4_5866090191420131277.mp3
5.34M
|⇦•همین آرزومه ..
#پادکست تقدیم به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام ویژۀ «لیله الرغائب» به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
زخمهای حسین(ع)
در صورت و سینهاش بود!
مولایمان هیچ گاه به دشمنش پشت نکرده بود..
#مقاومت
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
#امیرالمومنین_علی
عشق یعنی تا نَفَس باقی ست مثل شهریار
روز وشب نام علی را می برم با افتخار
گفته در وصفِ شکوهِ او خود پروردگار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
در تمام زندگی حصن حصینم حیدر است
دلخوشم تنها امیر المومنینم حیدر است
شاه هم بودی ، گدای حیدر کرار باش
عبد بی چون و چرای حیدر کرار باش
تا ابد زیر لوای حیدر کرار باش
هر که هستی خاک پای حیدر کرار باش
جان سپردن در حرم رویای هر سینه زن است
سجده بر ایوان طلایش کار هر روزِ من است
عشق او عمری ست مرز بین حق و باطل است
در حقیقت دین ما با حب حیدر کامل است
بی گمان جبریل هم وقت رکوعش سائل است
کعبه هم با آن شکوهش سوی حیدر مایل است
عاجزم از درک نامش...فوق باورها علی ست
در صف محشر جلودار پیمبر ها علی ست
احسان نرگسی
@deabel
#امیرالمومنین_علی
عقل در مانده در روایاتش
جهل منکر شدست از بنیاد
در خدایی خویش هم بنده ست
جُمِعَتْ فی صِفاتهٕ اضداد
فکر نان شب یتیمان بود
حاتمی که گرسنه می خوابید
گرچه راه جنون به ما آموخت
بیشتر درس عقل را می داد
زور و زر را طلاق داد علی
سودِ او را همه ضرر دیدند
پیش قومی که کور و کر بودند
در سکوت ست معنی فریاد
قعر زندان علی علی می گفت
بر روی دار هم علی می گفت
میثم اینگونه در دل هر «بند»
با علی بود سر خوش و «آزاد»
ابر و باد و مه و درختان را
خاک و خورشید و حور و انسان را
کُلِّ مخلوق های یزدان را
چه کسی غیر او کُند امداد
ما اسیران کوی او هستیم
جام قالو بَلا به جان زده ایم
وطن ما اگر نجف باشد
قلب ما می شود علی آباد
باده ی ناب کوثری مارا
غرق در موج عشق او کرده
مانده ام در زلالی این جام
از چه رو شیخ می کند ایراد
کوه ایمان علی ست از این رو
عاشق او شدن چه «شیرین» است
هر کسی در طواف او باشد
در ره عشق می شود فرهاد
دست افتادگان غم را جز
لطف مولا کسی نمی گیرد
پای عشق علی و اولادش
تا دلم شد خراب شد آباد
علی اصغر یزدی
@deabel
#امیرالمومنین_علی
هر آن مجنون که مُهر مِهر حیدر خورده تقدیرش
نخ چادر نماز حضرت زهراست زنجیرش
فرستاده کتابی را در آن مدح علی گوید
خدا با إِنَّما و هَل أتیٰ و تین و تطهیرش
به حکم "لافتی إلا علی..." دیگر جهان هرگز
نه می بیند شبیهش را، نه حتی مثل شمشیرش
فقط با نان جو سر کرد آنکه فتح خیبر کرد
کجا آن قوت و این قوّت، ملائک مات تکبیرش
دعا بر جان مادر می کند هرکس محب اوست
رسید از دامن مادر به قلب طفل تأثیرش
چنان از نام او مستم، گرفته یاء آن دستم
علی نامش چنین کرده، چه خواهد کرد تصویرش
کند صید دل این صیاد قابل با شمایل هم
که خالش دانه، مو لشکر، کمان ابرو، مژه تیرش
برای کوی او رفتن، گرسنه مانده ترجیحاً
به جز او را نمی خواهد گدای چشم و دل سیرش
علی هرجا رود بالا، شود حجت تمام آنجا
چه باشد شیر میدان و چه باشد طفل بی شیرش
مرضیه نعیم امینی
@deabel
﷽
"برای ولادت جوادالائمه صلوات الله علیه"
عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
عشق می آید که بعد از شب سحر پیدا شود
عشق گاهی می رسد تا یک نفر بابا شود
یک نفر اما دوعالم بنده سلطانی اش
بنده نه، قربانی قربانی قربانی اش
مهربانی که تمام مهربانان فانی اش
دعوتند امشب همه افلاک در مهمانی اش
با حضور مهر و ماه و آسمان و ابر و باد
آدرس: مشهد، حرم، باب الرضا باب الجواد
عرشیان هستند در مهمانسرای حضرتی
در صف خدمتگزاری با غذای حضرتی
آب سقاخانه، جام کاسه های حضرتی
بعد از آن هم شاعرانند و عبای حضرتی
جبرییل از میهمانان میزبانی می کند
بعد دعبل می رسد ارجوزه خوانی می کند
ای زمین از عرش بر فرش آسمانت را ببین
ای پرستوی مهاجر آشیانت را ببین
ای دل غمگین امام شادمانت را ببین
امشب ای سلطان ولیعهد جوانت را ببین
ای امام مهربان باب المرادت آمده
میوه قلبت دل آرامت جوادت آمده
مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر
می شود طفلی که از او نیست طفلی خوب تر
سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر
کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر
کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو
مردمان ری فدای روی گندمگون تو
سبط موسا هستی و کار مسیحا می کنی
مثل عیسیایی که در گهواره لب وا می کنی
بی عصا هم معجزه مانند موسی می کنی
دیده کور موفق را تو بینا می کنی
بر حقیری بنی عباس دامن می زنی
پور اکثم را به تیغ علم گردن می زنی
آن خدایی که به تقدیرم گدایی را نوشت
در مرام نام تو مشکل گشایی را نوشت
ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت
مهربانی علی موسی الرضایی رانوشت
درمیان تیرگی ها آفتاب من شدی
تو قسمهای همیشه مستجاب من شدی
محمدعلي بياباني
@deabel
#امام_جواد #مدح
عاشقم عاشق نامی و رسیدم به امامی
غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
دفزنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا»
سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی
نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه
تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی
شدهای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من
بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی
آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی
وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی
با تو، بیخود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی!
بیتو چرخیدن بیعشق؛ چه احرام حرامی!
پسر حیدری و خاتم جود است به دستت
شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی
عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده
بردهای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی
باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم
بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟
«من از آن روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد
ندهم هرچه رهایی، به چنین حلقۀ دامی
ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بیشک
که بر این سلسله نامش بشود حُسن ختامی
نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش
که خروش قلمم را، برسانم به قیامی
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
___________________________
@deabel
#شعر_آئینی
#حضرت_علی_اصغر_ع
دل هواى كوى ساقى كرده است
مستى از ميناى باقى كرده است
كربلا ميخانه و ساقى حسين
مى فروش بزم مشتاقى حسين
جوش مستى از جنونم سر زده
دل ،مى از پيمانه كوثر زده
هوشيارى مستى اين ساغر است
دور پيمانه به نام اصغر است
كيست اصغر جلوه روى خدا
كيست اصغر ياس خوشبوى خدا
كودكى گهواره جنبانش ملك
هفت دريا حسن او دارد نمك
كودكى دلبسته رويش رباب
چنگ زد بر تار گيسويش رباب
ماه زيباى رجب را اختر است
مهر مجنون نگاه اصغر است
هر نگاهش باغ سبز دلگشاست
دستهاى كوچكش مشكل گشاست
در شب ميلاد آن گلپيرهن
نام او روئيده بر لبهاى من
يك مدينه شوق و شور و مستي ام
تا سحر لبريز نور و مستي ام
چشم در چشم پدر تا باز كرد
خنده اى كرد و به بابا ناز كرد
كاى پدر من بودم از روز الست
بر تو و هل من معينت پاى بست
آمدم يار سر افرازت شوم
در سپاه عشق ، سربازت شوم
جان شيرين حسين است اين پسر
يار ديرين حسين است اين پسر
✍ کمیل کاشانی
@deabel
#امام_جواد #مدح
خوشحال ازین غلامی و عرض ارادتم
همراه با ملائکه مشغول خدمتم
این لطف فاطمه است که داده لیاقتم
عبد علی و آل علی تا قیامتم
من نوکر و محب و فدائی اهل بیت
بیچاره ام بدون گدایی اهل بیت
دارم به سر هوای جگر گوشه رضا
افتاده ام به پای جگر گوشه رضا
ممنونم از عطای جگر گوشه رضا
ای جان من فدای جگر گوشه رضا
عمریست زیر دین جواد الائمه ام
محتاج کاظمین جواد الائمه ام
ای نایب امام رضا حضرت جواد
یابن الرئوف ! شاه وفا !حضرت جواد
پروردگار جود و عطا، حضرت جواد
دریاب روزگار مرا ، حضرت جواد
آقا به مهربانی تو دارم اعتقاد
هستی جواد و ابن جواد و ابالجواد
ای سومین محمد این خانه، السلام
ای سائل تو عاقل و دیوانه السلام
ای صاحب کرامت جانانه السلام
عیسی مسیحِ حضرت ریحانه السلام
تو آمدی و دشمن دین نا امید شد
بار دگر امام رضا رو سفید شد
با بودنِ تو عهد وفا سر نیامده
چیزی به جز کرم که به این در نیامده
وصفت به جز رضا ز کسی بر نیامده
مولود از تو با برکت تر نیامده
تنها امام لایق فرزندی رضا !
وصفت کجا و ذهن گنهکار من کجا
در کودکیت پیر زمین و زمان شدی
آقا نهم ستاره این آسمان شدی
امّید آخر همه بیچارگان شدی
بالاتر از توقع ما مهربان شدی
آنانکه خاک بوسی ابن الرضا کنند
باید که خاک را به نظر کیمیا کنند
ای عادت همیشه ی تو ذرّه پروری
خوب و بدند بر سر کوی تو مشتری
دادی به یاد سائل خود کیمیاگری
حقا که یادگاری موسی بن جعفری
هر کس که برد نام تو حاجت روا شده
درد نگفته در حرم تو دوا شده
ای انتقام کوچه همه آرزوی تو
دل برده از امام رضا خلق و خوی تو
باید گرفت درس برائت ز کوی تو
ای غصه های فاطمه بغض گلوی تو
تو مادری تر از همه ای بعد مجتبی
خیلی عذاب داده تو را داغ کوچه ها
🔸شاعر:
#محمدحسین_رحیمیان
_______________________
@deabel
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_و_حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
#حسن_لطفی
▶️
اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است
اگر آسمان در قفس میکشی
اگر قسمتت بی پَر و بالی است
اگر کار و بار تو پیچیده و...
اگر چند وقتی بد اقبالی است
اگر تار و پودت گره خورده است
اگر غصهها نقشِ این قالی است
اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد
اگر مثل پاییز یک شالی است
علاجش فقط یک نفس یا علیست
خدا هست با آنکه او با علیست
@hosenih
خدا در شکوهِ جلال علیست
خدا در ظهورِ جمال علیست
خدا در نزولش علی میشود
خدا در مقامش کمالِ علیست
حرام خدا و حلال خدا
حرام علی و حلال علیست
پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت
که ما هرچه دیدیم مال علیست
علی چارده مرتبه آمده
علی عین میلادِ آل علیست
علی گفته و غرق عین اش شدیم
همه راهیِ کاظمینش شدیم
مرا فارغ از قیل و قالم کنید
مرا راحت از خشکسالم کنید
محال است لب را به مِی تر کنم
مرا تشنهی این محالم کنید
مرا بشکنید و بسازید باز
تَرَکهای روی سفالم کنید
فقط روی چشمان خود میکشم
از این خانه هرچه"حوالم"کنید
مرا میکشاند دو گنبد طلا
شب رفتنم شد حلالم کنید
ببینید رویای جبریل را
مبارکترین کودک ایل را
@hosenih
شلوغ است اگر آستانِ جواد
پُر از برکت است آسمان جواد
گدایی به شاهی مقابل نشست
چه ها میکند تکه نان جواد
پیمبر پدر با خدیجه شد و...
رضا نیز با خیزران جواد
علیاکبرش را ببین بعد از این
رضا می شود میهمان جواد
شبیه نماز حسین و علی است
نماز رضا با اذان جواد
فقط شانهات را به دیوار نِه
فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد
تو را میدهد تا قیامتِ مراد
گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد
@hosenih
خدا خواست تا بی کرانش دهند
و در یک افق سه جوانش دهند
علی جان آقای کرببلاست
حسین آمده تا سه جانش دهند
فقط دوست دارد ببیند علی
فقط دوست دارد همانش دهند
علی در سه صورت تماشایی است
علی را سه جلوه نشانش دهند
علی اصغرش هم علیاکبر است
اگر فرصت امتحانش دهند
به صف فطرس و جبرئیل و رباب
که نوبت به نوبت تکانش دهند
زمین خوردها را که جان میدهند
به باب الحوائج نشان میدهند
@hosenih
اگر بارِ ما از کَرَم میکشد
برای پدر بارِ غم میکشد
رسیده بگوید اگر قد کِشَد
شبیهِ عمویش عَلَم میکشد
غریبی ببین تشنگیاش ببین
که کارِ پدر بر قسم میکشد
گمانم به دنبال گهواره است
کسی که به آتش حرم میکشد
فقط مادرش آه دنبال او
در آن راهِ پُر پیچ و خَم میکشد
بِبَر نامِ او را خدا بعد آن
به حجم گناهت قلم میکشد
رباب است یک فاصله تا حسین
چهها کرده این حرمله با حسین
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_ولادت
#محمود_ژولیده
▶️
دلا بکوش! که انوار معرفت اینجاست
عطش بیار که دریای مرحمت اینجاست
به تشنگانِ معارف، دهند آب حیات
رهِ رسیدنِ بر حقِ معرفت اینجاست
خبر رسید که وجهِ خدا تجسم یافت
اِله را همه ذات و همه صفت اینجاست
ندا دهند ز جنت، مدینه شد رضوان
شتاب کن که زُداینده ی غمت اینجاست
به آستان رضا سر بسای و کُرنش کن
که جای عرض ادب، عرض تهنیت اینجاست
@hosenih
نظر به حجره ی نورانیِ امامت دار
که جلوه گاهِ فضیلت و منقبت اینجاست
پس از گذشتِ چهل سال انتظار اینک
ندا رسید رضا! جانِ حضرتت اینجاست
چو بر "سبیکه" دمیدند روحِ زهرایی
عروس فاطمه میگفت دلبرت اینجاست
و بر جوادالائمه سلامِ جبریل است
که گفت " یَومَ وُلِد" خیر مقدمت اینجاست
خدا به قلب رضا اینچنین کند الهام
امامِ جود، امامِ ملاطفت اینجاست
ز لعلِ پاکِ پدر غرقِ بوسه شد نوزاد
که آیه های وِلا را مشاهدت اینجاست
سخن ز آب فرات و ز تربت است انگار
چقدر حرف و گریز و مناسبت اینجاست
بروی دست رضا ماهِ او نمایان است
دو صد فرشته برای مواظبت اینجاست
کسی به تیرِ سه شعبه نبوسد این حنجر
چقدر بوسه ی نازک به غبغبت اینجاست
به گاهواره سخن از تلظّی اصلاً نیست
هزار نکته به گفتارِ مطلبت اینجاست
پدر زده به سرِ دامنِ ولایت چنگ
هماره مادرِ خوبت، معاشرت اینجاست
□ □ □
نسیمِ باد صبا را موافقت اینجاست
همه حقیقت حق را عبودیت اینجاست
همانکه باورِ روز معاد آورده
پیام داد که جای مهاجرت اینجاست
بیا و از پدر، اوصافی از پسر بشنو
که گفت: کوثرِ دوم به مَرتبَت اینجاست
سخن درست شنو از حقیقتِ برکت
تمامی برکت، اصل مکرمت اینجاست
بگو به آنکه ز صِدقُ الحدیث بی خبر است
معیشت و طلب خیر و امنیت اینجاست
نه اختیار و بهانه بده به دشمنِ دین
نه مصلحت بسپارش، که مصلحت اینجاست
ز وعده های دروغین گریز باید داشت
کلیدِ عزت و فتح و مقاومت اینجاست
هدایتِ نبوی، وارثِ حسینی اوست
عدالت علوی بهر مملکت اینجاست
و در مقابلِ ظالم، سکوتِ او هیهات
برای امت قرآن، مجاهدت اینجاست
جوابهای دقیقش به "اِبنِ اَکثَم" گفت:
هدایت همگان در مناظرت اینجاست
به علم و حلم و فقاهت امامِ عالم اوست
خدا گواه که معراجِ منزلت اینجاست
کلام او همه قرآن، مرام او عترت
هزار آینه در یک مکاشفت اینجاست
《نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت》
هزار مسئله را حلّ مسئلت اینجاست
هنوز درد نگفته، به فکر درمان است
کجا برَم غمِ دل را مشاورت اینجاست
هم او "بِکُم فتحَ الله" هم او "بِکُم یَختِم"
رها کنم همه کس را ملازمت اینجاست
اگر سلامتِ عقل از امام میخواهی
بیار عشق که سرفصل عافیت اینجاست
غلامیِ درِ ابنُ الرضاست سلطانی
مقام و منزلت و شان و مرتبت اینجاست
گدایی از سرِ کوی جواد باید کرد
ز جودِ او همه ی حُسنِ عاقبت اینجاست
سحر سری سوی بابُ المراد باید رفت
رهِ بهشتِ برین را مداومت اینجاست
نمازهای شبش مثل مادرش زهرا
قسم به فاطمه بالاترین سِمت اینجاست
به نامه ی عملِ ما عنایتی دارد
گناه بخشد و دریای مغفرت اینحاست
چو او تجسمِ تقوا و عبد صالح کیست
امامِ طاهر و طُهر و مطهَرت اینجاست
@hosenih
تقی، جواد، زَکی، مرتَضی، رضی، صابر
امامِ مفترضُ الطاعه سَرورَت اینجاست
پدر رضا، پسرش هادی و نوه مهدی
"بِیُمنِهِ رُزِقَ الخَلق" مِیمنَت اینجاست
ز خُردسالیِ خود یارِ مادرش زهراست
مدافعینِ حرم را مدیریت اینجاست
برای کرب وبلا تا هنوز گریان است
به اشک، اِبنُ رضا را مصاحبت اینجاست
فدای صبح و مسای امامِ در مقتل
امامِ منتظران را مشایعت اینجاست
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
#موسی_علیمرادی
▶️
چشمه عشق که جوشید خدا لب تر کرد
با نی خلق جهان را نفس کوثر کرد
هرچه جوشید علی بود علی بود و خدا
نمک سفره این طایفه را حیدر کرد
جاری از دامن این چشمه فقط چشمه شده
چشمه هایی که زمین را زفلک برتر کرد
وخدا هرچه که جوشید از آن خیر کثیر
صورت و سیرت او را علی دیگر کرد
عالمی تشنه این طایفه چشمه شدند
کاش میشد زغبار رهشان لب تر کرد
@hosenih
بازهم هردوجهان نیز گرفتار شده
دومین چشمه از آن چشمه پسر دار شده
پسری که رخ او جلوه مولا دارد
پسری که نمک حضرت زهرا دارد
چوب گهواره چنان دست گرفته است ببین
به کفش باز عصا حضرت موسی دارد
به تماشای قدش زنده شود گورستان
این که در مهد قدی محشر کبری دارد
به غبار قدم پیر غلامش سوگند
نفس نوکر او بوی مسیحا دارد
آنچنان آینه حیدر کرار شده
کعبه بردارد اگر باز ترک جادارد
نام توشد علی ویاد پدر بود حسین
نام تو نام پدر بود پسربود حسین
خنده روی لبت زندگی مادر شد
لای لایی شبت هر نفس خواهر شد
هرکه پرسیدکه دختر شده یا اینکه پسر
همه گفتند که شیری چو یل خیبر شد
سیب سرخی و پدر هرچه تو را وصف نمود
نیمه ای حیدر یک نیمه تو کوثر شد
همه از هیبت عباسی تو میگویند
باز فرزند علی صاحب یک لشگر شد
زینت دوش ابالفضل رقیه است اگر
تن تو زینت آغوش علی اکبر شد
توفقط گریه نکن هرچه که شد باز بخند
در غم را به دل مادر غمدیده ببند
چه قدر رخت برای تو خریدم پسرم
چه قدر نقشه برای تو کشیدم پسرم
رخت میلاد تورا تا به شب دامادی...
