eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 حس می کنم امشب تو حرمت هستم به ضریح زیبات رسیـده بــاز دستم زیر نم نمای بارونم عاشق صدای بارونم یا رضا گدای بارونم مهمونم حاجتامو بده کربلاموبده پشت پنجره ی فولادم زیــارت مشـهـــد زیــــارت عرشه همه ی صحنت از بال ملک فرشه صحن تو خونه ی امیده گــنـبدت شبیه خورشیده نور تو همیشه تابیده جاویده هرکی یارتواِ بی قرارتواِ همجوار تواِ خوشبخته همه سری دارن توی سرا با تو بیــا نـگـاهـی کــن آقـا زیر پاتو هــر کـسی عـاشق دیداره قـولــتو تو خاطرش داره وعده ی تو آخر کاره آقا جان منتظر می مونیم این و خوب می دونیم آخرش می بینمت آقا شاعر : اقبال نوری امام رضا (ع) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 حاج رضا یعقوبیان نور خدا جلوه گر آمد نخل ولا پرثمر آمد از خانه موسی بن جعفر برنجمه قرص قمر آمد ابالحسن مولا رضا جان(۳) موسی بن جعفر در سرور است هر جا به پا شادی و شور است از مقدم علی سوم مدینه چون وادی طور است ابالحسن مولا رضا جان آمد گل باغ پیمبر مولا رضا از نسل حیدر از لطف خاص حی سرمد آمدگل موسی بن جعفر ابالحسن مولا رضا جان گلشن شده شهر مدینه آمد امام بی قرینه برنجمه و موسی بن جعفر آنکه بود سرور سینه ابالحسن مولا رضا جان امشب مدینه با صفا شد هدیه ز سوی حق عطاشد شادان دل موسی و نجمه از مقدم مولا رضا شد ابالحسن مولا رضا جان گلی زگلشن واشدامشب هفتم امام باباشد امشب شادان زیمن مقدم او اندر جنان زهراشد امشب ابالحسن مولا رضا جان رضا غریب الغربایی رضا معین الضعفایی بس که تو خوب و مهربانی در دو جهان امید مایی ابالحسن مولا رضا جان بر شیعیان یارو حبیب است بر درد این عالم طبیب است چون جدوآبائ گرامش جود و کرامتش عجیب است ابالحسن مولانا رضا جان زیارت رضا ثواب است نورش به دل چون آفتاب است ای آنکه عاشق رضایی دعا در آنجا مستجاب است ابالحسن مولارضا جان تو روح ایمان و صلاتی بر قلب مانور حیاتی رئوف عالم یا رضا جان بر شیعیان باب النجاتی ابالحسن مولارضا جان تو از پیمبر یادگاری مولا تو صاحب اختیاری بسکه کریمی همچو بابا بر شیعیانت افتخاری ابالحسن مولا رضا جان صحن حریمش جنت ماست مهرو ولایش عزت ماست از روز اول تا دم مرگ رضا ولی نعمت ماست ابالحسن مولا رضا جان کوی رضا باشد بهشتم مهر وولایش در سرشتم از کودکی از لطف داور نامش روی قلبم نوشتم ابالحسن مولا رضا جان هستم ز لطف حق گدایش در سینه ام دارم ولایش شکر خدا همیشه بوده شامل من لطف و عطایش ابالحسن مولا رضا جان ای کوه صبر و استقامت داری به هر شیعه زعامت در جود و احسان و کرامت هستی تو یا مولا قیامت ابالحسن مولا رضا جان تو در کرامت بی‌نظیری آمد سویت عبد فقیری آمده‌ام تا از کرامت مولای من دستم بگیری ابالحسن مولارضاجان عمریست مهمان تو هستم شامل احسان تو هستم من در کنار سفره تو ریزه خور خوان تو هستم ابالحسن مولا رضا جان آقای من در شب میلاد ابالحسن کردم زتویاد با یک نگاه تو رضا جان شدم ز رنج و محن آزاد ابالحسن مولا رضا جان آقا گرفتار تو هستم عمری بدهکار تو هستم امشب نگاهی کن برویم سائل دربار تو هستم ابالحسن مولارضا جان ای بال پروازم رضاجان پایان و آغازم رضا جان بنما نظر بر حال زارم ای محرم رازم رضا جان ابالحسن مولا رضا جان مولای من گر روسیاهم آمده ام بر تو پناهم در شب میلادت رضا جان از کرمت نما نگاهم ابالحسن مولارضا جان امام رضا (ع) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دل من که بى قراره، به بيابون سر ميذاره خودشم نميدونه که، داغ عشق تو رو داره توى صحرا که ميگرده، تا بشه ياور و يارش آخه هستى تو تموم، روشنى چشم تارش آرزو داره دل من، تا حريمت پر بگيره مث يه کفتر زخمى، روى گنبدت بميره با تو مردن زندگيه، اسيريت آزاد گيه ذکر و ياد تو عبادت، طاعته و بندگيه اسم تو راز و نيازم، زمزمه ‏ى تو نمازم تو تموم هر دو عالم، من به عشق تو مى ‏نازم گل نازم گل زهرا، که بودى غريب و تنها همدمت بوده هميشه، غصه و ماتم و غم‏ها پسر امام رضا و نور چشم فاطمه‏ اى معدن جود و سخايى، تو اميد ما همه ‏اى همه‏ ى بود ونبود و هستيمونو به به ما دادى ميون همه اماما، تو جوادى تو جوادى منشأ جود و کرامت، رمز عالم وجودى ما هنوز نبوديم اما، توى قلب ما توبودى ولى قدر تو ندونست، کسى تو دنياى فانى سهم تو جور و جفا و، طعنه‏ هاى آن چنانى شنيدم از غم غربت، توى خونه هم غريبى فداى بى کسى تو، يا حبيبى يا حبيبى شنيدم که داغ مادر، ياد کوچه ‏ى مدينه شده بود بغض گلوتر، شعله‏ اى ميون سينه رفتى از دنيا و ليکن، کسى قدر تو رو نشناخت نه که زهر، ماتم تو رو آخر از پا انداخت امام جواد (ع) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ما که آئینه ی سر تا قدمِ توحیدیم چارده آینه در صورتِ یک خورشیدیم چه محمد، چه علی و چه حسین و چه حسن چه رضا و چه جواد، آیتی از توحیدیم هر یک از شمسِ ضحی، شمسِ شموس، آیاتی از جمال ازلی بود که خوش تابیدیم بینِ ما و صفت و ذاتِ خدا، حالاتی است هر چه گویید، بجز "ربّ جلی" تاییدیم ما همه بهرِ اطاعت ز خدا آمده ایم نیز بر بندگیِ اوست که در تاکیدیم شرطِ توحید منم، چونکه خدایم خوانده من رضایم که خداوند رضایم خوانده بی ولایم بخدا هیچ تولّایی نیست بعدِ موسی پدرم، غیرِ من آقایی نیست حجت اللّهیِ من نَصّ صریح است صریح غیر من بر سرتان، سایه ی مولایی نیست "اِتَّقوالله" که تقوا همه، ایمان بمن است بی تولّای من ای قوم، تولّایی نیست هر امام از سوی زهراست ولایت دارد پای این حکم بجز فاطمه امضایی نیست بشتابید بسوی طلبِ خیرالعمل مهلتی از پسِ امروز به فردایی نیست معنیِ خیرالعمل، مِهر و غمِ مادر ماست یاریِ فاطمه سازید، که او رهبر ماست حکمِ ما ساری و جاری به همه اَصناف است چه سپید و چه سیه، شاملِ این اوصاف است هر که از یاریِ ما دَم بزند، تکلیفش عدل و قسط و طلبِ حق، طلبِ اِنصاف است هر که از پای نشینَد، نکند یاریِ دین بی وفا، عهد شکن، بی غم و بی اِنصاف است آنکه ما را به غمِ خویش رها میسازد معنیِ آن "حَمَلُوالناسَ علی اکتاف" است آنکه در اُزلتِ خود، دَم ز شهادت بزند نه مجاهد، که منافق صفت و حرّاف است روزِ فتنه، وسطِ معرکه ها باید رفت در شبِ تیره به محرابِ دعا باید رفت دَم زدن از غمِ ما، با غمِ دنیا نشود حق بفرمود: دو دل جمع به یکجا نشود تا نیفتاده به گردابِ بلا، جَهد کنید قدر دانِ یَمِ ما، ماهیِ دریا نشود جبت و طاغوت، که مشگل ز شما حل نکنند پس تولّا بجز ابرازِ تبرّا نشود شیعه را گفتگوی قومِ یهودی، ممنوع! هم ز نصرانیِ بی دین، گِرِهی وا نشود امتحاناتِ زیادیست، سرِ راهِ شما دردِ دیندار، بجز عشق مداوا نشود دست از دامنِ معصوم، مدارید جدا تیغ از یاریِ مظلوم مدارید جدا عیدیِ ما به شما، اِذنِ توسل باشد و کلیدِ طلب از یار، توکل باشد همه حاجات بیارید به درگاه، اما عقلتان است که محتاج تکامل باشد هر گناه از سوی چشمانِ شما، تیرِ بلاست کارِ ما نیز در این امر، تغافل باشد چاره ی کار ، فقط ذکرِ اباعبدالله اشکِ روضه است که ایجادِ تحمل باشد پِلکِ ما را غمِ گودال اگر زخمی کرد آهِتان، مَرهمِ هفتاد و دوتا گل باشد غمِ زهرا، تنِ پامالِ حسین است حسین روضه ی زینب و گودالِ حسین است حسین محمود ژولیده امام رضا (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 یا ابالجواد آقا فقط دلم یه کربلا میخواد ببین که بی قراریام شده زیاد یا ابالجواد (۲) تکیه گاه من نگا نکن به این دل سیاه من به گنبد تو خیره شد نگاه من ای پناه من (۲) بی تابم بده تو صبر و‌طاقتم میدونی که یه عمره توی حسرت زیارتم دریابم ازین حرم منو آقا بیا و راهی کن به سوی کربلا امام رضا مثل انبیا تو صحن پا برهنه ام عاشق پایین پا و صحن کهنه ام میشینم‌ تو این حرم اذون تا اذون آخه سیر نمیشم از تو آقای مهربون مولا ابالجواد ابالجواد یا رضا مرهم منی صفا و مروه ای و زمزم منی تو بی کسی همیشه همدم منی مرهم منی (۲) هستی ضامنم یه عمره سنگتو به سینه میزنم اسیر و کسته مرده‌ی نگات منم هستی ضامنم(۲) مأنوسم به این غریب آشنا تموم زندگی من شده فقط امام رضا یک عمره که شهره بین مردمم غلام‌ نوکرای خونه‌ی امام هشتمم گنبد تو میکُنه دلارو بی قرار از محبت تو لا یمکن الفرار ای تو مرهم و دوای دردهای من یا رضا و یا علی و‌مولا ابالحسن مولا ابالجواد ابالجواد یا رضا شاعر عماد بهرامی امام رضا (ع) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 سحر هاي حرم تو هيچ جاي عالم نداره پيش گنبد طلايي حتي کعبه کم مياره دلم از تو جون گرفته از تو آب و دون گرفته من و بي تو زنده موندن خدا اون روز و نياره --- بي تو آشيون ندارم تويي همزبون و يارم پيش پاي زائر تو سر مو هديه مي زارم تو که شاه مهربوني با گداها همزبوني تاکه بنده تو هستم با کسي کاري ندارم امام رضا (ع) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
ا ﷽ ا 💚من به فدای امام رضا علیه السلام💚 تکثیر عشق 💚 👈 @shoormahshar @yaraliagham
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
وقت آن است خداوند مدد فرماید به بیانم مددی بیش ز حد فرماید مدد از حضرت جبریل فراوان برسد واژه ها در طبق لولو و مرجان برسد کلماتی چو گل و لاله و ریحان آید پای این شعر خدایا به خراسان برسد @hosenih وقت آن است خداوند به امداد آید بازهم نامه ی موری به سلیمان برسد دست تقدیر فراهم شود ان شاءا.. تا سلامِ منِ دل خسته به سلطان برسد بروم با پرِ جبریل به جایی که مپرس و شوم زائر آن صحن و سرایی که مپرس عرشِ هفتم شده آن بارگهِ زیبایش خلدِ هشتم شده با آینه کاری هایش زائر صحن وسرایی که ملک دربانش آستانی که سماوات بلاگردانش حرمی را که ملک خادم باب الکرمش حضرت ضامن آهو که شده سلطانش آستانی که رواقش شده بازار بهشت فقرای همه عالم شده بازرگانش السلام ای علم افراشته بر کشور ما هشتمین نورخدا،حضرتِ تاج سر ما عرشیان آمده از بهرِ مبارک بادت صف کشیدند درآن مسجد گوهرشادت جملگی معتکف صحن و سرایت آقا متوسل شده بر پنجره ی فولادت همه با دفتری از عشق فراآمده اند و به تحریر مقامات شما آمده اند که سرایند شما را به صفات دگری وصفتان را به بیان و کلمات دگری واژه ی وصف تو باید که معطر باشد آیه در آینه قرآنِ مصور باشد روحی از نفخه ی یاسین پیمبر باشد هل اتیٰ باشد و تفسیر ز کوثر باشد بهر توصیف تو از عرش قلم آوردند همه ی جن و بشر یکسره کم آوردند از مقامات شما درّ و گهر می‌ریزد جبرئیل است که می خواند و پر می ریزد السلام ای حرمت قبله ی آمالْ مرا عشقت از روز ازل داد پرو بال مرا چون کبوتر شدن اقبال دگر میخواهد نوکری حرمت حال دگر می خواهد با نگاهِ تو بود نوکر اگر نوکر شد و به درگاه خداوند مقرب تر شد @hosenih آمدم در حرمت نغمه سرایی بکنم پرِ بغض آمده ام عقده گشایی بکنم آمدم مشهدتان باز گدایی بکنم و گدایی بکنم تا که صفایی بکنم پادشاهی کن و این بار گدا را بپذیر در حریم خودت این بی سر و پا را بپذیر... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
چَشمم از شوق حرم ، نَم‌نَمِ باران دارد هر دَم و بازدمم ، ذکرِ رضاجان دارد بازهم شوق زیارت به سرم افتاده باز ، آهنگِ غزل ، سبکِ خراسان دارد @hosenih من مُعطّر شدم از عطرِ گلاب رضوی همچو پروانه دلم ، میلِ گلستان دارد حَرمَت جنتُ الأعلی ست ، بهشتی شده‌ام که خدا روی زمین ، روضه ی رضوان دارد بی‌پناهانِ جهان را تو پناهی آقا زائرت آمده احوالِ پریشان دارد صحنِ آزادی تو صحنِ دلی زندانیست غُل و زنجیر به پا ، توبه زِ عُصیان دارد و مریضی که خودش را به حریم تو رساند به شفاخانه ی چشمانِ تو ایمان دارد بس‌که آقا و رئوفی و مُحبّت داری هرکسی آمده حاجاتِ فراوان دارد @hosenih گر نگاهم بکنی ، دِعبلتان خواهم شد شاعرت آمده لبهای غزلخوان دارد ..... ** شب جُمعست ، بیا روضه بخوان یابن شبیب دل هوای حرمِ شاه شهیدان دارد..... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
دلِ ویرانه اَم با دست تو تعمیر میخواهد گنه، عفوِ قصور و بخششِ تقصیر میخواهد برای مدح و وصف تو، قلم تطهیر میخواهد کلامِ بی اثر، از حضرتت تاثیر میخواهد تو هستی جلوه ای اعلا، ز نورِ "دعوتُ الحسنی" مرا یک جلوه از رویت، برَد تا "قوسِ اَو اَدنی" رها کن "لَن تَرانی" را، نمایان کن جمالت را برای این دلِ حیران، مهیا کن وصالت را بنوشان بر قلوبِ تشنه، آن جامِ حلالت را نشان دِه باز بر ما، گوشه هایی از کمالت را بدونِ گوشه ی چشمی، نشاید از شما گفتن بدونِ دادنِ اِذنی، نباید از شما گفتن @hosenih نگاه مستِ تو ما را خدایی میکند، یعنی طهورا جامِ تو دل را ولایی میکند، یعنی رضای قلب تو ما را رضایی میکند، یعنی جمالِ وجهِ تو حق را تداعی میکند، یعنی چو فردِ بی سر و پایی، گدایی میکند از تو به یُمنِ تو دو عالم را خدایی میکند از تو ندارم من به کف جود و عطا، اما شما داری ندارم من به دل مهر و وفا، اما شما داری ندارم من به سر شور و نوا، اما شما داری ندارم من به کس لطف و سخا، اما شما داری نداری تو علی موسی الرضا، من دارم ای آقا ز تو مهرِ علیِ مرتضا، من دارم ای آقا ولایت برترین سرمایه ی دین است و دارم من هدایت بهترین لطف است و با آن برقرارم من عطایت بی دریغ است و عطا جز تو ندارم من سرایت مهبطِ وحی است و این گوشه کنارم من که گفته بی پناهم، حضرتِ "کهف الورا" دارم طمع بر کس ندارم، تا که در عالم رضا دارم تو سلطانی، تو میزانی، تو اصلاً عین قرآنی ستونِ دینِ رحمانی، ولیِ امر سبحانی به هر دردی تو درمانی، طبیبِ هر دل و جانی چراغ راهِ گمراهان، امان و امن و ایمانی تو در قولِ رسولُ الله، نورِ چشمِ طاهایی تو دلبند امیرالمومنین، فرزند زهرایی تو ما را پرورش، زیرِ پر و بالِ خودت دادی تو ما را آب و گِل، از طینتِ آلِ خودت دادی بما از کودکی روزی، چو اطفالِ خودت دادی غذای سائلان را هم به منوالِ خودت دادی چنان خود را به جمعِ خادمان همسفره گردانی که گویی تو یکی از نوکران بیت سلطانی تو آقایی، تو مولایی، تو والایی، تو یکتایی تو سلطانِ سریرِ اِرتضا، فخرِ دو دنیایی رضایی، عالمِ آل محمد، سبط زهرایی چه رعنایی، چه زیبایی، چه شیدایی، چه غوغایی تویی شمس الشموسِ سوره ی والشمس و اَلرحمان ولی نعمت به ارضِ طوسِ ایرانی تو ای سلطان @hosenih فقط یک آرزو داریم، اینکه محرمت باشیم جدا از خود مکن ما را، که عمری همدمت باشیم نه تنها زائرت، که مونسِ درد و غمت باشیم و چون "اِبنِ شبیبت" همنوای ماتمت باشیم مبادا ما محرم را نبینیم ای گلِ زهرا که آواره شده جدّ غریبت در دل صحرا حرم، امروز باشد در کنارش صاحبِ لشگر حسین و مسلم و عباس و قاسم با علی اکبر ولی فردای عاشورا ندارد محرمی خواهر امان از درد غربت، از بلای غارتِ معجر ندیده تا کنون ناموسِ پیغمبر اسیری را ندیده دخترِ سلطان، کنیزی را حقیری را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
دوباره پای من و آستان حضرت تو سر ارادت و خاک سرای جنت تو و باز سفره لطف تو و عنایت تو کویر دست من و بارش کرامت تو امام مشرقی عالم وجود رضا سحاب رحمت حق آسمانِ جود رضا  @hosenih دوباره مثل همیشه رساندی ام آقا میان این همه دلداده خواندی ام آقا خودم نیامده ام تو کشاندی ام آقا سلام داده نداده تکاندی ام آقا شکستم و به نگاه تو سلسبیل شدم و پشت پنجره فولادتان دخیل شدم   میان صحن تو برگ برات میدادند مداد عفو گنه را دوات میدادند به زائران شکسته ثبات میدادند شراب کوثر و آب حیات میدادند من آمدم که مریض مرا شفا بدهی من آمدم که به من باز کربلا بدهی  @hosenih همینکه میرسم... از چشم های بارانی هزار حاجت ناگفته را تو میخوانی در انتظار تو هستم خودت که میدانی درست مثل همان پیرمرد سلمانی نشسته ام به تمنای چشم هایت من بیا که سربگذارم به زیر پایت من شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
دلم بود و حرم بود وامامم بود و تنهایی حرم كعبه،حرم قبله،عجب احرام زیبایی سه کنج دنج یک حجره تماشا داشت اوج او دلم را کرد اقیانوس موسیقی موج او دو رکعت گریه سر کردم،دو رکعت خاک گل کردم دو رکعت با تمام سنگهایش درد دل کردم @hosenih لباس اشک آماده،سرم از شرم افتاده تمام سنگ فرش او برایم مهر و سجاده زیارت نامه میخواندم،دلم گرم زیارت شد نگاهم خورد بر قبرش-نمیدانم-جسارت شد؟ به پای پنجره فولاد دل روی دل افتاده گذار کشتی طوفان زده بر ساحل افتاده نفس پشت نفس ، ایوان به ایوان سیر میکردم دلم را پر ز عشق او، تهي از غير میکردم تمام صحن هارا مست بوی عود میدیدم پریدم ناگهان از خواب، رویا بود میدیدم دوباره چشم را بستم،دوباره جستجو کردم تمام خواب را از رد پا تا صحن بو کردم بیا پیراهنم بو کن ، هنوز عطر حرم دارد فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد دلم آهو ، دلم از او ، دلم مشغول گفتگو بزن نی زن بنام او ، بگو یا ضامن آهو کبوترهای نامه بر هزاران دل به پا بسته شکسته خسته می آیند پابوس تو پیوسته پرو بالی به دل دادم کبوتر شد پرید آقا به پايش نامه اي بستم به سويت پركشيد آقا به سبك مردم تهران،به سبك كوچه بازاري نوشتم دوستت دارم،نوشتم دوستم داري؟ دلم خورشید می خواهد،هوای گنبدت کرده دوباره نور میبیند،هوای مشهدت کرده کبوتر وار می آیم ، به آب و دانه ای دلخوش عطش دیده ترک خورده به سقاخانه ای دلخوش برایت شورمیخوانم چه شیرین است نام تو نمیخواهم رهایی را عجب دامیست دام تو بیابان های تو لبریز از آهو شده ضامن کلاغ از لطف چشمان ملیحت قو شده ضامن @hosenih ز گوشه چشم تو شیر از میان پرده اش پا شد دو چشم آهو از وقتی به تو افتاد زیبا شد زليخاي تو يوسفها و مجنون تو ليلاها غلام حلقه در گوش شما هستند مولاها نميخواهم،نميخواهم،نميخواهم، نميخواهم به غير از تو كسي را لحظه مرگم نميخواهم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نوسروده‌ای تقدیم به آستان مقدس علیه السلام: نام تو پناه است، نگاه تو امان است آغوش تو، دلبازترین جای جهان است با نغمه‌ی نقاره‌ات، ای حضرت خورشید! نبض دل‌ ما، دم همه دم، در ضربان است سر از پی سر، در دل صحن تو، به خاک است دل از پی دل، از سر شوق تو، روان است با فاصله، دلچسب‌ترین واجبِ عالم، آوردن نامت، پس از آن، گفتنِ جان است من از تو شفا و تو صفا خواستی از من حاجات من، این‌ است، کرامات تو، آن است جاروست در این صحن، به دستان بزرگان خم، در خم ایوان تو، سرهای سران است بی‌تاب رسیدیم و در ایوان تو دیدیم آن ساحل امنی که خدا گفت، همان است اینجا چه خبرهاست؟ که از چشمه‌ی هر دل تا برکه‌ی هر چشم، خدا در جریان است انکارِ تو، ای شمس جهان! کم هنری نیست خفاش در این رشته، هنرمند زمان است از غیرت عشق است، که آیینه‌ی حُسنت از دیده‌ی آلوده‌ی بی‌عشق، نهان است گفتند: مگو شاه، به این شاه، چه گویم؟ «آن را که عیان است، چه حاجت به بیان‌ است؟» سلطان، تو اگر نیستی، ای قبله‌ی ما! کیست؟ وقتی که به دست تو، دلِ اهل جهان است شبگردم و این رخصتِ از شمس سرودن، لطف پسر حضرت موسی، به شبان است دل گفت: بچسبم به ضریحت، دمِ دل، گرم! عقلم که فقط گفت: برو، وقت اذان است @babollharam
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
شاعری دل داده ابراز ارادت میکند درکنار دفتر شعرش عبادت میکند هرکه می آید به شوق حضرت از باب الجواد بیشتر از دیگران بر او عنایت میکند @hosenih یک نشان سبز در دستان خدّام حرم تا بهشت نور زائر را هدایت میکند دل شکسته میرسیم اینجا ولی این مهربان با مرام خود دل ما را مرمّت میکند در نگاه هر مسافر می توان فهمید که... میرسد روزی که سمت توس هجرت میکند شاعری میگفت که خورشید هنگام زوال بر سریر زرد گنبد استراحت میکند "حجت الله" است و بین ما به نامی مستعار "ضامن آهو" شده ما را اجابت میکند تو ولی نعمت ما هستی! و پروردگار با ولای تو به ما اتمام نعمت میکند وعده هایی را که بر زوّار کویت داده ای زائرین را سخت مشتاق زیارت میکند مثل تو سلطان ندیدم من که در اوج جلال باز هم حال رعیّت را رعایت میکند زیر و رو میکرد دل ها مگر در زیر و بم قاری نقاره ات قرآن قرائت میکند آن مریض لاعلاجی که سراپا درد بود بعد شب ها پیش تو یک خواب راحت میکند رد شده ساعت ز هشت و عاشقی آشفته حال نا امیدانه نگاهی سمت ساعت میکند باخودش میگفت اگرآقا جوابش را نداد ساعت نه با جوادش عرض حاجت میکند گوشه ی صحنت مگر یوم الحساب دیگری است پنجره فولاد هم دارد شفاعت میکند دست هایی پینه بسته دست در دست ضریح بعد یکسال آمده تجدید بیعت میکند گاهی از اوقات هم یک پیک اهلی میرسد از زبان جمع حیوانات صحبت میکند جالب است آقا که درکوی شما «خورشید» هم از سوی پائین پا قصد زیارت میکند خادم کوی تو را نازم که با قدری نمک دردهای لاعلاجی را طبابت میکند چهار بست و پنج راه و شش حیات و هفت حوض بر رئوفی شه هشتم دلالت میکند من نمیدانم چرا در پیش ایوان طلا هر لبی از مرد سلمانی حکایت میکند @hosenih ضامن آهو شدی! روح غزل پرواز کرد عاشقی دارد به آئینی سرایت میکند ای رئوف، ای مهربان، این شاعر شوریده سر از حضورت آرزوی درک خدمت میکند! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
نام تو پناه است، نگاه تو امان است آغوش تو، دلبازترین جای جهان است با نغمه‌ی نقاره‌ات، ای حضرت خورشید! نبض دل‌ ما، دم همه دم، در ضربان است سر از پی سر، در دل صحن تو، به خاک است دل از پی دل، از سر شوق تو، روان است با فاصله، دلچسب‌ترین واجبِ عالم، آوردن نامت، پس از آن، گفتنِ جان است @hosenih من از تو شفا و تو صفا خواستی از من حاجات من، این‌ است، کرامات تو، آن است جاروست در این صحن، به دستان بزرگان خم، در خم ایوان تو، سرهای سران است بی‌تاب رسیدیم و در ایوان تو دیدیم آن ساحل امنی که خدا گفت، همان است اینجا چه خبرهاست؟ که از چشمه‌ی هر دل تا برکه‌ی هر چشم، خدا در جریان است انکارِ تو، ای شمس جهان! کم هنری نیست خفاش در این رشته، هنرمند زمان است از غیرت عشق است، که آیینه‌ی حُسنت از دیده‌ی آلوده‌ی بی‌عشق، نهان است @hosenih گفتند: مگو شاه، به این شاه، چه گویم؟ «آن را که عیان است، چه حاجت به بیان‌ است؟» سلطان، تو اگر نیستی، ای قبله‌ی ما! کیست؟ وقتی که به دست تو، دلِ اهل جهان است شبگردم و این رخصتِ از شمس سرودن، لطف پسر حضرت موسی، به شبان است دل گفت: بچسبم به ضریحت، دمِ دل، گرم! عقلم که فقط گفت: برو، وقت اذان است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
