eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش که در اطاعت جانان، گذشت از جانش به آن غریب‌ترین سربه‌دار وادی عشق به «مسلم بن عقیل» و دو نور چشمانش به عزم شب شکن و همّت علی‌وارش به صبر و قوّت قلب و شکوهِ ایمانش... میان معرکه، چون کوه محکم و نستوه ستاده در بَرِ اهریمنان به کف جانش تمام شهر پر از دشمن است و می‌بارد نفاق و فتنه ز بارو و بام و ایوانش در آستان مُحرّم، به خاک و خون غلتید منای کوفه ببینید و عید قربانش طلایه‌دار بزرگ قیام عاشورا فدای نهضت سرخِ حسین شد، جانش 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
طلوع کرده شفق در نگاه شعله‌ورت اسیر چشم تو باران، نسیم در به درت تو از کدام لبِ تشنه قصه می‌خوانی؟ که رودهای جهان گشته‌اند همسفرت چه بر تو رفت در آن لحظه‌ای که فهمیدی از آب و رنگ خیانت پُر است دور و برت... چه داغ‌ها که دلت را پر از شرر کردند چه زخم‌های عمیقی که مانده بر جگرت نه آسمان که شبی بی‌ستاره و تاریک که تکه ابر سیاهی‌ست در نگاه ترت تو را چنان که تویی هیچ‌کس نخواهد بود اگر جدا شود از تن هزار بار سرت 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
از کعبه رو به کرببلا می‌کند حسین وآنجا دوباره کعبه بنا می‌کند حسین ـ گر ساخته است خانه‌اى از سنگ و گل، خلیل آن جا بنا ز خون خدا می‌کند حسین ـ روزى که حاجیان به حرم روى می‌نهند پشت از حریم کعبه چرا می‌کند؟ حسین ـ آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل اتمام آن به دشت بلا می‌کند حسین ـ آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است فریاد معرفت همه جا می‌کند حسین ـ آنجا اگر که فرصت قربانیاش نبود اینجا هر آن چه هست، فدا می‌کند حسین ـ آنجا که سعى بین صفا در دویدن است این جا به قتلگاه، صفا می‌کند حسین ـ آنجا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان اینجا ز خون خویش حنا می‌کند حسین ـ وقتى به خیمه‌گاه رود از پى وداع اینجا دوباره حجّ نسا می‌کند حسین ـ بعد از هزار سال به همراه حاجیان هر سال رو به سوى منا می‌کند حسین ـ از چار سوى کعبه ز گل‌دسته‌ها هنوز هر صبح و ظهر و شام ندا می‌کند حسین ـ بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى با سوز دل هنوز دعا می‌کند حسین ـ سر داده است و حکم شفاعت گرفته است بر وعدهاى که داده، وفا می‌کند حسین ـ در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست گاهى نگاه سوى گدا می‌کند حسین هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری روزی مهم در تاریخ اسلام است چرا که در این روز امام حسین(ع) پس از انجام اعمال عمره مکه را بسوی عراق ترک کردند و قیام حسینی آغاز شد. 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
پایش امضا زدند خیلی زود نامه را تا زدند خیلی زود نامه را تا نکرده در واقع کوفیان جا زدند خیلی زود آستین های قتل مهمان را ظهر بالا زدند خیلی زود دیر نارو به فکرشان آمد دیر… اما زدند خیلی زود اول عازم شدند خیلی زود بعد نادم شدند خیلی زود باغ داران کوفه هم آن شب سکّه لازم شدند خیلی زود مثل قاضی شُریح, مثل شمر همه عالِم شدند خیلی زود همه ی دارها خریدارِ سرِ مسلم شدند خیلی زود پس پریشان شدند خیلی زود بس پشیمان شدند خیلی زود پیش هفتاد و دو نفر کافر پس مسلمان شدند خیلی زود نامه داران کوفه ظهرِ دهم نیزه داران شدند خیلی زود قاریان وای باعث قتلِ خود قرآن شدند خیلی زود اسب, خونْ یال, رفت خیلی دیر با پر و بال رفت خیلی دیر شمر آماده گشت خیلی زود توی گودال رفت خیلی دیر با حساب دو ساعت و اندی زینب از حال رفت خیلی دیر درخودش گیر کرد خیلی دیر کوفه تغییر کرد خیلی دیر حلق اصغر بدون شک از آب تیر را سیر کرد خیلی دیر با حساب رقیه, داغ حسین عمه را پیر کرد خیلی دیر وَ عمو زود رفت خیلی زود وَ عمو دیر کرد خیلی دیر آفتاب سر حسین تو را نیزه تفسیر کرد خیلی دیر 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
# مرثیه جانسوز حضرت مسلم (ع) درشهر کوفه رسم این مردم عجیب است مهمانشان مسلم چقدر اینجا غریب است این مردمِ نامرد ، در خانه نشستند بر روی مسلم ، خانه و کاشانه بستند این شهر ، شهرکوفه ، شهر بی وفایی است خاصیت و اخلاق آنها بی حیایی است اینجا کسی با او سرِ یاری ندارد آواره گشته چون که غمخواری ندارد هر خانه ای که در زده بسته به رویش اندوه و غُصه عُقده گشته در گلویش در زیر لب حرفی ز سوز و درد دارد آقا نیا ، کوفه مَرامی سرد دارد آقا نیا ، چشم انتظار تو کسی نیست جُز تیر و نیزه ، بیقرار تو کسی نیست آقا ز کینه سینه را لبریز کردند خنجر برای حنجر تو تیز کردند آقا نیا دائم گل پرپر ببینی عباس و قاسم ، اکبر و اصغر ببینی مولا از آنجا مُسلمت را کن نظاره در کوچه ها گشته تن من پاره پاره آقا ببین بر من نمانده راه چاره چون قتلگاه من شده دارالاماره
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 روز ازل خدا نوشت قشنگ با آب طلا نوشت هرکی علی رو دوست داره یه راست بیاد بره بهشت ٢ راز خدا، شده بر ملا، علی اومده، به دنیا چه خبره، خونه ی خدا، علی اومده، به دنیا آسمون مکه پر ستاره/ شبای رجب واله و بی قراره سه شب و روز تو خونه ی خدا بود/ ببین چه سر و سری با خدا داره نگاه کنید فاطمه ی بنت اسد دیوار و می شکافه با یه حیدر مدد هو علی حیدر هو علی حیدر مدد(٢) ای مظهر صفا علی تجسم خدا علی همیشه بازی می کنه اسم تو با لبا علی ٢ کف بزنید، به سلامتی، شب شادی و سروره به کوری، دشمن تو و، چش هر کسی که شوره خدا نوشته روی دیوار/ خونه که امشب مهمون ویژه داره تو شب بزم خدا پرستا/ جایی واسه بتها نمی مونه آره هرکی که باشه راه جنون رو بلد دیوار و میشکافه با یه حیدر مدد هو علی حیدر هو علی حیدر مدد(٢) امشب جنون مستحبه هر کی بمونه عقبه شهید ماه رمضون مولود ماه رجبه ٢ یه یمن تو، خود صابخونه، داره مهمونی، می گیره ولیمه شم، پر و پیمونه، داره مهمونی، می گیره علی ضربان دلمه آره/ علی صاحب شمشیر ذوالفقاره سر به سر تو هیچ/کی نمی ذاره/ العاقل یکفی بالاشاره مرید مولا حتی به زیر لحد زمین رو می شکافه با یه حیدر مدد هو علی حیدر هو علی حیدر مدد(٢) شاعر : مظاهر کثیری نژاد امیرالمومنین (ع) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 راه، دور و بار، سنگین و گناهم بی شمار من که می دانم بدم دیگر تو بر رویم نیار تا نیفتم تا نسوزم در شرار خشم تو ابر رحمت بر سر این بنده عاصی ببار باورم هرگز نمی آید به ذات اقدست مهربانی چون تو عبدش را بسوزاند به نار کی به رویش در ببندی کی رهایش می کنی بنده ای را که ندارد جز درت راه فرار؟ هم ز لطفت هم ز عفوت هم ز جرمم هم ز خویش شرمسارم شرمسارم شرمسارم شرمسار باورم هرگز نمی آید که مأیوسش کنی بنده ای را که بود بر رحمتت امیدوار از تو در عمرم نکردم لحظه ای قطع امید گرچه دارم جرم در پرونده خود بی شمار گرچه می دانم مرا می بخشی از لطف و کرم می سزد تا باز، گریم از خجالت زارزار پرده پوشی کردی از جرمم به دست رحمتت گرچه می کردم گناه خویشتن را آشکار چشم «میثم» هم چنان باشد به عفو رحمتت گر بری سوی بهشتش یا بسوزانی به نار مناجات با خدا مناجات 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شکر حق روز ازل در دل تو جا شده ام رودم و در پی تو راهی دریا شده ام تو من و من تو شدم بس که تو را میخواهم گم شدم در خود و در کوی تو پیدا شده ام عشق را بر سر خوان تو به من بخشیدند مثل باران گنهم را همه شب می شوید اشک عشقت که ز دشت دل من میروید این اذانی که موذن بدهد در عالم بر سر ماذنه ها مدح تو را می گوید در طواف سر تو شمس و قمر چرخیدند نفسم سرد شده از دم تو دم خواهم اشک من خشک شده چشمه ی زمزم خواهم سینه ای تنگ و دلی سنگ مرا لایق نیست عاشقم سوز دل و جامه ی ماتم خواهم در ترازوی تو اعمال مرا سنجیدند چشمه ی آب بقا ، گور صعالیک کجا؟ سوره ی شمش کجا ، دخمه ی تاریک کجا؟ باز در همهمه ی کوچه گرفتار کسیست وسعت عرش خدا ، کوچه ی باریک کجا؟ دل من را به غمت شکر خدا پیچیدند سجاد احمدیان امام هادی (ع) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 علی علی ذکر لبهامه علی علی دین و دنیامه خداروشکر میکنم از اینکه علی علی سرورو مولامه قبله ی دلم به سمت ایوون نجفه دل هرعاشقی مستو حیرون نجفه میشه ازحال کسی که اومده خوب فهمید که یه جورخیلی خاص مجنون نجفه علی ای سامون علی ای درمون آقا از لطفت همیشه هستم ممنون با عشقت ساختم همه دنیامو میباره از چشمام دوباره بارون علی مولا حیدر -- علی علی مظهر سخاوته علی علی معدن کرامته شدی توصاحب تیغ ذولفقار علی علی بهترین عدالته مادر گفته همیشه بگو یا علی مدد هیچ موقع نمیزنه به سینه تودست رد دل من پر میزنه سمت حوالی نجف خیلی دوستدارم آقا نمیدونی تاچه حد به تو وابستم ازعشقت مستم علی ای آرامش نوای خستم خدا میدونه تاوقتی زندم به پای این عشق و ولایت هستم علی مولا حیدر -- علی علی اقیانوس کرم علی علی دعوتم کن به حرم برای من پدری کردی آقا علی علی سایه روی سرم با ولایت علی دنیا زیر پای منه کوری چشم حسودا علی مولای منه آخرش یه روزی تواین مسیر حق میمیرم یا علی ذکر شیرین روز و شبهای منه دل و دلدارم ازعشق سرشارم آقا بی حدو اندازه تورو دوستدارم ازعشقت مولا یه دم میخونم همیشه هستی ماه شبای تارم علی مولا حیدر امام علی ع غدیری ام شاعر مجید آقاجانی امیرالمومنین (ع) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 علی معنای هستی در ضمیر عشق و ایمان است علی تنها امیر بی بدیل جنگ و میدان است اگر خواهم که او را رب بخوانم هیچ باکی نیست که ایشان در حقیقت جلوه ایی از حی سبحان است کمال محض را با چشم خود در نام او دیدیم همین عین علی فهرستی از آیات قرآن است سرآپای وجودش نور مطلق بود در عالم ز نورش پرتوی هم در کف موسی بن عمران است ثواب طوف قبرش بر زبان ما نمی چرخد فضیلتهای زوار علی از بس فراوان است انیس دردهایش چاه نخلستان شده ؛آری که اشک غربتش جاری همیشه عین باران است علی لقمان ؛علی دخان ؛ علی آیات واعدنا علی حجر و علی حج و علی تفسیر عمران است اگر کوثر بنام دختر خیرالبشر باشد بیا بنگر که حیدر در حقیقت شرح انسان است اگر خواهی که او را در مسیر نور حق بینی تمام دهر هیچ اند و علی خود