eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
بوی عزای فاطمه برمشامم میرسد بوی عزای فاطمه دل سرود غم سراید در رثای فاطمه مرغ دل پر می زندبا ناله روسوی بقیع تا خبر گیرد ز قبر در خفای فاطمه فاطمیه آمد وگردیده دلهای همه بار دیگر بیقرار ومبتلای فاطمه باز آمد فاطمیه باز می آید بگوش بین آن دیوار وآن در ناله های فاطمه باز آتش می زند قلب محبان علی کوچه وسیلی واشک مجتبای فاطمه باز یاد شیعه آید دست حیدر بسته بود اشک حیدر ریخت آنجا پیش پای فاطمه مرتضی گریان گذارد برسر زانو سرش خانه اش گردیده بی لطف وصفای فاطمه زینبش یاد آورد ذکر دعای مادرش مرگ خود را او طلب کرد از خدای فاطمه دردهای فاطمه بعد از پدر شد پرشمار شدشهادت مرهم درد وشفای فاطمه فاطمیه آمد وشد وقت عرض نوکری با امید لطف بانو بر گدای فاطمه شعر:اسماعیل تقوایی
. سلام الله علیها صلی الله علیک ای نور هر دو دیده ای سروِ قد خمیده ای مادر شهیده معنای دین و ایمانی هستی و جان و جانانی تو مادر شهیدانی یا فاطمه گل حیدر... صلی الله علیک ای لطف بی نهایت سرچشمه هدایت همسنگر ولایت ای معنای مسلمانی سرّ وجود سبحانی تو مادر شهیدانی یا فاطمه گل حیدر... ۱۴۰۰
. نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها ای جان جهان، ای نور عیان خاک قدمت، فردوس و جِنان محبوبه ی حق، ای نور دو عین منظومه ی عشق، امّ الحسنین به فدای لطف بی پایانت به فدای ذکر یا سبحانت که فدا شد به مسیر ایمان بر دفاعِ از ولایت جانت یار قد خمیده حیدر بانوی شهیده ی حیدر... با دشمن دین، رفتی به مصاف قنفذ به تو زد، با ضرب غلاف ای یاس علی، جُرم تو چه بود رفتی تو ولی، با روی کبود دلت از داغ وَلی آکنده شد علی ز روی تو شرمنده کودکانت همگی گریان و بر لب مغیره بوده خنده یار قد خمیده حیدر بانوی شهیده ی حیدر...
وای وای دنیا چه نامرده وای وای با علی بد کرده چهل نفر از خدا بی خبر شدن به بیت علی حمله ور زدن پشت هم با لگد روی در شکست بار شیشه و شد درده سر در افتاد و مادر افتادو با سر افتاد و پیش چشمای حیدر افتاد پرش میسوخت چادرش میسوخت معجرش میسوخت در میانه دود پیکرش سوخت وای وای اذیت و آزار وای وای بیزارم از مسمار ای وای مرو مرو مادر ------------------- وای وای دنیا چه نامرده وای وای با علی بد کرده کشیدن آ قای بی یاورو زدن بی حد دُخت پیغمبر و خدا از اون دوّمی نگذره شکست دنده و پهلوی مادرو صدا پیچید غصه می بارید بی حیا خندید غنچه ی گل رو با لگد چید حسن دق کرد صورتش شد زرد بَد زدش نامرد روو به روش مادر می کشید درد وای وای راه نفس سَد شد وای وای حال حسین بَد شد ای وای مرو مرو مادر --------------------- وای وای دنیا چه نامرده وای وای با علی بد کرده یکی دست بوتراب و که بست مغیره با قنفذ حرمت شکست با نامردی مادرو می زدن نموند جای سالم روو (بازو) و دست شکست بازوو خورد زمین بانو با چِشی کم سو میچکید خون از زخم پهلوو روی خاکا زیر دست وپا های نامردا شد فدا آخر پای مولا وای وای از زندگی بُریدو وای وای یه روز خوش ندیدو ای وای مرو مرو مادر ------------------ وای وای این روزای آخر وای وای حرف داره باحیدر میگه زهرا تُ علی کن حلال بِهِم رنج و درد نمیده مجال قرار بعدیه ما کربلا می بینم تورو لحظه های وصال توی گودال میرم هِی از حال بین اون جنجال پیکر بچه م میشه پامال با چشم تر با دلی مضطر میبینم لشکر میریزن واسه بُردن سر وای وای روبه روی چشمم وای وای میشه تنش دَرهم ای وای غریب حسینم وای ------------------------
. نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها جان طاها یا زهرا یا زهرا یار مولا یا زهرا یا زهرا مولاتَنا یا زهرا یا زهرا مولاتنا مولاتَنا یا زهرا یا زهرا... انسیه ی حورا یا فاطمه صدیقه ی کبریٰ یا فاطمه نور عرش اعلیٰ یا فاطمه مولاتنا مولاتَنا یا زهرا یا زهرا... بعد بابا رزق دلت غم شد اشک غربت مونست هر دم شد زیر بار غربت قدت خم شد مولاتنا مولاتَنا یا زهرا یا زهرا... بر تو رسید آن ظلم تحمیلی یاس رویت شد از جفا نیلی خورده ای در راه خدا سیلی مولاتنا مولاتَنا یا زهرا یا زهرا... خَصمَت خصمِ خَلّاقِ وَدود است جز دینداری جُرم تو چه بودَست رخساره ات پس چرا کبود است مولاتنا مولاتَنا یا زهرا یا زهرا... ۱۴۰۰
. نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها سلام ای گل یاس احمد یا زهرا یا زهرا تویی عصمت حیّ سرمد یا زهرا یا زهرا سَروِ گشته قد خمیده ی علی یار مظلوم و شهیده ی علی امان ازین غم ای فروغِ هر دو دیده ی علی یار مظلوم و شهیده ی علی امان ازین غم در آن معرکه مانده ای تو یار حیدر یار حیدر شدی شعله ی سوز قلب زار حیدر زار حیدر پشت در مادر بگو چه ها شده محسنت آنجا چرا فدا شده امان ازین غم در عزای تو شکسته شد دلم دست مجروح تو گشته قاتلم امان ازین غم 🔴 به سبک من ایرانم و تو عراقی ۱۴۰۰
. سلام الله علیها به دعای مادر حسین اومدیم بر در اهل بیت مثل حاج قاسم و باکری کاش بشیم نوکر اهل بیت در مسیر عاشقی؛ داریم به روی لبها زمزمه؛ فاطمه فاطمه یا فاطمه؛ فاطمه فاطمه یا فاطمه از عالَم جُدا مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد یا زهرا غرقِ در خدا مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد یا زهرا حاجت سینه زنا همه حاجت هر دل مبتلاس ذکر یا زهرا روی لب و دل ما دخیل کربلاس مادر سینه زنا؛ لطف کن و امضا کن برات ما؛ به نیابت از امام و شهدا، اربعین حرم کرببلا نور عالمین مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد یا زهرا گریه کنِ حسین مدد یا زهرا مدد یا زهرا مدد یا زهرا ۱۴۰۰
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها در راه اسلام، شد فدا زهرا ذکر صبح و شام، زهرا یا زهرا ای وای، از ظلم آل یهود ای وای، از در و آتش و دود ای وای، از غم روی کبود زهرا فاطمه یا فاطمه... زهرا در راه، نور و هدایت جانش را کرده، نذر ولایت ای وای، از دل زار و خسته ای وای، از آن دستان بسته ای وای، از پهلوی شکسته زهرا فاطمه یا فاطمه... گفتا علی جان، ای نور عینم بعد از من گریه، کن بر حسینم ای وای، از غم دشت بلا ای وای، از شمر و کرببلا ای وای، یک سر و طشت طلا مظلوم یا حسین و یا حسین... ۱۴۰۰
همینکه زود بمیرم بِجای تو ، کافی است همینکه جان بدهم در عزای تو ، کافی است برای هر تپشِ من تبسمی بس بود برای هر نفسِ من هوایِ تو کافی است قسم به نقطه‌ی فاءِ تو کارِ من گیر است برای نافله‌هایم هجای تو کافی است مدینه سیر شده... شهرِ دیگری برویم چه غم که گفته اگر های‌هایِ تو کافی است برای ساختنم با غمِ مدینه بمان برای سوختنم انزوای تو کافی است بمان که با تو بماند توان به زانویم بمان که بی کسیِ مرتضایِ تو کافی است بمان و آه بکش با خیالِ قنداقه برای محسنم این لای لایِ تو کافی است برای آنکه بفهمم چه آمده به سرت لباسِ سرخِ تو کافی است جایِ تو کافی است صدای آینه‌ی خُرد می‌دهی ای وای به شب نشینیِ ما این صدایِ تو کافی است خجالتم نده با این نَفَس نَفَس زدنت که وضعِ سینه‌ات از از وای وایِ تو کافی است نمی‌رسید به من زورشان و فهمیدند برای کُشتنِ من ماجرای تو کافی است تو شیشه بودی و یک سنگریزه هم بس بود کسی نگفت که حالِ عزای تو کافی است کسی نگفت که نامرد آتشت بس نیست کسی نگفت مزن ضربِ پایِ تو کافی است.... کسی نگفت مغیره به تازیانه مکوب کسی نگفت که برگی برای تو کافی است کسی نگفت که قنفذ غلاف را بردار نزن نزن نزن این ضربه‌های تو کافی است کسی نگفت به غیر از یهودیِ این شهر که گفت غربتِ خیبر گشای تو کافی است تو را زدند و شکستی و من زمین خوردم تو را زدنت همین هفت جایِ تو کافی است... تو را زدند و لبِ تو نکرد نفرینی که آهی از تو برای خدای تو کافی است پس از تو دخترِ تو داد میزند نزنید حسین داغ تو واغربتای تو کافی است برای آنکه سپاهی غنیمتت ببرند هزارو نهصد پنجاه جای تو کافی است گلیم ، پاره عبایی ، حصیر ، زیرانداز یکی اگر که شود بوریایِ تو کافی است حسن لطفی
حال و روزم را بیا آقا ببین بهتر نشد این گدای بی وفا هم واقعا نوکر نشد درد و غم هایم زیاد و این دلم آلوده است معصیت عادت شد و از من جدا آخر نشد از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد توبه ها کردم ولی توبه شکستم بعد از آن این چنین بودم که درد من دوا دیگر نشد با چه رویی حاجتم را بر زبان جاری کنم من که دیدم غربتت اما دلم مضطر نشد خوب کن بدحالی ام ، رو برنگردان از گدا غیر تو اصلا برای من کسی یاور نشد فاطمیه تو بیا کرببلایی کن مرا آرزویی بهتر از شش گوشه ی دلبر نشد مادر ارباب ما در بستر و دردش زیاد چند روزی میشود هم صحبت حیدر نشد زینبش دیده میان شعله ها پهلو چه شد بعد از آن تب کرد و بهتر حال آن دختر نشد روح الله پیدایی حال و روزم را بیا آقا ببین بهتر نشد این گدای بی وفا هم واقعا نوکر نشد درد و غم هایم زیاد و این دلم آلوده است معصیت عادت شد و از من جدا آخر نشد از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد توبه ها کردم ولی توبه شکستم بعد از آن این چنین بودم که درد من دوا دیگر نشد با چه رویی حاجتم را بر زبان جاری کنم من که دیدم غربتت اما دلم مضطر نشد خوب کن بدحالی ام ، رو برنگردان از گدا غیر تو اصلا برای من کسی یاور نشد فاطمیه تو بیا کرببلایی کن مرا آرزویی بهتر از شش گوشه ی دلبر نشد مادر ارباب ما در بستر و دردش زیاد چند روزی میشود هم صحبت حیدر نشد زینبش دیده میان شعله ها پهلو چه شد بعد از آن تب کرد و بهتر حال آن دختر نشد روح الله پیدایی
واحد سنگین - روضه ای فاطمیه شاعر : حسین بابانیا قرآن بخون ای همسرم   (با دیده‌ی تر)۳ قرآن بخون برای من    (از نور و کوثر)۳ هجده بهار زندگیم    (فصل خزونه)۳ گریه نکن دیگه علی    (جون پیمبر)۳ اون باغ بی خزون که داشتی   (یادته حیدر)۳ دستای مهربون که داشتی   (یادته حیدر)۳ دیدم به روت همسایه ها که   (در وا نکردند)۳ کیسه‌ی پر زنون که داشتی   (یادته حیدر)۳ علی ببین همسایه ها - دیگه براشون گریه هام عذابه میگن دعاهات تو نماز - نمیذاره که بچمون بخوابه * وای وای   مظلوم عالم علی * صحابه‌ی نبی ولی   (دنیا پرستند)۳ تو شهر علم مصطفی   (درو شکستند)۳ باَی ذَنب قُتِلَت   (محسنو کشتند)۳ ای کاش میمردم علی (دستاتو بستند)۳ دیدم تموم ناشده حرفام   (دور و برم سوخت)۳ در گُر گرفته وُ سرانجام   (بال و پرم سوخت)۳ من بودم و غلاف شمشیر   (میون مردم)۳ تو بودی و قنفذ بدنام   (آخ جگرم سوخت)۳ کی دیده آخه لونه‌ی - پرستو آتیش بگیره بمیره بال و پرش بسوزه و - یواش یواش رو خاک آروم بگیره * وای وای مظلوم عالم علی *
دوبیتی های صلواتی مجلسی در مدح و ولادت حضرت زینب (س) شاعر : حسین بابانیا هر آنکه در طلب توشه باشد و حسنات نیابد از سر خوان کرم بجز برکات به درب خانه حیدر که آمدی بفرست به ساحت ملکوتی دخترش صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد شمیم مصطفوی آید از دیار حیات شکفته نو گل زهرا بخوان تو این نغمات بیار آینه و گل بریز و زمزمه کن قدوم حضرت زینب سه مرتبه صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد بر عالمه ی کامل مکتب صلوات اذکار ملائکه‌است امشب صلوات بر اسوه آزادگی و صبر و وفا ناز قدم حضرت زینب صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد از آسمان خدا گشته منجلی صلوات بلند گشته ز اعماق هر دلی صلوات مدافعان حرم بی شمار می گویند به یمن پا قدم دختر علی صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد ای اهل خدا و دین و مذهب صلوات بفرست مداوم و مرتب صلوات امشب همه در عرش خدا میگویند شادی دل حضرت زینب صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد دهان خویش به عطر نبی معطر کن قلم بگیر و به لوح دلت مصور کن ز برکت گل زهرا و حضرت زینب به نام نیک محمد جهان منور کن اللهم صل علی محمد و آل محمد
واحد - امام حسین (ع) شاعر : حسین بابانیا ای کاشُ من در بند تو بودم اسیر ارباب دست گدایت را ز لطف خود بگیر ارباب تندیس الطافی ما فوق اوصافی یک شمّه از منبری های تو حاج احمد کافی غوغای هیئت ها گنج کرامت ها میسازه یک نیمه نگاه تو قاضی و بهجت‌ها درد و دوا ، ذکر شفا ، مشکل گشا تو آرام جان ، ای مهربان ، درد آشنا تو درد آشنا تو جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان صد مرده احیا میشود از خاک کوی تو عالم تماشا میشود با پیچ موی تو بزم عزا عشقه این روضه ها عشقه کرببلا رفته میدونه فقط کربلا عشقه انوار قرآنی اسباب ایمانی جان جهانی و جهانگیر و جان جانانی ای بهترین ، بالا نشین ، منظومه‌ی شور ای مه جبین ، ای بی قرین ، نور علی نور نور علی نور جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان طرز نگاهت لرزه بر کاخ ستم انداخت آندم که بر میدان زدی دشمن خودش را باخت فرمانده‌ی لشکر ای شرزه شیر نر دشمن عقب نشینی میکنه وقتی میگی حیدر دلخواه و دلداری خیلی جنم داری جرات ندارن سوی خیمه بیان تا علمداری ای با وفا ، صاحب لواء ، ای ذکر رائج ای بی نظیر ، دستم بگیر ، باب الحوائج باب الحوائج عباس من عباس من باب الحوائج
بسم الله الرحمن الرحیم..: بدنت سوخت تنت راوسط در دیدم جای ضرب لگدومشت به پیکر دیدم چکنم نیست کسی تاکه کنم درده دلی رفتی وبی تو غم و غصه مکرر دیدم شده بیتاب دگرازغم گلهابلبل یاس گلخانه تورا خسته و پرپر دیدم ماجرای توواین کوچه ی مرا آزرده تنگی کوچه وشلاق به همسر دیدم دیدگانم وسط کوچه تورا می نگریست کی رود زخاطرم،آنچه که آخر دیدم دیده ام دیده هرآنچه که نبایدمی دید وسط کوچه خودم رابین لشکر دیدم دیده ام فاطمه را دروسط کوچه زدند من خودم رفتن اومیان لشکر دیدم وای من سختی کوچه، همین بس باشد قتل صبر همسر و محسن پرپر دیدم فاطمه بودغمم را همه بر عهده گرفت لیک حالاپی اوغرق نواگردیدم آنقد زد وسط کوچه که زهرا افتاد تنِ بیهوش درآن کوچه ی مضطر دیدم کاش می مردم ازاین غم که نبینم زهر چادر سوخته وپاره ی همسردیدم بین دربود که ناموس خدا خورد زمین خنده و هلهله در دیار کافر دیدم سخت تر از همه چشمم به مغیره افتاد زینبم را همه در حالت مضطر دیدم سخن از برده حیدر به طناب است ولی درپی یاری خود به کوچه همسر دیدم
بسم الله الرحمن الرحیم -اشعارناب حضرت زهرا (س)-روضه دگرازماندنم ای شیرخدا خسته شدم دگراززندگی وسیل بلاخسته شدم یا رب از گوشه این خانه دگرخواهم رفت چونکه از این همه بیداد و جفا خسته شدم منه، زهرا ز خدایم طلب مرگ کنم اجلا بر سر من زود بیا خسته شدم پهلووسینه ی من ازدر و دیوارشکست من از این در به دری ها به خدا خسته شدم من براین هق هق وبراشک شب عادت کردم ولی از دوری محسن بخدا خسته شدم دل من خون شده از مردم این شهر،خدا چونکه افتاده ام از شور و نوا خسته شدم سهم زهرای توشد، سیلی و شلاق و کتک دگراز سفره و این آب و غذا خسته شدم ناسزا گفت مرا دروسط کوچه کسی دگرازقنفذ بی شرم و حیا خسته شدم ساعد دست مرا دروسط کوچه شکست من زدیدار مغیره،به خدا خسته شدم بسکه دنبال علی رفتم خوردم به زمین بسکه خوردم کتک ازمغیره ها خسته شدم
ای چاره سازه خانه توبیچاره ام مکن درغربت بدون خود آواره ام مکن این بارچندم است که حالت شده وخیم بانوبه غصه های خودت کن مراسهیم باهرنفس نفس ،زدنت میروی زهوش ناقوس مرگ تو بخدامیرسدبگوش خون آیدازنفس زدنت بانوی علی تاول زده تمام تنت بانوی علی کس حامی تودروسط کوچه هانبود دیدم که بازوی توشده فاطمه کبود این بار چندم است مرامیکنی نگاه دانی که میشودعلی زار،بی پناه هنگام غسل پیکره تونازمی کنم بااشک دیده من ،کفنت باز می کنم دارم به این بهانه به تومیکنم نظر شب راکناره این تن تومیکنم سحر پلکی تبسمی نفسی یاسخن بگو دق کرده ام،توبا علی ات کن،بگو مگو بانو بخواب فاطمه هر طور راحتی یاچشم واکن و،زعلی کن شکایتی خواهی بُرو ولی ،توجواب حسن بده گردیده قلب حیدرت ازعالمی زده پُشتم شکسته‌ای کمرم راتوخم مکن بانو توسایه ات زسرخانه ،کم مکن بایک نگه،توچاره‌ی درد مرا بده بانوتو دستمالِ نبرد مرا بده ازبهره لاله زاره خزانم گریستم با آستینه بین دهانم گریستم دارم به نیمه شب سره تابوت می‌کشم بااشک دیده ،دست به پهلوت می کشم بابغض سینه ناله به دستت میکشم دستی به شانه های شکستت می‌کشم رفتی وخانه ام همه درهم شکسته شد گویاکه هفت جای تو باهم شکسته شد تو رفتی و زداغ توحیدر تمام کرد بارفتن توفاتح خیبر تمام کرد آتش میان آن درو دیوار شروع کرد مسماروخون تازه زمسمارشروع شد بارفتن تو جان من از دست می‌رود دیدم به کوچه قاتل تومست می رود پیش حسن حسین چقدر زجه میزند زینب نگر،کناره ی در زجه میزند زینب به گریه گفت که مادر تمام کرد آن مادره شکسته پر،آخر تمام کرد من میروم ،بدون من حیدر چه میکنی با چوب‌های شعله‌ورِ در چه میکنی وای از مغیره کارِ خود آخر به سر رساند باتازیانه ها به سر وپهلویت کشاند این بار چندم است میکنمت فاطمه صدا دارم به این بهانه زتو میشوم جدا _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)