eitaa logo
💞روزهای خدایی💞
62 دنبال‌کننده
56 عکس
8 ویدیو
1 فایل
در این کانال به توفیق الهی برخی از #ایام‌اللّه زندگی #شهروندی، #طلبگی، #تبلیغی و #معلّمی و #مترجمی و #ویراستاری ثبت می‌شود. 🔸 #سرگذشت‌ها روی #سرنوشت‌ها تأثیر می‌گذارد.🔸 ارتباط👇 @mirzameysam افراد فراری از شبکه‌های مجازی وطنی 👇 https://t.me/ayyamoll
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ (از نعمت پروردگارت سخن بگو!) سلام علیکم. هفته پیش که مقام معظم رهبری(حفظه الله تعالی) در خطبه‌های تهران آیه شریفه پنجم سوره مبارک ابراهیم با این فراز «وَذَكِّرْهُمْ بـ » (ای ابراهیم! روزهای خدا را به مردم کن) را تلاوت فرمودند و محور فرمایشات خود قرار دادند به ذهنم آمد که جدای از ایام الله امت‌ها که به نوبه خودش تاریخ‌ساز و عبرت‌آموز است ولی برای هر کدام از انسان‌ها هم ایام الله‌ فراوانی در زندگی‌ شخصی روزمره‌شان وجود دارد که اگر در آنها درنگی شود و همیشه جلوی چشمان باشد یادآوری آنها خیلی می‌تواند آثار و برکات به همراه داشته باشد، البته به شرط و بودن، صبری زیاد بسان صبر حضرت ایوب‌ و شُکری فراوان بسان شکر حضرت ابراهیم (علی نبینا و آله و علیهما السلام) ‌. روزهایی که در آنها خیلی پُر رنگ بوده و قضیه‌ای خدایی اتفاق افتاده است. حداقل فایده این کار این است که اگر روزی در زندگی انرژی‌مان افتاد! و دچار بی‌انگیزگی و روزمرگی شدیم با مرور و یادآوری این روزها خودمان را پیدا می‌کنیم و انرژی می‌گیریم. قصد دارم به توفیق و مدد الهی برخی از رویدادهای خاص و ویژه که در زندگی ، ، ، و برایم رخ داده و خاطره‌ای ماندگار شده است را از سال‌های دور و نزدیک، برای خودم جمع‌آوری کنم، و از دریچه به آنها نگاه کنم و آنها را با شما سروران گرامی و گرانقدر به اشتراک بگذارم. شاید نقل اینها برای برخی جالب و جذاب و مفید و راهگشا باشد ... تا خدای حاکم بر قلبها چه تقدیر فرماید. ممنون همراهی و صبوری‌تان هستم. میرزا میثم جمعه چهارم بهمن ماه ۱۳۹۸ 🌹❤️ 📎 https://b2n.ir/424793 @ayyamollah
✨﷽✨ عمّامه‌گذاری یا تاج‌گذاری؟! بخش اوّل غدیر عید وصایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و به تعبیر رایج حضرت است. یکی از رسوم ما طلبه‌ها در اعیاد، به دست یکی از علماست. طلبگی بودم که در اندیشۀ دائم به لباس روحانیّت افتادم. برای ما طلبه‌ها، این مرحله از زندگی، کم از نیست؛ به‌شرط آنکه طلبه را بزرگی معمّم کند! و آن هم در سنین باطراوت عمر طلبگی. هر طلبه‌ای به تناسب شرایط روحی و فکری و اعتقادی و سلیقۀ سیاسی خودش یکی از بزرگان را برای معمّم‌شدن انتخاب می‌کند. گزینۀ اوّلم مقام معظّم رهبری (سلّمه الله) بود که متأسفانه علیرغم تلاش‌ها جور نشد. با توجّه به علاقۀ وافر بنده به حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله)، مفسّر و فقیه گرانقدر، تصمیم گرفتم که به دست مبارک ایشان معمّم شوم. بعد از گرفتن از واحد تهذیب حوزه، تقاضای خودم را به همراه مجوّز به دفتر ایشان دادم تا در ملبّس شوم. مهارت زیادی در پیچیدن عمّامه نداشتم. محلّ سکونت ما تعداد خانه‌ها خیلی کم بود و تک و توکی خانه ساخته شده بود. طلبه‌ای سالها پیش از ما در آن منطقۀ کَم‌سَکَنه، خانه ساخته بود. رفتم به در خانه ایشون با پارچۀ عمّامه‌ای ۶ متری ... ماجرا ادامه دارد 🔗 http://ayyamollah.blog.ir/post/21 @ayyamollah
✨﷽✨ بخش سوم در آن روز عید غدیر، جمعی از میهمان حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله تعالی) بودند. یکی از ویژگی‌های کلامی کم‌نظیر ایشان، انتخاب کلمات و هنرمندی در انتخاب الفاظ قرآنی و مانور دادن بر روی آنها و اقتباس از فرازهای تاریخی و حدیثی و ... است. در این جمع خیّرین، مطلبی که بعد از سالها هنوز در ذهنم مانده و تازه هست، این گفتارشان هست که خطاب به خیّرین فرمودند: «شماها که دستی در کرده‌اید، دستی هم در کنید. (اقتباس از آیه مرتبط با معجزه حضرت موسی علیه السلام که: أدخل یدک في جیبک تخرج بیضاء من غیر سوء).» اشاره به اینکه شماها که دستی در جیب کرده‌اید و پول‌هایتان را خرج مدرسه‌سازی کردید، دستی در به عنوان مرکز معنویت داشته باشید و مادیات و معنویات را با هم به پیش ببرید. واقعا این فرمایش ایشان، عجیب بر جانم نشست و ماندگار شد. یادم میاد که در یکی از نماز جمعه‌های قم ایشان در بحث طالبان و افغانستان که آن روزها مثل این روزها خیلی داغ بود، فرمودند: یک افغانی برای کشتن کافیست دیگر نیازی نیست که ایران، مداخله کند! 🔗 http://ayyamollah.blog.ir/post/22 @ayyamollah
فلسطینیان یک کلام معروفی دارند: «فصل تمام شده!» اشتباه نکنین! منظور از تاب و تحمّل آنان برای مقاومت در برابر ظلم رژیم و پیامدهایی مثل محاصره، دستگیری، آوارگی و نسل‌کشی و سختی‌های معیشت نیست؛ بلکه منظورشون از میوۀ خوش‌طعم، شیرین و آبداری است که به هم معروفه! میوۀ محبوب فلسطینیان، و مقاومت به حساب میاد و چیدنش مثل ، سنّت و آداب خاصّی داره، از جمله، همراهی اعضای خانواده. صبر از خانواده کاکتوس‌هاست و درختش در جاهای گرم و خشک رشد میکنه و به‌شدّت در برابر خشکسالی مقاوم است. درخت صبر، زمین را در برابر حشرات مضر حفظ می‌کنه و با وجود خارهای تیز، غذای مورد علاقه شترها در مناطق بیابانی محسوب میشه. یکی از اسرای معروف، طرّاح نقشۀ و فرار از امنیتی‌ترین و مستحکم‌ترین زندان اسرائیل، ، به همراه ۵ فلسطینی دیگر در سال ۲۰۲۱ م، () در روزهای بعد از فرارش از زندان گفته بود: «بعد از بیست سال از میوۀ صبر دشت مرج بن عامر خوردم و به خاطرش خداوند رو شکر کردم!» پی‌نوشت: سال‌ها پیش در جایی خواندم که این میوه، میوۀ مورد علاقۀ ، شهید مقاومت و فرزند شهید ، فرماندۀ شجاع و اسطوره‌ای حزب‌الله، بوده است. امیدوارم ملت علاوه بر طعم میوۀ شیرین صبر، طعم آزادی رو هم به‌زودی بچشند؛ همان‌گونه که امام خامنه‌ای عزیز، اخیراً وعدۀ آن را پس از عملیّات شجاعانۀ داده‌اند. به محضر شهدای جبهۀ مقاومت و به‌ویژه بیش از ۱۸ هزار شهید عزیز 😭 صلواتی هدیه کنیم. @ayyamollah
۳ تابوت در نجف، محلّ استقرارمان با حرم حضرت امیر(علیه السلام) بود! و برای رفتن به حرم هر بار نفری یک دینار به سه‌چرخه‌ها می‌دادیم و می‌رفتیم و معمولاً در مقابل مزارات بنات الحسن(علیه السلام) ما را پیاده می‌کرد. یک بار که سه‌چرخه‌ای را کرایه کردیم تا به حرم مشرّف شویم، وقتی گفتیم یک دینار، خیلی خوشحال شد و گفتٰ: ممنون شیخ! سوار شدیم و کمی که رفتیم این موتور! دنده عقب گرفت و رفت سریع از یک موکبی ۵ غذا برای ما گرفت. غذاها را که می‌خوردیم متوجّه شدیم که از مسیر همیشگی و از داخل کوچه، پس‌کوچه‌ها نرفت. خلاصه، رفت و رفت و رفت و دیدیم که اصلاً انگار دارد مسیر دیگری می‌رود. به راننده گفتم: الحرم العلويّ! گفت: نعم، نعم شیخ! قریب قریب! در مسیر با همراهان صحبت می‌کردیم و به مناسبت، سخن به جریان تشییع حضرت امیر و تابوت حضرت و قبر ایشان رسید. راننده، خلاصه رفت و تا رسید به پمپ بنزینی و بنزین زد. از پسر راننده که کنارش بود پرسیدم که اسمت چیه؟ گفت: علیّ بن ابی طالب! وقتی بنزین زد، راننده اومد و به من گفت: شیخ! تابوت مشکل؟ از من پرسید که اشکالی ندارد تابوتی را روی سقف موتور بگذارد و ببرد؟! بلند و محکم گفتم: مشکل! همه‌مون جا خوردیم. (انگار چون کلمۀ‌ تابوت را از ما شنیده بود،‌این حرف را زد، یا ممکن است از اوّل نیّتش همین بوده و ما را در این مسیر سوار کرده بود! اللّه اعلم) هی تکرار می‌کرد: نعم،‌ تابوت مشکل! خلاصه اصرار کردیم که ما را زودتر به حرم ببرد و وقت نماز است و ... دور زد و یه مرتبه متوجّه شدیم که دیوارهای آخر قبرستان وادی السلام است! وارد قبرستان شد! و از میان قبرها به سرعت می‌رفت. وحشت کرده بودیم! گفتیم نکنه قصد سوئی درباره‌مان دارد. اتّفاقا سه‌چرخه‌های فراوانی در حال عبور و مرور بودند و راننده‌ها چهره‌های خودشان را با چفیّه‌های قرمز رنگ و ... پوشیده بودند و راننده از کنار این‌ها که ردّ می‌شد، می‌گفت: ایرانی، ایرانی! 😱😳 تقریباً یقین کردیم که نیّت بدی دارد و حتّی وقتی برای آب خوردن نگه داشت، به همراهان پیشنهاد دادم که پیاده شویم! به راننده گفتیم الحرم العلوی! گفت نعم، باب الطوسيّ. راننده سؤال کرد: مقبرة کبیرة في إیران موجودة؟» گفتم که هست،‌ولی نه به بزرگی وادی السلام. گفت مقبرة‌کبیرة في إیران لا موجود! خلاصه،‌با ترس و لرز تا پایان مسیر همراهی کردیم و او ما را در گاراژی در کنار وادی‌السلام پیاده کرد،‌ولی انگار با پسرش اختلافی داشتند و پسرش دست پدر را می‌کشید و می‌گفت بریم! ولی پدرش به او تشر می‌زد و خلاصه. از درب گاراژ که بیرون آمدیم خودمان را در نزدیکی حرم یافتیم. همراهان گفتند حالا که نزدیک وادی‌السلام آمدیم خوب است که برویم مزار حضرت هود صالح و برخی مزارهای آنجا را زیارت کنیم. خواهرم در آغاز کرایۀ‌ این موتور گفت که ای کاش می‌شد سری هم به وادی‌السلام بزنیم و سر قبر شهید ذوالفقاری، شهید مدافع حرم ایرانی برویم!‌ انگار آرزوی او این بار مسیر حرکت ما را ناخواسته و به هدایت الهی به سمت بزرگ‌ترین مزار قبرستان دنیا کشانده بود. به زیارت مزار حضرت هود و صالح(علیهما السلام) رفتیم. همان موقع اذان گفته شد. عدّه‌ای گفتند حاج آقا!‌ نماز جماعت برگزار نمی‌کنید؟ استقبال کردم و مکان را که عدّه‌ای جلوی کولرهای آن خوابیده بودند، برای نماز خواندن آماده کردیم و نماز جماعتی برگزار کردیم و بین دو نماز هم صحبت و روضه‌ای مختصر. از ملّیّت‌های مختلف ایرانی، افغانستانی، پاکستانی، آذربایجانی، عراقی و ایرانی در آنجا حضور داشتند. خلاصه، رزق عجیبی در دل این خطر و ترس و دلهره، برایمان مقدّر شده بود. با یک دینار، قبرستان وادی‌السلام را از آخر به اوّل آمده بودیم! الحمدللّه علی أوّله و آخره! @ayyamollah
جمله‌ای که اخیرا نوۀ حضرت امام(ره)، حاج سیدحسن آقا خمینی، که دعا و آرزو می‌کنیم عاقبت به خیر بشوند، در مصاحبه‌ای درباره صحبت‌های اخیر به مردم ایران گفته، خیلی به دل نشست: «هی مترسک! کلاه ز سر بردار! ما کلاغان دیگر عقاب شده‌ایم!» 👏💔 ایشان در برنامه ای زنده در تلویزیون نیز، دو جملۀ مهمّ داشت: اوّل اینکه، برای ما قدرت نمی‌آورد! و دوم هم خواستار ارتقای بازدارندگی نظامی ایران به یک مرحله بالاتر بود، که البتّه، از دادن توضیحات بیشتر در این‌باره خودداری کرد؛ امّا برخی معتقدند که منظور ایشان بازدارندگی اتمی! است. @ayyamollah