🪴
سیونهمین کتاب صفرسه
۳۹ از ۶٠
#آبشوران
#علیاشراف_درویشیان
#نشر_چشمه
آبشوران تلخ بود. تلخ به اندازهی کتکهای آقاجان و نفرینهای عموپیره و اشکهای ننه به خاطر گم شدن سه قران خرجی روز. علی اشرف درویشیان در آبشوران خاطرات کودکی و نوجوانی خودش را در قالب دوازده داستان کوتاه نوشته. اتفاقاتی که توی محلهای به همین نام در کرمانشاه میافتد.
رویکرد واقعگرایانه و قلم تیزش، من را یاد جلال انداخت. و نکته جالب داستانها، هویت مستقل آبشوران بود. درویشیان توانسته به محله جان بدهد. آشورا (تلفظ محلی آبشوران) خشمگین میشود، مهربان میشود، پناه میشود و حتی قهر میکند. «آبشوران» قانعم کرد آثار دیگر درویشیان را هم بخوانم.
پن۱:
در کتابی که از کتابخانه گرفتم به موازات دنیای نویسنده، دنیای دیگری جاری بود!
اسلاید آخر، حاشیهنویسی سمت چپ، جمله اول؛ یک فلشفیکشن تمام عیار است:
همیشه دوستت داشتم به جز امروز.
پن۲:
من اگر قرار بود کلکسیونر شوم، بدون شک کلکسیون کتابهای قدیمی داشتم. اگر راه داشت این کتاب را پس نمیدادم.
#چند_از_چند
#معرفی_کتاب
۲۵/اسفند/۱۴۰۳
🔰 @baahaarnaranj