eitaa logo
کانال ‌متن روضه
76.9هزار دنبال‌کننده
776 عکس
460 ویدیو
60 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
Banifateme_Babolharam_net_shab10-1.mp3
7.11M
|⇦•چه اضطراب و چه باکى... و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بلد نبود! همین شد که در صفّین برای علی(ع) شمشیر زد اما در کربلا بر پسرش حسین(ع) شمشیر کشید! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *اینقدر امشب،شبِ بزرگ و باعظمتی است، که ابی عبدالله مهلت گرفت که قرآن بخونه، عبادت کنه، یه شب مهلت گرفت تا بعضی ها رو حُر کنه، شاید یکی بیاد سمتِ خیمه هاش، پاسبانِ خیمه ها عباسِ، جلوتر از همه ی خیمه ها،خیمه ی عباسِ، یعنی تا عباس هست، احدی جرأت نمیکنه نزدیکِ خیمه ها بشه... همچین که قدم میزنه،یه وقت شنید یه صدایی میآد، یه نگاه کرد فرمود: چه کسی است که جرأت کرده نزدیک خیمه ها بشه؟ یه وقت دید حُر داره میآد، میگه:عباس! منم حُر.. چی میخوای؟ گفت: اومدم آقام رو ببینم..."آمدم راه ببندم، که به تو دل بستم" سرش رو پایین انداخت، اول حرفی که ابی عبدالله زد:فرمود: حُر! سرت رو بالا بیار...گفت:حسین جان! دلِ بچه هات رو لرزوندم.... امشب غوغایی بود در دشتِ کربلا،خیمه ی هاشمیون، خیمه ی اصحاب، همه دور هم لبخند میزنن، خوشحال بودن، اما با هم حرف میزدند، به هم می گفتن: اینا بچه های پیغمبرند، بچه هایِ علی و زهرا هستند، فردا اول نفر ما بریم میدون جونِ مون رو فدا کنیم، اما تو خیمه ی بنی هاشمیا، همه میگفت: فردا اول ما بریم،اینها مهمان ما هستند، اینقدر زینب دلشوره داشت، آخرین شبی است که زینب نگاه به قد و بالایِ حسین میکنه،آخرین شبی است که رقیه راحت میخوابه، آخرین شبی است که رباب علی اصغر رو بغل گرفته،"یا اباعبدالله!"...خدا رحمت کنه اونایی که برا حسین بلند بلند گریه میکنن، پیغمبر فرمود:زهرا جان!حسینت رو لب تشنه می کشن، گریه کرد گفت:بابا! اون روز شما هستید؟ فرمود:نه، باباش علی هست؟نه، من هستم:نه گفت: پس کی برا حسینم گریه میکنه؟ فرمود پیغمبر: زهراجان! غصه نخور، آخرالزمان یه عده ای میان، مرداشون برا حسین مثه زنِ جوان مُرده گریه میکنن...بعد صدیقه ی طاهری دستش رو بالا آوُرد، برایِ همه ی شماها دعا کرد، فرمود: منم فردایِ محشر یه دونه از اونها رو تنها نمیذارم..."مادرجان! شبِ عاشوراست.." حبیب میگه: داشتیم دور خیمه ها میگشتیم ببینیم کسی یه وقت نزدیکِ خیمه ها نشه، میگه: یه وقت دیدم از دور یه نفر هی میشینه، لحظه ای بعد بلند میشه، حرکت میکنه،باز میشینه، گفتم: کیه که نزدیکِ خیمه ها شده؟ با عجله اومدم دیدم ابی عبدالله است، داره هی مناجات میخونه، این بوته ها و خارهای بیابون رو میکِنه، گفتم: آقاجان! چه میکنی؟ فرمود: حبیب! فردا همه ی مارو میکُشن، خیمه ها رو غارت میکنن، زن و بچه ام آواره ی بیابان ها میشن، میخوام این خارها کمتر پاهایِ بچه هام رو آزار بده...حسین....دستت بیاد بالا، با تمام وجوت صدا بزن: یا حسین!... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Banifateme_Babolharam_net_shab10-2.mp3
4.72M
و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بلد نبود! همین شد که در صفّین برای علی(ع) شمشیر زد اما در کربلا بر پسرش حسین(ع) شمشیر کشید! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● داری میری از حرم، تو خیمه ها همهمه است بوسه به زیرِ گلوت، وصیتِ فاطمه است بعدِ خداحافظی، یه ذره آروم برو یکی دو ساعت دیگه، دیگه ندارم تو رو اونی که نمیذاره بری، بی قراریِ سکینه اتِ یه ساعتِ دیگه قتلگاه، قاتلِ تو رویِ سینه اتِ *هقت تا وداع داشته ابی عبدالله، دوتاش رو براتون میخونم، همچین که داشت می رفت،شنید صدایِ گریه ی زینب،میاد، هرچی گفت:حسین! نرو...به راهش ادامه داد، زمین و زمان میگه:حسین نرو، ملائکه ها میگن:حسین نرو...اما دلش میگه: برو به وعده ات تا آخر عمل کن... زینب گفت:الان یه کاری میکنم، قدم از قدم بر نداره، صدا زد: حسین! جانِ مادرم صبر کن..."مَهلاً،مَهلا،یابن الزهرا!.." جلو اومد، حسین خواهر رو بغل گرفت، سرِ زینب رویِ شونه ی حسین،سر حسین رویِ شونه ی زینب، لابه لایِ گریه ها حسین یادِ مادر کرد، گفت: حسین جان! من رو بغل گرفتی یادِ مادر کردی،گفت: آخه زینب! تو بویِ مادرم رو میدی...همه بچه هام رو به تو می سپارم خواهر،مراقب باش... همچین که این بار اومد حرکت کنه، دید ذوالجناح حرکت نمیکنه، هر چی نهیب زد، دید حرکت نمیکنه، حیوان سرش رو پایین آوُرد، یه وقت ابی عبدالله نگاه کرد دید سکینه بغل گرفته دستایِ ذوالجناح رو، بابا! تا پایین نیایی، نمیذارم قدم از قدم برداری، باباجان! باهات کار دارم،بابارو از ذوالجناح پایین آوُرد، گفت: بابا! یادتِ داشتیم می اومدیم، خبرِ شهادتِ مسلم رو دادن؟ گفت: بابا یادتِ حمیده دخترِ مسلم رو صدا زدی، دستِ یتیمی به سرش کشیدی؟ بابا! میدونم اگه بری دیگه بر نمی گردی، بابا! قبل از اینکه تازیانه ها من رو نوازش کنن، تو دستِ یتیمی به سرم بکش...* با این صدایِ خسته، با پر و بالِ بسته بابا منُ بغل کن، خیلی دلم شکسته نفسی برام نمونده که،دَمِ آخری صدات کنم منُ تویِ آغوشت بگیر، تا یه دلِ سیر نگات کنم *حالا روضه ام اینه: دختری که ساعتی پیش بابا بغلش گرفته، ساعتی نمیگذره واردِ گودال شد، یه وقتِ دید عمه نشسته بالایِ یک بدنِ بی سر داره گریه میکنه، گفت: عمه! چرا اینجا نشستی؟ بلند شو بریم...عمه مگه این بدنِ کیه اینجور براش گریه میکنی؟ گفت: عزیزم بشین،این بدنِ پاره پاره ی بابات حسینِ...* شلوغ شده قتلگاه، دور تا دورش دشمنِ هر کی با هرچی داره، به پیکرت میزنه برایِ انگشتری، ساربان انگشت بُرید یکی بگه قاتلش، برای چی از پشت بُرید؟ به طرفِ خاکِ قتلگاست، همه چشایِ خیسِ حرم سرش رو بریدن و شده، نوبتِ نوامیسِ حرم *حسین...ان شاء الله امشب به حُرمت این حسین حسین گفتن ها بلا از کشورِ امیرالمؤمین دور بشه...حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Banifateme_Babolharam_net_shab10-3.mp3
5.85M
و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بلد نبود! همین شد که در صفّین برای علی(ع) شمشیر زد اما در کربلا بر پسرش حسین(ع) شمشیر کشید! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•از آسمان هفتم اگر سر ... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج حیدر خمسه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم” “اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى صاحبِ الدَّعوَهِ النَّبویَّه،وَ الصَّولَهِ الحَیدریَّه، و العِصمَهِ الفاطِمیَّه، و الحِلمِ الحَسَنِیَّه،و الشّجاعَهِ الحُسَینِیَّه” از آسمانِ هفتم اگر سر بر آورم اعلام می کنم که فقط خاک این درم مِهر تو بود، شیره ی جان در وجودِ من از لحظه ای که شیر به من داد مادرم *حرف مالِ امروز و دیروز نیست، من قدیمی ام،جد و آبادم نوکریت رو کردن، نگاه به این وضع من نکن، قبلاً خیلی با تو بودم، قدیمی ها اسمت می اومد عالم رو بهم میزدم…* من از دَرِ سرای تو جایی نمی روم حتی اگر جواب کنی باز نوکرم گیرم که خاکِ پایِ مرا کیمیا کنند خاک درت اگر نشوم خاک بر سرم *روز عاشورا اباعبدالله داشت با برادرش اباالفضل حرف میزد، یهو شمرِ حرامی تا نزدیکی هایِ خیمه ها اومد، صدا زد: کجایند بچه هایِ خواهرم؟ عباس رو صدا زد، چقدر خجالت کشید اباالفضل.. مدینه وقتی راه افتادن، کاروان که کمی راه رفت، یکی اومد گفت: آقاجان! اُم البنین، عباس رو کار داره، ابی عبدالله فرمود: سریع برو ببین مادر چیکارت داره، قمر بنی هاشم برگشت سمتِ دروازه شهر،دید اُم البنین دستاش رو باز کرده، بغلش گرفت، گفت: جلو حسین نتونستم باهات خداحافظی کنم، حسین مادر نداره، مادر! با حسین میری با حسین برگردی، عباس! نشنوم جلوتر از حسین راه رفتی، عباس! نشنوم بچه های زهرا نشستن تو هم بشینی، لذا شبِ عاشورا پاسبانِ خیام عباسِ، عمه ی سادات اومد تویِ تاریکیِ شب. عباس صدا زد: کیِ اون طرفِ خیمه ها؟ گفت: آرام باش زینبم. دست ادب عباس رویِ سینه اش گذاشت، جانم خواهر! چرا دل نگرونی؟ گفت: میخوام باهات حرف بزنم، عباس! می دونی تویِ خیمه ها چی پیچیده؟ میگن: برات امان نامه آوُردن. عباس دستاش رو گذاشت رو سرش، گفت: خانوم! من قربونیِ شمام، من نذرِ شمام. گفت: عباس! بچه ها ترسیدن، میگم: یعنی عمو میره؟… شمر وقتی صدا زد: کجان بچه هایِ خواهرم؟ آقا فرمود: عباس! برو ببین چی میگه.عباس با یه غضبی اومد جلوش، نرسیده بود داد زد: چیِ؟ نانجیب اول طعنه زد. گفت: عباس! شنیدن آب آور شدی؟ “منصبی نبود آب آوری، لذا جبهه رفته ها می دونن، پیرمردهایی که ازشون جنگ بر نمی اومد، می گفتن: برو به رزمنده ها یه آبی بده…” عباس! بیایی این طرف فرماندهی لشکر رو بهت میدن، تا رکابِ اسبت رو طلا می گیرن.عباس نگذاشت حرفش تمام بشه، گفت: برو رَدِ کارِت، من مادرم اُم البنینِ، من شیرِ اُم البنین رو خوردم، من یه تارِ مویِ بچه هایِ حسین رو به همه عالم نمیدم…* گیرم که خاکِ پایِ مرا کیمیا کنند خاک درت اگر نشوم خاک بر سرم حاج غلامرضا سازگار *سقای دشتِ کربلا اباالفضل، دستش شده از تن جدا اباالفضل…* رفتی و بی سر و پاها همگی شیر شدند با من و عمه، سَرِ پوشیه درگیر شدند فاطمیاتِ حرم یک شبه تحقیر شدند دختران پایِ سر تو همگی پیر شدند نیزه از حنجرِ آشفته ی تو کار کشید رفتی و کارِ عقیله سَرِ بازار کشید *با دست، دخترِ علی رو نشون میدادن، اون دخترِ علیِ، الهی بمیرم….بچه های علی رو نامحرم ها زدن….* “زجر ول‌کن نبود؛ حرمله می‌زد دخترک را بدونِ فاصله می‌زد” رفتی و خون به دلِ دخترِ زهرا کردن گره ی روسریِ دخترکان وا کردن دَمِ دروازه عجب هلهله بر پا کردن محملِ عمه ی سادات تماشا کردن نوه ی فاطمه دنبالِ جواب است عمو جایِ ما در وسطِ بزم شراب است عمو !؟ حسین…. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
khamse_Babolharam_net_shab9.mp3
7.48M
|⇦•از آسمان هفتم اگر سر ... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج حیدر خمسه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● شُجاعت و شَهامت را از پدرش 'عـلی' به اِرث بُرد در جنگ‌ها همیـشه عَلَم را با خود حمل می کرد، به هـمیـن دلیل هـم به مـشهور شد 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•یارالی یعنی... و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج حیدر خمسه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● یارالی یعنی: همه جایِ بدنت زخمی بود ذره ذره ی تنت زخمی بود حتی کُنجِ دهنت زخمی بود آخرش کار رو به شمر مُحوَّل کردن یامظلوم،یامظلوم تو رو با خنجرِ کُند مُعطَّل کردن یامظلوم،یامظلوم یارالی یعنی: نیزه رو نیزه زدن نامردا همه با هم اومدن نامردا همه با لگد زدن نامردا به تو پیشِ مادرت جسارت کردن یامظلوم،یامظلوم به تو با ضربه ی پا جسارت کردن یامظلوم،یامظلوم *نمی دونم از کجا روضه بخونم؟ شبِ عاشوراست…* داغ یعنی جوانِ رعنایت تشنه لب رویِ خاک جان بدهد نانجیبی میانِ سینه ی او نیزه اش را تکان تکان بدهد *حسین…”اگه امروز و فردا راه داره صدقه ای برا امام زمان بده، بخدا قلبِ آقا در فشارِ، تو هم امشب نباید ساکت باشی، باید بهم بریزی…..”* بدونِ آب بریدن حنجرِ او را کشانده اند به گودال مادرِ او را عصا زدن به او پیرمردها بلکه در آورن نَفَس های آخرِ او را *بذار روضه بخونم: هلال میگه اومدم دَمِ گودال، دیدم صدا خس خسِ نفس هاش میاد، سپرم رو آب کردم، اومدم گودال، دید شمر داره بیرون میاد، سر تا پاش خونیِ، کجا میری هلال؟ آب می برم براش، یه لبخندِ بدی زد، گفت: دیر اومدی، الان سیرابش کردم، گفتم: تو که کارِ خودت رو کردی، چرا دست و پات میلرزه، گفت: هلال! داشتم می بریدم، صدایِ ناله ی زنی رو شنیدم، داد میزد: ” بُنَیَّ! قَتَلُوکَ،ذَبَحُوکَ وَ مِنْ الْمَاءِ مَنَعُوک‏”….عرضم تمام، شبِ آخرِ، مُزدم رو بگیرم…* هر کی هرچی شد، داره می بَره یکی داره پیرُهَنِ پاره می بَره زینب میگه: وای، از دلِ رباب زیرِ عباش، حرمله گهواره می بَره مادرت بمیره، نبینه انگشتر نداری خودم رو رسوندم، کسی نگه مادر نداری آه!غریبِ مادر حسین دیر اومد زینب، تا به پیشِ تو افتاده بود تو پنجه های شمر، ریشِ تو کارِ دنیارو، می بینی داداش باید ببوسم رگ هایِ ریش ریشِ تو گفتم که بلند شو از رو سینه اش جواب نداد خدا خدا کردم، رقیه از خیمه در نیاد *اگه یه دونه از شما نگران باشید که زن و بچه هاتون حال و اوضاعشون خوب نیست، درنگ نمی کنی،بدو میری میگی به زن و بچه ام برسم…شمرِ نانجیب داشت کارش رو می کرد، اباعبدالله حواسش به خیمه ها بود، زیر چشمی خیمه ها رو نگاه می کرد، یهو داد زد: نیا…مگه نگفتم: نیا…با سپر میزدن زینب را….* نگرانی کشتنت عزیزِ دلم نگرانی که حال ِ خوبی نیست پیش چشمانِ داغ دیده ی تان موقعِ رقص و پایِ کوبی نیست * همه ی مجلس، دستات، رو به آسمان، صدات حرم برسه: حسین…..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
khamse_Babolharam_net_shab10.mp3
3.93M
⇦•یارالی یعنی... و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج حیدر خمسه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● «ما رَاَیتُ اِلاّ جَمیلا» برادرانش را کُشتند خاندانش را آواره کردند و خیمه‌ی اَهلِ بیتش را آتش زدند چه دید؟ که آن‌ها ندیدند! 💔 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
•|صلی‌الله‌علیک‌ یااباعبدالله|• . با دل چه کرده این غم تو شاه سر جدا؟ دیدم کری به پایِ روضه‌ی تو گریه میکند .. ❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•از حرم آمد برون... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام ویژه ماه محرم به نفس کربلایی حسین طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● از حرم آمد برون جلوه ی پیغمبری با رخ زهرایی و با جَنَم حیدری صنحه میدان بدل شد به عجب محشری گفت انا ابن الحسین ریخت بهم لشکری اَنَا عَلی ابنِ حُسَینَ ابنَ عَلی موقع جانبازی است رفته ز کف طاقتش تیغ و سپر در کف و ذکر علی عادتش خوانده حسین ان یکاد نذر قد و قامتش با نگهی میکند از پدرش دلبری اَنَا عَلی ابنِ حُسَینَ ابنَ عَلی ماه حرم مثل شیر بر دل اعدا زده از برش تیغ او دشمن او جا زده گرچه به رفتن شرر بر دل بابا زده داده به لشکر نشان رزم علی اکبری اَنَا عَلی ابنِ حُسَینَ ابنَ عَلی یا علی و یا علی بر لب او کرده گُل ماه نظر میزند عمه بخوان چهار قُل داده عنان را ز دست لشکر کوفی به کُل معرکه ای شد به پا وای چه رزم آوری اَنَا عَلی ابنِ حُسَینَ ابنَ عَلی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
H.taheri.Moharam99.Babolharam_net_8.mp3
1.92M
|⇦•از حرم آمد برون... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام ویژه ماه محرم به نفس کربلایی حسین طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄• قَتَلَ‌اللهُ قوماً قَتَلوك... خداوند آن قوم را بكشد كه تو را آنگونه كُشتند... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
وَ قَطَّعوهُ بِسُیوفِهِم... حسین(ع)، علی‌اکبرش را به سیمای پیامبر میدید، کوفیان اما اِرباً اِرباً اِرباً اِربا... ع‌ ل‌ ی ا‌ ک ب ر 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•حیف از این سرو رعنا... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام ویژه ماه محرم به نفس حاج سیدمجید بنی فاطمه•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● حیف از این سرو رعنا حیف از این قد و بالا جون میده رو دست بابا قطعه قطعه ارباً اربا محاسنم از خونش رنگینه عمه جون دادنشو میبینه قاتل بی حیاش اومد به حال من بخنده عمه اومده با معجرش زخماشو ببنده جلو چشماش پیکرش افتاد کلاه خودش از سرش افتاد روی زمین بال و پرش افتاد زینب یاد مادرش افتاد ای وای ای وای علی اکبر این زخما بی شماره جای بوسه نداره من بمیرم زنده زنده پیکرش شد پاره پاره سر تموم زخماش وا مونده شمشیرش تو میدون جا مونده خونی که تو گلوشه راه نفساشو بسته شبیه جدش شده و فرق سرش شکسته هنوز نیزه مونده تو پهلوش یه نی پیچید به طره موش شکافته تا بین دو ابروش جون کندنش برد باباشو از هوش ای وای ای وای علی اکبر میبوسم دونه دونه زخماشو که غرق خونه از تنش دل واپسم که چیزی تو دشت جا نمونه حالم قلب زینبُ سوزونده بچم غرق خون رو دستم مونده هر چی مرتب میکنم اعضاشو دونه دونه میترسم از تنش بازم یه قطعه جا بمونه بنی هاشم عبا بیارید تنش رو رو عبا بذارید شما دارید می سوزید اما از حال باباش خبر ندارید جلو چشماش پیکرش افتاد کلاه خودش از سرش افتاد روی زمین بال و پرش افتاد زینب یاد مادرش افتاد ای وای ای وای علی اکبر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
banifateme-moharram99-sh8-Babolharam_net_6.mp3
2.76M
|⇦•حیف از این سرو رعنا... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام ویژه ماه محرم به نفس حاج سیدمجید بنی فاطمه•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هزار زخم از پیامبر(ص) در را سَرِ علی‌ اکبر در تلافی کردند... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
•|عَلَی الدُنیا بَعدَک العَفا..|• . کار تشییع تنت دست عبا افتاده تار و پود تو ز هم سخت جدا افتاده لشگری تنگ نظر کار به دستم دادن زانویم تا شده کارم به عصا افتاده ارباً اربای تو را هر چه مرتب کردم مثل اول که نشد چند هجا افتاده دست و پا نه! پسرم با پدرت حرف بزن تیر خورده به گلویت زِصدا افتاده پسرم آبرویم رفت بیا کاری کن چشم ناپاک به ناموس خدا افتاده 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•از آفاقِ مکه خبر میرسد .. / و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب هشتم محرم 99 به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● از آفاقِ مکه خبر میرسد که عمر شب تیره سر میرسد بگو با مدینه بگو با احد که فرزندتان از سفر میرسد پدر خود خبر داده بود از زمین که با ذوالفقارش پسر میرسد بگو همانان که بت باورند خلیلی دگر با تبر میرسد خلیلی که با سیصد و سیزده دلیر سرا پا جگر میرسد بگو چون عمویش علی اکبر است رجز خوان به موج خطر میرسد از آن لحظه ای که گمان میکنی از آن لحظه هم زودتر میرسد دعا کن دلا فیض دیدار او همه با دعای سحر میرسد *تا انتهای مجلس زن و مرد دست گدایی بالا ببرن صداش کنن یا صاحب الزمان .. * ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Taheri-moharram99-sh8-Babolharam_net_1.mp3
1.4M
|⇦•از آفاقِ مکه خبر میرسد .. / و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب هشتم محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السَّلَامُ عَلَی المَظلُومِ‌الشَّهِید.. حسین از من است و من از حسین ام.. پس این جماعـت حسین را کُشته‌اند یا خدا را؟! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•شرافت ماتِ تشریفاتِ والای.. / و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم 99 به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● شرافت ماتِ تشریفاتِ والای علی‌اکبر تعالی شِمّه از شان اَعلیِ علی‌اکبر *یه خورده برات مدحشُ بخونم .. چون شب سختیه شب علی اکبر .. کاشکی فقط چند نفراز شماها بودین کربلا زیر بغلای ابی عبدالله رو میگرفتین ..* معاد پیچش زلفش نماد محشر کبرا قیامت جلوه‌ایی از قد و بالای علی‌اکبر تجلی هایِ پیغمبر در این آیینه بی‌وقفه حرم را میکند محو تماشای علی‌اکبر خَلقاً و خُلقاً و منطقاً به رسول‌ خداست .. وقتی داره میره دیدن ابی عبد الله محاسنُ روی دست گرفت .. این همون بابایی‌ست که یه لحظه نگه‌ش نداشت تا گفت برم میدون گفت برو .. این همون بابایی‌ست که وقتی اهل خیمه دورش ریختن گفت رهاش کنید فانه ممسوس فی ذات الله .. همین بابا وقتی علی اکبر داره میره میدان، پشت سرش داره اشک میریزه .. خدایا شاهد باش شبیه‌ترین کس به رسول الله رو دارم میفرستمش میدان .. الهی بمیرم برات حسین .. (کربلا که نمیتونیم شب جمعه برات روضه علی اکبر بخونیم ..)* هماوردی ندارد شیرِحق در جنگ رودرو هزار الله اکبر کیست همتایِ علی اکبر به‌یک جولانِ چشمش قلب اردوگاه دشمن ریخت عجب شوری به پا کرده‌س غوغای علی اکبر نه تنها بهر استقبال از او پیغمبر آماده‌س خدا آغوش وا کرده مهیای علی اکبر اگرچه حاصل عمر حسین از‌دست رفت اما به رسم صبر تاب آورد تا پای علی اکبر *تا اونجارو ابی عبدالله صبر کرد، اما همین که نگاش افتاد به بدن قطعه قطعه علی ..* غم فرزند سنگین‌ست تا میشد تحمل کرد ولی آخر به خاک افتاد بابای علی اکبر *ان شالله این ایام ندیده باشی بابایی بخواد جوانشو داخل خاک بزاره .. انقدر احترام میکنن این بابارو .. میگن جوون از دست داده .. زیر بغلاشو میگیرن دل به دلش میدن پا به پاش گریه میکنن .. مرحوم شیخ حر نوشته تا ابی‌عبدالله نگاش به بدن علی افتاد از اسب پیاده شد اومد چند قدمُ با پای خودش بره سمت بدن .. همچین که یه قدم برداشت زانو های حسین خم شد .. همه دارن نگاه میکنن .. تا دیدن حسین خورد رو زمین یه مرتبه همه شروع کردن هلهله کردن .. صدا زد پسرم :* کار تشییع تنت دست عبا افتاده تار و پود تو ز هم سخت جدا افتاده لشگری تنگ نظر کار به دستم دادن زانویم تا شده کارم به عصا افتاده هر بابایی دم پیری آرزوش اینه جوونش عصایِ دستش بشه .. پسر با ادبم .. حالا این آقای مودب جلو ابی عبدالله رو خاکا افتاده .. عزیزم تو هیچ موقع پیش بابا پاهاتو دراز نمیکردی .. کاری که امیرالمومنین کنار قبر فاطمه‌ش کرد دیدن ابی عبدالله هم همین کارو کرد ..:* کفِ افسوس زدم بر هم و با خود گفتم آخر این ریخته پاشیده کجا افتاده نفس این پدر پیر به تو بسته ولی نفست ای نفسم بین دو 'با' افتاده *نمیتونه بگه بابا هی میگه با .. با .. یابن‌الحسن معذرت میخوام ازت آقا جان ..* ارباً اربای تو را هر چه مرتب کردم مثل اول که نشد چند هجا افتاده دست و پا نه! پسرم با پدرت حرف بزن تیر خورده به گلویت زِصدا افتاده چکمه ترکیب روی ماه تو را ریخت بهم آیه های تو زِ ترتیب چرا افتاده .. *تا حالا هی برات خونده بودم:* پسرم آبرویم رفت بیا کاری کن چشم ناپاک به ناموس خدا افتاده *نوشتن ابی عبدالله کان کنار پسر جان داد از شدن غم .. یه وقت دید یه دست رو شونش قرار گرفت .. همین که نگاه کرد دید خواهر وسط دل دشمن اومده شروع کرد التماس کردن پسرم .. تا حالا سایه‌ی عمه‌م رو هم کسی ندیده بود .. هر موقع میخواست بیاد کنار قبر پیغمبر بابام دستور میداد بزارید همه چراغای مدینه خاموش بشه نمیخوام کسی به قد و بالای دخترم نگاه کنه بدنُ داخل عبا گذاشتن دارن میبرن عباس زیر بغلاشُ گرفته میگه:* تو برو خیمه و من پشت سرت میبینم نکند تکه ایی از بین عبا افتاده *میگه داشتم تو کوچه‌های کوفه راه میرفتم دیدم امیرالمومنین چشمش به یه نفر افتاد نشست رو زمین شروع کرد گریه کردن .. گفتم آقاجان چی شده؟! فرمود پرچم دار سپاه خودم تو جمل رو دیدم .. یه روز همین پرچم دار تو کربلا شمشیر به سر علی اکبرم میزنه .. آقاجان چشمت به قاتل نوه‌ت افتاد رو خاکا نشستی طاقت نیاوردی .. الهی بمیرم برا اون آقایی که هر موقع میومد داخل کوچه .. چشمش میفتاد به مغیره .. غلاف شمشیرُ نشون امام حسن میداد .. ای حسین* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
Taheri-moharram99-sh8-Babolharam_net_2.mp3
7.36M
|⇦•شرافت ماتِ تشریفاتِ والای.. / و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم 99 به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السَّلَامُ عَلَی المَظلُومِ‌الشَّهِید.. حسین از من است و من از حسین ام.. پس این جماعـت حسین را کُشته‌اند یا خدا را؟! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•جسمت تویِ عبا .. / و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم 99 به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● جسمت تویِ عبا باید جمع شه میترسم از تنت چیزی کم شه پاشو نذار جلو این دشمن ها این خنده ها جواب اشکم شه لب هات پر از لخته خون نذار پیر بشم به داغِ جوون *مرحوم شیخ شوشتری نوشته ابی عبدالله یه مرتبه کنار بدن علی محاسنش سفید شد .. یک دلیلی هم بر این حرف مرحوم شوشتری هست: وقتی سرُ آوردن تو مجلس عبیدالله ملعون همچین که با چوب خیزران میزد رجزم میخوند میگفت حسین من تو رو دیده بودم اینقدر محاسنت سفید نبود .. خیلی محاسنت سفید شده .. یه وقت دیدن عمه‌ی سادات گوشه‌ی مجلس بلند شد فرمود ملعون اینقدر با چوب به لب و دهان داداشم نزن .. به خدا حسینم کنار بدن جوونش پیر شد .. روایت میگه ابی عبدالله هی از دهان علی اکبر لخته خون هارو جدا میکرد ببینه نفس میکشه پسرش ..* دارم ازت خواهشی بگو که هنوز نفس میکشی علی بمیرم برات .. *داره تموم میشه شب هشتم .. هرچقدر ناله‌تُ نگه داری قیامت خیلی حسرت میخوری مرحوم ملاعباس مازندرانی رسیدن کربلا .. یه منزلی حرم امام حسین، چراغای حرم معلومه .. جوونا گفتن ملاعباس چیکار کنیم؟! گفت میتونیم فردا هم بریم حرم امام حسینِ .. گفتن ملاعباس اینهمه راه پیاده اومدیم شب جمعه نریم کربلا؟! گفت من که از خدامه گفتم شماها اذیت نشید بلند شدن اومدن حرم امام حسین جوونا دورشو گرفتن گفتن ملاعباس روضه بخوان برامون .. گفت چی بخونم؟! گفتن اینجا دیگه مجمع همه‌ی روضه هاست .. هرچی بخونی جا داره .. گفت دفترُ باز میکنم هر روضه ای اومد دفترُ باز کرد روضه‌ی علی اکبر اومد .. شروع کرد روضه‌ی علی اکبر و خوندن .. بچه ها هم دورش گریه کردن سینه زدن اومدن توی کاروانسرا خوابیدن .. ملا عباس میگه خواب بودم توی عالم رویا دیدم یکی داره دق الباب میکنه کاروانسرا رو .. اومدم دیدم یه آقایی خوش سیما جلو درِ .. سلام کردم گفتم بله بچه‌ها خوابن داری اینطوری در میزنی .. فرمود ملاعباس برو بیدارشون کن ابی عبدالله اربابم داره میاد دیدنتون .. گفتم حسین داره میاد؟ بگید آقا برگرده ما میریم دیدنشون گفت نه آقا خودش میخواد بیاد .. اومدم یکی یکی بچه هارو بیدار کردم عزیزای من بیدارشید میدونم خسته اید ارباب داره میاد دیدنتون همه نشستن مودب منتظر چشما به در یه وقت در باز شد ماه دل آرای ابی عبدالله ملاعباس میگه تا اومدیم از جا بلند بشیم ابی عبدالله فرمود ملاعباس، جان حسین بشینید .. شما خیلی راه با پای پیاده اومدید .. (آی اونایی که پیاده میرفتید اربعین کربلا میدونید حسین از شما هم همینطور استقبال میکرد؟ ..) ملاعباس میدونم خسته ای .. ارباب عالم شروع کرد صحبت کردن فرمود ملاعباس حتما تعجب میکنی چرا دیدنت اومدم سه تا دلیل داره اومدنم اول اینکه هرکسی دیدنم بیاد من بازدیدش میام .. یه دلیل دیگه‌ش اینه که ملاعباس میخواستید بیاید کربلا یه پیرمردی هست توی هیئتتون جلوی در کفشا رو جفت میکنه خیلی دوست داشت با شما بیاد نتونست گرفتار شد مریض احوال شد رفتید سلام من حسینُ بهش برسونید بگید حسین فراموشت نکرده، اسم تو رو هم نوشتیم توی زائرا .. اما ملاعباس دلیل اصلی که اومدم زیارت شما و شما رو ببینم اینه .. ملاعباس مگه نمیدونی شبای جمعه مادرم زهرا مهمون ماست .. چرا روضه‌ی جوونمو خوندی؟! تا روضه‌ی علی اکبرُ خوندی مادرم غش کرد زمین افتاد .. ای حسین ..* دیگه نفس تو سینه‌م محبوسه بابات خم شده رو تو میبوسه پاشو برس به فریادم بابا حالا که دیگه حرف ناموسه عمرم علی اکبرم پاشو عَمَه‌تُ ببر تا حرم پاشو کریم حسین شکسته نشه حریم علی بمیرم برات .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Taheri-moharram99-sh8-Babolharam_net_3.mp3
3.49M
|⇦•جسمت تویِ عبا .. / و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السَّلَامُ عَلَی المَظلُومِ‌الشَّهِید.. حسین از من است و من از حسین ام.. پس این جماعـت حسین را کُشته‌اند یا خدا را؟! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•گرفتارم،گرفتارم.... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج میثم مطیعی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● گرفتارم،گرفتارم ابالفضل گره افتاده در کارم ابالفضل دعایی کن دوباره چندوقتیست هوای کربلا دارم ابالفضل *به من گفتند تو باب الحوائجی...من امشب با یه امیدی آمدم درِ خونه ات...* گرفتارم،گرفتارم ابالفضل گره افتاده در کارم ابالفضل دعایی کن دوباره چندوقتیست هوایِ کربلا دارم ابالفضل *بذار اصلا اینطوری بگم،شب تاسوعاست...* بر مشامم می رسد هر لحظه بویِ کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا *من می ترسم اربعین،کربلا نرم...یه کاری برام بکن...* تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل،قبر شهید کربلا *امشب اومدیم روضه تو رو بخونیم ای بی دستِ کربلا،ولی اولِ روضه می خوام یه بیت برا خودت بخونم، یه بیت مصیبت بخونم شما مستمع باشی،نبودی ببینی... * از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین دست و پا می زد حسین،زینب صدا می زد حسین بنویس که با شتاب باید برسد فوراً ببرش،جواب باید برسد لب های رقیه از عطش خشک شده این نامه به دستِ آب باید برسد... *عموی من چرا برنمی گرده....* دستانِ تو مثل دو کبوتر رفتند سیراب تر از زمزم و کوثر رفتند دیدند که آغوشِ خدا منتظر است دستانِ تو از خودت جلوتر رفتند... *ما امشب می خوایم روضه دست بریده بخونیم...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
1_1022334702.mp3
2.48M
|⇦•گرفتارم،گرفتارم.... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج میثم مطیعی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا که به هایشان کردند! مثلاً که به پیمان‌اش "دلیرانه" عمل کرد... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•دستی نداری تا بگیرم... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج میثم مطیعی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● دستی نداری تا بگیرم، از زمین پاشی میشه دوباره باز علمدارِ حرم باشی؟ این بچه ها دیگه نمیخوان آب؛ تو رو میخوان میشه براشون باز سقّا شی؟ *بلند شو،بلند شو،بچه ها منتظرتن...* وقتی خجالت میکشی شرمنده تر میشم سقّا بدون دست هم سقاست باورکن تو چشمِ عبّاسم نبینم اشکِ غم باشه بی تو حسین تنهاست باور کن *تنها نذار منُ،دیگه مردی برام نمونده....* دریا تو دستاته برادر ممنونِ دستاتم علمدار چشمات پر از خون شد عزیزم دلتنگِ چشماتم علمدار *آی! قمری داشتی چه شد؟ آی حاج قاسم اگه امشب خدمت حضرت زهرا رسیدی سلام ما رو برسون... بگو ما هم دلمون تنگ شده... بگو ما هم دلمون می خواد همون جوری باشیم که بهمون بگی پسرم...* سائلم آب و دانه می خواهم رحمت مادرانه می خواهم آی بی بی گدا نمی خواهی؟! پسرِ بی وفا نمی خواهی؟! کاش می شد زِ من سوال کنی پسرم کربلا نمی خواهی؟! دستم رو می گیرم به پهلو راه میرم من اونچه نباید عاقبت دیدی سرم اومد تا که نشستم پیشِ تو انگار حس کردم یک لحظه بویِ مادرم اومد *مگه مادر هم علقمه بوده؟!حالا امام حسین علیه السلام داره گریه می کنه "فَلَمّا رَئاهُ الحُسَین مَضروعاََ عَلی شَطِّ الفرات و بَکی..."گریه می کرد... عباس یادت میاد من داستانِ مدینه رو برات تعریف کرده بودم؟!بهت گفته بودم برادر اگه تو مدینه بودی کمک کارِ ما بودی...کسی جرات نمی کرد درِ خونه ما بیاد؟یادت هست؟! * دیدی بهت گفتم کبوده صورتِ مادر؟ *مادرمُ دیدی؟مادرم صورتش کبود بود دیدی؟ * دیدی بهت گفتم کبوده صورتِ مادر؟ دیدی بهت گفتم که خیلی سخت راه میره؟ دیدی چقد سخته ببینی مادرت هربار دستش رو به پهلوش می گیره؟ پرداز: اکبر شیخی : امیررضا یزدانی *قربونت برم،از اسب رو زمین افتادی،یه روزی مادرم بین در و دیوار بود،خودش گفت:"وَ سَقَطتُ لِوَجهی..."من با صورت به زمین افتادم...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net