eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
35 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 02155970902 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
این اسارته داداش یا قتلگاه نیمی از قافله جون داده تو راه ای پناه عالمین نگاهی کن بی پناهیم بی پناهیم بی پناه بعد از اون رنجی که تو راه کشیدیم بعد از اون همه جسارت که دیدیم حالا باید همه آماده بشیم دم دروازه ساعات رسیدیم دستامون بسته شده کنار هم یه طرف طناب به بازوی منه یه طرف به گردنه زین العباد سر سلسله به دست دشمنه پریشون وارد شهر شام شدیم از رو نیزه احوال ما رو ببین تازیونه می زنن که راه بریم راه بریم بچه ها میخورن زمین دستی که برای ما حجاب میشد حالا بسته است تو بگو چی کار کنیم میون نامحرما گیر افتادیم کاش می شد از این قفس فرار کنیم باورم نمیشه نامسلمونا مارو خارجی داداش صدا کنن اگه میتونی یه کم قرآن بخون تا مارو کمتر اینا نگا کنن اینا سنگم میزنن ولی داداش میسوزه دلم برای بچه هات تا میشد پناهشون شدم ولی حالا هی با گریه میزنن صدات خیلی سخته گذر از این مرحله کاش فقط سنگ میزدن به قافله بارون آتیش و ما چی کار کنیم دستامون بسته شده با سلسله بعد از اون کوچه های آتیش و سنگ که تن ما پره از کبودیه سخت ترین مسیر ما تو این دیار رد شدن از کوچه یهودیه شاعر: 🌴🌴🌴🌴🌴🌴
این قافله ی عشق به مقصود رسید (تا کور شود هر آنکه نتواند دید) با پای پیاده آبله نُقل ره است شیرینی این درد بجانش بخرید با دیده ی دل اگر ببینی همه را یک رنگ شده سیاه وزرد سرخ و سفید از شهر نجف پیاده تا کرب و بلا (تا کورشود هر آنکه نتواند دید) یک نیت و یک مقصد و یک حال قریب با عشق حسین.ع.و ساقی و خیل شهید شور است و شعور و معرفت درهمه جا (تا کور شود هر آنکه نتواند دید) هم شیعه و هم سنی و هر مذهب وکیش این قافله ی عشق به مقصود رسید 🚩🏴🚩🏳🏴🚩🏴🏳🚩🏴🏳🚩 🍃 غلامرضا خرّمیان🍃
شِکوِه دارم ای برادر از تمام مردمان بر مصیبت های من خون گریه کرده آسمان امنیت دارند اینجا هم مسلمان هم یهود دختر حیدر چرا اینجا نبوده در امان؟! کار دنیا را ببین! من سفره دار عالمم... پیش من انداخته پیرزنی یک تکه نان در مدینه سایه ام را هم ندیده هیچکس می روم حالا میان خولی و شمر و سنان وضع ما را دیده ای از روی نیزه تا به حال؟! مسخره کردند ما را یک به یک، پیر و جوان به اسیران، "خارجی" گفتند؛ "بَر خورده" به من خواهشاً با صوت داوودی خود قرآن بخوان بچه ها اینجا همیشه "سنگ بازی" می کنند من که دیدم دستشان بوده فقط تیر و کمان... ...پس مراقب باش از نیزه نیفتی بر زمین کاش با تو مهربان تر " تا کند " این ساربان وضع لبهای تو بدجوری به هم خورده حسین بس که بوسیده لبانت را، لبان خیزران قدر یکصد سال غم دیدم در این شهر بلا شد بهار عمر من در شام یکباره خزان شاعر:
