eitaa logo
کانال ‌متن روضه
76.9هزار دنبال‌کننده
778 عکس
459 ویدیو
60 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم «پایگاه متن روضه» 👈ارتباط با ما: @babolharam_admin 🔸کانال سیمای حرم↶ @simaye_haram 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه و پرچم↶ @babolharam_katibe
مشاهده در ایتا
دانلود
Narimani shab 1-2 Babolharam.mp3
3.75M
|⇦• روضه و توسل شبِ اول ماهِ محرم سال 1397 توسل به حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه به نفسِ سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦•نجوا با امام زمان روحی له الفدا شبِ دوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• یا صاحب الزمان .. یا صاحب الزمان .. مرا با یک نظر ، اهلِ نظر کن مرا تا زنده ام اهلِ سحر کن اگر هر جا که من هستم نیایی بیا من میروم ، زین جا گذر کن *همۀ اینا بهانه است برا اینکه تو یه نگاه به ما کنی .. همۀ این دورهمی ها ، گریه کردنا ، روضه ها سینه زنی ها . این همه وقت میزاریم می آییم اینجا می شینیم. منتی هم نیست خدا میدونه اما دلمون میخاد توام بیای در جمعمون .. شما بیایی جمعمون صفا پیدا میکنه ... آی پسر فاطمه ... ای پسر دست شکسته .. یک دستی سر دلِ ما بکش آقا .. یا صاحب الزمان ...* وای اگر در حرمش یار نمی خواست مرا سر بازار ، خریدار نمی خواست مرا با چه شوقی بغلم کرد همان اولِ ماه *بخدا خبر نداری همه مونو آقا بغل کرده .. والّا الان اینجا ننشسته بودیم ..* با چه شوقی بغلم کرد همان اول ماه اصلاً انگار نه انگار نمی خواست مرا *یه جوری منو تحویلم گرفت. یه جوری میبینم بعضی ها گریه می کنن انگار دقیقاً همین حسی که منم دارم شما هم دارید. من حس میکنم تو جمع شما خیلی زیادیَم. اصلاً جام بین شما گریه کنا نیست . آقا کریم بود که بی دعوت آمدم .. حالا من کی هستم؟* من همانم که شدم خوار همه اما او پیش مخلوقِ خودش خوار نمی خواست مرا به حسابم نرسید و به حسابم آورد او کریم است بدهکار نمی خواست مرا بودم آلوده ولیکن دم در پاکم کرد لطف آقاست گناه کار نمی خواست مرا *گفت همون دم در پاکت می کنم ، وقتی می آیی اینجا میشینی با همه وجودت گریه کنی برا حسینِ ما ... بیا از گناهان پاکم کن مرا در کربلا خاکم کن .. یاده همه شهدامون که این شعرا رو میخوندن شما هم بخونید .. نسیمی جان فزا می آید بوی کرب و بلا می آید ...* آشنایِ علی ام ، گرد و غبار نجفم وای اگر حیدر کرار نمی خواست مرا تشنه ام کرد که یاد لب عطشان باشم تا نگوییم علمدار نمی خواست مرا *آی خادما .. این برای خادماست که بیرون دارن کار می کنن ..* عاقبت کارگر روضه شدم شکرِ خدا فاطمه نوکر سربار نمی خواست مرا ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Narimani shab2 Babolharam.mp3
2.29M
|⇦•نجوا با امام زمان روحی له الفدا شبِ دوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل شبِ دوم ماهِ محرم سال 1397 ورود خاندان آل الله به وادی مقدس کربلا به نفسِ سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• بی بی منو دعوت کرد بیا برا حسینم گریه کن ... آخه خودشم میاد ، مادرم میاد هی به سینه میزنه بُنّیَ .. بُنّیَ .. بُنّیَ .. توام روضه بخوان .. قتلوكَ و مِنَ شُرب الماء مَنَعوك .. بخدا ما معنی این حرفها رو نمی فهمیم، اگر میفهمیدی یه مادر دارد می گه آب به بچه ام ندادن زنده نمیموندیم .. اما بعدش می کشن هممونُ .. بُنّیَ ذَبَحوکَ .. آن حسینی که سرش ریخت بهم بین تنور وسط شعله گرفتار نمی خواست مرا رحمتِ خدا به این ناله ها و اشک ها .... میبینی امشب جنس اشکت فرق داره .. برا دلشورۀ بی بیِ ... دلشوره ای که بی بی داشته ما رو هم بیچاره کرده ... از ابتدای راه دائم بیقرارم حق دارم آخر مادرم دلشوره دارد گرما کشیدن روزها بسیار سخت است با شیرخواره در بیابان کار سخت است هر وقت با عزت به محمل می نشینم هی ذکر میگویم ، بلا دیگر نبینم اصلاً بلا باشد ، علی اکبر داری وقتِ خطرها ساقیِ لشکر داری چشم غریبه تا سوی محمل بیفتد کارش به شمشیر ابوفاضل بیفتد زینب دلش لبریز از حسِ غرور است در کاروان هر چیز میخواهی جور است پوشیه کافی چادر و معجر فراوان در دست و گوشِ کودکان زیور فراوان از لطف سقا مشک ها لبریز آبند مثلِ فرشته بچه ها آرام خوابند *بعضی ها نگرفتند ، مثل فرشته .. مثل فرشته ..* شکر خدا خورشید هم ما را ندیده آقا خودش سایه سر ماها کشیده خدا سایه تُ از سر ما کم نکنه حسین جان .. حالا تا اینجا بی بی اینجوری صحبت کرد دیگه از اینجا به بعد روضه است نمی تونم اینجوری بخونم. حالا همه این حرفها رو رباب زد دیگه چی میخاد بگه. این طرف که گفتی همه چیز آرومه، همه چیز هست، دور همیم. بچه ها خوابیدن. عباس دم دره. علی اکبر آن طرفه. میترسم از سرنیزه ها از طبل هاشان می ترسم از خار مغیلان بیابان می ترسم این معصومه ها تنها بمانند یک یک به زیر سم مرکبها بمانند میترسم از ذبحی که با تکبیر باشد طفلم به جای شیر سهمش تیر باشد ای وای از آن نحری که خنجر کند باشد سهم عقیله حرفهای تند باشد ای وای از آن روزی که یک لشکر بخندد نامحرمان دستان زینب را ببندند ای کاش جایی قحطی چادر نباشد یعنی سکینه از کسی دلخور نباشد حسین ... *این حرفارو گذاشته بودم شام غریبان بزنم ، ولی اصلاً معلوم نیست که تو شام غریبان زنده باشیم .. بزار همین الان بزنم. هرچی نزدیک به کربلا می‌شدند، قدم به قدم دلشوره‌هایِ این خانم بیشتر می‌شد .. یه جایی آمدند به ابی‌عبدالله عرضه داشتند، آقاجان زینب خواهرتون کارتون داره ؛ سریع خودشان رو به محمل زینب خواهرم، عزیزم چیه؟ .. گفت داداش نمیدونم چرا آنقدر دلم شور میزنه .. اگر میشه از من دور نشو .. کنار محملِ من باش ... رسیدند کربلا با جلالُ و جبروت همه آمدند ، عباس ، علی اکبر ، قاسم، عبدالله ، عون ، جعفر .. یکی خم میشه، یکی دست خانم رو میگیره ... همه محرم‌ها جمع شدند .. ای حسین .. ای حسین ... فهمیدی چی میخام بگم دیگه؟.. بریم جلوتر ، از همه اینها میخام بگذرم* سپردمت به خدا و به ریگ‌هایِ بیابان سپردمت به غبار و به خارهای مغیلان سپردمت به وحوش و به شیرهایِ درنده به مردمانِ دهاتی ، به آهوانِ پریشان به باد گفتم اگر شد مُرتبت بکند که تا خمیده نگردد دوباره مادرجان سپردمت به هر انچه كه هست،اما تو سپرديم به كه رفتي!؟به دلغكان به كنيزان؟! بگم بازم کیا؟ به شمر .. خولی .. أخنس .. به حرمله .. به سنان ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Narimani Babolharam.mp3
3.16M
|⇦• روضه و توسل شبِ دوم ماهِ محرم سال 1397 ورود خاندان آل الله به وادی مقدس کربلا به نفسِ سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦•نجوا با امام زمان روحی له الفدا شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• یا صاحب الزمان .. صاحب الزمان .. عاقبت روزی ذبیحِ ذوالفقارت می شوم یا شکارم می‌کنی یا خود شکارت می‌شوم افضل الاوقاتِ من وقت به یادت بودن است لحظه ای که واقعاً دل بی قرارت می شوم بی پناه افتاده ام٬ آیا پناهم می دهی؟ مُستَجیر دست های مُستَجارت می شوم واقعاً شرمنده ام با نامۀ آلوده ام *نمی‌دونم وقتی نامۀ عملم رو به آقام دادن ، چقدر برام گریه کردی .. تو دیگه چرا این کارها رو میکنی ... تو که شبا میای برا جدِ غریبِ ما گریه میکنی ... از تو دیگه انتظار ندارم ...* واقعاً شرمنده ام با نامۀ آلوده ام موجب این غصه هایِ بی شمارت می شوم بین نوکرها به این آواره هم جا می دهی بین این ها نوکرِ ایل و تبارت می شوم مبتلایَ تو شدن اصلاً نمی آید به من با دعایِ مادرت زهرا دچارت می شوم شاعر : محمد جواد شیرازی *کی دعا کرده منو که اینجوری میکشونیم؟.. یعنی یقین داشته باش دعایِ بی بی پشت سرمونه .. بخدا آنقد دعامون می کنه من و تو خبر نداریم .. شب‌ا که می‌آیی اینجا وقتی میخوای بری هی میگه خدا خیرتون بده ... الهی خیر جوونی تونو ببینید .. من که از جوونیم خیر ندیدم .. وقتی بفهمی دعایِ کی پشت سرته دیگه نمیتونی راحت بشینی .. تو فکر کردی خودت اومدی؟.. فرمود هر کسی میره کربلا مادرِ ما براش دعا میکنه .. حالا اربعین میخوای بری کربلا؟ (یه خط بهت بدم امشب) اونایی که امشب مخصوص شب سوم یک سال منتظر موندن که شب سوم بیان کربلا اربعین شونُ بگیرن . یک خط بهت میدم که همین امشب بگیری از در که میری بیرون. رفتی هم اربعین کربلا بگو من شبِ سوم گرفتم .. چی میخای بگی این همه مقدمه می چینی؟* با ضمانت نامه از شاهِ خراسان ، اربعین راهیِ کرب و بلا بهرِ زیارت می شوم حالا رسیدی کربلا ، نمیخام زود وارد روضه بشم گرچه دلت انقده آمادست ، اما حیفم میاد بزار اول بریم کربلا یه دوری تو این حرم بزنیم .. دم در حرم .. سلام آقا .. که الان روبروتونم من ایستادم ، زیارت نامه میخونم .. چقد دوست داشتم یه شب جمعه تو دهۀ محرمت زنده باشم .. دیگه به آرزوم رسیدم ... السلام علیک دلتنگم ای بمیرم که مایه ننگم ... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Narimani _ Babolharam.mp3
2.53M
|⇦•نجوا با امام زمان روحی له الفدا شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦•روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• حالا از مسیر نجف تا کربلا چی میخای بگی؟ هر ستونی می روم یادِ رقیه می کنم یادت باشه ها شب سوم قول دادیا .. تو این مسیر بگو : هر ستونی میروم یاده رقیه می کنم ... بعد هی بشین به کف پاهات نگاه کن ... خوابم بهم ریخته .. اعصابم بهم ریخته پاهام آبله دارن نمیزارن که بخوابم ... *زود وارد روضه شدم ...* هر ستونی می روم یاد رقیه می کنم روضه خوانِ عمۀ ناقه سوارت می شوم *بسه دیگه ، امشب شب روضه ست* بابایی .. عجب سری به ما زدی بابایی .. به دیدنم خوش اومدی بابایی .. مشکلِ غربتم دو حرفِ بابایی .. یه دست بکش رویِ سرم بابایی .. موهامُ شونه کن یکم بابایی .. یه بار دیگه منو بغل کن *بابا یه گزارش از سفر بهت بدم؟* خبر داری ، دلم گرفته این شبا شدیداً به زخم من همه نمک پاشیدن چادرمُ تو ازدحام کشیدن ... *امشب شبِ داد زدنه .. شب ضجه زدنه ...* میدونی ، چرا دلم گرفته باز میدونی؟ کسی منو بازی نداد میدونی .. یکم بچه گونه بخونم ؟... من میرم و بیا یکم بیا دنبالِ من کن ...بابا یه شب تو صحرا گم شدم ... اونا که دختر دارن میفهمن ... دختر که زمین بیفته آنقد میمونه تا بابا بیاد بغلش کنه ... نمیره جایی ، میگه حتماً بابا بیاد بغلم کنه .. بابا وقتی از ناقه افتادم آنقدر صبر کردم بیای .. هی تو صحرا صدات میکردم اَبا .. اَبا .. بابا ..بابا ... دیدم یه سیاهی از دور داره میاد ، اما دیدم داره میدوه ... گفتم نه این بابایِ من نیست ... چرا اینجوری داره با غضب میاد ... بابا تا بهم رسید ... تو کامل بهایی میگه ، شیخ طبری میگه اول موهاشُ گرفت .. (منتظر چی هستی؟) بابا ... میدونی ، به قامتم میخندیدن میدونی به لکنتم میخندیدن باباجون یه فکری هم به حالِ من کن به روم نیار ، درسته کل صورتم کبوده این همه سیلی حق من نبوده روسری مُ یه بی حیا ربوده .. *یکم آروم تر روضه بخونم ، بدجور دارید گریه میکنی من می ترسم ..* مرا ببخش به مهمانیِ تو برنخورد طبق به درد منو سفرۀ سحر نخورد غذا طلب ننمودم مگر نمیدانی رقیه هیچ به جز لقمۀ پدر نخورد دمار از همۀ مردمش درآورم من به شهر شام دوباره رهم مگر نخورد همیشه چشم من از ازدحام میترسد *با کنایه میگم زودم رد میشم ، اگه متوجه شدی حرفه منو تا سحر گریه کن ..* همیشه من از ازدحام میترسید که یک زمان تنم آنجا به یک نفر نخورد بلد شدم بنویسم فرات ، بابا ، آب و ان یکاد بخوان دخترت نذر نخورد ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani.mp3
2.77M
|⇦•روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• *روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی*✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• جاموند از بقیه .. یه سه ساله دختر میره یه یهودی .. به دنبالِ دختر یکی نیست بگه این .. چی کار با تو داره؟ مگه یه سه ساله .. چقد تاب میاره؟ رسید خیلی بد زد .. با مشت و لگد زد نه تنها فقط اون .. که هرکی اومد زد همون دستایی که .. علی اکبرُ زد حالا روزی صد مرتبه دخترُ زد آخه ... چی بوده جرمش که اینجور ... چشاش پر از اشکه چشمش ... به صاحبِ مشکه یه غم‌ دیده دختر .. بی‌یار و بی‌همدم دستاشو میبنده .. یه مرد نامحرم ... روزا تویِ بازار .. شبا تو خرابه مگه جایِ دختر تو بزم شرابه؟ الان خوبه عمّه .. میگیره چشامو نمیبینه چوب زد لبای بابامو ولی آخرش چی ؟! آخر که میبینه سر بابا جونش رو پاش که میشینه زینب ... ترسش فقط همینه دختر ... پیش باباش نَشینه جای چوبو رو لب نبینه ... *خیلی از روضه ها رو باید عمق وجودت جا بگیره بارها روضۀ این سه ساله رو شنیدی ، اما به این نکته تا به حال توجه نکرده بودی؛ همه از روضه خونا، بزرگان، اساتید شنیدید که سر و وارد خرابه کردن، گذاشتن جلوی این سه ساله؛ حرفایی این سه ساله با این سر زده، نگفتنیه، کار باهاش ندارم. اما یه حرفایی زده؛ گفت بابا چرا اینجوریه سرت؟! سؤال شده برام ! مگه قبلِ شهر شام ، تو دِیرِ راهب این سر رو راهب مسیحی با گلاب شستشو نداد؟! با گلاب که شستشو داد همۀ زخم‌ها رو گرفت ... سر رو پاک کرد ... سر رو تر و تمیز آوردن تو شهر شام ... اما بابا !! (زبانحال) من دیدم سرت خیلی تمیز شده بود ... اصلا زخم بهش نبود. اما الان که سرتو جلوم گذاشتن میبینم لبات به هم ریخته... دندونات شکسته‌ست... حالا فهمیدم بابا .... حالا فهمیدم ... دیروز تو مجلس اون نامرد قدّم نمی‌رسید، اما میدیدم این چوب بالا میره ... دستای عمه‌م هم بالا میره ... چوب که پایین میومد دستای عمه ‌م هم به صورتش میخورد ... حالا فهمیدم با سرت چی کار کردن ... ای حسین ...* شاعر : ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam shabe3 Narimani.mp3
1.65M
|⇦• *روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی*✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦•زمزمه و ذکر توسل اجرا شده شبِ اول ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• دنبال تو می گردم و تو شهر هر کوچه ای از تو خبر داره مشکی به تن کردن خیابونا داغِ تو رو سنگم اثر داره صف می کشن پیر و جوون هر شب تو هیئتا سینه زنت باشن صف می کشن تا که عزادارِ اون پیکر بی کفنت باشن مسیحی و کلیمی و شیعه هر کی برات یه جوری غمگینه فرقی ندارن آدما اینجا غمت فَرای دین و آیینه تو خیمه هایِ ماتمت هر سال یه چشم ما اشکِ یکی آهِ به مادرت قسم که از اینجا تا حرم تو راه کوتاهِ با دست خالی اومدیم هر بار دارایی مون چشم تره آقا گریه برای داغ شش ماهه ت از نون شب واجب تره آقا بعد محرم هر کیُ دیدم از این که غمگین بوده خوشحاله اون لحظه ای که اشک می ریزیم دیدم که میگم ، احسن الحاله ممنونم از تو از تو که هر سال اجازه دادی نوکرت باشم خیلی ازت دورم ولی باید تا می تونم دور و برت باشم حسین ... حسین ، آرام جانم .. حسین ، روح و روانم ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Banifateme.mp3
1.44M
