◾نوحه سینه زنی
◾شهادت حضرت رقیه(س)
◾بنداول
منزلم شد خرابه دختر شاه دینم
بین بازارکوفه شدشکسته جبینم
دارم از ره نشانه
خورده ام تازیانه(۲)
من یتیمم یتیمم(۳)
◾بنددوم
نیمه شب ای پدر جان من ز ناقه فتادم
روی خاک بیابان صورتم را نهادم
مادرم یار من شد
عمه غمخوار من شد(۲)
من یتیمم یتیمم(۳)
◾بندسوم
کو علی اکبر من کو علمدار و سقا
ای پدر گشته مجروح پایم از خار صحرا
شام من را سحر کن
عمه ام را خبرکن(۲)
من یتیمم یتیمم(۳)
❣﷽❣
🔲#سینه_زنی_حضرت_رقیه_س
◼️#زمزمه_حضرت_رقیه_س
🔲#شور
⚫️یا ابتا یا حسین …
عمّه بیا گم شده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
کلبه منیر از رخ بابا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
دیده و دل محو تماشا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
عمّه بیا بین که پدر آمده
موسم ناله ها به سر آمده
رأس پدر در دل یک تشت زر
گم شده ی من ز سفر آمده
چشم رقیّه روشن
گشته خرابه گلشن
وه چه شبیست عمه بیا عمه جان
من نتوانم بنمایم بیان
چون شب یلدا شده و بی سحر
رنگ شعف گشته به جانم عیان
دیده ودل محو تماشا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
عمّه بیا گم شده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
عمه بیا مژده بده بر دلم
شکر خدا حل بشده مشکلم
دیده و دل مست وصال پدر
پر شده از نور خدا منزلم
چشم رقیّه روشن
گشته خرابه گلشن
عمّه شده غصّه فراموش من
دیدن بابا ببرد هوش من
درد جدائی خط پایان رسید
گم شده ام آمده آغوش من
کلبه منیر از رخ بابا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
عمّه بیا گم شده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
کلبه ی دل گشته منوّر از او
از می دل پر شده جام و سبو
دیده شده محو رخی خون نگار
با سر ببریده کند گفت و گو
چشم رقیّه روشن
گشته خرابه گلشن
ای سر ببریده ی در تشت زر
لحظه ای هم بر دل من کن نظر
همره خود ، بر تن دلخسته ام
راه نجاتم بده زین رهگذر
دیده ودل محو تماشا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
عمّه بیا گم شده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
عمّه من همراه پدر می روم
خسته ، بدنیای دگر می روم
گر چه صغیرم ولی ازاین جهان
مثل بزرگان به سفر می روم
چشم رقیّه روشن
گشته خرابه گلشن
سروری از عشق رقیّه بگو
از غم و آه ، مویه و گریه بگو
ازگل سرخی که به ویرانه سوخت
از ستم آل امیّه بگو
کلبه منیر از رخ بابا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
عمّه بیا گم شده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
پدر! فدای سر نورانیت
سنگ جفا که زد به پیشانی ات
بس که دویدم عقب قافله
پای من از ره شده پر آبله
به این سبک اجرا میشود⬇️⬇️⬇️
4_5994313961846082848.mp3
