eitaa logo
کانال ‌متن روضه
78.6هزار دنبال‌کننده
780 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•با گنبدت قشنگ شده آسمان .. و توسل ویژۀ وفات حضرت عبدالعظیم علیه السلام _ استاد حاج منصور ارضی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ یا اَباعَبْدِاللَّهِ .. با گنبدت قشنگ شده آسمان ما کهف حصین توست همیشه امان ما مهمان شهرما شدی و میزبان ما یاسید الکریم فدایِ تو جان ما صحنت بهشت ما شد و جنت نشین شدیم ما سنگهای خاره کنارت نگین شدیم هفته به هفته راهی این سرزمین شدیم از لطف آنچنانی تو اینچنین شدیم که سائل و غلام حسینیم تا ابد بیتاب صبح و شام حسینیم تا ابد اوقات شرعی تو ز اوقات کربلاست ساعات تو تداعی ساعات کربلاست خیری که داده ای تو ز خیرات کربلاست یعنی مقام تو ز مقامات کربلاست سرمست ازین شراب پیاپی شدیم ما چون کربلایی سفر ری شدیم ما اینجا کسی برای سرت خنجری نبرد عمامه و عبای تو را لشگری نبرد نامردی از سر حرمت معجری نبرد از دست و پای دختر تو زیوری نبرد از خیمۀ تو آتش و دودی هوا نرفت یک سم اسب هم روی جسم شما نرفت شاعر : ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ حاج منصور ارضی.mp3
4.96M
|⇦•با گنبدت قشنگ شده آسمان .. و توسل ویژۀ وفات حضرت عبدالعظیم علیه السلام _ استاد حاج منصور ارضی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ به نبودنشون فکر کن، به جای خالیشون که دیگه پر نمیشه! هر چی گفتن بگو باشه عزیزم، چشم سن و سـالشــون فقــــط بالاســت دلشون خیـــلی خیـــلی کوچیکه! «پدر» «مادر» رو میگم رفیق! & =❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•آمدم باز درِ میکده ات .. و توسل ویژۀ شهادت حضرت حمزه علیه السلام و حضرت عبدالعظیم سلام الله _ حاج مسعود پیرایش •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ .. (سوره الأنبياء/ ۸۳) يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ (سوره يوسف/ ۸۸) آمدم باز درِ میکده ات گریه کنان تشنه ام تشنۀ دیدار، سبویی برسان این طرف آن طرفم جانِ رقیه مکشان بنده ات را به سر سفره زهرا بنشان خواهشاً اشک دو چشمانِ مرا جاری کن کار از کار گذشته تو فقط کاری کن سینه ام وادی طور است پُر از نورِ جلی ست تازه فهمیده ام این گریه چه خیر العملی ست دامن رحمت تو هم ابدی هم ازلیست بندۀ سینه زنت دست به دامان علیست به سرم سایۀ ایوان و امان نجف است دل من تنگ علی تنگ اذان نجف است من بهم ریخته ام کاش که درهم بخری گذری هم که بیایم تو ز من میگذری در شب اول قبرم ز تو دارم اثری آمدم تا که مرا پیش حسینت ببری من خجالت زدۀ تو شدم آبم نکنی جلویِ چشم علمدار خرابم نکنی آمدم تا که فقط دل بسپارم به حسین بگذارید بیفتد سر و کارم به حسین باز افتاده همه کوله و بارم به حسین تک و تنها کس و کاری ندارم به حسین شب جمعه است دلم دور و بر کرببلاست حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست آن لبِ تشنه که می خواند دعا ریخت به هم ته گودال، سری با نوک پا ریخت به هم مادری گفت حسین و همه جا ریخت به هم خیمه ها ریخت به هم، کرببلا ریخت به هم کهنۀ پیرهنی داشت و صیاد کشید سر ناموسِ حسین بن علی داد کشید .. شاعر: تا اومد بدن حمزۀ سیدالشهدا رو دید عبا رو درآورد رو بدنِ حمزه انداخت .. اینجای روضه، روضه خوان متحیره بره کربلا یا مدینه .. آخه این صحنه یه جای دیگه ام تکرار شد .. تا دید فاطمه رو زمین افتاده .. خونه پر از اراذل و اوباشِ .. عبا رو ، رو فاطمه انداخت .. شام رحلت محدث بزرگ حضرت عبدالعظیمِ .. ان شالله به جایی برسیم آقا و مولامون بهمون بگه «أنتَ وَلِيُّنا حَقّاً ..» امام هادی فرمود در مقام حضرت عبدالعظیم که تو دوستِ حقیقی ما هستی .. ان شالله ما هم به اونجا برسیم .. نگاه کرد دید خواهرش داره میاد .. بدن، بدنِ یه علمدارِ رشیدِ هنوز دست و پاهای مُثله شده بیرون مونده .. فرمود خار و خاشاک بیارید بدن رو بپوشانید آخه خواهرش طاقت نداره نمی تونه تحمل کنه .. صلی الله علیک یا اباعبدالله .. اذون گفتن اما، هنوز زیرِ پایی .. سه ساعت تمومه که تویِ قتلگاهی هنوز توی گودال، شلوغه عزیزم خودت بهم بگو اینا دروغ عزیزم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ مسعود پیرایش.mp3
15.18M
|⇦•آمدم باز درِ میکده ات .. و توسل ویژۀ شهادت حضرت حمزه علیه السلام و حضرت عبدالعظیم سلام الله _ حاج مسعود پیرایش •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ خدایا شکرت برای گوشی که میتونه روضه بشنوه ❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون» ☑️ |اطلاعیه| با نهایت تاسف ضایعه درگذشت استاد اخلاق مرحوم را خدمت امام زمان (عج) و ملت شریف ایران تسلیت عرض نموده و برای آن عزیز سفر کرده علوِ درجات را از خداوند منان خواستاریم. @fateminia ____ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•چشم وا کن احد آیینۀ عبرت .. ویژۀ شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام _ حاج حنیف طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چشم وا کن احد آیینۀ عبرت شد و رفت دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت آنکه انگیزه اش از جنگ غنیمت باشد با خبر نیست که طاعت به اطاعت باشد داد و بیداد که در بطن طلا آهن بود چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود داد و بیداد برادر که برادر تنهاست جنگ را وا مگذارید پیمبر تنهاست یک به یک در ملاء عام و نهانی رفتند همه دنبال فلانی و فلانی رفتند همه رفتند غمی نیست علی می ماند جای سالم به تنش نیست ولی می ماند مرد مولاست که تا لحظۀ آخر مانده دشمن از کشتن او خسته شده ٬ در مانده در دل جنگ نه هر خار و خسی می ماند جگر حمزه اگر داشت کسی می ماند مرد آن است که سر تا قدمش غرق به خون آن چنانی که علی از احد آمد بیرون می رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام می رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است می فروشد زره ای را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد وان یکاد از نفس فاطمه بر تن دارد کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه فاطمه با رایحۀ گل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد می رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام می رسد قصه به آنجا که جهان زیبا شد با جهاز شتران کوه احد برپا شد و از آن آینه با آینه بالا می رفت دست در دست خودش یک تنه بالا می رفت تا که از غار حرا بعثت دیگر آرد پیش چشم همه از دامنه بالا می رفت تا شهادت بدهد عشق ولی الله است پله در پله از آن ماذنه بالا می رفت پیش چشم همه دست پسر بنت اسد بین دست پسر آمنه بالا می رفت گفت : اینبار به پایان سفر می گویم ” بارها گفته ام و بار دگر می گویم “ راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است کهکشان ها نخی از وصلۀ نعلین علی است واژه در واژه شنیدند صدا را اما .. گفتنی ها همگی گفته شد آنجا اما سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد آن که فهمید و خودش را به نفهمیدن زد می رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام شهر این بار کمر بسته به انکار علی ریسمان هم گره انداخته در کار علی بگذارید نگویم که احد می لرزد در و دیوار از این قصه به خود می لرزد می رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام می نویسم که ” شب تار سحر می گردد “ یک نفر مانده از این قوم که برمی گردد شاعر: ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _حنیف طاهری.mp3
6.7M
|⇦•چشم وا کن احد آیینۀ عبرت .. ویژۀ شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام _ حاج حنیف طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ عمده چیزی که برزخ انسان را تاریک میــکند، حرف زدن پشــت سر مردم، و اســــت. و یکی از چیزهایی که برزخ را روشـن میکند، گره گشایی از کار مردم میباشد! / مرحوم استاد فاطمی نیا 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞صحبت های فرزند در مراسم وداع با پیکر ایشان در شب گذشته در دانشگاه امام صادق علیه السلام ____ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•گرفتمت به روی دست .. و توسل به حضرت علی اصغر سلام الله تقدیم به ارواح طیبه شهدا، درگذشتگان، پدران و مادران، علما، خصوصاً استاد به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گرفتمت به روی دست، بارون خجالت بکشه حتی فرات خجالت از، این لب و صورت بکشه بابات برا یه جرعه آب، این‌همه منت بکشه منت کشیدم اما نشد، آبی به لب‌هات برسه حرمله هم شد باعثِ، این اتفاق این حادثه حتی لب‌هات به گریه وا نشد، جون کندی بی سر و صدا سه‌شعبه خوردی بی هوا، فقط میخوام صبر از خدا کاشکی یکی بود تو رو به، یه جرعه آب مهمون کنه فکر نمی‌کردم حرمله، اینطور منو حیرون کنه بابات‌ُ بین حرم و، معرکه سرگردون کنه چشم انتظاره مادرت رباب، بی طاقته دمِ حرم تو رو به خیمه ببرم، دیدی چی اومده سرم؟ باشه علی راحت بگیر بخواب! ،دلم شکست فداسرت! اگه ببینه مادرت، اگه بپرسه مادرت میگم که خوابه پسرت می‌ترسم از لحظه‌ای که، دم غروب غوغا کنن برای غارتِ حرم، دور حرم دعوا کنن نیزه تویِ خاک بزنن، تن تو رو پیدا کنن به سرنیزه می‌بندن سرِ تو رو، می‌ریزه خون از حنجرت همه‌اش دعای مادرت، نیفته از نیزه سرت نگاه کن اشکای خواهرت‌و! تو بغلش پیراهنت می‌خونه وقت رفتنت، داداشی تشنه کشتنت ـــــــــــــــــــــــــ این همه نیزه و شمشیر و سپر لازم نیست موقع کندن گل، تیر و تَبر لازم نیست در جدالی که فقط خطبه قرائت می‌شد طفل معصوم زدن را به نظر لازم نیست آب نمی‌دادی هم این طفل ز دنیا می‌رفت قاتلش بود عطش، تیر دگر لازم نیست نیت جنگ ندارد، پی آب آمده است این همه لشگر و گردان و نفر لازم نیست دق نده حرمله! گهوارۀ او را نشکن! خونِ دل خورده‌ام و خون جگر لازم نیست نیست اندازۀ سرنیزه سر اصغر من به روی دست ببر! نیزۀ سر لازم نیست شیر دادند به اطفال زنان در بازار بعد از این شام که دیدیم سحر لازم نیست مدت ها بعد از واقعه کربلا، رباب آب می‌خورد. همچین که آب خورد؛ یه‌مرتبه بی‌بی دید یه گوشه زانوهاشو بغل گرفته؛ رباب داره گریه می‌کنه. _چی شده عزیز برادرم!؟ صدا زد: زینب جان! دست به دل رباب نگذار ..! حواسم نبود یکم آب خوردم سینه‌هام شیر آورده. یادم میاد اون لحظه‌ای که چنگ میزد؛ شیر نداشتم بهش بدم .. "دو دستم را به زیر آب بردم حلالم کن نبودی آب خوردم" ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
Fadaeian_Ramazan1400_Shab14_4-Segment 1.mp3
10.82M
|⇦•گرفتمت به روی دست .. و توسل به حضرت علی اصغر سلام الله تقدیم به ارواح طیبه شهدا، درگذشتگان، پدران و مادران، علما، خصوصاً استاد به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حاضر جواب نباشیم! من بـه جوان ها مـیگویم دیر نمی‌ شود بعداً جواب بدهید، کمی تامل کنید! بعضی وقت‌ها آدم را می کند..!! / مرحوم استاد فاطمی نیا 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•تمام عمر به یادِ غمت .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت علی اصغر علیه السلام به نفس سید محمدجوادی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تمام عمر به یادِ غمت عزادارم همیشه خون به‌دل از خونِ روی دیوارم *خدا برا هیچ مردی نیاره .. علی چه طاقتی داشتی جلو چشمت ناموست رو زدن ..* برای غربتِ من اشک ریختی شب و روز چقدر گریه به چشمان تو بدهکارم پس از تو خنده به من میشود حرام، بمان *خوش به حالِ اونایی که بلدن برا خانم داد بزنن .. آخه روزایِ آخر دیگه صداش بالا نمی اومد .. يُغْشَى عَلَيْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ (1) هی بیهوش میشد هی بهوش میومد ..* پس از تو خنده به من میشود حرام، بمان من از خوشیه زمانه فقط تو را دارم روزای آخر دیگه دست به دیوار راه می رفت .. هنوزم این خانم غریبه والا .. کجای عالم دیدی به تشییع هفت نفره باشه .. گفت اسماء دوست دارم بدنم رو تو یه چیزی پنهان کنند و به شانه بگیرن .. میخوام بگم خانم؛ مگه از شما دیگه بدنی مانده بود«حَتَّى صَارت کَالْخَیَال‏»!! (2) تو که دیگه آب شده بودی مادر .. بمان که جز تو کسی نیست فکر بی کسی ام بمان تمام سپاهم! بمان علمدارم! من از مدینه و دیوار و کوچه یک همسر و یک پسر ز در و میخ آن طلبکارم تو سوختی و فقط سهم من تماشا شد دگر ز شرم تو مانند ابر می بارم .. *رحمت خدا به مستمعی که برا خانم بلند بلند گریه کنه .. دیگه حسن شبای آخر سر به دیوار میذاشت صدا میزد جوان نَنَه .. خودت باید روضه خوان باشی ..( زبان حال بگم!) درد اینه خودش گیسوانِ بچه هاش رو شانه زد .. خودش بچه هاش رو شستشو داد .. گفت فضه تنورِ خانه رو روشن کن میخوام برا بچه هام نان بپزم .. میخوام چند روز بچه هام دست پختِ مادرشون سرِ سفره باشه .. (ذوقیه این حرفا ..)* سپر برای تو دادم،خودت شدی سپرم دگر پس از تو زتیغ و غلاف بیزارم *اهل گریه کجا نشستن بگم صدا ناله ت بلندشه ..* سپید بختی مان را نظر زدند آخر عروس خانه من تا ابد عزادارم شاعر : *گفت علی:* پای نامحرم میان خانۀ ما باز شد باتمام قدرتم مانع شدم اما نشد علی من همونی بودم که از نابینا صورتم رو میپوشوندم (3) .. اما پشت در گفت اگه علی بیرون نیاد خونه رو با اهلش آتش میزنم .. (4) آنچنان محکم به در زد سخت پهلویم شکست بعد از آن زهرا برای تو دگر زهرا نشد .. ریسمان را باز میکردم مغیره سر رسید *گذشتگان و اسیرانِ خاک فیض ببرن .. گفت اگه علی رو رها نکنی گیسوانم رو پریشان میکنم، نفرین میکنم .. سلمان میگه هنوز نفرین نکرده دختر پیغمبر دیدم ستون های مسجد شروع کرد به لرزیدن .. گرد و غبار بلند شد هرجور بود علی رو رها کردن .. شب حمعه ست بریم کربلا .. اینجا سلمان جلو آمد عرضه داشت شما دختر رحمت للعالمینی .. به اهل مدینه و شیرخواره هاش رحم کن بی بی .. اما میخوام بگم بی بی جان کربلا پسرت شیرخوارش رو دست گرفت .. ببینید رویِ دستم بی قراره سراغِ آبُ با چشماش میگیره همه درنده ها سیرابند و اما داره از تشنگی بچه م میمیره حرمله میگه من میخوام سر از تنش جدا کنم .. وقتی که پرپر میزنه هی باباش رو نگاه کنم .. دلمون خیلی هوای کربلا کرده .. ۲ ساله اربعین نرفتیم جگرمون داره میسوزه حسین .. آرزو داریم امسال بیاییم کربلات آقا .. یه جوری حرمله زد با سه شعبه سرِ نازِ تو رویِ دوشم افتاد صدای شیونی از خیمه اومد گمانم مادرت از قصه جون داد *گفت علی جان، پسرم :* ز داغ تو آتش به خلقت کشیدم در این دشت بسیار محنت کشیدم خودم قبر کندم، خودم دفن کردم خودم تیر را از گلویت کشیدم به قدری که زه را کشید آن کمان دار همان قدر من آهِ حسرت کشیدم منی که جهان میکشد منتم را از این مردم پست منت کشیدم! زدند و بریدند با خود نگفتند برای تو شش ماه زحمت کشیدم صدا زد اگه به من رحم نمی کنید به این طفل رحم کنید .. يا قَومِ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ، فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ .. (5) هرچی نفس داری بگو حسین .. منبع: 1)مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ج‏3، ص: 362 2)دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۳۲ 3)مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص91 4)بحار الأنوار ،علامه مجلسی، ج‏30، ص290 5)تذكرة الخواص‏؛ سبط ابن جوزی: ص252 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
FatemiyeDovom_shab2_13991026_02.mp3
22.48M
|⇦•تمام عمر به یادِ غمت .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت علی اصغر علیه السلام تقدیم به ارواح طیبه شهدا، پدران و مادران، علما و خصوصاً مرحوم استاد (ره) به نفس سید محمدجوادی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ برا خدا کار کنیم ..! اگه کارهامون برا خدا باشه، حتی اگر محبتی به کسی کنیم و او نفــهـمه یا قـدر ندونـه دیــگه پشیمـون نمیشیم و حال بدی نـداریم چون طرف حساب‌ ما کس دیگه‌ای بوده ..! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•ای مهر تو بهترین علایق.. و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام به نفس حاج حسن خلج •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای مهر تو بهترین علایق جـانها به زیارت تو شایق ما را نبود بجز خیالت یاری خوش و همدمی موافق بیماری خلق را دوا نیست جز مهر تو ای طبیب حاذق يا وَلِيَّ اللّهِ إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوبا لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ تو راضی بشی خدا راضی میشه .. میدونم دستم خالیه آقا .. میدونم قرار بوده زینتت باشم ولی شدم وصلۀ ناجور لباست .. خیلی آلوده ام ولی حسین رو دوست دارم .. به دادم برس .. ما را ز ما بگیر و خودت را به ما بده .. بـر تخت کمال و تاج عصمت آخر که بود بجز تو لایق تفسیر کلام ایزدی بود گفتار تو ای امام صادق افسوس شدی شهید آقا از حیلۀ نا کس منافق شب بود و چشم مدینه دوباره دید آتش زبانه از درِ یک خانه می کشید گلخانه سوخته، گل مژمرده هم اسیر شبنم نه! خون زِ دیدۀ هر غنچه می چکید نازدانه ها تو خانه .. یه وقت دیدن آتش زبانه کشید بدن هاشون میلرزه .. در پیشِ چند جوجۀ لرزان کبوتری بالِ شکسته از پی صیاد می پرید تو روضۀ امام صادق دل سرگردونه بین مدینه و کربلا .. پایی نداشت تا پی مرکب روان شود آخر چه انتظار از این پیرِ مو سفید هم دست سالخوردۀ این قوم بسته شد هم دختر سه ساله رویِ خارها دویده شد روضه خوان میگه پیرمرده هفتاده و خرده ای ساله پای برهنه دنبال ناقه کشیده میشد شما داد میزنید .. آقامون سن و سالی داشت ولی مرد بود، اما چهل منزل یه دخترِ سه سالۀ کتک خوردۀ یتیم .. اجازه بدید روضه م رو اینطور ادامه بدم .. تا چشمش به سرِ بابا افتاد گفت بابا : بالای ناقه موی مرا باد میکشید پائین ناقه چکمه سرم داد میکشید بالای ناقه زلف گره خورده داشتم پائین ناقه چادر آزرده داشتم بالای ناقه غصۀ روبنده داشتم پائین ناقه عمۀ شرمنده داشتم رفقا کم کم داره بوی محرم میاد .. دلا داره هوایی میشه .. کم کم دلشوره ها داره شروع میشه .. یعنی امسال میتونیم دیگه بریم اربعین کربلا .. بالای ناقه کار به تحقیر میکشید پائین ناقه پهلوی من تیر میکشید بالای ناقه حرمله با سنگ زد مرا پائین ناقه دختر او چنگ زد مرا بالای ناقه سنگ سرم را شکست و رفت پائین ناقه زجر پرم را شکست و رفت بالای ناقه خارجی ام تا صدا زدن پایین ناقه پیرزنان عمه را زدن بالای ناقه اشک علمدار دیده ام پایین ناقه کوچه و بازار دیده ام امام صادق تک و تنها رفت تو مجلسِ اون ملعون دو سه مرتبه اومد جسارت کنه منصور لعنت الله علیه .. نگاه کرد دید پیغمبر با شمشیرِ برهنه جلوش ایستاده .. اگه یه تارِ مو از سرِ صادقم کم شه کاخت رو، رو سرت ویران میکنم .. آخرالامر اومد پایین از تختش عذرخواهی کرد گفت آقا معذرت میخوام اشتباه شد .. با سلام و صلوات آقا رو بردن .. آقا داره میره یه مرتبه برگشت گفت منصور اگه کارم داشتی بگو خودم میام .. اینجوری نریز تو خانه ام .. اون وقت زن و بچه و ناموسِ ابی عبدالله تو مجلس یزید .. حسین ... همین امام صادق فرمود هیچ چشمی اجازۀ گریه بر جد غریبم رو پیدا نمیکنه مگر اینکه روح جدم حسینم میاد مقابلش مینشینه، تو چشماش نگاه میکنه می فرماید حالا تو برا من گریه کن منم برا تو گریه می کنم .. آی حسین .. روتا بود که گریبان ز هجر پاره کنم دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم چه بگویم زِ داغِ بی پدری چه بگویم زِ دردِ در به دری ای بابا گاهی به بپرس احوالم من بی تو مرغِ شکسته بالم دائم در فکر تو و گودالم، ای بابا .. چه بگویم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکی و دو تاست بهمم ریخته گیسویی بهمم ریخته مدت هاست یا برگرد، یا آن دل را برگردان یا بنشین، یا این آتش را بنشان آه ای جان گشتم از غمت حیران، ای دلبر .. آخرین لحظه ای که میرفتی سایه ات پا کشید از سر من با همه غیر من وداع کردی تو نگفتی کجاست دختر من!! گفته بودم به خود اگر آمد می نشینم به روی دامانش او بگیرد به بر مرا من هم کنم از بوسه، بوسه بارانش *همه گذشتگان، پدر مادرامون فیض ببرن ..* طلوع آفتاب را گه سحر ندیده کس برلب شمس نیمه شب لب قمر ندیده کس به روی دامن پدر سه ساله دیده هرکسی به دامن سه ساله ای سر پدر ندیده کس ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ حاج حسن خلج.mp3
11.34M
|⇦•ای مهر تو بهترین علایق.. و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام به نفس حاج حسن خلج •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ باهاش حرف بزن..! «خدای من، اگر ما تو را معصیت کردیم، بنایِ جنگیدن با تو رو نداشتیم، نفهميديم!» خدایا شکرت ♥️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
کانال ‌متن روضه
#گزارش_کار / #شفافیت . بسم الله الرحمن الرحیم گزارش عملکرد گروه جهادی بابُ الحَرَم در طرح #ماه_مهربا
. / خرید دو دستگاه چرخ خیاطی استوک جهت خانواده‌ای در روستایی از توابع اراک به همت بانیان محترم❤️ وسیله خیر باشید همیشه🤲 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•ماها زوار امام صادقیم.. و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هم گرفتار امام صادقیم هم عزادار امام صادقیم وقتی روضه شعبه‌ای از حرمه ماها زوار امام صادقیم ما که میمیریم برای اهل بیت عشقمونه روضه‌های اهل‌بیت قربون خدا برم که آفرید ما رو تسلیم رضای اهل‌بیت به ما گفتن که چه‌جور کجا بریم تشنه و گرسنه کربلا بریم برای ادای حقمون مدام واسه گریه توی روضه‌ها بریم بشنوه هرکسی که گریه‌کنه این دعای شب آقای منه خدا رحمت کنه اون کسی رو که برا ما بلند زجه میزنه زجه میزنم برا شاه غریب برا داغ قتلگاه و بوی سیب برا اون شاهی که با صوت ضعیف صدا زد "أين زهير، أين حبيب؟" زجه میزنم برا پیرهنش برا نیزه‌ای که خورد تو دهنش زجه میزنم برا ساعتی که در آوردن پیرهن رو از تنش ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باز هم سوخته انگار در این کوچه نمکی خورده به زخم جگر این کوچه من از این کوچه، از این راه بدم می آید بس که شوم است همیشه خبر این کوچه این که عمامه‌اش افتاده زمین یعنی که ازدحامی شده انگار سر این کوچه پیرمردی وسط راه زمین خورد ولی همه شادند چرا دوروبر این کوچه وسط خانه دل دخترکی می‌لرزد روی خاک است همین که پدر این کوچه آشنا می‌زند این صحنه، دو دست بسته قبل‌تر دیده دو چشمان ترِ این کوچه کاش این بار نسوزد بدن بانویی! از شررهای در شعله‌ور این کوچه آه! یکبار علی بود و علی بود و علی آه! بانوی علی و گذر این کوچه چهل نفر آمده بودند میان خانه چهل نفر آمده بودند سر این کوچه بوی خون میرسد انگار هنوز از دیوار بوی خون میرسد از میخ در این کوچه شاعر: ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ سید رضا نریمانی.mp3
8.2M
|⇦•ماها زوار امام صادقیم.. و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بارها شده از بیرون اومدی خونه، از داخل صدا خانواده و پدر مادرت میاد، صدای حــرفِ بزرگـتـر میاد .. این یعنی ! بگو الهی شکر ♥️ ــــــــــــــــــ قدر بدونیم! زود، دیر مـــیشه .. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦• قسم به غربت خاکی.. / و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال 1400 به نفس حاج محمد طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از غم دوست در این میکده فریاد کشم دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم داد و بی داد که در محفل ما رندی نیست که برش شکوه برم، داد ز بیداد کشم اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ (1) کجا شکایت ببرم .. کجا دنبال آقام بگردم .. از زبانِ شما بگم : عاشقم، عاشق روی تو ، نه چیز دگری بار هجران و وصالت به دل شاد ،کشم مُردم از زندگی بی تو که با من هستی طرفه سرّی است که باید برِ استاد کشم سال ها می‌گذرد، حادثه‌ها می‌آید‌ انتظار فرج از نیمه خرداد کشم ـــــــــــــــــ قسم به غربت خاکی که فوق تفسیر است هوای شعر برای بقیع دلگیر است نفس کشیدن بین غبارها سخت است سرودن از حرم بی مزارها سخت است چگونه شعر بگوید دلی که می گیرد الا بقیع! چرا نوکرت نمی میرد قرار نیست تو را بی سبب بهانه کنم ولی بگو که دلم را کجا روانه کنم؟! کبوتری که در این خانه لانه داشته است در آستان رضا آشیانه داشته است چگونه باخبر از آن سرای درد و غم است دلش خوش است که نامش کبوتر حرم است بقیع، سامره و کربلا و مشهد نیست در این سرا خبری از رواق و گنبد نیست بقیع مثل نجف نیست تا که مهمانش به راحتی بنشیند میان ایوانش ولی بقیع، بهشتی ست با چهار مزار بقیع مژدۀ سالی ست با چهار بهار چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم چهار قبرِ غریب از چهارده معصوم فقط میان بقیع است این قرار و تمام به یک سلام شوی زائر چهار امام ولی نه، آهِ دلم ناتمام مانده هنوز به سینه حسرت عرض سلام مانده هنوز سلام از عمقِ دل دیده ای که پُر ابر است به مادری که بدون حرم نه بی قبر است اگر سلام تو آتش به سینه ات افروخت از آن دری ست که روزی میان آتش سوخت *مگه میشه روضۀ امام صادق بگیری از مادرش نخونی .. خودش به بهانه های مختلف روضۀ مادر رو به پا می کرد .. یکی اومد گفت آقاجان داشتم رد میشدم یه پیرزنی رو زمین افتاد و زمین خورد نمیدونم چرا قاتلینِ مادرِ شما رو لعن کرد .. مامورا گرفتن این زن رو بردن .. حضرت به مصلی‌ش رفت، مشغول نماز شد و دعا کرد .. این زن آزاد شد .. فرمود وقتی آزاد شد بیاریدش کارش دارم .. این پیرزن آمد، حضرت فرمود مادر یه سوال ازت دارم زمین خوردی چرا قاتلینِ مادرِ منو لعن کردی؟! گفت آقاجان دستِ خودم نبود .. تا زمین خوردم یه سنگ رسید زیر پهلوم یه مرتبه یادِ مادرِ پهلو شکسته‌ات افتادم (2) .. ( به بهانه روضه میگرفت برا حضرت زهرا ..) چند جلسه نیومده بود خدمت امام صادق، حضرت فرمود فلانی کجا بودی؟ نمیگی ما یادت میکنیم .. گفت آقاجان خدا یه فرزندی بهم داده مشغول اون بودم .. حضرت فرمود مبارکِ ان شالله، اسمش رو چی گذاشتی؟! گفت آقاجان با اجازه تون نام مادرِ شما فاطمه .. حضرت از جا بلند شد سه مرتبه فرمود فاطمه .. فاطمه .. فاطمه .. همینطور اشک میریخت .. ( عرضه داشت آقاجان بی ادبی کردم اسم مادرتونُ رو دخترم گذاشتم؟!) فرمود نه! هر خونه ای این لیاقت رو نداره اسم مادرِ من توش برده بشه .. خوب اسمی رو گذاشتی رو دخترت، اما حواست باشه حالا که اسم مادرمُ رو دخترت گذاشتی، نکنه یه وقت سیلی به صورت دخترت بزنی .. (3) ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦• قسم به غربت خاکی.. / و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال 1400 به نفس حاج محمد طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مرا ببخش! نمی خواهم آتشت بزنم چگونه گویم از آن روز، خاک بر دهنم ز هرُم شعلۀ در یاس را که پژمردند در آن هجوم علی را به ریسمان بردند *یه کسی رو منصور فرستاد دنبال امام صادق انقدر اخبارِ نادرست میرسوندن عصبانی شد گفت میری در هر حالی هست پیراهنش رو دورِ گردنش میپیچی میاری .. میگه رفتم گشتم دیدم جعفر ابن محمد تو مسجد اباذرِ، داره نماز میخونه .. ایستادم نمازِ آقا تمام شد گفتم آقاجان من مامورم و معذور! باید ببرم شما رو، حضرت فرمود من یه دو رکعت نمازِ دیگه بخونم باهات میام .. نماز رو خواندن گوشۀ پیراهنِ حضرت رو گرفتم گفتم آقاجان بریم حضرت فرمود همونطور که بهت دستور داده منو ببر .. گفتم آقاجان اگر جانم رو هم بگیره یه همچین جسارتی نمیکنم! این یه مامور بود .. اما شیخ جعغر مجتهدی میگه روبرویِ حرم امیرالمومنین گفتم آقاجان می خوام ببینم اون روز شما رو چطور از خونه بردن .. میگه در عالم مکاشفه حضرت فرمود شیخ جعفر اگه این صحنه رو نشانت بدم، هرآنچه بهت دادیم رو ازت میگیریم ، گفتم آقاجان من که چیزی از خودم ندارم .. هرچی ام دارم از شماست، اما میخوام این صحنه رو ببینم .. میگه از حرم مولا یه مرتبه دیدم تو کوچه های بنی هاشمم .. یه درِ نیم سوخته باز شد شیخ جعفر میگه دیدم عمامۀ آقارو دورِ گردنش .. از خانه دارن میکشن .. حسنین دنبالِ بابا .. میان تلخی آن صحنۀ غبارآلود شکست قامت مرد و مدینه شاهد بود از آن غروب غم انگیر چند سال گذشت که باز خاطرۀ کوچه از خیال گذشت …که باز آمده آتش در آستانه ی او هزار شکر که محسن نداشت خانۀ او رسیده اند که از باغ، لاله را ببرند امام صادق هفتاد ساله را ببرند تصورش چقدر سخت می شود ای وای بزرگ طایفه در کوچه می دود ای وای اگه یه پیرمردی رو ببینید دستش رو بستن تو خیابون دارن میکشنش جلو میری میگی حرمت موی سفیدش رو نگه دار .. حرمت نگه نداشت نانجیب .. کسی نگفت مگر پیرمرد بردن داشت؟! تن نحیف مگر تازیانه خوردن داشت؟! میان گریه ی آرام او بلند نخند به دست بی رمقش لااقل طناب مبند میان سینۀ او روضۀ مدینه به پاست طنین روضه اش از وای مادرش پیداست عزیز فاطمه را بی اراده می بردند همه سواره و او را پیاده می بردند دوید و از نفس افتاد پشت آن مرکب دوید و از نفس افتاد گفت یا زینب اگرچه رفت ولی قامتش خمیده نبود به نی مقابل چشمش سر بریده نبود اگرچه رفت ولی سلسله به شانه نداشت به جای جای تنش رد تازیانه نداشت شاعر: منابع: 1)دعای افتتاح 2)بحار الأنوار ج‏47، ص 379 3). كليني، الكافي، ج6، ص49 محدث قمي، بيت الاحزان، ص125. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ حاج محمد طاهری.mp3
20.61M
|⇦• قسم به غربت خاکی.. و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال 1400 به نفس حاج محمد طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ خوش اخلاق باش مومن!! ‏تصور کنید یه دختر دارید و دخترتون قراره با یه مردی مثه شما یه عمر زندگی کنه !! لبخند رو لبتون اومد؟! اگه نه؛ پس خودتون رو تغییر بدین .. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
کانال ‌متن روضه
. #گزارش_خیریه / #شفافیت خرید دو دستگاه چرخ خیاطی استوک جهت #اشتغال_زایی خانواده‌ای در روستایی از تو
📲 طرح اطعام نیابتی[خرداد ۱۴۰۱] طبق قرار ماهانه (پنجم هر ماه شمسی) و با مشارکت شما عزیزان، توزیع غذای گرم خرداد ماه در استان‌های مختلف میگردد. باشد به امید گوشه نگاهی🤲 چند نکته: ۱_ اطعام نیابتی، هر ماه در یک شهر و استان انجام میشود و معطوف به پایتخت نیست! ۲_هزینه پایه هر پرس غذا در طرح اطعام نیابتی، ۲۰ هزار تومان می باشد. ۳_همراهانی که در طرح شرکت می نمایند، پس از واریز مبلغ مورد نظر خود (مثلا دو پرس= ۴۰ هزار تومان) در صورت تمایل نام و نام خانوادگی و شخصی که به نیتشون این تعداد سهم رو شریک شدن را به ما اعلام و ما در هنگام ارائه گزارش نام آن عزیز از دنیا رفته را زیر پست قرار میدهیم که دوستان و اعضا کانال‌ها (ایتا، سروش و تلگرام) به نیتشون ای قرائت فرمایند.. ۴_به جهت متبرک شدن طرح، از خانواده‌های محترم دعوت به عمل می آید با مشارکت هرچند کم در سهم غذا، طرح را با نام شهیدشان متبرک نمایند. شماره کارت :
6273817010150831
↜به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•امام مسلکش از مردم .. و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال 1400 به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امام مسلکش از مردم زمانه جداست امام مظهر احقاق حق دین خداست امام گرچه خودش بنده خداوند است درست مثل خداوند، بی همانند است یقین بدان که مبری ز شک و تردید است امام سایه ندارد، امام خورشید است امام کعبه سیار و خلق حجاج اند خلایقند که او را همیشه محتاج اند خلایقند که باید به او سلام کنند به کعبه واجب شرعی ست احترام کنند خلایقند که باید گرامی اش دارند امام اوست، ولو خلق عمامه بگذارند اگرچه خلق بدون امام محرومند امام و خلق جهان لازمند و ملزومند اگرچه خلق جهان را ز اوست شانیتی به هر امام جماعت، سزاست جمعیتی اگرچه دین خداوند بی نیاز از ماست بدون مردم دنیا، امام هم تنهاست! سر خلافت اگر خلق اختلاف کند امام چاره ندارد مگر مصاف کند بنا به نص روایت امام چون کعبه ست که واجب است جهان گرد او طواف کند مطیع امر امامت همیشه پشت ولی ست اگرچه خلق علیه وی ائتلاف کند مطیع امر ولی بین کوچه ها باید بنا به خواست او تیغ را غلاف کند غلاف گفتم و بازویی آمده یادم مگر که قافیه اینک مرا معاف کند ـــــــــــــــــــ قیام همت و عزمی رفیع می‌خواهد امام شیعه محب نه! مطیع می‌خواهد! امام شیعه به تاریخ، خوش نگشته دلش دمی به همهمه شیعیان منفعلش به شیعه خود امامی علاقه‌مند نشد بخاری از دم آن شیعه گر بلند نشد امام، شیعه خود را عزیز می‌خواهد سر برهنه و شمشیر تیز می‌خواهد حدیث دین خدا، حرف تیغ و پیکار است اطاعت از ولی الله سخت دشوار است مطیع، بهر اطاعت همیشه آماده ست چنان که حضرت صادق نشان‌مان داده ست روایتی ست که خالی ز هرچه اشکال است ثقه ست چون سندش منتهی الآمال است که بود حضرت صادق به خانه دورانی رسید محضر او شیعه ای خراسانی گلایه کرد به حضرت؛ که یا امام ششم! برای معرکه آماده‌اند این مردم نظر کنید مساجد پر از مسلمان اند کنون که شکر خدا شیعیان فراوان اند به خلق حجت خود را دگر تمام کنید زمان آن نرسیده ست تا قیام کنید؟ سخن رسید بدین جا، کلام کامل شد غلام خانۀ حضرت به خانه داخل شد امام گفت بیا و اطاعت از من کن تنور خانۀ ما را بیا و روشن کن همین که گشت تنور از حرارتش آذین خلیل وار برو بین شعله ها بنشین غلام خانه که هارون مکی است اسمش بدون اینکه ببینند ترس در جسمش بدون حرف اضافه در آن تنور نشست امام صادق درب تنور را هم بست پس از گذشت زمانی، میان خوف و رجا امام گفت فلانی! تنور را بگشا همین که باز شد آن از شراره ها گلگون غلام سالم سالم پرید از آن بیرون! امام گفت فلانی! عجیب ترسیدی! نظاره کن که چنین است شیعه! فهمیدی؟ تویی که دعوی یاری شیعه ها داری بگو که شیعۀ اینگونه چندتا داری؟ رها ز همهمۀ شیعیان صوری باش اگر که شیعه شدی، شیعۀ تنوری باش تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود تنور حادثه تنها همین تنور نبود دوباره در تب و تابی عجیب افتادم تنور گفتم و آمد حکایتی یادم تنور حضرت صادق اگر گلستان شد تنور خولی ملعون ز شعله سوزان شد تنور حضرت صادق اگر که علم افروخت سر حسین میان تنور خولی سوخت سر عزیز خدا و تنور آن فاسق در آن زمانه کجا بود حضرت صادق؟ سری که بود سرآمد به کل مافیها سری که خفت به دامان حضرت زهرا سری که دل ز تمام فرشته ها می برد سری که خنده آن دل ز مرتضی می برد سری چنان که به شب های شامیان کوکب سری که بود فقط روی شانه زینب سری که بود چنان خطبه نبی، سخنش سری که گریه نمودند پنج تن به تنش چرا تمامی موهاش سخت سوخته اند؟ سر عزیز خدا را چه سان فروخته اند؟ صدای قرآنش را شنیده ای خولی؟ به چند درهم سر را خریده ای خولی؟ کشیده مسح ز خون بر سر و گرفته وضو کدام دست دو دندان شکسته است از او؟ شاعر: ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ حسین طاهری.mp3
22.05M
|⇦•امام مسلکش از مردم .. و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال 1400 به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ خرمشهرها در پیش است .. نگران نباشید پیر جماران گفته بود اگر قیام برای خدا باشد شکست ندارد.. ❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•باز هم نوبت مدینه شد و .. و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال 1400 به نفس کربلایی حامد خمسه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ باز هم نوبت مدینه شد و در غمش باز کربلا می‌سوخت باز در کوچۀ بنی هاشم خانه‌ای بین شعله‌ها می‌‌سوخت نیمه شب ریختند درِ خانه مو سپیدی به ریسمان بستند در آتش گرفته را اما ناگهان روی کودکان بستند به پر دامنی ولی این بار آتش چوب شعله‌ور نگرفت پدر از خانه رفت شکر خدا پهلوی او به میخ در نگرفت نفسش بند آمده، نامرد در پی خود دوان دوان نبرش پیرمرد است، می‌خورد به زمین بین کوچه کشان کشان نبرش *خدا رحمت کنه همه بزرگترا رو .. روح همه‌شون شاد .. شیخ الائمه رو سر برهنه دنبال مرکب دارن میدوانن .. یه نفر نگفت : پیرِمرد قبیلۀ ما را بی عصا بی قبا نبرید بگذارید عبا بردارد پا برهنه به کوچه ها نبرید سن و سالی از حضرت گذشته .. نفس نفس زنان وارد شد .. الهی بمیرم برات .. * شرم از رنگ این محاسن کن رحم کن حال کودکانش را این چنین رفتن و زمین خوردن درد آورده استخوانش را حق بده که به یاد او انداخت گرد و خاکی که بر محاسن داشت مادرش را که تا در مسجد داغِ بابا عزایِ محسن داشت *برا آبرودار بده آبروش رو ببرن .. صدتا تازیانه به آدم بزنن، یه حرف بد نزنن ..* حق بده که به یاد او انداخت عرق سرد روی پیشانیش خون روی جبین جدش را عمه و رنج کوچه گردانیش حق بده که به یاد او انداخت عمه اش را گذر گذر بردند از مسیری که ازدحام آنجاست یعنی از راه تنگ تر بردند حق بده که به یاد او انداخت گیسوانش که خاک آلوده‌اند گیسویی را که در دل گودال غرق خون روی خاک‌ها بودند روی این کوچه‌ای که از سنگ است همه جایش نشانی او بود یاد یک حنجر است این دفعه نوبت روضه‌خوانی او بود هرچه او بیشتر نفس می‌زد بیشتر می‌‌زدند زینب را تیغشان مانده بود در گودال با سپر می‌‌زدند زینب را سر شب کودکان همه در خواب تا سحر می‌زدند زینب را یک نفر در میان گودال و صد نفر می‌زدند زینب را شاعر: ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net