eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
زیباتر از این ماه در عالم قمری نیست خورشید شده پا به فرار و خبری نیست با تیغ نگاهش به ملک بال و پری نیست زیباتر از او روی زمین گُل پسری نیست مشتاق ترین شب به ره عشق سحر شد چشم همه روشن شده..ارباب پدر شد تب کرده از این جلوه گری حضرت مولا هر کس که تو را دیده شده محوِ تماشا این کیست که امشب شده مجنونیِ لیلا؟ حق باشد اگر گفته خدا تبارک الله آئینه ترین کَس به پیمبر علی اکبر غوغا نه قیامت نه که محشر علی اکبر در پیچ و خم زلف شما باد اسیر است هر کس که خودش را به جنون داد...اسیر است هر کس که به امضای تو آزاد...اسیر است شیعه به تو از لحظه ی میلاد اسیر است هنگام اذانت شده ای عشق سحر کن بر ما و دل مضطر ما نیز نظر کن در معرکه ها کارِ تو چون حیدر کرار دشمن شده با خشم نگاه تو گرفتار ای وای اگر تیغ کشی همچو علمدار آنوقت شود معرکه از تیغ تو تب دار صد ناز بنازیم بر این ضربتِ شصتت میدان همه چون موم گرفتارِ دو دستت عالم همه چون نقطه ی پرگارِ تو باشد ارباب به والله گرفتار تو باشد آقاست هر آنکس که بدهکار تو باشد جبریل در افلاک علمدار تو باشد یک بار دگر معجزه ای کن که ببینیم در کرببلا پائین شش گوشه نشینیم جز دست تو و دست علمدار علم نيست جز جان تو روى لب ارباب قسم نيست فرقى به ميان عرب و نسل عجم نيست جز عشق تو در فكر مدافع حرم نيست نقش است به پيشانىِ من عمه ى سادات جانم به فداى حرمت قبله ى حاجات 🔸شاعر: ________________________
دوباره از سر خط..بسمه تعالى عشق كه برد شعر مرا سوى بى كران ها عشق غرض ز گفتن اين شعر مدح سلطان است نوشتن از حرم و حضرت رضا با عشق هميشه هست دلم رو به مشهد آقا چرا كه نيست مرا اشتياقى الا عشق به اين حرم بِنگر..بوى آسمان دارد رواق عشق..صحن عشق..آقا عشق كبوتران بهشتى به گنبد و به زمين كه مى روند و مى آيند در حرم با عشق به بست شيخ طبرسى كه ميرسى بينى نوشته است از اين سو به سمت دريا عشق در اين حرم همه مديون لطف آقايند در اين حرم همه عاشق شدند...حتى عشق ميان صحن گوهرشاد زائرى مى گفت فداى غربت تو يا امام رضا يا عشق به پاى پنجره فولاد سجده افتاده همانكه گفت مرا نيست قبله الا عشق چه دردهاى بزرگى كه تو شفا دادى مسيح بر دم تو نازد اى مسيحا عشق هميشه موقع اذن دخول جبرائيل به خنده امر نمودى بيا..بفرما عشق هرآنكه از در باب الجواد داخل شد قسم نداده به او داده اى دو دنيا عشق تو گفته اى كه فقط گريه بر حسين كنيم تو گفته اى كه زنيم ناله وا حسينا..عشق نديد حضرت زينب به غير زيبايى و گفت عمه ى تان:ما رايت الاعشق رسيد آخر شعر و دوباره حرف حسين دوباره از سرخط..بسمه تعالى عشق 🔸شاعر: =========================== ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
- على زمام امور خدا به كف دارد و جبرئيل از اين ماجرا شعف دارد فقط براى اميرى سرشته شد گل او خدا ز خلقت مولاى ما هدف دارد... اگر نگاه همه رو به كعبه شد خيره يقين بدان كه يك راز با نجف دارد نجف نمادى ز درياى بى كران خداست كه ريگ ريگ بيابان آن صدف دارد قسم به وسعت بی انتهای ایوانش كه خاك بارگهش بر جنان شرف دارد - همينكه گفت به معشوق خود بلى مولا سپس به ما همگى گفت يا على مولا... - 🔸شاعر : ______________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
می دهم بر تو سلام ای حضرت بالا نشین السلام ای شمس عالم حضرت حبل المتین کار ما دست شما افتاده از اقبال خوش کار ما آسان نما ای جان جانان آفرین ای امام انبیا ای آبروی اولیا آیت الله العلی ای حضرت عین الیقین حضرت مشکل گشا ای تو به هر دردی دوا ای تفرج گاه تو معراج ختم المرسلین حضرت سر سلسله ای پادشاه قافله ای خداوند کرم ای قبله ی اهل زمین وحی بر افلاک شد از جانب پروردگار لافتی الاعلی لا سیف الا ذوالفقار در مدار چشم هایت ماه کامل می شود هرکه شد دیوانه ی عشق تو عاقل می شود حضرت جبریل در عرش معلای خدا می برد نام تو را تا کار مشکل می شود فاتح بدر و حنین ای قبله گاه عالمین کعبه هم کم کم به سمتت نیز مایل می شود وعده دادی وقت مرگم تو قدم رنجه کنی خاک قبر از اشک های شوق من گل می شود ما برای دیدنت خود را مهیا می کنیم عاقبت هرکس به دیدار تو نایل می شود عقل ما زایل شده خوردیم بر پست جنون زنده ایم با وعده ی انا الیه راجعون ای تمنای نگاهم بسته بر دستان تو جان به لب آمد ز دوری تو و‌ایوان تو وه چه شیرین است این بیت مطنطن یا علی جان حیدر جان زهرا،جان زهرا جان تو روز محشر جبرئیل با خلق می گوید به تو یا امیرالمومنین ای جان سنه قربان تو چرخش انگشت تو روزیِ عالم می دهد می خورد کل فلک از سفره و از نان تو ای بنازم ناز شستت را،به هنگام نبرد می شود حتی خداهم مات تو،حیران تو هر دری را باز کردی تا قیامت باز شد یا امیرالمومنین گفتیم و عشق آغاز شد میبرم این اشک هارا زیر ایوان نجف تا که بنویسند من را ابر باران نجف میرسد از عرش بر گوشم ندا وقت ورود سجده کن بر پیشگاه شاه شاهان نجف در روایات آمده کار فلک دست علیست مسند قدرت شده تخت سلیمان نجف روز میلاد تو عالم نیز مهمان خداست میدهد هرچه بخواهد او به مهمان نجف آخرش هم میشوم یک روز من حاجت روا آخرش هم می روم یک روز قربان نجف در بیان مختصر ایمان مطلق با علیست در تمام آسمان ها حک شده حق با علیست 🔸شاعر : _______________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
🏴 اشعار ___ - مرا قابل نمی دانی و‌ یا اولاد خواهر را؟ قسم باید دهم یعنی تورا و جان مادر را؟ نگاهی کن‌ تو قد و قامت این دو دلاور را به سر بستند یا زهرا به بازو نام حیدر را - به رگ هاشان فقط خون علی می جوشد از غیرت علی هیبت علی شوکت علی سیرت علی صولت - به زینب نه نگو جان یل ام البنین..باشد؟ خدارا خوش نمی آید که زینب شرمگین باشد خجل از روی لیلا و رباب و آن و این باشد نبینم پیش خواهر چشم هایت بر زمین باشد - چه فرقی می کند بی تو برایم زندگی اصلا؟ نباشی تو برادرجان چه کاری بهتر از مردن؟ - برادر جان ز عمق دل برایت آه آوردم چرا که تحفه ای ناچیز بهر شاه آوردم دوتا گلدسته آوردم دو پاره ماه آوردم تو اوج قله ای و من به دوشم کاه آوردم - فقط‌ نه بچه های من سر زینب فدای تو خودم هم میر‌وم میدان فدایی شم به پای تو - به فکر من مباش اصلا چراکه غم ندارم من تورا دارم..همین کافیست..چیزی کم ندارم من به غیر از تو کس و کاری در این عالم ندارم من مبادا با خودت گویی..خدا..مرهم ندارم من - نمرده خواهرت اشک غریبی تورا بیند ببیند بی کسی ات را به حال خویش بنشیند؟ - مشو راضی ببینند این دو اشک و آه زینب را میان خیمه ها وضع حجاب نامرتب را.. به رخساره کبودی و نشانِ خونِ بر لب را تن بی جان تو روی زمین و نعل مرکب را - نمی آرند طاقت دست های بسته ی من را مشو راضی ببینند این دو پای خسته ی من را 🔸شاعر: https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار _ - بی قرار است و کار پیچیده چشم هایش شبیه باران است اذن میدان نمی دهد آقا بر لبش ذکر یا حسن جان است - پیش پایش سری خم آورده بوسه زد ابتدا به دست عمو ادب از چشم هاش می بارید ساقی ارباب و اوست مست عمو - از زمین چشم بر نمی دارد اشک هایش به روی گونه چکید قاصد نامه ی پدر شده است تا عمو دید..نامه را بوئید - چه نوشته است؟بسم رب العشق ای برادر!فدای تشنگی ات نیستم من عزیز جانِ حسن که دهم جان برای تشنگی ات - پسرم مثل اکبرت باشد پر و بالی بده غزال مرا قول داده برات می میرد کرده راحت دگر خیال مرا - نامه را خواند دیده گریان شد خواهر خسته را مشوش کرد چندباری حسین وقت وداع با گل باغ مجتبی غش کرد - حسن عازم شده است بر میدان تا بگیرد تقاص اکبر را به سر عمامه ی پدر دارد همرهش داشت حرز مادر را - مرگ در پیش چشم این آهو مثل قند است..مثل شهد عسل رجزی خواند و دشت شد ساکت فانا بن الحسن..امیر جمل - هر که آمد به روی خاک افتاد بچه شیر حسن چه غوغا کرد پسرانِ امیر شامی را بهر قعر درک مهیا کرد - بچه هایش شدند بازیچه هدف اصلی اش پدر باشد گفت با او که پهلوان پنبه حیف اگر بر تن تو سر باشد - ای بنازم به ناز شست حسن ضربه ای زد دوتا شد آن ملعون تا بیاید به خود چه شد،فهمید سرش از تن جدا شد آن ملعون - چند لحظه بعد اما آه دوره اش کرد لشکر کوفه شاخ شمشاد خیمه ها افتاد خاک کرب و بلا سر کوفه - مادری بود و مادری شده است قصه ی ا‌و شبیه زهرا شد چه گریزی زده به عاشورا کوچه ای بهر کشتنش وا شد - هرکه آمد عسل چشید از او غزل خیمه ها قصیده شده چشم نجمه به قد او روشن چقدر قاسمش کشیده شده - 🔸شاعر: https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ____ باز هم نوبت آن است قمر در آيد يك تنه آمده تا پشت پدر در آيد آمده يارى بابا بكند اى جانم آمده بلكه از او نيز سپر در آيد چون پدر تشنه لب است آب نمى خواست على اين چنين از گل ارباب پسر در آيد به روى دست گرفته ست على را بالا يك نفر مرد از آن قوم مگر در آيد حرمله چله رها كرد گلو درهم شد داد بى داد از آن دم كه خبر در آيد آنقَدَر تير فرو رفت كه ديگر اصلا چاره اى نيست به جز اينكه ز پر در آيد نيزه دارش سر او را به زمين مى انداخت تا كه از مادر او خون جگر در آيد - حرمله خير نبينى چِقَدَر بى رحمى تير بر قلب زدى تا ز كمر در آيد - 🔸شاعر: ___ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
شروع می شود امشب غزل به نام علی علی امام من است و منم غلام علی محمد عربی مختصر بیان فرمود علی تمام خدا و خدا تمام علی ورودی حرم او نشان از این نکته ست خدا قیام نموده به احترامِ علی فدای هر سخنش که فقط بُود اعجاز که خطبه های عقیله بُود کلام علی - وجاهتش به پدر رفته در کمالات است دلیل خلقت ما عمه جان سادات است - تمام چرخ و فلک در مدار زینب بود مدافع حرمش از تبار زینب بود اگر که کاخ عدو شد خراب بر سر او قسم به ذکر جلاله که کار زینب بود کسی نبرد به سمت حرم نگاه حرام چرا که آل علی در حصار زینب بود هر آنچه ماند به جا از کرامت حسنین قسم به عشق که آن یادگار زینب بود - همینکه گفت به معشوق خود بلی زینب سپس به ما همگی گفت یاعلی،زینب -‌ تویی همان که قیامت قیامتی دارد همان که همچو علی نیز هیبتی دارد هرآنکه دید تورا موقع اسارت تو بیان نمود که این زن چه عزتی دارد فقط به نام تو باید قسم دهد بانو هرآنکه پیش خداوند حاجتی دارد قسم دهد به خدا مستجاب خواهد شد فدای نام شما که ابهتی دارد - خدا نگیرد از این دل تورا و لطفت را ندیده ایم به جز دست تو محبت را - خداى عز و جل همدمِ دقايق توست كلام حيدر كرار نطق ناطق توست غبار چادر تو زينت حجاب شماست سر شكسته ى  توگوشه ى حقايق توست تمام عالم و آدم هلاكه اربابند خوشا به حال تويى كه حسين عاشق توست امير كرب و بلا بوده اى تو بعد حسين رياست حرم عشق از سوابق توست - ببخش حال مرا بین این قوافی نیست هرآنچه گفته ام از تو هنوز کافی نیست - مقام و مرتبت تو كم از پيمبر نيست كسى شبيه تو با مادرت برابر نيست خدا كند كه مرا از قلم نيندازى به روز حشر كه جز تو پناه ديگر نيست كريمىِ تو يقين ارث از حسن دارد از او كسى به سخاوت معتبر تر نيست گريز شعر من اما اذان عاشوراست بگو چرا خبرى از علىِ اكبر نيست؟ - تمام ايل و تبارم فداى تو بانو منم گداى گداى گداى تو بانو - براى تو دو سه خطى بگويم از دل و جان دو باره حرف على شد!ببار اى باران خدا براى كسى اينچنين نيارد كه پسر به خاك و پدر در مقابلش حيران صدا به خيمه رسيده بيايد اهل حرم حسين چاره ندارد شده ست سرگردان علىِ اكبر رعنا شده على اصغر تنش چو برگ درختان زرد در آبان حسين ناله زنان گفت با تو اى خواهر كمك كن و على ام را به خيمه برگردان حسين ماند و خجالت حسين مانده و غم حسين ماند و تو و لشكرى ز نامحرم -
شروع می شود امشب غزل به نام علی علی امام من است و منم غلام علی محمد عربی مختصر بیان فرمود علی تمام خدا و خدا تمام علی ورودی حرم او نشان از این نکته ست خدا قیام نموده به احترامِ علی فدای هر سخنش که فقط بُود اعجاز که خطبه های عقیله بُود کلام علی - وجاهتش به پدر رفته در کمالات است دلیل خلقت ما عمه جان سادات است - تمام چرخ و فلک در مدار زینب بود مدافع حرمش از تبار زینب بود اگر که کاخ عدو شد خراب بر سر او قسم به ذکر جلاله که کار زینب بود کسی نبرد به سمت حرم نگاه حرام چرا که آل علی در حصار زینب بود هر آنچه ماند به جا از کرامت حسنین قسم به عشق که آن یادگار زینب بود - همینکه گفت به معشوق خود بلی زینب سپس به ما همگی گفت یاعلی،زینب -‌ تویی همان که قیامت قیامتی دارد همان که همچو علی نیز هیبتی دارد هرآنکه دید تورا موقع اسارت تو بیان نمود که این زن چه عزتی دارد فقط به نام تو باید قسم دهد بانو هرآنکه پیش خداوند حاجتی دارد قسم دهد به خدا مستجاب خواهد شد فدای نام شما که ابهتی دارد - خدا نگیرد از این دل تورا و لطفت را ندیده ایم به جز دست تو محبت را - خداى عز و جل همدمِ دقايق توست كلام حيدر كرار نطق ناطق توست غبار چادر تو زينت حجاب شماست سر شكسته ى  توگوشه ى حقايق توست تمام عالم و آدم هلاكه اربابند خوشا به حال تويى كه حسين عاشق توست امير كرب و بلا بوده اى تو بعد حسين رياست حرم عشق از سوابق توست - ببخش حال مرا بین این قوافی نیست هرآنچه گفته ام از تو هنوز کافی نیست - مقام و مرتبت تو كم از پيمبر نيست كسى شبيه تو با مادرت برابر نيست خدا كند كه مرا از قلم نيندازى به روز حشر كه جز تو پناه ديگر نيست كريمىِ تو يقين ارث از حسن دارد از او كسى به سخاوت معتبر تر نيست گريز شعر من اما اذان عاشوراست بگو چرا خبرى از علىِ اكبر نيست؟ - تمام ايل و تبارم فداى تو بانو منم گداى گداى گداى تو بانو - براى تو دو سه خطى بگويم از دل و جان دو باره حرف على شد!ببار اى باران خدا براى كسى اينچنين نيارد كه پسر به خاك و پدر در مقابلش حيران صدا به خيمه رسيده بيايد اهل حرم حسين چاره ندارد شده ست سرگردان علىِ اكبر رعنا شده على اصغر تنش چو برگ درختان زرد در آبان حسين ناله زنان گفت با تو اى خواهر كمك كن و على ام را به خيمه برگردان حسين ماند و خجالت حسين مانده و غم حسين ماند و تو و لشكرى ز نامحرم -
مانده ام با تن بی جان‌ تو جانا چه کنم؟ با کبودی تن و چشم تو زهرا چه کنم؟ چشم بگشا و ببین حال مرا زهرا جان حیدر افتاده به این روز...خدایا چه کنم...؟ میرسم هر طرف از این تن درهم شده ات میزنم داد به فریاد که این را چه کنم؟؟ گفتم آن روز چرا دست تو هی می افتد؟ نگو این دست شکسته ست..حالا چه کنم؟ من اگر آب بریزم به تنت،می ریزد بسکه پژمرده شدی..غنچه ی طاها...چه کنم کاش من جای تو میرفتم و تو می ماندی گیرم امشب گذرد..با غم فردا چه کنم؟ بچه هارا که من آرامش خاطر دادم حسن آرام شده..با خودم اما چه کنم؟ راز سر بسته ی چشمان حسن فاش شده بعد از این لرزش در خواب حسن را چه کنم؟ - رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند مادرش بر در خیمه ست خدایا چه کنم؟ -