eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
163.1هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۱۱۸🌼 @azsargozashteha💜
118.mp3
4.9M
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۱۱۸🌼 @azsargozashteha💜
🌱 جهت مزید دولت و رفعت و شوکت و نعمت هر روز این دعا را 16 بار بخواند دعا این است : نادِ عَلیّاً مَظهَرَ العَجائِب تَجِدهُ عَوْناً لَکَ فِی النَّوائِب کُلَّ هَمٍّ وَغَمٍّ سَیَنجَلی بِنُبُوَّتِکَ یا مُحَمَّدُ بِوَلایَتِکَ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ اَدرِکنی اَدرکِنی اَدرکِنی یا عَلِیُّ اَدرِکنی اَدرِکنی اَدرِکنی یا عَلِیُّ اَدرِکنی اَدرِکنی اَدرِکنی 📓 منبع : تحفة الاسرار ص 331 و 332 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام عزیزم خوبی من تو کانالتون عضوم، مطالب خوبیه دیدم به سوالات خیلی جوابهای خوبی
❤️🍃 خانمی که سونو گرافی دادین وگفته جفت پایینه عزیزم شما باید استراحت مطلق بکنید چون جفتتون سرراهی و خطرناکه اگه خونریزی زیاد بشه جون بچه به خطر میفته هیچ کار نکنید فقط استراحت. جفت باز میچرخه و جا به جا میشه و اون وقت خطر رفع شده خواهر خودم اینطوری بود سر دخترش اهمیت نداد و دخترش نارس سزارین کردن و تو دستگاه گذاشتن. لطفا اگه جان جنینتون براتون مهمه استراحت کنید. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 خانمی که رفتین آرایشگاه و پوستتون و خراش دادن خراب شده عزیزم شما روغن نارگیل اصل و اسطوخودوس و تهیه کن و روزی دوبار و شب هم قبل خواب دوتاشو به صورتت بزن و با دستمال مرطوب برای نماز پاک کن بعد چند وقت خودت اثرشو میبینی من خودم صورتم جای جوش و لک داشت با این دوتا روغن خیلی پوستم شفاف شده. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام حبیبه جان و اعضای خوب کانال. خانمی که از سقط بچت منصرف شدی خیلی خوشحال شدم پیامتو خوندم شک نکنید خداوند مهربان در لحظه لحظه ی زندگی حواسس به ما هست ما هستیم که ناشکریم. عزیزم نگران نباش مشکل تیروئید با دارو فابل کنترل از خدا میخوام کوچولوت سالم و سلامت دنیا بیاد. من همون خانمی هستم که گفتم همسرم واریکوسل گرید یک داره و دلم میخواد فرزند سوم بیارم خدا رو شکر آزمایش بارداری دادم مثبت شد و هفته ی دیگه سونو دارم برا منم دعا کنید کوچولوم سالم به دنیا بیاد زهرا هستم مامان کوثر و امیر مهدی. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام دوستان خدمت شخصی که گفتن جوش بزرگ رو باسن میزنن وجاش سیاه میمونه منم پام از پشت ساق تا باسن یکی پس از دیگری،جوشای اینطوری زد.جدیدا بزرگتر از قبلیا بود.نشانه ی غلظت خون ووجود عفونت داخلیه.من رحمم بعد زایمان وکارسنگین توبنایی وخاک عفونت داخلی گرفته بود. ازطریق طب اسلامی یه پودر سفیدی دادن گفتن خمیرسفت درست کن بزار روش دوسه شب میزاشتم بزرگ وسنگین ودردناک ورسیده میشد .بعد سرباز میکرد .کلی خون وچرک میومد.اخرشم ریشه اش فشار میدادم میومد. میگفتن حتما باید ریشه بیاد تا کم کم دیگه جوش نزنی. اول اینو انجام بده. بعدرفتم حجامت کردم یکیشو که جاش سیاه شده بود.