eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
171.4هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ 🌱 قرائت سوره ی حشر و صد بار ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه 🍃 به نیت سلامتی و تعجیل در فرج 🤲 و بخت گشایی جوانان 🤲 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
Parhizgar059.mp3
1.31M
ترتیل سوره حشر با صدای استاد پرهیزگار🌻🍃
در روایت آمده: روزی حضرت رسول (ص) در مسجد نشسته بودند. ناگهان جبرئیل(ع) نازل شد و گفت: (السلام علیک یا رسول الله) به بقیع قدم نِه تا قدمت به آن غریبان و محبوسان زندان تنگ و تاریک رسد و نسیم رحمت تو بر ایشان بوزد. حضرت برخواسته با یارانی چند رو به گورستان نهاده می رفتند که امیرالمؤمنین(ع) به ایشان رسیده و عرض کردند: کجا تشریف میبرید؟ حضرت فرمودند: به بقیع. چون به میان قبرستان رسیدند آواز شخصی به گوش آن حضرت رسید که میگفت: الامان ای رسول الله. حضرت گوش به قبر نهاده فرمودند: مرا از کیفر خود خبر دهو علّت آن را بگو؟ صدا آمد ای شفیع عاصیان و ای پیشوای اهل ایمان نفرین مادر مرا به این کیفر مبتلا کرده که او را آزرده ام الامان یا رسول الله. آن حضرت فرمودند: بلال در مدینه ندا کند. بلال به صدای بلند ندا کرد: ای مردم به امر رسول خدا (ص) بر سر قبرهای پدران و مادران و نزدیکان خود بیایید. صدای بلند بلال به گوش اهل مدینه رسید شهر به جوش و خروش آمد و مردم در قبرستان بقیع حاضر شدندو پیر زنی پشت خمیده که به عصا تکیه نموده آمده در برابر آن قبر ایستاد و بر آن حضرت سلام نمود و خاک پای آن حضرت را بوسید و عرض کرد: یا رسول الله فرمان چیست؟ حضرت فرمودند: ای پیر زن این فرزند تو است؟ پیر زن گفت: بلی یا رسول الله. حضرت فرمودند: فرزند تو در میان بلا و گرفتاری است او را حلال کن. پیر زن گفت: یا رسول الله حلال نمیکنم. حضرت فرمودند: چرا؟ پیر زن عرض کرد: او را با شیره جان پروردم و خون جگر خوردم تا روزی پشت و پناه من باشد و بر من احسان کند. ولی چون بزرگ شد به آزارم پرداخت. حضرت دست به دعا برداشته گفت: الهی به حرمت پنج تن آل عبا صدای این فرزند را به گوش مادرش برسان تا شاید دلش بسوزد و بر فرزندش رحم کند. سپس به پیر زن فرمود: گوش بر قبر بگذار تا ناله فرزندت را بشنوی. پیر زن چون گوش بر قبر نهاد ناله جان سوزی شنید بی اختیار گریست و شنید که میگوید: بالای سرم آتش است پایین پایم آتش است از طرف راستم آتش است از طرف چپم آتش است از پشت سرم آتش است امان بده امان بده. ای مادر از من در گذر و گرنه تا قیامت این چنین در بلا خواهم ماند و بی شک در دوزخ مخلد خواهم بود. پیر زن به حال پسرش رقت کرد و گفت: خداوندا از تقصیر فرزندم گذشتم. در همان حال خداوند لباس رحمت بر وی پوشانید و او را بخشید و فرزند ندا داد مادر ای مادر خدای تعالی از تو راضی باشد که از من راضی شدی وبخشیدی. (منبع: حقوق الوالدین ص315- از کتاب داستانهای شگفت انگیزص197 ) ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام به ادمین های عزیز و گرامی ان شاءالله همیشه در کمال صحت و سلامتی باشید. ❌❌❌ مشک
❤️🍃 سلام اون خانمی که دختر یک ساله دارین مقعد و....قرمز میشه اول گرمی نخورن اگه خودشون شیر میدن ،چون فقط از گرمیه به بدن بچه هم پماد کالاندولا بزنن احتمالِ حساسیت به پوشک هم میتونه داشته باشه ،تا میتونی باز نگهشدار بچه داری صبوری لازم داره خوشبخت باشی دخترم ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ سلام خدمت تمام خواهرهای گلم الناز جون خیلی خوشحال شدم که تصمیم درستی گرفتی درسته که امیر رو دوست داشتی ولی ابتدا با علیرضا قول ازدواج داده بودی شاید اکر زیر قولت می زدی الان این آسایش رو نداشتی خدادوست داشته که علیرضا دوباره به زندگیت برگردوند ابتدا نمی خواستم داستانت رو بخونم اخه از دست سهیلا ومهسا ناراحت شدم که اینقدر ساده بودند وبی زبان ولی وقتی پایان داستانت رو خوندم خیلی شاد شدم زندگیتون پایدار برا همه جوان ها دعا کنید ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ سلام برای اون خانمی مینویسم که پسر ۲۵سالشون تو خواب فوت کردن عزیزم دقیقا ۶ماه پیش همین اتفاق برای برادر۲۷سالم افتاد😭 از سر زمین اومد ساعت دو بعد از طهر خوابید ودیگه بیدار نشد اون ما را با خودش برد میخوام بگم گلم تو تنها نیستی برادرم بعد از ۳تا دختر بدنیا اومده بود چقدر پسر خوب وپاکی بود مثل پسر شما ،زندگی ما بعد از برادرم درست نشدولی من برای به پدر ومادرم میگم این راه هممونه،اونا که زودتر رفتن کمتر گناه دارن وخیلی پاک هستن عزیزم زندگی پس از زندگی را ببین واقعا اونا زندگی میکنن نه ما برای همسرت فقط بجای اینکه بشینی اون بیاد دلداریت بده تو برو پیشش گریه کن،من پدرم بعد از برادرم واقعا شکست الان همسر شما با مواد داره داغ فرزندشا تسکین میده سعی کن راضیش کنی بره کنگره ۶۰خیلی خوبه شرمنده زیاد شد برای حال دلم منم دعا کنید مامان کیان ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ سلام دوستای عزیزم.انشالله که حال دلتون خوب باشه.داستان الناز رو که میخوندم فقط باهاش اشگ ریختم .وهمش تحسینش کردم وتشویق.کا چه صبورانه بحرانی که ممکن بود باعث داغون شدن زندگی خودش وشوهرش بشه رو گذروند.افرین عزیزم که عشقت گذشتی ولی آبروی خودت وخانواده و بهتر بگم طایفه ات رو بدست آوردی واین واقعا جای تحسین داره که خودت رو به سرنوشت سپردی عزیزم.اول به گناه نرفتی و بعد آبروی خودت و خانوادت رو حفظ کردی عزیزم.امروز از ته قلبم با اشگ چشم دعا کردم که امیر هم خدا بهترین ها رو جلوی راهش بگذاره وخوشبخت بشه عزیزم.چون اون هم واقعا یه مرد بودوهیچ وقت نخواست از عشق تو وخودش سوءاستفاده کنه.انشالله که عزیزم هر دوتون باسرنوشتی که خدا جلوی راهتون گذاشته به بهترین ها برسید عزیزم❤️❤️❤️ ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ خواهرعزیزی که خواستگارداری ومهریه گفتن ۷۲ وشمااز۵۰۰ شروع کردین کلا محضراز۱۱۴ بیشترنمیزنه اصل رفتاروشخصیت اون آقاس چندباررفتوآمدخانوادگی داشته باشین براشناخت ببینیدازلحاظه اخلاقی مشکی نباشه خانوادش چه برخوردی نسبت به رفتاراشما دارن اینها ملاک باشه براتون ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#ادامه_مسافر_بهشت ❤️🍃 . از آن سحر، از او كه چه سان عیسی‌وار به آسمان رفت تا روح آزاده‌اش را بیش
❤️🍃 .  حق استفاده از بی‌سیم را نداشتیم، قرار بر این بود كه هر یكساعت یكبار بی‌سیم را روشن كنیم و منتظر پیامهای جدید باشیم در غیر اینصورت ممكن بود بعثی‌ها ردمان را پیدا كنند و در مدت چند لحظه محل ما را به جهنمی از آتش گلوله‌ها نشان كنند. آخرین تماس را نیم ساعت پیش گرفته بودیم و قرار بود سر ساعت معین شده بی‌سیم را روشن كند و منتظر پیام‌های جدید كه بصورت رمز داده می‌شد باشد.  تازه چشمانمان گرم شده بود و دقایقی از دراز كشیدنمان نگذشته بود كه دستی یكی یكی همه‌مان را بیدار كرد كسی چیزی نپرسید بی‌سیم روشن بود صدا با رمز مشخصی به ما می‌گفت كه زودتر برگردیم ساعت حمله لو رفته است و از مأموریت صرف نظر كنیم و هر چه زودتر به خطوط نیروهای خودی باز گردیم و همین جملات كافی بود تا دشمن مكان ما را شناسائی كند. فوراً باید آن محل را ترك می‌كردیم و جایمان را تغییر می‌دادیم.  همگی بسرعت بلند شدیم و هنوز چند لحظه‌ای از ترك آن محل نگذشته بود كه زمین زیر پایمان شروع به لرزیدن كرد، باید از مقدار تاریكی كه از شب باقی مانده بود استفاده كنیم و خود را به خطوط نیروهای دشمن می‌زدیم و از خط محاصره‌شان عبور می‌كردیم. سر بالائی تند و شیب‌داری در پیش بود اگر می‌جنبیدیم و می‌توانستیم خود را به نوك قله برسانیم می‌توانستیم از آنجا خود را از دل محاصره بیرون كشیم. اما كمی دیر شده بود باران توپ و خمپاره بود كه بر سرمان باریدن گرفت. نیروهای بعثی از چند جهت به سوی ما می آمدند و هر لحظه حلقه محاصره را تنگتر می‌كردند اگر موفق می‌شدند و قله را تصرف می‌كردند و آنجا راه را می‌بستند دیگر مجال برای رهائی نمی‌ماند، باید نگهشان می‌داشتیم تا توپخانه خودی حمایتمان كند.  اما نیرویمان اندك و سلاحهای سنگین‌مان یك تیربار بود و یك آرپی‌جی. درگیری هر لحظه شدت می‌یافت و ما در زیر باران گلوله‌ها از مكانی به مكان دیگر می‌رفتیم، یكی از برادرها كه مسئول آرپی‌جی بود موفق شد یكی از خودروهایشان را بزند و همین باعث گردید تزلزلی در حركتشان پدید آید آنقدر كه فرصت كردیم گامی دیگر بسوی قله فرا نهیم. اما دمی بیشتر نپائید و نیروهای خصم به پیشرویشان بسوی ما ادامه دادند.  تنها یك راه نجات داشتیم و آن این بود كه یكی از ما می‌ماند و با تیربار و آرپی‌جی بقیه را حمایت می‌كرد تا حركت كنند، فرمانده گروه همانطور كه شلیك می‌كرد گفت: یكی از ما می‌ماند و بقیه به حركتشان به طرف نوك قله ادامه می‌دهند. تو گوئی منتظر این پیام ایستاده بودند لحظه موعود فرا رسیده بود بی‌آنكه كسی سخنی گوید و یا اعتراضی كند همه به او نگریستیم كه تیربار و آرپی‌جی را از دست برادران گرفت و همانطور كه در سنگرش نشسته بود نواری تازه روی تیربار سوار كرد و مصمم ندا داد. من می‌مانم، شما بروید تا دیر نشده حركت كنید.  چنان طنین صدایش قاطع بود و چشمانش می‌درخشید كه گوئی سحری در پس این نگاه منتظر طلوع است كه ما شب زدگان را مات و بی‌حركت كرد هیچكس سخنی نمی‌گفت، تنها فرمانده گروه بود كه به سویش رفت و او را در آغوش كشید و غرق بوسه‌اش ساخت و خواست كه پس از رسیدن ما به نوك قله خودش را با سرعت هر چه بیشتر به ما برساند و او پذیرفت.  یكی یكی‌مان را بوسید، هنگامی كه مرا در آغوش می‌گرفت زیر گوشم نجوا داد: ابراهیم بجای من از همه حلال‌خواهی كنی كه بازگشتی برای من نخواهد بود. خدانگهدارت و مگر اجازه سخنی داد. صدای فرمانده بود كه از هم جدایمان كرد: برادر ابراهیم وقت داره می‌گذره، زودباش و او به سنگرش بازگشت و ما راهمان را به طرف قله كج كردیم. دیگر او را ندیدیم تا هنگامی كه به قله رسیدیم لحظه‌ای از گشادن آتش به روی خصم باز نمی‌ایستاد. از صخره‌ای به صخره دیگر و از سنگری به سنگری دیگر نقل مكان میكرد حتی آن دم كه آخرین گلوله آرپی‌جی‌اش را شلیك كرد و از حركت باز داشته بود كه فكر می‌كردند چند نفر در برابرشان ایستاده.  به قله كه رسیدیم منتظر او ماندیم فرمانده گروه مرتب می‌گفت: چرا دیگه نمیاد؟ فرصتی نمانده بود با بی‌سیم از توپخانه خودمان یاری خواستیم از روی قله او را می‌دیدم و حماسه بزرگش را، چون پلنگی كوهی پرغرور و سراپا ایثار می‌جنگید و نعره‌هایش، صدای الله اكبری كه گوئی صدای تمام گلوله‌ها و توپها را در خود گم كرده بود چه سان سبك از میان سنگرش برمی‌خاست و لحظه‌ای بعد در سنگری دیگر جای می‌گرفت. جنگش آنقدر ادامه یافت تا صحنه‌ای ما را بر جای خشكاند پیش از آنكه توپخانه خودی شلیك كند آن منظره چنان ما را مبهوت خویش كرد كه گوشی بی‌سیم از دست فرمانده گروه بر زمین افتاد. ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🌸 خواص ✅ بهترین و جایگزین شامپوهای شیمیایی . 🔰 همیشه شوره سر دارید و سر شما پوسته پوسته میشود و از این جهت رنج میبرید ؟ 🔰 آیا دوست دارید که برای همیشه از بیماری صعب العلاج ( ) و ( دیوانگی ) در امان باشید ؟ 🔰 آیا بدنبال شامپوی طبیعی برای موهای کثیف و بدن چرکین خود هستید ؟! 🔰 آیا دوست دارید که مبتلا به و نشوید ؟! 🔰 آیا دوست داری همیشه روحیه خندان و خوشحال داشته باشی؟! 🔰 آیا بدنبال موهای نرم و صاف هستید ؟ 🔰 آیا دوست دارید پوست صورت شما صاف و نرم بشود ؟ 🌸  همه این خواص در به ودیعه گذاشته شده است . 🌸 شامپویی جالب، راحت و خیلی ارزان و در عین حال با تمام قابلیت های یه شامپوی خوب و البته بدون ضرر، به نام  «گل ختمی». 🌺 فواید گل ختمی 🔰 روایت داریم از امام کاظم علیه السلام که می فرمایند شستن سر با گل ختمی در روز جمعه از سنت است ومنافعی دارد: 1⃣ روزی را زیاد می کند، 2⃣ فقر را از بین می برد ، 3⃣ موها را نیکو می کند، 4⃣ پوست را زیبا میکند 5⃣ وایمنی از بیماری سودا است. بهترین چیزی که انسان می تواند بدن خود را با آن بشورد همین گل ختمی است که فواید زیادی دارد . ✅ نحوه استفاده   روش استفاده از آن دو روش است یک روش برای کسانی که موی بلند ندارند خود گل ختمی را آسیاب کرده و همین جور خشک سر را با آن بشورند وروش دوم که بهترین روش است ،گل ختمی را آسیاب کرده و داخل آب ولرم به مدت نیم الی یک ساعت قرار دهید وبعد آن را با پارچه ی نازک و تمیز صاف کنید که این تبدیل می شود به شامپو،و بهترین شامپوی طبیعی است . ✅  امروزه این شامپو های شیمیایی که در بازار هستن جز ضرر چیزی ندارد چون وقتی سر را با آن می شوییم حتما یه چربی یا چیز دیگری از ماده ی آن شامپو در سر می ماند واین مواد شمیایی ماندنش برای پوست سر وخود موها خطرناک است.امروزه  بیشتربیماریهایی که برای مو هست مثل کم پشت بودن و وموخوره (موهای بیمار)همش به خاطر استفاده از شامپو ها وصابون های شیمیایی است.در زمان قدیم که خانم ها موهای بلند ومحکم و جذاب داشتند به خاطر این بود که از این شامپوی طبیعی استفاده می کردند.این گل ختمی بهترین شامپوی طبیعی برای پوست ومو است کف هم می کند وفواید زیادی دارد ودرمان بسیاری از بیماری ها است. 🔰 امام صادق علیه السلام فرمودند  شستن سر با خطمى ، 1⃣ مایه ى ایمنى از سردرد، 2⃣ برکنار ماندن از فقر، و 3⃣ پاکیزگى سر از سبوسه (شوره سر) است . 🔰 امام رضا علیه السلام میفرمایند شستشو دادن سر را با گل ختمى در روز جمعه جزو دستورات پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله است علاوه بر این داراى خواصى است مانند اینکه 1⃣ موها و صورت را زیبا مى نماید، 2⃣ از سردرد جلوگیرى مى کند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 نازگل ی مدت بود ب رضا شک داشتم میشه گفت ی سال بود شک داشتم ولی نمیدونستم چطور ا
🌸🍃 نازگل بهش گفتم علی بیا این رابطه رو  یا درستش کنیم یا تموم ،ی کم عذر و بهانه اورد برا اینکه اینقدر سرده ولی بازم درست نشد و حاضر نشد درست شه.   من با قلبی پر از خونه ازش خداحافظی کردم برا همیشه دو ماهی میشه ک کات کردیم من ۲۱ و علی ۲۲ سالشه .       میدونم الان میخواین بگین سنت کمه و چقد ب فکر رابطه و ای و .... همین الان بهتون بگم که من ازدواجم ک اجبار بود و قضیه علی هم بخاطر اینه ک عاشقشمممم خیلی زیاد نمیتونستم ازش بگذرم هیچوقت نتونستم حسرتش تو دلم بمونه .    و همچنین اگر میخواین بگین با ابراز علاقه کردنات خودتو کوچیک کردی.  باید بهتون بگم من از کارم پشیمون نیستم من شجاعتشو داشتم خواسته دلمو بیان کنم و همچنین شجاعتشو داشتم وقتی دیدم علی قدر عشق منو نمیدونه رابطه رو تموم کنم.      اما قلبم تیکه تیکه هست.    ن میتونم علی رو داشته باشم ن فراموش میشه دوماهههه شب و روز من عذابه.  دو ماهه شب روز من با بغض و گریه میگذرع دلم برا علی تنگ شده خیلی زیاد. کاش میتونستم داشته باشمش یا کاش فراموشم میشد برا همیشع 🖤 تازه میدونین اون از من بچه میخواست من اصلا شرایطشو نداشتم من هنوز واقعا حس میکنم بچم اصلا دلم بچه نمیخواست ولی حتی اینقدر منو ضعیف کرده بود ک حاضر بودم بچه بیارم براش ولی طلاق نگیرم اما خدا را شکر مشکل داشت و بچه دار نمیشد احمق .    فرض کن فقیر بود سنش بالا بود بچه دار نمیشد و ... بعد ب من خیانت کرد ؟.    بخدا تعریف از خود نباشه من هیچی ن از ظاهر ن شخصیت هیچی کم ندارم دو ماهه ک از علی کلا قطع رابطه ام شمارشم پاک کردم ولی خیلی حالم بده من واقعا ازدواج کردنو دوست ندارم دیگه حداقل تا چند سال دیگه دوست ندارم ولی خاستگارای خیلی خوبی دارم چون من کلا برعکی بچگیم الان ادم اجتماعی و اگاهی هستم اهل مطالعه هستم و اطلاعات عمومی بالایی دارم تیپ و قیافمم خیلی خوبه برا کنکور ک نتونستم بخونم ولی احتمالا مهر میرم دانشگاه. بله داشتم میگفتم خاستگارای خیلی خوبی دارم اما چون هررر کاری میکنم اون حس قشنگگگ رو فقط و فقط ب علی دارم و علاقم ب خاستگارام ک حتی تمام معیارامو دارن فقط ی علاقه ساده و منطقی میتونه باشه.    همه خاستگارامو دارم رد میکنم   چون ن ن میتونم عاشقشون شم ن دوست دارم باز وارد ی زندگی بدون عشق با حوصله سر بری های روز مرش بشم.   ولی از ی طرف هم میترسم بعدا ن تنها علی رو فراموش نکنم بلکه کیفیت خاستگارامم بیاد پایین و تنها بمونم.   و الان خیلی میترسم نمیدونم چ تصمیمی بگیرم   یهو میزنه ب سرم برا فراموش کردن علی هم ک شده ی مدت با خاستگاریم ک خیلی خوبه حرف بزنم شاید علی فراموش شد و اون حس قشنگم اومد برا این خاستگار و عاشقش شدم  اما باز با خودم میگم اگر وسط اشنایی علی برگرده و دلم طاقت نیاره چی ؟  پایان ✅✅✅✅✅ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام به ادمین های عزیز و گرامی ان شاءالله همیشه در کمال صحت و سلامتی باشید. ❌❌❌ مشک
❤️🍃 سلام.خانمی که کف پای بچت صافه ببرش دکتر ارتوپد.خودش تشخیص میده ممکنه کفی مخصوص یا کفش مخصوص توصیه کنه.شایدم نیازی نباشه. 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱 سلام خانمی که گفتم دورگردن وزیربغلشون گوشت اضافه دراومده .یک تیکه نخ رو دور گوشت اضافه ببندید و محکم گره بزنید یک روز بمونه فردا اثری ازگوشت نمیمونه خودم این کار کردم موقعی که نخ رو میبندید به کمک کسی دیگه گوشت اضافی رو بکشه. 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱 سلام خدمت حبیبه خانم عزیز خدا قوت آن شاالله که همیشه موفق باشی ممنون از کانال. خوبتون وعرض سلام خدمت تک تک عزیزان وخواهرای خوبم خانم عزیزی که پسرت را تو جوانی از دست دادی از خدا برات صبر آرزو میکنم عزیزم خواهر خوبم مگر مرگ دست منو دوست پرور دگار بزرت هم میده هم میگیره حالا ما از وقتش خبر نداریم و همچنین از حکمتش بی خبریمعزیزم شما بی قراری نکن تا میتوانی با پرور دگار رازو نیاز کن شما میتونی دخترتون بهترین دوست برای خودت قرار بدید زرنگ و شجاع باش چیزی که خدا برات رقم زده غصه نخور بسپار به خودش به دلت آرامش بده فرزند شما پیمانه اش تا همون روز بوده. آن شاالله با علی اکبر همنشین بشهاین همه جوان با سر افکندگی از این دنیا میرم شما خدارا شکر کن که با سر افزاری رفتهشما هر چقدر صبرت بیشتر باشه خداوند اجر عظیم تری به شما میدهدبراتون از خداوند آرزوی صبر و آرامش دارم 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱 سلام خدمت خاهر بزرگواری که دختربچه ی یکساله شون جیشش میسوزه..عزیز احتمال زیاد گرمی و حرارت بدن بچه زیاده..شما مرتب بهش خاکشیر با عرق کاسنی بده ببین بهتر میشه و ی مدتم با کهنه های تمیزی که با صابون شستی و تو افتاب خشک کردی بچه رو پوشک کن شاید نسبت به پوشاک حساسیت داشته باشه منم بچه مو مای بی بی میکردم همیشه پاهاش همیشه زخم بود ی بار امتحانی پوشک کردم اب رو اتیش شد دیگه پاهاش زخم نشد..البته از برکت زیارت امام رضا بود که یادم اومد اینکارو بکنم😍..برای فرج اقا امام زمان صلوات 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱 سلام برای خانمی که گفتن سینه بزرگ دارن واذیت هستن ی کانال هست ب اسم سیاهدونه ک گفتن اگه دمنوش شوید رو مرتب استفاده کنین هم سایز شکم کوچک میشه وهم سینه 🌺🌺🌺 برای عزیزی ک عکس پیشونی پسرشون رو فرستادن بازم تو همین کانال دستور👇 🌸غذای جوانی مناسب تمام مزاج ها👈🏻،خوراک تمام ائمه معصومین و پیامبران ص👈🏻۴ واحد روغن زیتون ايرانی،٢واحد عسل مرغوب،١واحد سرکه انگور خمری🌸مخلوط گردد و همزده شود و میل شود یا با نان به صورت تريد میل گردد. 🔸این خوراک، در رفع مشکلات کبد معجزه آساست. افراد دارای بیماری پسوریازیس و مشکلات پوستی، حتما مدتی میل کنند. یا یک قاشق مرباخوری هر روز، از این خوراک را بلافاصله بعد از شام و ناهار میل نمایند و تا ساعتی بعد از آن آب یا نوشیدنی نخورند. 👆🏻✅مداومت بر مصرف این خوراک به خصوص در وعده شام یا شب قبل از خواب ، در صحت تن و زیبا شدن پوست😍😍 و جلوگیری از پیری زودرس و حفظ قوت جوانی، به طور عجیب و غریبی تأثیر گذار است. طبق منابع این خوراک بسیار مورد علاقه ی حضرت زهرا س بوده است. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام‌عزیزم‌میشه‌پیام‌منو‌زودتر‌تو‌گروه‌بذارید‌لطفا‌‌من‌بیست‌وپنچ‌سال‌دستگاه‌گذاشتم‌همون‌ایودی‌اصلا‌برنداشتم‌الان‌هم‌مشکلی‌ندارم‌رفتم‌سونا‌‌گفتن‌ایودی‌سرجاش‌قرار‌داره‌دکتر‌میگه‌باید‌برداری‌وعمل‌جراحی‌بشی‌منم‌اصلا‌دلم‌نمیخواد‌برم‌‌اتاق‌عمل‌میشیه‌راهنمای‌کنید‌خواهشن‌ممنون‌الهی‌خداوند‌همه‌مریض‌ها‌شفا‌بده‌الهی‌امین ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید چند روزی میشه دندونم خیلی درد میکنه دکتر رفتم دوبار هر چه مسکن و چرک خوش کن بوده خوردم ولی نه انگار خیلی درد داره لطفا ی راه بهم بگید خیلی زود جواب میخام خیلی خیلی درد داره ممنونم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ تورو خدادپیاممو زود تر بذارید گروه با تشکر از گروه خوبتون که کمک حال همه هستین ببخشید من یه مشکلی تو زندگیم هست میخواستم از هم‌گروههای عزیز بپرسم‌طریقه نذر کردن نمک چه جوریه کمکم‌کنید خواهشان ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به همه هموطن های گلم ان شاءالله اوقات خوشی داشته باشید عزیزان من باردارم ۶ هفتمه و ناخواسته باردار شدم کسی تو کانال هست که با توجه به عکس زبان و چشم و کف دست یا یه راه تضمینی بلد باشه واسه تشخیص جنسیت قبل از سونو خیلی دوس دارم بدونم تو دلمی م جنسش چیه لطفا اگر میدونید آیدی مو از ادمین بگیرید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام بر همگی.سوال داشتم خدمت دوستان.دختری دارم ۶ساله وزنش تقریبا خوبه.ولی قد ریز سونو تراکم ازش گرفتن به سه سال میخوره.رنگ پریدگی داره رنگ پوستش تارشده.آزمایش کامل دادم هیچی نداره.کم خون هست ولی خیلی کم.لطف راهنمای بفرمایید.اگرشماره استاد خیراندیش دارید لطف کنید. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت ادمین محترم ودوستان عزیز دخترم دوماهه حاملس معده درد شدید داره طوری که اب هم نمیتونه بخوره ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنین واقعا اذیت میشه لطفا سوال منو زودتر پاسخگو باشین🌹 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام حبیبه خانم گل لطفاً سوال من اورژانسی بزارگروه من مامان پسریازده ساله ای هستم که گفتم پنجه یکی از پاهاش وقتی راه می‌ره به سمت داخل می زاره و دکتر کفش طبی برایش نوشته میخواستم از اون دوستی که گفتن برادر زاده شون این مشکل رو داشته دکتر بیمارستان شریعتی تهران اونوعمل کرده بپرسم دوست خوبم خواهشمندم لطف کنین اسم وفامیلی اون پزشک که برادر زادتون عمل کرده بگین خیلی ممنون میشم وآیا میتونم نوبت اینترنتی بگیرم ؟نوبت دهی دکتر طول می‌کشه یا زود بهم نوبت میدن؟ آخه شهرستان زندگی میکنم 🙏سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان صلوات 👇🌸 @adminam1400
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ صاحب مقام يقين ، مرحوم عباسعلى مشهور به ((حاج مؤ من )) كه داراى مكاشفات و كرامات بسيارى بوده و تقريبا مدت سى سال نعمت مصاحبت با آن مرحوم در حضر و سفر نصيب بنده بود و دو سال است كه به رحمت ايزدى پيوسته است و آن مرحوم را داستانهايى است از آن جمله وقتى جاسوسهاى دولتى نزد دائى زاده آن مرحوم به نام ((عبدالنبى )) اسلحه پيدا كردند او را گرفتند و زندانش كردند و بالاخره محكوم به اعدام شد، پدرش پريشان ونالان و ماءيوس از چاره جگرديدج حاجى مؤ من مرحوم به او مى گويد ماءيوس نباش ، امروز تمام امور تحت اراده حضرت ولى عصر عليه السلام امام دوازدهم مى باشد، امشب كه شب جمعه است به آن بزرگوار متوسل مى شويم ، خدا قادر است كه از بركات آن حضرت ، فرزندت را نجات دهد، پس آن شب را حاجى مؤ من و پدر و مادر آن پسر، احيا مى دارند و به نماز و توسل به آن حضرت و زيارت آن بزرگوار سرگرم مى شوند و بعد مشغول قرائت آيه شريفه :(اَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَيَكْشِفُالسُّوءَ) مى شوند، آخر شب بوى مشك عجيبى را هر سه نفر حس مى كنند و جمال نورانى آن بزرگوار را مشاهده كرده مى فرمايد: دعاى شما مستجاب شد، خداوند فرزندت را نجات بخشيد و فردا به منزل مى آيد. حاج مؤ من مرحوم مى گفت پدر و مادر از ديدن جمال آن حضرت بى طاقت شده و تا صبح مدهوش و بى هوش بودند، فردا سراغ فرزند خود رفتند كه قرار بود در آن روز اعدام شود. گفتند اعدامش تاءخير افتاده و بنا شده در كار او تجديد نظر شود و بالجمله پيش از ظهر او را آزاد كردند و سالما به منزل آمد. مرحوم حاجى مؤ من را در استجابت دعا در مرضهاى سخت و گرفتاريهاى شديد، داستانهايى است كه آنچه ذكر شد نمونه اى است از آنها، رحمت بى پايان خداوند به روان پاكش باد.
🌸🍃 برای یک لحظه نگاهم کرد و جوابم رو داد .. وقتی در رو بستم هر دو نمیدونستیم چکار کنیم .. وسط اتاق ایستاده بود .. با دست اشاره کردم و گفتم بفرمایید بشینید من الان میام .. به سمت آشپزخونه میرفتم که گفت من چیزی نمیخورم .. برگشتم و با فاصله ازش نشستم .. قلبم طوری خودش رو به سینه ام میکوبید که میترسیدم صداش رو بشنوه .. با انگشتم با گلهای فرش بازی میکردم .. حس کردم نگاهم میکنه .. سرم رو بلند کردم برای یک لحظه چشم تو چشم شدیم .. ته دلم لرزید .. چقدر جذاب بود، حتما زنش هم خوشگله .. نگاهش رو ازم دزدید .. گوشه ی سبیلهاش رو گرفته بود و بازی میداد .. چند دقیقه هر دو تو سکوت نشسته بودیم .. نفس بلندی کشید و گفت میشه یه لیوان آب بیاری .. بلند شدم و گفتم بله .. حتما .. هنوز قدمی برنداشته بودم که گفت قراره همش با چادر بگردی ؟؟ مگه من نامحرمم گفتم آخه.. خجالت میکشم .. با جدیت گفت خجالت میکشیدی چرا قبول کردی؟ من الان دیگه شوهرتم از لحنش ناراحت شدم .. بدون حرف ، چادرم رو رها کردم و بدون چادر رفتم یه لیوان آب آوردم .. برگشتم و همون جای قبلی نشستم .. کمی از آب خورد و اومد نزدیک من نشست با اینکه حس خوبی بهش پیدا کرده بودم ولی معذب بودم و سرم رو کمی عقب بردم با اخم گفت مگه نامحرمم که فرار میکنی؟👇👇👇 ادامه شو اینجا بخونید👇❌ https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2 داستان جنجالی مریم وعباس🙈🔞👆 سنجاق شده ها👆😍
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام‌عزیزم‌میشه‌پیام‌منو‌زودتر‌تو‌گروه‌بذارید‌لطفا‌‌من‌بیست‌وپنچ‌سال‌دستگاه‌گذاشتم‌
❤️🍃 عرض سلام وادب خدمت حبیبه خانم عزیز و اعضای محترم کانال..خواستم درمورد اون مطلبی که راجع به گروه اهل حق گذاشته بودین بگم که اطلاعاتتون درست نیست .من خودم با افتخار اهل حق هستم .دین اسلام ومذهب شیعه دارم ما معتقد به خدای یگانه پیامبر اکرم ودوازده امام عزیزمون هستیم خودمون رو موظف به خوندن نماز وفرایض دینی میدونیم فقط فرق ما اینه که پنج شب به نیت پنج تن نذر میکنیم و اول هر ماه هم یه قربونی هر کس هرچی درتوان داره بعضی جاها هم همگی با هم نذر رو با آداب انجام میدیم چون معتقدیم دعای دسته جمعی زودتر مستجاب میشه وکسی داره بیشتر یا هر کس نداره در حد توان تو اون نذر سهیم میشن. غروبهاو سحر هم ذکر انجام میدیم و معتقدیم که انسان علاوه بر پنج وقت نمازباید دائم الذکر باشه در ضمن با دود ودم سیگار و امثالهم به شدت مخالفیم ...حالا این وسط بعضی ها یه خورده تنبلی و کوتاهی میکنن در مورد انجام نماز و... ذهن بقیه رو خراب میکنن...تعجیل در فرج صاحب الزمان صلوات🌹🌹🌹🌹 ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ سلام اون خواهرمون که گفته مادرم ده ساعت اتاق عمل بوده من خودم بخش تراکس..جراح ارتوپد پرستارم میخوام جوابشوبدم...دلیل سردرد یک بعدازجراحی وبه هوش اومدن سرش رو خیلی تکون داده واولین علت اینه دوم بخاطر بیهوشی طولانی و کم آب شدن بدنش سردرد داره آب زیاد بهش بدن و اینکه موقع درد براش شیاف بذارن دردش آروم میشه...واگه خیلی درد داره و داره عذاب میکشه به دکتر جراحش مراجعه کنن و مخدر براش تهیه کنن وبهش تزریق کنن مشکلی هم پیش نمیاد ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ اون خانم که یهویی موهاش داره می ریزه و سفید میشه کمبود ویتامین ای هستش حتما یک آزمایش کلی بده حتما حتما..ربطی به رنگ کردن نداره بایدازلحاظ داخلی چکاپ بشن ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ اون خانمی که میگن مادرش زخم بستردارن سولفادیازین من خاصیتش رو دیدم ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ سلام وخداقوت خدمت مدیر محترم گروه درمورد مشکل موش که خواهرها داشتن اگه یه دونه واز بیرون اومده تا لونه نکرده واینا یا با گرفتنش یا بیرون کردنش در رو نمیه بازکنید یا اگه لونه دارند هی تله میزارید میگیره دوباره هست به احتمال زیاد لونه تو خونه بقلی هم هست باید نسلشون ازبین بره داروی مرگ موش بگیرید یابا آرد مخلوط بکنیدبزارید چندجایی که دیدی مسیرشونه کناره ها دیوارواینایا اگه داروی مرگ موش ازاوناست که مثل سویاست قشنگ بکوبیدخوردش کنید بشه مثل شکرریزبا نون خشک ریزمخلوط کنیدچند جای خونه یا انباری بزارید که بخورند همه ازبین برند وقتی بچه واینا دارند چسب وتله بی فایده باید دارو بزارید ازبین برنداگه نتیجه گرفتی خبرشو بزار التماس دعا برای حاجت دل همتون ❤️اللهم عجل لولیک الفرج❤️ ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ سلام عزیزم اون خانمیکه گفته بود برا لک اب پیاز همرا ب سرکه سیب جواب میده ،آیا بعداز اینکار صورت قرمز میشه ،چون دارم استفاده میکنم هم صورتم میسوزه هم قرمز شده میترسم بدتر نشه ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ سلام به هم گروه های نازنینم..... عزیزانی که از مشکلات پوست دست و ترک شدن پوست کف پا ناراضی هستید یه راهکار ساده داره تشریف ببرید عطاری .گلیسیرین بخرید وهر روز وهر شب(مخصوصا موقع خواب)به پوستتون بزنید * بدون اینکه چیزی باهاش مخلوط کنید **** بعد از چند روز اثرش را خواهید دید . التماس دعا ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ سلام خسته نباشین خدمت اون خواهری که داداشش عقد کرده الان میخاد توافقی جدابشه اون دختر خانم گفتن که مهریه رو میبخشه همون دادگا که میرن برا امضا داداشتون اونجا بگه این خانم مهرشو میبخشه اونجا ازش امصا میگیرن دیگ نمیتونه بعد طلاق اقدام کنه .یا برن دفتر ثبت اسناد اونجا ببخشه امضا بزنه دیگ نمیتونه .ولی اگه امصا نده برا بخشیدن مهریش میتونه بعد جدایی اقدام کنه بعد داداشتون هرچی خریده طلا لباس اینا هیچی نمیتونید بگیرید چون مال اون میشه .فقط مهریه رو باید امضا بده که میبخشه وگرنه میتوته بعد طلاق بگیره مهرشو . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 ♦️ از ناحیه مرد - علل مختلف دارد و یا از جانب مرد است یا زن یا هر دو. ▫️ : - در مردان اگر آب منی سفید رنگ باشد سالم و بچه دار می شود و اگر کدر و یا مایل به قرمز رنگ باشد معلوم است مشکل دارد و نازا است و نیاز به درمان دارد.  ▫️درمان -در مردان: ✅- تین فیل ✅- پودر کَوَر ✅ پودر کاسنی ✅مرکب چهار ✅املج ✅لبان ✅ابن مسعود ✅ شبها بدون شام نخوابد بلکه شام مقوی و مفصل بخورد. ▫️دستور غذایی (یک یا دو ماه): ۱- صبحانه از روز هفتم قاعدگی تا روز سیزدهم سرخ شده پیاز با روغن زیتون و تخم مرغ ۲- یک لیوان مخلوط شیر با عسل هر شب از هفتم تا سیزدهم قاعدگی ۳- ناشتا یک قاشق مرباخوری عسل (مخلوط سی گرم ژل رویال (عسل ملکه) با نیم کیلو عسل خوب) با هفت عدد سیاه دانه. - برای مردان (علاوه بر موارد فوق) ۴- زیاد خوردن خرما، انجیر و هویج. ۵-دستور آب نیسان..تخم زردک شیره انگور..نخود..به شیرین هلیم.گوشت کبابی..طبخ گوشت باشیر تخم مرغ باگوشت... شام شیروخرما شیرباعسل ازهفتم تا سیزدهم قاعدگی زن ▫️دستور معنوی: ۱- خواندن دعاهای طلب فرزند. ۲- درحال سجده بگوید"اللهم آدم فیهن لذتی وکثرفیهن رغبتی و قو علیهن ضعفی جلالا من عندک یاسیدی" ۳- نیت کند اگرپسر باشد نامش را محمد یا علی بگذارد و اگر دختر می خواهد نامش را فاطمه بگذارد. استغفار. حجامت انتهای ستون فقرات شستن دهان بعد از سعد لثه 🔹بعد از این کارها در شب چهاردهم که تخمک پایین می آید و در رحم قرارگیرد همبستر شود و باذن الله درهمان ماه یا ماه بعدی باردارمی شود. شما سالم هم  که باشید باید مزاجتون سرد نباشه واسه بچه داری و توصیه های غذایی رو درموارد بالا رعایت کنید.
❤️🍃 سلام خدمت همه بی زحمت پیغام منو بزارید تو گروه ممنون میشم 🌷🌹 بعضی ها میگن ماتوخونه ازصبح تاشب کارمیکنیم شوهرم کمکمون نمیکنه اولآ خانم عزیز مردها ازصبح میرن تا عصر بعضی ها تاشب کارمیکنن تو گرما و سرما روز ده تا ۱۲ ساعت یابیشتر روی صندلی هستن باهزاران فکر ومشکل اصلا بعضی هاتون درک نمیکنید که همسرتون ۱۲ ساعت پاهاش تو کفش با لباس رسمی ماخانمها ۹ بلندمیشم یا ده صبحانه دلخواه میخوریم کارهای خونه با لباس راحت استراحت میکنیم مطمینم ۸۰ درصد روزی ۲ تا ۳ ساعت با دوست و خواهرو خاله وعمه... گفتگو دارید با تلفن و اینترنت و .... غیبت ... ایا غذا درست کردن ظرف شستن اعتراض داره پس مادر یعنی چی ؟ بعضی خانمها مردها درک نمیکنن والله حقشون برن سراغ زنهای دیگه مردها از صبح تاعصر سرکار شب بیان غر زدن و گیردادن شماها رو تماشا کنن خودتون قبول کردید ازدواج کردید بچه دارشدید که بشید مادر فکرکردید زندگی الکی همینطوری میگذره من خودم دوتابچه دارم روزی ده ساعت سرپا تمیزی و اشپزی درس بچه ها خرید خونه و.... اگه همسرم بیادخونه غربزنم معلوم دیگه نسبت بهم سرد میشه بعد میگن شوهرم بهمون خیانت میکنه خیانت علتش کمبود محبت خانمها محبت و دوست داشتن واحترام نباشه مرد ازهمه چیز میگذره حتی آبروش حتی بچه هاش امیدوارم ازامروز تصمیم بگیرید عشق محبت ارامش توخونه هاتون باشه🌷🌹🌷 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام.درباره مادری ک بچش رفلاکس داره.منو یاد بچه خودم انداختی سه سال پیش شرایط شمارو داشتم ولی بدتر ..چون دختر من شیشه شیر هم نمی‌گرفت.فقط تو خواب..بقیه علایم شمارو داشت..درسته اچ ا ضد حساسیته ولی خیلی رقیقه برای بچه رفلاکسی.براهمین من شیر خشک ببلاک کامفورت میدادم.هم ضد حساسیت بود..هم بعد درست کردن غلیظ بود.برای بچه رفلاکسی خوب بود..شکم بچه رو هم روون میکرد.چون حساسیت داره فقط به شیر گاو نیست.کل محصولات گاوی.حتی بیسکویت ک میدی نباید نشانی از شیر توش باشه..حتما به چیزهای دیگر هم حساسه.مثل گندم.تخم مرغ.سویا.اجیل..و.....خودت باید کشف کنی یا ببرش دکتر آلرژی تست میزنه میگه به چی ها حساسه..شبها ک بیدار میشه بخاطر رفلاکسه.اارژی رفلاکسو تشدید میکنه..اسید معده و مری شو میسوزونه.باید عمود بخوابه.البته مواد آلرژن رو پیدا کنین رفلاکسش تا حدودی بهتر میشه.دلم برا بچه های رفلاکسی کباب میشه.من سر دخترم خیلی دیر فهمیدم..ولی یکیش بغلمه اونم مثل دخترمه😭😭باید قرص بده دکتر تا اسید کمتر شده.علاوه بر اون پستونک برای این بچه ها عالیه..خودش با پستونک کنترل می‌کنه.درضمن چیزایی ک برا رفلاکس مضرن میآید بخوره..رب.خیار.سرخ کردنی..و...... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 گندم مخلوط با گندم نجس شده پرسش :اگر یک کیلو گندم نجس در دو تن مخلوط شود چه باید کرد؟ پاسخ :می توانند گندم ها را آب کشیده و سپس آرد کنند بعلاوه استفاده از اینها برای مرغ داری و یا خوراک دام اشکالی ندارد. اعلام نجاست یا پاکی توسط ذوالید پرسش :اگر شخصی که جنسی در اختیارش هست بگوید این نجس است باید قبول کرد؟ پاسخ :هرگاه «ذوالید» یعنى کسى که چیزى در اختیار اوست خبر دهد که آن چیز، نجس یا پاک است باید قبول کرد، خواه عادل باشد یا نه، به شرط این‏که بالغ باشد . اعلام نجاست یا پاکی شیئی توسط کودک نابالغ پرسش :اگر بچه ای بگوید که شیئی نجس یا پاک است آیا می توان حرف او را قبول کرد؟ پاسخ : خبر دادن غیربالغ در این‏ باره قبول نیست، مگر این‏که اطمینان از گفته او حاصل شود. عدم اعتبار خبر غیر مسلمان در نجاست اشیاء پرسش :اخبار ذو الید غیر مسلمان به نجاست چه حکمی دارد؟ پاسخ :هرگاه اطمینانی حاصل نشود، اعتباری ندارد. تفاوت نداشتن تعداد در شبهه ی محصوره پرسش :آیا در شبهه ی محصوره تفاوتی بین تعداد می باشد؟ مثلا اگر میان ۵ یا ۶ عدد لباس هم شکل ۲ عدد آن نجس شود یا نصف آن نجس باشد ولی ما ندانیم کدامیک است، حکمش چیست؟ پاسخ : فرقی بین تعداد نیست و همه شبهه محصوره اند و باید از نماز خواندن با تمام آنها خودداری کند ولی اگر دست نجس به یکی از آنها بخورد نجس نمی شود. حکم سرایت نجاست از سکّه و اسکناس پرسش :آیا تماس دست مرطوب با پول اسکناس یا سکّه که در بین مردم ردّ و بدل مى شود موجب نجاست دست مى شود؟ پاسخ :تا یقین به نجاست پیدا نشود محکوم به پاکى است. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 گلرو سلام ما توی روستایی زندگی میکردیم که بین دوتا کوه ساخته شده بود پدر کدخدا روستامون بود و من دختر کوچک اونها 4 تا برادر بزرگتراز خودم داشتم که توی سن های 17 -18 سالگی با اقوام ازدواج کرده بودن و فقط من مونده بودم که پدرم وابستگی شدیدی بهم داشت چون مادرم سره زایمان من فوت کرد و اصطلاحا سر زا رفت هرچه بزرگتر میشدم پدرم  بیشتر عاشقم میشد چون میگفت انگار مادرت برای بار دوم جلوم قد میکشه چون مادرم وقتی 9 ساله بوده با پدر 20 ساله ام ازدواج میکند  سر چهلم مادرم زنای فامیل به بابام میگن باید زن بگیری تو پسر بزرگ خانی و وظیفه زیاد داری باید یکی بالا سر بچه هات خوب باشه الان که یه بچه شیرخوار داری بابامم راضی میشه دختره یکی از مناطق روستاشونو واسش بگیرن تا چند ماه بابام به زنه نزدیک نشده بود چون مادرم رو خیلی دوست داشتم و هنوز نتونسته با مرگش کنار بیاد/ اما کم کم با زن جدیدش ماهی جون (اسمش ماهی جون بوده و هیچ لقبی نبوده) رابطه خوبی پیدا میکنه چون دختر آروم و با محبتی بود و منم چون هیچ وقت مادرم رو ندیده بودم به ماهی جون عادت کرده بودم و مثل مادرم دوسش داشتم همه چیز خوب بود تا یه روز ماهی جون منو برد توی پستوی خونه و گفت امروز یه لباس تمیز بپوش کدخدای ده بالا قراره بیان خواستگاری برای پسرش آقاجونت گفته لباس آراسته بپوشی من: خواستگار ؟؟؟ اما من فقط 13 سالمه ماهی جون: دخترم دخترای کوچیکتر از تو شوهر کردن و رفتن الانم دارن بچه داری میکنن / تا الانش چندبار خواستن بیان خواستگاری اما با آقاجونت صحبت میکردم و منصرفش میکردم اما گفته نمیتونم بیشتر از این بهشون بگم فعلا زوده نزدیک به ظهر بود که ماهی جون اومد سراغم و گفت: گلرو خبر آوردن کدخدا حکیم (خواستگارا) با خانواده دارن میان بشین این پستو صدایی هم ازت در نیاد تا خودم بیام سراغت بعدم با دختره خونه زادمون رفتن که تدارک پذیرایی کردن رو بچینن آقاجونم گفته بود جلوی پایشان گوسفندی بکشند و برای شام آماده کنند نیم ساعتی گذشت که صدای سلام و احوال پرسی به گوشم رسید عرق سرد روی پیشونیم نشست/از استرس کف دست مدام عرق میکرد صدای خنده و قلیانشون کل خونه رو بر داشت چون مسیرشون دور بود قصد رفتنم نداشتم و تازه مشغول صحبت راجع به زمین های اجدادیشون به میون اومده بود دیگر هوا داشت تاریک میشد که ماهی جون به سراغم اومد و گفت: دختر چرا اینقد رنگت پریده؟ خاک به سرم حالا فکر میکنن مریضی چیزی داری دوتا نیشگون از لپام گرفت و گفت ما داریم برای خانما توی اتاق بغلی حصیر پهن میکنیم مردا طبق معمول توی ایوان غذا میخورن زن کدخدا حکیم حتما میخواد توی این فرصت تورو ببینه و ور اندازت کنه هرچی باهات حرف زد سرتو بالا نمیاری فهمیدی؟ سوالی ازت پرسید فقط با بله خانم جان جواب میدی بیشتر حرف نمیزنی حالا میگن اه چه دختر وراجی پاشد رفت و منم استرسم صدبرابر شد صداشونو شنیدم که وارد اتاق بغلی شدن که توش سفره پهن شده بود بعد از ده دقیقه ماهی جون اومد دم پستو ایستاد و با خنده گفت گلرو دخترم بیا اینجا خانم جان میخواد ببیننت دستمو گرفت و منو کشوند بیرون دختری نحیف با قدی متوسط با ماکسی گلگلی سفید و روسری قرمز خانم جان: ماشالله هزار ماشالله چه دختری بیا بشین اینجا کنار خودم ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام‌عزیزم‌میشه‌پیام‌منو‌زودتر‌تو‌گروه‌بذارید‌لطفا‌‌من‌بیست‌وپنچ‌سال‌دستگاه‌گذاشتم‌
❤️🍃 سلام خوبی حبیبه خانم گفتم این پیامو داخل گروه بزاری من خودم چشمم خیلی ضعیف بود وخشکی چشم داشتم الان این یک سال بیشتر هس سرمه اثمد و کافوری استفاده میکنم شکرخدا دیدم خیلی بهتر شده 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 در جواب اون خانمی که گفتن دوتا پسر دارن و شوهرشون معتاده و بچه سقط کردن ، عزیزم شما خودت توجیه شدی تا الان که اون دوتا پسرت رو هم که به دنیا اوردی بدبختشون کردی و زندگی که حقشون بوده رو ازشون گرفتی یا هنوز متوجه نشدی که ناراحتی از سقط سومی؟؟؟ حالا چون یکی دونفر اتفاقی زندگیشون بهتر شده میخواستی از روی شانس و درصد بچه رو نگه داری؟؟؟؟ دوستان عصرحجر که نیست به آینده بچه بیگناه هم فکر کنید خواهشا... آخه مگه میشه بگی کاش بچه ای که باباش به شدت معتاده و دست بزن داره و زندگیش رو به حراج گذاشته و سیاه کرده رو به دنیا میاوردی!!!!!! انقدر عصبانیم که نگو ... چرا ما آدما انقدر خودخواه شدیم !؟ : چون همه ی اعضا محترمن برامون،پیام این دوست عزیزمونم ارسال کردیم ولی اینکه شرایط زندگی خوب نیست دلیل بر سقط نمیشه دوست عزیزم میتونید جلوگیری کنید چون شرایط خوبی ندارید ولی حق سقط ندارید اگه باردار شدید ، تاوان داره،قتل محسوب میشه و مجازات اخروی و دنیوی داره ،متاسفانه بعضی از دوستان فکر میکنن لفظ قتل فقط برای یه ادم بزرگسال صدق میکنه و اینکه حق به خودمون میدیم که روی حرف خدا حرف بزنیم ،نه دوست گلم این کار گناه بزرگیه و توجیح پذیر نیست ،خودمونو گول نزنیم و تشویق به گناه نکنیم چون در اینکار شریک میشیم 🌸❌❌❌❌❌ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام عزیزم . در جواب خانمی که فرمودن فیبروم در اندازه های حدود ۹۵ میلی دارن بگم که اگر دنبال دکتر کاربلد هستن دکتر شهره موحدی رو به ایشون پیشنهاد میکنم بیشتر توی بیمارستان بهارلوی تهران هستند .حتی چند روز قبل از داخل رحم خانمی ۴۴ ساله فیبروم ۳ کیلویی رو دراوردن بدون اینکه رحمشون رو بردارن و مشکلی پیش بیاد . خودم ۱۶ ساله دکتر موحدی رو میشناسم و فقط پیش ایشون میرم .دوتا از خواهرهای خودم چندسال باردار نمیشدن و پیش هردکتری میرفتن تاثیری نداشت تا اینکه با ایشون آشنا شدن و به محض درمان باردار شدن. انشالله که هر کسی هرمشکلی داره به زودی برطرف بشه و خداوند به همه سلامتی عطا کنن . الهی آمین🙏🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام وقت بخیر. خدمت اون خانمی که ریزش مو داشتن بگم شلتوک برنح رو بگیر و دم کن و بخور ، سبوس برنج من خریدم پودری می مونه شمام بخر و بریز رو ماست یا همینطور با آب یک قاشق هر روز بخور . ان شاءالله هم پوستت خوب میشه هم ریزش موت قطع میشه . 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام خسته نباشید پسرم چند سالی هست که ناخن شصت پاش تو گوشت فرومیره وعفونت می کنه دکتر گفته باید جراحی کنید لطفا راهنمایی کنید که بدون جراحی خوب برای ایشون که پسرشون این مشکل را دارن حتما باید برن دکتر و جراحی انجام بدن چون با دارو حل نمیشه جراحیش هم به این صورته که فقط قسمتی که ناخن پا رشد کرده را یکم سطحی برش میدن و سمتی که ناخن فرو رفته ،ناخن را میکشن کلا ۱۵ دقیقه بیشتر طول نمیکشه و هزینش هم روی ۴ الی ۵ تومن میوفته ماهم همین مشکل را داشتیم اصلا با هیچ دارویی حل نشد تا اینکه پیش یه دکتر ماهر رفتیم و خدا خیرشون بده کار بلد بودن و برامون این عمل را انجام دادن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ عالم زاهد ومحب صادق مرحوم حاج شيخ محمد شفيع محسنى جمى - اعلى اللّه مقامه - كه قريب دوماه است به دار باقى رحلت فرموده ، نقل انتقام علوى (ع ) نمود كه در ((كنكان )) يك نفر فقير در خانه ها مدح حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام مى خوانده ومردم به او احسان مى كردند، تصادفا به خانه قاضى سُنى ناصبى مى رسد و مدح زيادى مى خواند، قاضى سخت ناراحت مى شود در را باز مى كند و مى گويد چقدر اسم على را مى برى چيزى بتو نمى دهم مگر اينكه مدح عمر كنى ! و من به تو احسان مى كنم ، فقير مى گويداگر در راه عمر چيزى به من بدهى از زهرمار بدتر است و نخواهم گرفت . قاضى عصبانى مى شود و فقير را به سختى مى زند، زن قاضى واسطه مى شود و به قاضى مى گويد دست از او بردار؛ زيرا اگر كشته شود تو را خواهند كشت ، بالاخره قاضى را داخل خانه مى آورد و از فقير كاملا دلجويى مى كند كه فسادى واقع نشود. قاضى به غرفه اش مى رود پس از لحظه اى زن صداى ناله عجيبى از او مى شنود، وقتى كه مى آيد مى بيند قاضى حالت فلج پيدا كرده و گنگ هم شده است . بستگانش را خبر مى كند از او مى پرسند چه شده ؟ آنچه كه از اشاره خودش فهميده شد اين بود كه تا به خواب رفتم مرا به آسمان هفتم بردند و بزرگى سيلى به صورتم زد و مرا پرت نمود كه به زمين افتادم . بالجمله او را به مريضخانه بحرين مى برند و قريب دوماه تحت معالجه واقع مى شود و هيچ فايده نمى بخشد. او را بكويت مى برند، مرحوم حاج شيخ مزبور فرمود، تصادفا در همان كشتى كه من بودم او را آوردند و به اتفاق هم وارد كويت شديم . به من ملتجى شد و التماس دعا مى كرد، من به او فهماندم كه از دست همان كسى كه سيلى خورده اى بايد شفا بيابى و اين حرف به آن بدبخت اثرى نكرد و بالجمله چندى هم به بيمارستان كويت مراجعه كرد فايده نبخشيد و فرمود تا سال گذشته در بحرين او را ديدم به همان حال با فقر و فلاكت در دكانى زندگى مى كرد و گدايى مى نمود. نظير حال اين قاضى داستان ابوعبداللّه محدث است و خلاصه آن چنين است در مدينة المعاجز، صفحه 140 از شيخ مفيد - عليه الرحمه - نقل نموده نزد جعفر دقاق رفتم و چهار كتاب در علم تعبير از او خريدم ، هنگامى كه خواستم بلند شوم گفت به جاى خود باش تا قضيه اى كه به دوست من گذشته برايت تعريف كنم كه براى يارى مذهبت نافع است . رفيقى داشتم كه از من مى آموخت و در محله ((باب البصره )) مردى بود جكه ج حديث مى گفت ومردم از او مى شنيدند به نام ((ابوعبداللّه محدث )) و من و رفيقم مدتى نزد او مى رفتيم و احاديثى از او مى نوشتيم و هرگاه حديثى در فضائل اهل بيت : املا مى كرد در آن طعن مى زد تا روزى در فضائل حضرت زهرا3 به ما املا كرد سپس گفت اينها به ما سودى نمى بخشد؛ زيرا على عليه السلام مسلمين را كشت و نسبت به حضرت زهرا هم جسارتهايى كرد!! جعفر گفت سپس به رفيقم گفتم سزاوار نيست كه از اين مرد چيزى ياد بگيريم چون دين ندارد و هميشه به على و زهرا جسارت مى كند واين مذهب مسلمان نيست ، رفيقم سخنانم را تصديق كرد و گفت سزاوار است به سوى ديگرى رويم و با او باز نگرديم . شب در خواب ديدم مثل اينكه به مسجد جامع مى روم و ابوعبداللّه محدث را ديدم و ديدم كه اميرالمؤ منين عليه السلام بر استر بى زينى سوار است و به مسجد جامع مى رود، با خود گفتم واى اگر گردنش را به شمشيرش بزند پس چون نزديك شد با چوبش به چشم راست او زد و فرمود اى ملعون ! چرا من و فاطمه را دشنام مى دهى ؟ پس محدث دستش را روى چشم راستش نهاد و گفت آخ كورم كردى ! جعفر گفت بيدار شدم و خواستم به سوى رفيقم بروم و به او خوابم را بگويم ناگاه ديدم او به سوى من مى آيد در حالى كه رنگش دگرگون شده گفت : آيا مى دانى چه شده ؟ گفتم بگو، گفت ديشب خوابى درباره محدث ديدم و خوابش بدون كم و كاست با خواب من يكى بود با او گفتم من هم چنين ديدم و مى خواستم بيايم با تو بگويم بيا تا با قرآن پيش ‍ محدث برويم وبرايش سوگند بخوريم كه چنين خوابى ديده ايم و با هم توطئه نكرده ايم و عنايت علوى او را اندرز دهيم تا از اين اعتقاد برگردد پس بلند شديم به در خانه اش ‍ رفتيم ،در بسته بود، كنيزى آمد و گفت نمى شود او را حالا ديد، دو مرتبه در را كوبيديم باز همين جواب را داد، سپس گفت : شيخ دستش را روى چشمش گذاشته و از نيمه شب فرياد مى زند و مى گويد على بن ابى طالب عليه السلام مرا كور كرد و از درد چشم فريادرسى مى كند به او گفتيم ما براى همين به اينجا آمديم ، پس در را باز كرد و داخل شديم پس او را ديديم به زشت ترين صورتها فريادرسى مى كند و مى گويد مرا با على بن ابيطالب عليه السلام چكار كه ديشب چشم مرا با چوبش زد و كورم كرد.
جعفر گفت آنچه ما در خواب ديديم او برايمان گفت ،به او گفتيم از اعتقادت برگرد و ديگر به ساحت مقدسش جسارت نكن ، گفت خدا پاداش خير به شما ندهد اگر على چشم ديگرم را كور كند او را بر ابوبكر و عمر مقدم نخواهم داشت ، از نزدش برخاستيم ، سه روز ديگر به ديدنش رفتيم ديديم چشم ديگرش نيز كور شده و باز از اعتقادش ‍ برنگشت ، پس از يك هفته سراغش را گرفتيم گفتند به خاكش سپرده اند و پسرش مرتد شده و به روم رفته از خشم على بن ابيطالب ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام ممنون ازبرنامه خوبتون من مشکل خواب دارم هیچ خواب نمی بره مممون می شوم راهنمایم کنید چه چیزی خوبه🙏🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام من ۱۵ سالمه و جدیدا چند بار شده که خواب بودم و گوشی تو دستم بود که دست چپم قسمت های کتف و بازو و اینا میلرزه یعنی تو حالت عادی نه ولی وقتی دستم رو تکیه میدم به بدنم لرزش میگیره میشه بزارید تو کانال ببینم مشکل از کجاست ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت حبیبه جان وخواهران حاضر درکانال.دوستان من مشکلی که دارم مربوط به ناخن شصت پامه. زیر ناخنم بسیار حجیم واستخونی شده طوری که باناخن گیر مخصوص باید ناخنمو بگیرم واگه به تاخنم فشار بیاد یا پای کسی بهش بخوره دلم از درد ضعف میره البته مادرزادی یه مقدار استخونی بودولی خیلی کم بود الان حدودا بیست برابرشده.البته یکسال پیش توخونمون بنایی داشتیم باابنکه مرتب دمپای پام بود ولی بعضی ها میگن سیمان باعث عفونتش شده ولی خودم فکر نمیکنم نمیدونم مشکلم ناخنم ازچیه.ناخن کار میگه برات زیرشو خالی میکنم ولی خوب درد دارم وباید بدونم این مشکل ازچیه وچطور باید خوب بشه.خواهش میکنم خواهرای گلم اگه تو نزدیکان تجربه مشابهی دارید لطفا کمکم کنید.عکس فرستادم تا دوستان ازنزدیک مشکل منو متوجه بشن.اجرتون با آقام ابوالفضل🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت عزیران بزگوار بنده یکسال پیش لیفت لثه انجام دادم و بعد ار ده روز کامپوزیت انجام دادم از اون موقع که کامپوزیت کردم لثه هام سردی و گرمی میشه جوری که بعضی موقع ها حتی نمیتوم حرف بزنم دو سه بار هم رفتم دکتری که لیفت لثه و کامپوزیت کردند برام فلوراید تراپی کردن ویک دوره هم فرمودن که میترونیدازول مصرف کنم که مصرف کردم ولی خوب نمیشم حتی اب نمک هم توی دهنم میچرخونم و عنبر نسا هم دود دادم ولی خوب نمیشم حالا از شما بزرگواران میخوام ببینم کسی مشکلی عین مشکل من داشته که درمانش رو به بنده ی حقیر هم بفرمایند تا منم انجام بدم و انشالله خوب بشمو یک عمر دعا گوی شما. ممنون از همه ی بزگواران ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام میشه لطفا سوال منو زودتر بزارید کانال شاید کسی بتونه کمک کنه! دوستم یه دختر یکسال و سه ماهه داره که تقریبا از پنج شش ماهگی متوجه شد که مردمک چشم راستش گاهی برای چند ثانیه پایین می مونه و حرکت نمی کنه. یعنی چشمش بازه ولی مردمک یه چشمش ثابت می مونه. چند تا دکتر هم برده گفتن خداروشکر تشنج نیست و مشکل مغزی و چشمی نداره ولی گاهی اینجور میشه و مادرش خیلی نگرانشه. میخواستم ببینم کسی تجربه داره یا اطلاعی داره چه علتی میتونه داشته باشه؟ بنظر میاد وقتی خسته هست بیشتر اینجور میشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ ببخشید میشه بزارید تو کانال بینم خواهرها طب سنتی حاذق وکاربلد تو سطح شهر ملایر یا استان همدان سراغ دارند آدرس ویا شمارشو بزارید خدا خیرتون بده یا طب سنتی حاذق تو شهرهای دیگه که نتیجه گرفتند شمارشو بزارید باهاش تماس بگیریم خدا خیرتون بده 🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ببخشید برای جوش نوک سینه که الآن باردارم درمان چی خوبه؟؟ قبل بارداری جوشها ریزواینا کم وبیش میومد ومیرفتن الآن که باردارم انگاری دارند بیشتر وبزرگتر میشن 3ماه هستم دکتر میگه مال غدد شیریه ولی من نگرانم یه سینم همی جوری غدد شیری بدون سر واون یکی سینم که سمت قلبمه یه دونه انگاری جوش سرسفید نظرتون چیه خدا خیرتون بده 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#ادامه_مسافر_بهشت ❤️🍃 .  حق استفاده از بی‌سیم را نداشتیم، قرار بر این بود كه هر یكساعت یكبار بی‌س
❤️🍃 عباس از جا بلند شد و گفت: «چشم!» همت دستش را روی شانه او گذاشت و گفت: «ما هیچی از دشمن كمتر نداریم.  نباید اجازه می دادیم به راحتی یازده نفر از پچه های ما را اسیر كنند». عباس سر به زیر انداخت و گفت: «من تلاش خودم را می كنم.  انشاءا...  كه با دست پُر برمی گردیم.» از سنگر فرماندهی كه بیرون آمد چشمش به حسین افتاد. حسین منتظرش بود و با دیدن عباس جلو آمد و پرسید: «بالاخره كجا باید عملیات كینم؟» عباس عرق پشت گردنش را با چفیه اش پاك كرد و گفت: «حاج همت نظرش این بود كه روی پاسگاه رشیدیه عمل كنیم، اما من نظرم این بود كه روی تپه های هشتاد و پنج بهتر است؛ دلیلش را هم گفتم و حاجی قبول كرد». حسین پشت گوش اش را خارید و به فكر فرو رفت.  «به چی فكر می كنی؟» حسین افق را نگاه كرد و گفت: «هیچی، فقط باید خیلی دقت كنیم تا نتیجه معكوس نگیریم».  عباس لبخند زد و بازوی او را گرفت و كشید: «توكل می كنیم به خدا، یك نقشه پرملات تو سرم است كه اگر همت كنیم نتیجه خوبی می گیریم».  صبح روز بعد هوا گرگ و میش بود كه به راه افتادند. راه طولانی نبود. وقتی رسیدند عباس تپه ماهورهای به هم پیوسته را نشان داد و گفت: «عراقیها هر روز صبح حدود بیست نفر را روی تپه های هشتاد و پنج می آورند و شب برمی گردند».  حسین به چند ستاره كه در زمینه آبی كم رنگ آسمان سوسو می زد نگاه كرد و لبخند زد: «عجب اطلاعات دقیقی داری پسر».  عباس دوربین را به چشم گذاشت و گفت: «از اینجا به بعد را محضِ احیتاط باید سینه خیز برویم».  وقتی به دامنه تپه رسیدند عرق از سر و صورت شان چكه می كرد.  حسین خیره به اطراف چشم دوخت.  عباس رد نگاه او را گرفت.  «نگران نباش، اینها هیچوقت در روز روشن منتظر ما نیستند».  حسین سرش را بالا آورد و در حالیكه نفس نفس میزد گفت: «چرا نگران باشم؟ تا تو را دارم جنازه ام به زمین نمی ماند».  هر دو خندیدند و عباس با سرنیزه چند خط روی خاك كشید: «این نقطه باید نقطه تسلیم عراقیها باشد...» حسین خندید و گفت: «یعنی قتلگاه» عباس حرف او را نشنیده گرفت و ادامه داد: «...  این دو منطقه برای ریختن آتش بر سر آنها، مهم تر از هر جا این نقطه است، یعنی محلی كه نیروهای ما وارد می شوند تا اسیر بگیرند».  حسین ابرو بالا انداخت و گفت: «اگر بیشتر از كوپن شان خواستند مقاومت كنند چی؟» منتظر جواب عباس نشد و لوله سرد اسلحه اش را لمس كرد و گفت: «در آن صورت راه جهنم باز است».  عباس دوباره دوربین را به چشم گذاشت و در همان حال انگشتش را رو به تپه ها نشانه گرفت: «اینجا یك راه باریكی وجود دارد كه آنها می توانند اگر دوست داشتند برگردند».  حسین فكر كرد اگر نقشه فرمانده اطلاعات عملی بشود ضربه بزرگی به دشمن وارد می آید.  دو روز بعد همه آماده بودند تا به منطقه عملیاتی بروند.  نیروها به سه دسته تقسیم شده بودند، عباس برای آخرین بار هدف از حمله را به نیروها گوشزد كرد: «برادران من، از این ساعت به بعد ما به امید پیروزی قدم بر می داریم.  بزرگترینِ هدف ما هم از این عملیات گرفتن اسیر از دشمن است، تا روحیه او را متزلزل كنیم.» ساعتی بعد آنها در منطقه تحت نفوذ دشمن بودند.  عباس گفت: «عراقیها فكر نمی كنند كسی جرأت نزدیك شدن به تپه را داشته باشد! البته حق دارند؛ ما هم حق داریم، چون فكر می كنیم خیلی خوش خیال اند».  فرمان عملیات خیلی زود صادر شد.  با شلیك اولین گلوله عباس از دیدگاه به موقعیت دشمن نگاه كرد.  بیسیم چی با عجله گوشی را به عباس داد و گفت: «برادر حسین است».  «خودم هستم، به گوشم.» «حاج عباس هیچ فكر كردی اگر نیروی كمكی به آنها برسد همگی اینجا قتل عام می شویم؟».  عباس در حالیكه به جابجا شدن سربازان عراقی نگاه می كرد گفت: «نگران نباش...  جوانمرد عراقیها دو كیلومتر از خط پدافندشان دور هستند و نیروهای شان نمی توانند به موقع عمل كنند، تو با بچه های خودت حمله كن مطمئن باش نتیجه خوبی می گیری.» «یا علی» با حمله دسته اول به فرماندهی حسین عراقیها به وحشت افتادند.  عباس گفت: «دسته دوم فعلاً وارد عمل نشود تا ترس و وحشت را در دلشان طولانی كنیم».  عراقیها لحظه ای دست از تیراندازی بر نمی داشتند.  عباس دگمه زمان سنج را فشار داد و به صفحه آن چشم دوخت: «یك...  دو...  سه...  پانزده».  حالا دیگر مطمئن بود حسین و نیروهایش دشمن را از عقب غافلگیر كردند.  افسر عراقی وقتی سردی خنجر را روی شاهرگش احساس كرد، زانو زد و اسلحه اش را به زمین انداخت.  فكر نمی كرد كمین آنها در كمین افتاده باشد.  وقتی صدای تیراندازی آهنگی ملایم گرفت عباس از دیدگاه پایین آمد.  ...
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش ساعت 7:30 😔 دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود! زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد. خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم... عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش! شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟ زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم... بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد. اما در عین ناباوری ....👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85 چه صبری داری خدا😭👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه عالمه ترفند از یه بی‌بیِ با تجربه👵🏻 تو هم دلت میخواد 👇 ♡ طلاهاتو بررررق بندازی💍 ♡ زمان پخت حبوبات رو نصف کنی 🍛 ذکر معتبری برای برکت پولت بگی 💶 ♡ تابه روحیت رو تبدیل به تفلون کنی 🫕 ♡ از شر بوی بد کفش و جوراب رها بشی 🥾 پس همین الان بزن روی لینک زیر که کلی ترفند و آموزش داره👇 https://eitaa.com/joinchat/1316684049C08a2f36c02 💎 تجربه های چندین سال زندگی یه بی‌بی عاقل و با نمک و تو دل برو 🤗👆
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
یه عالمه ترفند از یه بی‌بیِ با تجربه👵🏻 تو هم دلت میخواد 👇 ♡ طلاهاتو بررررق بندازی💍 ♡ زمان پخت حبوب
انقدر جالب و به درد بخوره کانالشون که عضو بشی دعام میکنی 😳😍👆 مخصوص عزیزشدن پیش شوهر و مادرشوهر😂😋
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۵۲۴🌼 @azsargozashteha
2797044.mp3
4.22M
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۵۲۴🌼 @azsargozashteha
🌱 دعایی مجرب برای همسری که دیر به منزل میاید: برای همسری که دیر به خانه مراجعت میکند دستورالعمل ذیل را معروف به خیوط معقوده چهل و یک گانه استفاده کند یک نخ آبی رنگ تهیه کند و در ابتدا چهل و یک مرتبه بسم الله را بر نخ بخواند و یک گره بزند و دوباره چهل و یک مرتبه بسم الله بگوید و گره دوم را بزند و همین طور ادامه دهد تا چهل و یک گره را کامل کند . نخ گره زده شده را در یک کاغذ قرار دهد و کاغذ را تا بزند و آنرا در بر بالای درب ورودی قرار دهد. به اذن خداوند تبارک و تعالی ، همسرش همیشه به موقع مراجعت خواهد نمود. منابع: از کتاب یعقوب الاسکافی دعایی جهت عشق فوری و علاقه شدید: به جهت عشق و علاقه شدید میان خود همسر خویش ابتدا نیت نماید و در ایام سعد و خارج شده از قمر در عقرب با ایمان کامل آیات : « وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَکُونَ{ ۸۷}.» «وَقِیلِهِ یَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا یُؤْمِنُونَ﴿۸۸﴾» «فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ﴿۸۹﴾» را با رعایت کامل آداب و شرایط بر روی چهار کاغذ بدون خط به طور جداگانه بنویسد و در چهار قسمت از منزل یا چهار کُنج و گوشه منزلشان دفن نماید ان شاءالله محبتشان افزون گردد و این عمل مجرب است. منابع: نسخه خطی عزیز شدن نزد خلائق و اطرافیان روزی ۱۲بار موفق بیرون آمدن از خانه این ذکر را تکرار کنید و به خود بدمید : «يَا عَزِيز ذُو الْعِزِّ وَ الِاقْتِدَارِ أَعِزَّنِي‏ » روزی ۱۴ مرتبه در ۲نوبت صبح و شب این ذکر را تکرار کند : «یا قوی یا عزیز أَنْتَ كَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَاتُحِبُّ » منابع: مستدرک الوسائل ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