. مصائب اول ماه صفر از این خلق شامی خدا نگذرد از این بد مرامی خدا نگذرد به توهین بر اهل بیت ِ ولا ز بی احترامی خدا نگذرد خدا نگذرد از‌ گروهی پلید از آل شیاطین از آل یزید چها شد به حال دل اهل بیت عزا خانه شد محفل اهل بیت به طشت طلا راس سالارشان چه ویرانه ها منزل اهل بیت پذیرایی از قافله ننگشان شکسته دل لاله از سنگشان حرام ازل روح طاعاتشان نبوده محبت مراعاتشان به دروازه های جهنم رسد عذاب ابد کل ساعاتشان مبدل شود بر عزا ، هروله که شد موجب شادی حرمله مسیری که شد کاروان در عبور خلایق تمامی به جشن و سرور یکی مست باده به رقص آمده به پای سر ِ آمده از تنور لگد زد به نیزه که شد آن چنین سر روی نی واژگون بر زمین بلند مرتبه شاه ِ کرب و بلا در افتاده از نیزه در کوچه ها دوباره رخ ماه و خدالتریب به زیر سم مرکب و دست و پا همه ناکسانه هجوم آورند لگد میزنند و ثوابی برند تمام گذرها پر از کینه بود که بغض ِ علی کنج هر سینه بود زدند و شکستند به هر چه که شد پر از رَد سنگی بر آئینه بود یهودی گرفته کمین وای من خریدار ناموس دین وای من چه بر حال غم بار زینب گذشت تمامش به آزار زینب گذشت به بازار و انظار نا محرمان خدا تا کجا کار زینب گذشت در آن کاروان آب و تابی نبود بر اهل پیمبر حجابی نبود دل قافله جمله در التهاب جراحاتشان زخم ضرب و عتاب کشیده شده کار غم دیده گان به جمعی حرامی به بزم شراب الهی مداوم غروب یزید خدا بشکند دست و چوب یزید به هر ضربه ای گوهر جان شکست چرا حرمت روح قرآن شکست به مستی چنان ضربه زد ناگهان لبش زخمی و دُر دندان شکست یکی زد صدا ضربه ها را نزن به لب های فرزند زهرا نزن .....................................................
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ من که هر لحظه به پای علمت می افتم می میرم بی حرمت؛ ببین آقا کی گفتم اجازه بده منم بشم بلاگردونت نوکرت یه اربعین دیگه بشه مهمونت (دل من تنگه برات چه برو بیاییه این روزا توی کربلات خالیه جای گدات باورش سخته، نگو جای ما نیس پایین پات) ۲ پایین پات خونه ی امیده هر چی نوکره کرببلات ممنونم اجازه دادی بزنم منم صدات شنیدم یه قطره آبم نرسید به خیمه ها فدای غربت تو فدای خشکی لبات 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پادشاه عالمه هر کسی نوکر توئه آقا هر چی که دارم از صدقه سر توئه مادرت اجازه داده که بشم سینه زنت زیر پرونده ی ما امضای مادر توئه (حال زارم رو ببین دل من تنگه برا صحن یل ام بنین رومو نندازی زمین زنده ام یه سالیه فقط به عشق اربعین) ۲ عشق اربعین عمریه که به نخای پرچمت محتاجم به نفس کشیدنِ توو حرمت محتاجم کیه که ندونه زندگیمو مدیون توام دست خالیمو ببین! به کرمت محتاجم 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ عاقبت بخیری یعنی زیر سایت بمونم خودمو هر جوری هس به کربلات می رسونم به خودم میام می بینم جای من توو روضه نیس وصله ی ناجور روضه هاتم آقا میدونم (خوش به حال زائرات خوش به حال اونا که راشون دادی توو کربلات جون نوکر به فدات میشه بازم بشینم رو به رو ایوون طلات) ۲ ایوون طلات یه دلم میگه خدا رو شکر گرفتار توام یه دلم میگه منو ببخش که سربار توام به تو مدیونم آقا صفر تا صد زندگیمو هر جوری حساب کنم بازم بدهکار توام .
4_5764941808928820454.mp3
184.8K
ورود اهل بیت ع به شام سبک: با نوای کاروان راهیان کربلا آمدند شام بلا از آن همه کینه،دل ها همه خون است زینب غمدیده،افسرده محزون است امان ز شهر شام۲ بی قراران حسین پرده داران حسین در انتظارند در،دروازه ی ساعات طفلان بی بابا،با عمه ی سادات امان ز شهر شام۲ کرده مردم از دحام جای عرض احترام مردم شهر شام،شد کارشان دشنام سنگ می زدند از کین،آن جا ز روی بام امان ز شهر شام۲ دست آن ها با طناب بسته بود اهل عذاب اهل حرم گشتند،از این سفر خسته دشمن ز ظلم و کین،دستان شان بسته امان ز شهر شام۲ محرم اسرارها دیده اند آزارها بهر گل زهرا،همه عزادارند در دست دشمن ها،از کین گرفتارند امان ز شهر شام۲ بر روی نی نور عین رأس پر نور حسین رأس حسین در شام،خورشید تابان بود بهر حسین جاری،اشک یتیمان بود امان ز شهر شام۲ شامیان بی حیا مردم دور از خدا بس که جفا کردند،جان ها همه بر لب خون گریه می کردند،سکینه و زینب امان ز شهر شام۲
🏴سبک زمینه یا زمزمه یا شور روضه ای شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها زبانحال 🏴بند اول بابا نوای قرآنه تو به،دلم چه میشینه بابا کجای این ویرونه ای،چِشَم نمیبینه بابا شبیه تو دخترتم،غریب و مظلومه بابا سرت روی دامنمه،دلم چه آرومه خیلی از این زمونه دلگیرم توی سه سالگی زمینگیرم منم شبیه مادرت پیرم بسکه لگد زدن به من اینا جونی ندارم افتادم از پا تیر میکِشه پهلوی من بابا بابا حسین بابا حسین بابا مَن الذی ایتمنی بابا 🏴بند دوم بابا هر جا تورو صدا زدم،فقط کتک خوردم بابا منو ببر پیش خودت،دیگه کم آوردم بابا نبودی اون شبی که از،رو ناقه افتادم بابا نبودی زیر دست و پا،رفتم و جون دادم دیدی چقدر بد دهنن بابا دیدی سرم داد میزنن بابا حرمتمونو میشکنن بابا بی حرمتی کارشونه بابا هر جا گرفتم بهونه بابا زدن به من تازیونه بابا بابا حسین بابا حسین بابا مَن الذی ایتمنی بابا 🏴بند سوم بابا توام ترک خورده لبات،مثه لبای من بابا لخته شده خون تو چشات،مثه چشای‌ من بابا سوخته توام موی سرت،مثه موهای من بابا کی پا گذاشته رو سرت،بگو برای من کجا بودی بابا سرت سوخته گونه و چشمای ترت سوخته رگهای زیر حنجرت سوخته ببین بابا که معجرم سوخته ببین بابا چشم ترم سوخته ببین تمومه پیکرم سوخته بابا حسین بابا حسین بابا مَن الذی ایتمنی بابا ۱۴۰۱/۰۶/۰۶ 🙏التماس دعای خیر ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک زمزمه یا واحد سنگین شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها زبانحال 🏴بند اول کجایی بابا دست بکشی روی سرم،مثه قدیما من بخوابم رو پات برام،بخونی لالا کجایی بابا خیلی دلم میخواد بودی،کنارم حالا خسته شدم بی تو من از،این دار دنیا بابا دعا کن دخترت،بمیره زودتر تا که دیگه زجر نکشه،تو دنیا بیشتر دختر تو هستم ولی،جام تو خرابس برام شده خاکای این،ویرونه بستر تو خواب میدیدم اومدی سرو گذاشتم روی پات خوب شده زخمای تنم بابایی با نوازشات بابا حسین بابا حسین 🏴بند دوم دلم گرفته شبیه عمه زینبم جاریه اشکام سه سالمه ولی بابا میلرزه دستام دلم گرفته تو این خرابه وحشتو حس میکنم من جون کتک خوردن و باز ندارم اصلا بزار موهاتو صاف کنم شده پریشون نشسته رو لبای تو گرد بیابون رگ گلوتو کی برید با لب تشنه شده چشای دختر تو خیس بارون دشمن بی حیا چقد موهای من رو میکشید یه جوری زد تو صورتم که این چشام چیزی ندید بابا حسین بابا حسین ۱۴۰۱/۰۶/۰۶ 🙏التماس دعای خیر ✍️کربلایی امیرحسین سلطانی ✍️🎵کربلایی مجید آقاجانی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴سبک شور ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها 🏴بند اول تاج روی سر اربابی دردونه گوهر نایابی یا عزیزه الحسین بی بی چی میشه گداتو دریابی طوفان میکنه اسمت اعجازه کف دستات هستی باب الحوائج ای جان عمه ی سادات یا رقیه کرمت خیلی زیاده یا رقیه نوکرت دل به تو داده یا رقیه من به نیت تو میرم کربلا پای پیاده یا رقیه یا رقیه مددی بنت الحسین 🏴بند دوم پای عشق تو زمینگیرم سر سفرتون نمک گیرم به گدایی از تو معروفم کربلامو از تو میگیرم از تو معجزه دیدم چون داری تو کرامات حق داری گردنه من ای جان عمه ی سادات یا رقیه گدای تو پادشاهه یا رقیه میذارم برا تو مایه یا رقیه اربعین به نیت تو پا میذارم تو مشایه یا رقیه یا رقیه مددی بنت الحسین ۱۴۰۱/۰۶/۰۷ 🙏التماس دعای خیر ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
۱ پرده نشین خیمه ها افتاد گیر ازدحام بر ناقه های بی جهاز زینب رسیده شهر شام دور اسیران حرم رقاصه ها صف میزنن پای سر بر روی نی زن های شام کف میزنن کاروان پشت دروازه ی ساعاته شهری در انتظار مخدراته بین نامحرم ها عمه ی ساداته واویلا واویلا واویلا واویلا ۲ خورده به جانِ مصطفی تیر غم و آزارِ شام فریاد وا محمدا زینب رسید بازارِ شام چشمِ خریداران کجا؟ ناموس مرتضیٰ کجا؟ ساداتِ مردمان(این عالم) کجا؟ بازار برده ها کجا؟ پیش دو چشمان گریان ثارالله... بهر تماشای ناموس آل الله... شد ازدحامی...لا اله الا الله... واویلا واویلا واویلا واویلا ۳ دف میزد و کِل میکشید مطرب میان هلهله آل نبی وارد شدند در بزم إبنِ آکله زین العباد و کودکان بسته به هم در سلسله دیدند در بزم یزید بالا نشسته حرمله پرده نشینان را بزم مِیْ آوردن آل علی را بین نامحرم بردن دختر کبرای حیدر را آزردن واویلا واویلا واویلا میزد به صورت مرتضی میزد به سینه فاطمه حرف از کنیزی میزدند در محضر سقا همه طشت و سر و جام شراب لب های خشک و خیزران خون میچکد در بین طشت پیش دو چشم کودکان رأس مطهر در طشت زر واویلا گریه کند بر حال خواهر واویلا با خیزران میزد بر آن سر واویلا محمدعلی انصاری
یابن الحسن خون گریه کن برای زینب به غربت و بی کسی و غمهای زینب آقا ببین در شام ؛ عمه گرفتار است با بازوی بسته ؛ در بزم اغیار است وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب ........ از غم دل ذریه زهرا شکسته زینب سرِ پا خولی و سنان نشسته بر عمه سادات ؛ بی حرمتی کردند در پیش او عمدا ؛ جامِ می آوَردند وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب ........ ای شامیان آخر چه رسمِ میهمانی ست جای سرِ بریده در طشت طلا نیست این سر که بینِ طشت ؛ مشغول قرآن است باور کنید مردم ؛ راسِ مسلمان است وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب ........ سکینه میزند به سر آه و واویلا خون ریزد از لبِ پدر آه و واویلا بر این لب پاره ؛ دیگر نزن نامرد گر میزنی پیشِ ؛ دختر نزن نامرد وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب
تا هست کربلا دل ما بی پناه نیست عمري که خرج سینه زنی شد تباه نیست مستیِ ما اگر که گناه است، غم مخور در شهر عشق، هیچ دلی بی گناه نیست پایِ رفاقتِ منِ بیچاره مانده است یعنی حسین چون دگران نیمه راه نیست ميعاد گاه‌ِ هر چه فرشته ست کربلا افسوس جا برایِ منِ روسیاه نیست امسال نیز کرب و بلا سهم ما نبود.. با این حساب روی لبم غير آه نیست با سنگ می زنند تو را خیلِ کوفیان این سرو ایستاده مگر پادشاه نیست؟ شمر و سنان و حرمله از راه آمدند برخیز! جای خواهر تو قتلگاه نیست 🔸شاعر:
✅ حضرت رقیه سلام الله علیها من کیستم سلاله‌ی دامان کوثرم من زینب سه ساله ی زهرای اطهرم باب الحسین فاطمه، باب الحوائجم بر سه امام، عمّه و فرزند و خواهرم از جانب امام زمانم سفیر شام تنها نه یک سفیر که پیغام آورم از کودکی مجاهد راه خدا شدم گویی برای کرب و بلا زاد مادرم تا بنگرید فاتح پیروز شام کیست یک لحظه رو کنید به قبر مطهّرم هم سنگر سه ساله ی زینب پس از حسین کرب و بلا و کوفه و شام است سنگرم گر رو به سوی حشر نیارند اهل بیت من یک تنه شفیعه ی فردای محشرم جای کفن به پیکر رنجور، وقت دفن پیراهن اسیری من بود در برم سنّم کم است و کوچکم امّا به اقتدار آیینه دار قاسم و عبّاس و اکبرم رخسار زرد، سرخ ز خون سرم شده لب های خشک، تر شده از دیدهء ترم آن شب به یاد فاطمه تا صبح گریه کرد زینب چو خاک ریخت بر اندام لاغرم...
4_5792076656390704156.mp3
173.9K
❣﷽❣ ▪️ ◽️ ▪️ میگذرد کاروان کنج خرابه پدر چشم براه توام با رخ نیلی شده محو نگاه توام پای من از ره شده پدر پر از آبله به گردن‌عمه‌ام بسته شده سلسله شور محشری برپا شده صورتم مثل زهرا شده ▪️بابایی بابایی باباجون لباس من پاره و دیده‌ی من در فشان سه ساله‌ام ای پدر قامت من شد کمان طفل خیالی بغل گرفته اینجا رباب ذکر لبش شد مدام زمزمه‌ی آب آب نجمه از داغ قاسم خمید راس پرخونش به نیزه دید ▪️بابایی بابایی باباجون میان‌طشت طلا چوب به لبها زدن به پیش چشم همه لطمه به زنها زدن پای سرت عمه را دیدم و گریان شدم به مثل موی سرت سخت پریشان شدم بابایی کنج ویرانه‌ام شمعی و مثل پروانه‌ام ▪️بابایی بابایی باباجون () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_6006065490584143905.opus
180.1K
‍ . جواب واویلا واویلا واویلا واویلا بند ۱ عمه بریز آب روان آهسته روی پیکرش آرام تر حرکت بده اعضای جسم لاغرش دست به بازویش نزن خرد شده از سلسله زخمی شده پایش ز بس دویده پشت قافله از کربلا تا شام و کوفه دویده منزل به منزل درد و محنت کشیده از درد یک شب هم راحت نخوابیده بند ۲ عمه بریز آب روان آهسته آهسته ولی انگار که افتاده ای یاد غریبیّ علی شب بود و حیدر مانده بود با گریه های کودکان میزد به سر میگفت که: اسما بریز آب روان حیدر بمیرد ورم کرده بازویت با چه شکسته در پشت در پهلویت با من نگفته بودی نیلی شد رویت محمدعلی انصاری✍