eitaa logo
کانال ‌متن روضه
77.5هزار دنبال‌کننده
779 عکس
462 ویدیو
60 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•اِنَّ کَمَن زارَ العَلی... و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اِنَّ کَمَن زارَ العَلی، مَن زارَ زینب عالم نمی بیند دگر تکرارِ زینب تاریخ جایِ صبر، زینب می نویسد معنا گرفت ایثار از ایثارِ زینب با دست بسته باز کرد از دست ما بند پُر شد زمین از عزتِ سرشارِ زینب مریم مقدس شد اگر در بین زن ها در عالم زر بوده خدمتکار زینب هم میشود قبله نمایِ ما عقیله هم قبله ی ما کعبه ی سیارِ زینب یکبار حتی سایه ی او را ندیده همسایه ی دیوار به دیوارِ زینب *گفت: اين همه سال خونه ام كنارِ خونۀ زينب بود، يه بار قد و قامتش رو نديدم...* پُشتِ همه لرزید با یک اُسْکُتویش *وقتي مردم حرف ميزدن، سر و صدايِ اين جمعيت، خانم نمي تونه حرف بزنه، يك كلمه گفت: "اُسْکُتوا" ساكت باشد، همه آرام گرفتن، نه تنها مَردم، بلكه حيوانها هم ساكت شدن و حتي زنگوله هاي شترها از حركت ايستادن، زينب گفته ساكت باشيد، همه آرام شدن....* پُشتِ همه لرزید با یک اُسْکُتویش دشمن هلاکِ نحوه ی پیکارِ زینب هرکس نمک گیرش شود آخر شهید است چشمانِ ما بر سفره ی پُربار زینب چشمان ما بر لطف و احسان عقیله دستان ما بر دامنِ سالارِ زینب با این که خودگرمیِ بازارِ حسین است عون و محمد گرمیِ بازار زینب ماهیِ دریا هم برایش گریه کرده وقتی فَلَک دارد سَرِ آزار زینب از نور چشمانش به سختی چشم پوشید جانسوز یعنی غربتِ بسیارِ زینب *وقتي شهدا رو مي آورند، حضرت زينب سلام الله عليها، سراسيمه مي اومد وسطِ ميدان كمكِ حسين مي كرد، برا علي اكبر تا كنار جنازه هم رفت، اما وقتي بچه ها اومدن گفتن: مادرجان! اجازه بده ما برويم ميدان، گفت: بريد، گفتن: دايي مون نميذاره بريم، گفت: يه رمزي بهتون ياد بدم، دايي تون به اين نام حساسِ، كافيِ بريد گردنتون رو كج كنيد بگيد: جانِ مادرت...،بچه ها رفتن با رمزي كه مادر يادشون داده بود پيشِ دايي خندون برگشتن، حضرت زينب بچه ها رو در آغوش گرفت، مادرِ، ميخواد بچه هاش رو بفرسته قربانگاه،گفت: بچه ها! هرچي ميخواهيد اينجا مادر رو ببينيد همين جا ببينيد، هر چي حرف داريد اينجا بزنيد، من ديگه بيرونِ خيمه نميآم....بچه هارو كه راهيِ ميدان كرد، وقتي رفتن ميدون، صدايِ رجزشون بلند شد،الله اكبر،بي بي زينب خوشحال شد، الحمدالله من شرمنده مادرم نشدم، شرمنده ي ام ليلا نشدم، شرمنده ام البنين نشدم...* باید تمام روضه را از سر بخواند مرثیه جانسوز است اگر مادر بخواند بیرون زند خواهر اگر از قلب اردو در بین میدان میکند خشمش هیاهو مانند زهرا می زنم بر آب و آتش دختر فقط از مادرش می گیرد الگو افتاده اند از شوقِ جان دادن برایت امروز محسن های زینب در تکاپو عون و محمد را کفن کردم برایت سرباز تو هستند در قحطی نیرو قاسم فدایی تو باشد عونِ من نه؟ زینب چه کم دارد مگر از نجمه بانو؟ با دست خود راهی شان کُن سمت میدان قبل از قسم بر فاطمه و پهلوی او از پا می اندازد مرا این داغ اما در پیش تو دستی نمی گیرم به زانو بگذار از مویِ محمد گیرد اَخنَس بسته ست وقتی جان تو تنها به یک مو مثل تو یاد مادرم کردم همین که بیرون کشیدی نیزه را از بینِ پهلو داغ جوان دیدی، منم دیدم عزیزم دارم پریشان میکنم در خیمه گیسو بهتر که فردایی نباشند و نبینند از مادرشان شمر می گیرد النگو بهتر که فردایی نباشند و نبییند از کعب نی دارم نشانی رویِ بازو غرق خجالت می کشی بر سر عبا را می آوری تا خیمه خواهرزاده ها را : عليرضا خاكساري ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Salahshour.Shab04_Babolharam_net.mp3
4.95M
|⇦•اِنَّ کَمَن زارَ العَلی... و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● يَا عِصْمَهَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِير... خدایا به طفلان زینب و به کودکان خیمه‌‌‌های حسین(ع) آنگاه که از وحشت و ترس بینِ دود و آتش میدوند خودت رحم کن..💔 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•بهترین فیض را... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بهترین فیض را به من دادند به سوالم جوابِ لَن دادند عاشقانِ وصالِ تو اول به مکافاتِ عشق تن دادند روز، تحصیلِ ساختن کردم شب که شد درسِ سوختن دادند یوسفِ من ! به دستِ این یعقوب جاى پیراهنت کفن دادند عاشقان وقتِ خمسِ دل دادن پنج پنجم به پنج تن دادند *يعني همه دلم رو دادم به تو آقاجان! جايي تو دلم برا كسي ديگه نذاشتم، اين دل فقط جايِ حسينِ،جايِ اين خونواده است...* ما که آواره ایم و دربدریم اشتباهاً به ما وطن دادند کربلاىِ حسین رفتن را از سَرِ سفره ی حسن دادند بچه ها راحتند با عمه کار را دستِ شیرزن دادند *فقطي داشت مي رفت دستِ عبدالله رو گذاشت تو دستانِ زينب، زينب جان! اين امانتِ برادرمِ، هوايِ اين بچه رو داشته باش...* چادرِ پاره را به نیزه زدند نیزه اى هم به پیرُهن دادند علی اکبر لطیفیان روضه رو ميخوام از زبون حسينِ فاطمه بخونم، امشب شبِ يتيم نوازيِ، هر كي ميخواد اشكش سرازير بشه، يكي از راههايي كه روايات ميگه اينه: دست رويِ سرِ يتيم بكشه...امشب يتيم نوازي كنيم، يا امام حسن! بحقِ يتيم هات، امشب ما با اميد اومديم دَرِ خونه ات داريم تو رو صدا مي كنيم، امشب يه دلمون كربلاست، يه دلمون مدينه است، پيغمبر فرمود: هركي برا حسنم گريه كنه نميذارم قيامت چشمش گريون باشه، فرمود: حسنم غريبِ، گريه كُن نداره...حالا بيش از همه ابي عبدالله اين غربت رو حس كرده، ميخواد برا زينب از حسن بگه بعد بشينن گريه كنن، گفت: زينب جان!...* برادر تشتِ خون را لاله باران کرد، یادم هست وَ بُغضِ خویش را در سرفه پنهان کرد، یادم هست صدا زد رفتم اما با تو در هر حال خواهم بود برادر با تو تا هنگامه‌ ی گودال خواهم بود برادر آنکه شمشیرش خرافاتِ جمل را کُشت شکوهش جِبت وطاغوتِ جهان،لات و هبل راکُشت برادر پای حرفش ماند و با من در سفر آمد برادر پا به پایم با همان خونِ جگر آمد سخن فرمود با لبهای قاسم ، مرگ شیرین است و ثاراللهی اَم با خونِ عبدالله رنگین است درونِ مقتل اینک لطفِ خود را بیشتر کرده برایم دستِ خود را سایه‌ی سر، نه ! سپر کرده شمیمِ عطر او را در مشامم از ازل دارم به عبداللهِ آغوشم، حسن را در بغل دارم عجب پیراهنی از دست خواهد رفت در بازار که از بویِ حسین آکنده، از عطرِ حَسَن سرشار یکی شد پیکرم با او ، تو هم این را روایت کن شَبابِ اهلِ جنت را بیا با هم زیارت کن تو هم مانندِ من دور از وطن هستی بیا خواهر اگر دلتنگِ آغوشِ حَسَن هستی بیا خواهر شبیه کودکی‌هامان بساط گریه بر پا کن بیا یک بارِ دیگر چادرت را خیمه‌ی ما کن بیا خواهر، بیا این حنجرِ کوچک سخن دارد گلویِ سرخِ عبدالله، آهنگِ حسن دارد یا خواهر که دارد از گلویش این دم آخر صدای روضه می آید؛ صدای روضه ی مادر : سیدحمیدرضابرقعی *آخه بابام برام تعريف كرده بود، يه روزي مادرم بينِ در و ديوار قرار گرفت، در حمايت از وليِ خدا، آخه برام تعريف كرده بود در حمايت از وليِ خدا تو كوچه ها مادرم رو كتك زدن... وقتي عبدالله بن الحسن از خيمه بيرون دويد، فرياد زد: "وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّي" اون لحظه وقتي رسيد كنارِ بدنِ ابي عبدالله، چي تو ذهنِ عبدالله بود، شايد با خودش ميگفت:مادرم فاطمه، وقتي بابام حيدر رو داشتن تويِ كوچه ها كشون كشون مي بردن، دست انداخت دامن بابام رو گرفت، نانجيبي صدا زد: دستِ فاطمه رو چرا جدا نمي كني؟ چنان با غلاف شمشير به بازويِ مادرم فاطمه زد، حالا داره روضه ميخونه:...* فلك ديدي چه خاكي بر سرم كرد به طفلي رخت ماتم بر برم كرد الهي بشكند دستِ مغيره ميان كوچه ها بي مادرم كرد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Salahshour_Babolharam_net_shab5.mp3
4.87M
|⇦•بهترین فیض را... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● در کربلا با پول‌های بیت‌المال، پسر پیغمبر را کُشتند! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•درد داریم از اَزَل... / و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● درد داریم از اَزَل،دنبالِ تسکینیم ما *ما خيلي وقت ها هر چي ميكشيم از بي دردي است، بودن و نبودن آقا برا ما فرقي نميكنه، لذا وقتي يكي از اولياء خدا مشرف شد خدمت امام زمان، يك ليوان آب دستِ حضرت داد، حضرت فرمود: اگه مردم به اندازه اين آب تشنه ي ما بودن الان ما آمده بوديم...* درد داریم از اَزَل،دنبالِ تسکینیم ما شب به شب در کوچه می گردیم،مسکینیم ما *خوب جايي اومديم" يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا، إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ" مگه ميشه شما گدا رو از در خونه ات نا اميد رد كني؟ بايد گدا بشي تا يه چيزي كفِ دستت بريزن، بايد التماس كني تا يه نگاه بهت بكنن، بايد مثل شهدا بشي كه نيمه شب ها پا ميشدن روي سجاده اشك مي ريختن، ناله ميزدن، اونوقت ابي عبدالله مي خريد اونارو...ان شاالله ابي عبدالله سَرِ مارو هم لحظه ي آخر به دامن بگيره، چشمامون رو باز كنيم ببينيم ارباب بالا سرمون نشسته، مگر ميشه يه عُمر ازش دم بزني لحظه ي آخر بالا سرت نياد، اين آقا بالا سَرِ غلام سياه هم رفت، بخدا بالا سرِ همه ي شما مياد...* مثل پروانه در آتش هم مطیع کامِلیم شمع می داند که خیلی اهل تمکینیم ما *شهدا هر كدوم يه چيزي ميخواستن قبل از شهادت، يكي مي گفت: من دوست دارم مثلِ علي اكبر برم، يكي مي گفت: من اباالفضلي ام، دوست دارم دستام قطع بشه شرمنده ي اربابم نباشم، يكي ميگفت ميخوام يه نشاني از مادرم فاطمه داشته باشم،بعضي هام مي گفتن: يكي درد و يكي درمان پسندد يكي وصل و يكي هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد* فرشِ روضه خانه ها را روز جارو می زنیم با کتیبه نیمه شب سرگرم تزئینیم ما روضه خوان لب وا کند،ما گریه را سر می دهیم آنقَدَر شب های عاشورا دهن بینیم ما *كافيِ فقط يه نفر از زبان بي بيِ دوعالم فاطمه بگه:" بُنَيَّ!...* سال ها در عمقِ آن گودال گیر افتاده ایم سال ها گریه کُنِ آن جسمِ خونینیم ما بیشتر از شمر،خولی را خدا لعنت کند باخبر از ماجرایِ رأس و خُرجینیم ما *فقط شبِ سوم كه نبايد روضه ي رقيه رو خوند،گفت: بابا!باشه، تو تنورِ خولي ميري، تو تشت طلا ميري، دِيرِ راهب ميري، تو خُرجينِ مركب هاشون ميري، فقط تو دامنِ من نميآيي؟ دارم دق ميكنم...* داغدارِ روضه ی بزمِ شراب و خیزران داغدارِ روضه ی آن تشتِ زرّینیم ما بردیا محمدی *خيلي جلو رفتيم، برگرديم عقب، هنوز حسين زنده است، هنوز عباس زنده است، هنوز قاسم زنده است، هنوز دستاي زينب رو نبستن، هنوز كوچه به كوچه اين زن و بچه رو نمي گردونن، هنوز از محله ي يهودي ها خبري نيست، هنوز قاسم هست، حبيب و بُرير هست، همه مثل پروانه دورِ حسين مي گردن، هنوز اون لحظه نرسيد كه ابي عبدالله با غربت دور و بَرِ خودش رو نگاه كرد، گفت: "اَينَ الْمُسلِم؟..."* به جِلوِه آمده ای با رُخِ نقاب زده چه کس به قرص قمر این چنین حجاب زده صلاةِ ظهر تجلی نموده ای اما رخِ تو طعنه به رخسار آفتاب زده دهان هر که تو را خوانده طفل می بندی کدام بی ادبی حرف بی حساب زده دوباره نام حَسَن زنده شد در این عالم که بچه شیر جَمَل پایْ در رکاب زده ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•درد داریم از اَزَل... / و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اينقدر روزِ عاشورا قاسم بن الحسن نگران بود، از صبح نگران بود، منتظرِ يه خبري بود، رويِ پايِ خودش بند نميشد، يكي يكي شهدا كه ميرفتن به ميدان، قاسم همش مي گفت: نوبتِ من كي ميشه؟ آخه عموم به من گفت: قاسمم تو هم شهيد ميشي، به بلايِ عظيمي هم دچار ميشي..پس كو؟ چرا خبري نميشه؟ مادرش اومد ديد پشتِ خيمه ها زانوهاش رو بغل گرفته،عزيزِ دلم چي شده چرا ناراحتي؟ گفت: مادرجان! رفتم اذنِ ميدان بگيرم عموم به من اجازه نميده، چيكار كنم؟ گفت: من راهش رو بلدم، برا روزِ مبادا دست خطي از بابات حسن نگه داشتم،صندوقچه رو باز كرد،نامه يا بازوبندي داد گفت بردار ببر، رمز رفتنت همينه، با عجله اومد گرفت دويد سمتِ عمو، تا اين نامه رو داد دستِ عمو، عمو نامه رو باز كرد، چشمش به خط برادر افتاد، رو چشمش گذاشت، هي نامه رو بو مي كرد، مي گفت: بويِ حسنم رو ميده..وقتي نامه رو خوند گفت: حالا برو به ميدان، وقتي خواست بره ميدان، ابي عبدالله با تَحتُ الحَنَكِ عمامه اش صورتش رو پوشوند، چندتا علت براش گفتن، يكي اينكه چشمت نزنن...* نگاه شور ز روی تو دور ، پور حسن که چشم؛ زخم شرر بر دلِ کباب زده کفن به جای زره بر تنت کند مادر به اشک دیده به گیسوی تو گلاب زده مدینه زندگی مادرم ز هم پاشید چه ضربه ها که به اولاد بوتراب زده *راهيِ ميدان كرد قاسم رو، اينقدر براي شهادت عجله داشت، راوي ميگه: اينقدر با عجله اومده بود ديدم بندِ يكي از كفش هاش بازه، پاش به ركاب اسب نميرسه، استاد رزمش عباسِ، قاسم كه رفت به جنگ ارزقِ شامي و پسراش، عباس هي فرمانش ميداد، قاسمم اينطور ضربه بزن، حواست به اين طرف باشه، حواست به اون طرف باشه، اما بميرم يه وقت ديدن عباس نشست،همینکه قاسم ناله زد ای عمو بیا کمک...، يه وقت ديدن اسب ها دارن از رو بدن رد ميشن، با يه صدايِ كم جوهري هي ميگه: عمو! پاهاش به ركاب اسب نمي رسيد، اما ابي عبدالله ميخواد بدن رو برگردونه، سينه به سينه ي قاسم، ديدن اين پاها داره رويِ زمين كشيده ميشه، بدن كوبيده شده، قد حسين خميده...* عمو ز خیمه رسیده ببین شتاب زده عدو به گیسوی آشفته ات خضاب زده چه بد سلیقه عزیزم تراشْ خوردی تو به نعل کهنه چه کس بر رُخَت رکاب زده زِ زخم سینه و پهلو و صورتت پیداست کسی که ضربه زده از روی حساب زده به زیرهر لگدی موج می زند بدنت شبیه آنکه کسی پا به روی آب زده ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Babolharam_net_Salahshour.Shab06.mp3