1.78M
عمه بیا گمشده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
پدر فدای سر نورانی ات
سنگ جفا که زد به پیشانی ات
بس که دویدم عقب قافله
پای من از ره شده پر آبله
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
✅واحد شب سوم محرم
🔻علی صالحی
1️⃣بنداول
سلم لمن سالمكم ، ابي عبد الله
حرب لمن حاربكم ، ابي عبد الله
يا ثار الله ، و ابن ثاره
در وادي عشقت ، منم آواره
2️⃣ بند دوم
تاج شاهان خاك پايت ، ابي عبد الله
عرش الرحمان كربلايت ، ابي عبد الله
صبح و مسا ، صلي عليك
ما سرباز توايم ، يا حسين لبيك
3️⃣ بند سوم
شادي قلب رقيه ، شده فكر من
لعنت بر آل اميه ، شده ذكر من
سيدتي ، يا مولاتي
تو روشنائي ، دل ساداتي
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#علی_صالحی
#واحد
✅زمینه شب سوم محرم
🔻بهمن عظیمی
1️⃣بنداول
خوش اومدی ای مسافر من
با سر رسیدی بخاطر من
دخترت بمیره برای زخمای رو سرت باباجون
مثل موی تو قلب دختر تو نداره دیگه سامون
2️⃣ بند دوم
دنیای بی تو پر از عذابه
دارم می میرم توی خرابه
نا ندارم از جا بلند بشم بسکه سیلی خوردم بابا
دیدمت تو رو روی نیزه ها کاشکی من می مردم بابا
تو روشنائي ، دل ساداتي
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#بهمن_عظیمی
#زمینه
#محرم_1401
✅واحد حضرت رقیه (سلام الله علیها)
🔻حامد بهبود
1️⃣بند اول
خرابه شد غرق بوی یاس
بابام اومد بی عمو عباس
خدا میدونه تو دلم غوغاست
ای عمه / ای عمه / ای عمه / معجرم کجاست؟ (2)
پاهام دیگه تووُن نداره
رقیه دیگه جون نداره
ولی بازم الحمدلله / دیدم تو رو اگرچه خونی
یا که منم ببر به همرات / یا قول بده پیشم بمونی
بابا حسین بابا حسین جان
2️⃣بند دوم
هواخواتم یک تنه خودم
نمیشه برم حتی یک قدم
روی لبهام این حرفه دم به دم
ای عمه / ای عمه / ای عمه / زحمتت شدم
شدم از این جدایی خسته
بابایی دندونام شکسته
ولی بازم الحمدلله / عمه میگه هنوز عزیزی
اما برام سئواله بابا / چی میشه معنی کنیزی
بابا حسین بابا حسین جان
3️⃣بند سوم
سرت یک روز از رو نی افتاد
کنار نیزه رباب جون داد
سرت رو بغل کردم ای بیداد
لگد زد / چه بد زد / همش زد / بر سرم فریاد
چشام دیگه سویی نداره
دخترکت مویی نداره
ولی بازم الحمدلله
نبودی تو شهر یهودی
ایشالا چشمام بد میبینن
ایشالا توو تنور نبودی
بابا حسین بابا حسین جان
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
✅ شور حضرت رقیه سلام الله علیها
♦️ درد دل دختر شهید مدافع حرم با حضرت رقیه سلام الله علیها
🔻 کاری از محمد رسولی
1️⃣ بند اول
برا خودم میخونم/ شبای بی قراری
که من بابا ندارم/ تو هم بابا نداری
اگه موهای سر مادر من سفید شده
امید ما برای همیشه نا امید شده
اگه من یتیم شدم همه دلخوشیم اینه
که بابای من برا بابای تو شهید شده
قربون حرم کوچیک تو / زندگیمه فدای تار موت
روی پیشونی بابای من/ بوده همیشه اسم عموت
سیدتی یا رقیه خاتون
2️⃣ بند دوم
بابام بوده یکی از/نوکرای قدیمت
همه کسم فدای/ دفاع از حریمت
بخدا اگه سر از بدن ما جدا بشه
خونمونو بریزن سوریه کربلا بشه
همه خونوادمم فدا بشن برای تو
نمیذاریم دوباره حرم تو خرابه شه
ای فدای پدر و مادرت/جون منو پدر و مادرم
افتخاره شدم بچهء/ یک شهید مدافع حرم
سیدتی یا رقیه خاتون
3️⃣ بند سوم
جاي خالي بابام/غصه هر شبيه
رو قبر اون نوشتن/شهيد زينبيه
براي من چيزايي كه براي تو بود نشد
بعد بابا خونمون پره آتيش و دود نشد
پدرم رفته ولي كسي منو كتك نزد
صورت من كه مثه صورت تو كبود نشد
هركي براي تو شهيد بشه/تو قيامته كه حالش خوشه
كاش بشه براي تو جون بديم/غصه ي تو همه رو ميكشه
سيدتي يا رقيه خاتون
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شور
#محمدرسولی
دوبیتی
من رقیه همنشین زینبم
گوشه ی ویرانه در تاب و تبم
قامت خم، با رخ نیلی شده
از غم داغ پدر جان بر لبم
▪️
سه ساله دختر خون خدایم
به سیرت فاطمه خیرالنسایم
مسیر کوفه و شام و خرابه
عزادار حسین سرجدایم
▪️
نگر بر آه شبگیرم پدرجان
در این گوشه زمین گیرم پدرجان
دعا کن در کنار تو بمیرم
که از این زندگی سیرم پدرجان
▪️
گلی از گلشن زهرا رقیه
چو زینب کعبه ی دل ها رقیه
سه ساله دخت سالار شهیدان
شفیع روز وا نفسا رقیه
▪️
ای گل زهرا چراغ خانه ام
آمدی با سر در این کاشانه ام
ای غریب فاطمه خوش آمدی
روشن از نور تو شد ویرانه ام
▪️
ای پدرجان من به تو دل بسته ام
کن نگه بر این دل بشکسته ام
یوسف زهرا مرا با خود ببر
دیگر از این زندگانی خسته ام
▪️
از روز ازل دل به تو بستیم رقیه
ما سائل درگاه تو هستیم رقیه
بنما نظری از کرم و لطف ز رحمت
در بزم عزای تو نشستیم رقیه
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
✅ حضرت رقیه سلام الله علیها
🔻استاد حاج غلامرضا سازگار
من کیستم سلالهی دامان کوثرم
من زینب سه ساله ی زهرای اطهرم
باب الحسین فاطمه، باب الحوائجم
بر سه امام، عمّه و فرزند و خواهرم
از جانب امام زمانم سفیر شام
تنها نه یک سفیر که پیغام آورم
از کودکی مجاهد راه خدا شدم
گویی برای کرب و بلا زاد مادرم
تا بنگرید فاتح پیروز شام کیست
یک لحظه رو کنید به قبر مطهّرم
هم سنگر سه ساله ی زینب پس از حسین
کرب و بلا و کوفه و شام است سنگرم
گر رو به سوی حشر نیارند اهل بیت
من یک تنه شفیعه ی فردای محشرم
جای کفن به پیکر رنجور، وقت دفن
پیراهن اسیری من بود در برم
سنّم کم است و کوچکم امّا به اقتدار
آیینه دار قاسم و عبّاس و اکبرم
رخسار زرد، سرخ ز خون سرم شده
لب های خشک، تر شده از دیدهء ترم
آن شب به یاد فاطمه تا صبح گریه کرد
زینب چو خاک ریخت بر اندام لاغرم...
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#محرم_1401
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
✅ مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
🔻محمدجوادشیرازی
ما را برای روضه، مادر اگر خبر کرد
دارم یقین دعای صاحب زمان اثر کرد
هرچند پر گناه و پر اشتباه بودیم
آن قدر مهربان بود آقا به ما نظر کرد
وقتی که پشت کردند بر ما تمام عالم
خیلی حمایت از ما فرزندها پدر کرد
هر کس تلاش کرده، جز در رضای مهدی
در بندگی عقب ماند، در زندگی ضرر کرد
ای کاش تا ببینیم در این دو ماه روضه
شام فراق ما را شمس رخش سحر کرد
دیگر وصال جنت را آرزو ندارد
هر کس به اذن آقا تا کربلا سفر کرد
خشکیده بود چشمم، لطف امام عصرم
چشم مرا میانِ بزم حسین، تر کرد
قربان آن شکافِ پیشانیِ شکسته
سنگی زدند و ما را آن سنگ خونجگر کرد
تیری که حرمله بر قلب مطهرش زد
آنقدر اذیتش کرد، خارج ز پشت سر کرد
فرمود قاتل من آن دو خلیفه هستند
مجروح بود و یاد زهرا به پشت در کرد
#امام_زمان ارواحنا فداه
#محمد_جواد_شیرازی
#محرم_1401
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
✅ حضرت رقیه سلام الله علیها
🔻علی انسانی
از خیمه ها که رفتی و دیدی مرا به خواب
داغی بزرگ بر دل کوچک نهاده ای
گرچه زمن لب تو خداحافظی نکرد
می گفت عمّه ام به رخم بوسه داده ای
من با هوای دیدن تو زنده مانده ام
جویای گنج بودم و ویرانه نشین شدم
ممکن نشد که بوسه دهم بر رخت به نی
با چشم خود ز خرمن تو خوشه چین شدم
تا گفتگوی عمّه شنیدم میان راه
دیدم تو را به نیزه و باور نداشتم
تا یک نگه ز گوشه ی چشمی به من کنی
من چشم از سر تو دمی بر نداشتم
با آنکه آن نگاه، مرا جان تازه داد
اما دوپلک خود ز چه بر هم گذاشتی
یکباره از چه رو، دو ستاره افول کرد
گویا توان دیدن عمّه نداشتی
من کنار عمّه سِتادم به روی پای
مجروح پا و اِذن نشستن نداشتم
دستی سیاه بی ادبی کرد با سرت
من هم کبود دست روی سر گذاشتم
با آنکه دستبرد خزان دیده ای و لیک
باغ ولایت است که سر سبز و خرّم است
رخسار توست باغ همیشه بهار من
افسوس از اینکه فرصت دیدار بس کم است
ای گل اگر چه آب ندیدی ولی بُوَد
از غنچه های صبح لبت نو شکفته تر
از جورها که با من و عمـّه شد مپرس
این راز سر به مُهر، چه بهتر نهفته تر
هر کس غمم شنید، غم خود زیاد برد
بر زاری ام ز دیده و دل، زار گریه کرد
هر گاه کودک تو، به دیوار سر گذاشت
بر حال او دل در و دیوار گریه کرد
ای مه که شمع محفل تاریک من شدی
امشب حسد به کلبه ی من ماه می برد
گر میزبان نیامده امشب به پیشواز
از من مَرَنج، عمّه مرا راه می برد
گر اشک من به چهره ی مهتابی ام نبود
ای ماه، این سپهر، اثَر از شَفَق نداشت
معذور دار، اگر شده آشفته موی من
دستم بر شانه به گیسو رَمَق نداشت
ویرانه،غصّه،زخم زبان،داغ، بی کسی
این کوه را بگو، چون کاه چون کِشَد؟
پای تو کو؟ که بر سَرِ چشمان خود نَهم
دست تو کو؟ که خار ز پایم برون کشد
سیلی نخوره نیست کسی بین ما ولی
کو آن زبان؟ که با تو بگویم چگونه ام
دست عَدو بزرگ تر از چهره ی من است
یک ضربه زد کبود شده هر دو گونه ام
یکبار سر به گوشه ی ویران بزن، ببین
من خاک پای تو به جبین می کشم بیا
کن زنده یاد مادر خود را ببین چسان
خود را از درد روی زمین می کشم بیا
گر در بَرَت به پای نخیزم ز من مپرس
اما ببخش، نیست توانی به پای من
نه شمع در خرابه، نه تو گفتگو کنی
مشکل شده شناختن تو برای من
ای آرزوی گمشده پیدا شدی و من
دست از جهان و هر چه در آن هست می کشم
سیلی، گرفته قوّت بینایی ام
من تا شناسمت به رخت دست می کشم
ای گل، زعطر ناب تو آگه شدم، تویی
ویرانه، روز گشته اگر چه دل شب است
انگشت ها که با لب تو بوده آشنا
باور نمی کنند که این لب همان لب است
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#علی_انسانی
#محرم_1401
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
✅ حضرت رقیه سلام الله علیها
🔻 علی اکبر لطیفیان
پایش ز دست آبله آزار می کشد
از احتیاط دست به دیوار می کشد
در گوشه ی خرابه کنار فرشته ها
"با ناخنی شکسته ز پا خار می کشد"
دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح
بر روی خاک عکس علمدار می کشد
او هرچه می کشد به خدای یتیم ها
از چشم های مردم بازار می کشد
گیرم برای خانه تان هم کنیز شد
آیا ز پرشکسته کسی کار می کشد؟
چشمش مگر خدای نکرده چه دیده است؟
نقشی که می کشد همه را تار می کشد
لب های بی تحرک او با چه زحمتی
خود را به سمت کنج لب یار می کشد
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#علی_اکبر_لطیفیان
#محرم_1401
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
✅ مدح و مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
🔻 سعید نسیمی
آیینه دار عصمت کبرا رقیه
بالا نشین عالم بالا رقیه
بابای او باب نجات امت است و
باب ورود قلب این بابا رقیه
دنیا اسیر دست های کوچک اوست
فردا امیر عرصهٔ عقبی رقیه
ابر کرم، باران رحمت، رود جود است
عالم کویر تشنه و دریا رقیه
با هر نفس از نای عاشق روضه خیزد
دم یا حسین و بازدم هم یا رقیه
هم کوثر و هم کاف ها یا عین صاد است
زینب ترین زهرای عاشورا رقیه
با یک نگاه از گوشهٔ چشم کبودش
حاجات ما را می کند امضا رقیه
از اربعین جا ماند اما ماند رزقِ
مشّایهٔ ما سینه زن ها با رقیه
از کربلا تا شام با صدها مغیره
شد قاب عکس روضهٔ زهرا رقیه
دوران هجرانش سر آمد تا سر آمد
بر زانویش بنشاند بابا را رقیه
حالا خرابه هیئت و او روضه خوان است
گشته گریزش بوسه بر رگها رقیه
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#سعید_نسیمی
#محرم۱۴۰۱
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اول_مجلسی
#غزل
ثابت شده به گریه کنان منورش..
عزت فقط برای حسین است و نوکرش
طبق حدیث هرکه دراین داغ گریه کرد
آقا نشسته است دوزانو برابرش
آهی ز دل کشیدم و گریه حساب کرد
ریز و درشت ثبت شده بین دفترش
از پرچم عزای حسین دل نمیکنم
گوهر شناس چشم نپوشد ز گوهرش
من خاک بر سرم اگر این خاک کربلاست
هرکس که خاک پاش نشد خاک بر سرش
آن منبری که وقف عزای حسین نیست
چوب است چوب خشک نخوانید منبرش..
تا نقد هست فکر نسیه نمیکنم
اول ز چای روضه بخور بعد کوثرش
منت سرمگذاشت و اینجا مرا کشاند
جایی که ایستاده دم در پیمبرش
شکر حسین میکنم آخر سپرده است
کار تمام گریه کنان را به دخترش
ما تربیت شدیم به دست رقیه اش
بیراه نیست گرکه بخوانیم مادرش
این روز ها رکوع و سجودش مصیبت است
از بس شکسته است همه جای پیکرش
#سید_پوریا_هاشمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مناجات
خودم را میکِشم سویت دو پایِ ناتوان را نَه
غمم از یاد بُردم طعنههای کودکان را نَه
سرِ تو رفت و قولت نه یقینم بود میآیی
به عمه صبر دادی دخترِ شیرینزبان را نَه
تمام دختران خوابند زیرِ چادرِ عمه
یتیمت را ببر سربارم اما عمهجان را نَه
خداصبرت دهد دیدی که میخندند بر وضعم
که بر هر زخم طاقت داشتم زخم زبان را نَه
شنیدم غارتت کردند و عُریانت به خود گفتم
که دزدان را نمیبخشم خصوصا ساربان را نَه
حلالت میکنم ای تازیانه سنگ خاکستر
حلالت میکنم ای خار اما خیزان را نَه
همینکه چوب میخوردی لبانم چاک میخوردند
به او گفتم بزن من را ولیکن آن دهان را نَه
طنابی در تمام شهر دورِ گردنِ ما بود
فقط گفتم بکش مویم ولی این ریسمان را نَه
گذشتم با مکافات از حراجیِ یهودیها
من عادت داشتم بر درد ، درد استخوان را نَه
به من برمیخورَد ما سفرهدارِ عالمی هستیم
بیاندازید سویم سنگ اما تکه نان را نَه
اگرچه کودک و پیرش هولم دادند و مو کندند
پدر بخشیدم آنان را ولی پیرِزنان را نَه
#حسن_لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#چارپاره
کجایی؟ تو بدون من
نمیرفتی آخه جایی...
ببین رو گردنم ردِّ
طناب افتاده بابایی
کجایی تا ببینی که
نمیتونم پاشم از جام
نشستم کنج ویروونه
میگیرم خار از پاهام
هجوم آوردن و بی تو
توو قلب من تلاطم شد
تموم خاطراتمون
میون شعله ها گم شد
کشیدن از پاهام خلخال
نمونده گردن آویزی
سرم ریخت-آتیش ِ خیمه
نمونده از موهام چیزی
کتک از حرمله(لع) خوردم
بدم میاد ازش بی حد
رباب(س) و گریه می انداخت
به عمه حرف بد میزد
گمونم گوشهٔ ابروم
شکسته...مضطرم کرده
یه شب افتادم از ناقه
با پهلویِ ورم کرده
واسه اینکه من از عمه
جداشم زجر(لع) میومد
همش محکم رو دستم با
غلافِ خنجرش میزد
دلم آتیشه بیتابم
برا داغِ عمیقِ تو
سنان(لع) داره یه انگشتر
شبیه اون عقیقِ تو
یه روز گوشواره م و دید و
دوید و زد سرم فریاد
کشید از گوشم و میگفت
به گوش ِ دخترم میاد
می مُردم تا که می دیدم
به جایِ روی ماهِ تو
نشسته شمر(لع) با خنده
به روی ذوالجناحِ تو!
#مرضیه_عاطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
: سالها بر درگهت خدمتگذارم یاحسین
وین زمان بر لطف تو امیدوارم یا حسین
مادرم بودت کنیز و من ترا هستم غلام
ای غلامی تو تاج افتخارم یا حسین
ای ید مشکل گشایت بر همه عالم محیط
مشکلی لاینحل افتاده بکارم یا حسین
تشنه گان در انتظار آب و من در پیش آب
غرقه در خون تاب ره رفتن ندارم یا حسین
اذن آب آوردنم دادی ولی ممکن نشد
زین جهت از پیشگاهت شرمسارم یا حسین
گرچه چشمم بسته شد از خون ولی در راه تو
باز باشد دیده گان انتظارم یا حسین
دشمن از تیغ جفا انداخت دستم را چو دید
دست از دامان مهرت برندارم یا حسین
ای تو صاحب اختیارم رحمتی کز یک عمود
رفته از دل تاب و از کف اختیارم یا حسین
گر برادر خواندمتبود از کمال اشتیاق
ورنه در کویت غلامی جان نثارم یا حسین
در ولادت دیده بگشودم بدامان علی
در شهادت سربپایت می گذارم یا حسین
در حضورت گرنه برخیزم مرا معذور دار
چون که دیگر طاقتی بر جان ندارم یا حسین
بر (مؤید)التفاتی کن به جان اکبرت
کزدل سوزان شد اینسان سوگوارم یا حسن
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم