eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
زل می‌زند با چشمهای تر به مادر هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر سرمایه اش را داد پای دین خدیجه پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر تاریخ می گوید چهل نامرد، در اصل؛ آنجا هجوم آورد یک لشکر به مادر تقسیم شد درد دو عالم بین این دو سیلی به حیدر خورد و میخ در به مادر زهرا هم آخر محسنش را خرج دین کرد مادر به دختر میرود، دختر به مادر از غنچه ای بعد از گذشت این همه سال حالا رسیده یک گل پرپر به مادر ام ابیها نیز ام المومنین شد چون می رسد این ارث از مادر به مادر ام المصائب زینب و مظلوم ارباب آقا به بابا می رود خواهر به مادر در کربلا سیراب گشت و با سه صورت با گریه اش خندید علی اصغر به مادر مهدی رحیمی @rozeh_1
ما سائل لطف فراوان خدیجه از کودکی خوردیم از نان خدیجه در راه دین داده همه دار و ندارش اسلام شد مدیون احسان خدیجه خرج مسلمانی ما هستی او شد پس هر چه ما داریم قربان خدیجه در راه اهل بیت هر کس خرج کرده فردای محشر هست مهمان خدیجه جور دگر شد دستگیر ما پیمبر هر جا قسم خوردیم بر جان خدیجه شکر خدا هستیم امشب روضه خوانش شکر خدا هستیم گریان خدیجه دلشوره دارد یاد فرداهای زهرا ابر بهاری گشت چشمان خدیجه انگار دیده آتش و دیوار و در را غم های زهرا برده سامان خدیجه ای وای از روزی که با پهلوی زخمی زهرا شود در عرش مهمان خدیجه نیمه شبی در خانه خولی نامرد صد پاره می گردد گریبان خدیجه محمد حسین رحیمیان @rozeh_1
(به سبک بیا نگار آشنا) ☑️ بند اول مرو که پر شکسته ام ، به خاک غم نشسته ام ترحمی ، ترحمی ، به زخم بالِ بسته ام بهتر از همه مرو بینِ زمزمه مرو مام فاطمه مرو ( مام فاطمه مرو ۳ ) ۲ ☑️ بند دوم مرو مرو قرار من ، ای لحظه لحظه یار من ز باغ زندگی من ، مرو مرو بهار من ای بهار بیکران ندحه ی خزان مخوان یار و یاورم بمان ( مام فاطمه مرو ۳ ) ۲ ☑️ بند سوم به اشک و آه فاطمه ، نظر نما به زمزمه مرو مرو که بعد تو ، شود غریب تر از همه او رود مدینه وای داغ ضرب کینه وای سوز زخم سینه وای ( مام فاطمه مرو ۳ ) ۲ ☑️ بند چهارم مرو تو یار باوفا ، ز همسرت مشو جدا پس از تو دخترت شود ، قتیل ضربه ی جفا عمر تو پر از غمه داغ و غصه ی همه فاطمه یا فاطمه ( فاطمه یا فاطمه ۳ ) ۲
ام المومنین سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ثروتش گشت نذر دین خدا همه جا یاور محمد بود ثروتش در دفاع از اسلام مثل تیغ علی سرآمد بود همه سرمایه اش محبت شد تاجر عشق ناب احمدی است خانه ی او دل نبی خداست مهر او هم گل محمدی است کاشف الکرب مصطفی می‌شد هر زمانی که دیده‌ی تر داشت خانه ی مصطفی به گفته‌ی خویش با خدیجه صفای دیگر داشت درک دنیا به شان او نرسد بسکه حدّ و مقام او بالا است چه نیازی به مدح ما دارد فخرش این بس که دخترش زهراست بر لب بچه های زهرا بود ذکر نام شریف او همه جا همه هنگام خطبه می گفتند که "انا بن خدیجة الکبری" دم آخر نگاه گریانش بی قرار و شبیه دریا بود در کنار غریبی احمد فکر بی مادری زهرا بود در ازای تمام ثروت خود عطری از جنس مصطفی می خواست از خجالت به دختر خود گفت حاجتش را، که یک عبا می خواست این عبا گرچه شد کفن اما خود او خواست اینچنین باشد کفنی نیز جبرئیل آورد تا که اینگونه بی قرین باشد بی کسی، غم، کفن، عبا، غربت شیعه از داغ واژه ها مبهوت یک عبا گاه می شود کفن و یک عبا گاه می شود تابوت تا جوانان هاشمی برسند حل این مسئله معما بود پدر آورد عبا که جمع کند بدنی را که ارباً اربا بود سر نعش جوان خود جان داد هفت دفعه به پیش چشم حرم ... وسط خنده‌ها و هلهله‌ها ناله زد هفت مرتبه "پسرم" ناله، پیکر، مقطع الاعضا پیکر واژه ها پر از خون است وَلَدی شد بُنَیَّ در گودال ناله مادری که محزون است پیکر شاه، پیرهن، غارت بین گودال باز دعوا شد اینطرف اضطراب، خواهر، آه شمر از روی سینه اش پا شد نیزه، شمشیر، خنجر و حنجر قامت خواهری که گشت هلال نعل تازه، صدای اسب، بدن مادر از حال رفت در گودال کا‌ش مثل خدیجه و اکبر تن او در عبا کفن می شد یا اگر که عبا نشد جایش کفنش پاره پیرهن می شد ماند بر خاک‌ها سه روز تنش کفن او حصیر شد آخر ... سر او نیز رفت بر نیزه خواهرش هم اسیر شد آخر ... .
سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اگر در سرنوشتت نیست تا "ام البنین" باشی فقط زهرای تو کافیست "ام المؤمنین" باشی شده دامان تو شأن نزول سوره ی کوثر خدا میخواست بانو جان! تو زهرا آفرین باشی زنی بالاتر از حوّا ، زنی همسایه ی مریم یقیناً آمدی هم کُفو ختم المرسلین باشی تو قبل از هر زنی اسلام آوردی و پس باید برای خاتمِ پیغمبر خاتم، نگین باشی فقط میخواستی از دوش پیغمبر عبایش را که در آغوش مهر رحمة للعالمین باشی همیشه نیمه ی ماه خدا از عرش میایی برای تک تک جامانده ها حبل المتین باشی .
YEKNET.IR - shoor 3 - shabe 4 moharram1399 - vahid shokri.MP3
3.56M
حماسی 🍃السلام علی الحیدر جبل الوقار 🍃کعبه از تو گرفته عزت و افتخار شکری
به خدا بعد عروج تو پرم مى سوزد مادر من،تو نباشى، جگرم مى سوزد امنیت داشتن ما همه از یمن تو بود خانه با رفتن تو در نظرم می سوزد چه کنم با غم فقدان تو که می دانم بی تو قلب من و قلب پدرم می سوزد خواستی تاکه عبایش کفنت باشد و آه این خبر را به پیمبر ببرم می سوزد همه دارایی تو خرج در اسلام شده پای بخشندگی ات دست کرم می سوزد میروی نیستی آن روز ببینی که چطور سرم آن لحظه که درپشت درم-می سوزد شعله آن قدر زیاد ست در آن هنگامه از نفس های پر آهم پسرم می سوزد *** سال ها می گذرد؛؛ کرببلا وقت غروب با همین شعله دل اهل حرم می سوزد 🔸شاعر: ============================= ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای اولین زن در رکاب احمد مختار یاری گرِ پیغمبر ای گنجینه ی اسرار شرمنده ایم ای مادر اسلام از رویت وقتی که نامت بین ما کم میشود تکرار در وصف تو چیزی ندارد شعر ناچیزم زیباترین الگو برای واژه ی ایثار تاریخ می داند که هستی و چه هستی تو ای آنکه جا داری میان بهترین انصار خدمتگذار این شریعت گشته ای با جان؛ وقتی که از فعلِ خدا خواهی شدی سرشار... زهرا گرفت از راهِ تو الهام بانو جان حق را گرفت آخر میان آن در ودیوار 🔸شاعر: ============================ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
صدام کردی که باز، بی تاب باشم تا با تو باز توی یک قاب باشم تو گفتی که خوبه اینجایی اما توو مهمونیت بده که خواب باشم مثه بارون مثه دریایم امشب دوسم داشتی که من اینجایم امشب دلم با گریه آرامش گرفته چه خوبه فارغ از دنیایم امشب تموم خواهشام از جنس درده ببین دنیا با این بنده ت چه کرده می ترسم خب، نزار تنها بمونم ببین شیطون داره دورم می گرده گناه، دست دلم، باز کار داده دلم دوره ز معراج السعاده ببخشم، باز قصد توبه دارم خدا جون می دونی که روم زیاده اسیر خواهشای بی خودم من گرفتاره جهان لابدم من من اینجوری نبودم که میدونی همونی که نمی خواستم شدم من 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بیدارم و اما دل بیدار ندارم در توشه به جز این دل بیمار ندارم گفتی که بیا توبه کن و بنده ی من باش صد حیف که من گوش بدهکار ندارم صد بار به رویم در این خانه گشودی اما من بیچاره به تو کار ندارم این چشم خطاکار شده مایه ی خجلت در روضه دگر چشم گهربار ندارم این بار ضرر کن، بخر این عبد گدا را من جز تو در این شهر، خریدار ندارم من در دو جهان دل به علی داده ام و بس جز با علی و آل علی کار ندارم می سوزم از این سوز که سربار حسینم سربار شدم، همت عیّار ندارم می سوزم از این روضه که با گریه حسین گفت: ای اهل حرم میر و علمدار ندارم 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اولین بیت شد این مصرع بسم الله است قلم از آنچه در افکار من است آگاه است پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است باز کرده ست اذان حنجره ی مأذنه را تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را باغ در رویش خود فصل بهاری دارد عشق در اوج جوانی است، قراری دارد نور در حجله ی عشق آمده کاری دارد پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد بَه به این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر در خورِ همسری عشق، خدیجه ست نه غير همسر بی بدل حضرت طاها او بود لایق مادری اُمِ ابیها او بود نور را آینه هرآینه تنها او بود مصطفی آن همه تنها شد اما او بود با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست تا خدیجه است غم از شعب ابیطالب نیست السلام ای که در این شعر سرانجام تویی مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی دینم از اوست ولی پایه ی اسلام تویی ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی به مقام تو چه اندازه حسادت بردند لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند ما کجا و سخن از مدح تو با این دل پُر شرمگینم که نداریم کلامی در خور ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر خرج دین شد همه ی مال تو اُشتر اُشتر وای برما و بر این شیوه ی مهمانی ما شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما گفتم از مدح تو از روضه ات اما کمتر رفتی و ماند غمت روی دل پیغمبر دخترت فاطمه جان داد پسِ آتشِ در مجتبی آه کشید از دلش از سوز جگر آمد از عرش برای تو کفن، طیب و پاک نوه ات کرببلا بی کفن افتاد به خاک ** "سرمایه ات خرج مسلمانی ما شد حق مسلمانی ما با تو ادا شد... شاعر: 🔸شاعر: ============================= ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
جز گریه نداریم به پیشِ تو هنر هیچ تاکیم که جز اشک نداریم ثمر هیچ هیچیم ، اگر جلوه نماییم به واقع ماییم ، بگیرد به خودش شکل اگر هیچ اوهام تو هیچ است و خیالات تو هیچ است بیهوده چرا دل بنهی اینهمه بر هیچ؟! بیداریِ دل شرطِ طریق است نه چشمت جز تیره دلی دزد چه دارد ز سحر ؟ هیچ بیچاره ی مژگان سیاهش شدم ای دل تیغ اینهمه بر ما بکشد یار و سپر هیچ 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
نیست عشقِ اینچینِ دیگری همسر و یار متینِ دیگری @hosenih بود همراه نبی هنگام وحی جبرئیلِ با یقینِ دیگری داشت پیغمبر(ص) میان خانه اش حضرت روح الأمینِ دیگری عاشقش بود و خدا را شکر داشت جز علی(ع) حبل المتینِ دیگری بر رکابِ نام احمد تا ابد خوش نمی آید نگینِ دیگری جز خدیجه(س)؛ مادر زهرا(س) مگر هست أم المؤمنین ِ دیگری؟!! @hosenih هر که گوید هست. با اسلام نیست... می رود دنبالِ دینِ دیگری! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
ای آسمانی گرچه مهمان زمین هستی با پنج تن در عرش اعلا همنشین هستی فرمود با اموال تو اسلام برپا شد با جان و مال خویش از ارکان دین هستی @hosenih تاریخ احمد را امین خویش می داند تنها امانت دار مردم را امین هستی ای اولین بانوی دلداده تو در قرآن السابقون السابقون، اهل یمین هستی طوبای پیغمبر فقط با تو ثمر دارد یعنی تو تنها لایق لطفی چنین هستی دستان تو گهواره ی زهرای اطهر بود در شانت این بس که رکاب این نگین هستی از قارقار زاغکی پشت سر طاووس فهمیده ایم این را که الحق بی قرین هستی @hosenih باید بگویم هر چه گفتم هستی اما من هرگز نخواهم گفت که تنها همین هستی از ابتدایش مادر ام ابیهایی پس تا ابد تنها تو ام المومنین هستی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
امین مکه دیگر جان پناهش را نخواهد داشت پس از دستان مهرت تکیه گاهش را نخواهد داشت @hosenih سپاه من نگاه مهربانت بود بی تردید پیمبر بی تو دیگر آن سپاهش را نخواهد داشت دلم محکم شد از ایمان محکم تر ز کوه تو دلم بعد از تو حال روبه راهش را نخواهد داشت تو راه چاره ی شعب ابیطالب شدی روزی... که دین مانند آن روز سیاهش را نخواهد داشت کسی در قلب من جای تو را هرگز نمی گیرد بدان که آسمانم بی تو ماهش را نخواهد داشت تو ام المؤمنینی در نگاه احمدت بانو که با هر کس به جز تو این نگاهش را نخواهد داشت @hosenih خدایت مژده داده هر که رضوان مرا خواهد بدون مهر زهرای تو راهش را نخواهد داشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
باید از ذات تو آموخت فقط باور را دید در آینه ی چشمه ی تو کوثر را تو همانی که کمی قبل رسالت حتی خواند بیت غزل بعثت پیغمبر را چه نیازی است که از مرتبه ات دم بزنیم فقط این بس که تو مادر شده ای مادر را مادر مادر سادات به نورت سوگند برکت توست که بر سجده گذارم سر را چه نمازیست نمازی که به چشمش یکجا دیده نفس نبوی را و تو و حیدر را شرح این لحظه پر شور شنیدن دارد این همه نور به یک آینه دیدن دارد @hosenih ای که خورشید در این آینه حیران شماست آسمان کودک مستوجب احسان شماست پسر مریم اگر گشت مسلمان نبی شخص مریم به گمانم که مسلمان شماست کاملا اشرف زنهای قریشی بانو کیست آن مرد که اندازه برهان شماست؟ هیچ کس قبل نبی اهل حریم تو نبود این خودش مدرک عذرایی دامان شماست شجر طیبه هم را که همه میدانند که گل سرسبدش برکت گلدان شماست بی سبب نیست به این مرتبه خوشنام شدی بانوی وحی شدی مادر اسلام شدی @hosenih بعد پرواز تو غم بر دل طه مانده اشک در آینه صورت زهرا مانده مادر فاطمه جایت چقدر خالی بود که ببینی گل تو پشت دری جا مانده کاش بودی که حسن پیش تو اشکی میریخت از همان کوچه و آن لحظه ی تنها مانده ارغوانی شدن صورت و درد بازو روضه هایی است که از ام ابیها مانده نفسی سرد نشد آتش این غم هرگز داغ این واقعه در سینه ی دریا مانده اسم آب آمد و آمد به لبانم ناگاه به فدای لب خشک تو ابا عبدالله شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
نگذار تنهايش در اين غربت پيمبر را بانو ببين حال دل بي تاب همسر را با خود ببر بيرون از اين شِعب پُر از سختي خاتون مكّه , همرهت خاتون محشر را @hosenih داريم مي سوزيم با غمناله ي زهرات داريم مي گِرييم اين ساعات آخر را شمع سحر هاي نبي سوسو نزن اينطور اشكت درآورده ست اشك چشم دختر را پيش محمّد سفره ي غم پهن خواهد شد فردا كه جمعش ميكند از خانه بستر را تو مي روي از اين در اما چند سال بعد بر پهلوي زهرات مي كوبند آن در را نگذاشتي دست محمّد را ببندند،آه اين قوم مي بندند امّا دست حيدر را پهلوي تو در عرش حتماً درد ميگيرد روزي كه پايي بشكند پهلوي كوثر را @hosenih تا شوكتت را بر خلايق رو كند خالق مي آفريند بالغرض ، صحراي محشر را فرداي محشر بر سر دست تو مي آرند شش ماهه اي ،نُه ماه كوچك تر از اصغر را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
افتخار دین و آیین را اگر می شد سرود شعر اول از خدیجه لب به گفتن می گشود ای که بر شأن بلندت کوه ها زانو زدند وی که بر خاک قدمهایت فلک دارد سجود @hosenih تو که هستی که شدی همراه ختم الانبیا در نزول وحی یا در جاده قوس صعود حق تعالی گر که احمد را ستایش کرده است تو که هستی که مقامت را محمد می ستود از مقامات تو بس که مادر زهرا شدی غیر تو بانو کسی شایسته کوثر نبود اولین فردی که هرچه داشته بخشیده است جود تو شد مبدا تاریخی هجری جود هر شب از چادر نمازت رنگ و بوی نور داشت هر سحر با دیدن تو بخت خود را می گشود آبرو جبریل از آب وضویت می‌گرفت در پی این بحر می شد هر چه اقیانوس رود با چنین شان و مقامی در زمان احتضار غیر زهرای سه ساله کس به بالینت نبود بی کفن بودی عبای همسرت را خواستی آه پیغمبر زدل برخاست تا رب ودود ناگهان از سوی حق بر دست های جبرئیل پنج پیراهن برای پنج تن آمد فرود پنجمین پیراهن این پنج تن شد قسمتت بر تو سهمش را حسین از عرش حق هدیه نمود فاطمه که دید می ماند حسینش بی کفن بافت پیراهن برای یوسفش یاس کبود بافت تا عریان نماند بین صحرای بلا بافتش با اشک تار و بافتش با آه پود از حریر کهنه ای آن پیراهن را بافت تا وقت غارت در نیاید از تنش اما چه سود وقت غارت گشت یک لشگر به آن گودال ریخت یک نفر با خود زره را برد و یک نامرد خود بر سر پیراهن کهنه نزاعی در گرفت می کشیدند از تنش از هر طرف قوم جهود @hosenih پاره پاره گشت و آمد از تنش آخر برون ماند عریان یوسف و آن جامه را گرگی ربود رفت غارت ماند یک انگشتر و یک ساربان ختم غارت شد به خاتم... خنجری آمد فرود... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
رسولی که دو دستان خدا در آستین باشد یقینا همسرش باید یکی از بهترین باشد نه ‌ام‌المؤمنین‌باید ‌که مردش غیر ‌آن باشد نه‌ختم‌المرسلین‌باید ‌زنش‌هم ‌غیر این‌باشد @hosenih زنی‌که تاروپودش‌را همه ‌خرج نبی کرده... سزاوار است دامادش امیرالمؤمنین باشد برای‌ شأن این بانو چه بهتر میتوانم‌ گفت... که‌هست‌انگشترش‌احمد،که‌زهرایش‌نگین‌باشد همان‌که ساره و حوّا ،کنیز دخترش هستند زنی‌که مریم عذرا برایش‌ خوشه‌چین‌باشد نه ام المؤمنین هرگز نشاید گفت بر هر زن اگر چه با رسولان ِ مسـدّد هم نشـین باشد مگرصاحب‌ندارد‌دین‌‌،مگرکه‌هست‌غیراز‌این که‌هرکس می‌رسد از راه‌ام المومنین‌باشد؟ @hosenih به آن زن باید ام المؤمنین گوییم در عالم که‌حیدر مادرش گفته،که زهرا آفرین باشد ندارد گرچه اولادی از آن زن که نباید هم ... سزاوارست ‌پیغمبر‌که با‌ او نقطه‌چین‌باشید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
مسندنشین عالم بالا خدیجه فخر قریش و همدم طاها خدیجه ام الائمه مادر زهرا خدیجه مادربزرگ زینب کبرا خدیجه اسلام ما مدیون اسلام خدیجه است هرجا علی گفتیم پیغام خدیجه است با جان و با دل جور دلبر را کشیده با شانه اش بار پیمبر را کشیده با چشم گریان، آب کوثر را کشیده با نور ایمان، نور حیدر را کشیده آنگونه که تسبیح با نخ سودمند است دین خدا هم با خدیجه سربلند است @hosenih او که همان اول به داد غم رسیده وقت گدایی یادش افتادم، رسیده از برکت او خرجی ما هم رسیده با نیت خیرش به ما پرچم رسیده بر دین و دینداری خود پابندمان کرد از مال خود بخشید و ثروتمندمان کرد تحریم کردند از شقاوت مرد او را دیدند نزدیکان بی بی طرد او را هی مسخره کردند آه سرد او را مردم نفهمیدند اصلاً درد او را آن بانوئی که کنیه، ام المومنین داشت مثل امیرالمومنینش