#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
بگیر چشم مرا جرعه جرعه دریا کن
معطر از نفست کوه و دشت و صحرا کن
خلیل خانه زهرا سرم فدای شما
مرا به آتش عشقت بسوز و شیدا کن
@hosenih
دل آشنای همه بخشش از بزرگان است
به این غریبه که دیر آمده مدارا کن
زیاد ساکتم از بس به تو بدی کردم
به چشم حرف گلو ، می زنم تماشا کن
تو را به حرمت قنداقه علی اصغر
به من بگو که سرت را دوباره بالا کن
کنار حرمله و شمر ، حال من بد بود
مرا کنار حبیب و زهیرتان جا کن
به کوثر لبتان ، راه آب را بستم
ولی تو راه نجاتی به روی من وا کن
غرور خواهرتان را شکسته ام حالا
مرا فدای غرور ، زینب کبری کن
منی که از در میخانه دور افتادم
شبیه عابث و جون و بریر ، " منّـا " کن
@hosenih
تو را قسم به علی می دهم کمی هم با
کسی که بالوپرش را شکسته غم ، تا کن
گرفته خاک کف پای مرتضی دستم
تو هم مرا به دعایی ، عزیز زهرا کن
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#غزال
عمه مرا رها کن
من میروم به میدان، تنها مرا دعا کن
من از تبار شیرم
گاهی مرا علی و، گاهی حسن صدا کن
من در طواف یارم
حاجی کربلا را، قربانی منا کن
عمه خدانگهدار
در دل به یاد داغم، بزم عزا بهپا کن
با یاد اصغر و من
بر سینهی عمویم، ششگوشهای بنا کن
@hosenih
از غصه آب میشد
وقتی که دید ارباب، تنها خطاب میشد
وقتش رسیده حالا
باید که بعد قاسم، او انتخاب میشد
میماند اگر به خیمه
حتما که شرمگین از، روی رباب میشد
خوشحال بود از این که
جزء فداییان، مولا حساب میشد
از غصه کم میآورد
از جانب عمویش، وقتی جواب میشد
@hosenih
میدید بین گودال
رو به غروب رفته، خورشید بین گودال
از شدت جراحت
خون عمو حسیناش، پاشید بین گودال
کار عمو تمام است
باران سنگ و نیزه، بارید بین گودال
بغضش ترکترک شد
وقتی که خنجر شمر، خندید بین گودال
کمکم امید میباخت
شد ناامید آنروز، امّید بین گودال
@hosenih
آمد بهکار، دستش
مثل عموش عباس، در کارزار دستش
از دست عمه پر زد
مثل کبوتری تا، آغوش یار دستش
مثل عقیق سرخی
شد بر رکاب سینه، حالا سوار دستش
آنقدر زخم برداشت
تا که میان گودال، شد لالهزار دستش
سر روی نیزه رفتو
تن روی خاک ماند و بین غبار دستش...
شعر از گروه ادبی #یاقوت_سرخ
انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
این نفس ها فدای هر نفسش
من بمیرم برای هر نفسش
با نفس هاش خون زند بیرون
از تنش روی صفحه ی هامون
@hosenih
به کدامین گناه کشته شود؟
اینقدر بی پناه کشته شود؟
یک نفر، یک سپاه، عدالت نیست
عمه بگذر ز من که مهلت نیست
او که امید لحظه هایم بود
هم عمو هم پدر برایم بود
نفسش در تلاطم افتاده
زیر شمشیر مردم افتاده
زخم هایش ستاره باران است
نه یکی نه دو تا هزاران است
بدنش نیزه زار گردیده
زیر پا چند دست چرخیده
پنجه ای می رسد به گیسویش
خنجری می رود به پهلویش
سهمش از هر کرانه شمشیر است
از زمین نیزه از هوا تیر است
من یتیمم ولی جگر دارم
غیرت از حضرت پدر دارم
می شوم چون پسر، عمویم را
پیش کش میکنم گلویم را
آمدم من ولی نگو دیر است
چقدر قتله گاه دلگیر است
سنگ ها وحشیانه می بارند
با عمویم چه دشمنی دارند؟
صبر کن مهربان که در راهم
تو نباشی نفس نمی خواهم
ای که دست تو بوده مأمن من
دست بی تو وبال گردن من
@hosenih
قتله گاهت شبیه کوچه و من
سپرت می شوم به جای حسن
قامتم مثل قاسمت گر نیست
از علی اصغرت که کمتر نیست
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
صبر کردم، کشته ها دیدم ز تو، در این زمین
هیچ تاب زنده ماندن را ندارم بعد از این
رفت یک یک از برم، حتی گل شش ماهه ات
شد پس از اکبر، عمو عباس هم نقش زمین
قاسمم رفت و نمانده یادگاری از حسن
جز من و دست و سرم، یابن امیرالمومنین
@hosenih
تا کجا بینم غریبی تو را در کارزار
طاقت ماندن ندارم تا تو هستی بی معین
آه ای عمه، ببین شمشیرها را گرد او
زود خود را میرسانم بر عموی نازنین
هیچ شمشیری نگردد مانع جنگیدنم
نیزه ای، منعم نسازد، یا کمانی در کمین
هیچ نیرویی به گرد پای من، نتوان رسید
میرسانم خویش را تا مقتل سلطان دین
**
آی فرزند زنا، داری عمویم میگشی؟!
میکشی تیغ رذالت، بر امام المسلمين؟!
تا که من هستم به دستم میشوم او را سپر
چون عمو عباس دستم را دهم در راه دین
ای فدای غربتت این جان ناقابل، عمو
دستم افتاد و ندارم با کی از خون جبین
بهترین جای جهان شد قتلگاهم، ای دریغ
کیست چون من در تمسک بر تو ای حبل المتین
در دل دریای خون، بوسه به دستت میزنم
تا کنون قومی ندیده، دستبوسی اینچنین
شد ز تیر حرمله، جسمم به جسمت دوخته
خون من با خون تو آمیخت، تا خلد برین
یازده سال است بابایی برایم کرده ای
حق فرزندی ادا کردم، وفایم را ببین
آمده بابا به دیدارم که تحسینم کند
شد شهادتنامه اَم امضاء در این سرزمین
@hosenih
تا که یا اماه گفتم، مادرم زهرا رسید
الوداع ای عمه جان، روحم به کوثر شد قرین
من نبینم بر تنت رخت اسیری بهتر است
بعد از این گویا، حجابت میشود با آستین!
میروی منزل به منزل، باز میگردی ولی وعده دیدار ما، اینجاست روز اربعین
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_علی_اصغر__ع__روضه
ای به سر دست همه هست من
تبسّمت برده دل از دست من
ای در دریای امید حسین
اول و آخرین شهید حسین
سوخته و سوخته و سوخته
دیده به شانة پدر دوخته
تو سند زندة کربلایی
تو مهر پروندة کربلایی
تو کودک شیری نه، طفل شیری
صغیر نه، صغیر نه، کبیری
ستارة برج سعادتی تو
سورة کوچک شهادتی تو
نگاه کن به چشم نیم بازت
که فاطمه آمده پیشبازت
بس که ز تشنگی به تاب و تبی
اشک نداری که کنی تر لبی
تشنه تر از تشنه لبان گوش کن
آب ز پیکان بلا نوش کن
می برمت تا که فدایت کنم
باش که تقدیم خدایت کنم
چشم گشا کودک مدهوش من
قتلگه توست در آغوش من
سینه سپر باش که حظی کنی
خنده بزن چند تلظی کنی
تلظی ات قلب مرا آب کرد
رباب را ز گریه بی تاب کرد
خنده بزن روز شهادت توست
شهادت تو نه، ولادت توست
روی به قتلگاه کن اصغرم
حرمله را نگاه کن اصغرم
روز بزرگ امتحان آمده
حرمله با تیر و کمان آمده
آه خدایا جگرم پاره شد
حنجر خشک پسرم پاره شد
تیر که بر حنجر خشکت نشست
راه نفس را به گلوی تو بست
حضرت علی اصغر (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_علی_اکبر__ع__روضه
