#طفلان_حضرت_زینب
تن من را به هوای تو شدن ریخته اند
علی و فاطمه در این دو بدن ریخته اند
جلوۀ واحده را بین دو تن ریخته اند
این حسینی است که در غالب من ریخته اند
ما دو تا آینه رو به روی یکدگریم
محو خویشیم اگر محو روی یکدگریم
ای به قربان تو و پیکر تو پیکرها
ای به قربان موی خاکی تو معجرها
امر کن تا که بیفتند به پایت سرها
آه در گریه نبینند تو را خواهرها
از چه یا فاطمه یا فاطمه بر لب داری
مگر از یاد تو رفته است که زینب داری
حاضرم دست به گیسو بزنم- رد نکنی
خیمه را با مژه جارو بزنم- رد نکنی
حرف از سینه و پهلو بزنم- رد نکنی
شد که یک بار به تو رو بزنم- رد نکنی؟!
تن تو گر که بیفتد تن من می افتد
تو اگر جان بدهی گردن من می افتد
دلم آشفته و حیران شد و... حرفی نزدم
نوبت رفتن یاران شد و... حرفی نزدم
اکبرت راهی میدان شد و... حرفی نزدم
در حرم تشنه فراوان شد و... حرفی نزدم
بگذار این پسران نیز به دردی بخورند
این دو تا شیر جوان نیز به دردی بخورند
نذر خون جگرت باد، جگر داشتنم
سپر سینه ی تو "سینه سپر" داشتنم
خاك پای پسران تو پسر داشتنم
سر به زیرم مکن ای شاه به سر داشتنم
سر که زیر قدم یار نباشد سر نیست
خواهری که به فدایت نشود خواهر نیست
راضی ام این دو گلم پرپر تو برگردند
به حرم بر روی بال و پر تو برگردند
له شده مثل علی اکبر تو برگردند
دست خالی اگر از محضر تو برگردند...
دستمال پدرم را به سرم می بندم
وسط معرکه چادر، کمرم می بندم
تو گرفتاری و من از تو گرفتارترم
تو خریداری و من از تو خریدارترم
من که از نرگس چشمان تو بیمارترم
به خدا از همه غیر از تو جگردار ترم
امتحان کن که ببینی چه قدر حساسم
به خداوند قسم شیرتر از عباسم
بگذارم بروی، باز شود حنجر تو؟!
یا به دست لبه ای کند بیفتد سر تو
جان انگشت تو افتد پی انگشتر تو
می شود جان خودت گفت به من خواهر تو؟
طاقتم نیست ببینم جگرت می ریزد
ذره ذره به روی نیزه سرت می ریزد
علی اکبر لطیفیان
@deabel
#طفلان_حضرت_زینب
تا ناله ات زبانه میانِ حرم کِشَد
آهِ توشعله بر همهی پیکرم کِشَد
آخر غمِ غریبی تو می کُشد مرا
بارِ غریبی تو دو چشمِ ترم کِشَد
لازم نکرده رو بزنی بر حرامیان
شمشیر بهرِ یاری تو لشگرم کِشد
دارو ندارِ خواهرِ خود را قبول کن
مگذار ،کار، بر قسمِ مادرم کشد
این دو زنسلِ حیدر واز خونِ جعفرند
خیلِ سپاهِ مِنّت تو دلبرم کشد
وقتی صدا زدند که«ابناءِ زینبیم»
دستِ غرور شانه به بال وپرم کشد
من فاطمه نژادم و ناموسِ حیدرم
ای وای اگر که کار ،به مویِ سرم کشد
مثلِ مدینه کرببلا ،زیر ورو کنم
دستم اگر گِرِه ز نخِ معجرم کشد
یک چشمه ای زغیرت حق را ببین حسین
صوتِ علی حجاب بر این حنجرم کشد
بیرون نیامدم که مبادا به یک نگاه
خجلت ز اشک دیدة من دلبرم کشد
بی کس شدی ولی تو بزرگِ قبیله ای
جانم فدایِ تو ،تو عزیزِ عقیله ای
حالا که مادرِ دوشهید است خواهرت
گردیده رو سپید دگر پیش مادرت
رخصت اگر دهی نگذارم در این دیار
کم گردد ای عزیز دلم موئی از سرت
با نجمه یادِ ناله ی لیلا کنیم ما
فرزندهایِ ماهمه قربانِ اکبرت
اذنِ جهاد گر بدهی ای امیرِ عشق
طوفان به بپا کنم چو علمدارِ لشگرت
با گوشه ای زچادرِ خود پاک می کنم
هر قطره ای که می چکد از دیده ی ترت
کمتر نیَم به جان تو از مادرِ وهب
شمشیر می کشم دمِ خیمه برابرت
پروانه زاده ترس ندارد ز سوختن
جاری بُود میانِ رگم خون مادرت
امروز من به روی تو این غم نیاورم
فردا توهم سراغ نگیری زدخترت
قاسم نعمتی
@deabel
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__روضه
ابن الکریمم وپسرِ شاهِ بی حرم
از خیمه آمدم به تماشایِ دلبرم
من از تبار ِ شیرِ جمل هستم ای سپاه
ده ساله ام ولی ز رگ وخونِ حیدرم
خالی کنید دورِ بزرگِ قبیله را
تعظیم کن سپاه، به این شاهِ محترم
خونِ حسن میانِ رگم موج می زند
گردن زده ز ازرقِ شامی برادرم
از خیمه پابرهنه دویدم به قتلگاه
افتاده شاه رویِ زمین در برابرم
تا استخوانِ بازوی من بی هوا شکست
بی اختیار ناله زدم وای مادرم
تا آمدم بغل کُنمت حرمله رسید
پاشیده شد به ضربة یک تیر،حنجرم
ممزوج شد حسین وحسن زیرِ ضربه ها
اینجا به بعد روضه بخوانم من از شما
باجانِ فاطمه که چنین تا نمی کنند
جان دادنِ غریب تماشا نمی کنند
زهرا نشسته گوشة گودالِ قتلگاه
باحال ِ مادر از چه مدارا نمی کنند
خالی کنید دورِ عمویِ غریب من
دورِ کسی که هلهله برپا نمی کنند
یابن الدعی مکن همه جا نیزه را فرو
پهنایِ نیزه را به گلو جا نمی کنند
بردار پایِ نحس خود از رویِ صورتش
این گونه بغضِ سینة خود وا نمی کنند
در پیش ِ چشم عمه رها کن محاسنش
شیب الخضیب را همه معنا نمی کنند
در بین دنده ها مَشِکَن چوبِ نیزه را
از بهرِ جایزه به تن امضا نمی کنند
آقایِ عالم است برهنه نکن تنش
بر بُردنِ لباس تَقَلا نمی کنند
قاسم نعمتی
عبدالله ابن الحسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__زمینه
بازم رسیده مُحرّم
بساط اشکه فراهم
به روی عرش معلّی
عَلَم شده پرچم غم
این شالی که بر دوش ماس
آتیش قلب دشمناس
مرهم اشک فاطمه
پیرهن مشکی عزاس
وقت مرثیه
میشه تزکیه
هر کسی که قدم میزاره
در حسینیه
آقاحسین جانم
نوشته روی کتیبه
مجلس شاه غریبه
فقیره و بی لیاقت
هرکی ازش بی نصیبه
به هرکسی شد حواله
سینه زنی ،اشک وناله
میشه تو دنیا سربلند
با یک نگاه سه ساله
مجلس حضرت
شد در ِ رحمت
اشک ِ روی گونه ی شیعه
می بَره جنّت
آقاحسین جانم
رتبه می گیرن انبیا
با گریه تو بزم عزا
خارجه از ادراک ما
منقبت گریه کنا
تنی که سینه می زنه
از نار دوزخ ایمنه
مقرّب ذات خدا
گریه کن و سینه زنه
بَه چه انواری
بین ابراری
منصب جبرئیل تو هیئت
شد میون داری
آقاحسین جانم
علی مهدوی نسب عبدالمحسن
امام حسین (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__روضه
نشسته ام به مزارت نه بر مزار خودم
سیاه پوشِ تو ام نه که سوگوار خودم
تو زیرِ خاکی و من خاک بر سرم ریزم
که سینه چاکی و من خاک بر سرم ریزم
نمیشناسی ام اما زِ بس که مجروحم
زِ بَس که پیر شده چهرهام زِ اندوهم
به خاکِ سرخِ تو ای تشنه آب میریزم
گُلی نمانده برایت گلاب میریزم
بگو چگونه دلت آمد از بَرَم بروی
به رویِ نیزه ولی در برابرم بروی
ببین که بعدِ تو غمگین ترین صدا شدهام
شکسته ام زِ کمر دست بر عصا شدهام
چهل شب است که از دردِ پا نمیخوابم
پُر از جراحتم و غرقِ ردِ پا شده ام
چهل شب است که دائم زِ لای لایِ رباب
کنارِ نیزهی اصغر پُر از عزا شدهام
چهل شب است که با چادری که خاکی بود
حجابِ دخترت از چشمِ بیحیا شدهام
چهل شب است که مهمانِ شامیان بودم
چهل شب است که مهمان خندهها شدهام
حکایت من و کعبِ نِی از تنم پیداست
ببین شبیهِ تو ام مثلِ بوریا شدهام
رسیدم از سفری که غمِ تو را خواندم
برای زخم علمدار روضهها خواندم
به روی نیزه مده دستِ باد گیسو را
بدین بهانه مپوشان شکاف اَبرو را
بگو به نیزهی عباس خَم شود اینجا
که دشمنت نزند دختران کم رو را
نشسته خاک اگر چه به روی مژگانت
هنوز خیره کند چشمهای آهو را
کنار ناقهی عریان و جمعِ نامحرم
بگو دوباره بگیرد رکابِ بانو را
زِ تکه روسریِ دختران تو دیدم
گره زدند به سر نیزهای سرِ او را
تو دستِ بادی و زنجیرها نمیخواهند
که بوسهای بزنم آن دو چشمِ جادو را
تو دست بادی و این سنگ های بی احساس
نمی کنند مراعات چشم کم سو را
هنوز لختهیِ خون میچکد زِ گیسویش
اگر چه حرمله بسته شکافِ اَبرو را
شکستهتر زِ همیشه کنارت آمده ام
برای دیدنِ سنگِ مزارت آمده ام
مرا ببخش که بی غنچهات سفر کردم
که یاس بُردهام اما بنفشه آوردم
پس از تو چشمِ کبودم پِیِ سرت میگشت
پس از تو غم همهجا گِردِ خواهرت میگشت
چه خوب شد پِیِ ما باز حرمله نیامده است
وگرنه باز به دنبالِ اصغرت میگشت
چه خوب شد که نیامد وگرنه نیزهی او
به سینهی تو پِیِ طفلِ پَرپَرَت میگشت
امام حسین (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__نوحه
اگر چه در نثارت سری قابل ندارم
مگر چون نـوجوان و یتیمم دل ندارم
ندارم ترسی از مرگ و شهادت ای عمو جان
شهادت در رهت باشد سعادت ای عمو جان
عمو جانم حسین
**
گلی بی بــــاغبانم ولـی در سایه تو
تو قـــرآنی و من یك زهجـده آیه تو
نمیخواهم ز خیل كشتگانت جـا بمانم
بود ننگم اگر بعد از تو در دنیــا بمانم
عمو جانم حسین
**
به خیمه تا كه دیدم پـــریده رنگ زینب
یقینم شد عمو جان تو افتــادی ز مركب
رسیدم تا كه دستـــانم ره خنجر بگیرد
مگر من مردهام شمر از عمویم سر بگیرد
عمو جانم حسین
شاعر : حیدر توکل
عبدالله ابن الحسن (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
لب های او جز ناله آوایی ندارد
دیگر برایش خنده معنایی ندارد
اکنون که اینجا آمدی باید بگوید
جز این خرابه دخترت جایی ندارد
باید بگوید از غم تنهایی خود
چون هم نشینی غیر تنهایی ندارد
یادش بخیر آن بوسه های گرم بابا
حالا لبش سرد است و گرمایی ندارد
در کوچه های شام او با گریه می گفت
یک کاروان نیزه تماشایی ندارد!
تفسیری از ایثار و غیرت می شود چون
از نسل زهرا است و همتایی ندارد
هر چه مصیبت بود از آنجا شروع شد
وقتی که فهمیدند بابایی ندارد...
شاعر : محسن زعفرانیه
حضرت رقیه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__زمینه
من یتیم حسنم
مثل عقیق یمنم
اهل مدینه هستم و
کرببلا شد وطنم
من فدایی عمو شدم
در مقتل زیر و رو شدم ۲
دستم تا جدا شد
سرم را بریدند
از آغوش عمو
مرا میکشیدند
عموی غریبم عموی غریبم ۲
بنددوم
از خیمه گه دویدم
به قتلگه رسیدم
به زیر تیغ و نیزه ها
عموی خود را دیدم
من سپر شدم به پیکرش
من گردیده ام بال و پرش ۲
تا که من رسیدم
اشک عمو رو دیدم
بهمره مادرم
نعره میکشیدم
عموی غریبم عموی غریبم ۲
مرتضی محمودپور
عبدالله ابن الحسن (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__مناجات
گفتیم حسین و اشک نم نم آمد
از عرش نوای شور و ماتم آمد
در گوشِ دلم ذکر منادی پیچید
ای اهل عزا ماهِ محرم آمد
فرموده نشانِ مومنان این باشد
فرمود حسین و به دلم غَم آمد
کشتیِ نجات ما و مصباح حسین
ایام عزای شاهِ عالَم آمد
مدیون عطای حضرت زهراییم
بانی عزا به قامتی خَم آمد
با شال عزا ، برای تعظیم و ادب
عیسی پسر حضرت مریَم آمد
با ذکر علیّ اصغرش گریانیم
بر دیده ی ما جوشش زمزم آمد
صد شکر که در اطاعتِ عباسیم
بر درد همه دوا و مرهَم آمد
هر کس که شده عاشق او می داند
ایام صفا به زیر پرچم آمد
ای کاش ، فرج آید و گوییم همه
مهدی پسرش، طالبِ این دَم آمد
/عبدِ کریم/
امام حسین (ع)
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__نوحه
