شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 نیکا . گفتم خیال کردی من مثل قبل یه دختر کودن و تو سری خورم ک مثل اون سه تای قب
#داستان_زندگی 🌸🍃
نیکا
من یه دختر تنها بودم با یه روحیه خراب و یه خانواده داغون . داستان زندگیم یه واقعیت تلخ بود و من نمیتونستم مثل رمان ها و قصه های خیالی فکر کنم ک یه پسر پولدار عاشق یه دختر فقیر میشه بعدم ازدواج میکنن و خوشبخت میشن .درسته تازه دوسال بود وکیل شده بودم اما هزارتا کیس طلاق دیده بودم ک ایده آل ترین شرایط رو داشتن و کاملا نرمال بودن و باهم تفاهم و تطابق داشتن اما حالا دنبال حداقل طلاق توافقی بودن.
یه پسر با اون موقعیت خوب .خانواده خوب و وضعیت مالی عالی . با اون تیپ و قیافه . حتما دخترای درجه یکی رو میتونست انتخاب کنه . کم و بیش از طریق استادم ک حکم پدرم رو داشت اطلاعاتی از خانوادش پیدا کرده بودم . ما کوچکترین شباهتی بهم نداشتیم ...
بعد رفتنش انگار ک قلبم خالی شده باشه . مدام ب خودم میگفتم ادم باش.منطقی باش . تا اون زمان تنها چیزی ک آزارم داده بود این بود ک نتونسته بودم بخاطر خانوادم کنکور فرهنگیان قبول بشم اما حالا از دست دادن اون یه چیزی بیشتر از مردن بود...
دو هفته از رفتنش گذشته بود و من همه زورم رو میزدم ک بتونم ب روال قبل برگردم .مثل همیشه صبح زود از خونه میزدم بیرون تا آخر شب . تا اون روز فقط پر نده های خانواده رو قبول کرده بودم هم بخاطر درآمدش هم برای این ک میترسیدم با پرونده های کیفری رو ب رو بشم .وحشت اون روزایی ک داشتیم هنوزم تو خاطرم مونده بود .اما تصمیم گرفتم برای عوض شدن حال و هوام پرونده کیفری هم قبول کنم .موضوع رو ب استادم گفتم و استقبال کرد.قرار شد یه پرونده سبک دیه رو بهم بده .تقریبا عصر بود و من دیگه کاری نداشتم .رفتم پرونده رو بگیرم برای مطالعه و زودتر برم خونه ک یه خانم و آقای خیلی خوش تیپ و متشخص وارد دفتر شدن.اقا گفت با خانم فلانی کار داریم .هرچقدر فکر کردم چهره اش رو یادم نمیومد .یعنی با من چی کار داشتن
با این ک خسته بودم و آماده رفتن اما طبق اصولی ک استادم خیلی بهش پایبند بود تو هر زمان و هر مکان و هرحالتی ک داشتیم الویت با موکل بود .برگشتم دفتر و ازشون خواستم بشینن.
خانم خیلی چهره زیبا و بانمکی داشت .بهش میخورد نهایتا ۴۵ ساله باشه .یه لبخند رو لبش بود ک چهره اش رو فشنگ تر میکرد. آقا هم حدودای ۵۵ میشد .گفتم بفرمایید در خدمتتون هستم. اقا سر صحبت رو باز کرد و گفت من بابای نویدم .یه لحظه یخ کردم و زبونم بند اومد . گفت نمیخواد چیزی بگی ما خانوادگی اهل حاشیه رفتن نیستیم سوال میرسم جواب بده .پسر من چه عیب و ایرادی داره ک گفتی نه ؟
سعی کردم خودمو جمع کنم اما اونم کاملا متوجه حالت من شده بود .گفتم قرار نیست عیب و ایرادی داشته باشه اما دو نفر باید کاملا به هم بخورن .از هر لحاظ.من برای آقا پسرتون توضیح دادم برای شما هم میگم ک مطمئن بشید من ...
گفت نمیخواد بگی خودم همه چیو میدونم .بهانه الکی نیار .اگه دلیلت همینه ک بیخود گفتی . ما این چیزا برامون مهم نیست . مهم خودتی ک معلومه خوبی . سلیقه پسرمم ک بد نیست . حالا شماره خودت و بابات رو بنویس رو یه تیکه کاغذ .ملهم فردا شب میآییم خواستگاری
از شدت رک بودن و دیکتاتوریش هم شوکه بودم هم خندم گرفته بود . تا لحظه ای ک رفتن فکر میکردم دارم خواب میبینم . فردا خونه موندم و یه دستی ب سر و گوش خونه کشیدم . با خودم میگفتم میان اینجارو میبینن فرار میکنن ب حرفاشون خیلی اعتماد نکن. لیلا هم تعجب کرده بود از این کار من ک موندم خونه و دارم کار میکنم .حدودای ۱۱ صبح پدرش زنگ زد ب تلفن خونه .لیلا جواب داد .بعد ک قطع کرد گفت حالا فهمیدم آفتاب از کدوم طرف دراومده ک تو داری کمک من میکنی .حالا کی هست طرف .ایشالا رفتنی هستی دیگه .
بعد هم رفت تو اتاق و ب پدرم گفت . اونم صداشو برد بالا ک بیخود کرده . تو جد و آباد من کی شوهرشو خودش انتخاب کرده ک این دومی باشه دختره چش سفید .لیلا تو غلط کردی قبول کردی شب بیان.حالا نشونت میدم .لیلا هم گفت ب من چه .یارو اصلا نذاشت من حرف بزنم .فقط گقت شب مزاحم میشیم برای امر خیر و خدافظ.
استرس همه وجود منو گرفته بود . پدرمم ساکت شده بود و این بیشتر منو میترسوند
میوه و شیرینی رو گذاشتم روی میز پیش دستی چیدم و چای دم کردم .گاهی ب حماقت خودم خندم میگرفت گاهی هم دلشوره خفم میکرد. آماده بودم و تنها تو پذیرایی نشسته بودم و غرق خیال شده بودم ک زنگ درو زدن.لیلا رفت باز کرد .پدرم هنوز از اتاقش بیرون نیومده بود . وقتی اومدن تو احساس کردم صدای تپش قلبم الانه ک آبرومو ببره . نوید قشنگم با دسته گل رز سفید و یه جعبه شیرینی جلوم ایستاده بود و من میترسیدم ک تو چشاش نگاه کنم .همراه پدر و مادر و خواهر کوچکترش . تازه نشسته بودن ک پدرم در اتاق رو باز کرد و اومد .
#ادامه_دارد
#نکات_سلامتی 🍎
🏴پاسخ به سوال عوارض آهن خون و زمان مصرف و علل بروز کمبود آهن خون
🔽🔽🔽🔽
📚📚📚💊💊💊اختلال کمبود آهن خون دربانوان و دختران
کمبود اهن خون درخانمها بایستی فوری درمان و پیشگیری از رشدش شود چون سبب گرفتگی عضلات پای چپ + خونریزی زیاد درپریودی + اهل جیغ و داد و بی حوصله گی+ تشنگی بسیارزیاد + اختلال درضربان قلب + بی دقتی دردرمان سبب رشد فیبروم و میوم درواژن بانوان + ریزش مو+ پرحرفی زیاد +شکسته شدن پی درپی ناخن ها+ خواب آلوده و حالات خماری و کسالت + سرگیجه + سردرد + زردی چشم + زردشدن پوست و یا رنگ پریدگی + تدریجا دچار کمبود نفس شدن + عضلات بدن ضعیف و لاغرشدن + تغییرات رنگ مدفوع به سیاهی یا سفیدی
📚🌺 راهکارهای درمانی باقید فوریت
۱- چای سیاه خوردنش ممنوع
۲- گزنه روزی نصف استکان عرقش یا پودرش پنج گرم درتغذیه
۳- مویز و شربت چهارشیره
۴- اسفناج خوری
۵- عدس یا سویق عدس
۶- نخود خوری یا سبوس جوانه نخود بالاخصاز نوع سیاه
۷- حبوبات و لوبیا جات
۸- اگرمشکل گوارشی ندارن استفاده از جگر
۹- شیر شتر یا شیرگاو جوشیده غیر کارخانه ای روزی یک استکان
۱۰- شاتوت شرابی روزی چنددانه
۱۱- گوشت و تخم بلدرچین
۱۲- خورشت فسنجان
۱۳- زیتون سیاه
۱۴- خرمای سیاه
۱۵-دمنوش میوه نسترن به روش چای درعطاری ها موجوداست
۱۶-مغز بادام درختی به روش هریره یا خشکباری خورده شود و بالاخص پسته
۱۷- برگ زردآلو و یا قیسی به روش اب برگه روزی چنددانه
۱۸- سبوس جوانه ماش
۱۹- دال عدس یا عدس قرمز بسیار عالیست
۲۰- سبوس جوانه شبدر یا گیاهش درآش ریخته شود
۲۱- سبزی تره بالاخص از نوع کوهی درکنار هروعده غذایی ( درافطاریا سحری) مصرف شود
۲۲- سمنو روزی یک قاشق
۲۳-مصرف آلو جات بالاخص آفتاب دیده خشک ، خربزه ، ریواس ، انبه ، گلابی ، طالبی ، گل کلم ، تنوع سبزیها ، آّب پرتقال طبیعی ، لیموترش ، سیب درختی و آناناس به واسطه داشتن ویتامین C فراوان باعث افزایش جذب آهن در بدن میشوند
۲۴- دمنوش یا عرق یا سبزی خشک شده یونجه و یا شبدر
📚زمان مصرف داروهای فوق بهترین زمان برای مصرف این قرص، زمانی است که معده شما خالی باشد. در این زمان بدن بیشتر و بهتر میتواند آهن را جذب کند. به همین دلیل پزشکان توصیه میکنند قرص آهن را قبل از مصرف غذا و یا حداقل ۲ ساعت پس از خوردن غذا مصرف کنید.
📚📚📚📚📚خواندن دعای مخصوص ماه صفر
اگر کسی میخواهد از بلاهای نازله در این ماه محفوظ بماند، هر روز ده مرتبه این دعا را بخواند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
یَا شَدِیدَ الْقُوَی وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ
ای سخت نیرو و ای سختگیر ای با عزت ای عزیز ای با عزت
ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ
از بزرگیت تمام خلقت در پیشگاه تو خوار است پس شر خلقت را از من کفایت فرما ای احسان کنندهای نیکوکار ای نعمت بخش ای عطا ده
یَا لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ
ای که نیست معبود حقی جز تو منزهی تو بدرستی که من از ظالمانم پس اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غم و همچنین نجات دهیم مؤمنان را
وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ
و رحمت خدای بر محمد و آل پاک و پاکیزه اش
همچنین در زمان دیدن هلال ماه صفر خواندن دعای هلال وارد شده است. حداقل آن است که سه مرتبه بگوید: اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا.
بهترین دعای زمان رؤیت هلال، دعای چهل و سوم صحیفه سجادیه است.
#حرف_اعضا ❤️🍃
سلام روزهمه دوستان بخیر وشادی
الهی همه درپناه حق باشید
آقایی که ۳۰ ساله هستید واز تفریحات زندگیتون گفتید
تبارک الله واحسنت به شما
هزار ماشاء الله وهزار قل هو الله به شما انسان فهیم وشاکر خداوند
شما با وجود سن کم از از آن دسته افراد هستید که از ریز ریز نعمتهای خداوند بهترین استفاده را می کنید وبنظرم همین استفاده بهینه یعنی انسان شاکری هستید
خیلی خوشحال وسپاسگزارم که بالاخره یک آقا هم رمز موفقیت خودش در گروه گذاشته تا بقیه آقایون هم یاد بگیرند که چطور زندگی را مدیریت کنن
ایشالا که خداوند فرزندان سالم وصالحی به شما اعطاء کنه وزندگیتون به همین شیوه خوب استمرار داشته باشه
ولی یک تجربه وتوصیه دارم از سوء چشم حسودان حذر کنید وبرای تداوم خوشبختی تون اسپند دود کنید وماه به ماه صدقه بدید
من خانمی هستم که خدا راشکر هم وضع مالیم خوبه وهم به قالی بافی خیاطی وگلیم بافی وگل کاری عکاسی صنایع دستی علاقه دارم وتا حالا در کنار شغلم چند فرش بافتم خیاطی میکنم گل کاری میکنم ولی همیشه مورد تمسخر همسرم هستم
همسرم متاسفانه فردی بسیار نادان هست که اگر من زندگی خودم مدیریت نکنم تمام داشته هام از دست خواهم داد
برای به راه راست هدایت شدن همسرمن هم دعاء کنید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام به ادمین عزیز و بچه های گروه راجب دختر خانم ۱۵ ساله. که پسر عموش خاستکارش. هست. و معتاد بوده قبلا. و نمیدونه جه تصمیمی بگیره و خاتواده میکن. ازدواج کن. عزیزم. من به عنوان خواهر بزرگترت. میگم اصلا قبول نکن. تو سنی نداری. میدونی چه قدر جوقعیت داری. تا ازدواج هیچ مردی. وقتی به سمت مواد بره ترک. نمیکنن برا مدتی ترک. میکنن ولی دیگه مواد وارد بدنشون. شده به هیچ عنوان. نزار زندگیت تو اوج. نوجوانی. تباه بشه. من خواهر خودم. به معتاد. شوهر کرد. ۱۶ سالش. بود. همه گفتن ترک. میکنه صدبار هم ترک کرد دوباره برگشت چنان. دقی. خودش و مادر پدرم. . خوردن الان هم که هنوزه. تاوان. یه اشتباه داره میده نه خونه. نه ماشین. نه زندگی نه خوراک. دل درس. هیچی همیشه خانواده. من درگیره. و پشیمون هیچ مردی که رفت دنبال مواد به هیچ عنوان. تزک نمیکنه مکه ترک. دنیا. رو کنن. هیج وقت. قبول نکن. دومییش دوست. خواهر دیگریم. بود اون سنش بالا. بود حالا بنده خدا. ۴۰ رد کرده بود و پدر مادرش فوت. کرده بود. و برادر خواهری تداشت مجبور شد. خاستکاری. اومد براش. اونم قبلا. معتاد بود ولی ترک. کرده بود شوهر کرد. با وحود بچه. ۵ سال پیش طلاق. کرفت تروخدا زود عجله نکن سومین موضوع من سرکار میرم یه روز یه ارباب رجوع اوند حرف افتاد و گفت خاستکاری برا خواهرم اومده نعتاد بوده. ترک. کرده من گفتم. نکن خواهرت. بدبخت نکن گفت نه دلشون اتفاقا به زندگی گرم میشه صاحب زن وبچه دیگه نمیرن دلش به حال. اون اقا سوخت. دخترو دادن. تا جند سال بعد دوباره امد و شناختم گفتم فلانی پس چی شد دانادتون. گفت حق با توبود کسی که رفت طرف مواد دیگه ترک نمیکنه گفت اخر طلاق خواهرمو گرفتیم. طرف هم بعد مدتی. با مواد کشیدن زیاد به رحمت خدا. رفت حالا خانوادت. نادون هستن. وگرنه تواین سن. نمیگن شوهر کن. این اولشه. میگی. به خودش هم. نمیرسه. برسه به ۵ سال. دیگه. که بهت. قول میدم. جز پشبمونی. برا خودت و خانوادت. هیچی توش نیست. اونموقع با دوبجه دیگه راه فراری تداری زندگی. باختی نکن اگه هم میخوای یا مجبوری. بدون که نشونت کنن یا عقدت کنن تاکید میکنم. نزار نامزد بشی یا عقد همینجوری بزارش شاید یه موقعیت عالی. اومد برات بکو فعلا سن من کمه تا دوسه سال اینجوری بگزره میگی ببینم نمیره تواین مدتم هم هم وقت داری. هم شاید بهتر از اون اومد خاتوادت هم منصرف شدن. همیشه زن داداشم میگه این که اولشه میخوا له له بزنه مرتب باسه هیحان داشته باشه وای به حال. اخرش که به ته دیگ رسیده عزیزم زندگی تو تباه. نکن.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام و عرض ادب خدمت ادمین عزیز و همهی دوستان دلسوز...منم میخوام مشکلم رو بگم به امید این که کسی راهنماییم کنه..۵ سال پیش یک بارداری خیلی سخت دوقلو داشتم بعد از اون به شدت افسرده شدم😔 و هنوز هم ادامه داره با توجه به این که ۵۰ کیلو وزنمه و لاغر هستم پوست شکمم به شدت شل و آویزون شده و خیلی ناراحتم چند نفر هم تا به حال مسخره ام کردن که دلم به شدت شکسته و تا مدت ها گریه میکردم هر چی لباس نو داشتم پاره کردم و قسم خوردم تا وضعیتم این جوریه لباس نو نخرم حتی روم نمیشه بیرون برم..خواستم ببینم کسی رو تو تهران میشناسین که عمل آبدومینوپلاستی رو با قیمت مناسب برام انجام بده..با تشکر
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستای عزیزم...کسی براسردردضربان دار میگرن راهکاری داره ک خودش خوب شده باشه...بخدا ۳روزه افتادم از درد.هلاک شدم دیگه...ممنون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستای گلم.خوبین.من یه خانم ۳۹ساله ام و معتقد..یه پسر۱۸ساله دارم.
چندماه پیش ناخواسته باردارشدم وچون شرایطشو اصلانداشتم عمدا سقط کردم.بعدازسقط بشدت پشیمون شدم واحساس گناه خیلی اذیتم کردخیلی گریه وزاری میکردم طوری که افسردگی گرفتم وب درگاه خداازته دل توبه کردم.ولی میگن خداقهرش میگیره وواقعا دروغ نیست....من الان ازبیمارستان ساعت۵صبح دارم پیام میدم وخواستم بگم جوان ۱۸ساله ام روخداازنو بهم داد...توروخدا سقط نکنید خداقهرش میگیره ویه جوری نشون ادم میده...فقط خواستم بگم من تجربه خیلی تلخی شدبرام...انشاالله براکسی اتفاق نیفته...انشاالله خدا منو ببخشه..لعنت برشیطان....
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همگی ودر پناه خدا باشید 🙏 تورو خدا کار در منزل اگر کسی سراغ داره به منم بگه در شیراز هستم به خاطر آقا امام زمان خیلی نیازمندم واقعا نیاز دارم بخاطر شرایتایی نمیتونم بیرون از خونه کار کنم تورو خدا هر کسی سراغ داشت پیوی منو از حبیبه خانم بگیره خدا خیرتون بده 🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همه عزیزان یه سوال دارم لطفا راهنماییم کنید من برای گرفتن سهام عدالت پدر ومادرم که فوت کردن اقدام کردم ولی متاسفانه اصل شناسنامه های هردو را میخوان وماهم شناسنامه هارونداریم بودن شناسنامه هاهم الزامیه کسی میدونه چکار کنم وکجا برم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام ببخشید برای بچه دارشدن که چندماه اقدام کردیم نشده قرص کمر اینا خوبه میشه کمرو ببندم
❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشید
ی خانمی سوال کردن در مورد بچه ای که مری ب معده نچسبیده
بچه دختر عمم همینطوره
اگه بخوام راهنماییشون کنم چیکار باید کنم؟
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
26.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ناباروری، سرطان و کاهش رشد کودکان از اثرات «وایفای»
🛑سید علیرضا آلداود:
🛑از جمله مواردی که دانشمندان به آن دست یافتند این است که امواج وایفای از جنس امواج الکترومغناطیسی هستند که این امواج با میزان مختلفی بر روی بدن تأثیر میگذارند؛این امواج تأثیرات منفی بر روی مغز بهخصوص برای کودکان میگذارد؛ سردرد، خستگی، مشکلات گوارشی، اختلالات خواب، ضعف و اختلال در عملکرد مغز و موارد دیگر از جمله تأثیراتی است که امواج الکترومغناطیسی بر روی بدن میگذارد.
🛑سازمان سلامت جهانی مدتی پیش، آزمایشی بر روی گیاهان انجام داد که آثار مخرب امواج وایفای بر روی آنها را نشان داد؛ در این آزمایش سازمان سلامت جهانی دو گیاه یکسان را در دو اتاق متفاوت قرار داد که یکی از اتاقها دارای امواج وایفای و دیگری خالی از هرگونه امواج بود؛ بعد از دو هفته، گیاهی که در اتاق خالی از امواج وایفای بود، رشد کرده بود اما گیاهی که در اتاق همراه با این امواج بود، رشدی نداشت.
🛑آلداود با اشاره به امواجی که تلفنهای همراه تولید میکند، گفت: در کشورهای غربی یک میزانسنجشی بهنام SAR وجود دارد که میزان سنجش دریافت تشعشعات تلفن همراه توسط بدن را نشان میدهد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام و عرض ادب خدمت ادمین عزیز و همهی دوستان دلسوز...منم میخوام مشکلم رو بگم به
پاسخ اعضا 🌺
سلام اینقد زمونه بد شده و دختر و پسر خوب کم پیدا میشن اینقد دخترا فاسد شدن که اسم هر دختر و میبرن همه میگن اون خرابه. حق هم دارن
بخدا دوتا دختر دارم که یکیش متولد ۷۲ هست وازدواج کرده خدا شاهده دنبال هیچ پسری نبود فقط درس. دانشگاه
یکی دختر دیگه م هم ۲۳ سالشه اینم همینطور دنبال هیچ پسری نیست بخدا قسم اگه دروغ بگم میگه اصلا چجوری دخترا میرن دنبال پسر دخترام اصلا امروزی نیستن اینم پگم هر چی دنبال پسر بازی و خلاف باشن خوش اقبالترن بخدا قسم حقیقت داره اینجور دخترا نمیدونم هر چی خلاف میکنن اقبالشون هم بلندتر میشه دیدم اطرافم که میگم
والله بچه های من که پسر بازی نمیکنن شانس کمتری هم دارن
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام عکس ناخن مادرشونو گداشتین ناخن عفونت کرده سریع دکترپوست برن تخلیه چرک عفونت بکنه داروبده پانسمان بکنن .کفش تنگ نپوشن
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام جواب خانمی که لیدر مسافرت بودن و رفتن اصفهان با لیدر دروغی
افرین و احسنن به پدر شما
واقعا کا مردانگی و بزرگی کردن
خیلی خوشم امد خدا خیرش بده
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام خدمت شماادمین گل وهمه اعضای گروه
تمام مردم روی کره زمین مشکل گرفتاری دارندچه فقیرچه غنی خیلی خودتون درگیرحرف وکارای مادرشوهرخواهرشوهرجاری برادرشوهریاخواهروبرادرخودتون یاپدرومادرخودتون یاشوهرتون نکیدروکاراشون رورفتاراشون زوم نکنید تاجای که می تونیدخوبی کنیدبرای رضای خداوبگذرید باخدامعامله کنیدتوهرکاری به قول شعرمعروف
تونیکی کن ودردجله انداز
که ایزددربیابانت دهدباز
عزیزان فکرنکنیدمن خیلی خوش هستم یادلم ازجای گرم بلندمی شه من هم خیلی مشکل وگرفتاری دارم ولی دنیاروکوچک ترای این می دونم که بدباشم وبدی بابدی جواب داد
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام به اعضای گروه،برای دختر۱۵ساله ای مینویسم که گفته پسرعمویم اعتیادداشته وگفته ترک کردم وگفته از قیافشم خوشم نمیاد،ببین دخترم من۴۳ساله هستم۲۳ساله زندگی میکنم،اینکه پسرعموتون گفته ترک کردم وشما پرسیدین آیا میشه ترک کنن ودیگه نکشن مواد؟؟آره عزیزم میشه ولی طرف باید اراده ی قوی داشته باشه نه مثل شوهر من که۱۰۰بارترکش دادیم ولی دوباره شروع کرده،بستگی داره چه میکشیده اگرتریاک و شیره بوده که نگران نباشه اراده داشته باشه نمیکشه ولی اگر از این جدیدا میکشیده(شیشه،هروئین وامثال اینا)که دخترم اشتباه نکن ترکی در کار نخواهد بود شوهر خودم اهل این جدیدایه،آخر فلاکت میشه زندگی آدم من هر روز دعا میکنم که خدا بند منو آزاد کنه،تو بیگناهی تو هم برام دعا کن وهمه ی خواننده های پیامم برام دعا کنید،،ونکته دوم گفتی حسی بهش ندارم که از همه بدتره،دختر زندگی کردن عشق میخاد یعنی دوست داشتن که اونم من نداشتم از اول دوستش نداشتم من زندگی نکردم فقط هم خانه هستیم ۳بچه دارم،ولی عشق نبود در کار از اول،،عزیزم تجربه ی من این هست اول دوست داشتن عشق باید باشه اگرحسی بهش نداری ودوستش نداری زیربار ازدواج نری که خوشبخت نمیشی اشتباه منو تکرار نکنی،اول دوست داشتن،،اگر دوستش داشتی معایبشم نمیبینی ولی اگه دوستش نداشتی به راه رفتنش ایراد خواهی گرفت من این راه را رفتم تهش هیچی نبود تو نرو دخترم،،الان حتی هنوز بعداز۲۳سال با۳بچه به طلاق فکر میکنم،این تجربه ی من بود که براشما وامثال شما نوشتم،،دختران خوب اگه دوست داشتن وعشقی در کار نبود به هیچیزش دلخوش نکنید اول عشق ودوست داشتن،،من از لذت زندگی هیچی نفهمیدم چون دوستش نداشتم وبابام منو به اجبار بهش داد چون مادر نداشتم،اسمم باشه دنیا،از همه التماس دعا دارم خدا به هر نحوی که خودش صلاح میدونه بند منو آزاد کنه
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام در جواب خانمی که به رانندگان توهین کرده بودند وگفته بودند که کارشون ایجادمزاحمت برای زن های مردم هست.
اول که به خاطر این طرز تفکر تون متاسفم .
یه خانم متاهل توی فضای مجازی با یک آقای غریبه آشنا شدند و بهشون وابسته شدند حالا مشکل این هست که آقا راننده بودند اگر دکتر بودند یا مهندس یا هر شغل دیگه مشکل حل بودند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
شعبده بازی از هند نزد متوكل آمد، تردستی های عجیبی از خود نشان داد كه متوكل حیران گردید، متوكل كه از هر فرصتی می خواست بر ضد امام هادی (ع) استفاده كند، و با پف كردن ، نور خورشید خدا را خاموش نماید، به شعبده باز گفت : اگر طوری كنی در مجلسی عمومی ، حضرت هادی (ع) را شرمنده كنی ، هزار اشرفی به تو جایزه می دهم . شعبده باز گفت : سفره غذا را پهن كن و قدری نان تازه نازك در سفره بگذار، و مراكنار آن حضرت بنشان ، به تو قول می دهم كه حضرت هادی (ع) را نزد حاضران ، سرافكنده و شرمنده سازم . متوكل مغرور، سفره ای با غذاهای رنگارنگ گسترد، و عده ای از رجال را دعوت كرد، از جمله امام هادی (ع) را ناگزیر كنار آن سفره آورد. مهمانان مشغول خوردن غذا شدند، مقداری نان دراز كرد تا بردارد، هماندم شعبده باز كاری كرد كه نان به جانب دیگر پرید، امام هادی (ع) دست به طرف نان دیگر دراز كرد، باز آن نان به سوی دیگر پرید، و حاضران خندیدند، این حادثه چند بار تكرار شد و موجب خنده حاضران گردید. امام هادی (ع) به توطئه زیر پرده ، آگاه شد، خشمگین گردید، در آنجا متكائی بود كه صورت شیر در پارچه آن كشیده بودند، امام هادی (ع) بر همان صورت دست نهاد و فرمود: قم فخذ هذا: بر خیز و این شعبده باز را بگیر همان صورت به شكل شیری در آمد و به شعبده باز حمله كرد و او را بلعید، سپس به جای اولش ، به همان صورت و نقش شیر در پارچه متكاباز گشت . متوكل در آن مجلس ، آنچنان ترسید و وحشت زده شد كه بی هوش شده و از رو بر زمین افتاد، و حاضران در مجلس از ترس گریختند. بعد متوكل به دست و پای امام هادی (ع) افتاد و عاجزانه درخواست كرد كه كاری كنید آن شعبده باز برگردد، امام هادی (ع) به او فرمود: این كار نشدنی است ، آیا تو دشمنان خدا را می خواهی بر اولیاء خدا مسلط كنی ؟. و دیگر آن شعبده باز دیده نشد.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
متوكل خلیفه ظالم عباسی بود كه از اقتدار امام هادی علیه السلام نگران بود. شخصی نزد او رفت و درباره امام هادی علیه السلام چینی كرد كه در منزل او اسلحه و نامه های حمایت شیعیان قم وجود دارد و می خواهد بر علیه حكومت قیام كند. متوكل گروهی ترك را به منزل او فرستاد، آنها به خانه امام علیه السلام حمله كردند اما چیزی نیافتند ومشاهده كردند كه حضرت در اتاقی كه فرش ندارد مشغول تلاوت قرآن است . او را با خود نزد متوكل بردند و گفتند: ما چیزی رد خانه او نیافتم و وقتی به منزل او وارد شدیم مشاهده كردیم كه بطرف قبله نشسته است قرآن می خواند. متوكل كه مشغول میگساری بود و كاسه ای از شراب در دست داشت وقتی امام علیه السلام را مشاهده كرد او را احترام و اكرام نمود و كنار خود نشاند و كاسه شرابی را كه در دست به او تعارف كرد. امام علیه السلام فرمود: به خدا قسم هرگز تا به حال شراب در گوشت و خون من وارد نشده است ، مرا از این كار معذور بدار و متوكل هم او را معذور داشت و گفت : شعری برای ما بخوان . امام علیه السلام فرمود: من شعر زیادی در حفظ ندارم . متوكل گفت : باید برای ما شعر بخوانی .
امام علیه السلام در حالی كه نزد او نشسته بود اشعاری به این مضمون خواند: بر روی قله كوهها منزل كردند و مردان مسلح از آنها پاسداری می كردند اما هیچیك از اینها نتوانست جلوی مرگ آنها را بگیرد و آنان را از گزند حوادث حفظ كند. در پایان از آن قله های بلند و كاخهای مستحكم به درون قبر كشیده شدند. ندا دهنده ای پس از دفن آنها فریاد زد كجا رفت آن زینتها، دستبندها و شكوه و جلال ؟ كجایند آن چهره های پرورده نعمتها كه از روی ناز و نخوت در پس پرده های زیبا خود را از مردم مخفی نگاه می داشتند؟ عاقبت قبر آنها را رسوا ساخت و چهره های ناز پرورده جولانگاه كرمهای زمین شد. مدتی طولانی از دنیا خوردند و آشامیدند اما از آن همه خوردن ، خود خوراك حشرات زمین شدند. متوكل كه این اشعار تكان دهنده را از امام هادی علیه السلام شنید بسیار متاثر شد و گریه كرد به گونه ای كه ریش او از اشك چشمانش تر شد و اهل مجلس همه گریه كردند. آنگاه متوكل چهار هزار دینار به امام داد و با احترام به منزلش فرستاد.
قصه هاي تربيتي چهارده معصوم(عليهم السلام) / محمد رضا اکبري
🔴 داستان زیبای توبه 🔴
سلام من به زور و اصرار بابام تو سن کم ازدواج کردم ،همسرم ده سال ازم بزرگتر بود .موهاش جا به جا ریخته بود و با اینکه سنی نداشت ولی قیافش مثل مردای چهل ساله شده بود.منم به خاطر این چیزا ازش بدم میومد و حسرت به دل بودم. کم کم از سر بچگی و حماقت با یه پسری توی کوچمون اشنا شدم بدجوری عاشق و شیفته اش بودم ولی یه مدت که گذشت خواسته های عجیب غریبش شروع شد ،من از خدا و از شوهرم میترسیدم هر روزم شده بود گریه و التماس ولی اون بدتر اذیتم میکرد.یه روز بهم گفت یا فردا هر چی میگم گوش میکنی یا میام به شوهرت همه چیو میگم...منم محکم گفتم نه...نمیدونم تو قلبم چی احساس کردم فقط گفتم خدایا خودت نجاتم بده 😭،اخرش یه شب اومد در خونه و یه پاکت نامه رو انداخت توی حیاط و فرار کرد.شوهرم رفت بیرون و پاکت به دست اومد و نامه رو خوند ،منم مثل گوسفند قربونی نشسته بودم و نگاش میکردم .بعدشم بدون اینکه چیزی بگه با عجله رفت بیرون.میتونستم تو این فاصله در برم ولی پاهام انگار خشک شده بود .هنوز نیم ساعت نگذشته بود که یهو دیدم چند نفر با لگد دارن میکوبن به در...👇⛔️
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
ماجرای زندگی این خانم دلتونو میلرزونه😭
🧞♀طلسم جدایی بین دو نفر حرام ۲۴ ساعته
🧞♀بازگشت معشوق و بختگشایی
🧞♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر
🧞♀فروش_ملک و آپارتمان معامله
🧞♀جذب پول و رونق کسب و کار
🧞♀گره_گشایی در مشکلات زندگی
⛱دفع اجنه و شیاطین از منزل با قران
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
♦️همین الان عضو شو پیام بده 👆
#تجربه_اعضا ❤️🍃
عشق واقعی چیست؟
من خیلی فکر کردم که چه جوری تعریف کنم عشق واقعی رو. دیدم هر جور بنویسم یا کلیشه ای و قلمبه سلمبه میشه، یا یه چیز مبهم و دست نیافتنی که بنظر میرسه اصلا وجود خارجی نداره یا یک در میلیارده!
به این نتیجه رسیدم یک رابطه عاشقانه عینی و واقعی رو با نهایت صداقت و بدون اغراق و مبالغه توصیف کنم برا دوستان.
من و همسرم عاشقاااانه همدیگه رو دوست داریم. از اولش هم اینطور نبودیم و بیشتر عاقلانه و بر اساس ملاک ها و معیارهامون با هم ازدواج کردیم. من ۱۶ ساله بودم و همسرم ۲۳ ساله. هر معیار و ملاکی که من مد نظرم بود همسرم داشت و من هم به حضرت زهرا و امام زمان توسل کردم و قبول کردم.
روند زندگی ما از لحاظ مهر و علاقه و یکدلی و خلاصه عشق، دقیقا یک روند صعودی رو شروع کرد به طی کردن و هنوز هم الحمدلله بعد ۱۴ سال با شیب تندتری در حرکته. برای همین تصمیم گرفتم برای دوستان خوبم و همه جوان ها توصیفات یک زندگی عاشقانه رو بازگو کنم شاید کمک کننده باشه براتون.
من واقعا با تک تک سلول های وجودم احساس میکنم همه هستی و وجودم همسرمه. حس می کنم تکه ای از روح منه در جسم دیگه ای. این یعنی چی ؟ یعنی هر چیز که ناراحتش کنه منم ناراحت میکنه و هر چی هم خوشحالش کنه، من رو بیشتر از خودش خوشحال میکنه. طوری که خوشحالی و رضایت اون برام از خوشحالی و راحتی خودم مهم تره. در واقع خوشحال کننده تره! متوجهید؟؟ یا خیلی پیچ در پیچ شد؟ یعنی اینکه وقتی از خودم میگذرم و اونو خوشحال میکنم لذتی که با روح و قلبم میبرم برام خیلی شیرین تر از لذتیه که از راضی و خوشحال کردن دل خودم میبرم..
مثلا..
من گاهی متوجه میشم که همسرم امشب یه برنامه عاشقانه ** خوشحالش میکنه و میل داره. ولی خودم مثلا فردا صبح خیلی زود باید برم جایی و خیلی خسته هم هستم.
اما..
اونقدر دوستش دارم و برام عزیز و محبوب و معشوقه، که اصلا به راحتی خودم فکر نمیکنم و فقط به اینکه فرصتی برای خوشحال کردن ماه زندگیم پیش اومده فکر میکنم و قلبم می طپه از شوق دیدن برق خوشحالی چشماش و رضایت و خوشحالی و لذتی که مهمان روحش میشه.
البته...
نکته تو عشق واقعی این هست که این حالات دو طرفهست.
مثلا تو همین مثال، برخورد همسر من بسیااار بامعرفت و قدرشناسانه و پر محبته. یعنی او هم متقابلا یا بعد از نوازش و در آغوش گرفتن و قدردانی با زبان و حرفهای زیبا و نگاههای مهربان و پر از قدرشناسی، ازم میخواد بخوابم که اذیت نشم، یا اگه نتونه مقاومت کنه، هم همون شب، هم در طول روز و کلا زندگی، بارها با کلمات زیبا و شیرین و رفتار و گل و خیلی چیزها، پاسخ میده و اظهار رضایت و عشق میکنه و باز اونم تو مواقعی متقابلا آرزو داره از راحتی و رضایت خودش بگذره و من رو خوشحال و راضی کنه.
من همیشه بهش میگم مردها به خودخواهی معروفن شما چطور طبق قاعده نیستی ؟ ! این آقا واقعا میتونم قسم بخورم که من رو خیلی بیشتر از خودش دوست داره و همیشه من براش اول هستم نه خودش.
همین جا یه چیزی بگم؛
عشق یعنی کسی رو بیشتر از خودت دوست داشته باشی و بخواهی و کلا از خودت برات مهمتر باشه.
به نظر شما کسی که یاد نگرفته پا روی خودیت خودش بگذاره و از نفس خودش بگذره، هرگز میتونه عاشق واقعی باشه؟؟
به نظر من، کسی میتونه عاشق واقعی و یا معشوق واقعی باشه، که بتونه پا روی خود و خواسته های خود و منفعت طلبی خود و لذت پرستی خودش بگذاره. یعنی یک کلام، خودسازی بیشتری کرده باشه.. آدم باشه.. با ایمان حقیقی باشه..
من همیشه میگم، با مردی ازدواج کنید که مومن واقعی ( دقت کنید واقعی نه ظاهری ) باشه. مومن واقعی، از خود محوری هاش گذشته و نفس و روحش تربیت شده ش و همه چیز رو بر اساس و مدار خودش و لذت و راحتیش نمی سنجه و استعداد دیگرخواهیش خیلی خیلی بیشتره.
شاید برا همینه که تو حدیث هست هر چه مرد بر ایمانش افزوده بشه، محبتش نسبت به همسرش بیشتر میشه...
به خداوند قسم من این رو با دو چشم خودم و با روح و وجودم دیدم و چشیدم.. هر چی زندگیمون جلوتر میره، همسرم ایمانش بیشتر میشه و دقیقا به موازاتش اخلاقش عالیتر، عشق و محبتش شدیدتر و شیرینتر، توجه و پروانه وار چرخیدنش دورم بیشتر، گل خریدنهاش ، شیرین کلامی هاش ، حتی رسیدگیش به کارهای خونه، به اینکه دوست دارم چی بپوشه برام و ...
حتی وقتایی که خونهس، گاهی بی هوا پامو میبوسه که من همیشه میگم تو رو خدا نکن بابا تو سید اولاد زهرایی، از اون خنده شیطنتیا میکنه میگه خب تو هم سیدهای بی حساب میشیم!😐 میگم خب پیشونی، لپ، اصلا دست این همه جای دیگه برا بوسیدن، میگه هر کدوم به جای خودش نگران نباش، ولی باید پاتو ببوسم تا اوج اهمیتت برام، برا تو ثابت بشه..
#ادامه_دارد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام و عرض ادب خدمت ادمین عزیز و همهی دوستان دلسوز...منم میخوام مشکلم رو بگم به
پاسخ اعضا 🌸
سلام میخواستم به اون خانمی بگم که شوهرشون دختری روصیغه کرده...اول انشالله به حق این ماه عزیز ریشه تمام زنان فاسد اززمین برداشته بشه وشرشون به خودشون برگرده..خانم عزیز تاچهل روز نیت کن زیارت عاشورا ودعای علقمه بخون خیییلی خوبه خدا انشالله شرشو میکنه ودوبرابرش به خودش برمیگرده
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام دوست عزیزی که ۱۵ سالش پسر عموش خواستگارش ومیگه اعتیاد داشته الان ترک کرده .دوست عزیز اصلن ابدا جواب مثبت نده بمونی خونه بهتره ازاینکه با همچین ادمی ازدواج کنی تو هنوز سنی نداری فزصت های زیادی پیش مییاد با خوانوادت مخالف باش مگه میخواد چی بشه فوقش دوماه باهات سخت میگیرند دعوا وتمام اما زندگی تو به همین راحتی تمام نمی شه . اگه ازدواج کنی همیشه تو شکی هستی که ایا مصرف کرده یا نه هم امکان لغزش همیشه وجود داره .تو ناراحتی ها تو شادی ها تو رابطه جنسی همیشه احتمال لغزش وجود داره .خواهش میکنم قبول نکن حرف حدیث خانواده تو تحمل کن .محکم بگو نه .من خدوم همچین اشتیاهی کردم الان ۲۰ساله وقتی ازدواج کردیم دوباره شروع کرد .این جور ادم ها درست بشو نیستند الان پسر عموت ترک کرده تا ازدواج کنه .بعدش خدا میدونه .پس دختر خواهش صبور باش ازدواج نکن
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام.درجواب خانمی که نوره استفاده کرده وبدنش جوش رده این نشانه خیلی خوبیه سودای بدنت زده بیرون بعدازاستفاده ازنوره درحمام حنا ببدنتون بزنید ۵دیقه بعدبشوریدووقتی ازحمام اومدیدبیرون روغن زیتون بزنید
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام ببخشیدکسانی که کانال سیاهدونه رومعرفی میکنندمیخواستم ازشون سوال کنم که آیاامکانش هست که برای ویزیت به آقای احسانیان مراجعه کنیم؟اگه امکانش هست لطفا توضیح بدیدچجوری میشه ؟خواهش میکنم جواب بدید
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام.پیامای همه شمادوستان رومیخونم وواقعا ازبعضیاشون ناراحت میشم.من خودمم امروز حالم خیلی گرفته س .خانمایی که درانتظار بچه هستن واقعا درکشون میکنم من خودمم نابارورم وچندین ساله این مطب واون مطب میرم ولی مشکلاتم بدترمیشه مخصوصا حالا که چندتا میوم بهشون اضافه شده وکیست شکلاتی واندومتریوزم دارم دیگه بریدم هرچی دعا ونذرونیازبودانجام دادم ولی فایده نداره ازهیچی شادنمیشم همش غصه دارم ازخونه هم بیرون نمیرم نگاه وحرف مردم اذیتم میکنه وقتی میبینم خدا به بیشترشون ۳ ،۴تابچه داده ومشکلی توزندگیشون ندارن وبمنم تاتونسته مشکلات داده کلا ازخداناامیدمیشم خدافقط ماروخلق کرده حسرت بکشیم یعنی خدا فقط دوست داره ماعذاب بکشیم واقعا توکارخداموندم برام دعا کنید
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام ممنون از کانال خوبتون
در جواب اگزمای دست اون خانم من چند سال درگیر این مریضی بودم
راههای زیادی رفتم
فقط با کرم مرطوب کننده ۵درصد یا ۱۰درصد ثمین و دستکش آشپزخانه 0p که رنگش فقط بنفشه و برای شستشو دست و حمام صابون بابونه گلکوه تونست من رو شفا بده وهزاررران مرتبه شکر خدا رو به جا میارمش چون خیلی وضع دستم افتضاح بود
با رعایت کامل به لطف خدا حتما خوب میشی حتی برای توالت هم از دستکش استفاده کن
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام اون خانمی که از نوره استفاده کرده جوش زده باید بعد از دو دقیقه بشوره بعدازاون بلافاصله ده دقیقه حنا بزند به از اون آبکشی کند جوش نمیزند من خودم استفاده کردم
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓نحس بودن روزها مثل ماه صفر، واقعیت دارد یا خرافات است؟
سید حسین روحبخش
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 نیکا من یه دختر تنها بودم با یه روحیه خراب و یه خانواده داغون . داستان زندگیم ی
#داستان_زندگی 🌸🍃
نیکا
از خجالت دلم میخواست بمیرم .با همون سر و وضع آشفته و پیژامه نشسته بود وسط مجلس خواستگاری دخترش.قبل از این ک کسی بخواد حرفی بزنه عصاش رو گرفت سمت پدر نوید ک رو ب روش نشسته بود .گفت تو اومدی این دختره رو بگیری واس پسرت ؟
پدر نوید گفت اومدم پسرم رو ب نوکری قبول کنید
پدرم گفت میدونی این دختره .... است . میدونی شبا خونه نمیاد از همون سالی ک پاش باز شد دانشگاه هرشب با یکی بود از این راهم پول درمیاره زیر سرش بلند شده معلوم نیست چیکارا کرده چه خوش خدمتی کرده ک گذاشتنش تو اون دفتر کار کنه میگه من وکیلم . تو ... خوردی ک وکیلی
لال شده بودم و حتی نمیتونستم تکون بخورم .بی صدا اشکام میریخت پایین .نوید گر گرفته بود و داشت از عصبانیت منفجر میشد . پدرش اما خیلی آروم و ریلکس منتظر موند حرفای پدرم تموم شد . بعد بهش گفت اگه دختره ... است توام ...... هستی ک این دختر رو تو خونت نگه داشتی و تابحال گذاشتی زنده بمونه مرتیکه ی بی شرف
.بعد از جاش بلند شد دست منو گرفت گفت اتاقت کجاست ؟ داد زد گریه نکن میگم اتاقت کجاست. با اشاره سرم فهمید کجارو میگم . درو باز کرد گفت از این اتاق فقط کتاباتو برمیداری جمع میکنی .زود باش
نمیدونستم دارم چیکار میکنم . تو یه حالتی بودم مثل خلأ. کتابامو چندتا قاب عکس رو ریختم تو ساک کهنه ای ک تو کمدم داشتم . نذاشت حتی لباسامو از اونجا بردارم .دستمو کشید برد بیرون گفت دختر تو دیگه مرده .خیال کن کشتی ک دیگه بی آبرویی بار نیاره
دستمو گرفت برد نشوند تو ماشین . یه جوری حالم بد بود ک نفهمیدم نوید و مادر و خواهرش کی سوار ماشین شدن . مغزم داشت متلاشی میشد . نفهمیدم چطوری و از کدوم مسیر رفت . یه جا نگه داشت یه بطری آب خرید پیاده کرد گفت زود باش صورتت رو بشور و دیگه از این لحظه ب بعد حق نداری گریه کنی چون بدجوری قاطی میکنم . هنوز گیج بودم نمیدونستم چیکار دارم میکنم و کجا میرم .حتی نوید و بقیه یه کلمه حرف نزده بودن تا اون موقع . جلوی در خونشون نگه داشت سویچ رو داد نوید گفت ماشینو بذار تو. منو از ماشین پیاده کرد و دستمو همچنان سفت نگه داشته بود .وارد خونشون شدیم در یه اتاق رو باز کرد .گفت نوید بیا چند دست لباس بردار جمع کن یه مدتی میری خونه داییت . ب توام دارم میگم دختر بخوای ناله کنی گریه زاری راه بندازی بدجور کلاهمون میره توهم .برای جدا شدن از اون پدر بی غیرتت حق گریه زاری نداری . تو عروس ما نیستی تو دختر مایی . اینجا میمونی تا کاراتونو بکنید عروسی بگیرم براتون .این مدتم نوید خونه نمیاد ک حرف و حدیثی نباشه .
مادرش دوتا آرامبخش برام آورد خوردم و خوابیدم و دیگه چیزی یادم نمیاد
#ادامه_دارد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️🍃
با سلام خدمت شما عزیزان
ما برامون یه مشکل پیش آمده اگه میشه راهنمایی کنید خدا خیر دو دنیا رو بهتون بده🌹🌹
عزیزان من برادرم آبانماه عقد بست الان حدود ۹ماهی هست که عروسمون وقتی میومد خونمون تو دوران پریودی متوجه شدیم خیلی درد داره مثل درد زایمان به حدی تا سرویس میخواست بره از درد با کم خم میرفت
تا داداشم بردش دکتر بعد از کلی آزمایش و سونو ام ار ای از رحم فهمیدن کیست شکلاتی دارن و ۲۰یا ۲۵میلی هستن و دکتر گفته باید هر چه زودتر ازدواج کنید و سریع برای بارداری اقدام کنید
الان ما نگران اینده برادرمون هستیم آیا واقعا با اون کیستای بزرگ میتونه باردار بشه ؟؟اگرم بشه آیا مشکلی برا جنین پیش نمیاد یا دچار زایمان زودرس نمیشه؟؟
اگه بچه دار نشه چی ؟اخه عروسمون خیلی درد داره گفته یه بچه گیرت اومد باید رحمتو کلن در بیاری 🥲🥲
ما هم حرفی نمیتونیم بزنیم چون خودش خواست و جلو رفت الان هر چی بگیم خانوادش میگن زنشه هر مشکلی داره باید نامزدش رفع کنه رسماً خودشون رو عقب کشیدن اگرم ما بخوایم به عروسمون چیزی بگیم میگه خواهر شوهرام بدن و دخالت میکنن میخوان زندگی ما رو خراب کنن و ناله نفرین میکنه ما هم از اینکه اه و ناله ای پشت سرمون نباشه چیزی بهش نگفتیم
از اون ورم دلمون برای برادرمون میسوزه چرا باید تو جوونی خودشو پا سوز زنی کنه که همش مریضه بدبختی کبدشم مشکل داره صورتش لکه داره کم خونی شدید داره
و برای داداشم قسم خورده که من از این مشکلاتم خبری نداشتم فک میکردم این درد مال قبل ازدواج هست ازدواج کنم خوب میشم
برادرم میگه ولش کنم نامردیه دلم براش میسوزه بچه یتیمی هست و میخواد باش عروسی کنه 😭😭
مامان اروین
#ایدی_ادمین_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
⁉️ راهزن ﺍﻧﺮﮊﯼ روانی ﭼﯿﺴﺖ؟
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻢ ﻣﯿﺎﺭﯾﻢ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺗﻤﯿﺰ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﻫﺎ، ﻃﺒﯿﻌﺖ، ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ، ﻭﺭﺯﺵ، ﻣﺪﯾﺘﯿﺸﻦ ﻭ غیره..ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺯﺩﯼ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﻢ .
ﺭﺍﻫﻬﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﭘﺎﮎ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ :
-1 ﺧﻮﺍﺏ
-2ﻏﺬﺍﯼ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ
-3 ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ
-4 ﺗﻔﺮﯾﺢ
-5 عبادت و توسل به اهل بیت
-6 ﻃﺒﯿﻌﺖ، ﻧﻮﺭﺧﻮﺭﺷﯿﺪ و ﮔﯿﺎﻫﺎﻥ
ﺭﻭﺵ ﺩﺭﺳﺖ، ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻫﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ از دیگران، ﮐﺴﺐ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﯾﺎ ﺩﺯﺩﯼ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﮐﻨﯿﻢ .
معمولا ﭼﻬﺎﺭ ﻃﺮﯾﻖ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺯﺩﯼ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻫﺴﺖ و ﭼﻬﺎﺭ ﺩﺳﺘﻪ ﺁﺩﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ دزدی انرژی وجود دارند .
-1 ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻇﺎﻟﻢ : ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻪ ﺑﺎ ﺍﺭﻋﺎﺏ ﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻭ ﺗﺮﺳﻮﻧﺪﻥ ﺑﻘﯿﻪ ﻭ در ها ﺭﻭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮐﻮﺑﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ .
-2 ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻈﻠﻮﻡ : ﺑﺎ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﻧﻤﺎﯾﯽ ﻭ ﺩﺭﺩﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ گفتن ﺍﺯ ﻏﺼﻪ و ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯾﻬﺎﺷﻮﻥ ، ﻣﺎ ﺭﻭ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﺑﻪ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﻦ . ﺍﺧﺮﺵ ﻣﯿﮕﻦ: ﺁﺧﯿﺶ ﺳﺒﮏ ﺷﺪﻡ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ . ﺍﯾﻨﺎ ﻫﺪﻓﺸﻮﻥ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ، ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﻭ ﮐﻤﮏ گرﻓﺘﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﭼﻮﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﺮﭼﯽ ﺑﮕﯿﻦ، ﺍﻭﻧﺎ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺷﻮﻧﻮ ﻣﯿﮑﻨﻦ و ﻓﻔﻂ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﺍﻧﺮﮊﯾﺸﻮﻧﻮ ﺑﺎ ﺟﻠﺐ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﺷﻤﺎ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨﻦ .
-3 ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻏﺮﻏﺮﻭ : ﺑﺎ ﻧﻖ ﺯﺩﻥ ﺍﯾﺮﺍﺩﮔﯿﺮﯼ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮔﯿﺮﯼ ﻭ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﮐﺮﺩﻥ، ﺩﺯﺩﯼ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﯿﮑﻨﻦ . ﻭ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻪ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺩﻭﺗﺎﯼ ﻗﺒﻠﯽ زیاد هستن.
-4 ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻨﺰﻭﯼ : ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻗﻮﯼ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺍﻧﺮﮊﯾﻨﺪ ﻭ معمولا ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺁﺳﯿﺐ ﺭﻭ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﺑﺰﻧﻦ . ﻗﻬﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﯿﺰﻧﻨﺪ ﻭ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ کنن ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﮕﯿﺮﻥ.
ﺣﺎﻻ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻫﺴﺖ ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﻢ تا مجبور به ﺩﺯﺩﯼ ﺍﻧﺮﮊﯼ نشیم ﻭ ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﭼﻪ ﻣﻮﺿﻌﯽ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ. ﯾﺎﺩﻣﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ﯾﺎ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻏﺮﻏﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ، ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﺍﻟﮑﯽ ﺩﺭﺩﻝ ﮐﻨﯿﻢ ﯾﺎ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﻭ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮﯼ ﮐﻨﯿﻢ ﯾﺎ ﻗﻬﺮ ﮐﻨﯿﻢ ، ﺳﺮﯾﻊ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﮕﯿﻢ :
ﻣﻦ انرژی ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻡ و ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﭘﺲ ﺩﺯﺩﯼ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ و ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺳﺎﻟﻤﺶ ﮐﻤﺒﻮﺩﻡ ﺭﻭ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ.
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﻨﯿﻢ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﯿﻢ ﯾﻪ ﻣﻮﺯﯾﮏ ﺷﺎﺩ یا ﯾﮑﻢ ﭘﯿﺎﺩﻩﺭﻭﯼ ﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﯾﮑﻢ توجه به اهل بیت علیهم السلام ... ﺷﺎﯾﺪﻡ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﯾﺎ ﻏﺬﺍ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮐﻤﮏ ﺭﻭ بهمون ﻣﯿﮑﻨﻪ .
ﺣﺎﻻ ﻗﺪﻡ ﺩﻭﻡ اینه که ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺩﺍﺭﻥ، بدونیم ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺑﺎ اﻭﻧﻬﺎ ﭼﻪ ﮐﻨﯿﻢ :
ﺍﻭﻥ انرژی ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ و بطور ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﻣﻤﮑﻨﻪ ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﮑﺎﻧﯿﺴﻢ ﻫﺎﯼ منفی ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺑﺎﻻ ، ﮐﺴﺐ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﮐﻨﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ شون ﻣﺮﺳﻮﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﻪ.
ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ همه مون، ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪﯾﻢ، ﻭﺍﺭﺩ این دزدی یا دادن نا صحیح انرژی ﻧﻤﯿﺸﯿﻢ . ﺍﮔﺮ ﮔﻮﺵ ﺷﻨﻮﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ، ﺑﺪﻭﻥ ﮐﻨﺎﯾﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﯿﻢ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ خیلی ﺁﺭﻭﻡ ﺷﺮﺡ ﺑﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ ﺑﺎ ﻣﺎ ﭼﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﻣﯿﺸﻪ.
ﯾﺎ ﺍﮔﻪ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺑﺪﯾﻢ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﻭ ﻧﻤﯿﭙﺬﯾﺮﻥ ﻭ ﮔﻔﺘﻦ ﻣﺎ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯿﺎﺩ ، ﺗﻮﺿﯿﺤﯽ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺪﯾﻢ و ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩﻩ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﺸﯿﻢ و انرژی مون رو خرج اونها نکنیم، ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﺑﻦ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﻫﺎ ﺷﺪﻥ ﺍﺯﯾﻦ ﻣﮑﺎﻧﯿﺴﻢ ﻫﺎﯼ ﻏﻠﻂ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺣﺘﻤﺎ ﺍﻭﻟﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺒﯿﻨﻦ ﻣﮑﺎﻧﯿﺴﻤﺸﻮﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺪﻩ ﻭ ﺍﻧﮕﺎﺭ که ﮐﯿﺒﻮﺭﺩﻫﺎﺷﻮﻥ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ، ﻣﻤﮑﻨﻪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﻋﺼﺒﯽ ﺑﺸﻦ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺘﻬﻢ ﺑﻪ ﺑﯽ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﻭ .... ﺑﮑﻨﻦ . ﻭﻟﯽ ﻣﺎ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻔﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﮑﺎﻧﯿﺴﻢ ﭼﯽ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ. ﺑﺪﻭن ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯﯼ ﺷﺪﻥ ، ﮐﺎﺭ ﺩﺭﺳﺖ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﯾﻢ.
( ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺁﺳﻮﻥ ﻧﯿﺴﺖ که ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﯾﻪ ﻣﺪﻝ ﺭﻓﺘﺎﺭ داشتن، ﺷﻤﺎ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩﻥ، ﺷﺠﺎﻋﺖ، ﺁﮔﺎﻫﯽ ﻭ ﺷﻬﺎﻣﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ... )
🍀🍀🍀🍀
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
🤕سردرد ناشی از گرما در پیادهروی اربعین:
👈🏻علامت: حرارت جلوی سر، درد جلوی سر و پیشانی، تشنگی.
🌸بوییدن گلاب و سرکه.
🌸مالیدن گلاب و سرکه به پیشانی و شقیقهها.
🌸مالیدن لیمو ترش نصف شده به پیشانی و شقیقهها.
🌸مالیدن آب خیار رنده شده، آب کدو یا آب کاهو به سر و پیشانی.
🌸مالیدن روغن گل سرخ و سرکه به پیشانی و سر.
🌸مالیدن روغن بنفشه به پیشانی و چکاندن در بینی.
🌸خوردن کاهو، خیار، کدو و یا چکاندن آب آنها در بینی.
🌸گذاشتن پاها در آب سرد.
🌸کف پاها با روغن بنفشه و نمک ماساژ داده شود.
🌸خوردن مغز خیار تازه با کمی سرکه.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
مالکیت دسته ای از زنبور عسل های فراری🌸🍃
پرسش :گرفتن، گروهی زنبور عسل فراری که بر روی درختی جمع شده باشند و معلوم نیست به چه کسی تعلق دارد چه حکمی دارد؟
پاسخ :در صورتی که نتوان صاحبش را پیدا کرد می توانید آنها را بگیرید و احتیاط آن است معادل قیمت آنها را صدقه دهید.
کفش های جامانده در کفش داری اماکن متبرکه🌸🍃
پرسش :در آستان قدس رضوى، گاه هزاران کفش گمشده موجود است، حکم این کفش ها را بیان فرمایید؟
پاسخ :کفش هایى که بدون صاحب در کفشداری هاى حرم هاى مطهّره مى ماند، باید از طریق اعلام کردن به اطّلاع عموم برسانند و بعد از یأس از پیدا کردن صاحبانش، آنها را به مستحقّین بدهند یا بفروشند و قیمتش را به آنها بدهند.
حکم پرنده اهلی پیدا شده🌸🍃
پرسش :کبوتر اهلی که به خانه می آید را چه کنیم؟
پاسخ :احتیاط آن است که اگر نمی توانید صاحبش را پیدا کنید پرنده یا قیمت آن را به شخص نیازمندی بدهید مگر آنکه مطمئن باشید اگر آن را رها کنید به صاحبش بر می گردد.
پیدا کردن مال نشانه دار🌸🍃
پرسش :مالی پیدا شده که نشانه ای دارد آیا میتوانم آن را برای خود بردارم و اگر برداشتم آیا در صورت تلف شدن مال، من ضامن می باشم؟
پاسخ :هرگاه مالى را که پیدا کرده نشانه دارد ولى قیمت آن کمتر از یک درهم است چنانچه صاحب آن معلوم باشد نمىتواند بدون رضایت او آن را بردارد و اگر صاحب آن معلوم نباشد مىتواند بردارد و تملّک کند و از آن استفاده نماید و در صورت تلف شدن لازم نیست عوض آن را بدهد، بلکه اگر قصد تملّک هم نکرده باشد و بدون تقصیر او تلف شود دادن عوض آن واجب نیست.
پیدا کردن اشیاء کم ارزش🌸🍃
پرسش :اگر شیء کم ارزشی را پیدا کنیم آیا می توانیم از همان ابتدا صدقه دهیم و یا اینکه همان حکم اشیآء گمشده را از نظر تحقیق و یکسال نگهداری دارد ؟ ملاک کم ارزشی را چه قرار دهیم و چگونه در نظر بگیریم ؟
پاسخ :در صورتی که ارزش آن کمتر از یک درهم است می توانند تحقیق مختصری نموده و در صورتی که صاحبش پیدا نشد هم می توانند خود استفاده کنند و هم آنکه صدقه دهند.