به خودش آمد و فهمید که چشمش تر بود
دو قدم مانده به بالای سر اکبر بود
تازه فهمید چه روزی به سرش آمده است
یا که بهتر چه به روز پسرش آمده است
پسر دسته گلش را چو گل پرپر دید
هر طرف را که نظر کرد علی اکبر دید
مثل مه پاره ی افتاده به خاک است تنش
در هم آمیخته خون و بدن و پیرهنش
نه توانس بغل گیرد و نه بوسه زند
نه توانست بماند نه از او دل بکند
زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود
اربا اربا دل بابای علی اکبر بود
دشت مانده است وسواری که زمین گیر شده
تن صدچاک پسر دیده ،پدر پیر شده
ناله اش بین کف و هلهله ها گم شده بود
گریه اش مایه ی خندیدن مردم شده بود
ارتفاع بدنش تا به زمین کم شده بود
همه گفتند رکوع است ز بس خم شده بود
پسری مانده به خاک و پدری می نگرد
مانده حیران که چگونه بدنش را ببرد
چون که این چاک ترین جسم میان شهداست
مدد از کل جوانان بنی هاشم خواست
خوب شد بار دگر بوسه بر آن لب نگذاشت
ور نه می مرد از آن بوسه....که زینب نگذاشت
باز کن بابا دو پلک پرپرت را بیشتر
جان بده نیمه نگاهه آخرت را بیشتر
تاول رویت، لب خشکت، زبان کوچکت
این سه سوزانده من غم پرورت را بیشتر
بی رجز دیدم سپاهی را پریشان می کنی
خم شدم بوسم لب شعله ورت را بیشتر
ناگهان دیدم که خونت میچکد از چهره ات
غرق خون کردند از تو سنگرت را بیشتر
خوب فهمیدم چرا وقتی گلویت تیر خورد
جمع کردی در بغل بال و پرت را بیشتر
حنجرت نه، استخوانهای گلویت داغ شد
داغی اش سوزاند چشمان ترت را بیشتر
میکشم تیر از گلویی که به مویی بند ماند
گرچه می ترسم بپاشد حنجرت را بیشتر
حضرت علی اکبر (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__روضه
گفتن از زینب و عشقش به تو کار زهراست
زینبی که همه ی دار و ندار زهراست
پرورش یافته ی باغ و بهار زهراست
باعث فخر همه ایل و تبار زهراست
عمه نه؛ مادر سادات پس از زهرا اوست
هیچ کس ثانی زهرا نشود، تنها اوست
خواهرت هست و بر این فیض مباهات کند
همه را مست خودش وقت مناجات کند
قبل تکبیر اذان با تو ملاقات کند
بهتر از حضرت عباس مواسات کند
شیرزن نه به خدا خالق غیرت زینب
حافظ خانه ی توحید و امامت زینب
نشر این عشق فقط از کرم زینب توست
عاشقی مشق شده با قلم زینب توست
هرچه غم در دل ماهست غم زینب توست
سرّ تربت که شفا از قدم زینب توست
کربلا جلوه گهِ محترم زینب شد
پیش تر از حرم تو حرم زینب شد
آمده تا که دوباره همه را مات کند
اینکه پیش از همه عاشق شده اثبات کند
نذر اولاد تو یک قافله سادات کند
تو دهی اذن و بر این ذهن مباهات کند
نه نگو ورنه قسم بر لب زینب آید
نام زهرا ببرد تا که گره بگشاید
این دو یوسف دو غلام علی اکبر هستند
این دو تا آبروی عترت جعفر هستند
آشنا با همه آیات مطهر هستند
تربیت یافته ی ساقی لشگر هستند
این جگرگوشه و آن پاره تن زینب توست
این حسین و دگری هم حسن زینب توست
حرمله کو که سه شعبه به کمان بگذارد
کو سنان نیزه به جسم دو جوان بگذارد
شمر کو پا به روی سینه شان بگذارد
سرشان را ببرد روی سنان بگذارد
تن ِشان را به سُم مرکبشان بسپارد
تا که دست از سر تو قوم لعین بردارد
جواد حیدری
طفلان حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_عباس__ع__روضه
برخیز علمدار حرم ای تکیه گاهم
دستت جدا افتاده در پیش نگاهم
تیر سه شعبه بین چشمانت نشسته
بی تو ز هم پاشیده میگردد سپاهم
عباس من نه،خیمه هایم بی پناه است
برخیز از جایت تویی پشت و پناهم
جانم فدای صورت غرقِ به خونت
از ماتمت ای مه جبینم غرق آهم
ای سرو رعنایم چرا کوچک شدی تو
طاقت ندارم یا اخا گمگشته راهم
/عبدِ کریم/
حضرت عباس (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_علی_اصغر__ع__نوحه
لالایی
اروم بخواب عزیزم
شرمنده ام ندارم
یه قطره اب عزیزم
از صبح گریه کردی و
از صبح تو نمی خوابی
بمیرم برات اصغر
عزیزم تو بی تابی
پسرم
بعد تو خاک غم به سرم
ببین تیر می کشه جگرم
علی پسرم
پسرم
دل مادرت و نکن خون
زبون دور دهن نچرخون
علی پسرم
لالایی. لالایی لالایی. لالایی.
می میرم
به خاطر لب تو
پایین نمیاد اصغر
انگاری که تب تو
ارزومه که اصغر.
ببینم شدی محشر
ببینم چند سال بعد.
شدی تو علی اکبر
اما حیف
خواب دیدم پیشم نمی مونی
خواب دیدم که غرق به خونی
علی پسرم
اما حیف
خواب دیدم سرت از تن جداس
سرتو بسته رونیزه هاس
علی پسرم
لالا یی. لالایی. لالایی
می ایستم
در روبه روی نیزه
می بندن با طنابی
سرتو روی نیزه
ببین از غمت داره
مادر تو جون میده
نیزه دار کمی اروم
. گلم تازه خوابیده
کاشکی که
لبای تو کمی تر بود ش
تشنه نبودی بهتر بودش
علی پسرم
کاشکی که
مادرت قبل تو می مردش
تیر به گلوی من می خردش
لالایی. لالایی. لالایی.
رضا نصابی
حضرت علی اصغر (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_علی_اکبر__ع__زمینه
(به زمین افتادی پر خون ، کاش من تو بودم)2
(خودتو تا خیمه برسون ، کاش من جای تو بودم)2
تن پاکت شد برگ خزون ، کاش من جای تو بودم
(یاد آور یاس کبودم ، برای من بودی علی)2
(ای کاش من جای تو بودم ، تو جای من بودی علی)2
(حال بابا رو ببین ، با وفا پاشو ببین)2
جون نکن پیش چشام(پا نکش روی زمین)2
پر زخمه این پیکر تو کاش من جای تو بودم
چه کنم با زخم پر تو ، کاش من جای تو بودم
(چه کنم بابا با سر تو ، کاش من جای تو بودم)2
بابا برا روزای پیری عصای من بودی علی
(ای کاش من جای تو بودم ، تو جای من بودی علی)2
خون تو رو پیرهنم سر بزار رو دامنم
یا علی پاشو ببین(شد سفید محاسنم)2
(حال بابا رو ببین ، با وفا پاشو بشین)2
جون نکن پیش چشام(پا نکش روی زمین)2
بی تو این دنیا شد قفسم ، کاش من جای تو بودم
(مثل آتیشه هر نفسم ، کاش من جای تو بودم)2
(چه جوری تا خیمه برسم ، کاش من جای تو بودم علی)2
ای که برای درد دل ها ، دوای من بودی علی
ای کاش من جای تو بودم ، تو جای من بودی علی
بی تو من چه بی کسم ، خسته و بی نفسم
در دمو به کی بگم ، تا حرم نمی رسم
(حال بابا رو ببین ، با وفا پاشو بشین)2
جون نکن پیش چشام(پا نکش روی زمین)2
حضرت علی اکبر (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__روضه
تاناله ات زبانه میانِ حرم کِشَد
آهِ توشعله بر همه ی پیکرم کِشَد
آخر غمِ غریبی تو می کُشد مرا
بارِ غریبی تو دو چشمِ ترم کِشَد
لازم نکرده رو بزنی بر حرامیان
شمشیر بهرِ یاری تو لشگرم کِشد
دارو ندارِ خواهرِ خود را قبول کن
مگذار ،کار، بر قسمِ مادرم کشد
این دو زنسلِ حیدر واز خون ِ جعفرند
خیلِ سپاهِ مِنّت تو دلبرم کشد
وقتی صدا زدند که«ابناءِ زینبیم»
دستِ غرور شانه به بال وپرم کشد
من فاطمه نژادم و ناموسِ حیدرم
ای وای اگر که کار ،به مویِ سرم کشد
مثلِ مدینه کرببلا ،زیر ورو کنم
دستم اگر گِرِه ز نخِ معجرم کشد
یک چشمه ای زغیرت حق را ببین حسین
صوتِ علی حجاب بر این حنجرم کشد
بیرون نیامدم که مبادا به یک نگاه
خجلت ز اشک دیدة من دلبرم کشد
بی کس شدی ولی تو بزرگِ قبیله ای
جانم فدایِ تو ،تو عزیزِ عقیله ای
حالا که مادرِ دوشهید است خواهرت
گردیده رو سپید دگر پیش مادرت
رخصت اگر دهی نگذارم در این دیار
کم گردد ای عزیز دلم موئی از سرت
با نجمه یادِ نالة لیلا کنیم ما
فرزندهایِ ماهمه قربانِ اکبرت
اذنِ جهاد گر بدهی ای امیرِ عشق
طوفان به بپا کنم چو علمدارِ لشگرت
با گوشه ای زچادرِ خود پاک می کنم
هر قطره ای که می چکد از دیدة ترت
کمتر نیَم به جان تو از مادرِ وهب
شمشیر می کشم دمِ خیمه برابرت
پروانه زاده ترس ندارد ز سوختن
جاری بُود میانِ رگم خون مادرت
امروز من به روی تو این غم نیاورم
فردا توهم سراغ نگیری زدخترت
قاسم نعمتی
طفلان حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__نوحه
خوب می دونی عمه که شبیه بابا
از عموی خوبم من جدا نبودم
مرده بودم عمه این روزا اگر که
تو مدینه بودم کربلا نبودم
این همه راه و - من نیومدم
که تو خیمه باشم
آرزوم اینه - تا فدایی ی
حجت خداشم
به جان زهرا قسم می دم
بیا دیگه راهم و نگیر
رهام کن عمه ببین عمو
تو چنگ گرگا شده اسیر
ای عمو حسینم
--
ای عمو رسیدم زخم تو زیاده
زخم نیزه هاشون بعد از این برا من
غرق خاک و خونی دیگه نا نداری
سم مرکباشون بعد از این برا من
اومدم عمو - تیر حرمله
رو گلوم بشینه
ضربه های شمر - مال من باشه
ای شکسته سینه
چقد پست دشمنت عمو
خودم می شم جوشنت عمو
بازم اومد نیزه یا زهرا
می میرم من رو تنت عمو
ای عمو حسینم
محسن طالبی پور
عبدالله ابن الحسن (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__روضه
دست از عمه کشید و بدنش میپیچید
زیر ِ پایش عربی پیرهنش میپیچید
گردبادی ز خیامی به نظر میآمد
گِردَش انگار زمین و زَمَنَش میپيچید
میدوید و سِپَهی دیده به او دوخته بود
وَ طنین رجزش تا وطنش میپیچید
ز سر عمامه و نعلین ز پایش وا شد
ذکر یا فاطمه يِ بت شکنش میپیچید
دید اطراف عمو نیزه و شمشیر پُر است
داشت گِردِ عمویِ صف شکنش ميپیچید
ناگه از پردهیِ دل کرد صدا وا اُمّاه
دست بُبریدهی او دور تنش میپیچید
تیغ بر فرق سرش نیزه به پهلویش خورد
نعرهیِ حیدریِ یا حسنش میپیچید
عبدالله ابن الحسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_علی_اکبر__ع__زمینه
میری و بدرقه ی راهِ تو اِ دعای من
خودت و بذار یه لحظه پسرم به جای من
حق بده اگه کنار بدن تو جون بدم
دست و پا میزنی و میلرزه دست وپای من
آبرو داری کن علی
بابات و یاری کن علی
صدای هلهله میاد
پاشو یه کاری کن علی
نمیشه باورم این
جوون منه(2بار)
قلبم دیگه نمیزنه
ولدی علی ولدی علی ولدی علی ولدی علی....
**
تو ازین دنیا علی توشه ی آخرم شدی
خَلقاً و خُلقاً و منطقاً پیمبرم شدی
وقتی که پهلوی نیزه خورده ی تورو دیدم
تازه فهمیدم چقدر ، شبیه مادرم شدی
با ناله های خواهرم
تورو به خیمه میبرم
وقت نماز داره میاد
پاشو مؤذن حرم
نمیشه باورم این
جوون منه(2بار)
قلبم دیگه نمیزنه
ولدی علی ولدی علی ولدی علی ولدی علی...
**
نداری به صورتت دیگه تو رنگ و رو علی
این تَیَمّمت به خاک شد بدل از وضو علی
دو سه تیکه از تنت مونده به زیر دست و پا
میکنم با گریه هِی خاکارو زیر و رو علی
عصای دست من ببین
چه جوری میخورم زمین
محاله که بابای تو
زنده بمونه بعد ازاین
نمیشه باورم این
جوون منه(2بار)
قلبم دیگه نمیزنه
ولدی علی ولدی علی ولدی علی ولدی علی...
شاعر : سعید پاشازاده
حضرت علی اکبر (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#شب_پنجم #شب_ششم
بگو به هر که برای حسین سینه زن است
به صبح روز جزا با رقیه هم سخن است
@hosenih
به غیر او به کسی جان و دل نخواهم داد
حسین در دو جهان بهترین رفیق من است
نماز و روزه و حج و زکات جای خودش
ولی امید من این یا حسین و یا حسن است
مرا دوباره به آغوش کربلا برسان
کجا برای دل خسته بهتر از وطن است
غم تو تا به قیامت نمی شود کهنه
که شیعه منتقم داغ کهنه پیرهن است
@hosenih
چه گریه ها که نکردیم با همین جمله
کریم بی حرم است و حسین بی کفن است
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
سلام احترام مدام خودم
عزیز دلم، هم کلام خودم
نماز من و قبله گاه منی
رخ توست بیت الحرام خودم
علی نفسِ احمد، تو نفس منی
تمام وجودم، تمام خودم
دوتا دسته گل تربیت کرده ام
که هدیه دهم بر امام خودم
نمردم که تنها و بی کس شوی
مرا رد نکن التیام خودم
قسم می خورم بر نخ معجرم
قسم می خورم من به نام خودم
به زینب قسم با دلم بد نکن
کمِ خواهرت را بیا رد نکن
@hosenih
از آن کودکی بی قرارت شدم
شب و روز هر لحظه یارت شدم
مرا هیچ گاه از سرت وا مکن
گره خورده با روزگارت شدم
خودت شاهدی سالیانی حسین
به هر ماتمی غصه دارت شدم
پس از رفتن اکبرت، بی قرار
از این دیده ی اشکبارت شدم
جلوتر بیا بچه ها نشنوند
من آماده بهر اسارت شدم
الهی شهیدان راهت شوند
الهی نبینند غارت شدم
اجازه بده از برت می روم
دگر می نشینم میان حرم
@hosenih
شنیدم که راهی میدان شدند
دوتا شیرمردم رجز خوان شدند
شنیدم چنان حیدری کرده اند
که یل های دشمن گریزان شدند
به یاد رخ فاطمه بوده اند
اگر در دل جنگ گریان شدند
شنیدم که در اوج گرمای جنگ
دوتایی گرفتار و عطشان شدند
گرفتند از هر طرف دورشان
دو تا لاله ام سنگ باران شدند
شنیدم پر از زخم شد جسمشان
سپس طعمه ی نیزه داران شدند
به عون و محمد قسم یا حسین
ندارم غمی بر دل الا حسین
@hosenih
اگر داغ دیدم فدای سرت
شده قامتم خم فدای سرت
محمد سرش رفت بر نیزه ها
زمین خورد عونم فدای سرت
اگر زیر مرکب تن جفتشان
شده نامنظم فدای سرت
دوتا بچه ام نذر تو بوده اند
نکن فکر این غم فدای سرت
نبینم که از شرم گریان شوی
عزیزم دو عالم فدای سرت
اجازه بده تا زره تن کنم
وجود خودم هم فدای سرت
همه می روند و بمان در برم
بگو بار دیگر به من خواهرم
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
در بزم عشق بازان فرصت فراهم افتاد
قرعه به نام ما و ماه محرم افتاد
پرچم نماد قبر و شش گوشه ی حسین است
بغضم شکست هر بار چشمم به پرچم افتاد
@hosenih
بزم شهود یعنی تنها حسین بود و...
قبل از وجود عالم، مِهرش به قلبم افتاد
هر سائلی مسیرش بر منزلی می افتد
راهم به لطف حق بر، بیتی مکرم افتاد
صدها هزار عاشق در خون خود تپیدند
تا این عَلَم به دست امثال ما هم افتاد
گرمای ماتم او آتش زده به جانم
غیر از غمش ز چشمم هر داغ و ماتم افتاد
آیات ابتدایِ مریم که گشت نازل
دلشوره ای مکرر بر جان خاتم افتاد
لب تشنه شد حسین و چشمش غبار می دید
با ضربه از روی اسب، شاه دو عالم افتاد
تاریکی مجسم آمد به سوی مقتل
با خنجرش به جان آن نور اعظم افتاد
@hosenih
تا که حسینِ خود را تنها و بی رمق دید
زهرا کنار مقتل با قامت خم افتاد
آن قدر دست و پا زد تا با صدای مادر
لرزه بر آستانِ عرش معظم افتاد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_شهادت
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
اگر ستاره و خورشید و ماه تابنده است
تمام علتش این است بردرت بنده است
@hosenih
به دیده ی متکبر که آبِ رو ندهند
هرآنکه خاک در توست، آبرومند است
مرا به گریه بیانداز و خود حکومت کن
که پادشاهیِ دریا، به تو برازنده است
به روز حشر که عالم به گریه مشغولند
جزای گریه کنانِ غم شما خنده است
از آن زمان که به لبهای خشک تو نرسید
فرات از پدر و مادر تو شرمنده ست
گریستند به ذبح گلوت حیوانات
که جزء گریه کنانت وحوش درنده است
@hosenih
بنی اسد چه کند؟! از کجا شروع کند؟!
تن تو این طرف و آن طرف پراکنده ست
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
هر چند لشگری نیست من لشگر عمویم
بردار خنجرت را از حنجر عمویم
بر دار نیزه ات را از صورت خداوند
یابن خبیثه نگذار سر به سر عمویم
@hosenih
این سینه را پیمبر بوسیده روزگاری
پاشو چرا نشستی بر پیکر عمویم
بوسیدم آنقَدَر من از دست های عمه
تا که شوم مشرف به محضر عمویم
من هم شبیه قاسم شوق وصال دارم
عبدالله حسینم من نوکر عمویم
طاقت ندارم عمه، من میروم نبینم
چشمی نگاه کرده به دختر عمویم
**
تیری که حرمله زد از روی اسب، عمه
بد دوخت پیکرم را بر پیکر عمویم
در زیر پای قاتل از چند جا شکسته
بال و پرم شبیه بال و پر عمویم
@hosenih
هم جسمم ارباً اربا،هم خورده ام سه شعبه
حالا شدم شبیه هر دو پسر عمویم
تا دست من جدا شد ناله زدم دو دفعه
آب آور عمویم... ای مادر عمویم...
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نوحه سنتی حضرت زینب کبری سلام الله علیها
مادر صبر و ایثار و شهامت تویی
شافع محشر و روز قیامت تویی
بضعه ی حیدری. زاده ی کوثری
ای دختر زهرا. یا زینب کبری
.......
اسم زیبای تو هماره روی لب است
نوحه ی عاشقان سیدتی زینب است
قبله ی عالمین یا شریک الحسین
ای دختر زهرا. یا زینب کبری
صبر تو رشته ی ظلم امیه گسست
خطبه ات قامت کفر و ستم را شکست
دختر فاطمه کی کند واهمه
ای دختر زهرا. یا زینب کبری
خانه ی ظالم از دست تو ویران شود
کربلا هم زصبر تو گلستان شود
به نبی نور عین. نور چشم حسین
ای دختر زهرا. یا زینب کبری
حسین کریمی نیا
تکثیر عشق 💚 👈
@azizamhosen
@yaraliagham
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
ابن الحسن هستم جگر دارم عمو جان
پیش تو از بازو سپر دارم عمو جان
با سر دویدم سمت تو تا سینه ات را
از زیر پای شمر بردارم عمو جان
@hosenih
من بی زره یاد جمل را زنده کردم
مانند بابایم هنر دارم عمو جان
درد یتیمی را کنارت حس نکردم
پیش خودم گفتم پدر دارم عمو جان
از سر گذشتن سرگذشت عاشقان است
شرمنده ام پیش تو سر دارم عموجان
دست بریده حاصل دست شکسته است
این ارث را از پشت در دارم عمو جان
تیر از تنم رد شد تنم را به تنت دوخت
خیلی برایت دردسر دارم عمو جان
@hosenih
اینجا پر از سنگ و سنان و تیر و نیزه است
از تنگی جایت خبر دارم عمو جان
با خنده من را بدرقه کن جای گریه
حالا که من شوق سفر دارم عمو جان
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
سخن اهل عشق این سخن است
کربلا در احاطه ی حسن است
هرکسی رو به کربلا کرده
باطناً رو به مجتبی کرده
بزم مارا حسن فراهم کرد
او حسینرا عزیز عالم کرد
@hosenih
اینهمه مجلس مصیبت ها..
پرچم یاحسین هیات ها..
خیر ها را به ما حسن داده
او به ما اذن سوختن داده..
میوه نور میدهد شجرش
ای به قربان هردوتا پسرش
با حسن، جانِ تازه میگیریم
امشب از او اجازه میگیرم
که بگویم ز جلوهی آن ماه
مددی یا جناب عبدالله
یازده ساله است و صف شکن است
پس یتیم حسن خودش حسن است
دست آورده جای شمشیرش
همه ماتند مات تکبیرش
حق شده پیش هو بزرگ شده
این پسر با عمو بزرگ شده
گریه کن ها نظر به راه کنید
حسن کوچه را نگاه کنید
**
از روی تل خدا خدا میکرد
عمویش را فقط صدا میکرد
چه عمویی؟میان چندسپاه
تشنه ای در میان قربانگاه..
صحنه را تا که دید گفت حسین
دست خود را کشید گفت حسین
حسن کربلا به جان آمد
پابرهنه دواندوان آمد
آمد و دید گریه بی اثر است
یک نفر روی سینه ی پدر است
پاره پاره شدست پیرهنش
میزند با قلاف بر دهنش
بند بند تنش گسسته شده
نیزه ها در تنش شکسته شده
داد زد ای عموی خون جگرم
غم نخور من برای تو سپرم
@hosenih
چشم بر سمت خیمه گاه ندوز
دست ناقابلم که هست هنوز
میدهم دست در برابر تو
تا بلا دور باشد از سر تو
دیدی آخر تنم ز عشقت سوخت
تیر، من را به روی جسم تو دوخت
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
🏴لطفاً حق روضه ادا شود
بی رمق بود و تا تکان میخورد
به تنش نیزه و کمان میخورد
@hosenih
وقتی افتاد دوره اش کردند
چه لگد ها از این و آن میخورد
هر کسی خسته بود عقب میرفت
بدن خسته همچنان میخورد
همه رفتند ، شمر ول کن نیست
شمر تا رفت، از سنان میخورد
@hosenih
زیر لب گفت آب آب ،اما
چکمه ها بود بر دهان میخورد
شاعر: #امیر_فرخنده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گودال