eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
سی سال شهر مادریت را قدم زدی با هر قدم حسینیه ،بیرق ، علم زدی سی سال بزم روضه سراپانمودی و در هر گذر که مرثیه خواندی حرم زدی @hosenih زخمت عمیق بود و دم از خود نمیزدی اما همیشه از غم بابات دم زدی طبخ غذای روضه فقط یک بهانه بود آشی برای آل امیه بهم زدی روزی اشک گریه کنان حسین را در سجده های نیمه شب خود رقم زدی اما همینکه بغض تو را کربلا شکست الشام را تو با مژه ی تر قلم زدی @hosenih داغی بزن به سینه ی این روضه خوان خود داغی که قبل از این به دل محتشم زدی این حس و حال قافیه را از غزل بگیر آن صید دست و پازده را در بغل بگیر... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روز رفت و دوباره شب برگشت در حرم باز تاب و تب برگشت دستِ قاتل به سمتِ سر، چرخید دستِ زینب، به سوی رب برگشت تشنه‌لب رفت، تشنه‌لب جنگید بر سَرِ نیزه، تشنه‌لب برگشت از دلِ قتلگاه، تا خیمه آه، زینب، عقب‌عقب. برگشت شاعر: @hosenih
آه برخیز و غرور خواهرت را پس بگیر قامت اکبر گلوی اصغرت را پس بگیر کل اعضای تنت را پخش کردی بینشان لااقل انگشت یا انگشترت را پس بگیر @hosenih عمه روی عزت این یک قلم حساس بود تا ندیده، یادگار مادرت را پس بگیر آه بابا جان بیا و این النگو را بده جاش مشک پاره آب آورت را پس بگیر باد دارد می رود از سمت گودال ای پدر گر میسر بود موی دخترت را پس بگیر @hosenih بالش زیر سرت پای رسول الله بود خواهشاً برخیز و از خولی سرت را پس بگیر نانجیبی رو به..... کرد و با تحقیر گفت راست می گویی بیا و معجرت را پس بگیر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چهل سال است دارد اشک ممتد غمی که از نگاهش شعله می زد شروع گریه اش حتمی ست وقتی که چشمش بر حصیری کهنه افتد * الهی خسته ی غربت نباشد بزرگ دهر بی عزت نباشد الهی لحظه ای اهل و عیالت اسیر دست بی غیرت نباشد * به شهر شام بغضش در گلو ریخت چه سنگی بر سر آنها فرو ریخت دو دستش بسته بود و دید آتش به روی چادر ناموس او ریخت * الهی بی برادر ها نباشی کنار نیزه ی سر ها نباشی الهی بین یک عده حرامی دچار داغ معجر ها نباشی شاعر: @dobeity_robaey
به امید نابودی درد همه دوا میشه تو روضه ی امام حسین حاجت ما روا میشه تو روضه ی امام حسین قطره رو دریا می‌کنه نوکرو آقا می‌کنه دلا چی باصفا میشه تو روضه ی امام حسین @hosenih روضه شده بهشت ما تموم سرنوشت ما آدم چی باخدا میشه تو روضه ی امام حسین از دلا غم رو می‌بره هرچی بیاری میخره خاک بیاری طلا میشه تو روضه ی امام حسین دیگه مارو آی آدما نترسونید از «کرونا» دفع بلا ز ما میشه تو روضه ی امام حسین @hosenih حرف امام صادقه هر نوکری که عاشقه زائر کربلا میشه تو روضه ی امام حسین تا حرف خیزرون میشه یاد رقیه جون میشه قیامتی به پا میشه تو روضه ی امام حسین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وضو گرفته ای از خون سلسله هر روز شده است بزم بکائت چو نافله هر روز چه روضه ها که ندیدی امیر لشکر اشک چه آه ها که کشیدی ز "کَربَله" هر روز @hosenih هنوز گوشه ی گودال بی رمق ماندی ز کربلا نگرفتی تو فاصله هر روز نبود جای شما در خرابه ها هر شب و زیر تابش خورشید در دلِ هر روز بلند مرتبه رأس حسین تا افتاد ز نیزه دار، تو کردی به دل گِله هر روز هزار مرتبه جان تو رفت تا دیدی به پای خواهر خود، خون و آبله هر روز تو دیده ای که چگونه رباب می شد آب به پای خنده ی بدجور حرمله هر روز تو خواستی سپر عمه باشی اما حیف نداشتی تو توان مقابله هر روز بگو نگاه پلید سنان و خولی و شمر کجا و زینب پاک و مجلله هر روز؟! هزار روضه ی مکشوفه ات سه بار "الشام" چه ها کشیده ای ای مرد قافله هر روز دلیل آرزوی مرگ تو چه بوده به شام چگونه بگذری از شرّ مسأله هر روز چه کرده با دل تو خیزران و مِی عمری چه کرده با دل تو یاد هلهله هر روز بگو چگونه سپردی رقیه را تو به خاک که قلب خاک شود غرق ولوله هر روز @hosenih تو ای عزیز نبودی اسیر، بلکه عدو ز خطبه های تو افتاد در تله هر روز هنوز پایه ی کاخ یزید می لرزد که از کلام تو برپاست زلزله هر روز شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بعد چهل سال گریه و آشوب کور شد یوسف از غم یعقوب پلکها زخم‌ چشم ها مرطوب سینه زد پای‌ صبر من ایوب ابر از‌ چشم من خجل میشد خاک‌ از گریه هام گل میشد @hosenih همه جا دیده ی تر آوردم بین هرکوچه منبر آوردم آنقدر حرف خنجر آوردم اشک قصاب را درآوردم ذبح یک‌ گوسفند را دیدم به لب خویش مشت کوبیدم خاطرم هست تا غضب میکرد شمر توهین بی سبب میکرد خنجر کهنه ای طلب میکرد نوک آن را فرو به لب میکرد سر نمیشد جدا و لج میکرد صورتت را به خیمه کج میکرد بی تو خورشید از آسمان افتاد آب دیگر ز چشممان افتاد به حرم چکمه سنان افتاد زجر دنبال کودکان افتاد بین عباس وخیمه فاصله بود پاسبان خیام حرمله بود به سکینه نگاه تا کردیم یاد بازار شام را کردیم با کنیران‌ چه گریه ها کردیم چادری را به گریه تا کردیم چادری که‌رقیه بر سر داشت زجر بازور از سرش برداشت @hosenih زخم قلبم بدون تسکین بود کاخ شوم یزید آزین بود جای ما بین کاخ پایین بود خیزرانش عجیب سنگین بود به لبی که پیمبرش بوسید مست می‌کرد و چوب میکوبید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تمام عمر خود، آزار دیدم جهان را بر سرم آوار دیدم عزیزان خدا را خوار دیدم میان مجلس اغیار دیدم چهل منزل که نه، عمری حزینم چهل سال است من چله نشینم شبانه روز، یاد اربعینم همیشه چشم خود، پُربار دیدم @hosenih کنارِ گریه دوشادوش ماندم فقط خیره شدم، خاموش ماندم گمانم ساعتی بیهوش ماندم همینکه آب، بالاجبار دیدم شده اشکم روان، با که بگویم غمِ هفت آسمان با که بگویم ازین داغ گران با که بگویم حرم را بر سرِ بازار دیدم الهی که زنی مضطر نماند میان کوچه، بی یاور نماند اگر هم ماند، بی معجر نماند خودم این درد را ناچار دیدم ازین غصه گریبان می دهم چاک میان خنده های قوم ناپاک عقیله عمه ام را بر روی خاک... به زیر کعب نی، بسیار دیدم نرفت از تن، نشانِ سلسله... نه نرفت از گوش، صوتِ هلهله... نه نرفت از خاطر من، حرمله... نه از آن ملعون غمی دشوار دیدم مداوا کرد چشم تار ما را تسلا داد قلب زار ما را خدا خیرش دهد، مختار ما را سر شمر و سنان بر دار دیدم رباب و گریه اش... ای داد، ای وای صدای گریه ی نوزاد، ای وای کشیدم از جگر فریاد ای وای... پرِ گهواره را هر بار دیدم نمی دانم، گمانم خواب بودم میان خیمه ها بی تاب بودم مریض اما پیِ ارباب بودم به حال زار، داغ یار دیدم @hosenih به روی سینه اش دیدم دویدند تنش را سمت گودالی کشیدند سرش با خنجر کندی بریدند خودم دیدم، اگرچه تار دیدم بمیرم عاقبت انگشترش را لباسِ دستباف مادرش را عبا، عمامه ی پیغمبرش را میان دکه ی تجار دیدم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آتش گرفت خیمه میسوخت پا به پایش خورشید شعله ور شد در آسمان برایش زنجیر می زدند و بزم عزا گرفتند ‌زنجیرهای بسته بر رویِ دست و پایش @hosenih دستان عمه زینب(س) را بسته دید و بی شک هر آن از این مصیبت شد بیشتر عزایش در ازدحام شام و در تنگنایِ بازار در زیر دست و پا رفت در هر قدم عبایش یک روز داغ دید و یک عمر روضه خوان شد با لرزشی که افتاد از بغض، در صدایش میرفت سمت مسجد افتاد یادِ بابا از دست پیرمردی افتاد تا عصایش یادِ غروبِ گودال سر میگذاشت بر خاک آرام گریه میکرد با ذکرِ سجده هایش یادِ محاسنی که خون می چکید از آن یادِ تنی که پُر بود از زخم، جای-جایش @hosenih لعنت به تیر و شمشیر، لعنت به ذات نیزه لعنت به خنجری که شد واردِ قفایش تصویرِ نعل تازه از خاطرش نمیرفت یک داغِ بیکران بود سوغاتِ کربلایش! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر روز من به یاد تنت گریه می کنم با پاره پاره پیرهنت گریه می کنم می سوزم و وداع تو را اشک می شوم از رفتن و نیامدنت گریه می کنم پای لب ترک ترکت آب می شود بر لحظه های لب زدنت گریه می کنم داغ تو را به سینه زنم تا به قتلگاه با نیزه های بر بدنت گریه می کنم تو زیر چکمه های کسی خاک می خوری من پای دست و پا زدنت گریه می کنم تو از فراز نیزه مرا می کنی نگاه من بر فراق بی کفنت گریه می کنم می میرم و دوباره مرا زنده می کنی بر هر هزار زخم تنت گریه می کنم 🖋علی رضا لک @marsieha
337 _ شهادت امام سجاد علیه السلام من باغبانم اما گلهایم از جفا سوخت در بین خیمه ها سوخت واویلا من حجت خدایم که حرمتم شکستند دستم ز کینه بستند واویلا غربتم با اشک و خون شد تفسیر دست و پایم بسته شد در زنجیر من غریبم آه و واویلتا با اذن من در عالم گردد خورشید و افلاک می روید لاله از خاک واویلا اما باید ببینم میخورد ظالمانه ناموسم تازیانه واویلا دیده ام با خاطری افسرده کاروانی همه سیلی خورده من غریبم آه و واویلتا کی میرود ز یادم بوسه بر جسم بی سر دفن آن پاره پیکر واویلا با بوریا شده جمع آن زخم بی شماره آن جسم پاره پاره واویلا دیده ام با داغ بی اندازه روی زخمش جای نعل تازه من غریبم آه و واویلتا @deabel
335 _ شهادت امام سجاد علیه السلام من علی ابن حسینم زاده ی حبل المتین که خدا کرده خطابم "انت زین العابدین" ناله شد تکبیر من گریه شد شمشیر من ابن الحسینم...... گرچه دور گردن من حلقه های آهن است بسته شد دستم ولی کار جهان دست من است ارث ما صبر و سکون امر ما "کن فیکون" ابن الحسینم...... من که می بوسد اجل دست مرا در استلام کعبه ام ، اما عدو سنگم زند در شهر شام سبط خیرالمرسلین گشته ام ویران نشین ابن الحسینم.... @deabel