وسایل جا مانده نزد تعمیر کار🌸🍃
پرسش :حکم اجناس مردم که از مدّتها پیش جهت تعمیر در نزد تعمیر کار مى باشد و براى تحویل گرفتن آن هیچ اقدامى نشده است، چیست؟ آیا تعمیرکار مى تواند اجناس مذکور را تعمیر نموده و آن را فروخته، دست مزد خود را کسر کرده و بقیّه را به صندوق صدقات بریزد؟
پاسخ :چنانچه صاحبانش را مى شناسد باید به آنها برگرداند و اگر نمى شناسد، باید تحقیق کند، هرگاه از پیدا کردن صاحبانش مأیوس گردد، مى تواند مطابق آنچه ذکر شده عمل کند ولى باید صندوق صدقات مورد اعتمادى را انتخاب کند.
یافتن وسیله ای در وسایل خریداری شده🌸🍃
پرسش :اگر وسیله اى (مثلا کیف) بخریم، و داخل آن چیز دیگرى (مثلا انگشتر) باشد، آیا مى توان آن راتصاحب کرد، و با آن نماز خواند؟
پاسخ :باید آن را به صاحبش برگردانید. واگر به هیچ وجه صاحبش پیدا نمى شود، آن را بفروشید و قیمت آن را به مستحقّ بدهید.
وظیفه کسی که چیزی با ارزش را پیدا کرده🌸🍃
پرسش :چیزی را که با ارزش است پیدا کرده ام اگر آن را از زمین بردارم وظیفه من در مقابل آن چیست؟
پاسخ :اگر چیزى پیدا کند و بردارد، چنانچه قیمت آن بیشتر از ۶/۱۲ نخود نقره سکّه دار است; ولى نشانه اى دارد که مى توان با آن صاحبش را پیدا کرد باید تا یک هفته هر روز و بعد از آن هفته اى یک بار اعلام کند و چنانچه تا یک سال اعلام کرد و صاحبش پیدا نشد مى تواند براى خودش بردارد به قصد آن که: اگر صاحبش پیدا شد عوض آن را به او بدهد، ولى احتیاط مستحب آن است که از طرف صاحبش به شخص نیازمندى صدقه بدهد.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#تجربه_اعضا❤️🍃
ادامه
بعدم بچه ها یاد بگیرن زن این خونه، ارزشش اینه که بابا پاشو ببوسه..
یه چیز بگم..
یه چیزی که دنبال خودش عشق واقعی میاره، زیبایی وجود طرفه و شباهتش به خدا..
همه ما تو عمق وجودمون عشق به زیبایی و کمال داریم و هر چی طرف بیشتر مصداق و جلوه گر این زیبایی ها باشه، بیشتر بش علاقه مند میشیم. ببینید نمیخوام درس معارف اسلامی تدریس کنم، میخوام درباره یه واقعیت هایی که هستن و وجود دارن و لابلای زندگی همهٔ مان و به فهمیدنشون برا زیباتر شدن زندگیمون نیاز داریم، حرف بزنم.
ببینید همه ما آدمیم و یه چیزایی تو عمق وجود و ذاتمونه. از یه چیزایی ذاتا خوشمون میاد و جذبش میشم و از یه چیزایی هم نه.
مثلا فرض کنید با مردتون و بچه هاتون نشستید تو پارک، یه جناب داعشی بیاد سمت تون... مردی که بره پشت زنش قایم شه بگه بیا هر چی میخوای ببر فقط منو نکش!!.. این زیباست یا مردی که با شجاعت بلند شه و قبل از رسیدن آقای داعش به حتی حریم زن و بچهش، دفاع کنه و خلاصه غیرت و شجاعت و مردانگی به خرج بده؟ خداییش کدوم زیباتره؟ حالا کار به جنبه های دیگه مثال ندارم، منظورم زیبایی و خواستنی بودن بعضی اخلاق هاست مثل شجاعت و ... و بر عکسش زشتی بعضی رفتارها مثل ترسویی و بی غیرتی و ..
میدونید میخوام بگم هر چی طرف زیبایی های انسانی و کاملتر بگم زیبایی های روحی و وجودی و کمالات واقعی بیشتری داشته باشه، ذاتا جذابتر و خواستنیتره و قابلیت معشوق بودن و محبوب بودنش بیشتر..
البته..
شرمنده کسی که ذات انسانیش دیگه خیلی فاسد و تخریب شده باشه، طبیعتا جذب زیبایی های انسانی هم نمیشه.. خدا اون روز رو نیاره که کسی مثل حکایت اون مرد چاه فاضلاب کَن، با بوی عطر حالش بد بشه...
برگردیم سر ادامه مطلب یعنی توصیف عینی زندگی عاشقانه..
ما تو زندگیمون، سختی و مشکلات هم زیاد داریم. همسرم وضع درآمدش هر کار میکنه بالاتر نمیره و واقعا انگار خواست خدا به تنگی رزقمونه. توضیحش خیلی مفصله و خارج از بحث که شاید خوندن کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» نوشته آقای طاهر زاده بتونه کمک کننده باشه.
خودم هم چند سالیه یک مقدار بیمارم و در حال درمان و در حال حاضر هم ماهانه باید بریم تهران دکتر.
ولی عجیب خوشیم با هم و در کنار هم احساس خوشبختی و شادی عمیقی میکنیم و صدای خنده و شوخیمون همیشه بلنده و مرتب هم میریم یه تفریحی میکنیم. حتی تو تفریحمون هم با تمام محدودیتهاش خوشیم.. مثلا میریم یه آبمیوه بستنی، کلی منو رو با بچه ها نگاه میکنیم اسمای عجیب غریب و قیمتای خوشگل رو میخونیم و در نهایت همون آب هویج اون هم یک عدد برای چهارتامون!! میگیریم و کلی هم خودمون میخندیم که علتش صرفا خاصیت هویجه نه احیانا پول ها!!!
یه وقتی هم دستمون باشه حالا یه رستورانی بریم و دیگه بترکونیم دو تا غذا بگیریم و با کلی خنده که همسرم میگه الان از شانس من یکی از دوستام همین امشب میاد همین رستوران و اوضاع مون لو میره و ... !!!
یا بعد ده یازده سال یه پراید قدیمی تونستیم بخریم چله تابستون باش رفتیم کلی جاهای مختلف با کولری که کار نمیکرد و مریضیهای منم بذارید روش، ولی به قدری بمون خوش گذشت و از همون چادر خوابیدن ها و نون ماست خوردن ها خاطرات خوشی داریم که هیچ کس براش قابل درک نیست.
میدونید چرا ؟ چون همدیگه رو خیلی دوست داریم و اصلا خودمون و نمی بینیم.. چون هم رو از بنده های خیلی خیلی خوب خدا میبینیم ( هر کدوم خودمون رو واقعا کم و نالایق در درگاه خدا میبینیم ولی دیگری رو خیلی بالا و محبوب خدا )، و دوست داریم هی با راضی کردن و خوشحال کردن هم، به خدا مقرب بشیم و چون هم خدا رو خیلی دوست داریم، و دیگری رو می بینیم که داره سعی میکنه اخلاقش تا حد ممکن شبیه خدا باشه ( تخلقوا باخلاق الله )، این شباهت باعث میشه به او هم عشق بورزیم.
برا همین همش یه کاری میکنیم طرف بهش خوش بگذره و چون این دو طرفهس به هر دو مون و طبیعتا به بچه ها هم خیلی خوش میگذره و لذت بخش و شیرین میشه..
میدونید..
عشقی که واقعی و مبتنی بر ذات و فطرت آدمها و محوریت خدا باشه، واقعا خیلی شیرینه و لذیذه...
عشق یعنی..
یعنی تمام معشوقت، برات مهمتر و با ارزشتر از خودت باشه..
پس قطعا یک عاشق واقعی فقط به فکر دنیای معشوقش نیست، و خیلی بیشتر به فکر زندگی ابدیش هم هست.. چون تازه اصل زندگی اون جاست...
برای من عشق واقعی یعنی با تمام وجودت راضی باشی از هستی خودت بگذری، و به تن همسرت لباس رزم بپوشونی و راهی میدانش کنی..
اگه مرد رفتنه، بذاری بره.. مانعش نشی.. حتی تشویقش کنی.. بذار بره تا با دفاع از دین عزیز و دوست داشتنی خدا، به بالاترین مراتب وجودی انسان برسه و ملائک با لذت به هم نشونش بدن و بگن این مجاهد رو ببینید چطور با تمام وجودش داره از دین خدا پاسداری میکنه.. عجب جایگاهی این انسان داره پیدا میکنه پیش خدا...
حتما همسرش حقیقتا عاشقش بوده که پا رو تمام وجود و قلب و دل خودش گذاشته و سعادت همسرش رو بالاترین آرزوی خودش دیده و راهی میدان جنگ و خطرش کرده.. نه فقط سعادت همسر خودش، که با جهاد در راه حفظ دین خدا، خوشبختی تمام زن و شوهرها و خانوادهها و انسانها سهل الوصولتر میشه.. چون عشق واقعی بدون دین و ایمان و روح خدایی داشتن، هرگز چشیدنی نیست ...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا 💜🍃
سلام خدمت همه عزیزان،، من یک مادر شوهرم که یک سال و نیم هست عروس گرفتم متاسفانه این عروس من خیلی بد اخلاق تند خو ، بد بین، ریز بین،، بر داشت اشتباه از جملات، توقع احترام زیادی از همه،، خلاصه هر اخلاق بدی بگی داره و هر روز هر روز با پسرم دعواشون هست یک روز خوب میشن دوباره یک روز بد الان دوران عقد هستن و هنوز سر خونه زندگی خودشون نرفتن، و ما گفتیم تا مشکلاتشون حل نشه نمیزاریم برن سر خونه خودشون،، حالا من سوالم اینه من خیلی از این عروس حالت تنفر گرفتم و لی وقتی میاد خونه مون احترامش رو دارم و باهاش میشینم و صحبت و تحویلش میگیرم ولی ازته دلم ازش بدم میاد، و وقتی پسرم رو اذیت میکنه، پشت سرش، نفرینش میکنم نمیدونم چه کار کنم چه طور خودم رو خالی کنم که نفرینش نکنم، و جلوی پسرم هم بدی زنش رو نمیگم
سعی میکنم آرومش کنم و بعضی وقت ها پسرم رو مقصر میکنم که با زنش خوب بشه و نصیحتش میکنم که بلکه زندگی شون خوب بشه ولی کلا خودم دیگه از این عروس زده شدم و ظاهری باهاش خوب هستم و به خاطر بد اخلاقی ها و بد رفتاری ها که با بچه م داشته دلم باهاش صاف نمیشه، من نمیگم بچه ی من بی عیب هست ولی بیشتر مشکلات شون به خاطر اخلاق عروسم هست که باعث اشتباهاتی از طرف پسر من هم میشه،، اگه میشه برا عاقبت بخیری پسر من یک صلوات بفرستین و دعا کنید زندگی شون تو خطر هست
و خانواده ما و خانواده عروسم خیلی آبرودار و اسم و رسم دار هستیم
❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️🌱
سلام خدمت همه عزیزان و حبیبه خانمعزیز
میخاستم به خواهر گلم دختری از دیار کریمان بگم منم همیشه برات دعا میکنمانشالا خداوند دامن شما و همه کسانی که چشم انتظار اولاد صالح و سالم هستین خدا به حق علی اصغر امامحسین دامان شما عزیزانسبز کنه
شما گفتینباردار میشین ولی بچه براتون نمیمونه قبلا همیکبار گفتم خواهر کوچیکمهمهمینطور بود همش بچهاش سقط میشد تقریبا فک کنم ۵ یا ۶ تا سقط داشت یکی دو قلو بود
بعد کلی بستری دارو شدن بیمارستان دکتر کریمی فر توی اصفهان خدا خیرش بده خواهرم تحت درمانش قرار گرفت الان دوتا فرزند سالم یه پسره کلاس هفتمی و به دختر کلاس سومی داره
البته خواهرم بعد کلی آزمایش مشخص شد بیماری لیوپوست داره یا لیوپوس اگه درست نوشته باشم
برای سلامتی ظهر فرج آقا امام زمانصلوات
منممامان حمید
و یکسوال داشتماز عزیزان یه خانمی توی سن ۳۰ سالگی یائسه شده الان فک کنم۴۳ یا ۴۵ سال داره دوست داره بچه دار بشه
میگه آیا میشه با دارو درمانشد خیلی بچه دوست داره البته دوتا بچه جوون داره
اطرافیانکلی باهاش حرف زدن که دوتا بچه داری میخای چیکار ولی این خانم میگه واقعا دلم بچه مبخاد نمتونم دست بکشم از این کارم
مامانحمید
❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️
سلام خانمی که فتوی دادی بدون اجازه شوهرنمیشه به مادر سرزد لطفا بااین کاراتون کاری نکنید که جووناازدین اسلام زده بشن که شدن. من خودم دخترموفرستادم کلاس قرآن از دین زده شدبه خاطرتندروی. اگه یک سرچ ساده بکنید اغلب مراجع گفتن برای دیدن ارحام حتی خواهربرادروبقیه ارحام وپدرومادر وواجبات ورفتن پیش طبیب وآموختن علم اگه راه دیگه ای جز بیرون رفتن نباشه وحتی انتخابات وراهپیمایی اجازه شوهرلازم نیست بقیه مواردهم شوهری که نفقه به زن بده وحقوق زن رارعایت کنه بایداجازه گرفت که تواین دوره زمونه که زن تمام کارهای منزل رابدون دریافت اجرت المثل انجام میده کجانفقه حساب میشه، نفقه درصورتی هست که زن دست به سیاه وسفیدنزنه ومردخرجشوبده که امروزه نداریم شایدقدیم که کنیزونوکربود. پس امروز بهتره بگیم باتعامل باشوهر واطلاع نه اجازه که به جوونا بربخوره اون هم پدرومادرکه دین اسلام این همه درقرآن به نیکی سفارش کرده بعدمیاد دیدنشونوبه اجازه شوهرمنوط میکنه به شوهرت بگو نیکی به پدرومادرواجبه ومن برای دیدنشون اجازه نمیخوام اما دوست دارم توهم راضی باشی بگواگه پدرومادرعاق کنن یاآه بکشن زندگیمون نابود میشه اگه بازم راضی نشد توبرو سربزن
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بسیاری از بزرگان همانند مرحوم كلینی ، راوندی ، طبرسی ، ابن شهرآشوب و ... رضوان اللّه علیهم آورده اند: روزی متوكّل عبّاسی سخت مریض شد و پزشكان از درمان وی عاجز شدند و او در بستر مرگ قرار گرفت ، مادرش نذر كرد كه چنانچه متوكّل شفا یابد، هدیه قابل توجّهی برای حضرت ابوالحسن ، امام هادی علیه السلام إ رسال دارد. در همین اثناء فتح بن خاقان نزد متوكّل آمد و اظهار داشت : اكنون كه تمام اطبّاء از درمان ، عاجز مانده اند، آیا اجازه می دهی كه با ابوالحسن هادی علیه السلام نسبت به مداوا و درمان مرض و ناراحتی شما، مشورتی كنیم ؟ متوكّل پیشنهاد فتح بن خاقان را پذیرفت .
پس از آن ، شخصی را خدمت حضرت فرستادند، تا موضوع را با وی مطرح نموده و دستورالعملی را جهت درمان متوكّل ، از آن حضرت دریافت دارد. هنگامی كه ماءمور نزد امام علیه السلام آمد و موضوع را بیان كرد، حضرت فرمود: مقداری سرگین گوسفند تهیّه و آن را با آب گلاب بجوشانند و سپس تفاله آن را روی زخم چركین بگذارند، ان شاءاللّه سودمند خواهد بود. همین كه پزشكانِ معالج ، چنین دستورالعملی را شنیدند، مسخره و استهزاء كردند. فتح بن خاقان گفت : آیا ضرر هم دارد؟ گفتند: خیر، بلكه احتمال بهبودی هم در آن هست . پس دستورالعمل حضرت را اجراء كردند و چون مقداری از آن را روی زخم دُمل قرار دادند، پس از گذشت لحظاتی كوتاه سر باز كرد و مقدار زیادی خون و چرك از آن خارج شد و متوكّل آرام گرفت و با استفاده از طبابت امام هادی علیه السلام ، سالم گشت . وقتی كه خبر سلامتی متوكّل به مادرش رسید، بسیار خوشحال شد و مبلغ ده هزار دینار به همراه یك انگشتر نفیس برای آن حضرت ارسال داشت . ادی علیه السلام بسیار حسادت می ورزید، نزد متوكّل رفت و نسبت به حضرت بدگوئی و سخن چینی كرد و نیز نسبت هائی را به آن حضرت داد، به طوری كه متوكّل تحت تأ ثیر قرار گرفت و معتقد شد بر این كه امام هادی علیه السلام برای یك شورش و كودتا مشغول جمع اسلحه و امكانات است . به همین جهت ، متوكّل به سعید حاجب دستور داد تا شبانه به منزل حضرت هجوم آورند و هر آنچه در منزل او یافتند، جمع آوری كرده و نزد متوكّل بیاورند. سعید حاجب گوید: شبانه از دیوار منزل امام علیه السلام بالا رفتم و در آن تاریكی ندانستم چگونه فرود آیم ، ناگهان متوجّه شدم كه حضرت مرا با اسم صدا كرد و فرمود: صبر كن تا برایت چراغ بیاورم ، سپس شمعی را روشن نمود و برایم آورد. و من به راحتی از دیوار پائین آمدم ؛ و چون وارد بر حضرت شدم ، دیدم كه لباسی پشمین بر تن كرده و كلاهی بر سر نهاده و روی جانمازی از حصیر رو به قبله نشسته است . هنگامی كه چشمش به من افتاد، فرمود: مانعی نیست ، برو تمام اتاق ها را جستجو كن . سعید گوید: تمام اتاق ها و نیز وسائل حضرت را مورد بررسی قرار دادم و فقط دو كیسه - كه یكی از آن ها به وسیله مهر و انگشتر مادر متوكّل ممهور شده بود - یافتم . بعد از آن كه همه جا را جستجو كردم و خدمت حضرت بازگشتم ، فرمود: ای سعید! اطراف و زیر جانماز و همه جا را به خوبی جستجو بكن . پس چون جانماز را برداشتم ، شمشیری در قلاف نهاده بود كه آن را نیز به همراه دیگر اموال برداشتم و نزد متوكّل آوردم . همین كه متوكّل چشمش بر آن دو كیسه و مُهر مادرش افتاد، از مادر توضیح خواست كه این ها چیست ؟ مادرش در پاسخ گفت : آن موقعی كه مریض شده بودی ، این ها را برای شفای تو، نذر آن حضرت كردم ؛ و چون سلامتی خود را باز یافتی ، آن ها را برایش ارسال داشتم . پس متوكّل دستور داد تا كیسه ای دیگر ضمیمه آن ها شود و با تمامی آنچه آورده بودیم ، برای امام هادی علیه السلام ارجاع و تحویل آن حضرت گردید. سعید افزود: چون خدمت حضرت هادی علیه السلام بازگشتم ، ضمن عذرخواهی و پوزش از جسارتی كه كرده بودم ، اموال را تحویل ایشان دادم . و سپس حضرت فرمود: ظالمین جزای ستم های خود را به زودی خواهند دید.
چهل داستان و چهل حديث از امام هادي(ع)/ عبدالله صالحي
ریزش موهامو تو ۸ روز قطع کردم😁
جاریم اینقدر حسودی میکرد😒😝
قبلا خونه پر بود از مو، با شوهرم همیشه دعوا میکردیم حتی توی غذا مو پیدا میشد خیلی افسرده بودم😩
من و شوهرم دوتامونم #کچل شده بودیم تا اینکه توی ایتا گشتم بلاخره راه قطعیشو پیدا کردم راهحل براتون این پایین سنجاق کردم بزن ببین👇😳
https://eitaa.com/joinchat/704840512C49af816a66
شماره تماسشون : 09304155173
الان از پرپشت بودن مو رنج میبریم😂
توامبیا برای خودت یا همسرت راهکار بگیر❤️
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش
ساعت 7:30
#واقعی 😔
دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود!
زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود
به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه
زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد.
خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم...
عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش!
شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟
زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم...
بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد.
اما در عین ناباوری ....👇🔞
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
چه صبری داری خدا😭👆
🧞♀طلسم جدایی بین دو نفر حرام ۲۴ ساعته
🧞♀بازگشت معشوق و بختگشایی
🧞♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر
🧞♀فروش_ملک و آپارتمان معامله
🧞♀جذب پول و رونق کسب و کار
🧞♀گره_گشایی در مشکلات زندگی
⛱دفع اجنه و شیاطین از منزل با قران
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
♦️همین الان عضو شو پیام بده 👆