|⇦•زمزمه و ذکر توسل اجرا شده شبِ اول ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦•حکایت مقبل کاشانی و عنایت حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها ، گریز روضه حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام ، اجرا شده شبِ اول محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• مریض شد ، جذام گرفت. مردم دورِش کردن ، مقبل کاشانیُ میگم. عاقبت اومد تو یه حمامی کار می کرد . ذغال می ریخت حمامُ گرم می کرد . نشسته بود دلش گرفته ، یه وقت شنید صدا حسین حسین میاد ... گفت چه خبره؟ گفتن مقبل ، شبِ عاشوراست .. خیلی دلش گرفت ؛ گفت حسین جان خیلی دوست داشتم بینِ جمعیت برات نوکری می کردم .. به حق مادرت شفامُ بده .. یه دفعه دیدن به سر زنان اومد وسط جمعیت .. شب عاشوراست امشب .. کربلا غوغاست امشب .. شعر گفت با یه عشقی ، همچین که خوابید در عالم مکاشفه خواب دید وارد یه صَحنیِ شده ، ملائکه دارن میان . یه مرتبه ابراهیم خلیل الله ، اسماعیل ، دونه دونه پیغمبرا دارن میان . گفت چه خبره؟ گفتن مجلس روضه گرفتن . وجود نازنین خاتم الانبیا خودشون روضه گرفتن همه اومدن . همچین که نگاه میکرد یه وقت دیدن پیغمبر وارد شد ، پشت سر پیغمبر ، علی وارد شد ، فاطمه وارد شد ، حسنین اومدن ، همه به احترامشون بلند شدن . یه وقت دیدن پیغمبر نگاهی فرمودن ، فرمود محتشم کاشانی رو بگید بیاد شعر بخواند . مقبلم داره از دور نگاه می کنه ، میگه یه مرتبه دیدن محتشم اومد هنوز شروع نکرده ، پیغمبر بهش مقام داد ، فرمود : محتشم برو رو پلۀ اول منبر . بسم الله الرحمن الرحیم به إذن رسول الله به إذن امیر المومنین و به إذن فاطمه الزهرا باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است در بارگاه قدس که جایِ ملال نیست سر هایِ قدسیان همه بر زانویِ غم است *مردم گریه کردن .. پیغمبر گریه کرد .. فرمود بهت پیام دادیم یه پله بالاتر برو ؛ رفت بالاتر ..* کشتی شکست خوردۀ طوفان کربلا در خاک و خون تپیده به میدانِ کربلا از آب هم مضايقه کردند کوفيان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا اين کشتۀ فتاده به هامون حسين توست وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست *یه وقت صدا بلند شد محتشم بسه .. به خدا دخترم زهرا از حال رفت .. پیغمبر مقام داد ، عبایِ خودشُ پیغمبر رو دوشِ محتشم انداختن .. مُقبِلم هم خوشحال ، هم ناراحت گفت منم شعر گفتم. خوش به حال محتشم مقابل پیغمبر شعر خواند .. دلش گرفت ، داشت می رفت یه مرتبه صدا زدند مقبل کاشانی؟ گفت منم چیزی شده؟ گفتن بیا .. حضرت زهرا فرموده مُقبل بیاد برا ما شعر بخوانه ... (حضرت زهرا بخواد مقام بده اینجوری بالا میبره ..) فرمود برو بالایِ منبر ... اومد بالایِ منبر :* بسم الله الرحمن الرحیم نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت هوا زِ جور مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد *دستت بیاد بالا ، جانم به این عرض ارادتا .. پیر و جوان ، کوچیک و بزرگ بگو حسین ... من از همین جا میخوام یه گریز بزنم ؛ آوردنش بالایِ دارالاماره .. یادت باشه (بچه هایِ جبهه و جنگ بهتر می دونن ، تا یکی تیر می خوره ، خونِ زیادی ازش میره تشنه ش میشه ...) شمشیر زده بودن لبش بریده شده بود .. گفت اگه میشه یه خورده آب به من بدین ... دستاشُ بسته بودن .. کاسۀ آبُ جلو دهانش گرفتن هی خون رویِ آب می ریخت نتونست آب بخوره .. گفت حتماً سریِ بین من و آقام حسینِ ... لب تشنه از همون بالا دارالاماره .. صدا زد : صل الله علیک یا ابا عبدالله ... زود بگم معطلت نکنم ... همچین که اربابِ منو تو ، تو گودال افتاد دیدن نیزه رو زمین زد ... عباسشُ کشتن .. (بگم دونه دونه؟) علی اصغرشُ کشتن .. قاسمشُ از زیر سم اسبا بیرون کشیده .. حالا حسین مونده و چند تا خیمه پُر از زن و بچه ... همچین که نیزه رو زمین زد ، صدا زد : «یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ .... مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! ..» کجایی مسلم ببینی آقاتُ غریب گیر آوردن ...* ای حسین ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam_ Banifatemeh.mp3
3.49M
|⇦•حکایت مقبل کاشانی و عنایت حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها ، گریز روضه حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام ، اجرا شده شبِ اول محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦•زمزمه و ذکر توسل اجرا شده شبِ دوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• وضومون شده اشک روضه بازم آبرومون شده اشک روضه بازم غم نشسته رو دل های عاشق بیابون رو پر کرد گلای شقایق بازم خیمه هاشون داره میشه برپا سه ساله می خوابه رو زانویِ بابا چه خوابی می بینه چرا خیسه چشماش؟ تا از خواب پریده چرا میگه داداش دوباره می خوابه ، لا لا لا لا لا لا واسه گریه کردن هنوز زوده حالا هنوز خیمه اَمنِ ، بخواب دختر من تا وقتی عمو هست ، نمی بینی دشمن واست قصه میگم که آروم بگیری کنارت که باشم نمیری اسیری گل پونه لالا بخواب مهربونم نشی ارغوانی ، گلِ یاس خونه م دُر افشونی وقتی ، می خندی نگینی الهی که دستِ ، خزونی نبینی لا لا لا لا لا لا .. علی اصغرِ من .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Banifatemeh.mp3
1.25M
|⇦•زمزمه و ذکر توسل اجرا شده شبِ دوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل شبِ دوم ماهِ محرم سال 1397 ورود خاندان آل الله به وادیِ مقدس کربلا به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• با صد جلالت و شرف و عزت و وقار آمد به دشت ماریه ناموس کردگار فرش زمین به عرش مباهات می‌ کند گر روی خاک پای گذارد ملک سوار چه ناقه‌ ای ، چه ناقه نشینی ، چه محملی مریم رکاب گیر و خدیجه است پرده‌ دار حتّی حسین تکیه بر این شانه می‌ زند خلقت زنی ندیده بدین گونه استوار بیش از همه خدای مباهات می‌ کند که شاهکار خلقت او کرد شاهکار تا هست مستدام ، حسین است مستدام تا هست پایدار ، حسین است پایدار کوهی اگر مقابل او قد علم کند مانند کاه می‌ شود و می‌ رود کنار با خشم خویش میمنه را می‌ زند زمین با چشم خویش میسره را می‌ کند شکار آنگونه که علی به نجف اعتبار داد زینب به دشت کرب و بلا داد اعتبار پنجاه سال فاطمۀ اهل بیت بود زینب که هست فاطمه هم هست ماندگار تا این که فرشِ راه کند بال خویش را جبریل پای ناقه نشسته به انتظار حتی هزار بار بیایند کربلا زینب پی حسین می‌‌ آید هزار بار کار تمام لشگریان زار می‌ شود زینب اگر قدم بگذارد به کارزار روز دهم قرار خدا با حسین بود اما حسین زودتر آمد سر قرار محمل که ایستاد جوانانِ هاشمی زانو زدند یک به یک آن هم به افتخار افتاد سایۀ قد و بالاش رویِ خاک رفتند از کنار همین سایه هم کنار طفلان کاروان همه والشمس و والقمر مردان کاروان همه واللیل و والنهار عبدند ، عبد گوش به فرمان زینبند از پیرمرد قافله تا طفل شیرخوار *هرچی عمه بگه .. رو حرف عمه جان کسی حرف نمی زنه .. به قدری عظمت داره امام زمانش ابی عبدالله شبِ عاشورا بهش التماس دعا گفت .. خواهر منو تو نمازِ شبت دعا کن ..* رفتند زیر سایۀ عباس یک به یک با آفتاب ، غنچۀ گل نیست سازگار از این به بعد هیچ نمازی شکسته نیست وقتی قدم گذاشته زینب به این دیار از فرش تا به عرش چه خاکی به سر کنند بر روی چادرش بنشیند اگر غبار از خواهری چو زینب کبری بعید نیست معجر به پای این تن عریان کند نثار یک عده گوشواره ، ولی دختر علی یک گوش پاره برد از اینجا به یادگار خیلی زدند ” تا ” شود ، اما تکان نخورد سر خم نمی‌ کند به کسی کوه اقتدار او که فرار کرد عدو از جلالتش فریاد می‌ زند که ” علیکن بالفرار “ ترسم که انبیاء بیفتند بر زمین دستی اگر خدای نکرده به گوشوار پرده نشین کوفه ، بیابان نشین شده با دخترِ بتول چه‌ ها کرد روزگار ! آن بانویی که سایۀ او هم حجاب داشت با رفت و آمد سر بازارها چه کار ؟ چشم طناب‌ های اسارت به دست اوست زینب به شام رفت ولیکن به اختیار در یک محله زخم زبان خورد بی عدد در یک محله سنگِ گران خورد بی شمار دردی به دردِ طعنه شنیدن نمی‌رسد یا رب مکن عزیزِ کسی را بدان دچار ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• روضه و توسل شبِ دوم ماهِ محرم سال 1397 ورود خاندان آل الله به وادیِ مقدس کربلا به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• *از مدینه که راه افتادن ، هر جا می ایستادن ، جوونا می دونستن ابی عبدالله چقدر حساسِ ، زود می اومدند جلویِ محمل عمه جان .. علی اکبر دست عمه رو می گرفت .. زینب دستشُ رو شونۀ قاسم میذاشت ..( یکم زبونِ حال بگم ؟) الهی عمه قربونت بره قاسمم .. جایِ داداش حسنم خالیِ .. کجاست حسن ببینه آواره شدیم ... جوونا دور عمه رو می گرفتند ، همه مراقب بودند چشمی قد و بالایِ عمه رو نبینه ... ای روزگار .. هی نگاه به قد و بالایِ عباس می کرد می گفت خدا تو رو ازمون نگیره .. (بلدی خودت روضه بخونی ؟) اما شب یازدهم ، یه نگاه به بدنِ بی سر علی اکبر .. یه نگاه به بدن بی سر قاسم .. ( ان شاالله هیچوقت ناموست تنها میون جمعیت مرد نمونه) سکینه رو سوار کرد .. رقیه رو سوار کرد .. زین العابدین رو سوار کرد .. دورشُ یه نگاه کرد دید کسی نیست کمکش کنه .. یه نگاه کرد سمت علقمه .. عباس کجایی ببینی خواهرتو اسیری میبرن؟.. (یکم زبونِ حال بگم صدا ناله ت بلند شه ؟..) همچین که راه افتاد زیرِ لب می گفت دلم خوش بود حسین دارم .. چهار سالم بود مادرمُ بین در و دیوار کشتن .. گفتم حسین دارم ، داداش حسن دارم ، بابا دارم ... شب بیست و یکم بابامونُ وقتی تشییع کردن گفتم داداش دارم ... برادرم حسنُ کشتن ... پاره های جیگرشُ دیدم دلم خوش بود حسینُ دارم .. همیشه می گفتم خدا سایه حسینُ از سرم کم نکنه .. (هر چه بادا باد ..) من می خوام بخونما .. از سر نی ، حرف می زنه نگاهِ تو با دل من تو به این نیزه دار بگو دور نشه از محملِ من من فدات شم هلالِ من .. یه نگاه کن به حالِ من .. دلِ زینب تو موهات خونه کرده ... زلفِ تو رو فاطمه شونه کرده ... اما داداش خودم دیدم توی گودال دست به دست سرتو می گردوندن ... (شب دومه ها ...) حسین ... حسین آرام جانم .. حسین روح و روانم .. اینم برا پدر مادرامون ، برا شهدا ، امام عزیزمون .. هی دامن عمه رو گرفته بود ، عمه مگه نگفتی مهمونی اومدیم .. پس این لشکر چیه جلو ما هی نیزه هارو نشون میدن .. عمه این چه مهمونیه باید وسط بیابون باشیم عمه؟.. می گفت غصه نخور عمو عباس هست ... آی عمو عباس ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam_ Banifatemeh.mp3
4.41M
|⇦• روضه و توسل شبِ دوم ماهِ محرم سال 1397 ورود خاندان آل الله به وادیِ مقدس کربلا به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• * روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• گل بهشت حسینم ز بس نخوردم آب خزان به دیدنم آمد که چهره ام زرد است به پیش ضربت دشمن سپر برایم شد قسم به جان عمویم که عمه ام مرد است بابا نسیم میوزد و صورتم چه میسوزد خدا کند که بمیرم سرم چه آورده است بین این شهر نحس و مهمان کش مثل عمه فقط خدا دارم تو به لب زخم خیزران داری من به لب روضۀ تو را دارم *بابا بابا بابا .... هی میگفت بابا .. چرا هر وقت میگم بابا منو میزنن ... منم میخوام انقدر برات کتک بخورم تا برم پیش داداش علی اکبرم ... دلم برا علی اصغر تنگ شده بابا ... بابا ....* تو به لب زخم خیزران داری من به لب روضۀ تو را دارم دو سه روز است رویِ پلکِ ترم جایِ سیلیِ بی هوا دارم *امشب حضرت رقیه ای ها،گرفتارم بودن مردم گفتن بریم دست به دامن حضرت رقیه بشیم ...* به رخم عکس دست و بر روی پیرُهَن عکسِ رد پا دارم تو نوکِ نیزه جا گرفتی و من رویِ خاک خرابه جا دارم ... نه مچ دست سالمی دارم نه النگویی از طلا دارم به رخم زجر بی هوا میزد به دل از او بهانه ها دارم بعد از آن لحظه ای که سیلی زد فقط از عمه ام صدا دارم بابا بابا بابا بابا ... شبایِ خرابه چقدر ساکت و سرده تموم وجودم پُر از زخمِ و درده ببین غصۀ دوریت چه کرده ... منو خوب نگاه کن ببین باورت میشه اینا ، جایِ سیلی اینا ، جای آتیش بمون پیش من واسه همیشه ... *یه خواسته از باباش داره،این خواستش داد زن و مرد و پیر و جوون و در میاره* دعا کن بمیرم ، که موندن عذابه .. دعا کن که باهم بریم از خرابه .. *بابا بابا بابا بابا... بابا میخوام یه جیزی رو برات تعریف کنم ...* روی ناقه بودم که خواب تورو دیدم کنارت نشستم رو پاهای تو خوابیدم با سرنیزه از این خواب پریدم ... چه زجری کشیدم منِ بی کس و تنها به یاد تو بودم تو تاریکیِ صحرا شنیدم سرت برگشت رو نی ها کشیدن موهامو میدونم که دیدی چشات بسته بود و خجالت کشیدی *همه ی باباها دوست دارن موهای دختراشون رو شونه کنن ...* موهام عشق تو بود ... توی خیمه ها سوخت تو بازار کوفه ... تو خاکسترا سوخت ... بابا بابا ... حسین ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
babolharam banifatemeh 1.mp3
2.59M
|⇦• * روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• * روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• یه نگاه کرد ، گفت عمه ، اینا فکر میکنن من سه سالم و بچه ام .. میخوای شام و رو سرشون خراب کنم ؟.. میخوای یه کاری کنم همۀ تاریخ بگن اینا اسیر رقیه بودن ... همۀ عالم اسیر رقیه ان ... گفت همون کاری که مادر پهلو شکستمون کرد میکنم ... انقده گریه کرد ... هرکاری میکردن یزید خوابش نمیبرد هی از خواب میپرید ... گفتن چته چرا نمیخوابی؟ گفت این صدا گریۀ کیه نمیزاره من بخوابم ؟... گفتن یزید این صدا دختر حسین،من یه جمله میگم خودت دیگه برو تا تهش،همۀ عالم اگه یه بابا صورتش زخمی باشه از بچش میپوشونه ، میگه دخترم زودی میترسه زودی غصه میخوره، نانجیب میدونی چی گفت ، گفت برا چی گریه میکنه،گفت بهونۀ باباش و میگیره گفت اینکه کاری نداره سر بریده رو براش .... ریختن تو خرابه ، اول همه رو زدن .. یه تشتی گذاشتن جلوش گفتن اینم باباتِ ... دیدی وقتی تو روایات تو تاریخ اومده گفته عمه من که غذا نخواستم آره ، تا سر و آوردن .. خرابه بویِ نون گرفت،آخه سری که تو تنورِ خولی رفته ... این بچه روپوش و کنار زد ... عمه این بابایِ منه؟ .. «مَنِ الَذّی اَیتَمَنی عَلی صِغَرِ سِنّی» حسین...* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
babolharam banifatemeh 2.mp3
850.4K
|⇦• * روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 🔴بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• * روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• قاصدک ؛ بابایِ من گمشده اونو ندیدی؟ کاش میشد ؛ میرفتی و تو قتله گاه میگردیدی قاصدک ؛ نشین رو شونم،شونه هام درد میکنه خبر از بابام بیار اگه رو نیزه پریدی ... پروانه ؛ یه بوسه من ، بهت میدم امانتی بده بابام اگه به چاک لبهاش رسیدی ... حسین ... بابا ... انقد گفت بابا ، یه وقت دیدن دیگه صداش نمیاد ... خدایا فردای محشر سر و کار مارو فقط با خانوم رقیه قرار بده ... اینم بگم برا اونایی که عزیز از دست دادن ، بابا از دست دادن ، فیض ببرن . باباها فیض ببرن همۀ شهدا،بچه شهید زیاده همچین که سرُ نگاه کرد درد و دلاش یادش رفت .. فقط یه نگاه کرد گفت بابا ، عجب خواهری داری ... عرض کرد تا اینجا هرکسی میومد مارو بزنه میگفت منو بزنید ... اینا بچه ان طاقت ندارن ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir