🍂 پهلوهای زخمی
خود حکایتی دارد و سلامی
السلام علیک
یا فاطمه زهرا سلام الله علیها
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#عکس
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
🇮🇷
به#کانال_بنیاد4خردادبپیوندید
مارابهدیگرانمعرفیکنید:
ایتا: https://eitaa.com/b_4khordad
سروش: http://splus.ir/b_4khordad
روبیکا: https://rubika.ir/b_4khordad
بله: http://ble.ir/b_4khordad
سایت: http://www.b4khordad.com
🍂 چای در شیشه مُربا و قند در کاسه روحی
در جبهههای جنگ چه لذت شیرینی داشت.!
••••◇••◇••••
روزهایی که در جبهه بودیم ، چون تعداد زیادی مربای شیشه ای از طریق کمک های مردمی به جبهه می رسید، برای خوردن چای از شیشه مربا به عنوان لیوان چای استفاده می کردیم. برای ساختن لیوان از شیشه مربا، یک رشته نخ از گونی های سنگر می کشیدیم و آغشته به نفت می کردیم و دور دهانه تنگ بالای شیشه مربا می بستیم و آن را آتش می زدیم . قسمت زیر نخ داغ می شد و سر شیشه کنده و جدا می شد؛ حالا ما یک لیوان چای خوری ساخته بودیم! آنقدر در شیشه مربا چای خورده بودیم که وقتی به مرخصی می آمدیم چای هایی که در استکان می خوردیم به دلمان نمی چسبید 😅
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#عکس
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
🇮🇷
به#کانال_بنیاد4خردادبپیوندید
مارابهدیگرانمعرفیکنید:
ایتا: https://eitaa.com/b_4khordad
سروش: http://splus.ir/b_4khordad
روبیکا: https://rubika.ir/b_4khordad
بله: http://ble.ir/b_4khordad
سایت: http://www.b4khordad.com
🍂 یک عکس بینظیر
از لحظات ناب و پرتلاش از زنان و مردان ایران اسلامی در دفاع مقدس
خواهران پشتیبانی اهواز
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#عکس #زیر_خاکی
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
🇮🇷
به#کانال_بنیاد4خردادبپیوندید
مارابهدیگرانمعرفیکنید:
ایتا: https://eitaa.com/b_4khordad
سروش: http://splus.ir/b_4khordad
روبیکا: https://rubika.ir/b_4khordad
بله: http://ble.ir/b_4khordad
سایت: http://www.b4khordad.com
🍂 دوست نیروهایش
سید جمشید صفویان
در عملیات والفجر۸ تعدادی از دوستان خاصش شهید شده بودند و او احساس می کرد که از قافله آنها جا مانده است. تا یکی، دو ماه حال مساعدی نداشت. هیچ کس نمی توانست جای دوستانش را پر کند. بعضی مواقع متوجه میشدم گوشه ای خلوت کرده و دور از چشم من اشک میریزد. بعضی مواقع صدای هق هق گریه اش را هم میشنیدم. با چه سوزی از اخلاصشان می گفت. از ایثارها و سختی هایی که می کشیدند و از محبت هایشان. اسم بعضی از آنها را هم می برد
شهید شعبان پور دختر کوچکی داشت. وقتی به منزلشان رفت او را در آغوش گرفت و های های گریه کرد.
یک شب هم به منزل شهید بهروز دینوی زاده رفت. شهید دینوی زاده پسر کوچکی داشت، به همین خاطر قبل از اینکه به منزلشان برسیم، به من سفارش کرد که حتما زن ها و مردها جداگانه بنشینیم، متوجه منظورش شدم ولی زهرا خیلی بابایی بود و هر جا که میرفتیم از او جدا نمی شد. وقتی که وارد منزلشان شدیم، مادر شهید اصرار کرد که یکجا بنشینم. می گفت که می خواهم به یاد بهروز با سید جمشید حرف بزنم. با اصرار او یکجا نشستیم. در طول یکی، دو ساعتی که آنجا بودیم زهرا مرتب میرفت و می آمد و هی می گفت: «بابا...بابا...» ولی سیدجمشید برخلاف همیشه سرش پایین بود و یک بار هم جوابش را نداد. فقط در حالی که با آنها صحبت می کرد دست زهرا را می گرفت و کنار خودش مینشاند؛ تا اینکه پدر شهید دینوی که متوجه موضوع شده بود، زهرا را گرفت و گذاشت روی پای سید جمشید و به او گفت: «آقا سید! خدا خیرت بده، چرا خودت رو اذیت می کنی. تو فکر نباش، بچه رو ول کن راحت باشه.» در مسیر برگشت، جلوی خانه که رسیدیم، زهرا رو برد کمی بگردند. میگفت الآن که زهرا رو بردم بیرون، نمیدونستم چطور محبتش کنم که اگه احیانا در آینده من نبودم، جبران شده باشه؟!...
می گفت شب های عملیات، وقتی که یا زهرا می گویند به یاد زهرایم می افتم که الآن کجاست؟... و شما چه می کنید؟
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#عکس #شهید
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas
🇮🇷
به#کانال_بنیاد4خردادبپیوندید
مارابهدیگرانمعرفیکنید:
ایتا: سروش: روبیکا بله: سایت:www.b4khordad.com
🍂 والفجر ۸
سردار مرتضی قربان
┄┅═✼✿✵✦✵✿✼═┅┄
در والفجر ۸ شهر فاو که سه کیلومتر بود را خود من (لشکر ۲۵ کربلا) عمل می کردم. سمت چپ ما لشکر ۷ ولیعصر بود. سمت چپ لشکر ولیعصر، لشکر ۱۹ فجر بود و سمت چپ ۱۹ فجر لشکر ۴۱ ثارالله بود. عملیاتی که به عهده حاج قاسم سلیمانی گذاشته بودند این بود که از اروند عبور کند، خط اول و دوم دشمن را بگیرند. یک جاده بود که از فاو می آمد و به دریا می خورد که به آن راس البیشه می گویند. سه کیلومتر آنجا ماموریت سردار سلیمانی بود که الحمدلله شب ۲۱ بهمن سال ۶۴ عمل کردند تمام خطوط دشمن را گرفتند و نیروهای دشمن را اسیر کردند و تا ساحل خور عبدالله پیشروی کردند. حاج قاسم یکی از فرماندهانی بودکه ۷۸ روز در فاو شبانه روز با دشمن جنگید.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#عکس #نکات_تاریخی_جنگ
#والفجر_۸ #سردار_دلها
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas
🇮🇷
به#کانال_بنیاد4خردادبپیوندید
مارابهدیگرانمعرفیکنید:
ایتا: سروش: روبیکا بله: سایت:www.b4khordad.com
🍂 بیا از ما عکس بگیر!!!
یکی از روزهایی که در مقر لشکر۴۱ ثارالله در نزدیکی اهواز مستقر بودیم، من و «محمدجواد زادخوش» و یکی از دوستان که دوربین عکاسی داشت، برای عکس گرفتن از سنگر بیرون زدیم که با "سردار سلیمانی" فرمانده لشکر، مواجه شدیم. به محض دیدن حاجقاسم تصمیم گرفتیم با ایشان هم یک عکس یادگاری بگیریم. حاجقاسم چون محمدجواد را به واسطهٔ آشنائی با برادر بزرگترش میشناخت و از شوخطبعی او خبر داشت، همانطور که از روبرو سمت ما میآمد، از همان دور به جواد گفت: «من با شما عکس نمیگیرم.» جواد هم بیمعطلی و باخونسردی گفت: «ما که نمیخواهیم با شما عکس بگیریم. میخواهیم دوربینمان را به شما بدهیم تا از ما عکس بگیرید!» حاج قاسم که جاخورده بود، لبش به خنده باز شد و آمد کنارمان ایستاد و عکس یادگاری گرفتیم که این همان عکس است.
🔸 از راست : مصطفی عربنژاد ؛ سردار حاجقاسم سلیمانی و محمدجواد زادخوش
راوی و عکاس: حسن منصوری
▪️ بسیجی شوخطبعِ خانوکی محمدجواد زادخوش که به سال ۱۳۴۲ در «خانوک» در کرمان به دنیا آمده بود، به تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۶۳، در «عملیات بدر» خرقهی شهادت پوشید.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#عکس #طنز_جبهه
#سردار_دلها
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas
🇮🇷
به#کانال_بنیاد4خردادبپیوندید
مارابهدیگرانمعرفیکنید:
ایتا: سروش: روبیکا بله: سایت:www.b4khordad.com
🍂 یادش بخیر
حدود بعد از ظهر بود ،
در منطقه علمیاتی والفجر مقدماتی بچه ها ناهار میخوردند. نه فکر کنید سفره رنگین غذایی! نه، تنها تکه نانی و قابلمه ای جمع و جور که جلو "شهید فیروز هاشمی" بود و به بچه ها میداد.
حواسم به او بود.
غدا تمام شده بود و خود لقمه خالی به دهان می برد و وانمود می کرد که غذا میخورد. و این در حالی بود که خودش گرسنه بود ولی دیگران را به خودش ترجیج میداد.
شهدا قبل از شهادت، شخصیت شهدایی پیدا کردند و بعد شهید شدند.
محمدرضا خرم پور
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#عکس #یادش_بخیر
کانال بچههای جبهه و جنگ
@defae_moghadas
🇮🇷
به#کانال_بنیاد4خردادبپیوندید
مارابهدیگرانمعرفیکنید:
ایتا: سروش: روبیکا بله: سایت:www.b4khordad.com
🍂 آنتن دستگاه رادیوماکس بر بالای دکل مرتفع
🔸 عکس فوق دکل بلندی بر روی یکی از ارتفاعات کردستان را نشان می دهد که در فصل زمستان کل دکل بصورت ستونی از برف و یخ در میآمد!!
بچه های سپاه برای دسترسی به آنتن مورد نظر، با کلنگی آرام آرام یخ ها را شکافته تا به بالای آن میرسیدند تا خط اف ایکس را به یگان های مستقر در خطوط عملیاتی و قرارگاه های سپاه و ارتش می رساندند.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#عکس
کانال بچههای جبهه و جنگ
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂🇮🇷
به#کانال_بنیاد4خردادبپیوندید
مارابهدیگرانمعرفیکنید:
ایتا: سروش: روبیکا بله: سایت:www.b4khordad.com
ایتا: https://eitaa.com/b_4khordad
🍂 پاسدار که میشوی
و لباس سبز به تن میکنی
دیگر همه چیزت میشود وقف راهت
قیام و قعودت، مجروحیتت، ازدواجت، جبههات، شهادتت.....
همه رنگ و بوی خدا میگیرد و بهخدا میرساندت.
🔸 تصویری از مراسم ازدواج
سرلشکر پاسدار شهید حاجاحمد سوداگر
در لباس پاسداری و در اوج مجروحیت در دوران دفاع مقدس
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#عکس #روز_پاسدار
#شهید_سوداگر
کانال بچههای جبهه و جنگ
@defae_moghadas
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🇮🇷
به#کانال_بنیاد4خردادبپیوندید
مارابهدیگرانمعرفیکنید:
ایتا: سروش: روبیکا بله: سایت:www.b4khordad.com
ایتا: https://eitaa.com/b_4khordad
🍂 هرجا که عاشورا و کربلایی است
خطی است از درس رشادتِ "عباس"
"والله إن قَطَعتُمُوا یَمِینی، إنّی اُحامی أبداَ عَن دینی"
در عملیات «فرمانده کل قوا خمینی روحخدا» دست راستش را از دست داد؛ این مجروحیت او را از ادامه جهاد باز نداشت و بارها به جبهه اعزام شد تا اینکه در عملیات محرم درحالیکه بیسیمچی لشکر۱۴ امام حسین علیهالسلام بود دست دیگرش قطع شد و در این هنگام شاسی گوشی را با پا فشار داده و گفت: «سلام من را به حضرت امام برسانید و بگویید رزمندگان در اجرای اوامر شما کوتاهی نکردند؛ وضع ما خوب است، مهمات، غذا ، همه چیز داریم، منظورم را که میفهمید؟»
پس از چند لحظه صدای او قطع شد و هر چه او را صدا زدند جواب نداد بعد خبر آمد که آن عزیز در همان لحظه به شهادت رسیده بود.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#عکس #روز_جانباز
#شهید_احمد_صداقتی
کانال بچههای جبهه و جنگ
@defae_moghadas
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🇮🇷
به#کانال_بنیاد4خردادبپیوندید
مارابهدیگرانمعرفیکنید:
ایتا: سروش: روبیکا بله: سایت:www.b4khordad.com
ایتا: https://eitaa.com/b_4khordad
🍂 طنز جبهه
🔸 درس نارنجکی
•┈••✾✾••┈•
بهواسطه حضور در تسلیحات گردان یاد گرفته بودم با کدام نارنجک میشود بیشتر سر به سر بچهها گذاشت. یک نوع نارنجک آبی رنگ پلاستیکی داشتیم که بهش تدافعی می گفتیم و بیشتر ایجاد صدا میکرد تا ترکش. کلهگیش پیچ می خورد و می توانستیم چاشنیاش را در بیاوریم و بی خطرش کنیم.
در جزیره مجنون، گاها برای تقسیم مهمات، همه را داخل سنگر اجتماعی میآوردیم و سهم هر پاسگاه آبی را کنار میگذاشتیم.
راننده ای داشتیم که بخاطر احتیاط یا هر چیز دیگری، دائم فریاد میزد، آخرش ما رو به کشتن میدید، اینا رو ببرید بیرون تقسیم کنید، خطرناکه.
یک روز با بچههای سنگر هماهنگ شدیم تا وقتی نارنجک از دستم افتاد و تقه کرد هر کدام به سمتی شیرجه برود و...
همان روز که شروع به تقسیم کردیم، باز شروع به اعتراض کرد، حلقه نارنجک را توی انگشت کردم چرخ دادم که صدایش به التماس بلند شد و....
آرام ضامن را کشیدم و نارنجک تقه ای کرد و کف سنگر افتاد و بچهها هرکدام به سمتی خوابیدند و این برادرمان مات و مبهوت و بدون هیچ عکس العملی چند ثانیه ای تسلیم شرایط شد و پشت بندش با قهقهه بچهها به خودش آمد.
خلاصه بعد از آن شد حکایت آن غلامی که در بلم بی تابی می کرد و بعد از به آب انداختنش آرام در گوشهای نشست.
😲😅 خدا ما رو ببخشه 🤲😚😄
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#عکس #طنز_جبهه
کانال بچههای جبهه و جنگ
@defae_moghadas
🇮🇷
به#کانال_بنیاد4خردادبپیوندید
مارابهدیگران
ایتا: سروش: روبیکا بله: سایت:www.b4khordad.com
ایتا: https://eitaa.com/b_4khordad
🍂 طنز جبهه
🔸 مزاری که حاجت میده😉
•┈••✾✾••┈•
یادمہ از اولین دوره هاے راهیان نور ڪہ رفتہ بودم وقتے وارد هویزه شدیم قشنگے فضاش ما رو گرفت ...
ڪسایـے ڪہ رفتن هویزه میدونن چے
میگم ...
جلوے درش کفشاشو👟👞 میگیرن و واڪس میزنن ...
از تونل سر بندها ڪہ عبور میڪنے میرسے بہ یہ حیاط ڪہ دو طرفش شهدا دفنن و چند تا درخت🌴🌲 رو مزار بعضے شهدا سایہ انداختہ و دلچسبے فضا رو دو چندان میڪنہ
یادمہ وارد شدیم و راوے روایت گرے میڪرد . یڪے از بچہ ها ڪہ سابقہ دار بود اصرار ڪرد بچہ ها بریم سر قبر 👈شهید علے حاتمے
پرسیدیم چرا بین اینهمہ شهید به اونجا اصرار دارے ...⁉️
گفت بیاین ڪارتون نباشہ 🤔
رفتیم رو مزار شهید و مشغول فاتحہ و صحبت و دیدیم چند تا خواهرا هم پشتمون سرپا وایسادن و منتظرن بیان همونجا و چون ما اونجا بودیم خجالت😰 میڪشیدن جلو بیان
برام جاے تعجب بود خوب بقیہ شهیدا اطرافشون خالین برن برا اونا فاتحہ بخونن ...
ڪہ این رفیقمون گفت آخہ این شهید مسئول ڪمیتہ ازدواجہ 💑
هر ڪے با نیت بیاد سر خاڪش سریع ازدواج میڪنہ (پس بگو چرا خواهرا صف وایساده
بودن 😂😂😂
ما هم از قصد هے ڪشش میدادیم و از روے مزار بلند نمیشدیم ...
یهو راوے اومد بلند جلومون با صداے بلند و🗣😄 خنده گفت آقایون این شهید شوهر میده ها ... زن نمیده به ڪسے 😂
یهو همه اطرافیا و اون خواهراے پشت سرے خندیدن و ما هم آروم آروم تو افق محو شدیم ..🌅
البتہ راویہ بہ شوخے میگفت ؛ خیلے بچه ها با نیت اومدن و ازدواج 🎊🎉 هم ڪردن .
🔸اقایون و خانمایـے ڪہ راهیان میرید مزار #شهید_علے_حاتمے تو #هویزه فراموش نشہ
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#عکس #طنز_جبهه
کانال بچههای جبهه و جنگ
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🇮🇷
به#کانال_بنیاد4خردادبپیوندید
مارابهدیگرانمعرفیکنید:
ایتا: سروش: روبیکا بله: سایت:www.b4khordad.com
ایتا: https://eitaa.com/b_4khordad