eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.6هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام سوالی داشتم خواھرزادہ من ۹ ماہ پیش زایمان کردن بجہ دوم ھستن و زای
❤️🍃 سلام ب دوستان و هم گروهی ها دوستان محترم فاطمه هستم ۴ ساله سکته مغزی کردم ،مستاجریم،۳ تا بچه دارم . تورو خدا هرکسی این‌پیام‌منو میخونه برای سلامتی من دعا کنید طرف چپ بدنم فلج شده اگه کسی دعا و یا ذکری برای آرامش میدونه بهم بگه سپاس از لطفتون 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانم عزیزی که میگن خواهرش ریزش سکه ای دارن من برادرم اینطوری بود سنگدان مرغ چرخ میکردم میزدم تو گوشت باهاش غذا درست میکردم بعد از دوماه خوب شد میشه مثل گوشت سرخ کنید بهش بدید واقعا نتیجه گرفت و خوب شد التماس دعا 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام درجواب خانمی که گفتن ریزش موسکه ای دارن ماهم همچین موردی داشتیم راه درمانش فقط ارامشه. نبایداسترس واضطراب داشته باشه. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به ادمین گرامی یکی ازدوستان گفته بودن ایمپلنت کرده بودن راضی بودن دکتردندانپزشک زرند کرمان فامیل دکترنگفتن ممنون میشم سوال کنید.به من بگید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت همگی درمورد راهنمایی خانمی که بعداززایمانشون یبوست دارند دکترشواخی به خودم بخاطریبوست م گفتند حتما هرروز صبح ها یک قاشق خاکشیر رو باکمی آب بزار خیلی خیلی کم بخوره یعنی رنگ آبش زردطلایی بشه ووقتی میخوری کمی تلخ مزه میشه ابن داروی رفع یبوست من بعدازلاپاروسکوپی بود البته از استرس وتیرویید هم میشه علت یبوست ببخشید طولانی شد التماس دعا 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانومی که گفتن ۹ ساله هر دارویی استفاده کردن سوسک ها و تخماشون از بین نمیره مطمعنن داروی سوسک کش( برسودا ) استفاده نکردین فقط یه قطره به هر جا پشت کابینتها کاشیها پشت کابینها بزنید فقط بچه کوچیک دارید جلو دید و دسترس بچه نباشه بخوره خطر ناکه سمه فقط بگم ریشه کن می کنه سه سوتع تمام🖐 هم خودشون و هم تخمشون و راحت میشین دعام کنید🙏🥰 🌺فاطیما🌺 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام دوستان مجازی وادمین گرامی که زحمت فراوان متحمل میشوید من همیشه نوشته های عزیران رومیخونم وبرامشکل دارها دعامیکنم لطف میکنیدبرای آرامش وموفقیت دخترم دعا کنید14تیرماه کنکورداره زحمت زیادی کشیده دخترم سیده هست انشاالله زائرحرم جدش موسی ابن جعفر بشین به برکت صلوان برمحمد وآل محمد ممنونم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام دوست عزیز میشه خانمی که در مورد قرص پرفکتیل برای درمان پزوریاریس مطلب گذاشته بودند توضیح بدهندکه روزاته چند قرص مصرف میکردند ودیگر اینکه اسم قرص را به طور کامل عنوان کنتد چون سه نوع قرص پرفکتیل در داروخانه موجود است ممنون از همه شما عزیزان 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقتتون به خیر خدمت اون دوست عزیزی که تو خونشون سوسک دارن.سم کامن بگیرن بریزن بعد از یک هفته بازم بریزن.تا دو ماه ماندگاری داره.بعد از ریختن از خونه بیرون برن چون بو اذیتشون میکنه.ان شاءالله جواب بگیرن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام ممنون از کانال خوبتان در جواب خانومی که نفخ شکم داره تخم رازیان وتخم گشنیس وتخم خلفه آسیاب کن روزی ۳بار قبل از غذا بخور تا ۴۰ روز خوب خوب میش من همسرم همینجوری بود خورد خوب شدهربار ی قاشق چای بخور 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام تشکراز مدیره گروه درجواب اون خانم، منم ۴ساله که امپلنت کردم خیلی راضیم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برای خانمی که قلب جنینش تشکیل نشده ونگران این مسعله هستند نگران نباشند جنینهایی که قلبشان دیر تشکیل میشه باهوش میشوند وخواهشا برای سقط هیچ اقدامی نکنند بهتره تو اینترنت صحبتهای