سلام ای شهنشاه تنها حسین
هوای تو دارد دلم یا حسین
عجین گشته آب و گلم با حسین
حسین یا حسین ۲
پناه دل بی پناهم حسین
نگاهت فقط تکیه گاهم حسین
بجز کربلایت نخواهم حسین
حسین یا حسین
ارادتم حسین سعادتم حسین
چی میشه پابگیره یک زیارتم حسین
نجاته یا حسین حیاته یا حسین
تموم زندگی من فداته یا حسین
حبیبی یا حسین حبیبی یا حسین
حبیبی یا حسینُ يا حسينُ يا حسين
٢
دلم مال تو عشق تو مال من
گدای تو ام خوش بر احوال من
ملک می خورد غبطه بر حال من
حسین یا حسین ۲
نفس بی تو معنا ندارد حسین
دمت را مسیحا ندارد حسین
شبیه تو دنیا ندارد حسین
حسین یا حسین
نیازه من حسین نمازه من حسین
همیشه در دو دنیا چاره سازه من حسین
هوا هوای تو شدم گدای تو
تو اربعین چه با صفاست و کربلای تو
حسن کردی
امام حسین (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__زمینه
بنت الحیدر ع
یا مولاتی زینب الکبری س
یا بنت فاطمه الزهرا س
پرچمدار بعد عاشورات
تو عقیله ی بنی هاشم و
قبله البرایا و کامله
کعبه الرزایایی برحسین ع
عالمه ی غیر معلمه
سیدتنا یا اخت الحسین ع
ای برادر
بچه هام برا تو میخونن
واسه ی غمات پریشونن
کشته مرده ی دایی شونن
اذن میدون برن داداش
اینا منتقم های مادرن
خون زینب تو رگاشونه
اینا نوادگان حیدرن
سلامٌ قلب زینب الصبور
ازتوخیمه
می دیدم با یه دله مضطر
میزدن یه لشکر کافر
رو تنتون نیزه و خنجر
می دیدم با چشمای غرق خون
افتادید رو خاک دشت بلا
دایی تون جسم بی جونتون و
میکشید تا کنار خیمه ها
سلامٌ قلب زینب الصبور
شاعرسبکسازڪربلایے مجیدمرادزاده
طفلان حضرت زینب (س)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__شور
کبوتر دل پر زده تا کرببلایت
شده دل ما مست هوای نینوایت
کرببلا آرزوی این دل بی تابه
عشق تو ٬ تو دلای ما یه لطف نایابه
شب جمعه شده آقا منو دریاب
دل هوایی کربلا شده ارباب
ای حسین جانم (۴)
دستی بکش تو از کرم بر این دل زارم
دوری بین الحرمین شده دل آزارم
سائل درگاه توام منو خدایی کن
دست نیازم تو بگیر کرببلایی کن
وقتی که دل میشه کرببلایی
دل ما می گیره نور خدایی
ای حسین جانم
خدا دل من تنگ حریم کربلا شد
دوباره دلم هوایی گنبد طلا شد
صاحب من تویی آقا همه کس وکارم
عمریه ارباب کرم به تو بدهکارم
میدونم با گنه دلتو شکستم
دست رد تونزن اگرچه پستم
ای حسین جانم
کربلایی مرتضی شاهمندی
امام حسین (ع)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
#امام_حسین
#ماه_محرم
#شب_اول
خیلی دلم لبریز از غم بود آقا
یک سال کارم اشک نم نم بود آقا
ممنونم آقا باز هم من را رساندی
خیلی دلم تنگ محرّم بود آقا
خوب است عاشق بی قرار یار باشد
اوضاع من یک سال دَر هم بود آقا
یک سال هر هفته برایت گریه کردم
شرمنده ی روی توام، کم بود آقا
تا آب می دیدم لبم می سوخت آقا
یاد لبت اشکم دمادم بود آقا
جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
یک سال بر لب هام، این دم بود آقا
جا ماند از فیض حضور روضه ی تو
هر کس غمش دینار و دِرهم بود آقا
زهرا میان روضه دستش را گرفته
هر کس گدای زیر پرچم بود آقا
ممنون لطف مادر پهلو شکستم
امسال هم مادر به فکرم بود آقا
امسال هم آورده ما را پای روضه
آن مادری که قامتش خم بود آقا
آن مادری که بین مقتل روضه می خواند
آن روضه ای که خود مجسّم بود آقا
تا پیکرت افتاد هم پیراهنت رفت
هم ساربان در فکر خاتم بود آقا
🖋وحید محمدی
@marsieha
السلام علیک یا ابوالفضل العباس علیه السلام
آغاز محرم
(طشت گذاری)
استاد کلامی زنجانی
یازدیق ابوالفضلین آدین پرچمه یابن العسکری
ایله نظر بو مجلس ماتمه یابن العسکری
هایانداسان (2) گل آقا یابن العسکری
طشت عزانی قویموشوخ نوحه غم دیه دیه
هامی گلوب بو ماتمه سن گلموسن نیه
گل اوخی روضه جدیوه سنده دی اصل مرثیه
بیزده سنیله ایلیاخ زمزمه یابن العسکری
ای یارالی فاطمه نین جانفشان اوغلی هارداسان
قلبی شکسته نرجسین قهرمان اوغلی هارداسان
کرب و بلا شهیدینون قان آلان اوغلی هارداسان
آیریلیقون سالوب بیزی مین غمه یابن العسکری
من دیمورم عزایه گل دلده کی احساسه گوره
آغلار همیشه باغبان پرپر اولان یاسه گوره
باخ بو قرا گیینلره اوز عمون عباسه گوره
چک بو عزانی ساحل علقمه یابن العسکری
ساحل علقمین غمی قد حسینی ایتدی خم
ایندیده بین الحرمین وادی غمدی بیش و کم
قانلی نشاندی هر ایکی گنبدین اوسته کی علم
تا اولا غصه منتشر عالمه یابن العسکری
گل بویور اشقیا نیه اصغره سو ویرمدیلر
دست امامیده مگر دیل دوداقین گورمدیلر
ووردیلار اوخ بوغازینه هیچ اونی دیندیرمدیلر
یاره سینون نیازی وار مرهمه یابن العسکری
گل آقا خشکبند ایله صود امرین گلوسینی
آخسا قانی اوتاندیرار او قهرمان عموسینی
حرمله قویدی قلبیده ربابین آرزوسینی
هی دیدی اولمادی بالام صود امه یابن العسکری
گل آقا پشت پرده ده قالما ابوالفضله گوره
گوزدن علی شیعه لرین سالما ابوالفضله گوره
ویردیگیوی (کلامیدن) آلما ابوالفضله گوره
بیرده اماندی چک الون سینمه یابن العسکری
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
بیهوده بود آن نامه ها ، آن ادعاها
رنگی ندارد غیر ِ ننگ اینجا حناها
از هرکه زد سنگم به سینه ، سنگ خوردم
ای بی وفاها ، بی وفاها ، بی وفاها
@hosenih
انگار تنها خون دل خوردن در اینجاست
مثل امیرالمومنین تقدیر ماها
هستند در کوفه همه چشم انتظارت
سرنیزه ها ، شمشیرها ، حتی عصاها
فکری برای فاطمه های حرم کن
قنفذ فراوان است در این بی حیاها
حالا که اسماعیل آوردی خلیلم
باید که باشد همرهت ، حتما عباها
@hosenih
در علقمه در کربلا در کوفه در شام
این حج ندارد یک منا ، دارد مناها
در پیش زهرا آبرویم رفت ای وای
من باز کردم پای زینب را کجاها
شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
زبان حال سرِ جناب مسلم علیهالسلام
دارم وصیت میکنم شاید نیایی
با باد صحبت میکنم شاید نیایی
دارد مسیرت را نشانم میدهد باد
از روی دروازه تکانم میدهد باد
با داغ بی اندازه میگِریم که برگرد
از بِین این دروازه میگِریم که برگرد
با سر میان کوفیان مهمانم آقا
تا لحظهای که میرسی میمانم آقا
@hosenih
روزی که میآیی مرا بشناس وقتی
از روی این دروازه آویزانم آقا
هر روز سنگم میزنند از دور و نزدیک
بازیچهی تمرین این طفلانم آقا
هر روز یک دندان من کم میشود تا
قربان دندانت شود دندانم آقا
شرمندهام اینجایم و بال و پَرم ریخت
دیدی که کوفه خاکِ عالم را سرم ریخت
من با چه رو گویم نیا رویی نمانده
قلبم پُر از درد است و دارویی نمانده
دستی که بیعت داد دستم را شکسته
از بس مرا زد زخم بازویی نمانده
طفلان من از گوشهای دیدند من را
از زخمهای کوفه اَبرویی نمانده
نزدیک نه از دور کوفی دورهام کرد
آنقدر زد تا دید پهلویی نمانده
تا دق نکرده زینب از بیراهه برگرد
گهوراه تا نشکسته با ششماهه برگرد
هرچیز کم باشد در اینجا غم زیاد است
در کوفه می بینی که نامحرم زیاد است
از خیزران و تازیانه حرف کم نیست
از خار و سنگ و کعب نِی مرحم زیاداست
ششماهه نه حتی برای مردها نیز..
یک تیغه از تیر سه شعبه هم زیاد است
دست نوازش با یتیمی نیست اما
پنجه برای گیسوی درهم زیاد است
آبی برای تشنگان اینجا ندارند
در شهر گویا طفلِ بی بابا ندارند
تنها شدم تا سر به زیری را بفهمم
شد بسته دستم دستگیری را بفهمم
@hosenih
هی سنگ خوردم زخم خوردم فحش خوردم
تا رنج بازار و اسیری را بفهمم
من را به زنجیرش میان کوچه گرداند
تا زخمپاهای کویری را بفهمم
دندان من خون شد به یادِ دختر تو
تا درد دندانهایِ شیری را بفهمم
دلها در اینجا سنگ دیوار است برگرد
وقتِ حراجیهای بازار است برگرد
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#شب_اول
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
ده روز دیگر گریه ی ما فرق دارد
ده روز دیگر روضه اما فرق دارد
ده روز دیگر ماجراها فرق کرده
ده روز دیگر قصه ی ما فرق کرده
ده روز دیگر نه حبیبی، نه زهیری
ده روز دیگر نه سعید و نه بریری
ده روز دیگر خواهرش در اضطراب است
ده روز دیگر در حرم قحطی آب است
@hosenih
ده روز دیگر در تب و تاب است زینب
ده روز دیگر دور از ارباب است زینب
ده روز دیگر این حرم سقا ندارد
ده روز دیگر دختری بابا ندارد
ده روز دیگر اکبرِ لیلا نمانده
ده روز دیگر قاسمِ زیبا نمانده
ده روز دیگر مادری در التهاب است
خیمه به خیمه در پی یک جرعه آب است
ده روز دیگر زین اسبی واژگون است
سالار زینب پیکرش در خاک و خون است
ده روز دیگر راهی گودال گشته
ده روز دیگر پیکرش پامال گشته
@hosenih
ده روز دیگر روی سینه می نشیند
از روی تل هم خواهرش زینب ببیند
ده روز دیگر صورتش بر خاک صحراست
ده روز دیگر رأس او بالای نی هاست
ده روز دیگر خواهرش ماتم گرفته
ده روز دیگر زیر نعل تازه رفته
ده روز دیگر روی پیکر سر ندارد
ای وای من ... انگشت و انگشتر ندارد
شاعر: #وحید_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
زمین انداختم زیر علم بارِ گناهم را
و شستم با گلابِ گریهام روی سیاهم را
به دیوارِ عزایت میخکوبم مثل بیرقها
نخواهم داد، حتی آجری از تکیهگاهم را
@hosenih
هزار و نهصد و پنجاه لشکر اشک آوردم
که شاید مرهمت باشد؛ بگیر از من سلاحم را
دم هَلمِنمُعینت چارده قرن است در گوش است
که باشم لحظهای سرباز، شاه کمسپاهم را
هزار و چارصد سال است دنبال تو میگردم
بیانداز از مسیر کج به راه راست، راهم را
نگهبانِ حریمِ چشمهی موقوفهات هستم
اگر از سارقانِ اشک، میدزدم نگاهم را
@hosenih
همیشه سایهی دست تو را روی سرم دیدم
همیشه آرزو کردم ببوسم سرپناهم را
به دیوار اتاقم نیست تقویمی به جز بیرق
غم روز دَهُم گم کرده روز و سال و ماهم را
شاعر: #رضا_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
نمیدانم کجایی ای که از بیراهه میآیی
همین اندازه میدانم که با ششماهه میآیی
همین اندازه میدانم جدا از چارهات کردم
چرا از خانهی زهرا چنین آوارهات کردم
@hosenih
سرِ دارالاماره جان تو جانی ندارم که
تماشایی شدم حالا که دندانی ندارم که
بگو تا کوفهی مولا کُشِ ناخوش نمیآیی
به سوی مردمِ نامردِ مِهمانکُش نمیآیی
اگرچه کوچه کوچه گریهها بر خواهرت کردم
ولی امروز چندین بار یادِ مادرت کردم
همینکه ریختند از در به راه شعلهور رفتم
اگرچه طوعه بود اما خودم در پشتِ در رفتم
نه شعله خاک هم بر چادرش دیگر نخورد آقا
خدا را شُکر در کوفه به رویش در نخورد آقا
خبر داری به سنگِ کوچههای تنگ میخوردم
کشیده میشدم هربار و بر هر سنگ میخوردم
سرِ زنجیر در پایم طنابی هم به دستانم
غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم
کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را
نوازشهای یک چکمه شکسته استخوانم را
من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم
توان از بازویم بُرد و به صورت بر زمین خوردم
@hosenih
از آن گودالِ خون تا این بلندی راه بسیار است
کشیدنهای زخمی روی صدها پله دشواراست
نه فکرِ دختران خود که فکر دخترت بودم
همین امروز چندیدن بار یادِ مادرت بودم...
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_به_ماه_محرم
#شعر_اعتراضی
#بصیرت
عدهای نامهربان هر سال ما را میزنند
از بلندی تا تهِ گودال ما را میزنند
جرم ما عرض ارادت بر حسینبنعلی ست
تا محرم میرسد عمّال ما را میزنند
آری آن عمالِ سفیانی که ضد حیدرند
بر علیه حق شده فعّال، ما را میزنند
سیلی بیگانه چندان هم نباشد دردناک
آشنایانی گهی با قال ما را میزنند
@hosenih
چون شنیدند این عزا دارد ادامه تا ظهور
پیروان ملحد دجال ما را میزنند
ضربهی غیرخودی ها از عناد است وحسد
این خودیها با چه استدلال ما را میزنند؟
تا به عشق دوست میبندیم احرام حرم
در مسیر کعبهی آمال ما را میزنند
ما چو میبینند بیزاریم ز امثال یزید
یا خودِ ما را و یا امثال ما را میزنند
ما عزای شاه عطشان را به پا خواهیم کرد
اف به آنان که در این احوال ما را میزنند
آن سپاهی که به راه شام زینب را زدند
نسل شان با حربهی قتال ما را میزنند
حربهی قتاله اینک حملهی فرهنگی است
تا جوانان را کنند اغفال ما را میزنند
دشمنان اهلبیت اما بدانند، احمقند
کور خواندند ار به ماه و سال ما را میزنند
در مسیر عشقبازی هر که بدعهدی نمود
خود بهانه شد ،که قوم ضال ما را میزنند
سینهزن! هم سینه زن هم کن مراعات اصول
هان که می بینی یزید و آل، ما را میزنند
این مرض از یک طرف اهل غرض از یک طرف
همزبانان هم، زبانم لال ما را میزنند
تیر کین میبارد از هر سو سپر باید گرفت
حرمله ها اندرین جنجال ما را می زنند
قوم وهُابیت وقوم بهائیت همه
سینه ها از کینه مالامال ما را می زنند
@hosenih
ماچگونه از بنیسفیان بگیریم انتقام
چون بنیعباس در هر حال ما را میزنند
ضربهای که زد بنیعباس بر اسلام و دین
این ریاکاران، بدان منوال ما را میزنند
روضهی غارت چو میخوانیم در ماه عزا
عدهای غارتگرِ اموال ما را میزنند
آه از آن دم خیمهها آتش گرفت و در فرار
یکصدا ناله زدند اطفال : ما را میزنند
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
غیر از تو نیستیم مسلمان هیچکس
غیر از تو نیستیم پریشان هیچکس
ما غیر دامن تو که حبل المتین ماست
دستی نمیبریم به دامان هیچکس
قربانی توایم لک الحمد یا حسین
یعنی نمیرویم به قربان هیچکس
@hosenih
کشتی تویی نجات تویی رهنما تویی
دل خوش نمیکنیم به سُکّان هیچکس
من آفتاب کرببلای تورا حسین
هرگز نمیدهم به گلستان هیچکس
جز گریه ای که بهر تن بی سر شماست
خیری نداشت دیده گریان هیچکس
روزی رسان زندگی ما رقیه است
ننشسته ایم ما به سر خوان هیچکس
@hosenih
بعد از لب مبارکت ای قاری غریب
چوبی نخورد بر لب و دندان هیچکس
آنگونه ک سرت به روی نیزه آیه خواند
منبر نرفته قاری قرآن هیچ کس
خاتم اگرچه داشت به انگشت خود ولی
انگشت را نداد سلیمان هیچکس
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
صد شکر غبار حرمت تاج سر ماست
نامت همه شب ذکر قنوت سحر ماست
گفتند بسوزید...سَمِعنا و اَطَعنا
عمری ست که سرمایه ی ما چشم تر ماست
از نوکری توست به هر جا که رسیدیم
یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست
هر جا عَلَمی هست همان جا حرم توست
پس کرب و بلایت همه جا در نظر ماست
از دار جهان هیچ نداریم به جز اشک
اشکی که خودش روز قیامت سپر ماست
ای کشته ی بی غسل و کفن، تشنگی تو
داغی ست که تا روز ابد بر جگر ماست
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_به_ماه_محرم
وقتی مرا اشکی به دریا می رساند
یعنی شبم را تا به فردا می رساند
چشم ترم با این زبان بی زبانی
عرض سلامم را به آقا می رساند
@hosenih
ذکر حسینم را میان روضه هایش
روح القدُس تا عرش اعلی می رساند
روزیّ ما را مهربانی های مولا
قبل از شروع هر تقاضا می رساند
با یک سلام ساده هر دلداده ای را
تا کربلایش بی محابا می رساند
مجنون ترینیم و دل بی تاب ما را
پایین پای عشق لیلا می رساند
@hosenih
شش گوشه و شش ماهه و شهزاده اکبر ع
جایی که ما را لطف زهرا می رساند
ماه محرم جلوه ی ماه سعادت
ماه حسین بن علی ماه شهادت
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
شد ماه عزا میکشی از عمق دلت آه
شرمنده که از داغ دلت نیستم آگاه
می آمدی ایکاش به همراهِ محرّم
در بزم غریبانهٔ عشّاق؛ شبانگاه
@hosenih
حسرت به دلم مانده که یکروز بخوانم
در محضر تو یک دو سه خط روضهٔ کوتاه
هستی و نمی بینمت و کاش ببینم
آن لحظه که با شال عزا میرسی از راه
میسوزی و پا تا به سرت میشود آتش
می نوشی اگر جرعه ای از آب در این ماه
از جدّ غریبت به دلت مانده چه داغی
از مقتل و از خنجر و از ضربهٔ جانکاه
بیتابی از این غم که چرا آب ندادند؟
دادند به خوردش عطش ِ نیزهٔ ناگاه
@hosenih
بر صورتِ خود میزنی از داغ اسارت
از عمه که شد همسفرِ خولیِ گمراه
جانم به فدای تو صباحاً وَ مساعا
ای منتقم خون خدا آجرک الله!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
این بیرق و سیاهی ماتم مقدس است
آب و هوای تکیه برایم مقدس است
گریه برای تو به خدا ارث مادری ست
این قطره های جاری شبنم مقدس است
«فرمود امام صادق علیه السلام که:»
چون گریه کرد بر غمت آدم مقدس است
در شش شبانه روز زمین آفریده شد
شش گوشه ات برای خدا هم مقدس است
تو انتهای دار و ندار منی حسین
دیدی چقدر دار و ندارم مقدس است
در بین ماه های خدا جور دیگری
برما هلال ماه محرم مقدس است
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_به_ماه_محرم
ای چشم در این عزا مرا یاری کن
ای سینه بسوز در غمش زاری کن
افسوس که در بساط من آهی نیست
ای اشک بیا و آبرو داری کن
***
بر کشته ی بی کفن عزا میگیرم
هرسال برات کربلا میگیرم
بیمار و گرفتار، اگر هم باشم
با چایی روضه اش شفا میگیرم
شاعر: #مجتبی_عسکری
@dobeity_robaey
#ورود_به_ماه_محرم
آواره شده دل از غمی طوفانی
من مانده ام و شور دمی طوفانی
امسال به حرمت اباعبدالله
داریم همه محرّمی طوفانی
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مناجات
حسین گفتم و دل باز در کمند شماست
که بند ، بندِ وجودم به بند بندِ شماست
@hosenih
پدر به تربت تو باز کرده کامِ مرا
دلم زِ بدوِ تولد علاقه مند شماست
دو چشمِ هر چه گرفتار بعدِ هر روضه
پیِ شفا و تبرک به چای و قند شماست
کسی که مادرتان فاطمه پسندش کرد
به صبحگاه جزا موردِ پسند شماست
به اهل روضه بگویید روز رستاخیز
به زیر سایه ای از پرچمِ بلند شماست
دلم به ساکنِ کرببلا حسودی کرد
خوشا به حال محبی که شهروند شماست
@hosenih
همیشه معتقدم وقت مرگ می آیی
مبر زِ یاد ، کسی را که مستمند شماست
شاعر: #مهدی_مقیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
آه، بدجور مرا کوفه به هم ریخت حسین
همه ی شهر به یکباره سرم ریخت حسین
باورم نیست که آواره شدم در این شهر
نیست پنهان ز تو، بیچاره شدم در این شهر
تو نبودی که ببینی چه شبی سر کردم
تا سحر گریه به تنهایی حیدر کردم
@hosenih
باورم نیست که آواره ی صحرا شده ای
باورم نیست که تو یکه و تنها شده ای
کاش اینجا نرسی، کوفه پر از نیرنگ است
کوچه هاشان همگی مثل مدینه تنگ است
رفته از کف همه تاب و توانم چه کنم
نامه دادم که بیا، دل نگرانم چه کنم
نگرانم نکند زینبت اینجا برسد
تو نباشی و خودش بی کس و تنها برسد
چقدَر نقشه شوم است که در سر دارند
نکند دخترکان معجر نو بر دارند
وعده زیور و خلخال به هم می دادند
وعده غارت گودال به هم می دادند
نگرانم چه کنم، پیرهنت را بردار
آه آقای غریبم کفنت را بردار
@hosenih
چند تا مشک پر از آب بیاور حتما
آه لب تشنه شدم، آب ندادند به من
کوفه در فکر اسیرند چه بد خواهد شد
خیزران دست بگیرند چه بد خواهد شد
کوفه از قهقه ی حرمله ها سرمست است
کمر قتلِ غریبانه ی مهمان بسته است
شاعر: #وحید_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#وحید_محمدی
▶️
شکر خدا دیدم دوباره پرچمت را
شکر خدا دیدم سیاهی غمت را
دیدم دوباره روضه های ماتمت را
دیدم دوباره نوحه و شور و دمت را
باور نمی کردم محرم را ببینم
بر سر در این خانه پرچم را ببینم
ما را همین شور عزایت زنده کرده
ما را نوای نینوایت زنده کرده
ما را هوای روضه هایت زنده کرده
ما را نسیم کربلایت زنده کرده
ما در میان روضه ی تو قد کشیدیم
از لطف تو امروز به اینجا رسیدیم
@hosenih
امسال اگر که باز هم این روضه بر پاست
ما که یقین داریم از الطاف زهراست
بی بی دعایش تا ابد پشت سر ماست
زهرا نگه دار تمام سینه زن هاست
دست شکسته اسم ما را هم نوشته
خوب و بد ما را همه با هم نوشته
یادم نخواهد رفت لطف مادرت را
او لطف کرده راه داده نوکرت را
او جمع کرده خادمان محضرت را
پس گرم کرده او تنور منبرت را
از سوزِ آهش قلب این عالم گرفته
ذکر بُنی یا بُنی دم گرفته
هم ماهی دریا برایت گریه کرده
هم مادرت زهرا برایت گریه کرده
هم زینب کبری برایت گریه کرده
دنیا و ما فیها برایت گریه کرده
جان عزیزت اشک را از ما نگیری
این اشک را از چشم نوکرها نگیری
@hosenih
اسمت دلیل گریه های بی امانم
ای که مرا خواندی بده راهی نشانم
در روضه ات دنبال یک خط امانم
ای کاش قدر روضه هایت را بدانم
با روضه ات آرام می گیرم همیشه
شکر خدا با روضه درگیرم همیشه
من آمدم امشب بسوزم پا به پایت
تا چند خطی روضه بنْویسم برایت
روضه بخوانم از تن در خون رهایت
یادی کنم از ماجرای بوریایت
خورشید بودی بر نوک نی ها نشستی
ای جان زینب، پشت زینب را شکستی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e