eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
170.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام عرض ادب خسته نباشید خدمت حبیبه خانم و همه خواهرای مجازی ندیده دوستون دارم امید
پاسخ اعضا 🌸 عزیزم سلام خانمی میگه ۲۰ ساله همسرم منو زجر میده با همه خوبه با من بده گلم حرز امام جواد بگیر بزار گردنت باشه هیچ وقت در نیار نماز داره از جایی که تهیه میکنی بگو نماز بخونن آداب داره. خیلی خوبه خودش میاد سمتت همه جوره خوب میشه توکلت به خدا ایشالله زندگیت روز به روز قشنگ تر بشه یه روزی بیای پیام بدی از زندگیت راضی هستی عزیزم. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام حبیبه جان خسته نباشی سوال خواهری ک گفتن براجداکردن یارانه خواهربزرگوارمن شوهرم موادمصرف میکنه رفتم فرمانداری هرکاری کردم گفتن بایدشوهرت خودش بیادرضایت بده تایارانه ت جدابشه هرکاری کردم نرفت ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خانمی که سوال کردید آیا کسی هست که با شوهرش زندگی میکنه و یارانه اش رو جدا کرده بله عزیزم من با همسرم زندگی میکنم و یارانه ی خودم و بچه هام رو جدا کردم . برای اینکار به فرمانداری شهر مراجعه کردم و چون همسرم به این کار راضی بود اونجا اومد و شخصا امضا داد که راضی هستم اما اگه همسرتون راضی به این امر نیست باید به دادگاه یا شورای حل اختلاف مراجعه کنید و دلایل و مشکلاتتون رو بیان کنید ‌که نیاز دارید یارانتون به حساب خودتون بیاد. این راه دوم حتما زمان‌بر هست. ولی اگه بتونید با رضایت همسرتون انجام بدید سریع موفق میشد . براتون آرزوی موفقیت دارم💐💐 ادمین عزیز لطفا پیامم رو برای همگروهی‌بفرستید چون شک دارم کسی تجربه ی من رو در این مورد داشته باشه که بخواد به این بنده خدا جواب بده. پیام قبلیم رو هم در مورد ماشین لباسشویی بود نگذاشتید هیچ کس دیگه هم جواب سوال این خانم رو نداده بود. سپاسگذارم 🌹🌹🌹 ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام . برای جدا کردن یارانه یا باید طلاق نامه داشته باشید یا رضایت نامه شوهر ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام برای خانمی که میخواستند کرمان تشریف بیارند برای بیمارستان تامین اجتماعی ازطریق سایت nobat.ir و*4*1420*34 نوبت گرفت دکترزنان دکترثانی.دکترسارانازطبیب زاده گوش.حلق.بینی دکترخیرمند من اطلاع دارم ان شاالله به سلامتی درمان شوید یاحق ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام در جواب اون خانم که زانوشونو عمل کردن و ۱۵جلسه فیزیوتراپی رفتن بابای منم عمل کرده واسه هر زانوش سی جلسه فیزیوتراپی رفت الان خیلی بهتره کم کم خوب میشه ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام عزیزم ممنونم از کانال خوبتون خدا قوت عزیزم در جواب اون خانومیکه فرمودند چرا قضیه خیانت ها رو میگذارید میخواستم عرض کنم اینها همه تلنگری هست برای اینکه مراقب باشیم خطر در کمین است متشکرم ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خانم گل درجواب خانمی که گفتند خشگی اندام تحتانی دارند گاه ممکنه مبتلا شدن به شپش همچین علامتی داشته باشه میتوانید شامپو ضد شپش استفاده کنید گلم یه راهکار دیگه هم ممکنه به صابون حساسیت داشته باشید از شامپو بدن استفاده کنید ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 عصر حضرت رضا (ع) بود، یكی از شیعیان با كاروان خراسان به سوی كرمان می رفت ، در راه ، باندی از دزدهای سرگردنه ، به كاروان حمله كردند و آن شیعه را به احتمال یك نفر ثروتمند گرفتند و با خود بردند، تا آنچه دارد؛از او بگیرند، او را در میان برف انداختند و دهانش را پر از برف نموده و شكنجه كرند و او بر اثر آن شكنجه ها، از ناحیه دهان ، آسیب سخت دید، و زبان و لبهایش ، زخم و شكاف برداشت و با این حال به خراسان بازگشت و هر چه مداوا كرد خوب نشد، او شنید كه حضرت رضا (ع) در نیشابور است ، در عالم خواب دید، شخصی به او گفت :حضرت رضا (ع)به خراسان آمده ، نزد او برو تا تو را در مورد درمان این بیماری ، راهنمائی كند، در همان عالم خواب خود را به حضور امام رضا (ع) رسانید و ماجرای بیماری خود را بیان كرد. حضرت رضا (ع) فرمود: مقداری زیره كرمان را با اویشان و نمك مخلوط كن و بكوب ، و روی زخم دهان بگذار دو سه بار این كار را تكرار كن كه خوب می شوی . او از خواب بیدار شد، و به آنچه در خواب دیده بود، اهمیت نداد و به نیشابور رفت تا به حضور حضرت رضا (ع) برسد، در آنجا گفته شد حضرت رضا (ع) اكنون در كاروان سرای سعد است او به آنجا رفت و بعد به محضر آن حضرت ، شرفیاب شد و ماجرای زخم دهان خود را بازگو كرد و گفت : به قدری دهانم آسیب دیده كه با زحمت و سختی حرف می زنم ، داروئی را به من نشان بده ، تا با آن ، خود را درمان كنم . امام رضا (ع) فرمود: مگر آن دوا را در عالم خواب به تو معرفی نكردم ، برو به همان دستور عمل كن ! او عرض كرد: آن دستور را بار دیگر برایم بیان كن . حضرت رضا (ع) فرمود: مقداری زیره را با اویشان و نمك ، مخلوط كن و بكوب و دو سه بار بر دهانت بگذار، خوب می شوی او رفت و همین دستور را انجام داد و سلامتی خود را بازیافت. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 یاسر، خادم مامون گوید: در حضور حضرت رضا (علیه السلام) بودیم ناگهان صدای قفل دربی كه از خانه مامون به خانه حضرت رضا (علیه السلام) باز می شد به صدا در آمد، امام به حاضران فرمود: متفرق شوید، آنها رفتند، مامون از همان در وارد شد، امام خواست جلو پای مامون برخیزد مامون آن حضرت را به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) سوگند داد برنخیزد، سپس امام را در آغوش گرفت و بوسید و كنارش ‍ نشست ، و نامه ای در آورد و خواند كه در آن نوشته بود سپاه اسلام قریه های كابل را فتح كرده اند... امام به مامون فرمود: از فتح این قریه ها خوشحال شدی ؟ امام فرمود: ای رئیس ! در مورد امت محمد (صلی الله علیه وآله) و در مورد سلطنتی كه بر آنها داری از خدا بترس و پرهیزكار باش چرا كه تو امور مسلمانان را تباه ساخته ای و شوون آنها را به غیر آنها واگذاشته ای كه هر طور خود بخواهند انجام می دهند، تو این قریه ها را فتح كرده ای ولی مركز وحی و هجرت (مدینه) را فراموش كرده ای ، مهاجران و انصار مورد ظلم قرار می گیرند، یك عمر بر مظلوم می گذرد و همچنان در سختی بسر می برد و از تامین زندگی ابتدائی عاجز است و كسی نیست تا شكایت خود را به او بكند و دستش به تو نمی رسد، از خدا بترس ، در مورد شوون مسلمانان ، برو به مدینه خانه نبوت و مركز مهاجران و انصار، آیا نمی دانی كه حاكم مسلمانان همچون عمود (ستون) خیمه است كه در وسط خیمه قرار گرفته و هر كس بخواهد دستش به آن می رسد؟ مامون گفت : چه باید كرد؟ امام فرمود: به حجاز برو و به شوون مسلمانان برس و مستقیما با مردم آنجا صحبت كن و دردهای آنها را بشنو و به حوائج آنها رسیدگی كن ، فردای قیامت خداوند تو را به حساب می كشد و از تو باز خواست می كند. مامون تحت تاثیر گفتار امام رضا (علیه السلام) قرار گرفت ، اما ذوالریاستین ، مامون را از تصمیم خود به رفتن حجاز پشیمان كرد. داستان صاحبدلان / محمد محمدي اشتهاردي ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
📢 هر روز بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه هشتاد و دو قرآن کریم سوره مبارکه النساء ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
Quran-page-082.mp3
2.56M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه هشتاد و دو قرآن کریم، سوره مبارکه النساء با صدای عبدالباسط محمدعبدالصمد بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
🌱 ♦️نیت کند وبا وضو و با ایمان خالصه به جهت رفع خساست همسر آیه ۹۲ از سوره مبارکه آل عمران را به تعداد ٢١ مرتبه قرائت کنید . پس از ان ایه را بر کاغذ بدون خط نوشته و در آب حل کند و به فرد بخیل بنوشانید و این عمل را تا یک هفته میتواند ادامه یابد🔻 💠 لن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ💠 🌿🌺🌿 اگر به چهار گوشه کاغذ " الشهیدالحق " بنویسد و نام گمشده، خواستگار_پشیمان_شده یا غایب را در وسط کاغذ بنویسد و در نیمه شب به زیر آسمان باز برود و آن کاغذ را رو به آسمان بلند کرده و در حالیکه در آن نظر میکند و ۷۰ بار بگوید " الشهیدالحق " بزودی خبر آن و یا پشیمان شده به او برسد. 
🗓 🗓 ۸ مرداد | اسد ۱۴۰۳ 🗓 ۲۳ محرم ۱۴۴۶ 🗓 ۲۹ جولای 2024 ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸 و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗞 وقایع مهم : 🔹تخریب حرم عسکری و امام هادی علیه السلام در سامرا، 1427ه-ق ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا امام علیه السلام ▪️12 روز تا شهادت حضرت سلام الله ▪️27 روز تا ▪️35 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن ▪️37 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه: یا قاضیَ الحاجات "ای برآورنده ها" ❇️ این که مختص روز می‌باشد خواندنش موجب افزایش مال می‌شود ذکر روز دوشنبه به نام امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام می‌باشد روایت شده است آن دو بزرگوار در این روز خوانده شود بسیار بالایی دارد. ❇️  (یا ) ۱۲۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ ✅ برای و دادن روز مناسبی است. ✅ برای و روز مناسبی است. ✅ برای گرفتن روز مناسبی است. ✅ برای روز مناسبی است‌. ✅ برای و روز مناسبی است. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌‌. ✅ امشب برای خوب است. ⛔️ برای رفتن روز مناسبی نیست. 🔰 زمان : از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🔸امروز روز مبارکی است. 🔸امروز برای شروع کارها مناسب است. 🔸دید وبازدید با دوستان و خوب است. 🔸کسی که در این روز شود زود بهبود یابد. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🔹کسی که امروز گم شود، به زودی پیدا میشود. ان شاء الله. 🔹قرض دادن و گرفتن موجب سود است. 🔹برگزاری مجالس و جاری ساختن صیغه ی عقد،با صدقه و توکل برخداوند انجام شود. 🔹 و و و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔹 و فروش و تجارت،انجام شود. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خوب است. 🔸در این روز، انجام نشود. 🔸کسی که در این روز متولد شود، زیبا و خوش سخن خواهدشد. اگر خدا بخواهد. 🔸رسیدگی به ونیازمندان و بیچارگان خوب است. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🔸 دادن خوب است. 🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 جگر 》 است. 👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔹 تعبیر خواب خوب خیر و تعبیر خواب بد شر است. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🔷مسیر رجال الغیب از سمت شمال میباشد. ❤بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در و روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ ☜ صبح 03:32 اذان ظهر12:11 اذان مغرب19:31 طلوع آفتاب 05:10 غروب آفتاب 19:11 نیمه شب 00:22 ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🔷 🔷 بعد از نماز برای وسعت و و مزید جاه و دولت و فتح و نصرت بعد از هر نماز فریضه سوره الکتاب را با اسماء الله تعالی بدین ترتیب صد بار بخواند بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا رَئُوفُ یا عَطُوفُ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ یا عَلّامَ السَرائِرُ یا مُقَلِّبَ القُلوبِ یا سَریعُ یا قَریبُ اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ یا قادِرُیا مُقتَدِرُ یا حَکیمُ یا عَلیمُ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ آمینَ یا قاهِرُ یا عَزیزُ منبع : تحفة الاسرار ص 314 ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۱۹:۰۸ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود.
روز سی و یکم ✅ شهید مجتبی یداللهی ❤️ ذکر صد صلوات 🌱 و زیارت عاشورا🌱 به نیت ظهور اقا امام زمان و شفای بیماران بخت گشایی و رفع گرفتاری 🤲 حتما انجام بدید ان شالله
Ziyarat-Ashura-ali-fani-232665.mp3
8.41M
قرائت زیارت عاشورا ❤️ صوتی 🌱 با نوای علی فانی 🌸🍃
نام پدر: علی تاریخ تولد: 1370/01/00 محل تولد: ایران - تهران - شهریار تاریخ شهادت: 1395/01/00 محل شهادت: حومه حلب-سوریه طول مدت حیات: 25 سال مزار شهید: گلزارشهدای امامزاده اسماعیل(ع)-شهریار-تهران زندگینامه مجتبی یداللهی متولد فروردین ماه سال 1370 بود که در جوانی به استخدام ارتش جمهوری اسلامی درآمد. وی ارادت بسیاری به حضرت آیه الله خامنه ای داشت و همیشه مطیع فرمان ولایت بود این علاقه به حدی بود که وی محل خدمت خود را برای مدتی شهر ایرانشهر انتخاب کرد چرا که رهبر معظم انقلاب برای مدتی در زمان رژیم منحوس پهلوی آن جا تبعید بود، او داوطلبانه به سوریه رفت و طی عملیات نیروهای مقاومت در منطقه حومه حلب توسط نیروهای گروه تروریستی النصره در 25 سالگی به شهادت رسید. وی به همراه 4 شهید دیگر از نیروهای تکاور تیپ نوهد ارتش جمهوری اسلامی به عنوان نیروی مستشاری داوطلب در راه دفاع از حرم آل الله توسط نیروهای تکفیری در فروردین ماه سال 1395 به شهادت رسیدند. وی کم سن و سال ترین شهید مدافع حرم ارتش جمهوری اسلامی ایران و پنجمین شهید شهرستان شهریار است. پیکر پاکش را در امام زاده اسماعیل شهریار به خاک سپردند.   راضی به رضای خدا مسجد بودیم. بین دو نماز کنگره بزرگداشت شهدای مدافع حرم در مسجد حاج حسن در شهریار برگزار شده بود. مجتبی گفت بابا نظرت درباره این شهدا چیست؟ گفتم پسرم امنیتی که ما داریم به بها به دست آمده است. این مدافعان حرم در سوریه و عراق هستند که ما اینجا امنیت داریم. همانجا گفت بابا من هم میخواهم بروم. دو سه روز آخر حضورش در خانه بود، تنها برادرش از موضوع اطلاع داشت. من شرمم آمد و خجالت کشیدم مخالفت کنم. آمدیم منزل گفتم شب عید است خانه باش و بعد از عید برو. گفت بابا نیتی است که برای خدا کرده ام دیگر نیتم را نشکن گفتم هرجور راضی هستی من هم راضی به رضای الهی و تسلیم امر خودش هستم. رفت و غریبانه آسمانی شد. راوی: پدرشهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷دیروز پیش رهبری خیلی جایت خالی بود عزیز زهرا، هرگز فراموشت نخواهیم کرد نماهنگ رهایی با صدای سالار عقیلی در رثای شهید رئیسی 😭😭😭 ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام عرض ادب خسته نباشید خدمت حبیبه خانم و همه خواهرای مجازی ندیده دوستون دارم امید
پاسخ اعضا 🌸 سلام‌خانمی پرسیدن میشه یارانه جدا میکنی و با شوهرش زندگی میکنی بله خانم میشه خواهرم دوتاشون با شوهرشو ن زندگی میکنه دو تاشون یاراشون جدا کردن اول بیرید فرمانداریی شهرتون براتون جدا کنید ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خانمی ک گفتن ی پاشون لاغرتره.من چند وقت پیش دچار دیسک کمر شدم.تو تحقیقات اینترنتی ک انجام دادم مثل اینکه این مورد رو خوندم ک از عوارض دیسک و سیاتیک هست.این مورد رو در نظر بگیرن. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام برای خانمی ک بعد از بی بی چک مثبت پریود شدن.بعضی ها دچار حاملگی میشن ک بهش میگن حاملگی شیمیایی،اتفاق میفته و سقط میشه.و خیلی پیش اومده ک بعد از این اتفاق بارداری واقعی رخ بده.چون ی جورایی آمادگی رحم رو نشون میده.حالا شما بی بی زدید نشون داده و متوجه میشید خیلی از خانم ها بدون اینکه خودشون متوجه بشن این اتفاق میفته.داخل گوگل سرچ بزنید مفصل تره. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام دوباره برای خانمی ک یواشکی میخوان زن دوم شه بگذر ازش تا بهترش نصیبت بشه.من بعد از جداشدنم ی آقایی ک زن داشت خواستگارم بود.مشکل مالی زیاد داشتم و اون آقا پولدار.گفتن خونه ماشین و از مال دنیا بی نیازت میکنم.مادرم خودشون برای ماهم پدر بود هم مادر توسن بیست و هفت بیوه شدن و هیچ وقت با خواستگارهای زیادی ک داشتن ازدواج نکردن.ی جمله ب من گفت چون منم سنم پایین بود.ترسید گول ی سری ظواهر رو بخورم.بهم گفت دخترم رو ویرونه ی زندگی ی زن دیگه دنبال آبادیه زندگی خودت نگرد.اون آقا جواب رد شنید و من ب یکماه نرسید با وجود ی بچه با ی پسر مجرد و کارمند و یکی یدونه و همه چی تموم ازدواج کردم.الان هم جز ی مشکلات سطحی مشکل دیگه ای نداریم.همیشه وقتی از انتخابم خوشحالم تنها چیزی ک ب ذهنم میرسه این بود ک دل نشکستم و خدا دلم رو شاد کرد. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام برای خانمی ک دوساله خارش مقعد و ناحیه تناسلی دارن.بنظرم یکی مدل شیو کردنتون رو عوض کنید.وسیله ای ک ازش استفاده میکنید رو.و یکی هم نوار بهداشتی رو.چون من وقتی از ی سری روشها استفاده میکنم ک حساسیت دارم تا چند وقت درگیرم. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام واسه اون خانومی که میگه شوهرم نمازنمیخونه منم به همه چی اعتقاددارم نماز و... ولی بعضی وقتا میخوندم بعضی وقتا نه برنامه زندگی پس از زندگی رومن خیلی تاثیرگذاشت متاسفانه امسالشو ندیدم ولی سالای قبلو دیدم ازبرنامه زندگی پس از زندگی کمک بگیر منم متاسفانه نماز صبحام قضا میشه واز سالای قبل هم قضا دارم یه مدت داشتم میخوندم قضا دوباره ولش کردم وقتی نیت میکنم بخونم انگار همه ی کوههای عالم گذاشتن رو دوشم دعا کن دوباره شروع کنم حق الناسامم تاجایی که یادم اومد پرداخت کردم مالی دوتا دیگه مونده اوناهم آن شاالله پرداخت کنم تانمردم ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام در جواب اون خانمی که خیلی دلشون بچه می خواد وبچه دار نمیشن ومی گفتن که َشوهرشون گفته آخرین دفعه ات هست که میبره دکتر عزیزم فقط از خدا بخواه اون میتونه کمکت کنه واینکه حتما کانال استاد علیانی عصو شو وازش بخواه برات سفره حضرت زهرا پهن کنه وچله زیارت عاشورا رو یا خودت نگه دار یا از خود استاد علیانی بخواه برات انجام بده مطمعنم حتما نتیجه میگیری در دعاهام حتما برات دعا میکنم ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خواهش میکنم به اون خانمی که به خاطراینکه شوهرش هیچ اجازه ای نداره وهي میگه صبرکن نسبت‌ به‌ رفتار مادرش وازخونه بیرونش کرده عزيزم طلاق چیه شما باید به شوهرت اقتداربدی من اینو از کلاس همسرداری مومنانه آقای حسینی یادگرفتم وبه همه توصیه میکنم توی دوره شرکت کنن هزینه خیلی کمی هم داره 200 تومنه زندگی منو ازلبه پرتگاه نجات داد 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام وعرض ادب به همه عزیزان برای دوست عزیزی که فرمودن آب غوره وآبلیمو رب چیکار کنند که خراب نشه من از بچگی یادم هست مادرم درست می‌کرد چون شیرازباغ داریم ومادرم همه رو درست میکنه رب گوجه بایدسفت شه که آب نداشته باشه وتوی شیشه ودورش چسب برق میزنه تا آخر سال دیگه توی بالکن هست هیچی نمیشه درش که باز شه باید توی یخچال بزارید آب غوره رو هم صاف می‌کنند ونمک وچند تا دونه غوره و یدونه سیر هم توی شیشه اگر از شیشه استفاده کنی باید توی یخچال بره چون کپک میزنه واگر بیرون بزاری نباید نصفه باشه چون کپک میزنه مزه اش بد میشه آب لیمو رو هم باید تفاله هاش رو بگیری چون گاز دار میشه وتوی کیسه مشکی وجای تاریک که رنگش تیره نشه خیار شور هم باید آب جوشیده سرد شده ونمک اندازه ای که آبش شور نشه تو هر شیشه خیار شوری یه ق غذا خوری سرکه سفید وخیارها رو سر وتهش رو سوزن میزنی که هوا توش نره ونخود خشک هم تو هر شیشه یه ق غذا خوری بریزید وبعدشیشه رو سر وته بزارید که هواش گرفته شه موفق باشید عزیزم ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 ادامه مرحله ی سوم من شوهرم رو با سکوت روانی کردم ... ، خسته شدم ار بس بهش گفتم بهم محبت کن بهم خوبی کن برام کم نذار ... ، بابا شخصیتم له شد ... برای همین دیگه وقتی ازش بدی میدیدم فقط سکوت ... البته نه اینکه شورش در بیاد تا اخلاقش رو اصلاح میکرد زود به عنوان پاداش مهربون و شاد میشدم ... زن خوب و دانا همیشه خوبی میکنه تا وقتی محبتش رو از شوهرش دریغ کرد شوهره جای خالیش رو بفهمه و اون شروع کنه پارو زدن ... با سکوت خیلی به شخصیتم جلا دادم ... یه وقت هایی خوب حرکتش توهین بود ... یعنی اصلا بحث حیثیتی بود ... اونو قهر میکردم اساسی... حتی تو چش ماش نگاه نمیکردم ... وااای اون داد میزد به من نگاه کن به من نگاه کن ... اما راز کارم این بود که وقتی اون لحظه معذرت میخواست و کوتاه می اومد من همه ی خواسته های مربوط به اون موضوع رو میگفتم و دلایلم رو می آوردم و اونم می پذیرفت ... و در جا آشتی میکردم... یعیی اون توهین اولیه رو از ذهنم پاک میکردم ... نشده تا حالا بگم آهااااا یادته اون روز هم به من این حرف رو زدی؟ بزرگترین دلیل موفقیتم خونسردیم بود ... ادامه ندادن بحث تو زمان عصبانیت اون ... هیچ وقت باهاش دهن به دهن نشدم، اما تا شرایطش میشد و میدیدم پذیرای حرفامه، انتقادات سازنده و بزرگی ازش میکردم... یه انتقاداتی که در زمان های دیگه شاید محکم میزد تو دهنم ... هههه اینم بگم هیچ وقت از خونواده ش بدی نگفتم، حتی با اینکه برادر شوهرم اسیرم کرده بوده و ... باز تو شرایطش که میشد حرفام رو میزدم و نارضایتیم رو میرسوندم ... زبون درازی ممنوع ... اشک و گریه سر هر چیزی ممنوع ... طوری که الان وقتی گریه میکنم التماسم میکنه گریه نکنم ... چون نذاشتم لوث بشه ... دیگه اینکه وقتی دیدم همش سرش تو بازیه منم هم پاش شدم ... تفریحاتش رو منم زوری خودم و  وارد شون کردم... مثل های قشنگ براش خوندم ... از رابطه ی بابام اینا یراش گفتم... چون مردان اصلا دوست ندارن با کسی مقایسه شن اما من با تعریفاتم از خونواده ی خودم هم اون رو تشویق کردم هم مقایسه ش کردم این جوری بهش بر نمیخورد ... همه ی اون موارد بالا یه طرف این حرفای بعدیم یه طرف ؛ من دست از آویزون بودن و گدایی محبت و وابستگی برداشتم ... شاید 6 ماهه نگفتم که دوستم داری؟ ازش انتقادات احساسی نکردم ... نگفتم چرا بهم بها نمیدی ... در عوض خودم به خودم بها میدادم جلوش ... باور کنید عین یه پرنسس هوای خودم رو داشتم... چه ظاهر چه غذا چه ... ، منی که همش بغلش میکردم، همه ش لمسش میکردم، همه ش بوسش میکردم ...، همه ش میگفتم پس تو چرا این کار ها رو نمیکنی ... ؟ ، دست برداشتم ... الان اون این کار ها رو میکنه و البته جواب خوبی میگیره از جانب من ... اون همه ش بهم مبگه چقدر عوض شدی رویا ... چقدر شخصیتت ثبات داره ... چقدر آرامش داری ... چون دیگه برای تامین التماسش نمیکنم... اجازه میدم اون تمایل به تامین پیدا کنه ... اون عوض شد ... قبل از اون من عوض شدم ... ، هنوز خیلی با ایده آل هام فاصله داره ... ، منم با ایده ال های اون فاصله دارم ... هنوزم وقتی یکی از بچه ها یه سیاستی رو رو میکنه من سرم سوت میکشه واااای رویا حواست نبود به این بُعد از زندگی ... اما خوبیه کارم اینه که شش دانگ حواسم رو جمع کردم ... تیزه تیز ببینم که چی ممکنه زندگیم رو له کنه یا ببره تو اوج ... هر حرکت اشتباهی تو زندگی اگر فقط یه بار انجام شه و ازش درس گرفته شه موفق میشیم   ✅✅✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا مسیر رسیدن به ، اینقدر سخت و پرفراز و نشیبه؟ (در واقع مجلس امام حسین،مجلس امام زمانه...) استاد شجاعی ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 عاطفه گفتم ببین روح الله به نظر من شما هنوز هیچ شناختی نسبت به هم ندارین باید ب
🌸🍃 عاطفه کمکم می کنی؟ گفتم معلومه حتی اگر تو نخوای هم من کمکت می کنم تا موفق بشی صبح روز بعد همکنطور که سروش به قصد رفتن لباس می پوشید بی‌مقدمه گفتم میشه یه خواهشی ازت بکنم ؟ کتش رو تنش کرد و گفت بله چرا که نه گفتم میشه تحقیق کنی ببینی این دختره آیدا توی دانشگاه چطوریه خانوادش کیه اصلاً کلاً چه جور دختریه سروش نگاهم کرد و گفت این کارو می کنم اما به نظرت تاثیری هم داره؟ گفتم معلومه که داره روح الله شناختی نسبت به آیدا نداره ما باید کمکش کنیم تا بتونه درست تصمیم بگیره سروش گفت باشه هرچی تو بخوای همیشه توی این جور شرایط زندگی جای خالی عزیز بیشتر از همیشه برام هویدا بود دلم میخواست می بود تا ازش کمک می گرفتم راستش مسئولیتم در قبال روح‌الله خیلی سنگین‌تر از فاطمه بود روح‌الله برای من یک امانت با ارزش بود که به خواست عزیز باید عین چشمهام ازش محافظت می کردم اون روزها روح الله سرخوش گرفته به نظر می‌رسید حتی سر به سر فاطمه هم نمیذاشت یه دار قالی کوچیک توی اتاق برای خودم برپا کرده بودم و جدا از کارگاه به یاد اون روزها و طرح ترنج مورد علاقم غرق بافتن بودم که زنگ در به صدا دراومد با دیدن اسماعیل فوری در رو باز کردم و منتظر اومدنش شدم مثل همیشه دست پر اومده بود زنبیل پر از وسیله شو قبل از هرچیزی سمتم گرفت و گفت سلام ببخشید ناهید سفارش کرده خودم نیام ولی اینها رو برسونم بهتون زنبیل رو از دستش گرفتم و گفتم لابد ترسیده این دفعه هم عین قبل ماست و سرشیر ها توی صندوق عقب ماشینت خراب بشه اسماعیل کفشاشو کند و گفت اون یک بار رو یادتون مونده ها تعارفش کردم داخل و گفتم یکبار نبوده و چند بار بوده خندید و گفت عذر تقصیر گفتم خب راستی رسیدن بخیر خبر میدادی میومدیم فرودگاه استقبالت گفت راستش تا رسیدم رفتم روستا دلتنگ اهالی بودم گفتم کار خوبی کردی حالا بشین برات چایی بیارم به گل و گیاه های طبیعی کنار خونه رسیدگی می کرد که سینی چای رو روی میز گذاشتم نشستم و گفتم همه خوب بودن؟ نگاهم کرد و تا متوجهم شد اومد مقابلم  نشست و گفت سلام رسوندن گفتم خودت چه خبر خوبی؟ گفت ای شکر راستش با تموم شدن این دوره سنگین این بار اومدم حسابی استراحت کنم گفتم خوشحالم که به سلامتی این دوره هم تموم شد اما جای استراحت حسابی باید دنبال مطب جدید باشی اسماعیل خندید و گفت شما هنوزم که هنوزه به تلاش بی وقفه معتقدین گفتم اصلش همینه همین تلاش بی‌وقفه باعث شده الان یک آقا دکتر البته متخصص روبروی من بشینه اسماعیل چایشو برداشت و گفت خیلی فکر کردم حتی با استاد هم مشورت کردم اما نظرم همونه تخصص باعث میشه من بیام شهر مطب بزنم گفتم خدمت به اهالی روستا از جانب تو که فرزند اونجایی یک وظیفه است اما در کنارش میتونی اینجا هم توی بیمارستان مشغول بشی سر تکون داد و گفت وای نه بیمارستان که اصلا حرفشم نزنید حالا شاید به خواست شما یک مطب کوچیک اینجا زدم که آخر هفته ها میام شهر کاری برای انجام داشته باشم و بتونم به کسی کمک کنم قندون قند رو مقابلش گرفتم و گفتم با هم می گردیم یک جای خوب پیدا میکنیم بلند شدم و گفتم ناهار کشک و بادمجون میزارم همونی که دوست داری اسماعیل فوری گفت راستش میخواستم بهتون زنگ بزنم دارم میام کشک بادمجون رو براه کنید اما دیدم ناهید یک عالم قرمه تازه برای ناهار گذاشته گفتم قرمه رو میشه کنار کشک بادمجون خورد وارد آشپزخونه شدم و گفتم چون میدونستم میای بادمجون تازه سرخ کردم بلند پرسید میدونستین میام؟ بلند جواب دادم توی این خونه یکی هست که خوب میدونه تو کی میری کی برمیگردی جوابی نداد اما طولی نکشید که آهسته از پشت سر گفت روم سیاه اینبار تقصیر من بود من بهش گفتم دارم برمیگردم البته فقط چون ازم خواسته بود یک چیزی براش بخرم با اخم گفتم چی؟ جواب داد یک لپ تاپ برای استاد میخواد انگار تولدشون نزدیکه سر تکون دادم و گفتم تولد و هدیه و این چیزها دیگه از سن ما گذشته بعدشم فاطمه بگه تو چرا گوش دادی و خریدی گفت نمیشد که نه بگم بعدشم خودم قصد داشتم یک لپ تاپ جدید به استاد هدیه بدم گفتم خوش به حال استاد که همه اینقدر بفکرشن گفت شما هم بودین نبودین؟ گفتم نه والا من تولد خودم رو یادم میره چه برسه به سروش این حرف ها برای شما جووناست اسماعیل خندید و گفت یک طوری میگید ما جوونها انگار شما سالخورده اید مکث کردمو گفتم فاطمه سر به هوا شده اسماعیل به هوای رفتن درس نمیخونه اینبار تو بهش بگو من اصلاً راضی به رفتنش نیستم اسماعیل گفت آخه چرا شرایطی که اونجا هست اینجا نیست اینجا شرایط خیلی کمتره گفتم کمتره ولی بهتره فاطمه یک دختر ناز دردونه‌ است اون نمیتونه توی غربت از عهده خودش بر بیاد اسماعیل گفت
🍎 🌐 🥘 : 💥امام رضا (ع) برای برکت ظرف سنگی دعامی‌کند. ✅از بهترین ظروف است،باغذا تبادل دارد‌.🍵 ✅در ظروف سنگی فقط غذای آبکی باید پخت برنج نباید پخت . ✅ظروف سنگی باید قبل از استفاده آبندی شود داخل و بیرون ظرف با دنبه یا روغن دنبه چرب شود ۳روز جلوی آفتاب بماند سیاه می شود بعد داخل آن آب جوش ریخته روی شعله ملایم ۳_۴ ساعت قل بخورد . ✅اگرظرف سنگی ترک برداشت به قسمت ترک از بیرون ظرف ساروج می‌زنیم . ✅ :آهک + سفیده تخم مرغ 🥘 : ✅بعدازسنگی بهترین ظرف است ولی باغذاتبادلی ندارد. 🥘 : ترکیبی از روی+مس+ قلع 🥘 : نباید آهن خالص باشد. 🥘 : بسیارمفیداست برای رشدبچه ها ودفع فلزات سمی ولی این ظروف پیدانمی شود. 🥘 : ظروف بدی نیست ولی تبادلی با غذا ندارد.🍾🍲 🥘 : بعداز همه این ظرف هاکه گفته شددرردیف آخراست وبایدحتماقلع اندودبشود. ❌در برخی موارد ظروف مسی را با سرب سفید می‌کنند که برای اعصاب مضر است . ❌ظروف مسی فقط ظرف پخت و پز است وظرف نگهداری غذا نیست . ❌مواد ترش وخیلی چرب هم نباید داخل آن پخته شود( بدن ما زیاد به مس احتیاج ندارد)🥃 ❌❌ظروف بد ونامناسب : 🍳 : ظرف هایی که به اسم چدن وروی فروخته می شوندجنسشان آلومینیوم است این ظروف سودا زا،باعث یبوست،کم خونی،زخم‌معده وکولیت روده می شود. 🍳 : ترکیبی ازسرب+آهن+کروم+نیکل+تیتانیوم است. استیل نه به عنوان ظرف ونه به عنوان زینت استفاده نشود.(جذب اجنه) 🍳 : برخی ازفلزات سنگین مثل سرب وآرسنیک رادارد . 🍳 : ازهمه بدتراست سرطان زا است،مشکلات گوارشی ،یبوست حتی ساکنان اطراف کارخانه های این ظروف دچار بیماری می‌شوند.🏭 🍳 : غذا را سودا زا می کند عامل سرطان،مشکلات گوارشی واعصاب، حتی نان و آب را هم در ظروف پلاستیکی قرار ندهیم.🍼🍶 🍳 : مضر است. 📚📚📚📚درمان گرفتگی عروق چگونه هیچ گاه دچار مشکلات قلب عروقی که علت بیشتر مرگ و میر هاست نشویم؟ علل: کم‌ تحرکی و عدم پاکسازی های مورد نیاز بدن همچون حجامت، نوره و حنا و... غذای صنعتی و ناسالم علائم: تنگی نفس هنگام راه رفتن گاهی درد یا سوزش در قفسه سینه پرهیزها: لبنیات بازاری ، نوشابه ، قند و شکر صنعتی و روغن های صنعتی موجب ایجاد رسوبات و گرفتگی عروقی می شوند و باید از آنها پرهیز کرد. پیشگیری: چگونه هیچ گاه دچار مشکلات قلب عروقی که علت بیشتر مرگ و میر هاست نشویم؟ ▫️تحرک مناسب ▫️رعایت پرهیز های ذکر شده ▫️حجامت با رعایت تدابیر طبی ▫️مصرف سرکه طبیعی بعد از غذا ▫️مصرف نمک و روغن طبیعی به ویژه روغن زیتون ▫️ترکیب آویشن و نمک اول غذا علاج: ▫️موارد ذکر شده در بخش پیشگیری برای درمان نیز موثرند ▫️ یک واحد سرکه انگور با سه واحد روغن زیتون مخلوط و بعد غذا میل کنند ▫️جوشانده زیره سیاه با جامع رضوی صبح مصرف شود. یک بار ▫️مصرف چند روز آب کرفس ▫️ترشی سیر که با سرکه طبیعی مرتب مصرف شود. ▫️ انجام فصد با تشخیص طبیب حاذق و اگر توان آن را نداشته باشد زالو درمانی ▫️ قورت دادن یک قاشق چای خوری اسپند با رعایت تدابیر مزاجی، صبح ها تا یک‌ هفته ▫️اگر طبع گرمی دارید و با خوردن اسپند اذیت می شوید بعد از آن از خنکی ها استفاده کنید. مثل عناب ▫️در اکثر افراد انجام یکی دو مورد از موارد بالا کافی است.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام عرض ادب خسته نباشید خدمت حبیبه خانم و همه خواهرای مجازی ندیده دوستون دارم امید
پاسخ اعضا 🌸 مادری که فاطمه خانم گلش زبون باز نکرده روزی دو سه ساعت ادامس بهشون بدهید بجوند البته هواستون باشه ادامس شیرینه و قند ش زیاده یه دونه ادامس صبح بدهید بجوه یکی عصر تا عضلات فکش تقویت بشه ببخشید من پر حرفی میکنم دوست دارم خدمتی به دوستان بکنم عزیان من 60 سالمه نه صورتم ماساژ میدم نه کرم خاصی استفاده میکنم فقط هر وقت میوه میخورم هر میوه ای اب میوه میرسه بدستم میمالم به صورتم پوستم خیلی روشن و خوبه شبها هم یه کم روغن زیتون میمالم به صورتم و کف پاهام و گاه گاهی هم بعداز اینکه حمام کردم مقداری حنا به دست و صورت و سر و بدنم میمالم هیچوقت نه صورتم لک میزنه نه جوش هر کس هم میبیندم بهم میگن نهایت 45 سالته 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام به همه ی اعضای گروه وادمین محترم،من پیامهای همه رو میخونم واز ته دل براشون دعا میکنم انشاءالله مشکل همه بر طرف بشه،دوست عزیزی گفتن خرید اینترنتی کردن ونه لباس براشون فرستاده نه پول رو،اینا کلاه بردارن ،پلیس فتا هم کاری نمیکنه چون با رضایت خودت پول فرستادی مگه اینکه بگی اشتباه فرستادی به کارتشون بعدم حتما حضوری باید بری ،اول میری دفتر قضایی شکایتت رو تنظیم میکنی بعد ارجاعت میدن به کلانتری محل،منم خرید لوازم آرایشی داشتم پول واریز کردم نفرستاد برام دیگه جوابمم نداد،رفتم شکایت کردم ۳۰۰ تومن هم هزینه کردم ولی قاضی گفت چون به خواست خودت پول واریز کردی پیگیر نمیشن باید بری حقوقی شکایت کنی منم دیگه پیگیر نشدم سپردمش بخدا،تو خونه نمیشه کاری کرد باید بری کلانتری یادت باشه حرفی از خرید نزنی بگو اشتباه واریز کردم به کارتشون ،امیدوارم پولتو پس بدن 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام به همه ی اعضای گروه مخصوصا اون خانوم ک گفتن وابسته ی یه راننده شدن ...عزیزم راننده جماعت همش تو‌جاده اس کارشون شده ب زن مردم زنگ زدن و یا فش دادن و تحقیر کردن خانومها چه انتظاری داری کسی ک گولت زده چند ساله الان بمونه برات,اون اگه غیرت داشت اول ب زنش خیانت نمیکرد چ‌برسه ب تو که یه غریبه هستی .خدا از همچین مردهایی نگذره ک زندگی مردمو خراب میکنن و بعد به بهانه ای میرن امیدوارم که خوشبخت بشی بانو‌جان❤️ 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام حبیبه خانم خسته نباشید خانمی که میخوان بیان کرمان برای درمان با تلفن گویای ۱۶۷۷ که مال علوم پزشکی شهرکرمان هست تماس بگیرن و نوبت بگیرن 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 درود برشما درمان میخچه با سیر:: نصف یک حبه سیر را به محل میخچه بمالید اجازه دهید پوستتان خشک شود بعد آن را با یک نوار زخم بندی ببندید و بگذارید یک شب بماند صبح پانسمان را باز کنید و پاها را با آبگرم بشویید درمان میخچه باوازلین:: با مقداری وازلین همه ی قسمتی که به میخچه مبتلا شده را چرب کنیدبعد با یک تکه پنبه که به سرکه آعشته شده روی میخچه قرار دهید بگذارید ۲۴ساعت بماندبعد با یک سنگ پا و مقداری صابون روی میخچه ماساژ دهید درمان میخچه با گوجه فرنگی:: یک عدد گوجه را نصف کرده و روی میخچه بگذارید وبا کیسه فریزر ببندید ۲۴ساعت بماند اگر میخچه قدیمی هست یک روز و نصف بماند گوجه ترش باشد بهتر عمل میکند قطره رفع میخچه در فروشگاه داریم در صورت تمایل به خرید پیوی پیام دهید @Mry_kh 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 انشالله که حال همگی خوب باشه درمورد سوال خانمی که دندانهای بچشون خراب شده و دکتر گفته باید عصب کشی بشه و بیهوشی 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 پسر من در سن دو و نیم سالگی متاسفانه خراب شد من هم خیلی از دیگران شنیدم که بیهوشی ضرر داره ولی با صحبت کردن با چند دکتر .دراخر پسرم رو بردم مرکز دندانپزشکی دانشگاه تهران .هم اموزشی بود و هم درمانی واقع در امیر اباد خداروشکر بیهوش کردند و دندانهاش رو درست کردندو به موقع هم به هوش اومد وخداروشکر بعد از اون خیلی راحت غذا میخورد انشالله که فرزند شماهم زودتر خوب بشن فقط ی مورد رو بگم سطح هوشیاری انسانها با هم فرق داره بعضی زود به هوش میان و بعضی کمی دیر من از دکتر ها که پرسیدم گفتند ژنتیکی هست البته بعضی ها هم در اتاق عمل به هوش میان😢😢مثل من ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام خدمت اعضای گروه بخصوص حبیبه خانم چندباری سوال گذاشتم ولی اصلا دوستان جواب ندادن برای بعضی از سوالات دوستان که درباره خیانت باشه اینقدر جواب میزارن که نگو برای افزایش مهر و محبت بین اعضای خانواده و جلوگیری از درگیری لفظی چه دعایی بخونیم یا چه راهکاری رو انجام بدیم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم اینو بزار گروه خانمهای عزیز تورو خدا راهنمایی کنید من سر بچه قبلیم باردار بودم خودم بشدت وزنم بالا میره ولی بچم درشت نمیشه تورو خدا بگین چی بخورم بچه وزن بگیره نه خودم خیلی ناراحت کننده اس😭 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام اینم بزار گلم در جواب خانم ۳۷ساله دوتا بچه ۹ساله و ۳ساله داره که شوهرش طلاقش داده و دوباره رجوع کرده احسنت بهت خواهرم خیلی خوشم اومد خداروشکر حداقل یکی یه خبر خوشحال کننده داد بهمون دیگه اصلا به هیچ وجه مهریه نبخشی. انشالله در کنار شوهرت بهترین روزای عمرت بگذرونی💋 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام باسپاس از گروه خوب وادمین عزیز یه پسر ۷ ساله دارم که سرش از قسمت پیشانی کج هست از دوسالگی متوجه شدم کسی بوده این مشکل را داشته یا راه حلی برای این مشکل باتشکر ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ یه سوالی دارم طورخدادوستان احساسی راهنمایی نکن خدایی منطقی باشع تودوراهی نمونم،من ۱۵سال عروس یه خونواده ای هستم که کل فامیل خودم شوهرم واقعاروسرم قسم میخوردن،چن وقت پیش ماتویه دورهمی خونه مادر شوهرم باجاریاوخواهرشوهردامادوغیره جمع بودیم ،شوهرم گفت حالم خوب نیس گفتم برویه آبی به دست و صورتت بزن سرحال بشی آقااین بلندشدسرش گیج رفت افتادزمین .برادرشوهرم شوهرموبرد دکتر منم چون بچه کوچک داشتم گفتن نمیخادبیای ،تااونارفتن مادرشوهر جلوی اون همه آدم دست ازدهنش برداشت هرچی لایق خودش بودبارمنو بچها م وپدرمادرم کرد.خیلی بی احترامی کردمنم به ولله قسم سرموبلندنکردم جوابشم ندادم خیلی اشتباه کردم ایکاش مثل خودش میشدم الان نمیسوختم می‌گفت جیگرپسرموخون کردی پیرش کردی وهزارتاحرفای بی ادبی بدتر..اصلامن هنگ کردم کسی که چن ساله ازگل نازکتربهم نگفتیم چی شدیهواینکاروکردالانم خونه ش نمی‌رم به شوهرم میگم توبروسربزن مادرتع گردنت حق داره ولی هردومون دلمون شکسته س نمیتونم هیچ موقع ازش بگذرم شماجای من بودین چه رفتاری میکردین؟؟خداجای حق نشسته ایاواقعااه این مادرازپای من درمیاد،،مادری ازدیارتبریز ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ادمین عزیز ودوستان گلم مسئله ای هست که یه مدت ذهن منو درگیر کرده همسر بنده مادرشون فوت شدن وپدر ایشون ازدواج مجدد داشتن این خانوم از روزی که وارد زندگی شدن بلایی به سر من آوردن که بیان کردنش اصلا صلاح نیست بعد یه مدتی رفتن قهر وخیلی ماهرانه دوباره برگشتن سر خونه وزندگی شون الان یک ماهی میشه به طرز فجیعی به همسرم احترام میذاره وهمسرم هم طرفش رو میگیره. این خانوم خیلی مشکوک میزنه کلا داره ذهن همسرم رو شستشو میده ایشون حافظ کل قرآن هم هستن، اما دریغ از اینکه به یه آیه از قران عمل کنن خیلی قشنگ تهمت میزنن وبه شدت آدم حسودی هم هستن هر چی تلاش میکنم بهش فکر نکنم، نمیشه لطف میکنید بنده را راهنمایی بفرمایید 👇❤️ @adminam1400
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام خانماتورو قران کمک کنین خواهرزادم خیلی اوضاع بدنش ناجوره الان دوسه روزه بدنش خیلی جوش زده دکترگفته شوک عصبیه ایا کسی تجربه ای داره کمک کنید تورو خدا کف پاهاش اینقدر سرخ ونازکه. نمیتونه راه بره درضمن دکتر گفته بیشتراز۴تا۵ساعت نباید نایلون روشون باشه چون دوباره ضررداره انشاالله بهترباشید ولی درد بدیه خواهرمن چندساله درگیرشه نمیتونه درست راه بره یاکفش بپوشه پاش که عرق میکنه دورازجون میمیره وزنده میشه #ایدی_ادمین_پرسش_پاسخ 👇❤️ @adminam1400
🌱 ماءمون ، خلیفه باهوش و با تدبیر عباسی ، پس از آنكه برادرش محمدامین را شكست داد و از بین برد و تمام منطقه وسیع خلافت آن روز تحت سیطره و نفوذش واقع شد، هنوز در مرو (كه جزء خراسان آن روز بود) به سر می برد كه نامه ای به امام رضا علیه السلام در مدینه نوشت و آن حضرت را به مرو احضار كرد. حضرت رضا عذرهایی آورد و به دلایلی از رفتن به مرو معذرت خواست . ماءمون دست بردار نبود نامه های پشت سر یكدیگر نوشت تا آنجا كه بر امام روشن شد كه خلیفه دست بردار نیست . امام رضا از مدینه حركت كرد و به مرو آمد. ماءمون پیشنهاد كرد كه بیا و امر خلافت را به عهده بگیر. امام رضا كه ضمیر ماءمون را از اول خوانده بود و می دانست كه این مطلب صد در صد جنبه سیاسی دارد، به هیچ نحو زیر بار این این پیشنهاد نرفت . مدت دو ماه این جریان ادامه پیدا كرد، از یك طرف اصرار و از طرف دیگر امتناع و انكار. آخرالامر ماءمون كه دید این پیشنهاد پذیرفته نمی شود، موضوع ولایت عهد را پیشنهاد كرد. این پیشنهاد را امام با این شرط قبول كرد كه صرفا جنبه تشریفاتی داشته باشد، و امام مسؤ لیت هیچ كاری را به عهده نگیرد و در هیچ كاری دخالت نكند. ماءمون هم پذیرفت . ماءمون از مردم بر این امر بیعت گرفت . به شهرها بخشنامه كرد و دستور داد به نام امام سكه زدند و در منابر به نام امام خطبه خواندند. روز عیدی رسید (عید قربان) ماءمون فرستاد پیش امام و خواهش كرد كه در این عید شما بروید و نماز عید را با مردم بخوانید تا برای مردم اطمینان بیشتری در این كار پیدا شود. امام پیغام داد كه :پیمان ما بر این بوده كه در هیچ كار رسمی دخالت نكنم ، بنابراین از این كار معذرت می خواهم . ماءمون جواب فرستاد: مصلحت در این است كه شما بروید تا موضوع ولایت عهد كاملاً تثبیت شود. آن قدر اصرار و تاءكید كرد كه آخرالامر امام فرمود:مرا معاف بداری بهتر است و اگر حتما باید بروم ، من همان طور این فریضه را ادا خواهم كرد كه رسول خدا و علی بن ابیطالب ادا می كرده اند. ماءمون گفت :اختیار با خود تو است ، هر طور می خواهی عمل كن . بامداد روز عید، سران سپاه و طبقات اعیان و اشراف و سایر مردم ، طبق معمول و عادتی كه در زمان خلفا پیدا كرده بودند، لباسهای فاخر پوشیدند و خود را آراسته بر اسبهای زین و یراق كرده ، پشت در خانه امام ، برای شركت در نماز عید حاضر شدند. سایر مردم نیز در كوچه ها و معابر خود را آماده كردند و منتظر موكب با جلالت مقام ولایت عهد بودند كه در ركابش ‍ حركت كرده به مصلی بروند، حتی عده زیادی مرد و زن در پشت بامها آمده بودند تا عظمت و شوكت موكب امام را از نزدیك مشاهده كنند. و همه منتظر بودند كه كی در خانه امام باز و موكب همایونی ظاهر می شود. از طرف دیگر، حضرت رضا، همان طور كه قبلاً از ماءمون پیمان گرفته بود، با این شرط حاضر شده بود در نماز عید شركت كند كه آن طور مراسم را اجرا كند كه رسول خدا و علی مرتضی اجرا می كردند، نه آن طور كه بعدها خلفا عمل كردند، لهذا اول صبح غسل كرد و دستار سپیدی بر سر بست ، یك سر دستار را جلو سینه انداخت و یك سر دیگر را میان دو شانه ، پاها را برهنه كرد، دامن جامه را بالا زد و به كسان خود گفت شما هم این طور بكنید. عصایی در دست گرفت كه سر آهنین داشت . به اتفاق كسانش از خانه بیرون آمد و طبق سنت اسلامی ، در این روز با صدای بلند گفت :اَللّهُ اَكْبَرُ اللّهُ اَكْبَر. جمعیت با او به گفتن این ذكر هم آواز شدند و چنان جمعیت با شور و هیجان هماهنگ تكبیر گفتند كه گویی از زمین و آسمان و در و دیوار، این جمله به گوش می رسید، لحظه ای جلو در خانه توقف كرد و این ذكر را با صدای بلند گفت :اَللّه اَكْبَرُ اللّهُ اَكْبَرُ اَللّهُ اَكْبَرُ عَلی ما هَدانا، اللّهُ اَكْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَهِ اْلاَنْعامِ، اَلْحَمْدُللّهِِ عَلی ما اَبْلانا. تمام مردم با صدای بلند و هماهنگ یكدیگر این جمله را تكرار می كردند، در حالی كه همه به شدت می گریستند و اشك می ریختند و احساساتشان به شدت تهییج شده بود. سران سپاه و افسران كه با لباس رسمی آمده بر اسبها سوار بودند و چكمه به پا داشتند، خیال می كردند مقام ولایت عهد، با تشریفات سلطنتی و لباسهای فاخر و سوار بر اسب بیرون خواهد آمد. همینكه امام را در آن وضع ساده و پیاده و توجه به خدا دیدند، آن چنان تحت تاءثیر احساسات خود قرار گرفتند كه اشك ریزان صدا را به تكبیر بلند كردند و با شتاب خود را از مركبها به زیر افكندند و بی درنگ چكمه ها را از پا درآوردند. هركس چاقویی می یافت تا بند چكمه ها را پاره كند و برای باز كردن آن معطل نشود، خود را از دیگران خوشبخت تر می دانست . طولی نكشید كه شهر مرو پر از ضجه و گریه شد، یكپارچه احساسات و هیجان و شور و نوا شد.
امام رضا بعد از هر ده گام كه برمی داشت ، می ایستاد و چهار بار تكبیر می گفت و جمعیت با صدای بلند و با گریه و هیجان ، او را مشایعت می كردند. جلوه و شكوه معنا و حقیقت ، چنان احساسات مردم را برانگیخته بود كه جلوه ها و شكوههای مظاهر مادی كه مردم انتظار آن را می كشیدند از خاطرها محو شد، صفوف جمعیت با حرارت و شور به طرف مصلی حركت می كرد. خبر به ماءمون رسید، نزدیكانش به او گفتند اگر چند دقیقه دیگر این وضع ادامه پیدا كند و علی بن موسی به مصلی برسد، خطر انقلاب هست . ماءمون بر خود لرزید. فورا فرستاد پیش حضرت و تقاضا كرد كه بر گردید؛ زیرا ممكن است ناراحت بشوید و صدمه بخورید، امام كفش و جامه خود را خواست و پوشید و مراجعت كرد و فرمود:من كه اول گفتم از این كار معذورم بدارید. داستان راستان / استاد مطهري
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
خواب زیاد میبینی و توی پیدا کردن تعبیر دقیق و درستش سردرگم میشی؟؟؟😥 خیلی از تعبیرا درست نیست و باعث دلهره و نگرانی میشه😓 این کانال تعبیر خواب های دقیق و صحیح از 👇 داره که کمکتون میکنه به جواب درست برسید👌 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تعبیر خواب رایگان هم براتون انجام میشه👆✅
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام خدمت اعضای گروه بخصوص حبیبه خانم چندباری سوال گذاشتم ولی اصلا دوستان جواب ند
پاسخ اعضا 🌸 سلام خانمی این کانالهای کاریابی که اولش میگن پول واریزکن همه الکیه وشیادی بیش نیست براخانمی که گفتن ازطریق ایتالباس بچه گانه خریدندعزیزم اون پول هیچ برنمی گرده بایدحضوری بریدپلیس فتامنم شوهرم ازطریق دیواریه چیزی میخواست اولش گفت یه خورده ازپولش روبفرست بیشترازنصفش وبعدبرات پست میکنیم شوهرساده منم پول روواریزکردولی متاسفانه یاروکلاه برداربودودیگه پولمون رفت وشوهرمم گفت حرامش کردم ولی حوصله اینکه بره پلیس،فتارونداشت چون بیماره ومیدونه که بروبیاداره ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 خانمی گه گفتیدوقتی عقدکردیددامادتون کل خانواده روبرعلیه شماکردباورکن کمی داستان شماشبیه زندگی منه منم تاعقدکردم دامادبزرگمون به خاطرحسودی باشوهرم واینکه جاش روشوهرم گرفته مادرم شوهرم رودوست داشت کاری وبلایی سرمون آوردکه همه چشم دیدن من وشوهرم روبه جزپدرم نداشتن یک سال که زیرعقدبودم توخونه پدرم بودم ولی انگاردرشهرغریبی بودم هرروزدامادمون مادرم روصدامیکردومادرم به خونه اونهامیرفت وتاغروب خوب پرش میکردوقتی که برمی گشت یاالله نمیدونیدچه هامیکردمادرم اون زمان کرونانبودیادمه یه بارمادرم تااومدخونه من دروبراش بازکردم ماه رمضان بودومنوشوهرم درحال افطاری ساده ای که درست کرده بودم بودیم پدرم سرکاربودتااومدداخل دادوفریادمیکردکه ازخونه من بریدبیرون مردم دزداومده خونم زنگ بزنید۱۱۰همه کوچه خودمون وکوچه های اطراف بیرون ریختن ومادرم توکوچه درحال فوش به مابودبه اون یکی خواهرم زنگ زدم بیاتوروخداآبرومون رفت بیااین وساکت کن اونم باکمال آرامش درحالی که صدای جیغ های مادرم وگریه های منومی شنیدگفت من اجازه ندارم بیام شوهرم خونه نیست خودم صدای شوهرش رومی شنیدم خلاصه پدرم که ازسرکاربرگشت مادرم رودنبال کردکه بزنه وخواهرم به پدرم زنگ زدکه بگوبیادخونه ماواونم رفت ولی گفتم این خواهرمم دیگه بااون خواهرودامادمون دستشون تویک کاسه اس .هرشب دوتادامادهامی نشستندپای بساط ....ومادرم بااوناوخوب به ماحرف میزدندولقب بدبرای مامی گذاشتندتوی این یکسال زجری کشیدم که خدامیدونه والان نمی گنجه همه روبگم آخرش چون شوهرم نظامی بودوپولم نداشت که خونه کرایه کنیم والبته درشهرماغریب بودخانه سازمانی هم کم بودنمیدادندمجبورشدیم ازاین سرکشوروبه اون سرکشورانتقالی بدیم تاهم اونجاخانه سازمانی داشت وهم ازدست قوم من راحت بشیم رفتیم وراحت شدم ومن واگذاردامادهامون روبه خداکردم البته ناگفته نماندکه بعدهاخداحقم روازشون گرفت .عزیزم تونمیتونی کاری بکنی فقط دوری کن ازاونهامنم خیلی گریه هاکردم دوری ازاونهاباعث شدکه هم اعصابم راحت بشه هم زندگیم روجمع وجورکنم فقط امیدت به خداباشه ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام ،در جواب خانمی که راجع به بیهوشی بچه سه ساله برا دندان پرسیدن خواستم بگم دخترم تو ۳ سالگی ۱۱ تا از دندوناش با بیهوشی ترمیم شد،خیلی هم راحت بود،رو هوشش اصلا تاثیر بد نذاشت،دخترم همیشه شاگرد ممتاز بود و رتبه ۵۰۰ کنکور هنر شد ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام به همگی اون خانمی که گفتن ازدواج کردن دامادش ن ازش بدش میاد اونا فکر میکنن پدر مادر ش زمین گیر شدن بدفهمی شوهر توه وخسته هستی تنهایی عزیزم منم وقتی ازدواج کردم خیلی تو دوره نامزدیم عقدم اذیتم میکردن خیلی ها میخواستن بی دلیل این عقد رو بهم بزنن چون می‌دونستن شوهرم خیلی سرتر از اونا هستن و واقعا هم از لحاظ قیافه تحصیل خیلی سرتره منم خانوادم عروسی میرفتن کاری انجام میدان من رو خبر نمیکردن بعدها می‌فهمیدم دورهمی داشتن منم مثل تو تنها بودم ولی ننشسته م غم بغل بگیرم خودکشی کنم آمدم تلاش کردم زندگیم رو ساختم خونه دار شدم ماشین گرفتم دوتا بچه پسر آوردم الان التماس میکنن بیا خونه مون من نمیرم یه مدتی خودت رو بکش کنار بچسب به شوهرت زندگیت تلاش کن وسایل خونه بخر ماشین بخر اصلا بهشون محل نزار زنگ نزن تا خودشون بیان اونا به تو حسودی میکنن عزیزم وقتی بهشون محل نزاری خودشون اروم میشن خودشون میان طرفت خودت رو با کتاب بخون اهنگ بزار برو بیرون با شوهرت ولشون کن جای کی دوستت ندارن نرو بجاش با همسايه رفت امد کن باور کن بعضی موقع غریبه از خانواده خودت بهت نزدیکتر میشن خواهرمن خودت رو جمع کن و شوهرت بدبخت چه گناهی داره خسته بیاد خونه تو رو اعصاب خورد ببینه به اون برس تنها کسی که تو مریضی تو خوشحالی ناراحتی کنارته شوهرت خانواده الکی ایشالله موفق باشی ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام وعرض ادب به ادمین عزیزو مخاطبین درگروه،درجواب عروس خانمی که گفتن باخواهرشوهرم ب مشکل خوردم بخاطرعکس واستوری که ازدوستشون گذاشتن،عزیزم ببخشیدکه من حرفم رو ک میگم امیدوارم که ازمن ناراحت نشی،ولی عزیزم هم شمااشتباه کردی وهم همسرتون دارن اشتباه میکنن که شمارو برای یک راه اشتباه تشویق میکنن،هیچ انسان عاقلی هیچوقت خانواده راب دوست تریج نمیده شمابخاطریک غریبه هرچندعزیزوصمیمی هم که باشیدبقول خودتون صدرصدمورداطمینان وانسان شریفی هم که باشه نباید به خواهرشوهرتون تریج میدادین،چون ازقدیم گفتن فامیل اگه گوشت هم روبخوره استخوان و دور نمیندازه،وبیشترازشما همسرتون دارن اشتباه میکنن که ریش وقیچی رومیدن دست شما،معذرت میخوام که این حرفومیزنم ولی درزندگی هرچیزی قاعده‌ای داره،جایگاه مرد و زن باید مشخص باشه،اگراشتباه نکنم شما ازاینکه همسرتون به شما راه نشون بده چاه نشون داده وانگاری شماهم بدتون که نیومده افتخارهم میکنید چراباید احترام ودعوت خواهراشون رو به شما واگذار کنه خیلی خوشحال نباشید اینو بدونید مردی که پدر،مادر،خواهر،برادرکه ازهم خون هم هستند وچندین سال باهم زندگی کردن باهم بزرگ شدن رو به این راحتی کناربذاره مطمئنن طولی نمی‌کشه که ازهمسرهم زده میشه،شما بایدازهمین اول زندگی به همه خانواده همسرتون احترام بذاری،من خودمم عروس خانواده ای هستم که ۳۵ساله هیچگونه احترامی ندیدم همیشه هم تحقیرشدم بااینکه همسرم اولین فرزندخانواده هست حتی پیش بچه هام عروسم،نوه ام ازخونشون بیرونم کردن چندین بار ولی من اصلا دوست ندارم چه همسرم چه بچه هام کوچکترین بی احترامی بهشون بکنن،بارها شده باگریه،با نقشه،همسرمو بردم دیدنشون با اینکه میبینم اونامقصرن،پدرشوهرم تمام اموالشو بین بقیه تقسیم کرده دریغ ازیک یادگاری به ماداده باشه،ولی خدارو شکر که من نیازی ب هیچ چیزازطرف اونا ندارم،و همه برادرشوهرام زیر دین قرض مردم هستن،من نمیدونم چرا عروسای این دوره زمانه البته بعضی هاشون سرهیچ وپوچ باخانواده همسر،سرناسازگاری میکنن والا بخدا پدرشوهر،مادرشوهر هم مثل پدر،مادرخودتون هستن خواهش میکنم فرق نذارید،بخدا خواهر دلسوز برادره توروخداعروس خانمهای گل، یکم دیدتون رو تغیربدید همیجورکه پدر،مادر،شمازحمت کشیدن برای شما اونا هم برای پسرشون زحمت کشیدن،همانطورکه پسرشونو دوست دارن شما روهم دوست دارن،من خودم همیشه برا احوالپرسی باشه برادعوت باشه یا کادو گرفتن باشه اول براعروسم بعدبراپسرم،عزیزم شما هم میتونیدباهمسرتون ی دسته گلی یا ی جعبه شیرینی بگرید بریدخونه خواهرشوهرتون ازش معذرت خواهی کنید،برای عروسیتون هم دعوت کنید،همنجورکه شمادوست دارید خواهر،برادرتون توشادیتون شرکت کنن مطمئن باشیدهمسرتون هم همینو،میخوان،اگرالانم میگه هرجورخودت راحتی،ولی بعدها که توفیلم عروسیتون،یامناسبتهای دیگه پشیمان میشه،مشکل ببارمیاد کدورت ها روبرطرف کنیدمیتونید رفت آمدتون روبا دوستتون به حداقل برسونید لازمم نیست چیزی به دوستون چیزی درمورد خواهرشوهرتون بگید میتونید بگید من دیگه ازدواج کردم زندگیه زن وشوهری هم فامیل داره برو بیا داره وقت کم میارم،این فامیل درجه یک هستش که همیشه توخوشی وناخوشی کنارمان هست شمامحبت کن اگرم اونا نباشن خدا براتون جبران میکنه،امیدوارم که این عروس خانم گلم چیزی ازمن ب دل نگیرن،ان شاءالله که تونسته باشم کمکی بکنم دعامیکنم که خوشبخت وعاقبت بخیرباشید درکناره خانواده،ببخشید طولانی شد،برای فرجوظهور آقاامام زمان عج الله وعاقبت بخیری وهدایت جونامون،وشفای همه مریضا،شفای بنده حقیرهم صلواتی عنایت بفرمایید🌷🌷🤲🤲 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 عاطفه کمکم می کنی؟ گفتم معلومه حتی اگر تو نخوای هم من کمکت می کنم تا موفق بشی
🌸🍃 عاطفه بلند پرسید میدونستین میام؟ بلند جواب دادم توی این خونه یکی هست که خوب میدونه تو کی میری کی برمیگردی جوابی نداد اما طولی نکشید که آهسته از پشت سر گفت روم سیاه اینبار تقصیر من بود من بهش گفتم دارم برمیگردم البته فقط چون ازم خواسته بود یک چیزی براش بخرم با اخم گفتم چی؟ جواب داد یک لپ تاپ برای استاد میخواد انگار تولدشون نزدیکه سر تکون دادم و گفتم تولد و هدیه و این چیزها دیگه از سن ما گذشته بعدشم فاطمه بگه تو چرا گوش دادی و خریدی گفت نمیشد که نه بگم بعدشم خودم قصد داشتم یک لپ تاپ جدید به استاد هدیه بدم گفتم خوش به حال استاد که همه اینقدر بفکرشن گفت شما هم بودین نبودین؟ گفتم نه والا من تولد خودم رو یادم میره چه برسه به سروش این حرف ها برای شما جووناست اسماعیل خندید و گفت یک طوری میگید ما جوونها انگار شما سالخورده اید مکث کردمو گفتم فاطمه سر به هوا شده اسماعیل به هوای رفتن درس نمیخونه اینبار تو بهش بگو من اصلاً راضی به رفتنش نیستم اسماعیل گفت آخه چرا شرایطی که اونجا هست اینجا نیست اینجا شرایط خیلی کمتره گفتم کمتره ولی بهتره فاطمه یک دختر ناز دردونه‌ است اون نمیتونه توی غربت از عهده خودش بر بیاد اسماعیل گفت ولی شما همسن فاطمه بودید که تنها اومدین روستا با یادآوری اون روزها لبخند پر از بغضی زدم و گفتم من پشتیبان داشتم.عزیز عین یه کوه پشتم بود اسماعیل گفت انتظار فاطمه هم از شما همینه همین که پشتش باشید با بغض گفتم من عزیز نیستم اسماعیل من تاب دوری فاطمه رو ندارم گفت اما فاطمه این روزها ... تا خواست ادامه حرفشو بگه صدای زنگ موبایلش بلند شد با عذرخواهی از من رفت اما جوابی به تماسش نداد و فقط گفت من برم یه چندتا نون تازه بگیرم با غذای ظهر بخوریم یه مادر بودم و حالا می فهمیدم عزیز چه دل بزرگی داشته که تونسته من و روح الله رو به فرزندی قبول کنه و به نحو احسن بزرگمون کنه یه مادر بودم و حالا میفهمیدم عزیز چه از خود گذشتگی ها کرده تا منه الان من بشه عزیز درد های فراوانی رو متحمل شده بود در حالی که هیچ کس ازش خبر نداشت حتی من وابسته به عزیز خیلی سخت بود خیلی خیلی سخت بود اینکه درست روزی عزیز بهم گفت تو شکست ناپذیر ترین زن جهانی که با رفتنش من شکستم و از دید خودم هنوزم که هنوزه نتونستم بدون عزیز سرپا شم با وجود اینکه وجود شکسته‌ام رو بین خانوادم تقسیم کردم بعد رفتن عزیز از اون عاطفه پر انرژی پر آرزو یک همسر و یک مادر باقی مونده که باید طبق دستور عزیز به وظایفش عمل می‌کرد مثل همیشه عکس عزیز رو گذاشتم مقابلم و شروع کردم به درد و دل باهاش راستش از آینده بچه ها می ترسیدم از برآورده شدن آرزوهای بزرگ شون دلم میخواست کنارشون باشم نمیخواستم تنهاشون بزارم تا مبادا مرتکب اشتباه بشن اما انگاری دنیایی اونها با من مادر فاصله های زیادی داشت‌... سروش یه لیوان چایی گذاشت روی دسته کاناپه و گفت خیره عاطفه بانو به بخار لیوان چایی خیره شدم و گفتم بچه ها خوابیدن؟ گفت  رفتن بالا اسماعیل فیلم گذاشته نشستن به تماشا نفس بلندی کشیدم و گفتم نمیدونم چرا دلم نمیخواد باور کنم بزرگ شدن سروش لبخند زد و گفت نگرانیتو درک می کنم اما تو داری خودتو اذیت می کنی بزار یه جاهایی روی پای خودشون بایستن قرار نیست که همیشه منو تو کنارشون باشیم گفتم روح الله دلباخته من نمی خوام خدایی نکرده دچار شکست بشه فاطمه هم که فکر رفتن درس زندگیشو مختل کرده به نظرت حق ندارم نگران باشم ؟ سروش زد روی پیشونیش و گفت ای وای گفتی روح‌الله امروز پاک یادم رفت در مورد این دختره تحقیق کنم گفتم از فردا خودم میرم پی این مسئله من به روح الله قول دادم کمکش کنم سروش اخم کرد و گفت قهر کردی؟ باور کن امروز درگیر کارهای افتتاحیه برگزاری نمایشگاه بودم اما خودش اومد سراغم سازه هایی که ازشون تعریف کرده بود قابلیت های خاصی داشت معلومه دختر باهوشیه گرچه فکر می‌کنم یه بلد کار کمکش کرده نتونستم حسم رو در مورد آیدا از سروش پنهان کنم به همین خاطر گفتم یه چیزی بگم؟ سروش گفت میدونم چی میخوای بگی میخوای بگی آیدا اونی نیست که فکرشو میکردی سر تکون دادم و گفتم نه راستش... تا ساکت شدم سروش گفت چی شده؟ نفسمو بیرون فرستادم و گفتم اون شبی که اینجا دعوت بود یه طور خاصی صحبت میکرد یه طوری که انگار از گذشته باخبر سروش متعجب گفت گذشته؟ چه گذشت ای؟ چشم روی هم فشردم و گفتم نمیدونم چرا لحظه اولی که دیدمش یاد، یاد فریبا افتادم سروش به یک باره با شنیدن اسم فریبا رنگ عوض کرد و با اخم غلیظی گفت عاطفه با بغض گفتم برای تو تا حالا اتفاق نیفتاده که... سروش بلند شد و گفت نه اتفاق نیفتاده چون من همون ۲۰ سال پیش همه چی رو دور انداختم گفتم پس چرا شنیدن اسمش اینقدر به همت ریخت؟ نگاهم کرد و گفت
🍎 🔴 انگل روده ♻️ انگل، کرم روده است که از مواد غذایی بدن تغذیه می‌کند و از طریق آب و غذای آلوده،گوشت خام پخته نشده، میوه و سبزیجات آلوده وارد بدن می‌شود و گاهی تخم‌هایی می‌گذارد که باعث خارش، التهاب و بی‌خوابی در فرد می‌شود. 🔹 علائمی مثل درد شکم، دندان قروچه در خواب، نفخ، اسهال، تهوع و استفراغ، جوش و خارش در مقعد، کاهش وزن و وجود کرم در مدفوع دارد. ♻️ آنچه در روایات برای درمان کرم‌های شکم سودمند است: 🔸 امام صادق(ع): سرکه بخورید چرا که کرم‌های شکم را می‌کشد. 🔸 پیامبر(ص): ناشتا خرما بخورید چرا که کرم های شکم را می‌کشد. 🔸 امام صادق(ع): هر کس هنگام خواب هفت خرمای عجوه بخورد، خرماها کرم‌های شکم را می‌کشند. 🔹 درمان‌های مجرب انگل: این تجویزها با توجه به مزاج فرد و مشورت با طبیب حاذق باشد👇 🔸 جویدن آرام یک قاشق چایخوری سیاهدانه (۷ الی ۱۴ روز) 🔸 یک قاشق چایخوری اسفند و سرکه با یک استکان آب قورت دهید. (۷ الی ۱۴ روز). . 🌺🍂🍃🍂🍃🍂 🥤شربت جعفری 🍃طرز تهیه: کل گیاه (برگ، ساقه، تخم و ریشه) را بعد از تمیز کردن پخته (یک کیلو جعفری با متعلقاتش + ۴ لیوان آب) آنقدر بجوشد تا یک لیتر آب بماند، صاف کرده، با هم‌وزن جعفری نبات (یک کیلو) جوشانده و به قوام بیاورید. ⚠️زیاده‌روی در مصرف جعفری باعث سردرد و خشک شدن منی هم می‌شود؛ به خصوص در آقایانی که در سن باروری هستند. در گرم مزاجان باعث درد چشم، خارش و جوش می‌شود. ✅مصلحات: کاسنی، بادرنجبویه، ادویه ترش و جو 🍃دود همه‌ی اجزای جعفری هوای آلوده را تمیز می‌کند. 🚫موارد منع مصرف جعفری ❌در التهاب کلیه ❌تداخل با داروهای انعقاد و ضد پلاکت، داروهای مدر یا دیورتیک‌ها و آسپرین ❌در بارداری احتمال سقط جنین 👈🏻جعفری قاعده‌آور، محرک رحم و دارای اثر استروژنیک (ضد بارداری) است. در خانم‌های جوان فراوان مصرف نشود. 🔶تخم جعفری: 🔸ادرار آور 🔸اشتها آور 🔸قاعده آور 🔸ضد نفخ 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 . 🦶 داغی کف پا به دلایل زیر اتفاق می افتد که باید با تدبیر متوجه شوید از کدام مورد هست : ↩کم خونی ↩غلظت خون ↩قند خون بالا ↩چربی خون بالا ↩فشار خون بالا ↩رسوب صفرا در اندام انتهایی درمان عمومی:👇🏼 🔹سرکه انگبین شبی یک لیوان تا ۴۰ شب میل شود . 🔹خوردن گس مزه ها و خنکی جات نظیر انواع مرکبات، انار، شاه توت، خیار، سیب، گلابی، آلبالو، گیلاس، آلو، و زرشک و شربت زرشک و رب انار و زغال اخته و... 🔹بذرهای ملین، مانند خاکشیر، اسفرزه، تخم ریحان، تخم مرو، بارهنگ و بالنگو، ترشی جات طبیعی، مغز فلوس، شیر خشت، ترنجبین، عسل به مقدار کم و همراه با لیمو ترش تازه و به صورت شربت شده که به آرامی میل شود . 🔹انگور، کاهو، مغز خیار، تخم کدوی خام، تخم خیار، مغز تخم هنداونه، تخم کاهو، از هر کدام به مقدار مساوی مخلوط کرده آسیاب شود و روزی دو بار و هر بار یک قاشق غذاخوری در یک لیوان آب مخلوط گردیده و میل شود. خوردن لیموترش، زرشک، نارنج، گریپ فروت با عسل، تَرنَجبین، کاهو، کیوی، آلو بخارا، آلوچه، تمرهندی، لیموشیرین، پرتقال، نان جو و آش جو. 🔹ترک غذاهای سودازا . 🔹حجامت عام 🔹رفع حتمی یبوست با خوردن روزی ۱۴ عدد انجیر خیسانده در گلاب . 🔹اصلاح آب و نمک و روغن و ظرف غذا . 🔹 نوره مالی و حنامالی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