مثل آن پرچم سبزم که رها در باد است که گرفتار تو مانده است اگر آزاد است @hosenih مثل این قافیه گل می کنم آن وقتی که شاعرت در غزلش زائر گوهرشاد است حال من حال جوانی است که در پای ضریح مبتلا مانده به یک کوری مادرزاد است راستی پای ضریحت چقدر بنشیند؟! نامه اش دیرزمانی است که تو افتاده است از سه باری که قرار است یکی هم کافی است احتیاجی چه به رو کردن آن اسناد است آهویی آمده با پای خودش در دامت این چه صیدی است که دلباخته صیاد است به طمع آمده ام ، باز عطش آوردم به امیدی که بنوشانیم آبی با دست @hosenih آنقدر حرف زیاد است ،خودم خسته شدم خوب شد حوصله ی پنجره از فولاد است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
نقّاره ی تو فخر تمامیِّ سازها ناز تو را خریده خداوندِ نازها تو پادشاه عشقی و در پیش پای تو خم می شود سر همه ی سرفرازها حتّی به حال کفتر جلد حریم تو افسوس می خورند تمامیِّ بازها بر دستگاه "آمده ام" غبطه می خورند_ _حتماً..،مقام "رَست" و "بیات" و "حجاز"ها اذن دخول در حرم‌ات ذکر فاطمه است در دست مادرست در این جا جوازها سائل شدن به فاطمه اینجا مزیّت است بالاتر است از همه ی امتیازها بالای طاق پنجره فولاد حک کنید: "صندوقچه ی طلایی آمال و رازها" زیباترین خطوط موازی عالمند صف های زائران تو وقت نمازها @hosenih آموختم تو را به جوادت قسم دهم اینگونه می دهی تو جواب نیازها... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بینوا هرچه نوا داشته باشد بهتر درد این عشق، صدا داشته باشد بهتر آنقدر صاحب این روضه کرم دارد که بیشتر هرچه گدا داشته باشد بهتر قلبها می زند، انگار به نقاره زدند شاه، امروز شفا داشته باشد بهتر هرکه افتاده مسیرش دم سقاخانه عطش کرببلا داشته باشد بهتر می نشیند به دل این حرف، اگر حرف بجاست هرکسی زائر آقاست، دلش کرببلاست @hosenih ریزه خوار از کرم خوان عطا بسیار است پشت چشمی که رئوف است دعا بسیار است روی دیوار رواق تو قلم زد جبرییل گفت که درد بیارید، دوا بسیار است وقت هایی که شلوغ است حرم، خادم تو می زند جار بیایید که جا بسیار است عاشق بی سر و پا دور و بر تو کم نیست جان زهرا برسان تذکره پا بسیار است من هوایی تر از آنم که به گنبد نرسم می رسد جان به لبم گر که به مشهد نرسم اول عشق خودت هستی و آخر، حرمت نرود قطع یقین عمر، هدر، در حرمت چه نیازی به بهشت است مرا چون دارد جلوهء روز و شبش چند برابر، حرمت فیض دستان شما دانه برایم پاشید تا کبوتر شدم و داد مرا پر، حرمت لعنت الله بر آنکس که به تو ابتر گفت داده عمری چقدر حاجت ابتر، حرمت هرکسی را گرهء کور به کار افتاده گذرش بر حرم تو دوسه بار افتاده تو دعا کردی و افتاد دل ما یادت سحری پر زد و شد زائر گوهرشادت عمر من رفت... تو کی می گذری از کوچه لب من داشت به خاک قدم تو عادت خضر با دیدنت افتاده به خواهش کردن مرحبا بر تو و این دولت مادر زادت چون پیاله دلمان توبه که می کرد شکست نیمه شب دور و بر پنجرهء فولادت چشم ما را به قدمگاه تو مایل کردند همه را ریزه خور سفرهء دعبل کردند می کنی معجزه هر آینه با هر انگشت سر زلفت سحری چرخ زد و ما را کشت آخر و عاقبت ما شده انگار به خیر نسل در نسل گداییم همه پشت به پشت غیر تو هیچ نداریم میان عالم پیش تو هیچ نداریم اگر وا شد مشت روز محشر به امید کرمت می آییم دور آهوی نگاهت همه از ریز و درشت پس بیا تا دم محشر نشده محشر کن پای تا فرق سرم گوش شده لب تر کن @hosenih نمک اشک، کنار تو چشیدن دارد از خودت، روضهء ارباب شنیدن دارد باز افتاده کسی تشنه میان گودال اصلاً این روضه به آخر نرسیدن دارد عکس آن زلف که در دست حرامی افتاد مثل زینب به خدا آه، کشیدن دارد این سئوالی است که باید به جوابش نرسم آخر انگشت تنی پاره، بریدن دارد! به غرورم، به رگ غیرت من برخورده وای از چند طرف نیزه به این سر خورده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. وقت آن است خداوند مدد فرماید به بیانم مددی بیش ز حد فرماید مدد از حضرت جبریل فراوان برسد واژه ها در طبق لولو و مرجان برسد کلماتی چو گل و لاله و ریحان آید پای این شعر خدایا به خراسان برسد وقت آن است خداوند به امداد آید بازهم نامه ی موری به سلیمان برسد دست تقدیر فراهم شود ان شاءا.. تا سلامِ منِ دل خسته به سلطان برسد بروم با پرِ جبریل به جایی که مپرس و شوم زائر آن صحن و سرایی که مپرس عرشِ هفتم شده آن بارگهِ زیبایش خلدِ هشتم شده با آینه کاری هایش زائر صحن وسرایی که ملک دربانش آستانی که سماوات بلاگردانش حرمی را که ملک خادم باب الکرمش حضرت ضامن آهو که شده سلطانش آستانی که رواقش شده بازار بهشت فقرای همه عالم شده بازرگانش السلام ای علم افراشته بر کشور ما هشتمین نورخدا،حضرتِ تاج سر ما عرشیان آمده از بهرِ مبارک بادت صف کشیدند درآن مسجد گوهرشادت جملگی معتکف صحن و سرایت آقا متوسل شده بر پنجره ی فولادت همه با دفتری از عشق فراآمده اند و به تحریر مقامات شما آمده اند که سرایند شما را به صفات دگری وصفتان را به بیان و کلمات دگری واژه ی وصف تو باید که معطر باشد آیه در آینه قرآنِ مصور باشد روحی از نفخه ی یاسین پیمبر باشد هل اتیٰ باشد و تفسیر ز کوثر باشد بهر توصیف تو از عرش قلم آوردند همه ی جن و بشر یکسره کم آوردند از مقامات شما درّ و گهر می‌ریزد جبرئیل است که می خواند و پر می ریزد السلام ای حرمت قبله ی آمالْ مرا عشقت از روز ازل داد پرو بال مرا چون کبوتر شدن اقبال دگر میخواهد نوکری حرمت حال دگر می خواهد با نگاهِ تو بود نوکر اگر نوکر شد و به درگاه خداوند مقرب تر شد آمدم در حرمت نغمه سرایی بکنم پرِ بغض آمده ام عقده گشایی بکنم آمدم مشهدتان باز گدایی بکنم و گدایی بکنم تا که صفایی بکنم پادشاهی کن و این بار گدا را بپذیر در حریم خودت این بی سر و پا را بپذیر... شاعر: ✍ .............................................................
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
کوبیده ام کلون دری را زکودکی من دوست داشتم سفری را ز کودکی وقتی که خوب دربدر مشهدش شدم از من گرفت دربه دری را ز کودکی بالا سرم که گنبد زردش طلوع کرد در سایه اش کشاند سری را ز کودکی خیلی قرار بود بیوفتم به قعر چاه او دفع کرد هر خطری را زکودکی آمد مرا بدست رضا داد تا ابد داده پدر به من پدری را زکودکی.. از ابتدا رفیق شدم با رضا فقط وا شد زبان من به رضا یا رضا فقط @hosenih هرنوکری برای رضا کار میکند  ماهیتا برای خدا کار میکند ما دخل و خرجمان ز غریبه نمیرسد از دست توست هرچه گدا کار میکند آن کودک فلج که به دستت شفا گرفت حالا جوان شده سرپا کار میکند هرزائری رسید به من هم افاضه شد این خاک پا شبیه طلا کار میکند فهمیدم از پری که به خدام داده است طاووس هم برای شما کار میکند آقا خودت برام بلیط سفر بگیر اینبار از اهالی ری کارگر بگیر @hosenih طوری که انقطاع ز مردم سعادت است وابستگی به قبله هفتم  سعادت است دانه بهانه ایست مرا زائرم کنی پس پر زدن به نیت گندم سعادت است در ازدحام دور ضریح تو خوشترم قطره شدن میان تلاطم سعادت است صحن عتیق برد مرا صحن آینه از مشهد امدن طرف قم سعادت است یک یا حسین از من و یک یا حسین، تو بین گدا و شاه تفاهم سعادت است داده به سفره ام چه صفایی چه عزتی یک دانه برنج ز بشقاب حضرتی @hosenih وقتی رسید فیض شما دم به دم به ما آمد لباس مشکی خدام هم به ما یک گوشه چشم کردی و قومی اسیر شد خیلی زیاد ساخت همین لطف کم به ما بعد نماز صبح به هرصحن سر زدیم پاداش داد فاطمه با هر قدم به ما بازین چه شورش است که در مشهدالرضاست بیتی جدید داد خود محتشم به ما شش گوشه جلوه کرده دراین چهار گوش تو داده همیشه بوی حسین این حرم به ما یک عمر دست رد به همه طعنه ها زدی با دست خود سیاهی هر روضه را زدی @hosenih ای بیقرار روضه کمی هم سخن بگو از میهمان تشنه ی دور از وطن بگو شرح مرمل بدما را نمیدهی؟ از اسب های رفته به روی بدن بگو حالا که وقت گفتنش از حال میروی انگشت را نگو ز عقیق یمن بگو اصلا بگو لباس تنش را که برده است؟ از دزدهای کوفه و از پیرهن بگو از نعره ها و عربده های هزار مرد از ماجرای سوختن چند زن بگو آقا بگو که عرش خدا بی قرار بود دور عقیله لشگری از نیزه دار بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
آفتابت خورد بر گلبرگ..،شبنم داده شد اشک‌ِما این‌گونه از گرمای این غم‌ داده شد گریه‌ی‌ِبر‌تو اصول کافیِ بخشایش است... این همان درسی است که روزی به "آدم" داده شد اعتباری هم اگر داریم،از این اشک‌هاست در کنار آبِ رو ها،آبِرو هم داده شد @hosenih "یا حسینِ" ما یقیناً "یا الهی" گفتن است بین طورِ روضه بر ما اسم اعظم داده شد ای که ذکر تو دلیل التیام زخم هاست هر زمان نام تو را بردیم،مرهم داده شد مستیِ ما دست ساقی نجف افتاده است پای انگور ضریحش مِی به کامم داده شد یک نخ از چادر سیاه فاطمه برداشتند... این چنین بر سردرِ هر خیمه،پرچم داده شد سینه‌ی ما آه را کم داشت..،زهرا ناله زد از همان ساعت به هر سینه‌زَنی دم داده شد عاشقانت فرصت دیوانگی می خواستند... ناگهان دیدند که ماه محرم داده شده @hosenih این تهِ گودال‌رفتن،مزد شاهنشاهی است... رَمل‌ها تاجی است که بر شاهِ عالم داده شد ▪️ ▪️ نعلِ تازه سنگ را هم نرمِ نرمش می کند... این‌چنین شرحی برای جسم درهم داده شد ساربان بی مروت دست بردارش نبود... تک تک انگشت‌هایت پای خاتم داده شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حضرت سلطان طوس آقا.هوایت کرده ام طعنه هاخوردم ولی مولا.هوایت کرده ام دیده ام در خواب خود  یکشب ارادتهای روبروی گنبدت گویا.هوایت کرده ام آمدم درصحن سقاخانه ات با کاسه ای آمدم آبی  بده سقا.هوایت کرد ه ام   من جوانم آمدم جان جوادت کن نظر درجوانی آمدم زیرا.هوایت کرده ام ضامن آهو ببین درحسرت روی توام آمدم در روضه ات حالا.هوایت کرده ام یک شبی صحن رضا تاصبح سینه میزدم سرخوشم افتاده ام ازپا.هوایت کرده ام حال(مجنون)تاسحر سرمستی ودیوانگی است گوید ای سلطان طوس مولا.هوایت کرده ام آرمین غلامی(مجنون)
  ای ذوالکرم بیاو دوچشم ترم بده درگوشه ای لیاقت بال وپرم بده حالاکه دورگشته ام ازفیض دیدنت ازلطف امشبی توبرات حرم بده قابل نبوده ام که بیایم به صحن تو درمانده ام بیا  درمی  ازکرم بده امشب لباس معرفتت میکنم به تن   مولابیاوجامه ی تقوا برم بده هستم گداوخادم دولتسرای تو خرج توشدجوانی من باورم بده یاحضرت رضابه سرایت کبوترم درصحن خودبیا وتوبال وپرم بده شمس الشموس  من به رضای تو دلخوشم امشب بیاوزمزمه ی آخرم بده خادم شدم دوباره به خدمت گذاریت امشب پناه بر دل دربه درم بده شاید رضای خاطرتان جلب گشته است (مجنون )این درم تو   می کوثرم بده -آرمین غلامی (مجنون)  
امشب گداشدن به کنار رضا خوش است احساس بندگی به جوار رضاخوش است  با آبرواگرشده ام در میان خلق این کسب آبرو ز غبار رضاخوش است آنجاکه یک زیارت حج درطواف اوست آرم  قدم اگربه دیار رضاخوش است امشب به گریه کنج سرایش نشسته ام هرگوهری به دیده  نثار رضاخوش است دلتنگ گرشوم حرمش آرزوکنم  طوف مزار حضرت موسی الرضاخوش است   _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
یا ربِ وقت سحر تقرب شب هاست رو به کریمان زدن عبادت لبهاست بستر بیمار وعده گاه طبیب است خیری اگر میدهند برکت تب هاست نوکر گمنام هم بنام شد اینجا آنچه مهم نیست پیش یار لقب هاست سِیر الهیِ اهل عشق همیشه رحمت ذی القعده هاست لطف رجب هاست ذکر رضا قند کرده تلخی مارا شهد نبات است اینکه بین رطب هاست مادرم امد مرا به دست رضا داد آبرویم را خرید خانه اش آباد! محضر سلطان می آورند اگر دست میشکنند عاشقان به شوق نظر دست دست به دامان حلقه های ضریحم کودکم و میدهم به دست پدر دست بین قنوتم افاضه کرد مکرر خیر کثیر است در زمان سحر دست عقل چکارست تا گدای تو هستم فیض به من بیشتر رسانده ز سر... دست تر شده از دیدن حرم چقدر چشم پر شده از محضر شما چقدر دست سفره گشا تا رضاست سفره نشینم ضامن آهو نوشته روی نگینم پشت سر زائران دعاست،دعایت دلخوشی دعبل است خاک عبایت سلسله بر گردن روات کشیدی جان بفدای کلام مثل طلایت کعبه تویی مسجدالحرام بهانه قبله تویی قم شدست قبله نمایت قصر به هم ریخت در مناظره وقتی.. آبروی جاثلیق ریخت به پایت کن فیکونِ تو فاش شد سر سفره شیر میاید برون ز پرده برایت روی دو چشم ترم قدم بزن ای ماه تا که مطهر شود شبیه قدمگاه.. آمدم ای شاه با نشان و نشانی پیش تو باشد دلم به حکم امانی وقت نماز است صف پر است کمک کن کاش مرا هم کنار خود بنشانی هرچه کنی از درت جدا نشوم من خواه بخوانی مرا و خواه برانی جاروی خدام را ببخش به زوار تا که دراین دل کنند خانه تکانی ابن شبیب آمدست دیدنت آقا موقع روضه شدست و مرثیه خوانی ناله ان کنتَ باکیاََ بزن آقا سینه برآن شاه بی کفن بزن آقا یابن الشبیب عمه ام دلش پر غم شد چادر و پوشیه بین قافله کم شد جد غریبم ز روی اسب زمین خورد پیرهنش بر فراز نیزه علم شد دامنشان گر گرفت صورتشان سوخت آتش خیمه بلای اهل حرم شد چرخش شلاق ها به بازویشان خورد قامت معصومه ها شکسته و خم شد بعد هزاران هزار زخم جگر سوز نوبت بازار شام و هلهله هم شد زخم غرورم ز ماجرای حجاب است گریه ی من بیشتر برای رباب است