چون هزاران است چنان با غمزه ی چشمان مستش میدهد دستور که عمارش به شوق دادن سر تحت فرمان است تمام معجزات نام او را در حلب دیدم که ذکر یا علی حیدر مدد ذکر شهیدان است شاعر: اصغر اعرابی امیرالمومنین (ع) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شبها تو کوچه هاي سرد کوفه تنها ميگيرده تنها مرد کوفه ميزاره از غم سر روي ديوار باچشمهايي که غم ميبارن ميگه حسين جان - ميا به کوفه که کوفيا حيا ندارن اون کسايي که با تو بودن - حرفهاشون همه يه سرابه نامه هاشون هم پر از دورغه آسمونشون بي ستاره است - دستهاشون همه پره سنگه نيزه سازياشونم شلوغه حسين ميا به کوفه ميا به کوفه ميا به کوفه حضرت مسلم (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
ی آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت.. نام من را بین مهمان های تو آخر نوشت دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت جای نان میخواستم قدری تماشایش کنم حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد قصه ام را تا ابد در خانه ی دلبر نوشت @hosenih به من بی آبرو چه آبرویی داده است! من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت دست من را داد در دست علی مرتضی بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد سرنوشتم را خداوند علی از سر نوشت آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت کل دارایی من این است عشقم به حسین.. بین ثروتمند ها اسم مرا مادر نوشت چشم وا کردم که دیدم ناگهان در هیاتم دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت از همانموقع  چه کیفی میکنم من با حسین! شرح آن‌ را باید از امروز تا محشر نوشت @hosenih کربلا غوغاست امروز، آه من جا مانده ام فطرست‌ را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت ** ای فدای اسم شیرینت حسین جان کز ازل.. حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت نیزه ها روی تنت یکجور رفته کج شده مزد هل من ناصرت را با سنان لشکر نوشت شمر روی سینه ات مشغول ذبحت بود آه.. قاتلت را مقتل اما غصه ی معجر نوشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امروز به کوی تو گرفتار زیاد است مثل من شرمنده گنه کار زیاد است اما کرم توست که بسیار زیاد است بخشندگیت حضرت ستار زیاد است درکوی وفا شاه و گدا فرق ندارند وقتی کرم تو فقرا فرق ندارند خواندی تو دگر بار به کویت همگان را هرکس که به سرمایه ی خود دیده زیان را یا داده زکف فرصت ماه رمضان را با خویش بیارد دل و جان نگران را گفتی که گناه دل پُر آه ببخشی امروز به اندازه ی یک ماه ببخشی بعد از رمضان رشته ی خود با تو بریدم من هر چه کشیدم فقط از خویش کشیدم روز عرفه آمد و شد تازه امیدم آغوش گشودی و به سوی تو دویدم من آمده ام باز توانم بده امروز اصلا تو بیا ، راه نشانم بده امروز با فضّت بر حاصل من بار ندارد این بار به غیر از تو خریدار ندارد این بنده خودش آمده پس جار ندارد اصلا زمین خورده که آزار ندارد برآنکه زمین خورده جفا را نپسندند رفتم همه جا جز تو گدا را نپسندند حالا که من افتاده ام از نام و نشانها حالا که نشستم ز فراقت به فغانها مگذار بیفتد سخنم روی زبانها مگذار شود فاش زمن راز نهان ها من آبرویم در خطر افتاده نظر کن حالا که گدا پشت در افتاده نظر کن هر چند ندیدم ز دعایم اثراتی نه حال بکاء دارم و نه حال صلاتی من را برسانید به یار عرفاتی جز عشق حسین نیست مرا راه نجاتی شرمنده کند باز مرا از کرم خود ما را به سلامی ببرد در حرم خود اِنقدر نگو از لب و دندان گل افشان اِنقدر نده شرح به گیسوی پریشان خواهر شده از لحن دعای تو هراسان برگرد مدینه مرو کوفه حسین جان ترسم که کسی بشکند آیینه ات آقا یا آنکه نشیند بروی سینه ات آقا گفتم عرفه فرصت دیدار مهیاست هرساعت این روز خبردار ز آقاست خوش آنکه دلش هم نفس یوسف زهراست اما همه ی عشق فقط روضه ی سقاست در روضه ی او عطر گل یاس بیاید خود گفته که در روضه ی عباس بیاید
چه خوب شد عرفه دلبرم صدایم کرد خدا به خاطر ارباب این عطایـــم کرد به دامن جبل الرحمه پا به پای حبیـب به آستان رفیع دعا رهایـــــــم کرد چه فرصتی که به همراه کاروان حسین مسافر سفر دشت نینوایــــــــم کرد زسعی مروه و سعی صفا عــــبورم داد به طواف حج حقیقی دل آشنایـم کرد چه منتی که در این روز معرفت،اربـاب به خوان نعمت العفو خود گدایــم کرد منی که هیچ نبودم به شی مذکــوری به حب فاطمه شایسته ثنایم کـــــرد ز گریه حوله احرام دلبرم خیس اسـت صدای ناله ارباب مبتلایم کـــــــرد همه به حال دعای حسین می گـریند نوای یاربِ زینب پر از نوایــــم کرد به دیده اشک مناجات کئکان زیباست زگاهواره خود کودکی ندایم کــــــرد علی اکبر و طعم فراز های دعـــــــا به شیوه های دعا خواندن آشنایم کرد به اشک چشم علمدار کاروان سوگــند حسین بود که دلداده خدایم کـــــرد همان حسین که با جلوه کرامت خــود کرم نمود و صدا سوی خیمه هایم کرد بدون اذن خودش کربلا نمی آیـــــم ز درد با که بگویم که کربلایم کـــرد خوشم از آنکه بگویم به دوستان شهید حسین عاقبت از عشق خود فنایم کرد @marsieha
گل، فزون است، ولی آن گل، بی‌خار کجاست؟ خیمه بسیار بوَد، خیمۀ دلدار کجاست؟ دل آوارۀ من، خانه به دوشِ یار است ای حرم با من دلخسته بگو، یار کجاست؟ عرفات و جبل الرّحمه، بگویید به من کعبۀ روح مرا وعدۀ دیدار کجاست؟ شب، شب مشعر و چشم همگان بیدار است جگرم خون شده، یارب!دل بیدار کجاست؟ یوسف فاطمه!بازار تو، گرم است ولی آنکه ما را ببرَد بر سر بازار کجاست؟ تا بیاییم سر راه تو با گوهر اشک سینۀ سوخته کو؟ چشم گهربار کجاست؟ حاجیان در عرفاتند و ز هم می‌پرسند حاجی فاطمه کو؟ رهبر احرار، کجاست؟ ای جوانان مدینه!ز شما می‌پرسم که علی اکبر و عباس علمدار کجاست؟ نه رباب و نه ز گهوارۀ اصغر، خبر است طفلِ شیرِ حرم حیدر کرار کجاست؟ «میثم»از کثرت عصیان چه هراست، بشنو عفو، فریاد برآرد که گنهکار کجاست؟
enc_16315182283265215178271.mp3
5.33M
❣﷽❣ ▪️ ▪️ این خیمه به اون خیمه این روضه به اون روضه کار روضه خون روضه است منم گریه السلام علی شهید کرببلا مرمل بالدماء قاری سرنیزه ها السلام علی کشته غرق به خون وقتی اومد ساربون شد مادرت روضه خون آه یما یما قتلوک عطشانا آه یما یما ذبحوک عریانا ▪️صلی الله علی المظلوم علی المظلوم ▪️صلی الله علی العطشان علی العطشان 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_408276262558114055.mp3
3.05M