کامل سفید شد.فقط خونم لخته میومد تو حجامت. یکیشم زالو انداخت روباسن،که اونم بعد یه مدت سیاهیش رفت. وشکر خدا دیگه در نیومد. فقط تا نرسیده فشارش نده.بدتر میشه. خمیره اول سفته.میزاری شل میشه.عفونتو میکشه بالا 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام حبیبه خانم خیلی ازشماممنونم بابت کانال خیلی مفیدتون واقعا عالیه ممنون ازخواهرای گلم ازاعماق قلبشون دوستان رو کمک میکنن وراهنمایی میکنن خدا خیرتون بده بهترین کانالی که واقعا دوستان ناب روصمیمی کرده دعای خیربدرقه راه حبیبه خانم خواهرگلمون 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 جواب سوال اون خانمی گفته بود رابطه حرام پسر مجرد بازن شوهر دارو دوستای ناباب ۷عدد سنگ نمک کوچک روی هرکدوم ۷بار سوره یاسین آیه ۸ وجعلنا....بخونید وتوی آتیش بندازین واقعا عالیه خودم نتیجه شو دیدم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام... مخاطبم اون خانمیه که گفتن توسرویس بهداشتیشون پشه های ریز میبینه چندماه پیش خونه ماهم اینجوری شد داخل سرویس روخوب بااسپری حشره کش آلوده کردم درشم برانیم ساعتی بستم الآنم بعدچند ماهه که دیگه هیچی نیست ولی حتما از ماسک ودستکش استفاده کن. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام براى خانم عزيزى كه فرزند اوتيسم دارند ، من از يه اقايى كه فرزند اوتيسم دارند متوجه شدم كه ابتدا فرزندشون سالم بود بعداز تزريق واكسن اول مدرسه (7سالگى) فرزندشون دچار اوتيسم ميشه و اين اقا پيگيرى ميكنن و با اصلاح تغذيه و طب سنتى فرزندشون شدت اوتيسمش كم ميشه و فكر كنم درمان شده بودن و فرزندان بعديشون رو ديگه از همون نوزادى هيچ واكسنى نزدن و تا الان بچه هاشون همه صحيح و سلامت هستند بدون تزريق واكسنهاى نوزادى ، البته به سفارش اسلام براى محفوظ ماندن از بيماريها طبق صلاحديد دكترهاى طب سنتى حجامت هم بزرگترها و هم بچه ها بايد انجام بدن. ان شالله پيگيرى كنين و بچه ى گلتون سلامتيش رو دوباره بدست بياره🌸 داروى شيميايى رو قطع كنين🦋 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام وعرض ادب 🌸خانم عزيز كه موقع سجده سردرد ميشى و... شما نزله دارى، بايد از خوردن ترب و تربچه و پياز خام و تره خام و سرخ كردنى و ادويه جات و فلفل پرهيز كنيد و دمنوش تخم گشنيز بخورين البته زياده روى نكنين چون فشار خون رو زود پايين مياره، از بخور گشنيز و تخم گشنيز هم روزى دوسه بار استفاده كنين، با روغن سياهدانه يا كنجد يا زيتون سينوسهاى روى پيشونى و بينى رو چرب كنيد حتى يك قطره از روغن سياهدانه در هر سوراخ از بينى بچكانيد، بعد از حمام موها رو سريع خشك كنيد و سر را بپوشانيد، باز هم در مورد درمان نزله تحقيق كنيد. اللهم عجل لوليك الفرج🦋 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام عزیزم خوبی من تو کانالتون عضوم، مطالب خوبیه دیدم به سوالات خیلی جوابهای خوبی
🌿 سلام وقت همگی بخیر خانمی که دعا برای محبت بین زن و شوهر میخواستن هزار و یک مرتبه ذکر یا ودود رو به یه خوراکی شیرین مثل قند ،نبات، خرما بخونن و فوت کنن و هر دونفرشون از اون خوراکی بخورن ان شاالله محبت و مودت بینشون زیاد میشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقت همه بخیر در مورد خانمی که دندان درد داشتن شما یه قاشق مربا خوری اسپند رو بریز توی یه فنجون و اب جوش بریز روش بعد در فنجون رو بزار تا این اسپند ها دم بکشن بعد اینکه اسپند ها دم کشیدن و اون اب کمی ولرم شد با چای صاف کن اون اب رو صاف کنین و بعد کم کم توی دهنتون بچرخونین طوری که به همه جای دهنتون اون اب اسپند برسه و بعد بریزید بیرون فقط کم بریزین توی دهنتون که حالت تعوع نگیرین و اون اب اسپند رو به هیچ وجه قورت ندین بریزین بیرون چون اگه قورت بدین خدای نکرده باعث سقط جنین میشه چند بار این کار رو انجام بدین تموم عفونت دهان و لثه از بین میره 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقت همگی بخیر در جواب خانمی که کیست دارن ایشون سه روز اول پریودیشون صبح ناشتا تقریبا نصف استکان روغن حیوانی که از ذوب شدن کره به دست میاد رو داغ کنن یه قاشق مربا خوری بارهنگ بریزن توی این روغن داغ و یکم که ولرم شد اون مخلوط روغن و بارهنگ رو ایستاده میل کنن تاکید میکنم حتما ناشتا باشن و ایستاده یک دوره مصرف جواب میده امام برای اطمینان دو دوره استفاده کنن افرادی بودن که نباز بوده کیستشون رو با جراحی خارج کنن با این روش بدون جراحی کیست هاشون از بین رفته چون کیست درمان قطعی نداره بهتر هست که سالی یکی دوبار حتی اگه علائم کیست رو هم نداشتن از این دارو استفاده کنن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام شخصی که پرسیدن شوهرشون سردرد دارند ..شاید شوهرشون میگرن داشته باشند. من خودم میگرن دارم هرچه قدر رفتم دکتر فایده ای نداشت فقط مسکن ...ولی توسیه هایی که کردندو گوش دادم خدا رو شکر دردا کمتر شده...1️⃣➖خواب باید تنظیم باشه هرموقع خسته اند باید حتما استراحت کنند2️⃣➖سردیجات نخورند 3️⃣➖بعد از حمام حتما موها رو خشک کنند در اصل سرما به سر نرسه 4️⃣➖در سرو صدانروند آرامش خیلی مهمه 5️⃣➖استرس سمه تو روخدا از حرص و جوش و استرس خودشون و دور کنند 6️⃣➖ترشی و نوشابها و کاکائو هم مصرف نکنند ان شالله خدا همه بیمارها رو شفا بده 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام عزیز دل ایام به کام.❤️ یه ختم تو یه کانال دیدم واسه برآورده شدن حاجات. من خودم وقتی انجام دادم هر چند که اون حاجتی که مد نظرم بود برآورده نشد ولی به یه ماه نرسید خونه خریدیم بعد 27 سال زندگی مشترک. اولین پنجشنبه ی نزدیک به نیمه ی ماه قمری که فردا میشه بعد غروب آفتاب یه یاسین میخونی ثوابشو هدیه میدی به آقا ابوالفضل (ع). پنجشنبه ی بعدش دوتا یاسین بعد غروب آفتاب میخونی دوباره ثوابش هدیه به آقا ابوالفضل(ع). پنجشنبه ی بعد دوباره بعد غروب آفتاب سه تا یاسین میخونی باز هم ثوابشو هدیه میدی به آقا ابوالفضل(ع). پنجشنبه ی چهارم بعد غروب آفتاب 4تا یاسین میخونی این دفعه ثوابشو از طرف آقا ابوالفضل (ع)هدیه میدی به مادرش خانم ام البنین(س). وبعد حاجاتت رو از خانم ام البنین میخوای.اگه نتونستن پشت سر هم یاسین ها رو بخونن اشکالی نداره فقط وقتش بعد غروب آفتاب هست تا اذان صبح و حتما باید 4 تا پنجشنبه پشت سر هم انجام بشه از اولین پنجشنبه ی نزدیک به نیمه ی ماه قمری که فردا یعنی پنجشنبه 15 دیماه که میشه دوازدهم ماه قمری. امیدوارم عزیزان که تو کارشون گره افتاده این ختم رو انجام بدن و جواب بگیرن اگه میشه حتما بذار کانال .ممنون ازت 💚 پرستوی عاشق 🍀 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام عزیزم واسه خانمی که دستور پخت کیک خواستن.، این کیک فوق العاده آسون و راحته خیلی پف میکنه و حتی به فر هم نیازی نیست😉 البته عزیزان توی فر هم میتونن آماده کنن. مواد لازم برا تهیه ی این کیک فوالعاده👌: دو لیوان آرد یک لیوان شکر یک لیوان سر خالی روغن مایع ۳ عدد تخم مرغ یک قاشق غذاخوری بکینگ پودر نوک قاشق وانیل طرز تهیه: همه ی مواد که شامل آرد تخم مرغ شکر وانیل بکینگ پودر و روغن هست رو تو یه ظرف میریزیم و با همزن هم میزنیم وقتی مواد کاملا یکدست شد کاغذ روغنی رو ته یه قابلمه روحی میزاریم،عزیزان توجه داشته باشید که حتما قابلمه روحی باشه، مواد رو میریزیم داخل قابلمه شعله پخش کن رو میزاریم روی شعله وسطی اجاق گاز، در قابلمه رو یه دمکنی میزاریم ،زیر شعله رو در حد ۳۰ ثانیه بلند و بعدش خییییلی کم میکنیم، ۳۰ تا ۳۵ دقیقه بعد با خلال دندون کیک رو چک میکنیم اگه مواد به خلال دندون نچسبید کیک آماده اس.😋نوش جان ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#دل_نوشت ❤️🍃 #حبیبه سریع وسایلو جمع و جور کردیم و رفتیم کمک بچه ها اون طفلکا تقریبا غذا رو اماده
❤️🍃 مریم سرشو از لای در اورد داخل و با لبخند شیطنت امیزی گفت : تازه منم میدونم برای چی ازت خواستگاری کرده من و زینب برگشتیم سمتشو باهم گفتیم :برای چی مریم بلند خندید و جواب داد: خب معلومه دیگه چون زن میخواد _خیلی بی نمکی مریم ، من ناراحتم تو ام هی مزه بریز زینب اینو گفت و زل زد به دیوار روبه رو _نگفتی زینب، خواستگاری کردن اقا مرتضی چه ایرادی داره زینب با لب و لوچه ی آویزون گفت: خب چون من اون روز زدم تو دماغشو زخمیش کردم ،دلش برام سوخته گفته برم این بدبختو بگیرم مریم به لبه ی میز تکیه داد و بلند گفت: زرشکککک ، حبیبه تحویل بگیر اونوقت به من میگی چرت و پرت نگو اخه این اگه الان چرت و پرت نبود پس چی بود نمیدونم چرا از حرف مریم خندم گرفته بود _زینب جون معلومه چی داری میگی؟؟ مگه این میشه دلیل ازدواج؟ مگه دور از جون مرتضی احمقه که اینجوری فکر کنه و واسه زندگیش تصمیم بگیره اصلا تو بش فکر کردی؟ منظورم درباره ی مرتضی س خودتم حسی بهش داری؟؟؟ زینب همینجوری که با پاهاش با پرزای قالی بازی میکرد گفت: راس میگی ،من دارم چرت و پرت میگم... مغزم هنگ کرده نمیدونم چمه اصلا و بعد دوباره زد زیر گریه مریم خندید و گفت : ای خدا عدالتتو شکر ، ببین خاستگارو به کیی میدی اخه هعی روزگار برای چند لحظه سه تامون ساکت شدیم یه فکری به ذهنم رسید ،از جام پاشدمو چادرمو سرم کردم _حبیبه کجا؟؟؟ _الان برمیگردم ،همینجا بمونید تا بیام و بعد با عجله از اتاق زدم بیرون میخواستم برم سراغ مرتضی و باهاش حرف بزنم توی حیاطو نگاه کردم ،دیدم مرتضی و دوتا از اقایون دارن کتابارو دسته بندی میکنن و میچینن توی کارتون با فاصله ایستادمو صداش زدم مرتضی تا منو دید سریع خودشو بهم رسوند و گفت : امری بود با من؟ در خدمتم بدون مقدمه رفتم سر اصل مطلب و گفتم : اقا مرتضی.... برادر من... چرا شما میخاستی از زینب خاستگاری کنی یهو رفتی سراغشو بهش گفتی خب این طفلک هنگ کرده به نظرم کارتون خیلی حساب کتاب شده نبود مرتضی تا اینارو شنید گونه هاش سرخ شد و به تته پته افتاد _من... چیزه...من نمیخاستم ایشونو ناراحت کنم فقط کلا دوتا جمله گفتم ،به امام حسین قسم اصلا....من اصلا مزاحمشون نشدم فقط گفتم....میخواستم با خانواده برای امر خیر.... _استغفرالله ،مگه من گفتم شما مزاحمش شدی من فقط میگم کاش که به من یا یه نفر دیگه میگفتین اول ، که یه واسطه بهش بگه ،اونوقت خودتون باهاش صحبت کنید،شما که میبینید زینب چقدر استرسی و خجالتیه... مرتضی دیگه هیچی نگفت ،چهره ش تو هم رفت و پکر شد با دستش عرق پیشونیشو پاک کرد و گفت؛ حالا ...چی گفتن ...از دست من ناراحتن؟... یعنی جوابشون منفیه؟..... لبخندی زدم و گفتم : فکر نمیکنم جوابش منفی باشه ولی شما خودت باید درستش کنی مرتضی پرسید: چجوری ؟؟ من هرچی بگید انجام میدم _ببینید ،لطفا حستونو بهش بگید بگید که مدتهاست زیر نظرشون دارید و میخواستید برای ازدواج پیش قدم بشید زینب فکر میکنه از بعد از سفر جنوب شما تصمیم به ازدواج گرفتید باهاش ولی .... _ولی چی؟؟ خندیدم و گفتم : ولی من که میدونم اینطوری نیست پس لطفا خودتون بهش بگید مرتضی چشمی گفت و همونطور که سرش پایین بود گفت :من.... من خیلی وقته که میخاستم اینو مطرح کنم ،خیلی وقت که یعنی یه ساله چون دیدم ایشون خیلی دختر با ایمان و نجیبیه ،باور کنید من به مادرمم گفتم... خودش گفت نظرشو بپرسم اگه مساعده بعدا اون بیاد جلو که یه وقت جواب منفی به مادر نده که اونم کوچیک بشه اگه جوابشون منفیه به خودم بگه.... حالام هروقت شما بگید میرم باهاش حرف میزنم قانعش میکنم .... از بابت ناراحتی ایجاد شده هم عذر میخوام از اقا مرتضی خداحافظی کردمو برگشتم توی اتاق مریم پرید جلومو گفت :کاااامل توضیح بده ببینم مرتضی چی میگفت، سعی نکن پنهان کنی چون من از پشت پنجره دیدمتون توی حیاط پس اعتراف کن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 با سلام خدمت ادمین و کلیه دوستان مشکلی دارم خوشحال میشم از راهنمایی شما استفاده ببرم من و همسرم زندگی خوبی داریم درگذشته مقید به احکام اسلامی و واجبات و محرمات نبودیم بر اثر اتفاقی شدیداً معتقد شدم و توفیق خداوند نصیب حالم شد الحمدلله تمام مسائل را رعایت میکنم مشکلی که برایم پیش آمده خانمم همراهی نمیکنه من در طول این مدت خودم شدیداً مقید بودم رفتارم را خیلی بهتر کردم و از نظر اخلاقی بسیار بیشتر محبت میکنم تا تفاوت بین یک فرد مقید و لاقید را احساس کرده باشه و به ایشون سفارش انجام واجبات را با زبان خوش و اخلاق خوب میکنم حتی جملاتم دستوری نیست از کلام خدا و معصومین گرفته تا اینکه من دوست دارم در عالم آخرت همنشین هم باشیم استفاده کرده ام ولی متاسفانه خانم بنده اصلا گوش نمی‌دهند و نهایت کلامشون جمله اشتباه عیسی به دین خود و موسی به دین خود را میگویند به کربلا و مشهد بردمشون متوسل به امامان شدم فرقی نکرده حتی دختر و پسرم همراه من شده اند ولی ایشون نه هنوز از مشاور مذهبی کمک گرفته ام حتی ایشون هم ناامید شدند و گفتند تکلیفی دیگه بر شما نیست.. البته زندگی من خدا را شکر مشکل در آن نبوده الان هم مشکل زناشویی نداریم و خیلی با هم خوب و مهربان هستیم دوستان متاهل که تجربه ای دارند یا این مورد برایشان اتفاق افتاده ممنون میشم کمک کنند خداوند اجرتون بده بنده خدا .. 🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸 سلام من همیشه سوالات و جوابهای همه دوستان رو میخونم خداییش بعضی ها خیلی به کار آدم میاد تشکر میکنم مخصوصا از مدیر گروه که این شرایط رو به وجود آوردن همیشه سلامت باشین ممنون میشم سوالات من رو هم تو گروه قرار بدید واقعا اورژانسی هستش تا اگر دوستان اطلاعاتی داشتن راهنمایی بکنن مادرم زیر زبونشون یهویی یک چیزی شبیه تاول میشه پر از خون هستش و خودش هم نهایتا نیم ساعت دیگه باز میشه و یک عالمه هم خون میره مثلا امروز که داشتیم صبحانه می‌خوردیم گفت مثل اینکه باز زیر زبونم تو دهنم باد کرد نگاه کردم دیدم بله و بعد از اینکه باز میشه جاش چند روز درد می‌کنه و تقریبا دو سه بار به فاصله دو ماه این اتفاق افتاده براشون و یک سوال دیگه هم اینکه من پدرم قند خون دارن زیاد هم نیست و دارو میخورن نزدیک به یک سال میشه شکمشون بیشتر سمت پهلوشون میگن که پوستش میسوزه اما روی پوست سفید هستش نه قرمز شده نه جوشی نه خشک شدنی ، ولی میگن مثل این هستش که پوستم سوخته و اگر لباس کمی خشک باشه خیلی اذیت میشه دکتر هم رفته آزمایش و اینا گرفتن میگن چیزی نیست شاید از اعصابت هستش کرم های زیادی استفاده کردن فقط میگن حس میکنم یکم از خشکی در میارن اما برای سوزش نه ممنون میشم اگر اطلاعاتی دارید راهنمایی کنید و از مدیر هم خواهش میکنم بزارن تو گروه چون واقعا اذیت میشم از ناراحتی پدر و مادرم و در آخر دعا میکنم پدر و مادرهای که در قید حیات هستند سلامت باشند و اونایی که از دنیا رفتن غرق در رحمت التماس دعا ، یا علی 🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸 سلام خانم خوبید ببخشید مشکل منم بزارید من شوهرم خیلی خوبه ولی خیلی اوقات اخلاقش بده مثلا من جایی بخوام برم نمیزاره کادو ببرم یا برای وسایل نو بیرون اوردن خیلی گیر میده یا مهمونی دادن میگه نه وفلان وبهمان یا سر بچمون خیلی دعوا میکنیم که حالا حتما خوابش میاد یا کسی سر وصدا کرد نباید نزدیکش بیاد یا کسی سرما خورده نیادزیاد پاشو عوض نکن یا ده بار باید بهش بگم پول بده یه بار میده من خیلی اختیار ندارم توی خونه گاهی اوقات فکر میکنم اون زنه من مرد ولی دل کوچکی ونازکی داره عصبانی میشه چند روز بعد کوتاه میاد من همش به خاطر دخترم تحمل میکنم البته یک سال ونیم بیکار بود دوماهه رفته سرکار اگه از کسی کینه گرفت تا عمر داره یادش نمیره تو رو خدا بگید چیکار همش تو استرسم که چیزی بخوام برخلاف میلش باشه ❤️👇 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ کتاب "من، مادر مصطفی" که سال گذشته منتشر شد روایتی است از جنبه های پنهان و مخفی مانده‌ی زندگی شهید مصطفی احمدی روشن که از روایت های خانواده شهید مستند و آماده شده است. مادر مصطفی: سال سوم دانشگاه بود، بهم زنگ زد، گفت: دختر خانمی تو دانشگاهمون هست که از لحاظ اعتقادی ملاکش قابل قبوله. اگه اجازه بدین، توسط همسر دوستم؛ روح الله اکبری و در حضور ایشون می خوام تو مسجد دانشگاه با این خانم صحبت کنم، ببینم نظرش چیه. گفتم: اشکالی نداره. چند بار تاکید کرد: مامان جون، خودت داری اجازه میدی ها! بعدا حرف و حدیثی که نیست؟. گفتم: نه مادر. چه حرف و حدیثی؟ صحبت های مقدماتی رو در حضور همسر آقا روح الله اکبری، تو مسجد دانشگاه شریف انجام داده بود. منم خواهر بزرگش؛ مرضیه رو فرستادم یه دیدار و صحبتی با ایشون داشته باشه و ببینه اجازه می دن بریم خونشون؟ یک سال فاصله افتاد.موکول شد به فارغ التحصیلی مصطفی. مصطفی فارغ التحصیل شد،ولی هنوز سربازیش رو انجام نداده بود. من از پدر و مادر عروس برای فردا ساعت پنج عصر وقت گرفتم. از قضا اتوبوس همدان تهران تو راه خراب شد و من به قرار نرسیدم. وقتی وارد تهران شدیم، شب شده بود. رفتم خونه ی همین آقای روح الله اکبری. زنگ زدیم و قرار رو موکول کردیم به فردا.بعد از ظهر فردا رفتیم خدمت پدر مادر فاطمه خانم. با مادرش و مادربزرگش صحبت کردم و اونا کلیاتی رو از من سوال کردن. عروس خانم اومد، دیدمش.یه فرصت کوچولو پیش اومد که مادرش رفت تلفن جواب بده. من بهش گفتم: فاطمه خانم، مصطفی تک پسر منه. عروس یه دونه شدن خیلی سخته. میتونی؟ گفت: حاج خانم سعی می کنم که بتونم. می دوم سخته، ولی سعی می کنم که بتونم. کل صحبتی که بین من و فاطمه خانم رد و بدل شد،همین بود. می خواستن مصطفی رو هم ببینند. ایشون تو کوچه منتظر من بود. اومدم پایین بهش گفتم: حالا که شما می خوای بیای تو، بریم گل و شیرینی بگیریم. برگشتیم گل و شیرینی گرفتیم و رفتیم تو. صحبت مصطفی با پدر فاطمه خانم حول وحوش دو سه ساعتی طول کشید. تو جمع خانوادگی، خیلی اهل بگو بخند بود، ولی تو جمع نامحرمی، ملاحظه می کرد. به ویژه از وقتی بزرگتر شد. تا جایی که دوستای خانومش گفته بودن: تو میخوای با این ازدواج کنی؟ این آدم اخموی بد اخلاق که همیشه سرش پایینه؟ بعد که رفته بودن پیش بچه های خوابگاه تحقیق کرده بودن، هم خوابگاهیاش گفته بودن این اصلا وارد هر اتاقی میشه بمب خندس! بعد از آشنایی اولیه، کلی فاصله افتاد ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام عزیزم وقتت بخیر این فیلم آموزش ماساژ واسه درمان خارپاشته ست توی کانال دیدم یه بنده خداانگارمشکل خارپاشنه داره خارپاشنه بخاطرتجمع سوداتوی بدنه بهشون بگید غذاهای سردوخشک نخورن یااگه میخورن همراه باگرمی بخورن که سوداتوی بدنشون رسوب نکنه مثلا لبنیات همشون سردن بایدباگرمی خورده بشن که کلسیومش جذب بدن بشه مثلاپنیرباگردو یاسیاهدانه،یاماست باپونه.یاکشک همراه بادنجون، یاشیرمحلی باعسل چون این غذاهاطبعشون سرده توی بدن رسوب میکنه وهرجارسوب کنه یه مریضی به وجودمیاره اگه توی پاباشه میشه خارپاشنه میشه میخچه،اگه توی کلیه باشه میشه سنگ کلیه اگه توی رحم باشه میشه عفونت زنانه هزارتامریضی توی کبدباشه دورازجون میشه سرطان کبد ماهمه ی مریضی هامون بخاطرسبک اشتباه زندگیمونه همه ی غذاهامون شمیایه بایداصلاح تغذیه انجام بشه ببخشیدتوضیحاتم طولانی شدبیزحمت اینوواسه بنده خدابفرستیدان شاالله پاش بهترمیشه چون این ماساڗ روزن همسایمون هم انجام دادخارپاشنه ش بهترشد 🌸👆 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#دردو_دل_اعضا 🌸🍃 #یگانه دستمو کشیدم رو شکمم و با خودم فکر کردم وقتی علی بفهمه حامله ام چه حالی میشه
خواستم بترسونمش که یهو صدا اومد که آهسته گفت هیسس بزار... بقیه صدارو نشنیدم اونقدر که آروم بود. صدای پا اومد تو اتاق، در دستشویی و اتاق خواب رو باز کرد و بعد آهسته رفت بیرون و پخی کرد و صدای خنده یه دختر تو خونه پیچید. نمیدونم چرا حس میکردم این صدا برام آشناست، منتظر بودم بیشتر حرف بزنن ببینم کیه. دستام یخ زده بود و حالم خیلی بد بود، اصلا باورم نمیشد این اتفاق رو، فکر میکردم اصلا همچین چیزی نیست مطمئن بودم همچنین چیزی نیست با خودم فکر کردم حتما دزدی چیزی اومده... هنوز تو همین فکر و خیال بودم که یهو گوشیم زنگ خورد و صداش پیچید تو کمد دیواری، یهو از اون اتاق صدای پا اومد و بلافاصله در و همین که از اتاق دراومدم دیدم آسانسور داره میره پایین. تند تند پله ها رو رفتم ولی سه چهار طبقه اومدم پایین نفسم دیگه بالا نمیومد، خونمون طبقه هشتم بود. به آسانسور نگاه کردم که رسیده بود همکف. از تنگی نفس به سرفه افتاده بودم، عرقم کرده بودم و گریه میکردم. این زن کی بود؟ مردی که کلید خونه منو داشت کی بود؟ رفتم بالا دیدم با دو تا زن داره صحبت میکنه. متوجه من نبود داشت از جنس چوب و اینا میگفت. خانومه گفت توروخدا ببخشید ما دو ساعته تو مغازه شماییم و شما رو هم خسته کردیم همینو من پسندیدم فقط شوهرم الان میاد که بیعانه بده برای این سرویس. گفتم علی کجا بودی؟ یهو با تعجب برگشت نگام کرد سلام داد و گفت مغازه. گفتم پس اونی که اومد تو خونه من کی بود؟ علی سرخ شد یکم فکر کرد و گفت نمی‌دونم حتما دزد بوده . کلید از کیفم درآوردم گذاشتم تو دستش و گفتم آره دزده کلید و اومده از تو گرفته معشوقشو آورده تو خونه من . علی با ناراحتی نگام کرد و گفت هیس ، این کارا چیه مشتری دارم آبروریزی می‌کنی چرا ؟ میگم من نبودم شاید کلیدمو صبح جا گذاشتم اصلا من می‌دونم تو داری منو دست میندازی .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 🌹 ‏رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم‏)‏ خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الْبِرِّ شَيْ‌ءٌ، الْإِيمَانُ بِاللَّهِ وَ النَّفْعُ لِعِبَادِ اللَّهِ، وَ خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الشَّرِّ شَيْ‌ءٌ، الشِّرْكُ بِاللَّهِ وَ الضَّرُّ لِعِبَادِ اللَّهِ. دو خوی و صفت نیک است که برتر از آن دو چیزی نیست: ایمان به خدا، و سود و نفع رساندن به بندگان خدا؛ و دو خوی و صفت زشت است که چیزی بدتر از آن دو نیست: شرک به خدا، و زیان و ضرر رساندن به بندگان خدا. 📓 بحار الانوار، ج ۷۴، ص: ۱۳۹ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