8.05M
|⇦•درد داریم از اَزَل... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● فریادهای اَحلی مِنَ العَسَلِ قاسم(ع) تفسیرِ عِندَ رَبِّهِم یَرزَقُونِ قرآن است... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•هر که از لُجّۀ غم ... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هر که از لُجّۀ غم جرعه مکرر نخورد روز محشر به جز اين حسرت ديگر نخورد *روح پدران و مادرانمون شاد، از اين جلسۀ شبِ هفتمي اونا هم فيض ببرن...* پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی هیچ شاهِ دگری غصۀ نوکر نخورد *تو وقتي مريض ميشي، ابي عبدالله غصه ات رو ميخوره، وقتي مشكل داري حضرت غصه دارِت ميشه، من و تو گناه كنيم اربابمون شرمنده ميشه، واي بر من...* بشکند دستم اگر گوشِ من این را شنود پای مرکب به تنش وا شد و بر سر نخورد گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود گیرم این اشک به دردِ صفِ محشر نخورد :مرضیه نعیم امینی *ميگه: حضرت رو در عالم رؤيا ديدم، هنوز جاي تير و نيزه به بدن مونده بود، بدن هنوز زخميِ، گفتم: آقاجان! كِي اين زخم ها خوب ميشه؟ كِي اين جراحات خوب ميشه؟ فرمود: شما كه گريه مي كنيد تويِ جلسات، اشك مي ريزيد، مرهمِ زخم هايِ منِ... خيلي بايد گريه كنيم، زخم هاش خيلي زياده، مگه يكي، دوتاست، زياد اشك بريزيد اين شبا...گفت: اون شهيد مدافع حرم تويِ سوريه افتاده بود رو زمين، بدن پر از تير و جايِ تركش، بين داعشي ها، بچه هاي ما نمي تونستن بدن رو برگردونن، از بدن خون مي ريخت، چيزي نمونده بود به شهادت برسه، فرماندۀ منطقه پشت بيسيم داشت دلداري ميداد، مي گفت: هر چي داري تا مي توني اين زخم هارو ببند، خونريزيت كمتر بشه، پشت بيسيم مي گفت: حاجي كدوم رو ببندم، مگه يكي دوتاست، از همه جايِ بدنم داره خون مياد... امشب، شبِ علي اصغرِ، من رويِ اين شب خيلي حساب باز كردم، با يه دنيا اميد اومدم،گفت: داشتم مي رفتم كربلا،اومدم پيشِ آيت الله بهجت رحمت الله عليه خداحافظي كنم، فرمودند: رفتي كنارِ ضريحِ ابي عبدالله، به نيابت از من، ده تا روضه ي علي اصغر بخون.. تنها شهيدي است علي اصغر، كه ابي عبدالله در روضه اش، خجالت زده ي زن و بچه اش شد....* چگونه داغ تو باشد، جگر كباب نباشد چگونه نام تو باشد، سخن از آب نباشد به رغم خواندنِ لالايِ عمه خواب نرفتي *ابي عبدالله ديد تو خيمه ها ولوله اي شده، اومد تويِ خيمه ها ديد قنداقه ي علي اصغر رو زن و بچه دارن دست به دست مي گردونن، زينب ميگه بديد من آرومش كنم، سكينه ميگه بديد من آرومش كنم، يه وقت سه ساله بغلش ميگيره...* به رغم خواندنِ لالايِ عمه خواب نرفتي زمانِ غربت بابا كه وقتِ خواب نباشد *گفت: زينب جان! من كه شمارو آروم كردم، چرا دوباره داري ناله ميزني؟ گفت: داداش! تا صدايِ غربتت بلند شد:"هَل مِن ناصرٍ يَنصُرُني؟" كسي جوابت رو نداد، علي اصغر گهواره رو يه تكان داد، خودش رو از گهواره بيرون انداخت، يعني بابا! رو منم حساب كن...* به حنجر پسري اين چنين سه شعبه نخورده محاسن پدري اين چنين خضاب نباشد خراب كرده گلويِ تو را سه شعبۀ داغي چگونه حالِ دلِ مادرت خراب نباشد نداشت شير تو بودي و شير داشت نبودي براي مادر از اين سخت تر عذاب نباشد كنارِ نيزه ي تو مادري دوباره كتك خورد خدا كند كه عروسِ ابوتراب نباشد سرت به نيزه بلند است، در مقابلِ محمل خدا كند كه فقط محملِ رباب نباشد نجات مي دهد از دستِ نيزه دار سرت را اگر رباب اسيرِ غل و طناب نباشد شده است مشكل و حاجتِ زينب عروسِ فاطمه ديگر در آفتاب نباشد لالا،لالايي، داره حالِ تَلَظّيِ تو منُ ميكُشه لالا،لالايي، گُلِ نازم الهي چشايِ تو وا بشه لالا،لالايي، ايِ نورِ،دلِ مادر، نگرونِ تو شدن همه آروم باش،نَفَسِ من،عمو رفته سمتِ علقمه تا به يه جرعۀ آب برسه همۀ دنيا به رباب برسه اين آخرين بارِ، كه چشمِ من داره گُلش رو ميبينه،ميونِ گهواره علي علي،لاي لاي.... *صداي طبل ها رو مي شنيد، بچه تو دلش خالي ميشد، سر و صدا رو مي شنيد، تو دلش خالي ميشد...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Babolharam_net_Salahshour.Shab7.mp3
5.66M
|⇦•هر که از لُجّۀ غم ... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هر روزِ تاریخ، سربازهای حسین(ع) در آماده هستند... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•هر کس که عمر خویش را.. روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هر کس که عمر خویش را با عشق سر کرد از اولِ عُمرش هوایِ دردِ سر کرد من به کسی از گریه ام چیزی نگفتم یک شهر را چشمانِ سُرخم با خبر کرد حتماً سَرَم را مي گذارم زيرِ پايش از كوچه ي ما هم اگر روزي گذر كرد هر چه كه من كمتر برايش كار كردم مُزدِ مرا هر روز اما بيشتر كرد اين بار هم دير آمدم روضه ليكن مثل هميشه چشمِ من را زود تر كرد *امام زمان فرمود:صبح و شام، در مصائب جَدِّ غريبم حسين خون گريه ميكنم...اگر گريه كردن اينجوري باشه كه امام زمان داره، ما فقط اداي گريه رو در مي آريم، يا صاحب الزمان! به ما گريه كردن رو ياد بده تا برا جَدِّ غريبت حسين خوب گريه كنيم، بزرگان ما تويِ مُحرم خواب و خوراك نداشتن، اونها كجا و ما كجا...يه ذره من رو شبيه زين العابدين كن، همه عُمرش وقتي آب ميذاشتن جلوش، آرام و قرار نداشت، غذا ميذاشتن جلوش آرام و قرار نداشت، شيرخواره ميديد آرام و قرار نداشت، ميگه: يه روز دلمون سوخت برا حضرت، گفتيم ببريم حضرت رو باغي، يه جايِ تفريحي كه يه خورده حضرت از اين فضايِ غم بياد بيرون، وقتي برديمش اونجا، توي اين باغ، حالا همه دارن ميگن و ميخندن، حضرت همونجا هم ديدن ياد كربلا كرد، از تشنگي و گرسنگيِ روزِ عاشورا، از اون بيابونِ بي آب و علف... يا اباعبدلله! شبِ هشتم شد، دو شب ديگه فقط باقي مونده، به اين چشمت بايد التماس كني، بگي: اين دو سه شب سنگِ تمام بذاري، من رو شرمنده ي اربابم نكني...* اينجا ادايِ گريه ام را مي پذيرند هر كس نشد مَهموم در روضه ضرر كرد هرچند ما را عشقِ او ديوانه كرده مِهرِ عليِ اكبرش ديوانه تر كرد *اين شبِ هشتمي اگه كربلا بوديم، نميشد روضه ي علي اكبر بخونيم، آخه مُلاعباسِ مازندراني وقتي كربلا خدمتِ حضرت مُشَرَّف شد، حضرت دو سه تا جمله فرمود، يكيش اين بود، وقتي برگشتي شهر و ديارت، سلامِ من رو به اون پيرمردي كه جلويِ در مي ايسته، كفشارو جفت ميكنه برسون"امشب سلامِ چه كسي رو جواب ميده ارباب" يه جمله ديگه اش هم اين بود: مُلا عباس، اگه شبِ جمعه دوباره اومدي كربلا، شبِ جمعه تو حرمم روضه ي علي اكبر نخون. سئوال كرد:آقاجان! برا چي؟ فرمود: آخه شب هاي جمعه مادرم تويِ حرم مهمانه، وقتي تو از علي اكبر مي خوني، مادرم اينقدر خودش رو ميزنه...* هرچند ما را عشقِ او ديوانه كرده مِهرِ عليِ اكبرش ديوانه تر كرد جان داد وقتي باغبانِ خسته فهميد يك لشكر از رويِ گُلِ باغش گذر كرد با اكبرِ او نيزه كاري كرد مثلِ كاري كه با پهلويِ زهرا ميخِ در كرد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•هر کس که عمر خویش را.. / و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● * تا اومد اذنِ ميدان بگيره، ابي عبدالله بدون معطلي گفت: علي جان برو به ميدان...اما وقتي كه علي اكبر حركت كرد، راوي ميگه ديدم حسين پشتِ سرش راه افتاد...* پیش من سَروْ قَدم، راه برو چند قدم تا کنم قامت تو خوب تماشا پسرم *گفت: علي جان اگه ميخواي بري، اول برو خيمه ي محارم تا بچه ها تو رو خوب ببينن، ميگه:يه وقت نگاه كردم ديدم علي ايستاده، اين زن و بچه دورش حلقه زدن، قربون صدقه اش ميرن، يكصدا ميگن:"اِرحَم غُربَتَنا" علي جان! به غربتِ ما رحم كن. ابي عبدالله فرمود: دست از علي اكبر برداريد، علي محوِ خداست، بذاريد برود ميدان... راهي كرد علي اكبر رو، اما راوي ميگه: از اون لحظه اي كه علي اكبر رو راهي كرد ميدان، حسين ديگه رو پاش بند نشد، هي مي آمد داخلِ خيمه، هي مي اومد بيرون، يه لحظه خودت رو بذار جايِ ابي عبدالله، مخصوصاً اونايي كه جوان دارن، آخه از امام صادق سئوال كردن، آقاجان! بهترين لحظه برايِ يك بابا چه لحظه اي است؟ حضرت فرمود: يه جواني رو بزرگ كنه، اين جوان جلوش راه بره، به قد و قامت اين جوان نگاه كنه، آقاجان! سخترين لحظه برايِ يك بابا كدوم لحظه است؟ فرمود: جلويِ چشمش اين جوان بال و پر بزنه... حالا ابي عبدالله، علي اكبر رو فرستاده ميدان، هي داره ميدان رو نگاه ميكنه، حضرت زينب سلام الله عليها ميگه: يه وقت ديدم حسين هي ميشينه زمين دوباره بلند ميشه، رنگِ رخساره ي حسين عوض شد، گفتم: داداش چه خبر شده؟ گفت: عليم رو كشتن....اما از لحظه اي بگم كه بالا سَرِ علي اومده...* مي ريخت بيرون از دهانش لخته ي خون حالِ پسر، حالِ پدر را محتضر كرد "اَولادُنا اَكبادُنا" يعني پدر را مِقراضِ اهلِ كوفه تقطيعِ جگر كرد بالايِ جسمِ اكبرِ خود داد مي زد زينب كه آمد كارِ او را سخت تر كرد پيشِ جوانش داشت جان ميداد اما مَحضِ حجابِ خواهرش صَرفِ نظر كرد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Salahshour_Babolharam_net_shab8.mp3
5.03M
|⇦•هر کس که عمر خویش را.. و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● فَقَطَعُوهُ بسُیوفَهُم اِرباً اِرباً ... حالا حسین(ع) مانده بود که این پیکر بهم ریخته را چه باید بکند... ع ل ی ا ک ب ر 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•هر گرفتاری سراغ آستانش... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد خوش به حال آن که از عباس نانش را گرفت *امشب راحت دَرِ خونه ي عباس دستت رو دراز كن، بگو: آقا! من گدايِ دَرِ خونه ي شما هستم، گدا مي اومد دَرِ خونه اش، در ميزد، قمر بني هاشم رزقِ سالش رو ميداد از بينِ در، اونم تشكر مي كرد مي رفت، آقاجان! خوب بيا بيرون ببينه شمارو، مي گفت: مي ترسم، چشمش به چشمم بيوفته خجالت بكشه، من نمي تونم خجالتش رو ببينم... تا سالِ بعد از كربلا،گدا اومد دَرِ خونه رو زد، اُم البنين اومد در رو باز كرد، گفت: چيكار داري؟ گفت: من همون گدايِ هر ساله هستم، اومدم رزقِ سالم رو بگيرم، اُم البنين فرمود: صبر كن الان ميام، رفت رزقِ سالش رو آوُرد، گفت: خانوم! پس خودِ عباس كجاست، من ميخوام از دستايِ خودش بگيرم، اُم البنين گفت: دستِ عباس رو ميخواي؟ اين دستارو كنارِ علقمه از تن جدا كردن...* خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد خوش به حال آن که از عباس نانش را گرفت روزِ محشر دست هايش دستگيري مي كند دستِ خود را داد دستِ دوستانش را گرفت هيچ كس اندازه ي عباس شرمنده نشد كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت از خجالت آب شد، آب آورِ كرب و بلا عصرِ تاسوعا امان نامه امانش را گرفت چشم هايش پاسبان هاي بَناتِ خيمه بود حرمله با تير چشمِ پاسبانش را گرفت تيرها در پيكرش وقتِ زمين خوردن شكست بس كه خون رفت از تنش آخر توانش را گرفت صارَ کَالْقُنْفُذ برايِ تيرها جايي نماند ناگهان سر نيزه اي حجمِ دهانش را گرفت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Salahshour_Babolharam_net_shab9.mp3
2.56M
|⇦•هر گرفتاری سراغ آستانش... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اولین دفاع مقدس از کربلا شروع شد! حسین(ع) برای دفاع رفت زینب (س) برای دفاع ماند 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•یک لحظه خلوت کرده ای .. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *أَلسَّلامُ عَلَی الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ،أَلسَّلامُ عَلی أَخیهِ الْمَسْمُومِ ،*عباراتی از زیارتِ ناحیه رو بخونم*أَلسَّلامُ عَـلَی الاَْبْدانِ السَّلیبَهِ،أَلسَّلامُ عَلَی الْعِتْرَهِ الْقَریبَهِ،أَلسَّلامُ عَلَی الْمُجَدَّلینَ فِی الْفَلَواتِ،أَلسَّلامُ عَلَی الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان،*اگر كشتن چرا خاكت نكردن*أَلسَّلامُ عَلَی الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر،أَلسَّلامُ عَلی مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ،أَلسَّلامُ عَلَی الْمَنْحُورِ فِی الْوَری،أَلسَّلامُ عَلَی الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ،أَلسَّلامُ عَلَی الْمُحامی بِلا مُعین،أَلسَّلامُ عَلَی الشَّیْبِ الْخَضیبِ،أَلسَّلامُ عَلَی الْخَدِّ التَّریبِ،أَلسَّلامُ عَلَی الْبَدَنِ السَّلیبِ،أَلسَّلامُ عَلَی الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ،أَلسَّلامُ عَلَی الاَْجْسامِ الْعارِیَهِ فِی الْفَلَواتِ" یک لحظه خلوت کرده ای مشغول قرآنی یک لحظه مشغولِ سخن در جمع یارانی *ابي عبدالله گفتند: يه شب ديگه به ما مهلت بديد ما قرآن بخونيم،نماز بخونيم، آخه من عاشقِ نمازم...يا اباعبدالله!من رو هم عاشقِ نماز كن، من رو هم عاشقِ قرآن خوندن كن، اگه شب تا صبح بشينم غيبتِ اين و اون رو بكنم، با رفيقم حرف بزنم خسته نميشم، اما حال ندارم نيمه شب بلند شم با خدا خلوت كنم، دو ركعت نمازِ باحال بخونم، يا صاحب الزمان! شبِ عاشوراست، من رو هم عوضم كن* یک لحظه خلوت کرده ای مشغول قرآنی یک لحظه مشغولِ سخن در جمع یارانی گاهی به فکرِ کندن خار بیابانی گاهی هم از دلشوره ی زینب پریشانی امشب شب سختی است، امشب در دلت غوغاست گاهی می‌آید نغمه ی لبیکِ یارانت گاهی می‌آید گریه ی زن ها و طفلانت گاهی صدایِ اصغرت کرده پریشانت امشب غمِ عالم نشسته در دل و جانت امشب شب سختی است، آری امشب عاشوراست بر شانه ی بابا رقیه می گذارد سر خوابد علی اصغر در آغوشِ علی اکبر خوابیده اند آرام اهلِ بیتِ پیغمبر زیرا که بیدارست چشمِ ساقی لشگر تا کی چنین آرامشی، در کربلا برپاست؟ فردا به پا خواهد شد اینجا محشر کبرا فردا شود صحرا زخونِ عاشقان دریا فردا حسین است و خودش، تنهاترین تنها بی لشگر و بی اکبر و بی یار و بی سقا فردا صدایِ العطش، تا عالم بالاست *وقتي مثل امشب ابي عبدالله گفت: از اين تاريكي استفاده كنيد هر كي ميخواد بره، بره،به همه گفت، حتي به عباسم گفت، عباسم! دستِ زن و بچه ام رو بگير و برو، هر كي يه جور ابراز ارادت و محبت و وفاداري به ابي عبدالله كرد، وقتي عهد و پيمان گرفت، خيالش راحت شد،حتي قاسم هم بلند شد رجز خوند، عباس يه طرف، بني هاشم يه طرف، اصحاب يه طرف، همه وقتي مُحكم اعلام وفاداري كردن، ابي عبدالله پرده هارو براشون كنار زد، جاشون رو تويِ بهشت نشون داد، صحنه هاي فردا رو بهشون نشون داد...* یک دم بروی خاک افتد دست سقایش یک دم حسین است و جوانِ ارباً اِربایش فکر حرم لرزه می اندازد به اعضایش ای کاش برخیزد فقط عباس از جایش آری حسین است، این عزیزِ حضرت زهراست نازل شده گویا دوباره سوره ی زلزال برگشته دیگر ذوالجناح از دشت خونین یال افتاده جسمِ چاک چاکی در دلِ گودال سر می بُرند و یک زن اینجا می رود از حال از سینه اش برخیز ملعون! مادرش اینجاست بالای تل از هوش رفته، خواهر افتاده آتش به مو و معجرِ یک دختر افتاده دیدند یک انگشتِ بی انگشتر افتاده زیرِ سُمِ اسبان دشمن پیکر افتاده یک پیرزن میگفت سر هم در تنور ماست پایان نیابد ظهر فردا ماجرا باقیست آتش به جانِ خیمه ی آل عبا باقیست هم رفتن سرها به روی نیزه ها باقیست هم کوچه و بازار،هم شام بلا باقیست زین پس شروع کربلایِ زینب کبری ست «شاعر: سعيدِ تاج محمدي» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Salahshour_Babolharam_net_shab10.mp3
3.65M
|⇦•یک لحظه خلوت کرده ای .. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اوضاع در وضعی قرار گرفته که هرچه میگوید باید بگوییم چشم! مثل زمانی که ، کشتی آن مرد را سوراخ میکرد! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•خدا رو شکر به آرزوم .. و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس سید مهدی میرداماد •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خدا رو شکر به آرزوم رسیدم نمُردمُ و محرمت رو دیدم خیلی دلم تنگِ محرمت بود میدونی این یه ساله چی کشیدم *هی میگفتم محرم میاد مجلس ها برگذار میشه من هستم یا نه .. تو عمرم انقدر دلشوره نداشتم .. فکر میکردم هر وقت اراده کنم روضه هست .. هر وقت اراده کنم میتونم برم .. باورم نمیشد دلشوره بگیرم به محرمت میرسم یا نه ..* شبایِ اولُ دارم میبینم تو آسمونا یا که رو زمینم اجازه داده مادرت دوباره مشکی بپوشم بزنم به سینه م .. حسین ... شبایِ‌عاشقیم،میلرزه شونه‌ها چه‌هق هقی یک دهه با غمت،میگذره‌زود عجب‌دقایقی یه کاری کن بشم نوکرِ لایقی این اولین روضۀ تو لهوفِ که اشکِ شرمندگی رو حروفِ تموم عالم یه صدا با مسلم دارن میگن حسین نیا به کوفه همۀ سال یه عرفه روضۀ مسلم خوانده میشه، الان شبِ اول حقِ این شهیدُ ادا کن : نیا که اینجا ردّی از حیا نیست توی مرام کوفیا وفا نیست اگه میای تنها بیا حسین جان اینجا که جایِ زن و بچه ها نیست چه کردی‌روزگار، ای آسمون با‌اشکِ من ببار کوفیا میکشن، شیرخواره‌تُ با افتخار اگه میای حسین، رقیه‌تُ نیار .. خیلی روضۀ مسلم روضۀ خاصیه چون پیغمبر براش گریه کرده، ابی عبدالله براش گریه کرده .. جوری ابی عبدالله برا مسلم گریه کرد عبارت مقتل میگه حَتی جَرت دُموع عَلی صَدرِه .. وقتی بینِ راه خبر دادن مسلمت رو کشتن یه جوری برا مسلم گریه کرد اشک هاش ریخت رو سینه‌ی مبارکش .. فدات بشم آقا .. اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ اَشْهَدُ اَنَّكَ لَمْ تَهِنْ وَلَمْ تَنْكُلْ، وَاَنَّكَ قَدْ مَضَيْتَ عَلى‏ بَصيرَةٍ مِنْ‏ اَمْرِكَ مُقْتَدِياً بِالْصَّالِحينَ، وَمُتَّبِعاً لِلنَّبِيّينَ، فَجَمَعَ اللَّهُ بَيْنَنا وَبَيْنَكَ وَبَيْنَ رَسُولِهِ وَاَوْلِيآئِهِ فى‏ مَنازِلِ الْمُخْبِتينَ .. ان شالله با هم بریم حرم مسلم .. با هم بریم گوشۀ مسجدِ کوفه .. با هم بریم دورِ قبرش بگردیمُ با هم گریه کنیم .. غریب گیر آوردنت .. آقاشم غریب گیر آوردن .. زبانِ حال بگم : خورشیدِ عمرم دیگه بی فروغِ نامۀ کوفیا همه‌ش دورغِ خلوتِ دورِ مسلمِ تو اما بازارِ تیر و نیزه‌ها شلوغِ سفیرتُ با لبِ تشنه کشتن اینا از اولم حیا نداشتن نیا نیا پسر عمو شنیدم برا سرِ تو جایزه گذاشتن نزار که دیر بشه، تنت‌پر از نیزه و تیر بشه نزار که دیر بشه،نزار که‌خواهرت اسیر بشه نزار که دخترت به روزِ پیر بشه مسلم همۀ خاندانشُ برا حسین داد یکی از اون شهدایی که وقتی خبرِ شهادتُ دادن ابی عبدالله به برادرایِ مسلم فرمود شماها شهیدتون رو تقدیم کردید دیگه برگردید .. برادراش گفتن یا اباعبدالله به دو دلیل بر نمی گردیدم؛ تا الان خونی طلب کار نبودیم مونیم، حالا که برادرمونُ کشتن .. بعد یکیشون یه جمله ای گفت عجیب ابی‌عبدالله گریه کرد .. گفت آقاجان اگه برگردیم جوابِ مادرتُ چی بدیم .. اگه پرسید بچه‌مُ وسطِ بیابان رها کردید چی بگیم؟!.. حالا هرکی دلش آماده‌س بسم الله .. وقتی بدنُ از بالا دارالاماره انداختن همه جمع شدن دورِ بدن کسی باور نمیکرد این بدنِ بی سر بدنِ سفیرِ حسین باشه .. هر کی یه حرفی زد نتونستن بدنُ بشناسن .. یه مرتبه دیدن یه زنی میگه برید کنار، نگاه کردن دیدن طوعه‌س .. گفت من میشناسم این آقا مهمانِ خانۀ من بوده .. طوعه اومد بدنُ نگاه کرد گفت این مسلم ابن عقیلِ .. (زود حرفُ گرفتیا..) از کجا شناخت مسلمُ؟! سر که نداشت .. از پیراهن مسلم رو شناخت .. کسی که سر نداره از لباساش میشناسن .. آخ بمیرم برات حسین .. اگر حسینِ من تویی، سرت کو .. یا سر داره یه بدن، یا پیراهن داره یه بدن اگه سر نداشته باشه، پیراهن نداشته باشه یه علامت و مشخصه دنبالش میگردن .. میگن یا انگشتری یا ویژگی خاصی اگه هیچ کدوم نباشه از حجم بدن میشناسن .. یه کاری با این بدن کردن خواهرش هی با تعجب به این بدن نگاه میکرد ، آیا تو حسینِ منی ؟!! ای حسین ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
mirdamad-moharram99-sh1-1 (2).mp3
6.06M
|⇦•خدا رو شکر به آرزوم .. و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس سید مهدی میرداماد •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خیلی بده یه گریه کنِ امام حسین(ع) به بهانه روضه و هیئت و عزاداری از و غاقل بشه!! داداش‌جان، فردا تو سکان مدیریت این کشور رو باید دست بگیری، نه یه از خدا بی خبر !! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•آرزوی غبار این‌باشد.. / روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس سید مهدی میرداماد •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● أَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ أَلسَّلامُ عَلی مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ اَلسَّلامُ عَلیَ من ناغاهُ فی المَهدِ میكائیلُ از ناحیه‌ی امام زمان چند تا سلام بدم با سلام منو شما خیلی فرق داره .. أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ امام زمان به جدش اینجور سلام میده أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاْدْعِیآءِ أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاْجابَـهُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ سلام به اون آقایی که اجابت زیر قبۀ حرمش تضمین شده ست .. أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاْ ئِـمَّـهُ مِنْ ذُرِّیَّـتِـهِ، سلام به اون آقایی که ائمه از نسل او هستند أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ، سلام بر اون حسینی که شفا در تربتشِ .. سلام به کربلا و خاک کربلا ‌‌.. همون خاکی که زینب فردا قدم میزاره رو این خاک .. آرزوی غبار این‌باشد روی‌دامانِ یار بنشیند در مسیرِ او باشد زیرِ پایش به بار بنشیند قطعه‌خاکی بلند مرتبه‌شد ذره ای بودُ آفتاب شده نسبتش میرسد به صحنِ‌نجف از ذراریِ بوتراب شده یه روزی امیرالمومنین رسید به این خاکِ کربلا، هنوز حسینی به کربلا نیومده، هنوز خونی به زمین ریخته نشده دیدن از اسبش پیاده شد امیرالمومنین هی خاکُ بر میداره بود میکنه،گریه میکنه .. دیدن داره با خاک کربلا حرف میزنه *وَاهاً لَكِ أَيَّتُهَا التُّرْبَةُ* همه متعجب که این چه خاکیه که امیرالمومنین میگه خوش به حالت ای خاک کربلا: لَيُحْشَرَنَّ مِنْكِ أَقْوَامٌ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسابٍ* خوش به حالت خاک، یه روزی یه عده میان از تو این خاکِ کربلا بی حساب میرن به بهشت .. یه روز یه عده ای از این خاک محشور میشن یه جوری وارد بهشت میشن بدونِ حساب و کتاب .. بعد دیدن هی خاکُ برداشته گریه میکنه ..هاهُنا مَصارع عُشاق .. هی نشون میداد میگفت اینجا کجاست‌ .. آی دلای کربلایی انگار کربلا زیر آسمان داری گریه میکنی .. قطعه‌خاکی بلند مرتبه‌شد ذره ای بودُ آفتاب شده نسبتش میرسد به صحنِ‌نجف از ذراریِ بوتراب شده خاک میخواست نورِ محض شود تا غبارش چو طوطیا باشد سجده ای کرد بر قدوم حسین تا شفا بخش و کیمیا باشد مثه فردایی کاروان قدم گذاشت رو خاکِ کربلا .. خاکِ کرببلا دلش میخواست مثل آیینه ها زلال شود چشمه ای باشد از یم کوثر خوردنِ تربتش حلال شود ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•آرزوی غبار این‌باشد.. / روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس سید مهدی میرداماد •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خاک بر صورتِ حسین نشست امام زمان میگهأَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ .. کسی تا حالا ندیده بود صورتِ حسین خاکی بشه، خاک کجا صورتِ حسین .. تا دید زینب میخواد از محمل پیاده بشه گفت برید کنار اباالفضل آمد زانوشُ رکاب کرد .. محارم همه آمدن دورِ عمه حلقه زدن عمه با احترام پاشو زمین بزاره .. همه مواظبن گرد و خاک رو معجرش نشینه .. (نمیدونم جلوتر برم یا نه!..) خاک بر صورتِ حسین نشست پرده داریِ آفتاب کند بی سبب نیست سجده بر تربت خلق هفتاد تا حجاب کند *امام صادق فرمود سجده بر تربت کربلا هفتاد تا حجاب رو از بین میبره ..* علت خلق تمام جهان خاک این روضۀ منوره است سندش هست آیۀ تطهیر تربت کربلا مطهره است قبرِ زهرا بقیع گم شده بود وسط این دیار پیدا شد عرش بر روی خاک خیمه زدُ تربتِ کربلا معلی شد آسمان را به انتظار نشست تربت کربلا مودب شد چقدر ذوق کرد وقتی که خاک پای قدوم زینب شد ماه بر رویِ خاک افتاده‌ست دشت لاله پر از ستاره شده لای لای رباب باعث شد خاکِ این دشت گاهواره شده دلشوره داره خواهرت داداش بیا برگرد .. داره میمیره دخترت داداش بیا برگرد .. همچین که رسیدن کربلا گفت عمه مگه نگفتی ما داریم میریم مهمونی .. چرا با شمشیر و نیزه اومدن به استقبال ما .. تو این بَرّ بیابون خیمه نزن حسین جان خیلی غریبِ این خاک زینب شده هراسان مثلِ فردایی نزدیک به ۶۰ تا خیمه برپا شد، بالاترین خیمه و اولین خیمه شد خیمۀ اباالفضل، ابی عبدالله فرمود خیمۀ عباسُ رو بلندی بزنید، میخوام همه ببینن این خیمه ها صاحب داره همه ببینن این لشکر عباس داره.. بعد فرمود گود ترین خیمه خیمۀ زن ها باشه دورِ خیمۀ زن ها خندق بکنید به این راحتی کسی دسترسی نداشته باشه .. وسط خیمۀ زن ها خیمۀ زینب باشه .. یه جوری تو گودی خیمه رو بزنید زن ها میدانِ جنگ رو نبینن .. نبینن اون ساعتی که حسین از بالای ذوالجناح می افته رو خاک .. یه جوری خیمه بزنید نبینن علی اصغر رو دستِ بابا داره بال بال میزنه .. همه حرفا رو که زدن (ای دلای اربعینی ..) یه سایبون درست کنید برایِ شیرخواره آب زیادی بردارید بارون نمیباره ببین دلِ ربابُ شکسته مثلِ شیشه اگه بمونی اصغر شش ماهش تموم نمیشه تموم ترسم از اینه که خیلی دیر میشه تو بمونی تو قتلگاه خواهر اسیر میشه بگو اگه بمونم چیجور نفس بگیرم چه جوری از رو نیزه سرت رو پس بگیرم *چه خاکی شد این خاک کربلا .. چه خون هایی رو این خاک نریخت .. اما به خون با همۀ خون ها فرق داشت ..* خواهری خاک رویِ سر می ریخت پیکری مانده در دلِ هامون کفنی داشت پیکرش از خاک کفنی داشت پیکرش از خون *چند روزِ دیگه یه بدنی رو خاک می افته بگم با این بدن چه میکنن، اهل ناله؛ ناله بزنن اگه محرم نبود نمی گفتم .. ده نفر یه جور با اسب هاشون این بدنُ زیرِ سم اسب ها کوبیدن .. یه کاری با این بدن کردن زینب گفت صَلّیٰ عَلَیْکَ مَلیکُ السَّماء، هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء .. یعنی گوشت و خاک و بدن و خون با هم آمیخته شد .. یه کاری کردن زینب از زیر خاک ها و رمل ها یه بدنُ در آغوش گرفت و بغل کرد .. هی گفت آیا تو حسینِ منی .. حسین ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
mirdamad-moharram99-sh2-1 (2).mp3
8.62M
|⇦•آرزوی غبار این‌باشد.. و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس سید مهدی میرداماد •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● چه خوب میشه یه جلو در بشینه به عزادارا و گریه کن ها خوش آمد بگه بزرگترا برکت‌ِ مجلسِ روضه‌اند !! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•آیینه دارِ زینب و زهرا .. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 99 به نفس حاج سید مهدی میرداماد •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● آیینه دارِ زینب و زهرا رقیه کوچکترین انسیه الحورا رقیه امشب خیلی از پدرا دختراشونُ بغل کردن، خیلی از مادرا کنارِ دختراشون نشستن اما دخترا تو بغل مادر و پدر در امن و امانِ کامل هستند، اراده کنند و تشنه باشند آب گوارا هست .. زین العابدین گفت شب ها از سرما خواب نداشتیم تو خرابه .. روزها از گرما .. همش میترسیدیم آوار رو سرمون بیاد .. این دختر دیگه آخریا با اشاره با عمه حرف میزد .. آیینه دارِ زینب و زهرا رقیه کوچکترین انسیه الحورا رقیه خورشید در منظومۀ عشق حسینی صد سال نوری راه دارد تا رقیه سنش اگر کم هم ترازِ انبیا بود مانند کوثر آیت العظما رقیه مگه مادرش چند سالش بود، ۱۸ سالش بود .. این دخترم مثه مادر .. برات بمیرم خانم .. مادرِ حضرت رقیه ام اسحاقِ .. اونایی اهل مطالعه هیتند تو تاریخ ببینن مادرِ این دختر وقتی بچه به دنیا اومد بلافاصله از دنیا رفت .. یعنی این دختر وقتی به دنیا اومد مادرُ ندید .. ابی عبدالله بارها فرموده بود زینبم یه کاری کنید حس نکنه مادر نداره لذا دردانه بود .. انقدر خواستنی بود این نازدانه سر بغل کردن این بچه اصلاً دعوا بود .. یه بار نزاشتن این بچه پاش رو زمین برسه .. لذا وقتی سر رو بغل کرد اول پاهاش رو نشونِ باباش داد .. ببین دخترت پاهاش تاول زده .. جا داشت روی شانۀ کعبه اباالفضل جا داشت روی شانۀ سقا رقیه آرام تر از هر زمانی بود اصغر میخواند تا بالاسرش لالا رقیه این طفل بی آزار را آزار دادند زجرِ بدی را دید در دنیا رقیه .. *یه جوری آزارش دادن دیگه شب تو خرابه گفت یا بابام بیاد یا منم همینجا میمیرم .. یه جوری آزارش دادن گفت عمه دیگه خسته شدم .. یه جوری آزارش دادن شبِ آخر تو خرابه هر کاری کردن صدا گریه‌ش رو قطع کنه نتونستن .. تا سر بریده رو دید آرام شد .. تصور کن سرُ بغل کرده آرام داره با بابا حرف میزنه : * تاولِ دستامُ نگاه کن سوخته موهام شونه نمیشه سر که واسم بابا نشد پس خرابه هم خونه نمیشه .. بابا یه کاری با من کردن بابا از تازیانه و سیلی سخت تره ..‌ عروسکم رو یکیشون بُرد گوشواره‌مُ یکی کشیده عروسکم عیبی نداره گوشواره‌مُ عمو خریده .. صدا زد بابا: شمع عمرم داره سوسو میزنه منو هی دشمنِ بد خو میزنه حرمله خبر داره که سیدم لگداشو سمتِ پهلو میزنه دختر هرجا تو سختی و شدائد گیر کنه سریع بابا رو صدا میزنه .. مگه مادرش نبود بین در و دیوار هی صدا میزد وا محمدا .. این دخترم هرجا با تازیانه میزن صدا میزد یا ابتا .. بابایِ من، دخترِ نازت اسیرِ یک گله‌ی گرگِ پاشو ببین قد کمونم مثه قدِ مادربزرگِ .. شنیدم مادرت تو هجده سالگی قد خمیده راه میرفت .. شنیدم کاری کردن مادرت تو جوانی کمرش خم بشه .. چند شبه که به جای بازوت سرم رویِ بالِشِ ریگِ چند شبه که بوسم نکردی هیچکی برام قصه نمیگه یه حرفایی خورده به گوشم که خیلی حالِ من خرابه من میگم ان شالله دروغه جای سرت تشتِ شرابه هی به عمه میگفتم عمه اون سر آشناست .. جلو چشمامُ گرفت .. پاشو با اون نوازشات باز دوباره کاممُ عسل کن شیرین زبونیام تموم شد بابا یه بار منو بغل کن سه ساله و ضربۀ سیلی سه ساله و زخمای کاری دخترای شامی با طعنه بهم میگن بابا نداری فدا سرت سیلی زجرُ فدا سرت این همه مهنت بابای من فدای اسمت بابای من سرت سلامت یااباعبدالله .. بالاخره بعدِ همه دوری سرِ بریده رو برا دختر آوردن .. میخوام چند جمله از سرِ بریده بگم .. سری که امام زمان بهش سلام داده أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ .. میخوام بگم این سری که برا دختر آوردن چه مسیری رو گذرونده .. از کجا اومد و به کجا رسید .. چند تاشُ بگم .. سری که سنگ خورده .. سری که زنده زنده از بدن جدا شده .. سری که بالایِ اسب افتاده رو زمین .. سری که بالای نیزه رفته .. سری که گوشۀ تنور رفته .. سری که تو تشتِ طلا رفته .. سری که با چوب خیزران .. حالا یه ناله میخوام، بیار دستتُ بیار بالا بلند بگو حسین .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_5784962713079778046.mp3
8.45M
|⇦•آیینه دارِ زینب و زهرا .. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 99 به نفس حاج سید مهدی میرداماد •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● مجلسی که اول گریه کن خودِ حضرت زهرا سلام الله‌ ست زشتِ بدون و وارد بشیم! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•ای شده در عالم زر.. / و توسل به حر ابن یزید ریاحی_شب چهارم محرم ۹۹ به نفس سید مهدی میرداماد•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة وَ يَا بَابَ نِجَاتِ الاُمَة این روزها که میگذرد غرقِ حسرتم مثلِ قنوت های بدونِ اجابتم بسته ست چشم های مرا غفلتِ گناه تو حاضری منم که گرفتارِ غیبتم *مگه میشه تو روضه های جدت حاضر نباشی .. مگه میشه عزای محرم بیاد پرچم‌های محرم بیاد مگه میشه نیای؟! تو صاحب عزایی .. تو حاضری اونی که غایبِ منم .. چشم بهم گذاشتیم شبِ چهارم رسید..* خالیست دستِ من به چه رویی بخوانمت دل خوش کنم به چه! به گناهم؛ به طاعتم *آره دلم خوشه، اما دلم به اعمالم خوش نیست .. عملی ندارم .. من همونی ام که از عرفه جاموندم .‌. من همونی ام که از شبای احیا جا موندم .. اما دلم خوشه الان عزادارِ حسینم .. دلم خوشه فاطمه منو دعا کرده .. مگه تو اون حدیث تو کامل الزیارات نفرمود بی بی دو عالم تا پیغمبر فرمود فاطمه جان یه زمانی میرسه مردم برا حسینت دورِ هم جمع میشن، یه جوری براش گریه میکنن برا عزیزان خودشون اینجوری گریه نمیکنن .. گریه برا حسینت دوا برا همه دردای منه .. اونجا بی بی یه جمله فرمود؛ فرمود بابا سلام منو به گریه کن های حسینم برسان.. بگو فردای محشر میام دستِ تک تکشونُ میگیرم ..* من هرچه دارم از تو از این دوستیِ توست *اصلاً نمیتونم فکر کنم محرمُ از تو زندگیم حذف کنم.. از قبلِ محرم هی دلشوره داشتم .. هی میگفتی امسال روضه ها چی میشن، میتونم برم برا حسین گریه کنم یا نه .. یه روز نمیتونم بدونِ حسین زندگی کنم ..* من هرچه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده ای تو ولی از رفاقتم امشب اومدم اعتراف کنم رفیق خوبی نبودم .. امشب اومد اعتراف کنم دلتو شکستم .. بگذر زِ رو سیاهی من ایها العزیز حالا که سویت آمده ام غرق حاجتم آن روز میرسد که فدایی تو شوم من بیقرارِ لحظۀ نابِ شهادتم بگذار با نگاهِ تو مانندِ حر شوم *امشب اجازه دارم نام حر رو ببرم؟! این صحابی و این شهیدِ در رکابِ حسین که به من و تو راه رو یاد داده .. راه رو برا منه گنهکار باز کرده ‌..* بگذار با نگاهِ تو مانندِ حر شوم با گوشه چشم خود برهان از اسارتم مگه نمیگن حسین کشتی نجاتِ .. مگه نفرمود کُلُّنا سَفنُ النِّجاة وَ لکِن سَفینةُ جَدِیَّ الحُسَیْن أَوسَع وَ فی لُجَجِ البِحار أَسْرَع ‌.. کشتی حسین زودتر به مقصد میرسه ‌.. مگه نفرمود اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة .. مگه نفرمود هرکی گم شده راه رو با حسین پیدا کنه .. خوش به حاله اونی که گم میشه و تو راه حسین خودشو پیدا میکنه آی دلای کربلایی .. آقاجان یکی دو ساله راه حرمت بسته شده .. آقا بیش از این ما رو تنبیه نکن قول میدم شبِ حر آدم بشم .. قول میدم همون نوکری بشم که تو میخوای .. هرچی میخوای ازم بگیر، کربلاتُ نگیر .. میگفت تو حرم ابی عبدالله نشسته بودیم یه موقع یه کاروانِ آذری زبان وارد حرم شدن .. سر وضعشون همۀ حرم رو بهم ریخت .. لباسا همه پاره سر و صورت سوخته، چهره ها همه آفتاب دیده .. وارد حرم شدن یه عده سینه زنان به عده لطمه زنان رسیدن کنارِ ضریح .‌ همه به حال و روزِ اینا گریه میکرد یه موقع روضه خوانِ کاروان شروع کرد آذری حرف زدن رو به ضریح دیدم این جمعیت مثه اسپندِ رو تو آتیش دارن میسوزن سوال کردم ببینم چی مگن به آذری! گفتن داره میگه یااباعبدالله ما دوازده روزِ تو راهیم .. پیاده اومدیم گم شدیم چندتا شهر رو اشتباهی رفتیم اما بالاخره تو رو پیدا کردیم بعدِ دوازده روز تشنه و گرسنه .. حسین جان ما تو دنیا گشتیم بالاخره تو رو پیدا کردیم .. قیامت تو بگرد ما رو پیدا کن .. ما تو گناه گم شدیم .. همون کاری که با حر کردی با ما بکن .. اومد محضرِ ابی عبدالله یه سوال کرد، یه جواب شنید .. اومد محضر ابی عبدالله هلی من توبه؟! آیا من میتونم توبه کنم .. ابی عبدالله بغلش رو باز کرد .. به گذشتۀ حر نگاه نکرد .. خطاشُ به روش نیاورد .. تا گفت اجازه دارم توبه کنم امام ازش استقبال کرد .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•ای شده در عالم زر.. / و توسل به حر ابن یزید ریاحی _ شب چهارم محرم ۹۹ به نفس سید مهدی میرداماد•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ای شده در عالم زر یارِ من خوش آمدی حر گنهکارِ من بعضی نقل ها نوشتن خودِ ابی عبدالله دست برد زیرِ محاسنِ حر سرشُ آورد بالا .. تو ازل یارِ ولی بوده ای حر حسین ابن علی بوده ای ظرف وجودِ تو زِما بوده پر مادرت از روزِ ازل خوانده حر تو از اولشم برا ما بودی .. حر دو تا ادب کرد، این دو تا ادب نجاتش داد .. ادبِ اول رو زمانی مرتکب شده که نشان داد اهلِ نجاتِ .. گفتگوی میانِ ابی عبدالله و حر به اذان ظهر ختم شد .. موقع اذان ابی عبدالله به حر گفت متوقف کن حرف زدن رو الان وقتِ نمازِ .. حر، من با لشکرم به نماز می ایستم تو هم برو با لشکرت نماز بخوان.. بعد نماز دوباره با هم حرف میزنیم.. یه نگاه به ابی عبدالله کرد گفت آقاجان شما باشید من خودم نماز بخوانم؟!! دستور داد همه به ابی عبدالله اقتدا کردن ایستاد پشتِ سر امام .. دشمنِ امامِ به ظاهر اما گفت تو فرزندِ رسول خدایی .. ادب دومم وقتی ابی عبدالله اون جملۀ معروف رو فرمود که مادرت به عزات بشینه .. این جمله احساساتِ حر رو تحریک کرد ، تا حضرت فرمود «ثکَلتک اُمک» .. این نفرین نیست ، این ناسزا نیست .. عرب یه زمانی که میخواست اوجِ ناراحتیش رو نشون بده این جمله رو بکار میبرد .. حضرتم میدونست نقطه ای که حر رو بر میگردنه اینجاست اصلاً این حرفُ زد که حر این جواب رو بده .. تا گفت مادرت به عزات بشینه سرشُ انداخت پایین .. گفت آقاجان هر کسی غیر شما اسم مادرم رو میاورد خونش رو میریختم .. اما چه کار کنم مادرِ شما فاطمه ست .. شما فرزندِ دخترِ رسول خدایید ..* ظرف وجودِ تو زما بوده پر مادرت از روز ازل خوانده حر سنگ بُدی با نگهم دُر شدی با نفسِ مادرِ من حر شدی حضرت صدیقه تو را برگزید حر حسینی تو نه حر یزید دیدم از آغاز که یارِ منی دوستِ من در سپه دشمنی خار بُدی ، حال گل یاس باش همدم و هم سنگرِ عباس باش تو حر ریحانه‌ی پیغمبری برای من جای علی اکبری وفای خویش را نشان میدهی در بغل حسین جان میدهی غم مخور ای عاشقِ سرمستِ من بسته شود فرق تو با دست من روضه بخوانم .. همچین که حر افتاد رو زمین لحظه های آخر .. یه لحظه به خودش اومد دید رو خاک داره میغلته .. فرقِ سرش شکافته نفس های آخرِ .. به خودش نهیب زد نکنه توقع داری حسین بیاد بالاسرت .. آخه شنیده بود بعضیا رو ابی عبدالله خودش میره بالاسرشون .. بعضی از شهدا رو ابی عبدالله رفت بالاسرشون نزدیک به نه شهید خودِ ابی عبدالله اومد بالاسرشون، یکی از شون شهدایی که خودِ الی عبدالله اومد حر ابن یزید ریاحیِ .. یه لحظه چشمشُ باز کرد دید به دستِ مهربان سرش رو برداشت .. یه لحظه نگاه کرد دید سر تو بغلِ حسینِ .. مقتل میگه خاک رو صورتش نشسته بود .. دید صورت حر خاکیه با گوشۀ آستین خاک ها رو پاک کرد .. ابی عبدالله یه بار اسم مادرِ حر رو برد فرمود مادرت به عزات بشینه میدونست این تو دلِ حر مونده میخواست از دلش در بیاره اینجا تلافی کرد سر رو که بغل کرد گفت تو حُری .. چقدر اسم قشنگی مادرت روت گذاشته .. تو آزادی .. ابی عبدالله نگاه کرد دید فرق حر بد شکافت خورده خون داره فواره میزنه هر کاری کرد با دست فرقُ ببنده نشد ، دستمالی درآورد سر و پیشانی حر رو بست تا خون بند بیاد .. یه جمله ای بگم اهل روضه صدا ناله شون بلند شه .. سادات ببخشن، بزرگترا، علما ببخشن .. آدم وقتی سرش زخم میشه با دستمال زخمشُ میبنده با دستمال خون رو پاک میکنه .. بمیرم خودش وقتی روزِ عاشورا سنگ به پیشانیش خورد دیگه دستمالی نداشت خونش رو پاک کنه .. بگم ناله ت بلند بشه؟!!.. چه کرد!! پیراهنِ عربیش رو بالا زد .. همچین که پیراهنُ بالا زد سفیدی سینۀ حسین پیدا شد .. یا اباعبدالله کاش دستمال داشتی خونِ سرتُ با دستمال پاک میکردی .. وقتی حرمله دید صدرالحسین نمایان شد سه شعبه رو گذاشت تو کمان .. یه جوری قلبِ حسینُ زد .. حسین .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net