🪴
سومین کتاب صفرسه
۸۲۱ از ۱۲۰۰۰ صفحه
#بندها
#دومنیکو_استارنونه
#نشر_چشمه
آدم مشخصا احساساتیای نیستم اما اعتراف میکنم در فصل اول کتاب، با واندا اشک ریختم، خشمگین شدم، مچاله شدم، شکستم و دوباره بلند شدم.
کتاب، روایت خانوادهای چهارنفره است در سه فصل: از زبان مادر، پدر و دختر خانه. خانوادهای در ایتالیا که درآستانه وقوع #انقلاب_جنسی، با #خیانت مرد مواجه میشود؛ مشخصا به بهانه #آزادی_تن و #اصالت_لذت.
روح زنانه واندا -مادر خانواده- و تلاشهای ناکامش جهت حفظ بنیان خانواده -و حتی جاهایی همراهی با «تغییر نگرش به آزادی»- سراسر داستان جاریست.
و چیزی که شگفتزدهتان میکند، شناخت ظرافتهای روحی زنان، نوع مواجهه آنان با بحرانها، و اشاره به پیچیدگیهای رفتاریشان است از طرف نویسندهای که اتفاقا مرد است!
ترجمه هم از نظر من بینقص و بینهایت روان بود.
در آخر کتاب، یادداشتی از جومپا لاهیری، مترجم انگلیسی کتاب آمده که بهتر دیدم گوشههایی از آن را با شما به اشتراک بگذارم.
پن۱:
مطالعه این کتاب را، محترمانه، خواهرانه و بیطرفانه به بانوان طرفدار #ززآ توصیه میکنم.
پن۲:
بخشهایی از کتاب را میتوانید زیر همین پست بخوانید.
#چند_از_چند
#معرفی_کتاب
۲۰/فروردین/۱۴۰۳
🔰 @baahaarnaranj
🪴
هفتمین کتاب صفرسه
۱۳۶۰ از ۱۲۰۰۰ صفحه
#ویرانههای_من
#محمد_طلوعی
#نشر_چشمه
تا حدودی از دیدگاهها و نوع تفکر محمد طلوعی خبر داشتم. کارگاه دوساعته «تفاوت مموآر و جستار»ش را که گوش دادم و تقریبا عین دو ساعت را نکتهبرداری کردم، گفتم بروم ببینم در نوشتههایش چند مرده حلاج است.
#ویرانههای_من را بعد از #و_کسی_نمیداند_در_کدام_زمین_میمیرد خواندم.
آنقدر متفاوت بود و آنقدر قلم طلوعی قوی بود، که هرچه خشم از «کسی نمیداند...» داشتم را شست و برد.
محمد طلوعی به معنای واقعی کلمه بلد است #جستار بنویسد. بلد است عقایدش را طوری بنویسد که مخاطبی که با افکارش همراه نیست، نهایتا بگوید «خب این هم یه نظریه دیگه». و بلد است جهانبینیاش را توی چشم مخاطب نکند. برخلاف #مهزاد_الیاسی که طوری پرکینه نظرش را مینویسد که مخاطب خواهناخواه فک بالا و پایینش را محکم به هم فشار میدهد و میگوید «چه حرفا.»
بعضی جاها با محتوای کتاب خیلی همراه نبودم. با فرمش اما چرا. با فرم استخواندار و گیرایش.
پن:
بخشهایی از متن کتاب را در هشتگ
#ویرانههای_من
پیدا میکنید.
#چند_از_چند
#معرفی_کتاب
۱۶/اردیبهشت/۱۴۰۳
🔰 @baahaarnaranj
🪴
نهمین کتاب صفرسه
۹ از ۶۰
#گورهای_بیسنگ
#بنفشه_رحمانی
#نشر_چشمه
در جامعهای که اکثرا سرشان توی زندگی همدیگر هست و درگیر هزار جور قضاوت دیگراناند، جرات میخواهد کسی -مشخصا یک زن- بیاید کتاب بنویسد و از نازاییاش بگوید.
محتوا بعضی جاها با حیای زنانه مغایرت داشت (میدانم خیلیها چیزی به اسم حیا را قبول ندارند و معتقدند جامعه و فرهنگ نیاز به تابوشکنیهای جدی دارد!)
فرم میتوانست قویتر باشد، قلم اما قوی بود و گیرا، در عین سادگیاش.
اوایل کتاب پرشهای بیربط نشان میدهد رحمانی خودش گیج و حیران است. اما هرچه پیش میرویم، نثر منسجمتر میشود و انگار نویسنده بر ترسش از خودافشایی فائق میآید.
راستی
زیرعنوان کتاب، اصلا درست انتخاب نشده است. این کتاب نه جستار بود و نه درباره نازایی. مجموعه روایاتی بود پیرامون جنگ نویسنده و همسرش با ناباروری.
پن:
بخشهایی از متن کتاب را در هشتگ
#گورهای_بیسنگ پیدا میکنید.
#چند_از_چند
#معرفی_کتاب
۲۵/اردیبهشت/۱۴۰۳
🔰 @baahaarnaranj
🪴
سیزدهمین کتاب صفرسه
۱۳ از ۶۰
#زیر_سقف_دنیا
#محمد_طلوعی
#نشر_چشمه
اگر نمیدانید #خودافشایی دقیقا چیست، این کتاب را بخوانید. البته حواستان باشد عریانیِ بعضی بخشهایش آنقدر زیاد است که توی ذوق میزند. البته برای مثل منی که عادت به این حجم از #خودافشاییِ_کثیف ندارم.
خیلی جاها هم نمیتوان فهمید منظور طلوعی از بیان این حرفها و خاطرات چیست. حالا یا واقعا هدفی نداشته و یا آنقدر ماهرانه حرفش را توی چند لایه پیچیده که مخاطب معمولیای مثل من متوجهاش نمیشود.
درمورد فرم هم نظری ندارم. یعنی من برخلاف چیزی که روی جلد نوشته شده، جستاری ندیدم. نه مسالهی خاصی، نه تلاشی برای یافتن پاسخ و نه استدلالهای منطقی که لازمه جستار است.
تنها فایدهای که خوانش این کتاب برایم داشت این بود که حساسم کرد به شهرها و آدمهایش. فهمیدم هر شهر، نه، هر محله به تعداد آدمهایی که تویش زندگی میکنند یا سفر میکنند، میتواند تعریف داشته باشد. هویتی سیال اما واحد. و این تناقض، میتواند سفر را بیش از چیزی که فکر میکنیم برایمان جذاب کند.
#چند_از_چند
#معرفی_کتاب
۱۲/خرداد/۱۴۰۳
🔰 @baahaarnaranj
🪴
هفدهمین کتاب صفرسه
۱۷ از ۶۰
#حرکت_در_مه
#محمدحسن_شهسواری
#نشر_چشمه
روانترین کتاب تئوری نویسندگی که تا حالا دیده بودم. خوشخوان، با مثالهای ریز و از همه مهمتر بومی.
اگر میخواهید جدی داستان و رماننویسی را پی بگیرید حتما توصیهاش میکنم. اگر هم مثل من سودای ناداستان دارید، باز هم پیشنهادش میکنم :)
پن:
اگر حوصله خواندن ۷۲۱ صفحه کتاب تئوری را ندارید، حتما یک گروه همخوان پایه و باحال پیدا کنید. یک چیزی مثل «همخوانی حرفهای ۳» که چند رفیق مبنایی تویش باشند :)
#چند_از_چند
#معرفی_کتاب
۱۷/مرداد/۱۴۰۳
🔰 @baahaarnaranj
🪴
بیستوچهارمین کتاب صفرسه
۲۴ از ۶۰
#کورسرخی
#عالیه_عطایی
#نشر_چشمه
و حالا من ماندهام و یک قطار اسم که دیگر فقط اسم نیستند و هرکدامشان را هر روز جلوی چشمم، توی خانه میبینم. جوری که انگار نشستهایم روی زمین جلوی تاب ریحان و دارند با زبان دری، روایتهایشان را برایم میگویند...👇🏻
|بهارنارنج|
🪴 بیستوچهارمین کتاب صفرسه ۲۴ از ۶۰ #کورسرخی #عالیه_عطایی #نشر_چشمه و حالا من ماندهام و یک قطار ا
🪴
بیستوچهارمین کتاب صفرسه
۲۴ از ۶۰
#کورسرخی
#عالیه_عطایی
#نشر_چشمه
توی هر کارگاه و دوره و کلاس روایتی که رفتم گفتند روایت را جستار را -مخصوصا اگر تلخ است- باید طوری بنویسید که دل مخاطب به حالتان نسوزد. شما فقط وظیفه دارید حستان را تمام و کمال به خواننده منتقل کنید. نه اینکه حس ترحمش را برای خودتان بخرید.
عالیه عطایی در کورسرخی دقیقا همین کار را کرده است. خط به خط کورسرخی تلخ بود، پر از حیرانی و سرگردانی. پر از نفرت از مرز از جنگ از بیوطنی در عین وطن داشتن. اما توی هیچکدامشان دل من برای عالیه نسوخت. نگفتم چقدر بدبخت است این زن. نگفتم خوب شد من جای او نیستم.
غم جاری توی کورسرخی، با هر کلمهاش ریخت به جانم. و من برای لمس بیشتر این غم، برای فهم عالیه، برای درک رابطه جان با جنگ چه کردم؟ هر روز که مقرری صوتی را گوش میدادم، شبش مینشستم و همان بخش را از روی نسخه چاپی هم میخواندم. و این از معدود دفعاتی بود که با مرور کتابی -مرورِ درلحظهاش- احساس اتلاف وقت نمیکردم. حتی با وجود اینکه تمرین دورهی استاد مانده بود و چند روز پشت هم آزمون داشتم و متن ماهنانه را باید تحویل میدادم و از همخوانیها عقب بودم و ...
عالیه عطایی در سرتاسر متنش بود و نبود. بود مثل ملالی و انار و فاروق. و نبود مثل فوؤاد و امانخان و محبوبه. و حالا من ماندهام و یک قطار اسم که دیگر فقط اسم نیستند و هرکدامشان را هر روز جلوی چشمم، توی خانه میبینم. جوری که انگار نشستهایم روی زمین جلوی تاب ریحان و دارند با زبان دری، روایتهایشان را برایم میگویند.
پن:
شدیدا توصیه میکنم کتاب را اگر خواندهاید، یک بار هم بشنویدش. اگر هم تازه تصمیم دارید بخوانیدش، حتما بشنویدش. ترکیب کلمه و صدا و حس، معجزه میکند.
#چند_از_چند
#معرفی_کتاب
۲۴/شهریور/۱۴۰۳
🔰 @baahaarnaranj