اگر شما را میگذارم و
با پرندهی مهاجری سخن میگویم
که نامش را نمیدانم
به او چیزی را میگویم
که دوست داشتم تنها به شما بگویم.
اگر نگاهم را از شما برمیگردانم
و به افق که خاکستر میشود مینگرم
روز محتضر شما را ضجه میزنم.
اگر سر خود را گرفته زیر آواز میزنم
و در گفتوگوهای شما شرکت نمیکنم
میخواهم
با انگشتان آوازهایم
گلوی هیاهویی را بفشارم که خفهتان میکند.
باور کنید
برای اینکه کمی بیشتر مال شما باشم
از شما میگریزم.
قطعهی اگر را خواندید از دفتر شعر «نشان جهان» سرودهی «آزاد ماتیان». برای خواندن تکنگاری کامل این ادیب ارمنی لینک را لمس کنید.
#آزاد_ماتیان
#از_شیشه_رنگی_کلیسا
#مجله_میدان_آزادی
#شعر
3⃣4⃣
@Azadisqart
تراژدی مرگ پاتریس لومومبا همدردی هنرمندان بسیاری را برانگیخت که نقش شاعران در آن پررنگتر بود. در ایران هم شاعرانی چون فریدون مشیری، سیاوش کسرایی و عبدالعلی ادیب برومند در این رابطه شعر سرودهاند. عبدالعلی ادیب برومند از فعالان سیاسی عصر پهلوی و همسو با نهضت دکتر مصدق بود که اشعارش در رادیو تهران و میتینگهای نهضت ملی خوانده میشد و در روزنامهها و مجلات موافق نهضت به چاپ میرسید. آنچه در پی میخوانید بخشی از قصیدهی او در رثای پاتریس لومومباست:
ديشب خبری در دل و جانم شرر افكند
در جان و تنم، ز آتش غم، شعله درافكند
دردا و دريغا كه فرستندهی اخبار
آتش به دلِ خلقِ جهان، زين خبر افكند
بود اين خبر از حادثهای پردهبرانداز
كاندر همه اقطارِ جهان، شور و شر افكند
هر جا كه گذر كرد، شراری به دل انگيخت
هر سو كه روان گشت، دواری به سر افكند
با دستِ جفا شاهدِ شكّر لب ايام
در كام بشر، زهر بهجای شكر افكند
آزاده جوانان و دلاور پسران را
در ولولهی غم به عزای پدر افكند
چون «مادرِ آزادی» از اين وَقْعه خبر يافت
معجر ز سر از مرگ گرامی پسر افكند
سر حلقهی مردمكشی از سر كُلَه انداخت
تا رهبر «آزادگی» از تن كمر افكند
يك دستهی خونخوار كه اقبال به شر كرد
آتش به دلِ خستهی نوع بشر افكند...
آن رهبر جانباز، گرانمايه «لومومبا»ست
کآوازهی مردی به همه بحر و بر افكند
ديدن نتوانست مشقات كسان را
چون بر صفحات وطن خود نظر افكند
بربست كمر در ره آزادی و آنگاه
بس غلغله در خاور و در باختر افكند...
برای خواندن متن کامل یادداشت به بهانهی سالگرد درگذشت پاتریس لومومبا این لینک را لمس کنید.
#پاتریس_لومومبا
#دفتر_ترجمه_میدان_آزادی
#مجله_میدان_آزادی
#شعر
4⃣7⃣
@Azadisqart
پدر «احمد کایا» بضاعت چندانی نداشت. کارگر ساده نساجی بود در محلهی فقیرنشینی در شهر ملطیه ترکیه. آب باریکهای که در میآورد کفاف سیر کردن شش فرزند قد و نیم قد را نمیداد. با آن شکمتلهی ناچیز، نهایتاً میتوانست زندگی دونفرهای را سامان بدهد و گاهی هم سیگار ارزان قیمتی دود کند. مثلاً سیگار مارک «بافرا» که معادلش در ایران حدوداً چیزی ست شبیه "بهمن کوتاه". اداره کردن یک زندگی هشت نفره با آن مواجب بخور نمیر، امکان نداشت. با خیال معاش بهتر، خانه و زندگی را جمع کرد و راهی استانبول شد. با خیال خام و هوس پخته. در استانبول اما خبری نبود.
در سیزدهمین صفحه از پرونده پیراپدری ترجمهی فارسی ترانهی "این مرد بابای من است" از خوانندهی مشهور ترکیه، احمدکایا را به شما تقدیم کردهایم؛ ترانهای که کایا آن را به پدرش تقدیم کرد. این ترجمه به همراه یادداشتی است درباره زندگی احمد کایا که آن را از این لینک بخوانید.
#احمد_کایا
#پیراپدری
#دفتر_ترجمه_میدان_آزادی
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات_ترکیه
#شعر
#موسیقی
7⃣3⃣
@Azadisqart
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
Bu adam benim babam
این مرد، پدر من است
Derdi dağlardan büyük
با دردهایی بزرگتر از کوه
Çaresiz، beli bükük hey
بیچاره و خمیده… آه
Bir gün olsun gülmemiş
حتی یک روز هم نخندیده
Rahat nedir bilmemiş
مفهوم آسایش را نمیداند
Gözyaşını silmemiş
اندوهش پایان ندارد
Bir lokma ekmek için
برای یک لقمه نان
Kimseye eğilmemiş
پیش هر کس و ناکسی خم نشده
Bu adam benim babam hey
این مرد پدر من است
Ağlama aslan babam
گریه نکن پدرِ شیرمردِ من!
Dert etme naçar babam
درد نکش پدر بینوای من!
Kara gün geçer babam he
روزهای سیاه میگذرند… آه
Bir kapıyı kapayan
همان کسی که درها را بسته
Gene açar babam
همو دوباره باز میکند
برای خواندن متن ترجمه کامل این شعر و یادداشت مربوط به آن لینک را لمس کنید.
#احمد_کایا
#پیراپدری
#دفتر_ترجمه_میدان_آزادی
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات_ترکیه
#شعر
#موسیقی
7⃣4⃣
@Azadisqart
پروین اعتصامی سیوچهار سال زندگی کرد و شعر او از آنجا که انعکاسی از زندگی شخصی او ندارد، صدای سکوت زنان است؛ سکوتی که بعدها بهطرز شگفتآوری با شعر فروغ شکست.
پروین در شعرهای خود از نشانهها و سمبلها برای بیان مفاهیم استفاده میکند و زبان شعرش ساده و بدون تعقید است. پایههای شعر او بر خردگرایی و اندیشهورزی بنا شده است. ازجمله شعرهای مشهور او «اشک یتیم» است که سخنی آشنا از زبان همهی زمانهاست و بیت نامشهورش این است:
پروین به کجروان، سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست
به بهانه زادروز پروین اعتصامی فهرست ۱۰ شعر از بهترین شعرهای پروین اعتصامی را بخوانید.
#پروین_اعتصامی
#مجله_میدان_آزادی
#فهرست_آثار
#ادبیات
#شعر
1⃣0⃣2⃣
@azadisqart
مردم ژاپن از زمانهای قدیم با طبیعت رابطه نزدیکی داشتهاند. در کشوری که تغییر چهار فصل به سادگی احساس میشود، مردم اهمیت زیادی برای فصلها قائل هستند. از همین رو، بازتاب طبیعت در آثار ادبی کهن ژاپنی، به وضوح به چشم میآید. سرزمین چهار فصل ژاپن، مهد اشعار سهلختی و کوتاه «هایکو» است که شاعرانش، «فصلواژه» را به عنوان نمادی از هر فصل، جزء جداییناپذیر هایکو میدانند.
در ادامه، ترجمه یکی از ۱۰ هایکوی بهاری را همراه با نمادشناسی فصلواژههایشان بخوانید:
喪服にも
ひとしく降りて
桜しべ
(東義人)
در لباس عزاداری هم،
درست مثل مادگی شکوفههای گیلاس که میریزد،
زندگی نهفتهاست.
(آزوما یوشیهیتو)
توضیح: مادگی، اندام تولیدکننده دانه در گلهاست. شکوفهها میشکفند، دانه تولید میکنند و سپس میریزند.
مادگی شکوفههای گیلاس بر روی شانههای عزاداران پاشیده میشوند. سیاهی لباسهای عزاداری و رنگهای قرمز در دل شکوفههای گیلاس حسبرانگیز است. قلب افرادی که لباس عزاداری میپوشند لبریز از سوگواری برای مردگان است. مرگ و زندگی یکی پس از دیگری میآیند. مادگی شکوفهها منبع زندگی است و این یعنی در دل زندگی مرگ، و در دل مرگ زندگی وجود دارد.
شکوفههای گیلاس در هایکو معمولا نماد ناپایداری دنیا هستند.
▫️هدیه ویژه ستون شعر مجله میدان آزادی برای آغاز بهار و روزهای نوروز، ده هایکوی زیبای تاکنون ترجمهنشده از برترین شاعران و هایکوسرایان ژاپنی است با موضوع بهار و شکوفههایش.