دکتر روازاده رو برای جنینهایی که دیر قلبشون تشکیل میشه رو بشنوید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ خاطراتی از شهید مهدی باکری 🌸🍃 1)توی آبادان، رفته بود جبهه ی فیاضیه، شده بود خمپاره انداز شهید شفیع زاده دیده بانی می کرد و گرا به ش می داد ، اوهم می زد. همان روزهایی که آبادان محاصره بود. روزی سه تا گلوله ی خمپاره ی صد وبیست هم بیش تر سهمیه نداشتند. این قدر می رفتند جلو تا مطمئن شوند گلوله ایشان به هدف می خورد. تعریف می کردند ، می گفتند« یک بار شفیع زاده با بی سیم گفته بوده یه هدف خوب دارم. گلوله بده .» آقا مهدی به گفته بوده « سه تامون رو زده یم. سهمیه ی امروزمون تمومه .» 2)ده تا کامیون می بردیم منطقه ؛ پر مهمات. رسیدیم بانه هوا تاریک تایک شده بود. تا خط هنوز راه بود. دیدیم اگر برویم ، خطرناک است . توی شهر در هر جای دولتی را که زدیم ، اجازه ندادند کامیون را توی حیاطشان بگذاریم . می گفتند « اینجا امنیت نداه ! » مانده بودیم چه کنیم . زنگ زدیم به آقا مهدی و موضوع را به ش گفتیم. گفت « قل هوالله بخونید و بیاین . منتظرتونم.» 3)به مان گفت « من تند تر می رم، شما پشت سرم بیاین .» تعجب کرده بودیم. سابقه نداشت بیش تر از صد کیلومتر سرعت بگیرد. غروب نشده ، رسیدیم گیلان غرب. جلوی مسجدی ایستاد. ماهم پشت سرش. نماز که خواندیم سریع آمدیم بیرون داشتیم تند تند پوتین هامان را می بستیم که زود راه بیفتیم . گفت « کجا با این عجله ؟ می خواستیم به نماز جماعت برسیم که رسیدیم.» 4)والفجر یک بود. با گردانمان نصفه شبی توی راه بودیم . مرتب بی سیم می زدیم به ش و ازش می پرسیدیم « چی کار کنیم؟» وسط راه یک نفربر دیدیم. درش باز بود. نزدیک تر که رفتیم، صدای آقا مهدی را از توش شنیدیم . با بی سیم حرف می زد. رسیده بودیم دم ماشین فرماندهی . رفتیم به ش سلام بکنیم . رنگ صورت مثل گچ سفید بود. چشم هایش هم کاسه ی خون . توی آن گرما یک پتو پیچیده بودبه خودش و مثل بید می لرزید. بد جوری سرما خورده بود. تا آمدیم حرفی بزنیم، راننده ش گفت « به خدا خودم رو کشتم که نیاد ؛ مگه قبول می کنه؟» 5)بد وضعی داشتیم . از همه جا آتش می آمد روی سرمان نمی فهمیدیم تیرو ترکش از کجا می آید.فقط  یک دفعه می دیدم نفر بغل دستیمان افتاد روی زمین . قرارمان این بود که توی درگیری بی سیم ها روشن باشد، اما ارتباط  نداشته باشیم. خیلی از بچه ها شهید شده بودند. زخمی هم زیاد بود.توی همان گیرودار، چند تا اسیر هم گرفته بودیم. به یکی از بچه ها گفتم « ما مواظب خودمون نمی تونیم باشیم، چه برسه به اون بدبختا. بو یه بالیی سرشون بار.» همان موقع صدا از بی سیم آمد « این چه حرفی بود تو زدی؟ زود اسیرهاتون رو بفرستید عقب » صدای آقا مهدی بود. روی شبکه صدایمان راشنیده بود. خودش پشت سرمان بود؛ صد و پنجاه متر عقب تر. 6)هرسه تاشان فرمان ده لشکر بودند ؛ مهدی باکری ، مهدی زین الدین و اسدی. می خواستیم نماز جماعت بخوانیم . همه اصرار می کردند یکی از این سه تا جلو بایستند، خودشان از زیرش در می رفتند. این به آن حواله می کرد، آن یکی به این . بالاخره زور دو تا مهدی ها بیش تر شد، اسدی را فرستادند جلو. بعد از نماز شام خوردیم .غذا را خودشان سه تایی برای بچه ها می آوردند . نان و ماست. 7)توی قیافه ی همه می شد خستگی را دید. دو مرحله عملیات کره بودیم . آقا مهدی وضع را که دید، به بچه های فنی – مهندسی گفت جایی درست کنند برای صبحگاه. درستش کرد, یک روزه . همه ی نیروها هم موظف شدند فردا صبحش توی محوطه جمع شوند. صحبت های آقا مهدی جوری بود که کسی نمی توانست ساکت باشد . آن قدر بلند بلند شعار می داند و فریاد می زدند که نگو.بعد از صبحگاه وقتی آقا مهدی می خواست برود. بچه ها ریختند دور و برش . هرکسی هر جور بود خودش را به ش می رساند وصورتش را می بوسید. بنده ی خدا توی همین گیر و دار چند بار خورد زمین. یک بار هم ساعتش از دستش افتاد . یکی از بچه ها برش داشت. بعد پیغام داد « به ش بگین نمی دم. می خوام یه یادگار ازش داشته باشم.» 8)سرجلسه ، وقت نماز که می شد، تعطیل می کرد تا بعد نماز . داشتیم می رفتیم اهواز . اذان می گفتند. گفت« نماز اول وقت رو بخونیم .» کنار جاده آب گرفته بود. رفتیم جلوتر؛ آب بود . آنقدر رفتیم ، تا موقع نماز اول وقت گذشت . خندید و گفت « اومدیم ادای مؤمن ها رو در بیاریم ، نشد.» 9)اولین روز عملیات خیبر بود. از قسمت جنوبی جزیره ، با یک ماشین داشتم بر می گشتم عقب. توی راه دیدم یک ماشین با چراغ روشن داشت می آمد. این طور راه رفتن توی آن جاده ، آن هم روز اول عملیات، یعنی خودکشی.جلوی ماشین راگرفتم. داننده آقا مهدی بود. به ش گفتم « چرا این جوری می ری؟ می زننت ها .» گفت « می خوام به بچه ها روحیه بدم. عراقی ها رو هم بترسونم. می خوام یه کاری کنم او نا فکر کنن نیروهامون خیلی زیاده.»
10)چند روز مانده بود تا عملیات بدر. جایی که بودیم از همه جلوتر بود. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز عراقی ها . توی سنگر کمین ، پشت پدافند تک لول، نشسته بودم و دیده بانی می کردم. دیدم یک قایق به طرفم می آید. نشانه گرفتم و خواستم بزنم. جلوتر آمد ، دیدم آقا مهدی است. نمی دانم چه شد ، زدم زیر گریه . از قایق که پیاده شد، دیدم . هیچ چیزی هم راهش نیست، نه اسلحه ای ، نه غذایی . نه قمقمه ای ؛ فقط یک دوربین داشت و یک خودکار. از شناسایی می آمد. پرسیدم « چند روز جلو بودی؟» گفت « گمونم چهار – پنج روز.» ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌿 همسرتان دوستشان دارد • در همه احوال و موقعیت ها، حتی اگر با همسرتان مشاجره ای داشته اید، او را در دیدار والدینش همراهی کنید. اگر دختر یا پسری خود به تنهایی به منزل والدینش برود، اولین سوالی که در ذهن والدین او مخابره می شود، این است که با همسرش دچار مشکل شده است، اگر پیش زمینه ذهنی خوبی نیز از شما نداشته باشند، این گونه خواهند گفت که از اول خودش را دست بالا می گرفته، به رفت و آمد با ما علاقه مند نیست، فکر کرده نیاد چی میشه و... که به این طریق باب گفتگوی "چرا نیامده است و اون این طوری و اون طوری" و هزاران حرف و حدیث دیگر را خود گشوده اید و در صورت وجود مشکلی بین شما وهمسرتان، زمینه مداخله یک طرفانه آنها را نیز موجب شده اید. لذا، بهتر است با تنظیم شرایط زندگی، در یک زمان خاص و از پیش تعیین شده چنین ملاقاتهایی را ترتیب دهید تا چنین شبهاتی را ایجاد نکنید . • برخی از افراد با بروز کوچکترین مشکل و اصطکاک در زندگی، همسرشان را از دیدن خانواده اش محروم می کنند(به خصوص مردان از این سلاح، بیشتر استفاده می کنند). اگرعادلانه قضاوت کنید به این اندیشه دست خواهید یافت که شما از این حربه، به عنوان مسکّنی موقتی برای التیام خود و شرایط استفاده می کنید که چندان هم حربه کارسازی نیست. شما با وجود هر مشکل بزرگ با همسرتان، حتی اگر مسبب آن خانواده همسرتان باشد، نبایستی از رفت و آمد همسرتان با خانواده اش ممانعت کنید. این حق را ندارید که در رابطه والد و فرزندی مانع شوید و والدینی را که خواهان دیدار فرزندشان هستند، منتظر بگذارید چرا که دوری از فرزند برایشان مشکل و گاهی طاقت فرساست واین رفتار به جای نقش التیام بخشی، نقش شعله ور شدن زبانه های آتش را خواهد داشت و شرایط را بدتر خواهد کرد. • با خانواده همسرتان به گونه ای رفتار نمائید که دوست دارید آنها نیز به همان گونه با شما رفتار کنند، هیچ گاه خیره سری نکنید، حریم و حدود احترام را نشکنید و اجازه ندهید حساسیت های بیش از حد شما باعث رنجش و تکدر خاطر آنها شود و موجبات طرد شما و همسرتان را در خانواده فراهم آورد.  • درصورت وجود اختلاف فرهنگی و طبقاتی با خانواده همسر، می توانید با صبر، گذشت و پیدا کردن وجوه مشترک، آنها را تعدیل نمایید. یادتان باشد که همسرتان شریک زندگی و همسفر ادامه راهتان است که در همه احوال باید یاریگر او باشید و به شکرانه وجود او در زندگیتان، بهتر است با خانواده او همراه بوده و مهربان باشید. • اگر همسرتان نسبت به خانواده اش وابستگی افراطی نشان می دهد، در جستجوی علت این وابستگی باشید. در صورتی که علت این وابستگی، از رفتار شما نشات می گیرد، مثلا عدم توجه شما نسبت به او، کمبود عاطفه بین شما و همسرتان، عدم حمایت شما از وی، رفتارهای کودکانه و نسنجیده شما در برخورد با مشکلات و...، درصدد تغییر رفتارتان بر آیید. اگر گرایش افراطی او به پدر و مادر خود، علتی دیگر داشته باشد، بهتر است این موضوع را با او درمیان بگذارید و خواستار ترک آن شوید و در صورت عدم همکاری، این موضوع را با یک فرد معتمد و آگاه در میان بگذارید و برای رفع آن  راه حل بخواهید. • هیچ گاه در صدد قطع رابطه همسرتان با خانواده اش نباشید. چه بسا با قطع این ارتباط، موجبات خلاء روحی و سلب آرامش وی را فراهم نموده اید که تبعات آن، اول از همه گریبانگیر خود شخص شما خواهد شد و تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی مشترکتان خواهد داشت. از سوی دیگر، کینه و نفرت ایجاد شده به خاطر این رفتار، تا آخر عمر در ذهن همسرتان و خانواده اش باقی خواهد ماند و با کوچکترین تلنگر و لرزه ای زنده خواهد شد. با این اوصاف بهتر است به خاطر علاقه مندی به همسرتان، برای خانواده او نیز حرمت و احترام قائل باشید حتی اگر خانواده او را نمی پسندید.  • اگر ضرورتی ایجاب نمی کند( همچون کهولت و ناتوانی والدین یکی از زوجین، تنهایی، بیماری،...) سعی کنید محل زندگی تان در نزدیکی بستگان نباشد. از این طریق شما می توانید امکان مواجهه گفتاری و رفتاری را که منجر به بروز برخی مسایل خاص می شود را تا حد زیادی کنترل نمایید و نیز حافظ حریم حرمت ها و احترام ها باشید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 نماز استغفار اگر واقعاً از گناهی پشیمان هستید و از صمیم قلب می‌خواهید که توبه کنید مطمئن باشید که توبه شما توبه نصوح خواهد بود و خدا توبه‌تان را خواهد پذیرفت. ابتدا غسل کنید. بعد از آن وضو بگیرید. دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح بخوانید و در هر رکعت بعد از حمد سه بار سوره توحید، یک بار سوره فلق و یک بار سوره ناس را بخوانید. بعد از نماز 70 مرتبه استغفار کنید. سپس بگویید: «لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ إلّا بِالله العَلِیِّ العَظیمِ» در انتها بگویید: «یا عَزیزُ یا غَفّارُ إغفِر لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمیعِ المؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ فَإنَّهُ لا یَغفِرُ الذُّنوبَ إلّا أنتَ» نماز توبه در مفاتیح نماز توبه در مفاتیح ذکر نشده اما در سایر کتاب های معتبر به دو صورت نماز عفو و نماز استغفار توصیه شده است. نماز عفو دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد سوره قدر را بخوانید و بعد از سوره قدر 15 مرتبه ذکر «ربّ عفوک عفوک» را بگویید و در رکوع هم همین ذکر را 10 مرتبه بگویید و نماز را مانند نماز جعفر طیار تمام کنید. نماز استغفار مانند نماز عفو است؛ فقط به جای ذکر بالا باید بگویید: "استغفرالله" 🌺نحوه خواندن نماز استغفار اقامه 👇 نیت:نماز استغفار میخوانم قربة الی الله تکبیرة الاحرام قرائت حمد و سوره قدر پانزده مرتبه ذکر رکوع و ذکر رکوع و بعد ده مرتبه ذکر بعد از رکوع بلند میشود و ده مرتبه ذکر سجده و ذکر سجده و بعد ده مرتبه ذکر از سجده بلند میشود و ده مرتبه ذکر دوباره سجده و ذکر سجده و ده مرتبه ذکر بعد از سجده دوباره ذکر برای رکعت دوم بلند میشود و حمد و سوره قدر و بعد پانزده مرتبه ذکر رکعت دوم هم به همین صورت ،در رکعت دوم بعد از قرائت سوره قدر و گفتن پانزده مرتبه ذکر استغفرالله میتوان قنوت را گرفت و بعد به رکوع رفت در آخر تشهد و سلام هر رکعت ۷۵ مرتبه تکرار این ذکر شد پس جمعا در دو رکعت ۱۵۰ بار ذکر "استغفرالله" میشود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 من دلم می خواد... یکی از چیزهایی که من خیلی دلم می خواد، اینه که همیشه شوهرم به روی من لبخند بزنه.آخه خیلی خوش قیافه تر میشه!  قبلا تر! فکر می کردم برای اینکه من شاد  باشم، باید شوهرمو شاد ببینم.یعنی اون باعث شادی من بشه. بعد چون بیشتر وقتها شاد نبود و حسرت چیزهای مختلفی را همیشه می خورد، منم مدام ناراحت بودم.اما حالا یاد گرفتم، که شادی من و شوهرم، میتونه هیچ ربطی به همدیگه نداشته باشه. شاید من یک فیلم ببینم که به نظرم جالب باشه ولی شوهرم خوشش نیاد.یا برعکس.اصلا مگر ما واقعا یک نفر شدیم؟ هیچ وقت ممکن نیست. اینو برای همه تازه عروسهایی می نویسم، که خیلی عاشق شوهرشونن.فکر نکنید فقط خودتون عاشق شوهراتون هستید و باقی خانمهایی که شادیها و لذتهاشونو دور از حضور شوهراشون به صورتهای مختلفی نشون میدن، عاشق نیستن! اونا یاد گرفتن که به خودشون عشق بورزن.نذارید، احساس بدبختی دیگران شمارو هم بدبخت کنه! طرز تفکر بقیه به ما مربوط نیست.حتی اگر شوهرمون باشه. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام سوالی داشتم خواھرزادہ من ۹ ماہ پیش زایمان کردن بجہ دوم ھستن و زای
❤️🍃 در مورد خانمی که کادر درمان هستند وهمسرشون بهشون محبت نمیکنه وبه دختر شون محبت میکنه حتما در کلاسهای همسرداری مومنانه تنهامسیر ارامش ( اقای حسینی ) شرکت کنید بسیار مشگل گشاست @Admin_hamsardari اینهم ایدی ثبت نام کلاس 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 یه ذکری می خواستم برای باز گشای بخت دخترم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام ببخشید این پیام منو حتمان تو این گروه بزارین برا دختر خانومی که براشون خاستگار اومدو ناراحتی عصاب داره تو رو خدا از شما فقط خواهش میکنم که اصلا جواب رد بهش بدین من خودم سال ها از این مورد زخم ها کشیدم ‌واقعان وقتی خوندم بهم ریختم اینطور ازدواج ها اصلا هیچ فایدهای نداره انگار که خودتونو میندازین تو اتیش جهنم عزیزم این همه داستان زندگی اعضارو میخونین باید تجربیاتتون بشتر بشه روز به روز ولی من دلم به حال شما سوخت و نگران شدم ممنون مرسی از این کانال خوبتون انسالا موفق باشین فقط خدا میدونه من از بابت اعصاب همسرم چی ها که نکشیدم هیچی از زندگی نفهمیدم واقعان این اعضا این تو این گروه هستن این مطالب هارو جدی بگیرن صحبته یک عمر زندگی هست 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کچلی سکه ای آب سیر با آب شنبلیله و روغن سیاه دانه درمان قطعی کیست سینه خمیر شور کمی نوره و روغن زیتون بذار روی سینه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام درموردسوال خواهرمون که میخواستن ازبهزیستی وام بگیرن.من خیلی دوندگی کردم پیش رییس بهزیستی رفتم وخاستم وام بردارم که 100میلیون بود.ولی گفتن برای معلولیت های ذهنی وام به خانواده داده می شودولی اگرمعلولیت ذهنی نیست بایدصبرکنیدتوسن 18سالگی به خودمعلول داده میشود.اون هم وام کارافرینی هست. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام در جواب اون خانمی که گفتن برادر شوهرشون او مده دم خونه وفحش داده ومیخوان شکایت کنن اگه همسایه ها بیان شهادت بدن که این اومده فحش داده خیلی راحت در دادگاه برادر شوهرش محکوم میشن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 عزیزی که سابقه دوبار سقط داشتن و الان میگن قلب تشکیل نشده عزیزم شما ازمایشات مربوط به ایمونولوژی را دادید؟ باید قبل از بارداری علاوه بر متخصص زنان تحت نظر یک متخصص ایمنی هم قرار بگیرید بعضی از خانمها سیستم ایمنیشون روی جنین اثر میگذاره و مانع رشدش میشه باید قبل از بارداری دارو مصرف کنن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام ادمین جان دوستی که دنبال رمال هستی نرو بدبخت میشی فقط اول توکل کن به خدا بعد صبوری کن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام. دوست عزیزی که عکس، بدن پسرشافرستاده دونه زده. پسرمنم اینطوری شد ولی من قبلش ۵روزتب کرد بعد ایناریخت بیرون وتمام پوست دست وپاش سررفت. دکترگفت چون پروفن وشیافت گزاشتی بدنش واکنش نشون داده. وهمین ویروسی که اومده تب میکنن وگلودرد بعدش دچار این دونه هامیشن. ممنون 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 آسمان جان خانمی که گفتن خونشون سوسک زیاد هست از جوهر نمک استفاده کنند بریزند در توالت وابشی حمام واشپزخونه وجاهایی که سوسک زیاد هست هر چند روز یک بار بریزن ما داشتیم همین کار را کردیم راحت شدیم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام عزیزی که راهنمایی کردن برای نه گفتن شوهر این آیه شریفه بخونم .چه ایه هست بیشتر توضیح بدن .کدوم ایه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام به دوستان🌹 من چند ماهی هست که عروسی کردم تک عروسم هستم الان میخواستم باردار بشم بارداری اولم هست دوست دارم بچم پسر بشه دعایی چیزی هست لطفا بهم بگید و این قفل کمر که میگن خودمونم میتونیم درست کنیم هر کسی میدونه بگه ممنون میشم🌹🌹🌹 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام و عرض ادب در جواب خانم عزیزی که کادر درمان هستن و از شوهرشون محبت نمی بینن بگم عزیزم قطعا به همسرتون اقتدار نمی‌دین و مشکل شما همینه ..در جواب مادرشوهر باید میگفتی ،تکیه گاه و ستون خونه ی ما ،همسرم هست و خیلی حرفهای قشنگ در مورد آقات میگفتی ..شما یه مدت به همسر تون اقتدار بدین .احترام بزارید و در برابر کارهایی که انجام میده تشکر کنید .بگو خوش به حال دخترم که اینقدر پدرش دوستش داره و.... مطمئن باش مسئله تون حل میشه . البته همه‌ی این کارها را برای رضای خدا انجام بدین .ان شا و موفق باشید . برای سلامتی و ظهور امام زمان صلوات ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#همسرداری 🌿 همسرتان دوستشان دارد • در همه احوال و موقعیت ها، حتی اگر با همسرتان مشاجره ای داشت
❤️ . پیامبر اسلام در این زمینه می فرمایند: با خویشاوندان خود پیوند کنید ولی همسایه آنها نشوید زیرا همسایگی میان شما کینه ها پدید می آورد( نهج الفصاحه ،ح 1843). • سعی کنید جویای احوال و شرایط زندگی خانواده همسرتان باشید و همسرتان را نیزبه انجام این رفتار ترغیب نمایید. این وظیفه شما، از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد، به خصوص اگر آنها در شهر دیگری زندگی کنند. مرتبا با آنها از طریق تلفن در تماس باشید و هر وقت فرصتی را پیدا کردید دیدن آنها را در اولویت برنامه تان قرار دهید. • یکی از مواردی که برای همه انسانها با ارزش است و محبت طرفین را زیاد تر می کند هدیه دادن و هدیه گرفتن است. مناسبت های شاد مختلف را مغتنم شمرده و به بستگان همسرتان هدیه بدهید. هراز چند گاهی بدون برنامه قبلی آنها را به منزلتان دعوت نمایید و در کنار آنها بودن را علت دعوتتان بیان کنید.  • به هنگام بروز مشکلی در زندگیتان سعی نمایید تا حد امکان آن را در بین خودتان حل و فصل نمایید و آن را در خانواده هایتان مطرح ننماید تا از این طریق از تبعات بعدی آن همچون دخالت، جانبداری،... پیشگیری کرده باشید. اما اگر برای حل مشکلتان، نیازمند راهنمایی های یک فرد با تجربه هستید، با در نظر گرفتن نوع مسئله و آگاهی از نحوه برخورد خانواده خود یا همسر با این موضوع، علت درخواست کمک از آنها و رضایت همسرتان، بهترین مشاوران را والدینتان بدانید و سوالات و یا مسائلتان را مطرح نمایید و نظر آنان را جویا شده و راهنمایی بخواهید. والدین آگاه و خردمند با آگاهی که از شرایط زندگی شما دارند، می توانند با این درخواست شما عاقلانه و بدون سوءگیری برخورد کرده  و نظرات مفیدتری ارائه دهند. در پایان امیدواریم شما و همسرتان با به کاربستن راهکارهای ارائه شده و با همکاری یکدیگر و ممارست و صبر بر تمرین، بتوانید بر کیفیت این ارتباط مهم بیفزائید و آن را سامان بخشید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام در خصوص خانمی که آرتروز زانو داره من الان 30 سالمه یکسال پیش با درد شدید زانو رفتم دکتر گفتن آرتروز زانو داری زندگیم مختل بود شاغل هستم و با پله زیاد سروکار دارم که اوضاعمو بدتر می‌کرد هر سری دکتر فقط قرص میداد ولی کارهایی که من انجام دادم و خدا وهزار مرتبه شکر الان بهترم. سنجد از عطاری بگیر و بده که خودشون کامل با پوست و گوشت و هسته اش برات آسیاب کنن( خودت آسیاب نکنی چون خیللی سفته و ممکنه اسیابتو خراب کنی) . من هر شب قبل خواب شیر رو گرم میکردم و یه قاشق غذا خوری از این پودر ویه قاشق عسل قاطیش میکردم وبمدت 20 شب اینو خوردم یعنی باورتون میشه آب رو آتیش بود☺️. صبح ناشتا هم میتونی بخوری میتونی تو اینترنت راجع به سنجدسرچ کنین. نمازمو نشسته میخونم، استفاده ازدستشویی فرنگی، اصلا چهارزانو و دوزانو نشین، صندلی گذاشتم تو آشپزخونه و در حین کارام به خودم استراحت میدم، اینکه پله رو تک تک بالا و پایین میرم اونم پامو به صورت یوری میزارم ن مستقیم مثل افراد سالمند. ویتامین دی بدنتون حتما چک کنین ولازم بود حتممما دارو مصرف کنین، واینکه حرکات اصلاحی ورزش پیلاتس هم خیلی خوبه اگه پیش یه مربی مجرب بری یا تو نت بزن تقویت چهارسر زانو و خودتون تو خونه انجام بدین. کاهش وزن هم فوق العاده است شما چیزهایی که دارای قند غیرطبیعی هستن مثل بیسکویت،کیک، شکلات و.... نوشیدنی کارخانه ای مثل آب میوه ها، نوشابه، دلستر ..... وحتی هله هوله رو حذف کن و بعد از یمدت مقدار مصرف برنج و نونت رو کم کن وزنت حتما کم میشه من خودم با کاهش وزن میفهمم چقدر دردام کمتر شده ان شاءالله که مفید باشه براتون و خدا بهتون سلامتی بده برای سلامتی همه مریضا و ظهور آقا امام زمان (عج) صلوات ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 حکم نماز در صورت یک رکعت اضافه خواندن نماز احتیاط پرسش :اگر یک رکعت نماز احتیاط واجب شده باشد اما فرد فکر کند دو رکعت واجب شده و دو رکعت بخواند حکم چیست؟ پاسخ : نماز باطل است و باید اصل نماز را اعاده کند. وظیفه فردی که از روی ندانستن نماز احتیاط را با فاصله می خوانده است پرسش :فردی تا الان نمیدانسته نماز احتیاط باید بلافاصله بعد از نماز باشد و همیشه بعد از شکیّات در نماز به سراغ رساله می رفته و بعد از مطالعه آن نماز احتیاط را به جا می آورده است، حال وظیفه نمازهای خوانده شده که تعداد آنها را هم نمی داند چیست؟ پاسخ :  در مواردی که وظیفه او نماز احتیاط بوده  و بلافاصله بعد از نماز بجا نیاورده است لازم است اصل آن نماز ها را به مقداری که یقین دارد تدریجا اعاده نماید. فاصله شدن سجده شکر در نماز احتیاط پرسش :اگر بین نماز و نماز احتیاط سهواً فاصله ای بیفتد (مثلاً به اندازه یک سجده شکر) تکلیف چیست؟ پاسخ : در فرض سؤال اشکال ندارد، نیازی به اعاده نیست. احکام سهو و شک و ظن در نمازهای واجب غیر یومیه پرسش :آیا احکامی مانند شک یا فراموشی یا ظن در نمازهای واجب دیگر مانند نماز آیات نیز جاری می باشد و حکم آنها نیز مانند حکم نمازهای واجب روزانه است؟ پاسخ :احکام شک و سهو و ظنّ در نمازهاى واجب روزانه، در سایر نمازهاى واجب نیز عیناً وجود دارد، مثلًا اگر در نماز آیات شک کند که یک رکعت خوانده یا دورکعت چون شک او در نماز دو رکعتى است نماز باطل مى‏شود، همچنین سایر احکام شک و سهو و ظنّ. تقدم نماز احتیاط بر سجده سهو و قضای سجده یا تشهد پرسش :اگر بر عهده ی نماز گزار سجده ی سهو یا قضای سجده یا تشهد فراموش شده واجب شده و هم چنین نماز احتیاط، باید کدام را مقدم بدارد و اول آن را به جا آورد؟ پاسخ :هرگاه قضاى سجده یا قضاى تشهد یا سجده سهو بر او واجب شده و در عین حال نماز احتیاط نیز بر او واجب است باید اوّل نماز احتیاط را به جا آورد، بعد قضاى سجده یا تشهد را و بعد سجده سهو را. عاجز شدن از ایستادن در نماز احتیاط پرسش :چنانچه نمازگزار در حین خواندن نماز احتیاط عاجز از ایستادن شود یا قادر به ایستادن شود، وظیفه ی او چیست؟ پاسخ :کسى که نماز ایستاده مى‏ خواند اگر موقع خواندن نماز احتیاط از ایستادن عاجز شود، باید مثل کسى که نماز را نشسته مى‏ خواند نماز احتیاط را به جا آورد و بعکس کسى که نماز نشسته مى ‏خواند اگر موقع خواندن نماز احتیاط بتواند بایستد باید به وظیفه کسى که نماز را ایستاده مى ‏خواند عمل کند. فراموشی نماز احتیاط و مشغول شدن به نماز دیگر پرسش :اگر کسى مثلاً نماز ظهر را بخواند و شکّى بر او عارض شود که موجب نماز احتیاط بوده است، ولى از روى فراموشى بدون این که نماز احتیاط را بخواند، نماز بعدى را شروع کند و در حال نماز بعدى متذکّر شود که نماز احتیاط را نخوانده است، تکلیف او چیست؟ آیا در نماز دوّم فرقى بین نماز فریضه و نافله هست؟ تفصیل مسأله را بیان فرمایید. پاسخ :اگر وارد نماز نافله یا فریضه غیر مترتّبه ( مثل نماز قضا ) شده است، آن را پایان مى دهد و به آخر مى رساند، سپس نماز اوّل را اعاده مى کند، و اگر وارد فریضه مترتّبه ( مثلا نماز عصر ) شده و محلّ عدول نگذشته، احتیاطاً عدول مى کند و نماز را تمام کرده سپس نماز دومی که مشغول بوده را اعاده مى نماید، و اگر محلّ عدول گذشته آن را قطع مى کند و نمازها را از اول می خواند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا 🌸🍃 من بالاخره داشتم بچه دار میشدم و به قدری خوشحال بودم که هیچ چیزی نمیتونست
🌸🍃 فوق العاده روزای قشنگی بودن...پر از عشق..پر از شادی...خونواده سه نفره ما تکمیل شده بود.‌..نگار تموم توجه من و مهدی رو واسه خودش داشت...طوری که حس می کردم گاهی مهدی حسودی می کنه...اما این فقط یه حس اشتباه نبود... مدتی بود مهدی رنگ چهره ش و لباش یه کم تیره رنگ شده بود...یه روز که با دقت نگاهش کردم متوجه شدم چقدر تغییر کرده!!! مجبورش کردم بره دکتر..ولی خودشو با نگار سرگرم می کرد و به شوخی می گرفت و کلی دلیل میاورد که به خاطر کارمه..به خاطر خستگیه و کلی توجیح دیگه...تا یه روز خودم براش وقت گرفتم و بالاخره با هزار زور بردمش دکتر... به خاطر علائمی که داشت، براش یه لیست آزمایش نوشت.. مجبورش کردم فرداش نره سر کار و بره آزمایش ها رو بده..همه آزمایشا مو به مو طبق شرایطی که داشتن انجام شد و روز بعدش قرار بود نتیجه رو ببریم واسه دکتر...برگه های جواب رو دادم به منشی و برد داخل...دکترم خارج از نوبت مهدی رو خواست داخل... خیلی دلم شور میزد و فقط زیر لب ذکر می گفتم...نگار توی بغلم بی قراری می کرد و توی مطب راه می رفتم تا آرومش کنم... مهدی اومد بیرون..گفتم چی شد؟ چی گفت؟؟؟ گفت چیزی نیست...یه مدت باید برم بیمارستان بستری شم... خشکم زد...چرا؟؟؟؟ _میگم برات ...بیا بریم حالا... رفتیم توی ماشین...بهم گفت ببین یلداجان..ممکنه حرف این دکتر درست نباشه...بزار دو تا دکتر دیگه ام برم‌...ببینم چی میگن... آزمایشا رو برداشت برد پیش دکترایی که تونسته بود خارج از نوبت وقت بگیره...منم نگارو گذاشتم پیش مامانم و رفتم باهاش... مهدی راضی نمیشد ولی به خاطر اینکه آبروریزی نشه داخل مطب اجازه داد رفتم تو...دکتر یه نگا به آزمایشا کرد و گفت...خب؟ توی روند شیمی درمانی به مشکلی خوردین؟؟ با این حرفش به قدری فشارم افتاد که اگه تکیه نداده بودم به صندلی، افتاده بودم زمین...مهدی دستمو گرفت و تعادلمو حفظ کرد...گفتم چی؟؟؟ چرا شیمی درمانی؟؟ انگار انقد سرطان پیشرفت کرده بود که دکتر فکرشم نمیکرد ما بی اطلاع باشیم از کل قضیه.... من تا روزها اشک چشمام خشک نمیشد...نگارم با بی قراریاش اون روزا رو به من سخت تر میکرد‌‌... مهدی یک هفته تمام باهام کلنجار رفت که بابا من که طوریم نیست...شیمی درمانی میکنم و خوب میشم دیگه عزیزه دلم... ولی من میتونستم استرس پشت آرامششو ببینم...تمرکزشو سر کارش از دست داده بود و چند روزی مرخصی گرفت افتادیم دنبال کارای شیمی درمانی...و جلسات شیمی درمانی تمام زندگی من شروع شد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام خواهش میکنم سوال منو اورژانسی بزارید توی گروه ی مدته ی لکه سیاه افتاده روی سینم خیلی میترسم تروخدا بگید چکار کنم چی بزنم که بره 👇❤️ @adminam1400