درد دین داشت صدیقه شد زهرا پس از مادر که رفته همدرد مولا بوده پشت در که رفته حتماً علی را دیده بی لشکر که رفته چون شوهرش حیدر شده حیدر، که رفته انداختند او را کنار در که میسوخت میسوخت او هم با علی، حیدر که میسوخت او را زدند آنجا که با غم خو بگیرد نگذاشتند آئینهء ما رو بگیرد فرصت نشد که دست بر به پهلو بگیرد یا راه آتش را به سمت مو بگیرد وقتی صدای رنج مادرها زیاد است یعنی مصیبت های دخترها زیاد است ای وای از غم، از پر آتش گرفته از ماجرای دختر آتش گرفته از غصهء موی سر آتش گرفته زینب کجا و معجر آتش گرفته روی کلام او به آقای نجف بود با خولی و شمر و سنان دیگر طرف بود @hosenih ای وای از آن شب، از شب درد و بلاها گم شد میان سم مرکبها صداها آتش گرفته دامن ناموس طاها می رفت زینب در پی طفلان کجاها او که عزا هم داشت از داغ برادر می زد به قلب شعله ها مانند مادر می سوخت خیمه، آه زینب سوخت از درد چشم کسی این صحنه را طاقت نیاورد بازادهء زهرا ببین دنیا چه ها کرد سر از تنور خانهء خولی درآورد باید به پای غصه هایش مُرد امشب با دست بسته تا کجاها رفت زینب! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
‍ ‍ ❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ رَسُولِ اللَّهَِ... 🔹 بار خود را بسته ام پس پرکشیدن راحت‌ است بال و پر در پیش پیغمبر کشیدن راحت است یک لباست را تنم کن بازهم تب کرده ام داغ را درجامه ی دلبر کشیدن راحت است تا سحر پیشم بمان قرآن بخوان بالاسرم باتو دست از زندگی دیگر کشیدن راحت است هرچه وسعم بود را دادم که با این انقطاع روح را از قالب پیکر کشیدن راحت است دخترم را بیشتر دربین آغوشت بگیر پیش بابا ناز یک دختر کشیدن راحت است هی سفارش کن به مردم حرمتش را نشکنند خط غم بر سوره ی کوثر کشیدن راحت است هی سفارش کن که باهیزم نیاید هیچکس  بارداری را به پشت در کشیدن راحت است ترس آن دارم که دستش با قلافی بشکند زن نباشد گردن شوهر کشیدن راحت است غصه ی بعدی من روز دهم درکربلاست در ته گودال غم خنجر کشیدن راحت است قافله بی قافله سالار و زنها درفرار سرکه روی نیزه شد معجر کشیدن راحت است بی ابالفضل و علی اکبر برای شمر و زجر درخیام آل حیدر سر کشیدن راحت است سیدپوریا هاشمی سلام الله
🥀حضرت_خدیجه سلام 🥀 رفتی و مثل من آزار ندیدی مادر غربت و بی کسی یار ندیدی مادر مردم کافر این شهر به تو بد کردند بدتر از مشرک و کفار ندیدی مادر مثل من خانه و کاشانه ات آتش نزدند مثل من سُرخی مسمار ندیدی مادر بین یک مشت عدو دست به گردن بسته شوهرت را تو گرفتار ندیدی مادر طعنه و زخم زبان گرچه شنیدی اما تو فشار در و دیوار ندیدی مادر روز آخر که رخ فاطمه ات را دیدی جای یک پنجه به رخسار ندیدی مادر ....... زبانحال حضرت زینب با مادر سینه و پهلو و دست تو شکستند ولی تو دگر مجلس اغیار ندیدی مادر روضه های من و تو مثل هم استند ولی کوچه دیدی تو و بازار ندیدی مادر ✍عبدالحسین میرزایی
‍ ‍ ❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ رَسُولِ اللَّهَِ... 🔹 عشق معنایش محمد در میان انبیاست لایق عشقش عروسی از تبار کبریاست رکن آیین خدا در شوره زار غصه هاست مادر محبوبه ی حق ذوالفقار مصطفی ست عشق با مهر و وفایش تا ابد معنا شده تشنه ی یک جرعه جامش حضرت دریا شده یاد او از هر دلی طوفان غم را برده است قطره ای از فضل او را اُم عیسی برده است موجی از آرامشش را روح دریا برده است عطری از گیسوی او را باغ طوبا برده است عصمت کبرای رب العالمین را مادر است غیر زهرا دخترش از ماسوا بالاتر است بسته بر پای دل من عشق او زنجیرها ذکر او در عرش اعلا برتر از تکبیرها وصف او هرگز نگنجد در دل تفسیرها عصمت از آیینه ی قلبش شده تکثیرها رشته ای از چادر او دستگیر محشر است او همان خیر کثیر و آیه های کوثر است ذره خورشید جهان آرا شود با لطف او کعبه در هر صبح و شب کرده ست با او گفتگو حضرت باران نبرده اسم او را بی وضو خاک پایش داده بر عرش معلا آبرو پای شاعر لنگ و شعرم سر به زیر از روی او توبه کردم توبه کردم توبه کردم سوی او سجاد احمدیان سلام الله علیها سلام الله
✅رحلت شهادت گونه ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها 🔻استاد سيدرضا مؤيد ای رسول خدای را همدم! در حریم رسالتش مَحرم اولین زن تویی که قامت بست در نماز پیمبر خاتم شوهرت کیست؟ بهتر از عیسی دخترت کیست؟ برتر از مریم دامنت جای زهرة الزّهرا که بود نور نیّر اعظم... بُد ز تیغ علی و ثروت تو که شد این گونه کاخ دین، محکم یار احمد شدی که تا نشود یک سر موی، از سر او کم زخم پاهای سنگ خوردۀ او یافت از دست لطف تو، مرحم عاشق بردباری‌ات همه جا شاهد جان‌فشانی‌ات همه دم سر بلند از شهامت تو صفا اشک ریز از مصائبت زمزم به علی و محمّد و زهرا اشفعی یا خدیجةالکبری خیمۀ عشق را عمود تویی صفت مهر را نُمود تویی در کنار تمامی رحمت مظهری بر تمام جود تویی... اولین زن که از زبان رسول سخن وحی را شنود تویی اولین زن که با رسول خدا به رکوع آمد و سجود تویی با سلام پیمبری به رُخش اولین کس که در گشود تویی آن‌که با جبرئیل در هر وحی آمدش از خدا درود تویی... آن‌که در خانه بود و یک دم هم غافل از رهبرش نبود تویی باغبانی که شد گل یاسش بین دیوار و در کبود تویی به علی و محمّد و زهرا اشفعی یا خدیجةالکبری ای خریدار جان پیغمبر همسر مهربان پیغمبر احترامی نداشت چون تو کسی در میان زنان پیغمبر در حیات و ممات تو نفتاد نام تو از زبان پیغمبر... ای چراغ همیشۀ تاریخ! در صف دودمان پیغمبر به وجود تو افتخار کند همه جا خاندان پیغمبر هستی خویش را فدا کردی در ره آرمان پیغمبر سر زد از مشرق گریبانت کوثر جاودان پیغمبر تا نهم بار دیگر، ای مادر! جبهه بر آستان پیغمبر به علی و محمّد و زهرا اشفعی یا خدیجةالکبری
✅ زمینه حضرت خدیجه سلام الله علیها 🔻 کاری از سجاد محمدی 1️⃣ بند اول اي تكيه گاه و جان محمد شونه به شونه همراه احمد مرهون لطفت كون و مكانِ عرض سلامم بر نور سرمد اگه نبودي نبود اين همه ، عطر نماز و دعا نبودي نبود دين حق ، اي روح قالو بلي يا ام المومنين اي مادر سيده نسا العالمين يا ام المونين اي بهترين الگوي زنها روي زمين يا ام المونين 2️⃣ بند دوم نور خدا و نور پيمبر يار رسولي همراه حيدر اي چشمه ي حق اي چشمه ي شور از تو گرفته سرچشمه كوثر دار و ندارت فدا شد برا ، احياِ دين خدا كريمي برازندته ، اسمِ تو مشكل گشا يا ام المومنين دست منو دامان پر مهرت اين شبا يا ام المومنين كاش با دعاي تو بريم بازم كربلا يا ام المومنين 3️⃣ بند سوم بازم گداي ، هر روزه اومد دلتنگم آقا ، دلتنگ گنبد خواب زيارت ، دنياي من شد كشته منو اين ، دوري ممتد اخه بگو كِي ميام كربلا ، خيلي خرابم آقا بگو كِي ميام پيش تو ، ارباب با سينه زنا دلم تنگه توئه تنگه اذون نيمه شبهاي كربلا دلم تنگه توئه باز مارو دعوت كن يه شب ارباب با وفا دلم تنگه توئه عليها السلام سجادمحمدی