eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
163.2هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا 🌸 سلام شرمنده مزاحم شدم ادمین جان میخاستم بپرسم اون خانمی که جواب اون آقا رو دادن و گفتن
🌹 سلام . در جواب اون دوستی که رماتیسم دارن مامان من هم همین بیماری رو داشت و خیلی هم بد حال بود از شدت کمردرد اصلا نمی تونست هیچ کاری انجام بده و یک سال کاملا از کار افتاده بود😔😔 از طریق دکتر طب جدید که پیگیری کرد به هیچ نتیجه ای نرسید به عنوان دارو مسکن بهش دادن که فقط درد رو ساکت می کرد و در واقع درمان نبود.اخر سر هم گفتن فقط یه درمان داره اونم یه آمپولیه که هر شش ماه یک بار باید تزریق کنه که سیستم ایمنی بدن رو کلا از کار میندازه.چون رماتیسم گاهی یه بیماری خود ایمنی هست(اون امپول هم قیمتش هر کدوم چند میلیون بود) این ماجرا مال یه سال قبل از کروناست و من خداروشکر می کنم که ما اون موقع پولش رو نداشتیم و مامانم تن به این کار نداد که اگر اینکارو می کرد با اومدن این بیماری زنده نمی موند 😭 بعد از اون از طریق طب سنتی درمان رو شروع کرد و خیلی جواب گرفت.الان فقط گاهی اوقات که خیلی به خودش فشار بیاره دردش شروع میشه. نحوه درمانش هم پرهیز از سردی هست.یعنی کلا هوای سرد،آب سرد و مخصوصا غذاهای سرد هست و در عوض باید به گرمی ها رو بیارید. زیاد توی هوای سرد نمونید دست ها و بدن زیاد با آب سرد تماس نداشته باشن و مهمتر از اینها غذاهایی با طبع گرم بخورید که بحثش خیلی مفصله... حتما به یه دکتر طب سنتی خوب مراجعه کنید. با آرزوی بهبودی شما🌺 لطفا برای حاجت روایی منم ۳صلوات بفرستید. ممنون 🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 سلام خدمت ادمین عزیز و اعضای محترم کانال درموردخانمی که برای بستری شدن در بیمارستان روانی و انجام دادن الکتروشوک نگران بودن عرض کنم برادر من 4سال به ببماری وسواس فکری شدید مبتلا بودن هرچقدر دارو دادیم بهتر نشدن در حدی که داشتن قدرت حرکت و تکلم هم از دست میدادن تا اینکه لطف خدا شامل حالمون شد و با دکتر نوربالا زاده آشنا شدیم تحت نظرایشون در بیمارستان امام خمینی تهران بستری شدن و دکتر 12 جلسه الکترو شوک تجویز کردن که با انجام 8 جلسه برادرم کاملا خوب شدن و مرخص شدن و الان به زندگی عادی برگشته وکار میکنه و داروهاشون به نصف رسیده (فقظ عوارضش این بود که خاطرات بستری و درمان فراموش کردن) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌹 وقتی با همسرم تصمیم به جدایی گرفتیم زنم گفت بچه تم نمیخام مال خودت .گفتم من که از خدامه بچم پیش خودم باشه اما می خوام بدونم که چرا بچه تو نمیخوای در جوابم گفت به خاطر اینکه هیچ وقت روی خوشبختی نبینی هیچ زنی تو رو با وجود یه دونه بچه کوچیک قبول نمیکنه چرا کسی که بخواد باخت بده و بسوزه من باشم بزار اون شخص تو باشیی در حالی که مریم همسر جدیدم با آغوش باز دختر من و پذیرفت خیلی باهم رابطشون خوب بود و همیشه هوای دختر منو داشت بعد از عقدمون روابط خیلی قوی تر و پر از عشق شده بود طوری که من هر روز صبح که از خواب بیدار می شدم با خودم میگفتم مطمئنی خواب نیستی؟ همه چیز خیلی عالی پیش می رفت . اینکه دخترم هیچ وقت دیگه بهانه مادرش نمیگرفت عجیب بود برامون. تا اینکه یه اتفاق همه چیز رو خراب کرد یعنی من اصلا فکر نمی کردم که عمر خوشی و خوشحالی تو زندگی من بتونه انقدر کوتاه باشه شنیدین میگن بعضی زندگی ها طلسم شدن واقعا زندگی من دقیقا از همون زندگی هاست چون تا آمدم خوشی کنم همه چیز خراب شد داستان از این قراره که مريم به من گفت بیا برای خودمون ...👇🏻👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
دو روزی شایان پیش مادرم بود تا دردو ورمم کمتر شد و شایان و اوردم خونه دیگه خودم می تونستم به بچه و ک
وقتی برگشتم کلی سوغاتی و لباس واسه ی عبدلله و شایان اوردم. برای خودم اینقدر لباس و کفش اوردم که تا چند سال خرید نکنم. عبدلله از همون اول زندگیمون با اینکه وضع مالیش اوایل زندگیمون خوب نبود تا همین حالا که در امدش خوب شد سعی میکرد هیچ کمبودی نداشته باشم. از هیچ خرج و محبتی نسبت به منو زندگیش دریغ نمی کرد. شاید اولش یکم گیر میداد ولی بعدش راضی میشد. شایان که دانشگاه قبول شد عبدلله براش یه اپارتمان کوچیک هدیه خرید. به نام خودش زد. قرار شد که اجاره بده و کرایه خونه و پول پیش و برای خودش خرج کنه هم سرمایه اش باشه هم در امدش باشه. شایان پسر خوب و ارومی بود اصلا شر و شور نبود . یه جورایی اخلاقش مثل عبدلله بود. با شروع شدن درس و دانشگاه شایان دوستهای جدیدی پیدا کرد و هنوز یه ترم نگذشته باهاشون رفت و آمد میکرد و صمیمی شده بود. به عبدلله گفت دوست داره اپارتمانی که براش خریده تخلیه کنه و وسایل بچینه و برای خودش خونه مجردی داشته باشه..با دوستاش راحت باشه. عبدلله راضی نبود گفت تو که يدونه پسری خواهرو برادری نداری که مزاحمت بشن ، من و مامانتيم تو این خونه به این بزرگی.. دوستات بیان خونه اتاقتم که بزرگه اگه لازمه کلا اتاقهاي بالارو خالی میکنیم برای تو و دوستات که راحت باشيد. من که اکثرا سرکارم مامانتم که پایینه یا بیرونه کاری به شما نداره عزیزم. شایان قبول کرد و از اون روز بالا رو کامل در اختیار شایان گذاشتیم طبقه پایین و یکی از اتاقهارو برای خودمون آماده کردم و اتاق خودمون هم در اختیار شایان گذاشتیم دوستهای شایان می آمدند و میرفتند. خونه ی ما شده بود محل درس خوندن و ایکس باکس بازی کردن و... با هم بودند و تنهاییه شایان و پر میکردن. یکی از همکلاسی هاش از شهرستان آمده بود و اینجا خوابگاه گرفته بود. رفیق فابریک شایان بود و اکثراخونه ی ما بود و خیلی خوابگاه نمی رفت. عبدلله از اینکه شایان همیشه تنها بود خیلی ناراحت بود ولی حالا که یه دوست خوب پیدا کرده بود و خوشحال بود وقتی صدای خنده اش از طبقه بالا میاد از خوشحالی شایان شاد بود. عبدلله عاشق بچه ی زیاد بود دوست داشت صدای خنده ی بچه ها تو خونه بپیچه برخلاف من ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۴۴۷ @azsargozashteha💚 صفحه ی جدید امروز صبح ارسال نشده بود
4_297669198144867381.mp3
985.2K
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۴۴۷ @azsargozashteha💚
🌸 ❣خودتان باشید ‌نه فتوکپی و رونوشتِ همدیگر ! خودتان را از روی دستِ دیگران ننویسید ! باور کنید چیزی که هستید ، بهترین حالتی است که می توانید باشید ! بعضی ها ، ساکتشان دلنشین است ، بعضی ها پرحرفشان ! بعضی ها ، باچشم و موی سیاه ، زیبا هستند ، بعضی ها با چشمان رنگی و موی بلوند ! بعضی ها ، با شیطنت دل می برند ، بعضی با نجابت ... جذابیتِ هرکس منحصر به خودش است ! باورکنید رفتار و خصوصیاتِ تقلید شده و مصنوعی ، شخصیتتان را خراب می کند . تا می توانید ، "خودتان" باشید !🍃🍃🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌸 سلام، سال نو مبارک🌺 تشکر و خسته نباشید از بابت زحمت و صبوری شما ♥️ حال قشنگتون از سرگذشتهای شیرین شاد و سرگذشتهای تلخ خاطر شما رو مکدر میکنه💐 لطفاً، مشکلات عزیزانی رو که میزارین ازآنها بخواین از تجربیات و راهنمایی ها که دوستان براشون میزارن، نتیجه رو بگن که بدونیم چکار کردن و چی شد خواهش دیگه اینکه، دوستان تجربیات خود را در مورد مشکل عزیزان میفرستن، گاهاً میبینم که همه تجربیات و پیشنهادها رو مدیران عزیز تو کانال نمیزارن، اگه میشه همه رو برای شخصی که درخواست کمک کرده بفرستن، تا در جریان همه تجربیات و نظرات دوستان قرار بگیرن خوشحال میشیم که همه نظرات رو بخونن و هر موردی را که صلاح میدونن در زندگی بکار ببرن ان شاءالله که کارساز باشه و باعث حل مشکل بشه چالش هاتون خیلی باحال و جالبه، ممنون از حُسن سلیقه تون☺️ : دوستان گلم تمام پاسخهایی که در کانال قرار نمیگیره به پی وی شخص سوال کننده ارسال میشه خیالتون راحت❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡 سلام خانمی که روماتیسم مفصلی دارن بگم من خودم سالها درگیر بودم و مادرم همینطور یچیز مهم اینکه لبنیات از نظر طب سنتی برای مفاصل خوب نیست بر خلاف گفته پزشکان امروزی .چون سرد هستن و باعث سردی بیشتر مفاصل میشن اگرم خواستین استفاده کنید حتما با عسل یا دارچین یا خرما و از این قبیل و اینکه حتما به دکتر طب سنتی مراجعه کنید و از درمانهای ساده بهره ببرید و خودتون رو درگیر داروهای شیمیایی یا کورتونی نکنید 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 سلام خانمی که چادر مشکی اش لکه سفید افتاده ... رنگ مشکی مخصوص لباس و البسه بگیر معمولا پودر هست و طرز استفاده اش روش نوشته ، همون قسمت چادرت رو مشکی کن 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 سلام سال نو بر همه شما عزیزان مبارک.انشاءالله که سال جدید و قرن جدید پُر از اتفاقهای خوب برای همه مردم کشورم باشه.در جواب اون خانم عزیزی که گفتن خانم برادرشون بند رخت رو گذاشته رو تراس،عرض میکنم که چیکار به کارش دارین بزارین لباساش رو آویزون کنه،وقتی شما میدونین که از اول باشما لج بوده،پس چرا خواهر عزیزم زندگی رو به کام خودت و مادر بزرگوارتون،تلخ میکنین،اصلا شاید داره از قصد اینکار و انجام میده تو شما رو حرص بده که البته فکر میکنم موفق هم بوده.همه فامیلاتونم میدونن که طبقه دوم برای اون خانواده هست و همه از بی سلیقگیه ایشون میگن .پس سر چیزهای الکی اوقاتتون رو تلخ نکنین.هرکسی روش زندگیش رو خودش انتخاب میکنه مگه ایشون به شما گفتن که چرا تو تراس خونتون رو پُر از گل کردین؟؟؟پس شما هم نباید تو نوع چیدمان خونه و تراسشون دخالت کنین.خواهش میکنم هیچوقت برادرتون رو درگیر مشکلاتتون نکنین اون بنده خدا رو وسط ماجرا نزارین.با سپاس.برای سلامتی و فرج صاحب الزمان صلوات🌹🌹 ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#دردو_دل_اعضا ❤️ سلام وقتتون بخیر من کانالتون رو توی ایتا دیدم و چنتا از داستانا رو خوندم خواستم
ولی جواب محبت منو با فحش دادن به همون ضامنا جبران کرد و خانوادش بدتر از خودش بودن. بعد از عید قرار بود عروسی بگیریم ولی تقریباً یه ماه پیش دعوایی شدیدی کردیم سر اینکه این آقا بمن کفت چون من میخوام برا تو سرویس طلا بخرم تو هم باید مدال و زنجیر طلا بخری واسم ما رسم داریم که از نظر من کاملاً غیر منطقی بود گفتم من همچین کاری نمیکنم تو هم نخر مگه طلا رو واسه من میخری تو هر زمان که نیاز به پول داشته باشی و بخوای طلا بفروشی من نمیتونم مانعت بشم ولی سر همین موضوع یه دعوای بزرگی راه انداخت که حتی کتک کاری هم شد و اینبار دیگه نتونستم کوتاه بیام و رفتم درخواست مهریه کردم یعنی اول بهش گفتم بریم توافقی جدا شیم من مهریه رو میبخشم تو هم برو وامت رو تسویه کن که از خدا خواسته قبول کرد ولی بعدش من پشیمون شدم چون تو آخرین دعوا حرفای خیلی زشتی بهم زد تهمت زد بهم برا همین نتونستم خودمو قانع کنم که بزارم اینقدر راحت بره الان وکیل گرفتم و مهریه و نفقه رو اجرا گذاشتم ولی بابت وام ازدواجش نکرانی دارم همش خودمو سرزنش میکنم که چرا بی دلیل و اینقدر راحت به این آدم اعتماد کردم و حتی بعد عقد که یه سری چیزا رو فهمیدم چرا باز کوتاه اومدم خواستم باهاش ادامه بدم ،چرا ضامن وام ازدواجش شدم چرا ادامه بدم چرا مدت آشنایی رو بیشتر نکردم و....؟ این پیامو اگه تو کانالتون منتشر کردید تمام حرفم اینکه راحت به حرف اعتماد نکنید من اعتماد کردم و چوبشم خوردم هنوزم نتونستم خودمو نجات بدم یعنی هنوز اول راهم. با هزار امید و آرزو نشستم پای سفره عقد بهترین دوران زندگی منو نابود کرد و چیزی که نصیبم شده وکیل و راهروهای دادگاهه که بتونم حقو حقوقمو از این آدم دروغگو و نمک نشناس بگیرم. اینم اضافه کنم که به لحاظ تحصیلی من فوق لیسانسم و ایشون دیپلم و از لحاظ ظاهری هم نسبت بهش بالاترم ولی من نخواستم بر اساس ظاهر تصمیم بگیرم با خودم میگفتم پسر سالمیه اهل دود و رفیق بازی نیست مستقله از بچگی کارکرده عرضه داره یه زندگی خوب برام بسازه برا همین انتخابش کردم اوایل اعتماد بنفسش خیلی پایین بود ولی من بهش اعتماد بنفس و جسارت دادم ولی بر علیه خود من استفاده کرد طوری که فکر می کرد من در حدش نیستم و اون لطف کرده که با من ازدواج کرده به لحاظ سنی فقط ۷ماه از من کوچکتر بود ولی تو دعوا نهایت پررویی بمن گفت که تو از وقت ازدواج و زایمانت گذشته و ترشیده ای یه مرد باید به چه درجه از پستی برسه که بتونه این حرفا رو به زنش بزنه هر چقدرم که عصبانی باشه این حرفا فقط یه گوشه از تلخیاییه که این آقا وارد زندگی من کرده و هر بار که به حرفای زشتش فکر میکنم بیشتر خودمو سرزنش می کنم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ ما زن ها با خود ، چه کردیم که صبح ها بجای تحسین خودمان در آینه چروک صورتمان را دیدیم، لکه های جدید روی گونه هایمان را شمردیم، سیاهی دور چشم هایمان را سرزنش کردیم و خیلی وقت ها بخاطر مورد توجه قرار نگرفتن از خودمان بدمان آمد ... از خودمان خسته شدیم و ترسیدیم برای هیچ مردی کافی نباشیم، آنقدر ترسیدیم که باورمان شد برای دوست داشته شدن باید پوست صورتمان صاف و بدون چروک و ابروهایمان همیشه قرینه باشد، بینی کوچکی داشته باشیم و لب های برآمده و خوش فرم!  ما به خودمان ظلم کردیم و درون ترس هایی که خودمان برای خودمان ساخته بودیم غرق شدیم، خیلی وقتها یادمان رفت زن ها هم حق دارند بعضی روزها خودشان باشند، با صورتی رنگ پریده و خسته، با چشم هایی بدون آرایش و ریز، با ابروهای پر و لب هایی بی رنگ، با هرچیزی که برای خودشان است و زیباست. یادمان رفت برای خودمان زندگی کنیم، تصویرمان را در آینه ببوسیم و با وجود تمامِ چیزهایی که جزئی از ماست عاشق خودمان باشیم. من زن های زیادی را می شناسم که آینه کابوس بزرگی برای آنها به شمار می آید، زن هایی که بخاطر تَرد شدن از طرف مَردِشان فکر میکنند خود واقعیشان زیبا و دوست داشتنی نیست و نباید از خودشان عکس بگیرند، نباید با دقت به چشم ها و اجزای صورتشان نگاه کنند و به زیبایی خودشان ایمان بیاورند، ما زن ها مدت هاست فراموش کرده ایم قبل از اینکه کسی دوستمان داشته باشد خودمان باید خودمان را دوست داشته باشیم، بلأخره یکجا این کابوس باید به پایان برسد ... کم کم باید صبح که بیدار شدیم، به صورت بدون آرایش و تمیزمان در آینه لبخند بزنیم، موهایمان را صاف و ساده شانه کنیم، از خودمان عکس بگیریم و به لبخندهای عمیقمان افتخار کنیم، حتی اگر خسته بودیم بازهم مطمئن باشیم دوست داشتنی ترین موجود دنیا زنیست که زیبایی أش را باور دارد ... بلأخره یک روز  زن ها  باید  با آینه ها آشتی کنند ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌸 سلام در جواب اون خواهر عزیزم که ناراحتن از اینکه جاریشون غذای خوشمزه شون رو نخورده،اول بگم سر خودش کلاه رفته چون مجبور شده غذای رستوران رو بخوره😊.بعدش گلم به نظر من شما اصلا نباید بهش میگفتی که چرا از غذای شما نخورده باید میزاشتی تو حسرتش بمونه گلم .اما حالا که گفتی اما از این به بعد به هیچکسی نگو که چرا فلان کار نکردی یا چرا غذا نخوردی شما زحمت کشیدی درست کردی هرکس دوست داشت میخوره هرکی نه بدون لیاقت نداشته😉به نظر من روز سیزده بدرم به حرف همسرت گوش کن و برو اما یه روز خاطر انگیز واسه خودت و همسرت بساز.سعی کن برین بگردین و همش لبخند رو لبات باشه به کسی بی احترامی نکن اما خیلی هم صمیمی باهاشون رفتار نکن اصلا سعی کن تو جمعشون نباشی همش به بهانه های مختلف با همسرت باش.خوش بگذره بهت گلم.برای سلامتی و فرج مولا صلوات🌹🌹 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به خانومی که ازدست جاریش ناراحت شده خواستم بگم شمابه قول خودتون دوست داشتیدشوهرتونوخوشحال کنید.اجرتون پیش خدامحفوضه .به قول معروف هرکه نازمیکنه وعشوه میادکوفتوبخورشماخودتوناراحت نکن .به نظرمن به خاطراین مسائل اوقات خودتون وهمسرتون روتلخ نکنید.شما احترام گذاشتیدوهمسرتون دیدن بی احترامی آنها روهم دیدن پس حق باشماست ولی زیادسخت نگیریدمهربان باشیدوصبورزیرامهربانی ازذات انسانهای خوب است. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت دوستان عیدهمگی مبارک خدمت برادری که خانمش کلااخلاقش عوض شده برادرمن خانمت دچار افسردگی شدید شده بجز روانپزشک ومشاوروداروهیچ راهی نداری چون من خودم هم همین مشکل رو داشتم البته من به هیچ‌کس بی احترامی نمی‌کردم فقط زود گریه میکردم و دادمیزدم گوشه گیرشده بودم چهارده سال انواع دکترومشاوروروانپزشک رفتم بامحبتهایی که شوهرم میکردخداروشکرچندسالی هست داروهام روقطع کردم اما پیش مشاورمیرم هنوز خداروشکر هم خودم و همسرم هم بچه‌ها اززندگیمون راضی هستیم چهرتاهم نوه داریم که عشق من هستن و بهترین سرگرمی برامواقعی که اعصابم به هم می‌ریزد شماهم هرجورشده سعی کنیدببریدش دکترحتماباخانواده خودش درمیون بگذاریدتاکمکش کنند موفق باشید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
✅ قلبت را آرام کن.. یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت… نگاه کن به اطرافت… به خوشبختى هایت… به کسانی که میدانی دوستت دارند… به وجود آدم هایی که برایت اهمیت دارند… و به خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت… گاهی یک جای دنج انتخاب کن… گاهی یک جای شلوغ… آرامش را در هر دو پیدا کن… هم درکنار شلوغی آدم ها… هم درکنار پنجره ای چوبی و تنها… دل مشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن… باران را بی چتر بشناس… خوشحالی را فریاد بزن… و بدان که تو" بهترینى" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❣ سلام من خیلی وقتها شده سرم رو که روی بالش میدارم پوست سرم بی حس میشه مثل دست و پا که خواب میره کسی تجربه اینو داشته تا حالا؟ ممنون میشم راهنماییم کنید که علتش چیه؟ ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ دوستان مصرف سیر ما زیاد نیست و خیلی کم خرید می کنم ولی همونم زود پوک میشه نمی دونم دلیلش چی هست تو یخچال و فریزر هم گذاشتم ولی بافتش تغییر می کنه ممنون میشم راهنماییم کنید چکار کنم که سیر پوک نشه ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام پسرم ۱۵ سالشه قدش خیلی بلند نشده شنیدم حجامت در فصل بهار برای رشد قد خوبه؛ اگر اطلاع دارین راهنمایی کنید چند و چه روزهایی خوبه برای حجامت ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام وقت بخیر ، یه سوالی داشتم از عزیزان ، ما انشالله ۱۴ فروردین می ریم مشهد متاسفانه اواخر پریودی من می یوفته تو اون روز ها از دوستان خواهش می کنم کمک کنن چیکار کنم یکی دو روز زودتر پریود بشم تا مسافرت راحتی رو داشته باشم ، لطفا راهکار های خونگی بدین نمی خوام از قرص و امپول استفاده کنم.دستتون درد نکنه❤ ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام عید تون مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشین نمیدونم این پیامو کسی میخونه یا نه یا هرکسی که بخونه چه فکری در مورد من میکنه من نمیگم دختر خیلی با ایمانی بودم ولی تا جایی که میتونستم سعی میکردم نمازمو قضا نکنم من همیشه بعد اینکه شیعه بودم افتخار میکردم همیشه دلم بخدا قرص بود همیشه با خودم میگفتم همه دنیا ولم کنن برام مهم نیست چون خدا با منه هیچ وقتی ترسی توی دلم نبود همیشه توی دلم میگفتم اگه اتفاق بدی برام بیوفته میتونم امام زمان از ته دل صدا کنم تا کمکم کنه همیشه وقتی از چیزی میترسیدم ایت الکرسی میخوندم حتی توی خواب اگه خواب بدی میدیدم ناخداگاه توی خواب شروع میکردم به ایت الکرسی خواندن تا اینکه یه مشکل خیلی بزرگ برام پیش امد چیزی بود که فقط خدا میدونست اگه نشه ابروم میره اگه نشه دیگه من هیچ ابروی توی خانواده و فامیل ندارم اون روز تا شب دعا کردم که خدا بهم رحم کنه نذاره ابروم بره مگه خدا نگفته ابروی مومن از همه چیز مهم تره اون روز فقط دعا کردم گریه کردم تا صبح فقط دعا میکردم صب رفتم امام زاده چقدر اونجا دعا کردم دقیقا جلوی ضریح اتفاقی افتاد که هیچ وقت فکر نمیکردم بیوفته افتاد اونجا بود که کلا نا امید شدم از همه چیز و همه کس حس کردم دیگه خدا منو دوست نداره که همچین کاری با من کرد الان چهار ماه همش فکر میکنم چرا توی امام زاده دقیقا جلوی ضریح همچین اتفاقی افتاد از اون روز عصبی و سر خورده شدم حس میکنم دیگه حسی برای زندگی ندارم یعنی امکان داره دوباره خدا دست منو بگیره دوباره نور امید توی دل منم روشن بشه ایدی ادمین👇🏻🌸 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••