چه قدر پارچه پای تو برید م پسرم
لای لایی ششم خواب تورا می گیرد
اینقدر خفتن با ناز ندیدم پسرم
کاش می شد که کمی زود زبان باز کنی
چه قدر کاش از این سینه شنیدم پسرم
نذر کردم که علمدار پدر باشی تو
علم و مشک برای تو خریدم پسرم
آن همه نقشه کشید و همگی رفت به باد
تا گذار پدرت بر گذر غم افتاد
هرچه کردند نشد قطره آبی برسد
قطره آبی به لب خشک وکبابی برسد
@hosenih
هرچه کردند نشد گریه تو بند شود
کاش می شد که به چشمان تو خوابی برسد
پدرت برد که تا منت دشمن بکشد
خواست تا یک نفر از شر به ثوابی برسد
آنچنان دست پرش کرد عدو, هیچکسی
اینچنین حدس نمی زد که جوابی برسد
خون او را به فلک داد مبادا مردم
به سرلشگر نامرد عذابی برسد
چشمه عشق که جوشید خدا لب ترکرد
بانی مجلس ما را علی اصغر کرد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_و_حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
ته این کوچه هرکه پشت در است..
به گدایی خویش معتبر است
نه پی نان نه فکر سیم و زر است
او نیازش به یار بیشتر است
امشب اینجا کرم فراوان است
نام این کوچه هم خراسان است
سالها شبهه بود در سرها
امتحان شد تمام باورها
تا که آمد امید نوکرها
کوری چشمهای ابترها
بعد پنجاه سال سر زد ماه..
جلوه گر شد جواد ال الله
@hosenih
این پسر آمده ولی باشد
شرف الشمس صیقلی باشد
احمد خانه ی علی باشد
کرمش بی معطلی باشد
هرچه میخواهی از کریم بخواه
سائلین جواد بسم الله!
اهل تقوا مرید تقوایش
جلد قرآن کجاست؟لبهایش
ملکوت است قد و بالایش
نذر کرده براش بابایش
در جلال و جمال محشری است
بیشتر از بقیه مادری است
رضوی بود جلوه ذاتش
همه جا ریخته ست آیاتش
بین سجده شدست میقاتش
خود حق میرود ملاقاتش..
روی فیروزه نام او حک شد
رجب از مقدمش مبارک شد
ما مریدیم و او همیشه مراد
او جواد و بقیه عبدجواد
بارها پشت پنجره فولاد
به جوادش رضا براتم داد
اوست دلگرمی حسینی ها
قبله ی اصل کاظمینی ها
..........
ساقیا می بده شراب آمد
از پس پرده آفتاب امد
جان ارباب رب آب آمد
نفس حضرت رباب آمد
کیست این مه نواده حیدر
پیر میخانه بلا اصغر
@hosenih
هیبتش هیبت پیمبرهاست
گریه اش تار و مار لشگرهاست
کی حریفش سنان و خنجرهاست
فتح کردن مرام حیدرهاست
تا زگهواره رو به میدان کرد
لشگر کوفه را هراسان کرد..
........
حیف باب و پر کبوتر سوخت
حنجرش پاره پاره شد سر سوخت
پدرش پیش روی لشگر سوخت
همه ی آرزوی مادر سوخت
نه سری مانده نه بدن دارد
شیرخواره مگر زدن دارد؟!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_مدح
#محمدجواد_شیرازی
▶️
هرکس که تاج مهر تو بر سر ندارد
از سجده ی گمراهی اش سر بر ندارد
سرمایه ی عشق شما راه نجات است
بیچاره هر کس عشق تان در سر ندارد
@hosenih
لازم نکرده که مرا فردا بخوانند
جنت اگر از نامتان سردر ندارد
گشتم ولی دنیای شیعه از تو آقا
مولود پر خیر و مبارک تر ندارد
کوری چشم دشمنان إبنُ الرضایی
کی گفته سلطانم علی اکبر ندارد؟
دردانه ی سلطان طوسی یا محمد
والیِ ما غیر از شما دلبر ندارد
عطری که از ذکر لبت در شهر پیچید
عود و گلاب و نافه و عنبر ندارد
در کودکی در قله های علم بودی
علم تو را عیسای پیغمبر ندارد
هم ارزش خاک عبایت را یقینا
در ارض و در افلاک سرتاسر ندارد
فهمیده ام از نامه ی سلطان، که عالم
کُنْیه نکوتر از اباجعفر ندارد
در کاظمینت هر کسی آمد دلش ماند
راهی بجز این راه تا آخر ندارد
"وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً ..." عیدی همین بس
عالم بجز چشم شما محور ندارد
@hosenih
می دوزد آخر چشم خود را بر دو دستت
مرغی که در وقت پریدن پر ندارد
محشر بفهمد جایگاهِ عصمتت را
هرکس تو را در این جهان باور ندارد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح
گاهگاهی نگاه ما را بَس
بوسهای گاهگاه ما را بَس
گرچه از دستِ یار ممکن نیست
جگری روبراه ما را بَس
@hosenih
ما گره در گره شدیم اما...
لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس
رو به چشمش نماز خود خواندیم
و همین اشتباه ما را بَس
تا به کویش نرفتهایم افسوس
ولی این شوقِ راه ما را بَس
در بساطم نبود غیر از آه
و همین نصفه آه ما را بَس
مرقدی با دو گنبد زردش
خاکِ آن بارگاه ما را بَس
یک ضریح و دو قبله و دو امام
یک حرم با دو شاه ما را بَس
@hosenih
به ضریحش نشد اگر برسیم
کنجِ آن سرپناه ما را بَس
ما حسینی شدیم شُکرِ خدا
کاظمینی شدیم شُکرِ خدا
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#یاجوادالائمهادرکنی
#یابابالحوائج
در بهارم بهار جان آمد
روح الطاف بی کران آمد
یاجوادالائمه ی عالم
جلوه ی جود خاندان آمد
پسر هشتمین امام جهان
نهمین ماه آسمان آمد
از صدف گوهری علی صولت
پسری فاطمه نشان آمد
دست خالی کسی نخواهد رفت
ملجاء دلشکشتگان آمد
آمد آنکس که لاله ی زهراست
یاجواد سلاله ی زهراست
کوه درد مرا مداوا کرد
با منِ خسته دل مدارا کرد
معجزه در نگاه او جاری ست
قطره را دید و مثل دریا کرد
عمّه ای در دیار قم دارد
یاد او بود یاد زهرا کرد
کار او جز گره گشایی نیست
گره بسته را خودش وا کرد
اسم او می برد مرا مشهد
او مرا بی قرار مولا کرد
من مریدم مراد من باشد
اذن باب الجواد من باشد
در شبی که سبد سبد گل داشت
گونه هایی که عطر سنبل داشت
نام تو آمد و قلم بارید
حسّ من نیت تغزل داشت
در همان شب که دل به یاد شما
از زمین تا به آسمان پل داشت
عاشق پر زدن به بالا بود
این حصار شکسته بلبل داشت
بی نیاز از تمام عالم شد
هر کسی بر شما توسّل داشت
سرخوشم از وقوع این رخداد
حاجتم را شنید و پاسخ داد
دست مارا گرفت و بالا برد
قطره ای را به قلب دریا برد
به همانجا که خود تعلّق داشت
به همان جایگاه زیبا برد
دست مارا گرفت و ساعت هشت
کنج ایوان طلای بابا برد
او علی اکبر امام رضاست
ناله ای زد مرا به آنجا برد
که شبی نازدانه ای می گفت
پنجه ی باد معجرم را برد
با دعایش دلم حسینی شد
کربلایی و کاظمینی شد
کربلا گفتم و شدم آهِ
سینه سوزان داغ جانکاهِ
بچه هایی که رفته اند از حال
در همان غربت شبانگاهِ
یورش تیر و نیزه و خنجر
پیکر تکه تکه ی ماهِ
شب زینب که روی خاک افتاد
می توان دید بر سر راهِ
گذر چشم های خیس رباب
پاره های گلوی شش ماهه
با سه شعبه سری دریده شده
از گلو تا گلو بریده شده
#اسماعیل_شبرنگ
@deabel
|⇦•باز با لطف رضا کارِ من..
#مدح_و_توسل ویژۀ میلاد حضرت امام جواد علیه السلام به نفسِ کربلایی حمید دادوندی •✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
مینویسم سر خط نام خداوند رضا
شعر امروز بپرداز به لبخند رضا
آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟
از تو در آلِ نبی با برکت تر چه کسی ست؟
آنکه از آمدنش عشق بیان خواهد شد
"عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد"
آسمان! از سر خورشید تو خواب افتاده؟
یا که از چهرۀ این طفل نقاب افتاده؟
آسمان از نفسش یک شبه منظومه نوشت
روزی شعر مرا حضرت معصومه نوشت
عدد سائل این خانه زیاد است امشب
شعر وارد شده از بابِ جواد است امشب
باز با لطف رضا کارِ من آسان شده است
کاظمین دلم امروز خراسان شده است
دوست دارم که بگردم حرم مولا را
بوسه باران کنم از یاد تو پایین پا را
بنویسید که تقویم بهاری بشود
روز او روز پسر نام گذاری بشود
خالق از دفتر توحید جناس آورده
جهل این قوم چرا چهره شناس آورده؟
شک ندارم که از این حیلۀ ابتر مانده
رو سپیدیست که بر چهرۀ کوثر مانده
به رضا (ع) طعنه زدن جایِ تأسف دارد
گر چه یعقوب شده، مژدۀ یوسف دارد
این جوان کیست که معنای قیامت شده است
سند محکم اثبات امامت شده است
گندمی باشد اگر رخ نمکش بیشتر است
با پیمبر صفت مشترکش بیشتر است
این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد
بنویسید رضا (ع) هم علی اکبر دارد
اهلبیت آینۀ بی مثل قرآن اند
این جوان کیست که از خطبۀ او حیرانند؟
نسل در نسل، شما مایۀ ایمان منید
من نفس می کشم از اینکه شما جان منید
آخر شعر من از قلب هدف می گذرد
کاظمین تو هم از راه نجف می گذرد
تا ز مولا ننویسیم ادب کامل نیست
چون که بی نام علی ماه رجب کامل نیست
یا علی یا اسد الله عنان دست تو است
جلوه کن باز یدالله جهان دست تو است
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حمید_دادوندی
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#عبدالحسین_میرزایی
▶️
ای گل پرپر امام حسین
آخرین یاور امام حسین
یا علی اصغر امام حسین
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
این من و این دل پر از دردم
رو به گهواره تو آوردم
دست خالی که بر نمیگردم
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
@hosenih
بالم از معصیت شکسته شده
دلم از این زمانه خسته شده
همه درها به روم بسته شده
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
پای تا سر گناه و تقصیرم
آمدم تا کنی تو تطهیرم
پرِ قنداقه تو میگیرم
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
مستمند و فقیر و بیچارم
دردمند و مریض و بیمارم
چشم بر دست کوچکت دارم
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
با همین دستها چها کردی
حاجت عالمی روا کردی
گره های بزرگ وا کردی
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
تو که باب الحوائجِ همه ای
نور چشم حسین فاطمه ای
در کرم مثل شاه علقمه ای
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
گر نگاهی به ما کنی چه شود
این رهِ بسته وا کنی چه شود
قسمتم کربلا کنی چه شود
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
ای که میسوخت از عطش جگرت
تشنگی کرده بود محتضرت
به سرشک و خجالت پدرت
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
به خیامِ پر اضطراب قسم
به دل از عطش کباب قسم
به گرفتاری رباب قسم
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
@hosenih
به دل زار مادر پیرت
نشد آخر بگیرد از شیرت
به گلوی بریده با تیرت
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
ای که قنداقه تو شد کفنت
خون تو گشت آب غسل تنت
من به قربان دست و ما زدنت
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
روشنابخش آسمان حسین
جلوه ی صبح آفتابی تو
نور چشمان عمّه جان زینب
همه ی هستی ربابی تو
جبرئیل آمد و به رسم ادب
شعر شادی برای گُل می خواند
نذر چشمان مهربان شما
دور گهواره چار قُل می خواند
@hosenih
عاشقانه به نام بابایش
بسکه عمری علاقه داشت پدر
مثل دیگر برادران شما
نامتان را علی گذاشت پدر
ذکر پیمانه ها تویی ، امّا
مستی هر سبو ابالفضل است
جای تو ای تبسّم باران
روی دوش عمو ابالفضل است
یا من ارجوه کربلایی ها
التماس دعا ؛ علی اصغر
سایه دارد همیشه بر سر من
پرچم سبز یا علی اصغر
نقش مُهر قبولی اعمال
لطف روز نتایجم هستی
لحظه ای که به فکر حاجاتم
ذکر باب الحوائجم هستی
اشک من در قنوت نیمه ی شب
قطره قطره چکید و دریا شد
با همین دست های کوچکتان
گره های بزرگمان وا شد
آسمان نگاه من روشن
به جمال ملیح شش گوشه
جای تو ای مسیح شش ماهه
گوشه ای از ضریح شش گوشه
سفره دار سلاله ی زهرا
هرچه را دارم از شما دارم
مطمئنّم که خوب می دانی
خوب من ، شوق کربلا دارم
@hosenih
نه فقط روضه ی شب جمعه
خوانده ام از تو هر شب هفته
به دعایت همیشه مدیون است
هر کسی اربعین حرم رفته
ابر بارانم و پریشانم
زنده ای ، می تپی در آغوشم
من به یاد لب تو می بارم
لحظه هایی که آب می نوشم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_ولادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
آمدی و غصه ها از خانۂ دل جمع شد
وقتِ آسانی رسید و هرچه مشکل جمع شد
از کنارت هر که رد شد حاجتش شد مستجاب
صد بلا از پیش رو و از مقابل جمع شد
@hosenih
سفره های وصله دار و خالی از یک لقمه نان
با دو دست مهربانت رفت و کامل جمع شد
شاعران دیوانۂ عطر گریبانت شدند
آنچنان که دیگر از دور تو عاقل جمع شد
حضرت إبن الرضا(ع)! با هر حدیثِ نافذت
پهن شد حق و بساط کفر و باطل جمع شد
علم تو خورشید بود و کاملا ظلمت شکن
خوش درخشیدی اگر که شمع محفل جمع شد
مرجع تقلیدهامان پیش تو زانو زدند
صد رساله گفتی و حلّ المسائل جمع شد
هر کجا با هر زبانِ حال، سمتِ مرقدت-
عرض شد تا که سلامی؛ بُعد منزل جمع شد
ضامن آهو پدر شد! تا که پیچید این خبر...
سردرِ باب الجوادش خیل سائل جمع شد
@hosenih
بی سر و پا آمدیم و بعدِ یک إذن دخول
برگۂ حاجاتمان با دستِ دعبل جمع شد
صف کشیدیم و شفاعت را تمنّا میکنیم
گفت می آیم سه جا و خاطرِ دل جمع شد!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#زبان_حال_حضرت_رباب_س
#حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
اومدی خونمون شده روشن
نور می باره از در و دیوار
ماه و خورشید هی میان-میرن
آسمون عاشقت شده انگار
ابر و باد و ستاره و مهتاب
تو رو دارن به هم نشون میدن
دلم از اشتیاق می لرزه
وقتی گهوارت و تکون میدن
کوری چشمای حسود و بخیل
دور گهواره با صدای بلند
می خونه «إن یکاد» و می ریزه
عمه زینب(س) واست همش اسپند
@hosenih
خونمون بوی عطر پیچیده
قدمت خیره واسه من مادر
دارمِت گرم، تویِ آغوشم
پسر خوشگلم علی اصغر(ع)
با تبسّم میگیره دستات و
از تهِ دل دوسِت داره انگار
بابا قبلِ نمازهای شبش
تو رو می بوسه و میشی بیدار
خیره میشی! بهم میگه: چشماش
به چشای بابام؛ علی(ع) رفته
دست و پا میزنی توو قنداقه
نفسم بی معطّلی رفته-
واسه اون دست و پای کوچیکت
واسه اون سرخیِ رویِ گونه
بابا قران می خونه و من هم
لالایی می خونم گلِ پونه...
چشاتو روی هم میذاری گلم
نه گرسنه، نه تشنه، غرق خواب
نمیذارم یه لحظه گریه کنی
دل ندارم ببینمت بیتاب
راحت آسوده چشمام و بستم
نفسات داره با خودش افسوس
آرزوهام و می بینم پرپر
می بینم هر دقیقه صد کابوس
توی خوابم یکی بهم میگه
دل نبندی بهش که رفتنیه
حرف، از مشک خالی و خشکه
حرف ِ سرنیزه های آهنیه
@hosenih
وای از اون لحظه ای که با بابا
رفتی اما ندیدمت دیگه
حرمله(لع) قصد داره بفروشه
وایِ من! داره گهوارت و میگه
دستام و بستن و اسیر شدم
پشتِ سر نیزه، روبرو نیزه
کاش میمردم و نمی دیدم
سرِ شیش ماهگیت و رو نیزه
پسرم جونِ من حلالم کن
خیلی شرمندتم نخوردی آب
زن همسایه گفت پیر شدی...
پاشو از توی آفتاب رباب(س)!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
#بردیا_محمدی
▶️
دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد
آیات شادی آفرین تنزیل می گردد
لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد
دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد
وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد
لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد
سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد
قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد
آئینه احساس تماشا را بغل می کرد
دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد
جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد
وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد
@hosenih
باید که درد دردمندان را دوا می کرد
از نور خالق انشعابی را جدا می کرد
باید برای ماه نامی دست و پا می کرد
او را میان کهکشان خود صدا می کرد
مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت
بابا برای بار سوم"یا علی"می گفت
این ماهسیما پرده ها را از حجاب انداخت
از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت
لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت
ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت
بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است
خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است
ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب
نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب
تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب
بند قماط او نخ حبل المتینِ رب
قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد
رسم گدایی را در این خانه رایج کرد
ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند
ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند
ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند
جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند
شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است
شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است
گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است
کعبه به دورش حاجی هشیار امروز است
یوسف برو،او گرمی بازار امروز است
دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است
با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند
جنگاوری را در دل گهواره می داند
قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت
خون علی را در دل رگهاش جاری داشت
بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت
تیغ نگاهش کاربرد ذوالفقاری داشت
کوچکترین باز شکاری بین این لانه است
او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است
او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است
کوچکترین قطره میان نسل باران است
پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است
مثل علی اکبر برای عمه ها جان است
قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند
زینب برایش "وَ ان یکاد"از جان و دل می خواند
تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید
از آسمان باران که می بارید،می خندید
وقتی عموعباس را می دید،می خندید
گاهی رقیّه جان که می خندید،می خندید
چشمان شور ای کاش این ها را نمی دیدند
گل های لبخند قشنگش را نمی چیدند
@hosenih
در کربلا وقتی عطش کابوس بابا شد
از تشنگی قدِّ سکینه،خواهرش،تا شد
ماه قبیله راهی آغوش دریا شد
لب های خشک او بلای جان سقا شد
از تشنگی با مرگ بازی می کند..،ای وای
ماهیِ شش ماهه تلظّی می کند..،ای وای
بعد از پسر از این پدر چیزی نمی ماند
جز آه های شعله ور چیزی نمی ماند
وللهِ دیگر از جگر چیزی نمی ماند
این حنجر و تیر سه پر..،چیزی نمی ماند
نقش سپید بوم او پاشیده شد از هم
آئینه ی حلقوم او پاشیده شد از هم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد
شمیم عشق میرسد دوباره بر مشام ما
نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما
مگر بهشت آرزو گشوده شد به نام ما
مگر خدای خواسته جهان شود به کام ما
که بهر دلشکستگان در امید باز شد
هزار قفل غم ببین که بیکلید باز شد
شمس ضحی که میدمد، ماه ز هر نظارهاش
بود طلوع این قمر تجلّی دوبارهاش
تا که نگاه میکند بر رُخ ماهپارهاش
غرق ستاره میشود کنار گاهوارهاش
نهم امام را به بر، امام هشتم آورد
بضعۀ دوم نبی، کوثر دوم آورد
خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی
شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی
زُهد امام چارمین، عزم شهید کربلا
حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا
کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد
وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود
ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده
به هشت سالگی دم از امامت اُمَم زده
به قلههای مکرمت، کرامتت علم زده
اساس واقفیّه را ظهور تو به هم زده
تویی که شد ز نور تو طلوع صاحب الزمان
پُر برکتترین کسی که آمدهست در جهان
فروغ بزم قدسیان، چراغ آسمان تویی
مُدوّر زمین تویی مُدبّر زمان تویی
خدای را امین تویی جهات را امان تویی
تجسم یقین تویی فراتر از گمان تویی
تو وارث پیمبری شافع روز محشری
قسم به کوثر خدا خیر کثیر کوثری
استاد سیدرضا موید
@deabel
#امام_جواد
امشب به جهان آمده پيغمبر ديگر؟
يا کعبه گرفته است به بر حيدر ديگر
يا از حسنين است عيان منظر ديگر
دارد به سر دست، رضا کوثر ديگر
بشري! که دل آل محمد همه شاد است
اين مژده بگوئيد که ميلاد جواد است
اي بحر تجلّي گهرت باد مبارک
اي شاخه ي طوبي ثمرت باد مبارک
اي شمس ولايت قمرت باد مبارک
ميلاد گرامي پسرت باد مبارک
اين قبله ي ارباب مراد است مراد است
الحق که جواد است جواد است جواد است
با ماه بگوييد چراغ سحر است اين
با مهر بگوييد که از مهر سر است اين
طفلش نتوان گفت که خيرالبشر است اين
جانم به فدايش پسر است اين پسر است اين
ما را به پسر بودن او فخر از آن است
کو بعد پدر رهبر خلق دو جهان است
اين است کز آغاز خداوند ستودش
اين است که بگشود نبي لب به درودش
اين است که افتاد کرامت به سجودش
اين است که جود آمده مرهون وجودش
جوشد ز کفش لطف و عنايات خدايي
آرند به سويش همگان دست گدايي
سر تا به قدم حُسن خداوند جليلش
مرآت جمال نبوي روي جميلش
زوار حرم آدم و نوح است و خليلش
مأمون شده در اوج شهي عبد ذليلش
اين است که در محضر او زادهٔ «أکثم»
آورد چو يک کودک ناخوانده الف، کم
اين است همان مخزن اسرار الهي
وابسته به علم ازل نامتناهي
بي پرتو او علم سياهي است سياهي
دارد خبر از ابر و هوا و يم و ماهي
کز معجزه اش هوش پريد از سر مأمون
گويي که جدا روح شد از پيکر مأمون
اي از ازلت نام دل آراي محمد
وي آينه ي طلعت زيباي محمد
سر تا به قدوم تو سراپاي محمد
بوسيده پدر روي تو را جاي محمد
از جود تو يا فضل تو يا علم تو گويم
وز خلق تو يا خوي تو يا حلم تو گويم
با اين همه اوصاف خدايي ز خدايت
در حيرتم آخر چه بگويم به ثنايت
گوهر چه بود تا که بريزند به پايت؟
فرمود پدر: اي پدرم باد فدايت!
تو مصحف زهرايی و قرآن رضايی
تو روح رضا قلب رضا جان رضايی
فردوس برد سجده به خاک قدم تو
رضوان شده پيوسته گداي کرم تو
هنگام عطا ظرف وجود است کم تو
حجّ حرم الله طواف حرم تو
از ما همه دريوزگي و عجز و گدايي
از تو همه لطف و کرم و عقده گشايی
بگذار که سرگرم هياهوي تو باشم
تا جان به لبم هست ثنا گوي تو باشم
باشد که فقط تشنه لب جوي تو باشم
مولا کرمي کن که سگ کوي تو باشم
آن روز که خلقت همه دامان تو گيرند
زنجير مرا دست غلامان تو گيرند
تو دست عطا و کرم و لطف خدايي
تو در دو جهان از همگان عقده گشايي
تو حج و تو ميقات تو مروه تو صفايي
ما جمله گدا و تو جواد ابن الرضايي
جود و کرم از توست تضرع صفت ماست
والله گدايي درت سلطنت ماست
من «ميثم» آلوده ي بي دست و زبانم
در باغ بهار تو کم از برگ خزانم
مگذار برِ باد به کوي دگرانم
بگذار در اطراف گلت خار بمانم
من با همه گفتم که جواد است امامم
باشد که بخواني ز ره لطف غلامم
استاد حاج غلامرضا سازگار
@deabel
#امام_جواد
ای وجودت حیاتبخشِ وجود
سائل درگهت کرامت و جود
مظهر کامل امام رضا
آفتاب دل امام رضا
قبلهٔ حاجت همه، حرمت
دشمن و دوست سائل کرمت
ماه، آیینه دار طلعت تو
رخ شمسالشموس صورت تو
آیهٔ هشت سورهٔ نوری
به جوادالائمه مشهوری
خلف پاک مرتضایی تو
کوثر حضرت رضایی تو
ملک و جن و انس مهمانت
دو جهانی نشسته بر خوانت
کاظمینت درون سینه ماست
نجف و مکّه و مدینه ماست
تو جوادی و ما گدای توئیم
هر چه هستیم خاک پای توئیم
لطف تو، عجز ما، بود معلوم
هر دو هستیم لازم و ملزوم
کرم و جود تا ادا گردد
هر جوادی پی گدا گردد
من اگر در گدائیم کاهل
تو به جود و کرامتی کامل
تو محمد ، علی است إبن و أبت
کنیهٔ ابن الرضا ، تقی لقبت
تو گلی و وجود گلخانه
ای به ریحانه روح و ریحانه
رنگ رخسار مرتضی داری
نقش گلبوسهٔ رضا داری
پدرت گفت نازنین پسرم!
ای فدای تو مادر و پدرم!
پدران تو برترین پدران
پسران تو بهترین پسران
یم جود و فتوّتید همه
اهلبیت نبوّتید همه
دلتان بحر بی کرانهٔ علم
کیست غیر از شما خزانهٔ علم؟
معدن خیر و مظهر خیرید
اول خیر و آخر خیرید
ابر باریده با ولای شما
خلق خلقت بود برای شما
همگی بابهای ایمانید
اُمنای خدای رحمانید
تا صف حشر اصل هر کرمید
رکن ارکان و قادَةُ الاُمَم اید
علم ها قطره و تو دریایی
عالمی بنده و تو مولایی
دو جهان ذرّه و تو خورشیدی
که به قلب همه درخشیدی
پیش علم تو علم عالم چیست؟
در حضور تو پور اکثم کیست؟
تو به بزم سخن تکلم کن
تو به روی رضا تبسم کن
نفس حلم زنده از سخنت
بوسة علم بر لب و دهنت
یک کلام تو صد سپهر کمال
یک سؤال تو سی هزار سؤال
تو دهی، ای کرم گدای درت
حِرز مادر، به قاتل پدرت
ای خجل گشته دشمن از کرمت
ای مسیحا نیازمند دمت
تو که در هر دلی حرم داری
تو که با دشمنت کرم داری
تو که بر خشم خصم میخندی
به روی دوست در نمیبندی
اَنت بابُ المراد ادرکنی
یا امام جواد ادرکنی
سیّدی میثم ام قبولم کن
خاک ذریّهٔ رسولم کن
استاد حاج غلامرضا سازگار
@deabel
#امام_جواد
عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
عشق می آید که بعد از شب سحر پیدا شود
عشق گاهی می رسد تا یک نفر بابا شود
یک نفر امّا دو عالم بنده ی سلطانی اش
بنده نه ، قربانی قربانی قربانی اش
مهربانی که تمام مهربانان فانی اش
دعوتند امشب همه افلاک در مهمانی اش
با حضور انبیاء و اولیاء و ابر و باد
آدرس : مشهد ؛ حرم ؛ پشت درِ باب الجواد
عرشیان هستند در مهمان سرای حضرتی
در صف خدمت گذاری با غذای حضرتی
آب سقا خانه جام کاسه های حضرتی
بعد از آن هم شاعرانند و ردای حضرتی
جبرئیل از میهمانان میزبانی می کند
بعد دعبل میرسد اُرجوزه خوانی می کند
ای زمین از عرش بر فرش آسمانت را ببین
ای پرستوی مهاجر آشیانت را ببین
ای دل غمگین امام شادمانت را ببین
امشب ای سلطان ولیعهد جوانت را ببین
ای امام مهربان باب المرادت آمده
میوه ی قلبت دل آرامت جوادت آمده
مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر
میشود طفلی که از او نیست طفلی خوب تر
سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر
کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر
کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو
مردمان ری فدای روی گندمگون تو
سبط موسی هستی و کار مسیحا میکنی
مثل عیسایی که در گهواره لب وا میکنی
با عصایت معجزه مانند موسی میکنی
دیده ی کور منافق را تو بینا میکنی
بر حقیری بنی عباس دامن میزنی
پور اکثم را به تیغ عِلم گردن میزنی
آن خدایی که به تقدیرم گدایی را نوشت
در مرام نام تو مشکل گشایی را نوشت
ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت
مهربانی علی موسی الرضایی را نوشت
در میان تیرگی ها آفتاب من شدی
تو قسم های همیشه مستجاب من شدی
چون به سائل میدهی از هرچه بهتر،بیشتر
میخورد باب المراد خانه ات در ، بیشتر
گرچه نام تو شده حاجت بر آور بیشتر
لیک حساس است بابایت به مادر بیشتر
پس قسم خوردیم بعد از تو به حق فاطمه
تا که امضا گردد امشب کربلای ما همه
محمد بیابانی
@deabel