حاج هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله                                        ايــن قافله تــــا کربلا ديگــر نـــدارد فاصله   از کعبه گِـــل آمده، تـــا کعبه دل می رود اين کاروان غم فزا، منزل به منزل می رود يک زن ميان محملی، بر ناقه در تاب و تب است عبـاس و اکبــر دور او، ايـن زن خدا يا زينب است هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله ايــن قافله تــــا کربلا ديگــر نـــدارد فاصله لحظه به لحظه می شود درد و غمش در دل فزون گويـد حسينش زيــر لـب انّا اليه راجعون نجمه نمی گيـــرد نگــاه از روی ماه قاسمش با اشک حسرت ميزند شانه به موی قاسمش هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله ايــن قافله تــــا کربلا ديگــر نـــدارد فاصله در مهد آغوش رباب، رفته علی اصغر به خواب بوسد گلـــوی نــاز او، امّــا دلــش در اضطراب وقتی رقيه پــرده محمل بـه بالا می برد دل می برد از قافله چون نام بابا می برد 🕋〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @majmaozakerine
ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین چشمه ی آب حیاتی لک لبیک حسین ز ازل بندگیم نوکری خانه ی توست حقاً ارباب صفاتی لک لبیک حسین بین طوفان گنه غرق شدم کاری کن ای که کشتی نجاتی لک لبیک حسین کاش سر تا به قدم گریه شوم آب شوم تو قتیل العبراتی لک لبیک حسین باز از قافله کرب و بلا جا ماندم کن عطا برگ براتی لک لبیک حسین
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. 🔷 ای کاش یک ثانیه با ما همنشین باشی سخت است عمری این چنین تنهاترین باشی خاک دلم تسخیرِ بیگانه نخواهد شد ای دوست وقتی صاحب این سرزمین باشی شب،نور تو در کوچه های شهر جاری شد تا مثل فانوسی برای اهل ِ دین باشی دست خدا ترجیح داده دستِ کم اینبار تا دست فتنه رو شود،در آستین باشی خیلی به چشمان علی‌وار تو می آید در مسجد سهله امیرالمومنین باشی دنیا رکابش را هزاران سال صیقل داد تا شاید این جمعه رکابش را نگین باشی زهرا برای غربتت بارید از آن دم که فهمید تو باید غریبِ‌آخرین باشی ای کاش ما هم مهزیارت می شدیم آقا وقتی میان شیعه گرمِ دست‌چین باشی با درد و با اندوه و با گریه عجین باشم با درد و با اندوه و با گریه عجین باشی تا کی قرار است از فراقت این چنین باشم؟ تا کی قرار است از صبوری این چنین باشی؟ خیلی دلم می خواهد آقا وقت جان دادن آن لحظه ها،آن لحظه های واپسین،باشی اشکِ منِ بی معرفت خشکیده..،باید هم تو همچنان دلواپس هَل مِن مُعین باشی بار گناهان منِ نامرد باعث شد تا جای من پیش خدا تو شرمگین باشی پای برهنه،کربلا،با تو،چه می چسبد خیلی دلم میخواست با من اربعین،باشی برگرد،روضه،روضه ی سقاست،پس برگرد تا روضه‌گردانِ یلِ ام البنین باشی با آن عمود سهمگینی که به فرق‌ات خورد باید علمدار این چنین نقش زمین باشی زینب صدا زد:پاشو خوش‌غیرت،سنان آمد تنها تو باید سدِّ راهِ این لعین باشی بردیا محمدی فراق امامـزمان علیه السلام
کنار بیت خدایی به یاد ماهم باش به مروه یا به صفایی به یاد ماهم باش در استلام حجر نیز یادی از ما کن همین که گرم دعایی به یاد ماهم باش چو دور کعبه طواف آوری به کعبه قسم تو کعبۀ دل مایی به یاد ماهم باش به ما که رو نگشودی ، به ما نگاهی کن ز ما اگر که جدایی به یاد ما هم باش کنار زمزم اگر یاد کام خشک حسین نظر به آب نمایی به یاد ماهم باش کنار حجر همان لحظه ای که اشک فشان به سید الشهدایی به یاد ماهم باش دمی که از در باب السلام اشک فشان به سوی بیت می آیی به یاد ماهم باش کنار قبر رسول خدا کنار بقیع مقیم کرب و بلایی به یاد ماهم باش مقیم شهر نجف کاظمین سامرا کنار قبر رضایی به یاد ماهم باش چنان که گرم دعایی به ما دعایی کن همین که یاد خدایی به یاد ماهم باش
گل، فزون است، ولی آن گل، بی‌خار کجاست؟ خیمه بسیار بوَد، خیمۀ دلدار کجاست؟ دل آوارۀ من، خانه به دوشِ یار است ای حرم با من دلخسته بگو، یار کجاست؟ عرفات و جبل الرّحمه، بگویید به من کعبۀ روح مرا وعدۀ دیدار کجاست؟ شب، شب مشعر و چشم همگان بیدار است جگرم خون شده، یارب!دل بیدار کجاست؟ یوسف فاطمه!بازار تو، گرم است ولی آنکه ما را ببرَد بر سر بازار کجاست؟ تا بیاییم سر راه تو با گوهر اشک سینۀ سوخته کو؟ چشم گهربار کجاست؟ حاجیان در عرفاتند و ز هم می‌پرسند حاجی فاطمه کو؟ رهبر احرار، کجاست؟ ای جوانان مدینه!ز شما می‌پرسم که علی اکبر و عباس علمدار کجاست؟ نه رباب و نه ز گهوارۀ اصغر، خبر است طفلِ شیرِ حرم حیدر کرار کجاست؟ «میثم»از کثرت عصیان چه هراست، بشنو عفو، فریاد برآرد که گنهکار کجاست؟
دارد زمان توبه ما دیر می شود بی توبه هم زمانه چه دلگیر می شود  دارد دگر یواش یواش از نشانه ها آن بنده جوان تو هم پیر می شود وقتی ز دست شب و روز است قدر من قدر مسلمم آینه تسلیم می شود باید سراغ قافله عرشیان گرفت ورنه هوای شهر نفس گیر می شود پیش شهید عشق چه سان سر کنم بلند وقتی نگاه فاطمه تکثیر می شود  اینجا هنوز وقت برای انابه هست با یک اشاره بر لبم اکسیر می شود  گاهی که خالصانه ترین گریه می کنم تقدیر هم مؤید تغییر می شود حالا ز دست، لیله قدر آمدیم و رفت تکلیف چیست؟ بر تو چه تقدیر می شود؟  باید که راهی عرفه گردی ای رفیق آنجا که معرفت به تو تقدیر می شود وقتی که از وقوف رَوی به مشعر الحرام دل خود به خود به زمزمه تطهیر می شود سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است وقتی زمان مسلخ و تقصیر می شود  دیگر صدای هلهله ها پس برای چیست؟ آنجا که دفعتا پدری پیر می شود  باز این چه شورش است که در خلق عالم است ذبح عظیم بانی تکبیر می شود
🔻🔻 🔺🔺 سبک سینه زنی در سبک ------------------- ☑️ بند اول میا به کوفه ای عزیز جان فاطمه میا که این مکان پر بلا و ماتمه به جان اصغرت هوای کوفه پر غمه 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین ☑️ بند دوم آقای من ببین چقدر غمین و مضطرم غریب و بی کسم نمونده یار و یاورم شکسته بالم و اسیر قوم کافرم 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین ☑️ بند سوم صدای العطش داره از آسمون میاد داره به گوش من صدای ساربون میاد به سمت این دیار میا که بوی خون میاد 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین ☑️ بند چهارم به روی بامم و نگاه من به سوی تو به زیر تیغم و مست مِی سبویِ تو سر و تنم بشه فدای اون گلوی تو 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین ⭕️ابیات ترکی👇 ☑️ بند پنجم کسیل‌له باشیمی الا امیر عالمین خوشام چیخیر جانیم یولوندا ای ضیای عین قصوروم اولسا گر حلال ائله منی حسین 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین ☑️ بند ششم بو جسمیده حسین یارا چاتیبدی یاریه توشوبدی ظلم دن نفس لریم شماریه یارالی پیکریم آسیلاجاخ قناریه 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین ☑️ بند هفتم بو اهل کوفه نین نقدری گور جفاسی وار باشیندا غارت و جور و ستم هواسی وار اوزون آل ایندی دن هانچی قیزین طلاسی وار 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین 🙏
‍ بانوی بی نشان: 📋 کاش میشد باز برگردی به شهر مادرت / (ع مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کاش میشد باز برگردی به شهر مادرت تا که راحت جان دهد این کفتر نامه‌برت من نوشتم که بیا، ای کاش دستم می‌شِکست کاش می شد پیکِ من هرگز نیاید محضرت نامه‌هاشان را نخوانده پاره کن ، آتش بزن هیچ کس اینجا نخواهد ماند یار و یاورت یک کمی هم رحم کن بر لخوشی‌های رباب جان من برگرد، تا زنده بماند اصغرت سر به سر با مردم این شهر نگذار و برو نقشه‌ها دارند در سر، کارها هم با سرت نیزه‌داری نیزه‌اش را تیزِ تیزِ تیز کرد تا بیفتد با تمامِ آن به جان اکبرت مشک‌هایت را حسابی پُر کن اینجا آب نیست رحم کن بر آبروی حضرت آب‌آورت لااقل اهل و عیالت را ببر یک جای امن گُنگ و سربسته بگویم " وای ، موی دخترت " چشم‌های بی‌حیای مردم اینجا هرزه است وای می‌ترسم بیفتد بر نگاه خواهرت *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بانوی بی نشان: 📋 غریب و تنها، با دست بسته / (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــســـــــــــــــــــــــــــــــ غریب و تنها، با دست بسته میبَرنم با سر شکسته سیلی که خوردم مزه‌ی دست بی‌حیاها رو چشیدم روضه‌های مدینه رو من دیگه دیدم طعنه‌ها که علی شنید منم شنیدم بی هوا سیلی خوردن‌و من فهمیدم توی غریبی مردن‌و من فهمیدم پسر عمو میکُشَنت ، برگرد برگرد به روی خاک میکِشَنت ، برگرد برگرد این روزا خیلی خرابه کوفه جون رقیه، نیا به کوفه تو شهر کوفه هیچ کسی نیست منتظر اومدن تو نقشه کشیدن برای پیرُهن تو اینا نمیخوان که باشه سر رو تن تو نقشه دارن واسه سرت، آقا برگرد کینه دارن از پدرت، آقا برگرد نامه هارو بذار کنار، جون مسلم دختراتو کوفه نیار، جون مسلم حرفای کوفی همه‌ش دروغه این روزا بازار خیلی شلوغه هجوم آوردن یکی یه خنجر میخره یکی یه نیزه یکی به اسبش میزنه نعلای تازه یکی سه شعبه برای تیراش میسازه زنده‌ت نمیذارن اینا، وای وای وای وای یه حرمله دارن اینا، وای وای وای وای چه بی حیان چه بد دهن، وای وای وای وای مثل مغیره میزنن، وای وای وای وای ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
----------------- یک قافله، با یک دنیا ماتم راه افتاده، توی صحرا کم کم تا برسه، کربلا محرم ای روزگار... ارباب ما، قصد سفر داره کی از حالِ، زینب خبر داره؟ کاش معجرِ، اضافی برداره ای روزگار... ▪️وآی، وآی زینب...▪️ میشنوی باز، زنگ محمل‌هارو این کاروان، میره منزل‌هارو اشک رباب، خون کرده دل‌هارو ای روزگار... مشکا هنوز، این روزا پر آبه یک شیرخواره، تو گهواره خوابه رقیه تو، آغوش اربابه ای روزگار... ▪️وآی، وآی زینب...▪️ رو محمل‌ها، سایه‌ی عباسه کل مسیر، راهی نزاشت واسه نامحرم که، زینبو بشناسه ای روزگار... زینب روی، ناقه سوار میشه اما وقتی، بی علمدار میشه آواره‌ی کوچه بازار میشه ای روزگار... از روی تل، دیدم تنها موندی روی خاکِ، داغ صحرا موندی زیر نعلِ، سمّ اسبا موندی برادرم... دیدم چقدر، خون از تنت رفته عمامه و، پیراهنت رفته شمر با چکمه، رو بدنت رفته برادرم... ▪️وآی، وآی زینب...▪️ (میگن زینبو وقتی میزدن، سر بریده‌ی عباس رو نیزه چشماشو می‌بست) مارو زدن، کجاست علمدارم؟ بهش بگو، خیلی حرفا دارم... دیدی کجا، کشیده شد کارم عباس من... توی بازار، با اضطراب رفتم چشمت روشن، بزم شراب رفتم مثل اسیر، با یک طناب رفتم عباس من... ▪️وآی، وآی زینب...▪️ ---------------------------------