متن کامل ده هایکوی بهاری با توضیحات را بخوانید.
#هایکو
#مجله_میدان_آزادی
#فهرست_آثار
#ادبیات
#شعر
1⃣2⃣2⃣
@azadisqart
🔹فهرست: بهترین شعرها برای ماه رمضان از بزرگترین شاعران ادبیات فارسی
🔹️یکی از سنتهای ادبی و گونههای شعر مذهبی در تاریخ ادبیات فارسی «رمضانیه» نام دارد. نوعی از شعر که بیشتر شاعران بزرگ ادبیات فارسی در آن طبعآزمایی کردهاند. گویی در نظر شاعران کهن ایرانزمین ماه رمضان یک ماه شاعرانه و عارفانه بوده است که جدا از تقیدات مذهبی با نگرشی لطیف و هنری نباید از آن غافل شد.
بیشتر رمضانیهها در تهنیت آغاز ماه رمضاناند. اما این تنها شکل از رمضانیهسرایی نیست. بلکه سه شکل دیگر یعنی شعرهایی در توصیف حالوهوای روزه و روزهای ماه رمضان، شعرهایی درباب پایان ماه رمضان و شعرهایی درباره عید فطر سه شکل دیگر این گونه ادبی است. در این مطلب سعی کردیم بهترین رمضانیههای تاریخ ادبیات کهن فارسی را با توجه به هر چهار شکل سرایش گردآوریم. ده شعر زیبا از ده شاعر مهم. شاعران این شعرها عبارتاند از : حافظ، سعدی، مولوی، سنایی، عطار، مسعود سعد سلمان، صائب، معزی، رشید وطواط و واعظ قزوینی.
متن کامل فهرست ده رمضانیه در ادبیات کهن فارسی را بخوانید.
#فهرست_آثار
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات
#شعر
1⃣2⃣7⃣
@azadisqart
سیدعلی موسوی گرمارودی ۳۱ فروردین ۱۳۲۰ در قم و در خانوادهای که به علم و مذهب و فرهنگ معروف بودند متولد شد. او در خردسالی تابستانها را در روستای پدری در گرمارود میگذراند و امروز معتقد است هرآنچه در اشعارش از طبیعت سروده، ردپای خاطره آن طبیعت بکر است.
همین کنار، دلم زیر بوتهی گَوَن است
کمی فراتر از آنجا که شاخهی جَگن است
من و بنفشهی کوهی نگار همدگریم
دل یگانهی ما گرچه در دو پیرهن است
غروب دیر ولی میرسد به خانه کلاغ
تمام دغدغهی او چو من همین وطن است
هزار سال دگر هم چو بگذری زینجا
اگر ز کوه برآید صدا، صدای من است
از کودکی کنار پدر با یک دیوان منقش حافظ، مسافر سرزمین خیال میشد و خواندن و نوشتن را با قرآن و نصاب الصبیان و گلستان در محضر پدر عارف و دانشمند خود آموخت.
برخی صاحب نظران اشعار سپید و در درجه بعد نیماییهای او را شاخص میدانند، برخی نیز به قصاید استوارش اشاره میکنند و قصیدهسراییاش را دستبرتر، وجه ممیز و هنر اصلیاش میدانند. همین مساله نشانِ موفقیت او در این قالبها است. در هرصورت گرمارودی با سپیدهایش به شهرت رسیده و صد البته بزرگان ادبی معتقد بودند قصیده خاصیتی پدرانه دارد و قصیدهگوی موفق، از پس دیگر قالبهای کلاسیک به جد برمیآید و پشتوانه ادبی بههنجار او، در هنجارهای ادبی نیمایی و سپیدهای او بی تاثیر نبوده است.
متن کامل تکنگاری سید علی گرمارودی را در سالروز تولد این نویسنده، شاعر، پژوهشگر و مترجم بخوانید.
#سید_علی_گرمارودی
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات
#شعر
1⃣4⃣4⃣
@azadisqart
امروز «اول اردیبهشت ماه جلالی» روز گرامیداشت ابومحمّد مُشرفالدین مُصلِح بن عبدالله شیرازی معروف به سعدی است. ظاهرا علت این نامگذاری آغاز نگارش کتاب شاهکار «گلستان» در چنین روزی است:
«به حکم ضرورت سخن گفتم و تفرجکنان بیرون رفتیم در فصل ربیع که صولت بَرْد آرمیده بود و ایام دولت وَرْد رسیده.
پیراهنِ برگ، بر درختان
چون جامهٔ عیدِ نیکبختان
اول اردیبهشتِ ماهِ جلالی
بلبل گوینده بر منابرِ قُضبان
بر گل سرخ از نم اوفتاده لَآلی
همچو عرق بر عِذار شاهد غَضبان»
بزرگان و کارشناسان تاریخ ادبیات فارسی وقتی میخواهند از پنج استاد سخن نام ببرند نام سعدی را در کنار فردوسی، نظامی، مولوی و حافظ میآورند و وقتی بخواهند از چهار ستون شعر فارسی بگویند نیز نام سعدی را در کنار نام فردوسی و مولوی و حافظ از قلم نمیاندازند. از این پنج تن تنها حافظ پس از سعدی میزیسته، همین حافظ که محبوبترین شاعر مردم ایران است و همین حافظ سعدی را «استاد سخن» نامیده.
طبیعتا انتخاب بهترین غزلهای عاشقانه سعدی امری آسان نیست، شاید اصلا شدنی نباشد. با این حال فهرستی از 20 غزل عاشقانه سعدی را برای شما گردآوردیم. به جز چند مورد، بیشتر شعرهایی که خواهید خواند یا به خودی خود جزو معروفترین و محبوبترین غزلهای سعدی در میان مردم و مخاطبان عام و خاصاند و در کتابهای درسی و غیردرسی نیز مدام یاد میشوند یا در ترانهها و با موسیقیهای مختلف در دهههای اخیر به گوش مردم رسیدهاند.
متن کامل فهرست ۲۰ غزل عاشقانه از سعدی را بخوانید.
#سعدی
#مجله_میدان_آزادی
#فهرست_آثار
#شعر
1⃣4⃣6⃣
@azadisqart
محمدِ اقبال، فرزند شیخ نورمحمد، حدود صدوپنجاه سالِ پیش، در سیالکوتِ پنجاب چشم وا کرد؛ در لاهور بُرنا شد و صاحبقلم؛ فلسفه خواند؛ چند صباحی فرنگ را پالید و برگشت؛ شعرِ فارسی را زبان و ترجمانِ خود دید؛ اندیشهاش برای اتحاد و بیداری مسلمین را در چند مجلّدِ آهنگین منتشر کرد و آب و پردهای یافت.
اقبال به دنبال انسان کامل میگشت؛ کسی که بتواند راهبر روحانی او باشد و جهان را سامان دهد. پس از کند و کاو بسیار، مولوی را پیر خود قرار داد و بسیاری از اشعارش را بر وزن مثنوی معنوی سرود. «جاویدنامه» که احتمالاً به تاسی و تاثیر از «کمدی الهی» دانته سروده شده، شرحِ دردمندی و اندیشهورزیِ شاعری است که شبی از همرهان سستعناصر دلش میگیرد و دلش هوایی شیر خدا و رستم دستان میشود. ناگاه مولوی بر او نمودار میگردد، دستش را میگیرد و به سیاحت عالم بالا میبرد.
متن کامل تکنگاری اقبال لاهوری را در سالروز درگذشت این شاعر بخوانید.
#اقبال_لاهوری
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات
#شعر
1⃣4⃣8⃣
@azadisqart
محمدجواد محبت شاعری زلالاندیش و نازکخیال بود که شعرش آیینهی حیات اوست و لطافت حیاتش در شعر او جاری، شاعری معناگرا که انگارههای اخلاقی و آیینی و شعر باورمندانه از شاخصههای بارز کلام اوست که با جانی به بیکرانگی آسمان پاک، نگاه روایی و اعتقادی خود را بیان کرده است. ذوق فطرى و درک ذاتی زندهیاد محبت از هندسهی زبان فارسی موجب شد تا به زبانی نرم و ملایم برای بیان حالات روحی خود دست بیابد، زبانی که ساده و نغمهگونه و محاورهایست.
در حقیقت نوعی از لطافت و روشنی و دلنشینی در کلام ایشان نهفته و پیداست؛ شکوفه و اشک و باران و دعا در شعر ایشان مظاهری از آن لطافت و بهگزینی است و طبعاً به واسطهی سالهای معلمی، زبانی بهگزین و شیوهی بیانی آمیخته با نصیحت و طبعی آموزنده دارد و بیشتر در بند حرف زدن است تا تصویرسازیهای شاعرانه که البته تصویرهایی هم از این جنس دارند:
شب چون به چشم سرمهای از خواب ميكشند
ياران گريه رخت به گرداب میکشند
متن کامل یادداشت حال شاعرانه و منش اخلاقی محمدجواد محبت را بخوانید.
#محمد_جواد_محبت
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات
#شعر
1⃣5⃣4⃣
@azadisqart