eitaa logo
مجله میدان آزادی
70 دنبال‌کننده
186 عکس
17 ویدیو
0 فایل
هنر میدان آزادی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
یک سپتامبر سال ۱۹۳۹ فعالیت رسمی جشنواره‌ی کن با برگزاری اولین افتتاحیه‌ آغاز شد. درست در همین روز، آدولف هیتلر، رهبر حزب نازی آلمان طی یک سخنرانی خبر حمله‌ی آلمان به لهستان و آغاز جنگ جهانی را اعلام کرد. بعد از این سخنرانی، تمام اکران‌های جشنواره‌ی سینمایی کن تا ۷ سال تعطیل شد! جشنواره‌ی مهم فیلم ونیز هم که از سال ۱۹۳۲ آغاز به کار کرده‌بود، در سال‌های جنگ جهانی دوم فعالیت نکرد. به‌جز این دو تعطیلی، جشنواره‌های مهم جهانی در همه‌ی سال‌ها و با تمام افت‌وخیزهایی که دنیا به خود دیده‌است برگزار شده‌اند. بهمن‌ امسال به سنت چهل‌‌سال گذشته، بزرگ‌ترین، مهم‌ترین و پرمخاطب‌ترین رویداد سینمایی و چه‌بسا هنری ایران درحال برگزاری است: جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم فجر. جشنواره‌ای که در پرالتهاب‌ترین سال‌های بعد از انقلاب فعالیتش را آغاز کرد و با وجود جنگ هشت‌ساله، کمبود امکانات، تحریم‌های شدید اقتصادی، چالش‌های سیاسی و اجتماعی، کرونا و مسائل دیگر هرگز از پا درنیامد. سرمقاله‌ی کامل پرونده جدید پرواز بر فراز آشیانه سیمرغ با محوریت جشنواره فیلم فجر اینجاست! 6⃣4⃣ @Azadisqart
در بخشی از پرونده‌ی «پرواز بر فراز آشیانه‌ی سیمرغ» ستونی را به عنوان «فهرست‌های بهترین‌های تمام ادوار جشنواره‌ی فیلم فجر» درنظرگرفته‌ایم که توسط گروه پژوهش میدان آزادی فراهم شده. بهترین فیلم جشنواره‌ی فجر، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم‌نامه‌نویسی، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، بهترین بازیگری نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین تدوین فیلم و بهترین فیلمبرداری از جمله فهرست‌هایی هستند که قصد داریم در این بخش به آن‌ها بپردازیم. این فهرست‌ها را به مرور و در طول شب‌های برگزاری جشنواره برای شما منتشر خواهیم کرد. اولین فهرست این ستون مربوط به برندگان سیمرغ بلورین بهترین فیلم است. بخشی که ابراهیم حاتمی‌کیا با پنج بار برگزیده شدن، رکورددار آن است. برای دیدن فهرست برگزیدگان بهترین فیلم جشنواره فجر از ابتدا تا کنون کلیک کنید. 6⃣5⃣ @Azadisqart
دختربچه: «بابا باز می‌خوای بری سفر؟» ناخداخورشید: «بخواب جونم... این دیگه سفر آخرمه. زود برمی‌گردم. بخواب عزیزم.» سپس صحبتش را با همسرش که در حال فشنگ گذاشتن در خشاب‌ است، پی می‌گیرد. ناخداخورشید [به دخترها اشاره می‌کند]: «دلت نمی‌خواست یکی‌شون پسر بود؟» همسر: [سکوت] ناخداخورشید: «چی شد که ما هیچ پسری گیرمون نیومد؟» همسر: «ننه‌ی خدابیامرزم می‌گفت: وقتی مرد خیلی مرد باشه، بچه‌هاش همه دختر می‌شن.» ناخداخورشید: «امون از زخم زبون تو. وقتی می‌گم پسر، تو دل‌گیر نشو. سی همچین روزی می‌خواستم که پشت‌وپناه شماها باشه.» در قسمت چهارم از ستون «پدرهای محبوب سینمای ایران»، سراغ فیلم «ناخدا در خورشید» ساخته‌ی «ناصر تقوایی» و با بازی درخشان «داریوش ارجمند» رفتیم. ادامه‌ی مطلب را اینجا بخوانید. 6⃣6⃣ @Azadisqart
اولین دستی که به سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر رسید دست‌های مرحوم «خسرو سینایی» بود برای فیلم «هیولای درون». اما «مجید مجیدی» با چهار بار و پس از آن «ابراهیم حاتمی‌کیا» و «اصغر فرهادی» هرکدام با سه بار برنده‌ شدن عنوان بهترین کارگردان در صدر این جدول هستند. یک رکورد جالب نیز در این جایزه وجود دارد که متعلق به «داریوش مهرجویی» است. مهرجویی تا به حال ده بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی شده‌است!   در دومین قسمت از ستون «فهرست‌های بهترین‌های تمام ادوار جشنواره‌ی فیلم فجر» فهرست برگزیدگان «سیمرغ بهترین کارگردانی» را برای شما آماده کردیم. برای خواندن ادامه‌ی این مطلب لینک را لمس کنید. 6⃣7⃣ @Azadisqart
_سیری در اسامی فیلم‌های بلند و کوتاه و 16 و 8 میلی‌متری این دوره می‌تواند به درک فضای غالب آن دوران ایران کمک شایانی کند: «آبادان شهر مظلوم»، «آری این‌چنین بود برادر»، «آخرین اعلامیه»، «آمریکا نابود است»، «آزادی آمریکایی»، «حماسه‌ی جانبازان»، «شهادت‌طلبان»، «سنگر وحدت»، «شهادت در سنگر دیگری»، «استبداد و آزادی»، «الفبای انقلاب»، «من برای جنگ»، «کودک و انقلاب»، «گل سرخ شهادت»، «کوردلان» و ... _در سال ۱۳۶۳ برای اولین بار به بازیگران زن نیز لوح تقدیر اعطا شد؛ پروانه معصومی برای «گل‌های داودی» و جیران شریف برای «مترسک». جشنواره‌ی فیلم فجر، همیشه متن و حاشیه‌های  جذابی داشته‌است که برای هرانسان سینمادوست و فیلم‌بازی خالی از لطف نیست. در پرونده‌ی «پرواز بر فراز آشیانه‌ی سیمرغ» ستونی را با عنوان «متن و حواشی جشنواره فیلم فجر» برای مرور همه‌ی این خاطرات به تفکیک هر دهه برایتان تدارک دیده‌ایم. برای دیدن ادامه‌ی متن و حواشی جذاب دهه اول(۱۳۶۱_۱۳۷۰) اینجا را کلیک کنید. 6⃣8⃣ @Azadisqart
شبی زنگ تلفن صدا کرد. پدرم گفت ببین کیست؟ جواب زنگ را دادم و گوشی را برداشتم و گفتم: آقا چه خبر است، این وقت شب چه می‌خواهید؟ جواب آمد که می‌خواهم با پدرت صحبت کنم. گفتم شما کیستید؟ گفت بگو عشقی با شما کار لازمی دارد. من از این اسم تعجب کردم. زیرا تاکنون به گوشم نخورده بود. به پدرم گفتم عشقی است. خندید و گفت عشقی شاعر معروف است، لابد می‌خواهد با من شوخی و مزاح کند. خوب هرچه باشد رفیقمان است، ببینم چه می‌گوید، اگر جوابش را ندهم، فردا یک هجونامه هم می‌سازد. این بگفت و گوشی را برداشت و مشغول صحبت شد. اما مذاکره به طول انجامید و گاهی این کلمات، جسته جسته به گوش می‌رسید: سید ضیاء_ کودتا_ فرمانفرما_ حبس_ توقیف_... همین که پدرم گوشی را زمین گذاشت، گفتم راستی پدرجان کودتا یعنی چه؟ پدرم ناراحت به نظر می‌رسید و گفت چه می‌دانم، حالا فردا ما هم به آتش اعمال فرمانفرما باید بسوزیم. شب چهارم اسفند 1299 بود. یک روز از کودتا می‌گذشت. اتفاقات سیاسی و اجتماعی بر زندگی خالقی موسیقیدان بسیار اثر داشته‌است. ادامه‌ی خاطره‌ی او از پدرش را اینجا ببینید. 6⃣9⃣ @Azadisqart
جایزه‌ی سیمرغ بلورین «بهترین فیلم از نگاه تماشاگران» از سال 1376 به جشنواره فجر اضافه شده است و از طریق رای‌گیری بین مخاطبین جشنواره در همان زمان برگزاری جشنواره انتخاب می‌گردد. برای دیدن فهرست برگزیدگان بهترین فیلم منتخب تماشاگران روی لینک بزنید.  7⃣0⃣ @Azadisqart
_«بازگشت» یک خودزندگینامه از هشام مطر لیبیایی است. روایتی از جست‌وجوی او به‌دنبال پدرش. پدری که در زندان‌های قذافی سرنوشت نامعلومی دارد. وقتی هشام در نوزده سالگی و در انگلیس دانشجو بود پدرش به‌دلیل فعالیت‌های سیاسی بر علیه حکومت قذافی ناپدید شد. حالا او پس از سرنگونی قذافی به کشورش بازگشته است تا پدر را بیابد. او برای... _در «آوای کوهستان» شینگو که همراه با همسر و پسر و عروسش در یک خانه زندگی می‌کند متوجه مشکلات پسر و عروسش با یکدیگر شده. او سعی دارد تا زندگی پسرش را نجات دهد اما هر چقدر عمیق‌تر می‌شود، مشکلات را شدیدتر می‌یابد. از طرفی دختر شینگو نیز با فرزندانش به‌سوی خانواده برمی‌گردد و او نیز قصد طلاق از همسرش را دارد. شینگو به عنوان پدر سعی می‌کند برای حل مشکلات فرزندانش قدمی بردارد اما پیامدهای جنگ شدیدتر... همانطور که در یادداشت بهترین فیلم با موضوع پدر قول داده‌بودیم، فهرست بهترین کتاب‌ها با موضوع پدر و پدری را برایتان آماده کرده‌ایم. برای دیدن این فهرست بسیار متنوع از کتاب‌های ایرانی و خارجی، همراه با توضیحات، روی لینک بزنید.   7⃣1⃣ @Azadisqart
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهلمین سال برگزاری جشنواره فیلم فجر بهانه‌ای شد تا در قالب پرونده‌ی پرواز بر فراز آشیانه‌ی سیمرغ مروری داشته باشیم بر متن و حاشیه‌های این رویداد مهم هنری ایران. امید داریم این مرور که با نگاه منصفانه به درخشش‌ها و هم اشکالات گذشته و امروز سینمای ایران شکل می‌گیرد بتواند راهگشای فردای این سینما باشد. نگاه ما در این پرونده گرچه به دستاوردهای درخشان گذشته‌ی سینمای ایران و حتی نوستالژی هم توجه دارد، اما سعی‌مان بر این بوده خالی از نوستالژی‌زدگی باشد! دعوتید به تماشای درآمد تصویری پرونده! 7⃣2⃣ @Azadisqart
پدر «احمد کایا» بضاعت چندانی نداشت. کارگر ساده نساجی بود در محله‌ی فقیرنشینی در شهر ملطیه ترکیه. آب باریکه‌ای که در می‌آورد کفاف سیر کردن شش فرزند قد و نیم قد را نمی‌داد. با آن شکم‌تله‌ی‌ ناچیز، نهایتاً می‌توانست زندگی دونفره‌ای را سامان بدهد و گاهی هم سیگار ارزان قیمتی دود کند. مثلاً سیگار مارک «بافرا» که معادلش در ایران حدوداً چیزی ست شبیه "بهمن کوتاه". اداره کردن یک زندگی هشت نفره با آن مواجب بخور نمیر، امکان نداشت. با خیال معاش بهتر، خانه و زندگی را جمع کرد و راهی استانبول شد. با خیال خام و هوس پخته. در استانبول اما خبری نبود. در سیزدهمین صفحه از پرونده پیراپدری ترجمه‌ی فارسی ترانه‌ی "این مرد بابای من است" از خواننده‌ی مشهور ترکیه، احمدکایا را به شما تقدیم کرده‌ایم؛ ترانه‌ای که کایا آن را به پدرش تقدیم کرد. این ترجمه به همراه یادداشتی است درباره زندگی احمد کایا که آن را از این لینک بخوانید. 7⃣3⃣ @Azadisqart
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
Bu adam benim babam این مرد، پدر من است ‏Derdi dağlardan büyük با دردهایی بزرگتر از کوه ‏Çaresiz، beli bükük hey بیچاره و خمیده… آه ‏Bir gün olsun gülmemiş حتی یک روز هم نخندیده ‏Rahat nedir bilmemiş مفهوم آسایش را نمی‌داند ‏Gözyaşını silmemiş اندوهش پایان ندارد ‏Bir lokma ekmek için برای یک لقمه نان ‏Kimseye eğilmemiş پیش هر کس و ناکسی خم نشده ‏Bu adam benim babam hey این مرد پدر من است ‏Ağlama aslan babam گریه نکن پدرِ شیرمردِ من! ‏Dert etme naçar babam درد نکش پدر بینوای من! ‏Kara gün geçer babam he روزهای سیاه میگذرند… آه ‏Bir kapıyı kapayan همان کسی که درها را بسته ‏Gene açar babam همو دوباره باز می‌کند برای خواندن متن ترجمه کامل این شعر و یادداشت مربوط به آن لینک را لمس کنید. 7⃣4⃣ @Azadisqart