eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
خادم الحسین علیه السلام: 🏴السلام وعلیکِ یا اُم اَبیها س🏴 روضه شور ۹۷ ✍: [ خادم الحسین ع ] ◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️ شبای فاطمیه من عجب حالی دارم روضه های مدینه شور ونوایی دارم بُغضی داریم به سینه که زمین خورد مادر کوچه های مدینه خاطره هایی دارم (۲) اشکاموببین پاشومادرم دَربَرَم بشین پاشومادرم حرف رفتن و تونزن مادر زینب و ببین پاشومادرم بمیرم برات توی بِستری گل خوشبوی بابامون علی چجوری دلت میادکه بری منو زینب و تنها بزاری (۲) زخمیه پَرت ای کبوتَرم کبودپهلوت گلِ پرپَرم نداری تون گلِ حیدَرم پاشو و ببین چشمونِ تَرم (توی کوچه ها تورا تنها می دیدَن وا اُوما ۳ ) "۲" ( ازروی حسادت چادُرَت می کشیدَن وا اُوما ۳ ) "۲" (بابُغض وکینه لَگد به دَر می کوبیدَن وا اُوما ۳) "۲" ◽️◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️◽️ ✍شاعر: [ خادم الحسین ع ]
وقتی هوای روضه ما باز مادری است حال و هوای گریه ما جور دیگری است وقتی که مادر همه ماست فاطمه حسی که بین ماست، همانا برادری است مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است شاهان روزگار به ما غبطه می خورند این نوکری خودش به خدا عین سروری است این اشک ها نشان دل بی قرار ماست عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است زهراست آن که ام ابیهای احمد است زهراست مادر همه ما، چه مادری است زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد شاعر:وحیدمحمدی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
دخترت گریه می کند حالا روی دستش سه تا کفن مانده بین این بقچه ای که وا کرده سه کفن دو پیرهن مانده با نفسهای آخرت گفتیش این کفنها برای خانه ی ماست پدر و مادر و من اما پیرهن ها برای کرببلاست اولین پیرهن که میبینی این که کوچکتر است دخترکم قسمت محسنم نشد اما به تنِ اصغر است دخترکم هدیه کن بر رباب و در بغلش نوه ام را ببوس اصغر را دوّمین اش برای بی کفن است به تنش تا که کرد،خنجر را بوسه ای زن به گودی زیرش قبل تیغ و سنان و سر نیزه قبل از اینکه خنجرش با زور می زند نانجیب بر نیزه بعد غارت حرامیان را دید تبر و دشنه تیز می کردند با لباسی که از تنش کندند تیغشان را تمیز می کردند دید حتی لباس اصغر نیست نخ قنداقه هم به غارت رفت وای دست رباب را بستند بین نا محرمان اسارت رفت شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
یک دستِ تو به پهلو یک دستِ تو به بازو امشب چرا تو مادر از من گرفته ای رو ماندی میانِ بستر خون می‌چکد ز مویت گویا که کردی از خون امشب خضابِ گیسو گاهی حسن به دورِ بستر کند طوافی بر گردِ تو بگردد مانندِ بچه آهو دیشب چرا نخفتی مادر ز دردِ سینه پیشِ پدر نگفتی پس لااقل به من گو مادر میانِ جامه یک زخمِ کهنه داری گویا که جای زخمت اصلا نداره دارو حالِ سخن نداری با یک اشاره گویی کن خانه را برایم زینب تو آب و جارو وقتِ وداعم آمد چادر بکش به رویم گویا ز جنت آمد عطر گلابِ خوشبو زینب بمیرد امشب ای مادرِ غریبم گو تا دمی گذارم مرهم به زخم بازو چشم از جهان تو بستی یاسِ کبود و نیلی گویا که رهسپاری در سایه سارِ مینو شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam