیند با چشم دل است. نور و و عمل پاک می‌بیند. برای همین است که پيامبر اكرم(ص) در مورد این بندگان فرموده: «اولياى خدا سكوتشان ذكر است، نگاهشان عبرت، سخنشان حكمت و حركتشان در جامعه، مايه‌ى بركت است.» اولیاء الله، به دنیا که سرایی زودگذر است دل نمی‌بندند. حتی ملاک و معیار دوستی و دشمنی را  فقط خدا و در راه خدا می‌دانند. زان بیاورد اولیا را بر زمین تا کندشان رحمه‌للعالمین مسجدی کان اندرون اولیاست سجده‌گاه جمله است، آن‌جا خداست هرکه خواهد همنشینی خدا تا نشیند در حضور اولیا «مولانا» 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan