eitaa logo
|بهارنارنج|
171 دنبال‌کننده
461 عکس
59 ویدیو
7 فایل
🔆 بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆 ✨‌مطالب این کانال، نذر سلامتی و ظهور حضرت حجت (عج) است فاطمه‌ام افــضـــلی مادر| نویسنده| کتــــــاب‌خوار| کارشناس‌ارشد فلسفه| مشغولِ عکاسی‌وتصویرگری‌وجهادِفرهنگی| 🔰 @mrs_faaf
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 بیست‌ودومین کتاب صفرسه ۲۲ از ۶۰ پیش‌نوشت: اگر دوره‌های نویسندگی، مخصوصا را نگذرانده‌اید، این معرفی کتاب را جدی نگیرید! کاش سوژه‌ها ناب را می‌دادند دست نویسنده‌های ناب. کل ۷۸ صفحه را نچ و نوچ کردم که حیف این سوژه، حیف این روایت‌ها، حیف این کتاب. گزارش‌هایی ناقص، توصیفاتی ناقص، ماجراهایی ناقص، شخصیت‌هایی ناقص، پایان‌بندی گنگ و غریب. زبانش اما بد نبود. روان و تقریبا داستانی. حالا اصل ماجرا چه بوده؟ طلبه‌ای جوان -سید یحیا- برای اولین تبلیغش راهی ده‌بالا می‌شود. روستایی از توابع فومن، حوالی جایی که میرزا کوچک خان شهید شد. و ماجراها و شخصیت‌هایی که سی روز ماه رمضان با آن درگیر بوده. پ‌ن ۱: آقایان طلبه، بروید دوره‌های نویسندگی بگذرانید. روایت‌ها و تجربه‌های ناب زیسته‌تان را دست این و آن ندهید. شهیدش می‌کنند. پ‌ن ۲: از این دست کتاب‌ها خواسته باشید، «سی و ده» را بخوانید از سید احمد بطحایی. ۱۰/شهریور/۱۴۰۳ 🔰 @baahaarnaranj ‌‌‌
🪴 بیست‌وسومین کتاب صفرسه ۲۳ از ۶۰ بعضی کتابها را باید بگذاری خوب توی جان‌ت بنشینند و بعد معرفی‌شان کنی. یعنی صبر کنی تا تمام ماجراهایش، تمام گره‌ها و گره‌گشایی‌هایش، تمام خشم و شادی و اضطراب توأمان توی متنش،‌ بریزد توی رگ‌هایت و بعد تازه بنویسی که این کتاب با تو چه‌ها که نکرد. عملیات احیا جزو همین دسته کتاب‌ها بود. یک ماه بیشتر است خواندمش اما دستم به معرفی نمی‌رفت. حالا هم نمی‌رود. می‌ترسیدم و می‌ترسم نتوانم از پس معرفی‌اش بربیایم. ماجرای کتاب، ماجرای سرپا شدن مجدد «جمکو» است. کارخانه‌ای با ۶۰میلیارد تومان بدهی، زیان‌ده و با حضور جدیِ حضراتِ سنگ‌اندازی که مشخصا می‌خواستند جمکو نباشد. از بانک‌ها و ب.ن.م.ش.ا (شما خیال کنید این حروف، مخفف «برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی» است) بگیرید تا مدیران میانی و ارشد خود جمکو! اما خب خداست دیگر. بهمان گفته جناب بنی‌بشر تو بخواه، «وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ»ش با من. و مردان جمکو خواستند و خدا زمین و زمان را مسخرشان کرد و آخرش -وسط تحریم‌ها و نخواستن‌های کدخدا و رعایای داخلی‌اش- توانستیم و شد. پ‌ن: در سال‌های پیش‌رو هم هر کسی آمد و گفت «تحریمیم و تا کدخدا نخواهد نمی‌شود و نمی‌توانیم»، این کتاب را پرت کنید توی صورتش. می‌دانم این کار، توهین به کتاب است. اما خب گاهی اوقات باید با مُسلماتِ طرف مقابل باهایش برخورد کرد. می‌دانید دیگر، با جماعتی طرفیم که دست‌به‌پرتاب‌شان خوب است. ۲۱/شهریور/۱۴۰۳ 🔰 @baahaarnaranj ‌‌‌
|بهارنارنج|
🪴 بیست‌وچهارمین کتاب صفرسه ۲۴ از ۶۰ #کورسرخی #عالیه_عطایی #نشر_چشمه و حالا من مانده‌ام و یک قطار ا
🪴 بیست‌وچهارمین کتاب صفرسه ۲۴ از ۶۰ توی هر کارگاه و دوره و کلاس روایتی که رفتم گفتند روایت را جستار را -مخصوصا اگر تلخ است- باید طوری بنویسید که دل مخاطب به حالتان نسوزد. شما فقط وظیفه دارید حس‌تان را تمام و کمال به خواننده منتقل کنید. نه اینکه حس ترحمش را برای خودتان بخرید. عالیه عطایی در کورسرخی دقیقا همین کار را کرده است. خط به خط کورسرخی تلخ بود، پر از حیرانی و سرگردانی. پر از نفرت از مرز از جنگ از بی‌وطنی در عین وطن داشتن. اما توی هیچ‌کدامشان دل من برای عالیه نسوخت. نگفتم چقدر بدبخت است این زن. نگفتم خوب شد من جای او نیستم. غم جاری توی کورسرخی، با هر کلمه‌اش ریخت به جانم. و من برای لمس بیشتر این غم، برای فهم عالیه، برای درک رابطه جان با جنگ چه کردم؟ هر روز که مقرری صوتی را گوش می‌دادم، شبش می‌نشستم و همان بخش را از روی نسخه چاپی هم می‌خواندم. و این از معدود دفعاتی بود که با مرور کتابی -مرورِ درلحظه‌اش- احساس اتلاف وقت نمی‌کردم. حتی با وجود اینکه تمرین دوره‌ی استاد مانده بود و چند روز پشت هم آزمون داشتم و متن ماهنانه را باید تحویل می‌دادم و از هم‌خوانی‌ها عقب بودم و ... عالیه عطایی در سرتاسر متنش بود و نبود. بود مثل ملالی و انار و فاروق. و نبود مثل فوؤاد و امان‌خان و محبوبه. و حالا من مانده‌ام و یک قطار اسم که دیگر فقط اسم نیستند و هرکدامشان را هر روز جلوی چشمم، توی خانه می‌بینم. جوری که انگار نشسته‌ایم روی زمین جلوی تاب ریحان و دارند با زبان دری، روایت‌هایشان را برایم می‌گویند. پ‌ن: شدیدا توصیه می‌کنم کتاب را اگر خوانده‌اید، یک بار هم بشنویدش. اگر هم تازه تصمیم دارید بخوانیدش، حتما بشنویدش. ترکیب کلمه و صدا و حس، معجزه می‌کند. ۲۴/شهریور/۱۴۰۳ 🔰 @baahaarnaranj ‌‌‌
🪴 بیست‌وپنجمین کتاب صفرسه ۲۵ از ۶۰ دل سوی تـــــو آورده پنــــاه از غــــــم دنیــا این طفل، یتیم است در آغوش بگیرش ۳/آبان/۱۴۰۳ 🔰 @baahaarnaranj ‌‌‌
🪴 بیست‌وششمین کتاب صفرسه ۲۶ از ۶۰ «عشقی آتشین، عزمی پولادین، و ایمانی راستین چهره‌نگار زندگی این دو جوان است که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالت‌زده می‌کند و فاصله‌ی نجومی‌شان با این مجاهدان واقعی را آشکار می‌سازد.» این را آقا سید علی گفته است. درمورد «پاییز آمد». و من «روایت صادقانه» را توی این کتاب، آنجایی خوب می‌فهمم که شهید یوسفی هروقت دلش می‌گرفته به خانمش می‌گفته برایش آواز بخواند. ما به این روایت‌های صادقانه از شهدا نیاز داریم. و از تکنیک که بگذریم، کتاب خوبی بود. ۲۶/آبان/۱۴۰۳ 🔰 @baahaarnaranj ‌‌‌
🪴 بیست‌وهفتمین کتاب صفرسه ۲۷ از ۶۰ با مریم منوچهری و مجموعه چند داستان کوتاهش می‌توانید سری بزنید به اهواز و آبادان و بوشهر. بوی ادویه را با شرجی هوا بکشید توی ریه‌هایتان و لهجه جنوبیِ شخصیت‌هایش را زندگی کنیدـ ۲۱/آذر/۱۴۰۳ 🔰 @baahaarnaranj ‌‌‌
🪴 بیست‌وهشتمین کتاب صفرسه ۲۸ از ۶۰ (جمعی از نویسندگان) مجموعه چهارده روایت از نسبت فرزندان با والدین. نسبتی که خیلی وقت‌ها هست اما نمی‌بینیمش. کتابی که اگر آن ۶-۵ روایت قوی را از تویش بیرون بکشند، ارزش خواندن ندارد. پس اگر به این قالب علاقه دارید، به خاطر همان ۶-۵ روایت قوی، بخوانیدش. ۲۸/آذر/۱۴۰۳ 🔰 @baahaarnaranj ‌‌‌
🪴 بیست‌ونهمین کتاب صفرسه ۲۹ از ۶۰ (جمعی از نویسندگان) مجموعه یازده روایت در مواجهه با سوگ. ما به خواندن و شنیدن از سوگ نیاز داریم. باید مطمئن بشویم در فقدان و ازدست دادن تنها نیستیم و به اندازه تمام آدم‌های روی زمین، راه برای مواجهه با سوگ وجود دارد. این کتاب کمک خوبی است و از مجموعه قبلی که از مهرستان خواندم () قوی‌تر دیدمش. مشخصا از روایت‌های فاطمه سادات موسوی، احسان قائدی و مکرمه شوشتری یاد گرفتم. روایت مرجان صادقی را نفهمیدم و از روایت مصطفی سلیمانی هنوز در بهتم. این آخری مربوط به یکی از مراجعان سلیمانی است که همسرش در خانه فوت کرده بوده و زن جوان عاشق، از همان لحظه‌ی فوت تا چند روز بعدش در مرحله انکار مانده بوده. آنقدری که تا چند روز با پیکر همسرش توی خانه حرف می‌زده، کنارش غذا می‌خورده، در پاسخ تلفن اطرافیان که احوالش را می‌پرسیدند می‌گفته خوب است و هر روز مدیر ساختمان که می‌آمده تا از بوی غریبی که از خانه‌شان می آمده شکایت کند را دست به سر می‌کرده. دنیای عجیبی‌ست و آدم‌هایش عجیب‌تر. پ‌ن: عکس دوم صرفا جهت پـُز دادن بوده و کاربرد دیگری ندارد :) ۱۱/دی/۱۴۰۳ 🔰 @baahaarnaranj ‌‌‌
🪴 سی‌امین کتاب صفرسه ۳۰ از ۶۰ متن عالی، ترجمه درجه یک. این را از کسی که از کتاب‌های تئوری فراری است قبول کنید و اگر به نوشتن -حتی یک روزانه‌نویسی ساده- علاقه دارید، کتاب را بخرید. نسخه چاپی‌اش را. ادر لارا در این کتاب نشان داد به معنای واقعی مربی نویسندگی است. فرایند طولانی و پیچیده نوشتن از افکار را خیلی ساده، با زبانی آمیخته به طنز و با مثال‌های خوب به ما نشان می‌دهد و تمرین‌هایی که لابلای مطالب آورده، کاربردی و عمیق است. پ‌ن: کتاب را بعد از سه ماه و چهار روز، امروز با بک‌گراند انواع داروهای گیاهی و شیمیایی،‌ صدای پس‌زمینه‌ی سرفه‌ی دخترجان و بوی آویشن دم‌کرده تمام کردم. ۱۵/دی/۱۴۰۳ 🔰 @baahaarnaranj ‌‌‌
🪴 سی‌ویکمین کتاب صفرسه ۳۱ از ۶۰ ۵۴صفحه اولش خوب بود. خیلی خوب. برخلاف ۱۷۷ صفحه بعدش. این دومین باری بود که از انتخاب کتابی از نشر اطراف پشیمان می‌شدم. می‌توانستم برای خریدش پول ندهم و بروم از کتابخانه عمومی محله‌مان امانت بگیرم و بعد با خیال راحت بگویم «چه خوب که نخریدمش». این کتاب برخلاف عنوان رویش هیچ ربطی به روایت‌درمانی نداشت. راهکارهایی بود مثال‌محور برای کنار آمدن با آسیب‌ها و به قول ناشر «تاب‌آوری در برابر مشکلات». و به طرز عجیبی تمام مثال‌های کتاب (به جز بخش آخر که مربوط به سوگ بود)، مثال‌هایی بود از مراجعین دکتر مایکل وایت برای نحوه کنار آمدن با ترومای ناشی از تجاوز جنسی. در غربی که می‌گویند مردانش چشم و دل سیرند و این حرف‌ها. از تجاوز پدر به دختر ۱۱-۱٠ساله‌اش گرفته تا تجاوز مردی غریبه در ساحل. خلاصه بخواهم بگویم راهکارهایی که کتاب برای مواجهه با آسیب‌ها و التیام زخم‌ها ارائه داده، مناسب افرادی‌ست که با استحاله در اومانیسم و نسبی‌گرایی غرب معتقدند هیچ ارزش قطعی در دنیا وجود ندارد و هرکس هرچه بگوید و بکند حق است. خدایی هم نیست و انسانِ فانیِ رها شده در ظلمات دنیا باید یک جوری گلیم خودش را از آب بکشد تا چند روز باقی مانده عمرش هم بگذرد و تمام. ترجمه اما خوب بود. اساسا نشر اطراف مترجمان کاربلدی دارد و از این نظر خیال آدم راحت است. پ‌ن: چاپ‌های بعدی کتاب با عنوان «گذر از تجربه‌های تلخ با تغییر قصه‌های زندگی» به چاپ رسیده است. ۱۹/بهمن/۱۴۰۳ 🔰 @baahaarnaranj ‌‌‌
🪴 سی‌ودومین کتاب صفرسه ۳۲ از ۶۰ جلد اول از چهارگانه راه رشد. مرحوم حائری به مثال‌ها و تشبیهاتش معروف است و نکات ظریف تربیتی‌اش. این مجموعه را از دست ندهید. حتی اگر پدر/مادر نیستید. ۲۵/بهمن/۱۴۰۳ 🔰 @baahaarnaranj ‌‌‌
🪴 سی‌وسومین کتاب صفرسه ۳۳ از ۶۰ ⏳ ششمین کتاب از هفت‌گانه‌ی شیخ فضل‌الله به قلم منذر. آدم می‌ماند این بشر چطور اینقدر از زمانه خودش جلوتر بوده. شیخِ مظلوم مشروطه. ۲۷/بهمن/۱۴۰۳ 🔰 @baahaarnaranj ‌‌‌