eitaa logo
کانال ‌متن روضه
70.6هزار دنبال‌کننده
721 عکس
389 ویدیو
50 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل جانسوز _ شب دوم محرم 95 _ ورود کاروان حضرتِ اباعبدالله علیه السلام به کربلا _ حجت‌الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ عجب خاکیه این خاک ... بعد اشاره کردند هاهُنا مُنَاخُ رِكَابِهِمْ ... هاهُنا ... هاهُنا ... هاهُنا ... اینا رو همه رو توضیح دادن ... هاهُنا ... رفقا اصلاً وعدۀ عاشورا تاسوعا به خودتون ندید ... هرچی میخواید بگیرید تو همین دو سه روز اول بگیرید ... از در خونه که حرکت میکنی میای برا جلسه تا میرسی به جلسه فقط حوائج دنیویت رو بخواه ، هرچی مشکلات مادی داری، اقتصادی داری ، هرچی ، هرچی ؛ مشکلِ دنیوی داری ؟ تو راه که داری میای حرف بزن ، با امام حسین بگو ، به حضرت زهرا بگو بی بی جان ! یا امیرالمؤمنین ! حسین جان ! زندگیم ، اهل و عیالم بچه هام محتاج غیر نباشن ، آبروداری کن ... هرچی میخوای ، تو راه رسیدی زیرِ بیرق اباعبدالله فقط حاجتتون بعد از ظهور امام زمان ، این باشه تا دنیا دنیاست و نسل ما هست ، از این بیرق و از این خمیه جدا نشیم ... فقط اخروی بخواید ... فقط معنوی ، مادی بیرون، وقتی وارد شدید فقط معنوی بخواید ... یه بار پرده بره کنار ، ما هم یه چیزی بشنویم . مرحوم سراج از شب هفتم محرم دیگه نمی خوابید میگفتند آقا چرا نمی خوابید؟ میگفت خوابم نمیبره ، چرا خوابتون نمیبره؟ گفت چه جوری بخوابم که صدایِ العطش بچه های حسین رو می شنوم؟! ... هر چی مرکب برای امام حسین آوردند ، مرکب امام حسین حرکت نکرد ، تا هفت تا مرکب برای حضرت آوردند . فرمود برید بیاید ببینم اینجا چی بهش میگن؟ اسم این سرزمین چیه؟ رفتند و اومدند ، تو این فاصله ، عمه جان ما زینب اومد ، حسین جان اینجا کجاست؟ دلواپسم ، دلشوره دارم ... حسین جان نمیشه زودتر از اینجا بریم؟ ... عرض کردند آقاجان به اینجا نینوا میگن ، غاضریه هم میگن ، شاطعُ الفرات هم میگن ، طَف هم میگن ، اسمایِ مخالف داره ، کربلا هم میگن ... تا امام حسین اسم کربلا رو شنید ، پایِ راست رو به زمین کوبید ، دست رو بلند کرد ... "اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ"... بعد رو کرد به عزیزانش فرمود متوقف شید و از اینجا نرید ، اینجا "والله مُناخ رکابِنا " ... اینجا جاییِ که خوابگاهِ ما قرار میگیره و این تربَتی ست که جد من وعده داده که تخلُف درش نیست ... چهار تا کلمه ست ، سه تاش رو معنی میکنم ، میدونیدا یکیش رو دیگه خودتون میفهمید . من دیگه لازم نیست ترجمه کنم . حضرت فرمودند: هاهُنا وَاللّهِ قَتْلُ رِجالِنا ... اینجا مقتلِ رجالُنا .." هاهُنا وَاللّهِ ذِبْحُ اَطْفالِنا ... هاهُنا وَاللّهِ مَسْفَکُ دِمایِنا ... اینجا جایی که بچه های ما رو سر میبرن . اینجا جاییِ که خون ما رو زمین میریزن ... "هاهُنا وَاللّهِ تُزارُ قُبُورُنا" ... اینجا جاییِ که به والله قبر ما رو زیارت میکنن ... خاک به دهن من، خاکِ کربلا تو چشمای شما. امام زمان ببخش ... با این یه جمله این کلام امام حسین علیه السلامِ : "هاهُنا وَاللّهِ ... هاهُنا وَاللّهِ ... هاهُنا وَاللّهِ مهتَکُ نِساءَنا وَ حَریمِنا ..." همه دورِ زینب رو گرفتند . یکی مهار ناقه روگرفته ... یکی زیرِ بغلِ عمه جان رو گرفته ... قاسم زانو بالا زده ، عبدالله ... همه دور و برِ زینبند ... این زینب با عزت و احترام پیاده بشه .... آی دنیا اُف بر تو .... من یواش میگم شما داد بزنید ... عصرِ یازدهم هم این زینب بود ، میخواست سوارِ مرکب بشه ، هیچ محرمی نبود بیاد کمک کنه زینبُ ... یه وقت دیدن یه مشت از این عربایِ حروم زاده اومدند .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ رأفت و رحمت واسعه الهیه بعد از پیغمبر در امام حسین... "إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاح في اُمَةِ جَدّي و أسیرُ بِسیرَةِ جَدّي و أبي..." من برای هدایت امت اومدم بیرون... اگر امام حسین علیه السلام زیر پای شمر، از شمر مطالبه‌ی آب کرده باشه، باز این هیچ دلیلی بر ذلت و خواری و خفت نیست بلکه آقایی حسینه... چرا؟! اگر شمر دست می‌برد لبهای امام حسین رو تر میکرد ، دستش به خون امام حسین آغشته نمیشد،... حسین داره میگه:شمر! من دلم برای تو میسوزه... من که برای لقاء خدا دارم لحظه شماری میکنم،نمیخوام تو رو جهنمی ببینم... گفت:برید کار حسین رو تموم کنید...از هم سبقت میگرفتند،بعد وارد گودی قتلگاه میشدند که سر رو از بدن جدا کنند... حضرت خوابیده رو به آسمون،تا صدا میومد چشمای مبارک رو باز میکرد ... اینها تا نگاه توی چشم ابی عبدالله میکردن شمشیر و خنجر میلرزید می‌افتاد رو زمین... ابی مخنف نقل کرده:چرا کار رو تموم نکردی؟! یکی میگفت:به خدا قسم این چشمها چشمهای علی بود... چرا کارو تموم نکردی؟! به خدا قسم این چشمها چشمهای پیغمبر بود... مصداق رأفت و رحمت واسعه الهیه رو ببینید ... چشمهارو باز میکرد،نگاه میکرد...خب میتونست ابی عبدالله چشمهارو باز نکنه... امام حسین با این نگاه میخواد بگه بدبخت! من نمیخوام تو جهنمی بشی و إلا من میدونم آخر سر از بدن من جدا میشه... چشمها رو باز میکرد،شمشیر میلرزید از دستشون... خیلی ببخشید خاک کربلا تو چشمای شما خاک تو دهن من، به خاطر اینکه از جایزه عقب نیفتن، یه لطمه به بدن میزدن و میرفتن. یکی وارد گودی قتلگاه شد، حضرت چشمها رو باز کرد، تا نگاهش افتاد، شمشیر لرزید، افتاد رو زمین، اومد لطمه بزنه، امام حسین فرمود: ببین تو قاتل من نیستی. من قاتلم رو میشناسم، جدم پیغمبر نشونه هاش رو به من داده. با لطمه زدن به من خودت رو جهنمی نکن. گریه‌ش گرفت، گفت من اومدم تو رو بکشم، تو دلت به حال من میسوزه؟ زد به عمرسعد ، که عمرسعد رو به درک واصل کنه، دوره‌ش کردند، افتاد رو زمین به شهادت رسید. شاید با گوشه‌ی چشمش نگاه کرد توی گودی قتلگاه، حسین جان ازم راضی شدی آقا؟ ممکنه این جریان که من نقل میکنم، شما به دید روضه و مصیبت نگاه کنید، اما من به دید رحمت الهی نگاه میکنم... رأفت الهی... اینا خاندان کرمند. "إن ذُکِرَ الخَیر کُنتُم أولَه". بدن افتاده، سر مبارک رو از بدن جدا کردن، جان از بدن حسین بیرون رفته. اومدن این مرحله، غارت لباسهای تن امام حسین... یکی لباس برد، یکی نعلین برد ، یکی رکاب برد، یکی کلاهخود رو برد، یکی کلاه زیر کلاهخود رو برد ... بدن عریان رو زمین افتاده. یکی اومد تو گودی قتلگاه چیزی گیرش نیومده... امیرالمؤمنین داره تو مسجد نماز میخونه، یه گدا اومد داخل مسجد شد، من یه مسکینم. از مساکین مسلمین، به من کمک کنید. احدی تو مسجد کمک نکرد. علی در حال رکوع دستش رو دارز کرد. این سائل اومد انگشتر رو درآورد و برد.... برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را این پسر همون علی هست، این تعبیر منه، برداشت من از این روضه سنگین، برداشت زیبا، برداشت رحمتی، حسین حتی نمیخواد قاتلش ناامید برگرده... این بَجدَل وارد گودی قتلگاه شد، دید بدن حسین‌رو غارت کردند، این رو من میگم، امام حسین یه جوری اشاره کرد بجدل هنوز انگشتر به انگشت هست... این ملعونم نکرد انگشتر رو از انگشت دربیاره... رأفت و رحمت واسعه الهیه در امام حسین متجلیه... هیچ پیغمبری رو مثل پیغمبر ما آزرده نکردند ... دندونش رو شکستن، ساحر گفتن، مجنون گفتن، سنگ بارانش کردن، شعب ابی طالب پیوسته پیغمبر رو زجر میدادن... قرآنم میگه پیغمبر به خدا عرضه میداشت، خدایا امت من نمی دانند، بلا نازل نکنیا... عذاب نازل نکنیا... اینهمه پیغمبرو زجرش دادن، خون به جیگر پیغمبر کردن ولی پیغمبر در مسیر رسالت، " مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيت" هیچ پیغمبری رو مثل من آزرده نکردن، یک بار در حق امت نفرین نکرد.... ادامه در پست بعد .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ در میان پیغمبران برای دعوت مردم به سمت خدا احدی به اندازه پیغمبر ما آزرده نشد، پیغمبر ما بیشتر از هر پیغمبر دیگری متحمل زجر مصیبت شد. بیشتر از هر پیغمبری... یه روز وارد خانه شد، خدیجه کبری دید سر تا پای پیغمبر خاکی و خون آلود. یا رسول الله این چه وضعیه؟ رسول خدا فرمود: خدیجه جان، داشتم برا مردم حرف می زدم، مردم منو سنگم زدند... سنگ زدند. اینقدر پیغمبر اکرم زجر دید اما یک بار در حق امت نفرین نکرد.... در میان جانشینان پیغمبر خدا، اوصیای خاتم الأنبیا ، هیچکسی مثل حسین متحمل زجر و مصیبت نشد، هیچکس... مصیبتی که امام حسین علیه السلام دید، احدی این مصیبت‌رو ندید.. اینه که امام رضا علیه السلام میفرمایند « إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا ... روز حسین چشمهای مارا زخم کرده ... وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا ... اشکهای مارا پیوسته جاری کرده ... وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ ... توی کربلا عزیزان ما را به ذلت ظاهری انداخته... بیشتر از این؟؟ این همه زجر و مصیبت متوجه امام حسین علیه السلام، هم متوجه خودش، هم متوجه یارانش ، هم متوجه اهل و عیال و ناموسش ... ولی برای چی ؟! برای هدایت ... أبی عبدالله علیه السلام از همه اینها گذشت ... هیچ پیغمبری رو مثل پیغمبر ما زجر ندادن ، هیچ وصیی از اوصیای پیغمبر مثل امام حسین متحمل زجر نشد ... اینو از من شنیدید ... امام حسن با زهری به شهادت رسید بنام زهر هلاهل یا هلائل ... توی لغت معنیش اومده سمٌّ قَتّٰال ... سم مهلک و کشنده هست ... این زهر رو امپراطوری روم شرقی برای معاویه فرستاد ... توی یه سفال خاص هم باید نگه دارن ... توی نامه نوشت معاویه اینو برای آدمیزاد خرجش نکنیا ... این تعبیر مال منه ... این زهر خاصیت اسیدی داره ... طبیب اومد امام حسن رو معاینه کرد ... رو کرد به امام حسین گفت آقا کار از کار گذشته ... إنَّ السَّمَ قَد قَطَعَ أمعائَه ... زهر درونش رو تکه تکه کرده ... امام حسین شروع کرد گریه کردن ... امام حسن تا دید حسین داره گریه می‌کنه فرمود حسین جان تو گریه نکن ... إنَّ الَّذي يُوتي اليَّ سّمٌّ يُدَسُّ اليَّ، فَاُقْتَلُ به ... حسین جان من با این زهر کشته میشم ، جیگرم پاره پاره شده اما حسین جان ... لا يوم كيومِكَ يا اباعبدالله ... هیچ روزی مثل روز تو نیست حسین جان .... این بلایی که توی کربلا سر خودت آوردن ، بلایی که سر اهل و عیالت آوردن ... (یه لحظه بریم شام) ... ما اگر قائل به حیات برزخی این بزرگواران هستیم پس یقینا دیدند ... این رأس بالای نیزه داره میبینه اهلبیت رو وارد شهر شام کردند ... امام سجاد می‌فرماید بلاها سر ما اومد ... مارو توی خرابه ای بردند که نه دربی داره ، نه سقفی... مارو توی بازار چرخوندند ... صبح وارد کردند ، دم غروب رسیدیم به کاخ اموی... مردم نگاه می‌کردند و مارو سنگ می‌زدند ... مارو توی محله مسیحیان بردند ... مارو توی بازار برده فروشان بردند ... مثل قافله شتران زنجیر به گردن ما انداختند ... اگه کسی زمین میخوره همه با هم زمین میخورند ... زنجیر به گردن عمه ما انداختند ... ( لا اله الا الله) امام سجاد می‌فرماید خاکستر روی سر من ریختند ... این خاکستر خاموش نشده بود ... دستام بسته بود پاهام بسته بود ، عمامه منو سوزوند ، سرمو سوزوند اما نمی‌تونستم کاری بکنم ... ادامه در پست بعد .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ما بالاخره امروز سر سفره عقیلة العرب مهمانیم ... ببینید بی بی جان ما چقدر مصیبت کشید ... عبدالله میگه گفتم خانم جان ... هر کسی روی زمین میفتاد ، اولی نه ، دومی تو بودی ... اگه اولی نبودی دومی تو بودی ، چرا بچه هام روی زمین افتادن تو نرفتی ؟ رو کرد به عبدالله گفت ترسیدم حسین نگاهش به من بیفته خجالت بکشه ... بی بی جان یه نگاه مادرانه به ما بکن امروز ... همینجور که بچه هات به درد امامشون خوردند ، ما هم به درد اماممون بخوریم ... ما هم به درد ولی‌مون بخوریم ... ما هم فدایی ولی بشیم... فقط تو یه نگاه به ما بکنی مارو بسه به خدا ... شما بگردید توی عالم ببینید کسی هست مثل زینب مصیبت دیده باشه ... هست ؟! ... به مادرش ام المصائب نگفتند اما به زینب میگن مادر مصیبت ها ... سه چهار سالش بود ، اون جریانات رو دید و داغ مادر ... یذره بزرگتر شد ، فرق شکافته بابا ... یذره بزرگتر شد ، تکه های جگر حسن ... کربلا دیگه پروژه ای از مصیبت هاست ... نه یک مصیبت ، مصیبت‌ها ... از یه بولتنی میخوندم به یه زنی گفتند فردا صبح میخوان اعدامت کنند ... بردنش توی انفرادی که آماده بشه برای اعدام ... زندانبان میگه یه تار موی سر این زن سفید نبود ... اما فردا که اومدن ببرن اعدامش کنن دیدن تمام موهاش سفیده ... این زن یه مصیبت داره اونم این که میخوان خودشو بکشن... حالا دیگه تعجب نکنید ... برگشتند مدینه ... عبدالله جعفر رفت ته قافله ، رفت سر قافله ... یه وقت دید یه خانومی میگه عبدالله دنبال کی می‌گردی ؟! ... خانوم من ، زینب توی این قافله بوده ... خبر دارم کربلا هم کشته نشده ... یه ناله ای زد ،... عبدالله ! من زینبم ... حق داری منو نشناسی ... روضه من همین باشه ... استاد ما آیت الله شب زنده دار(ره) هیچ وقت درس اخلاق رو بدون روضه تموم نمی‌کرد ... هر وقت روضه حضرت زینب سلام الله علیهم خونده میشد عمامه از سر برمی داشت، دکمه های پیراهن رو باز میکرد ، آستینهارو بالا میزد بعد از روضه می‌گفت طلبه ها دستاتون رو بگیرید بالا ، من یه دعا میکنم .... خدارو قسم بدیم بعد دعا کنیم ... قسم دنیایی از روضه هست ... قسم بدیم دعا کنیم ... بگیم خدایا ...تورو به موهای پریشان زینب کبری .... کجا زینب موهاشو پریشان کرد ... یکی از فضلای حوزه حاج آقا ابوالفضل یثربی تعریف میکرد از یکی از علما ... فرمود هروقت گرفتار شدید ، رو به قبله وایسید، سه بار خدا را اینجوری قسم بدید... بگید خدا، (خاک به دهن من ببخشید، تو را خدا ببخشید، حلال کنید). خدا تو را به گرفتار مجلس یزید قسمت میدم، فقط همین بس... کاری کردن تو مجلس یزید که عمه ما مجبور شد با آستین صورت خودش رو بپوشونه در مقابل این ها. تو را به گرفتار مجلس یزید قسمت میدم.... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل جانسوز _ شب پنجم محرم 95 _ حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ هفت بار ابی عبدالله تو کربلا فرموده "هَل مِن ناصر یَنصُرنی؟ هَل مِن معین یُعینُنی؟ " شما به این هَل مِن ناصر دعوت اجابت کردید . با جسمتون نبودید کمک کنید، با زبانتون نبودید اما الان فقط "فَقَد اِجابَک قَلبی وَ سَمعی و بَصری" وجودم داره حسینُ یاری میکنه . مرتبۀ پنج وقتی امام حسین علیه السلام فرمود هل من ناصر؟ دو نفر به کمک ابی عبدالله رفتند . یکی یه طفل خردسالی که لباسس زیر تنش بود . اومد از خیمه بیرون دوید درحالیکه یه زیوری هم به گوشش آویزان بوده . یه چوبی برداشت ، رفت تو گودی قتلگاه، سمت ابی عبدالله علیه السلام ، یه ملعونی گفت داغ این بچه رو به دل مادرش میذارم . سوار مرکب شد . این طفل داره میدوه . اومد کنارِ این طفل ، با شمشیر این بچه رو از وسط نیم کرد . مادرش بیهوش شد ... دوم کسی که تو کربلا تو این لحظه به کمک ابی عبدالله اومد ، یه آقازاده ای بوده که 11 ساله سایۀ بابا از سرش رفته ... میگن 9 سال ، 10 سال ، من عرض میکنم تحقیق کردم باید 11سالش باشه . اونم عبدالله بن حسن، یتیم امام حسنِ ... این آقازاده اومد کنار ابی عبدالله قرار بگیره ، از دست زینب کبری سلام الله علیها دستش رو کشید دوید ، امام حسین علیه السلام فرمود زینبم حبس کن عبدالله رو ، نگهش دار . زینب کبری عبدالله رو نگه داشت . محکم دست عبدالله بن حسن رو بی بی جان ما زینب گرفت ولی یه لحظه خانم زینب دید تو گودی قتلگاه حسین رو دوره کردن ، دیگه حواسش رفت به گودی قتلگاه ... عبدالله دستش رو کشید دوید ، دوان دوان اومد رفت سمتِ گودیِ قتلگاه .. دید یه نفر داره شمشیر میزنه ... داره شمشیر میزنه ... داره شمشیر وارد میکنه. همون دور که می اومد، دست خالی ، سلاح که نداره. در مقابلشم یه ابرقدرته ، چرا بعضی از این آدما نمیشینن روضه گوش بدن که این اراجیف بر زبانشون جاری نشه؟ کسی که این حرف رو زدی ، همه تون هم میدونید کیه؟ ایشون قطعا بی سواد در تاریخه . در تاریخ کربلا اگر کسی سواد داشته باشه، نمیگه. الان میگن شعار اما قدیما میگفتن رجز . تو جهاد اصغر رجز حرف میزنه . رجز مهمه . داره عبدالله میدوه به طرف مقابلش که برا خودش غولیه ، ابرقدرتیه ، داره میگه ای فرزند زن بدکاره ، رها کن عموم رو ، سرباز داره میاد . برگشت ببینه کیه ، دید یه آقا زاده ده یازده ساله ست . این شمشیرُ فرود آورد ... دیگه وقت نبود . عبدالله دستش رو گرفت جلو .... شمشیر به دست خورد ، دست به پوست آویزان شد . افتاد رو سینۀ ابی عبدالله علیه السلام .... ادامۀ مطلب در پستِ بعد ..... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل جانسوز _ شب پنجم محرم 95 _ حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ یه نقلی دیدم نقل شده ، منتهی تحقیق نکردم ، یه بار دیگه عبدالله بلند شد ، چون یه ملعون داشت شمشیر حواله سر ابی عبدالله میکرد ... این بار دست چپش رو حائل کرد . هر دو دست جدا شد . رو سینه ابی عبدالله افتاده ، اینجا عبدالله بن حسن علیه السلام دو تا کلمه ازش شنیده شده: هم فرموده یا اماه ، مادر ... هم گفته یا عماه ، عموجان ... ببخشید همه تون خبره اید ، به امیرالمؤمنین قسم نمیخوام اذیت بشید . میخوام ملایم و آرام ... رد میشم اما یه تیکه میگم ، کد میدم ، همه تون خبره اید میگیرید ، تا عبدالله گفت یا اماه ، مادر عبدالله تو خیمه بود ... خانومی که تو مجلس حسین اومدی ، تو شدی ناموس حسین . حسین نسبت به تو غیرت داره ، اگر چادر رو سرته ، این مالِ مادرِ حسینه ها نگهش دار. خوب نگه ش دار. اینقدر شما معتقدید اول صبح بلند شدید اومدید اینجا . بعضی خانوما رو می دیدم تو راه که بچه هاشون رو هم دارن میارن . باریک الله ، ایشالا حضرت زهرا به همه تون نگاه کرده و نگاه میکنه . ولی حواستون باشه ، شما رفته اسمتون تو حرم حسین ، شما تو حریم حسینی ، حواستون باشه. میگم و رد میشم ، این از اون روضه هائیه که تو خط قرمز من قرار داره ، من تو این روضه ورود پیدا نمیکنم ، عبدالله تا گفت یا اماه ، مادرش از تو خیمه اومد بیرون . خاک تو دهنِ من ، ببخشید . خاک کربلا تو چشمایِ شما ... جوری اومد بیرون که نباید می اومد، امام حسین فرمود زینبم برگردون ، مادر عبدالله رو برگردون ، بگذریم ، من سوال میکنم ، جوابش رو به گریه شما ، قطعا اخرین نفر قبل از ابی عبدالله ، به شهادت رسیده عبدالله بن حسنِ ، بی تردید، کجا افتاده؟ رو سینه ابی عبدالله ... من از شما سوال میکنم ، اون لحظه ای که شمر جفت پا پرید رو سینه ، بدن عبدالله کجا بوده ؟ بوده ؟ وا مصیبتا ؟ نبوده ؟ کی اومده ببره ؟ جز عمه ما زینب که کسی نیس من یواش میگم ، شما داد بزنید . اما بوده ... من آروم میگم ، مخصوصاً هم آروم میکنم . شما دادتون رو بزنید ، بوده قطعا بوده ... اومدن کار حسین رو تموم کنن . دیدن بدن عبدالله مانعه، خب ، انقدر با لگد به پهلوی حضرت زدن ولی عبدالله رجز میخوند ، "والله لا فارق عمی" کار به جایی رسید رو سینه حسین ، سر عبدالله رو زنده زنده ... باز خدا روشکر سر عبدالله رو سینه حسین بوده و جدا کردن ... طولی نکشید سر خود ابی عبدالله رو ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل جانسوز _ شب ششم محرم 95 _ حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ جوونایِ بنی هاشم برا خودشون بزم شادی داشتند، شب عاشورا. دیدن یه آقازاده ای هی دور امام حسین میگرده. ایشالا سایه پدر از سرت نره. جوونی که سایه پدر از سرش بره ها، اون شادابی قبلُ دیگه نداره. اینجوری بگم بهتره، هی یه پا جلو میذاره یه پا عقب. بالاخره دلُ زد به دریا. میخواد بدونه عمو برای او محلی از اعراب قائل شده یانه؟ چون عمو فرموده همه. اومد محضر امام حسین، عموجان من هم؟ منم تو این همه هستم، فرمودی همه به شهادت میرسن. قاسمم شهادت در نزد تو چگونه است؟ عموجان از عسل گواراتر...از عسل گواراتره...آره قاسمم شهید میشی اما قاسمم بلای عظیم در انتظارته ... من مجدد مراجعه کردم ببینم نکته دیگه ای میشه استفاده کرد؟ مقاتلُ ورق زدم، مقاتلی که حالا اخیرا چاپ شده، نگاه کردم بلای عظیم جز این نمیتونه باشه. یکی با تیر به شهادت برسه که بلایِ عظیم نیست. بلا هست اما بلایِ عظیم نیست. بلای عظیم یه چیزی باید باشه که خود ابی عبدالله هم نکشیده باشه. یعنی بلای عظیم نمیتونه یه چیز معمولی سطحی باشه. یه چیز ویژه باید باشه. چطور امام حسین علیه السلام شد سیدالشهدا؟ چون هیچکس مثل ابی عبدالله به شهادت نرسید. حضرت حمزه سید الشهدا به شهادت رسید، اون شد سیدالشهدا، زمانیکه ابی عبدالله به شهادت رسید دیگه کسی به حمزه سیدالشهدا نگفت. آقای شهیدان شد امام حسین علیه السلام. این بلای عظیم چیه؟ قاسمم، آره عزیزم شهید میشی اما بلای عظیمی در انتظارته. نکته:کاریم از من عموت برنمیاد برات انجام بدم...از منم کاری برنمیاد برات انجام بدم... آره قاسمم...انقدر قاسم خوشحال شد، کنار جوونای بنی هاشم، شب عاشورا که مجلس جشن گرفتن، عمو براش محلی از اعراب قائل شد. شد روز عاشورا، هی میومد جلوی عمو ابی عبدالله خودی نشون میداد. تا کی بشه؟ بذارید بگم، میخواستم بگذرم دلم نمیاد. این بلای عظیم نمی تواند باشد جز اینکه عرض میکنم. همه بدن ها تو کربلا پامال سم اسب ها شدند، اما یک بار. تنها بدنی که دو بار زیر سم اسب ها رفت، بدن قاسم بن الحسنه...بازم تا اینجا بلای عظیم نیست.خب زیر سم اسب ها رفته، بدن امام حسینم رفته. نه. تنها بدنی که تو کربلا زنده زنده زیر سم اسب ها رفت، بدن قاسم بود...هرچی صدا میزد عمو! کاری ازش برنمیومد... کاری برنمیومد...صبح عاشورا یکی یکی جوونا رفتن، هی میومد پیش عمو، یه خودی نشون میداد تا کی بشه عمو بهش بگه قاسمم، نوبت توئه، برو. شهید زین الدین میخواست یه جوون 13 ساله رو برگردونه، بعد یه وقت این جوون 13 ساله، برگشت به شهید زین الدین گفت اگر میخوای منو برگردونی برگردون اما فقط این سوال منو جواب بده. اگر سوال منو جواب دادی قبول. حسین علیه السلام قاسم رو اگر برگردوند، تو هم میتونی من رو برگردونی. آقا شوخی نیست. تیره، ترکشه، گلوله ست. اما اصلا اینا واهمه ندارن. یه جوون 13 ساله، برمیگرده به فرمانده لشکر میگه تو منو میخوای برگردونی؟ سوال منو جواب بده ببینم، قاسم مگه 13 ساله ش نبود؟ تو داری به سن من گیر میدی؟ چطور حسین خودش رو آماده کرد و راهی میدان کرد؟ یکی دو تا مطلب کوچیکه اینجا، دنیایی از روضه درشه. یکی اینکه تا قاسم از میدان وارد معرکه شدا، شروع کردن مسخره کردن. کار حسین به جایی رسیده که اطفال رو داره میفرسته تو میدون جنگ. و اون کسی که میگه شعار کارگر نیست. اون کسی که میگه در برابر ابرقدرت، مؤثر نیست، سواد تاریخ اسلامو نداره. بی سواده در تاریخ اسلامه. بیا ببین قاسم چه جوری شعار داده؟و با این شعار، دل پهلوان شام را لرزونده. ادامۀ مطلب در پستِ بعد ..... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل جانسوز _ شب ششم محرم 95 _ حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ نک یلم ، پورِ دلیر مجتبی ... یادگاری از علی مرتضی ... امیری حسینٌ ... شعار داده؟! حالا الان میگن شعار، قدیمیا میگفتن رجز . تو جهاد اصغر رجز حرف داره، رجز مؤثره. چرا بعضیا بی سوادن ، یه ژست و قیافه باسوادی هم به خودشون میگیرن. لااقل زبان در کام بگیرید که در جریان کربلا و تاریخ اسلام ورود پیدا نکنید. معلوم میشه تو عرصه های دیگه هم شما بی سوادین. شعار حرف میزنه، حالا روز تاسوعا هم اگر زنده بودم عرض میکنم شعار روز تاسوعا و همه شهدای کربلا رجز خوندند. عبدالله بن الحسن رجز خوانده، یه آقازاده 11 ساله. رجز چیزیه که ایجاد رعب و وحشت در دل بیگانه بکنه. در برابر ابرقدرته؟ بله، اتفاقا رجز در مقابل ابرقدرته که فکر نکنه خبریه. خب عبدالله بن حسن رو میزدند، آقا رو بدن ابی عبدالله شعار و رجزش این بود"والله لا افارق عمی" و با همین چقدُ دور کرد از بدن ابی عبدالله علیه السلام. مگه میشه اثر نداشته باشه؟! این یک که مسخره کردند، دوم چیزی که هست آقا نه کلاه خود اندازه قاسم بود نه زره اندازه ،عمامه باباش حسن شد کلاه خودش، یه پیراهن عربی هم شد زرهش. ببخشید این مردم همون مردمین که بدن علی اکبرو ... حالا با بدن قاسم چیکار کردن؟! چیکار کردن ... یه نقلی هم دیدم انقدر با سنگ از دور به بدن این آقازاده زدن، نتونست ... نتوست رو اسب بند بشه. باز نکته قابل دقت اینه، قاسم زمانی که میخواست سوار اسب بشه، پاش به رکاب اسب نمی رسید... پاش به رکاب نمی رسید ... زمانی که سوار اسب شد پاش به اون رکاب پایین اسب نمی رسید اما چیه وقتی که غبار جنگ خوابید، دیدن سر قاسم تو دامان امام حسینه. هی پاها رو، رو زمین خراش میده... هی پاها رو، رو زمین خراش میده... بدن قاسمو برداشت بیاره سمت خیمه ها. سینه قاسم بن الحسن به سینه ابی عبدالله اما پاهای قاسم رو زمین داره کشیده میشه ... پاها رو زمین داره کشیده میشه ... غیر ارادیه آقا، اصلا دست ما نیست. یه ارتباطی وجود داره، بین قاسم بن الحسن علیهم السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها. روضه قاسم بن الحسن رو شما میخونید، غیرارادی یه تیکه از مدینه میاد وسط ، دست خود ما هم نیستا ، خدا میدونه دست ما نیست . تو حالات مختلف، یکی از مواردی که مسلم هست، امام حسین رسید کنار بدن قاسم، یه چیزی شاید تو ذهنش اومد، چطور؟ چون دید یه نیزه صاف تو پهلوی قاسم خورده، صاف به پهلو خورده ... اما دو تا مطلبه، این دو تا مطلب اتفاق افتاده. اومد تو جلسه ای روضه خواند بعد از روضه برگشت گفت همه با هم چند بار بگید آی مظلوم حسین، مظلوم حسین. یا عالمی تو جلسه بود گفت با هربار مظلوم حسین باید آخرش بگی آی مظلوم علی، مظلوم علی. گفتن چرا؟ این تعبیر این آقا بود، من یه تعبیر دیگه ای دارم. گفت حسین گودی قتلگاه افتاد بود شنید یه صدایی میاد به خیمه ها حمله بکنه. تکیه به نیزه غریبی داد بلند شد و فرمود اگر دین ندارید، آزادمرد باشید، اول بیایید کار منو تموم کنید. تا وقتی حسین زنده بود کسی متعرض خیمه های حسین نشد اما مردم جلو چشم علی وارد خونه ش شدن. جلو چشم علی، به حرم علی جسارت کردن . لذا بعد از هر مظلوم حسینی بگید مظلوم علی. این شباهتی که اینجا یعنی کربلا با مدینه داره اینه، دو تا مطلبی که اتفاق افتاده... دو تا مطلبی که اتفاق افتاده ... یا الله. من فقط میگم و رد میشم ... چون واقعا آدم میخواد اشاره کنه به روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها، من که قلبم درد میگیره، اصلا نمیتونم . روضه امام حسین علیه السلام رو راحت میخونما اما اشاره به روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها، قلبم رو به درد میاره. ولی میگم و سریع رد میشم. چون این اتفاق برای قاسم بن الحسن علیه السلام افتاده ادامۀ مطلب در پستِ بعد ..... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _ روضه و توسل جانسوز _ شب ششم محرم 95 _ حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ شباهت بسیار بالایی داره به مادرش حضرت زهرا تو این مصیبت و تو این بلای عظیم. سربسته و در بسته میگم. بلای عظیمی که قاسم کشید مادرش حضرت زهرا هم کشید، دو تا کلمه ست، یکی کلمه رَضَضَ است. یه کلمه هَضَم. رَضَضَ یعنی شکسته شده، یعنی خرد شده. تو زیارت آقا موسی بن جعفر عرض میکنیم. "السَّلامُ على المُعَذَبِ في قَعرِ السُجون وظلم المَطامير ذي الساق المَرضُوض بحلق القيود ..." سلام بر اون آقایی که در اثر غل و زنجیر، این استخووناش خرد شد. این رضض، دومین رضض رو تو کربلا. اومدن گفتن عبیدالله به ما جایزه بیشتر بده، " نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ بَعدَ الظَّهرِ" یه بار رو سینه ابی عبدالله تاختیم یه بار رو کمر ابی عبدالله تاختیم استخونای سینه حسینا ... تو این دو جا به صراحت کلمه رضض اومده اما یه جای سومی هم هست کلمه رضض نیست اما فعلی که اتفاق افتاده همین. رضض ست اونم بین در و دیواره. اون ملعون میگه اونقدر این درو فشار دادم. این رضض است. کلمه دیگه هَضَم ست. هَضَم یعنی چی؟ هَضَم یعنی له شده یعنی کوبیده شده، یعنی زیر پا گذاشته شده. به این میگن هَضَم. هَضَم رو شما هم تو کربلا میتونین ببنین هم تو مدینه میتونین ببنین. هم تو کربلا هم تو مدینه. تو کربلا رو بگم بعدا برم تو مدینه. تو کربلا چه جوری اتفاق افتاد؟ همین که اومدن به اسباشون نعل تازه زدن، همین که رو بدن عزیزان فاطمه تاختن، چیزی از این بدن باقی نذاشتن. تو یه جمله، بدن ها رو با این هَضَم، متلاشی کردن. کاری کردن که ابی عبدالله بیان کنار بعضی از این بدنا از عبا استفاده کنه، انقدر این بدنا رو متلاشی کردن. زیرِ پا لگد کوب کردن . این هَضَم ... یه هَضَم هم تو مدینه داریم ... ببخشید من فقط به اشاره میگم، به جان حضرت زهرا قلبم درد میگیره، اون ملعون وقتی لگد زد. مرحوم مجلسی میگه این در کنده شد، رو زهرا افتاد. سوال از من، جوابش تو گریه ی شما. من سوال میکنم شما با گریه تون به من جواب بدید. در کنده شد رو زهرا افتاد، خب؟ خونه علی چندتا در داره؟ یه در. خاک به دهن من، ببخشید. خاک به دهن من، تا ته جلسه، زن و مرد. دیگه روضه ناموس امیرالمؤمنینه... باید ناموسی و غیرتی براش داد بزنید. نه گریه کنید، باید داد بزنید. در کنده شد رو یه زن باردار افتاد. میگن زنی که بارداره حتی لباس تنگ نباید بپوشه. مبادا به بچه فشار بیاد. لگد دارد، "رَکَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ"رفت عقب دورخیز برداشت، زد تو این در. در کنده شد رو مادر ما افتاد .... سوال از من داد از شما. گریه نمیخوام، الکی داد بزنید. سوال میکنم، خونه علی چندتا در داره؟ یه در داره . شیش دنگ دلا با من، تا ته جلسه زن و مرد میخوام داد بزنید. این دیگه از گریه گذشته، باید داد بزنه قلب آدم بیاد بیرون. خونه علی چندتا در داره؟ یه در داره. ببخشید اون چهل تا که رفتن تو علی رو بیرون اوردن، از کجا رد شدن رفتن؟ مادر ما کجا بوده اون لحظه ...؟ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _روضه و توسل جانسوز _ شب هفتم محرم 95 _ حضرت علی اصغر علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ حسین علیه السلام در مواردی با عقل بشریت سخن گفته،در مواردی با حماسه ای که آفرید با بشریت سخن گفته ، اما در مواردی هم امام حسین علیه السلام با حربۀ عاطفه و عشق آمد برای نجات بندگان؛آن هم لحظه ای بود که طفل رضیعش رو ، رو دست گرفت. امام حسین علیه السلام که علی اصغر علیه السلام رو ، رو دست گرفت میخواد با عاطفۀ تاریخ صحبت بکنه؛ در طول تاریخ هر کس این صحنه رو ببینه و بشنوه برا ابی عبدالله محزون میشه،نویسندۀ مسیحی نوشته ما سه مظلوم در طول تاریخ داریم ، دو مظلوم اول رو ما قبول نداریم؛ مظلوم اول: سقراط که اون رو با زهر مسموم کردند، مظلوم دوم: حضرت عیسی علیه السلام که ایشان را به دار آویزان کردند، پروندۀ این دو مختومه هست، کسی الان تو دنیا دنبال پروندۀ این دو مظلوم نیست؛قاضی نداریم که دنبال کنه یا مردم مطالبه بکنند؛اصلا از یاد رفته ، اما مظلوم سومی داریم به نام حسین بن علی علیهم السلام، در باز بودن این مظلوم همین بس که طفل شیرخواره ش رو تو بغلش سر بریدند، اینو یه نویسندۀ مسیحی نوشته، مرحوم سراج رضوان الله تعالی علیه از توی مسجد و روضه و هیات اومد بیرون،داره میره سمت منزل،تو کوچه دید یکی کف زمین نشسته،یه بچه م بغلشِ،اومد رد بشه،دید این ینده خدا ماتش برده،نتونست رد بشه؛برگشت" گفت:آقا کاری از دست من برمیاد؟ فکر کرد سائله، اومد پولی بهش بده‌؛گفت: آقا من گدا نیستم، گفت: من دیدم نشستی، بچه بغلتِ ،تصور کردم ... معذرت خواهی کرد، کاری از دست من برمیاد؟گفت: متحیرم ، بچه م تب کرد، حالت تشنج پیدا کرد، بچه رو بغل گرفتم، دویدم سمت درمانگاه، به اینجا رسیدم دیدم قلب بچه م از کار افتاده، حالا الان متحیرم! برم درمانگاه،فایده ای نداره ؛ با چه رویی برگردم خونه؟چون مادرش منتظرشِ چه جوری برگردم؟ .... امام زمان علیه السلام به مرحوم موسس حوزه علمیه قم فرمودند که برای رفع ابتلا متوسل بشید به طفل رضیعِ ابی عبدالله، این سند مظلومیت حسینِ .... آمدند پیش امام سجاد ، آقا مختار قیام کرده ، فوری فرمودند : بگید ببینم با این حرمله چه کار کرده؟ میان این همه قاتلین ، سراغ حرمله رو میگیرید؟ فرمود : آخه این یه داغی به دل ما اهلبیت گذاشته ... هر روز میومد پیش مرحوم موسس،آقا چه روضه ای بخونم؟آقا میفرمودند : روضه حضرت علی اصغر بخون، فردا قبل درس خارجشون تو حرم حضرت معصومه؛ آقا چی بخونم؟روضه علی اصغر؛ پس فردا،روضه علی اصغر؛ آقا روضه زیاده ، چرا هر روز روضه حضرت علی اصغر دارید ؟ آقا فرمودند : آخه هیچ مصیبتی مثل روضه حضرت علی اصغر نیست ... آ.شیخ جعفر شوشتری اعلی الله مقامه الشریف میفرمایند : سنگین ترین روضه تو کربلا روضۀ علی اکبرِ ، چون هیچ کجا این جوری نشده ... حسین زانوهاش لرزید ... صورت به صورت علی گذاشت ... دارد : "فَصاحَ الحُسین ..." داد شدید ... داد بلند ... حسین صورت به صورت علی گذاشت هی داد میزد "وَلَدی ... وَلَدی ... "پسرم ... پسرم ... که زینب نبود حسین قالب تهی کرده بود ... این رو شیخ جعفر میفرماید ولی من عقیدۀ دیگری دارم ،من میگم سنگین ترین مصیبت تو کربلا ، مصیبت علی اصغرِ ، چرا؟ دلیلم چیه؟ هیچ کجا تو کربلا ، خود خدا وسط نیومد ... زینب کنار بدن علی اکبر آمد ولی این مصیبت علیِ اصغر ، اینقدر سنگین بود که خود خدا وسط اومد ، تیر که به گلوی علی اصغر خورد ، حسین اون رو محکم به سینه چسباند ، رها نمیکنه ، یه وقت یه ندایی رسید "دَعهُ يا حُسَينُ ..." حسین! علی رو رها کن ... ما تو بهشت براش مُرضِعاً فِي الجَنَّةِ قرار دادیم ، رهاش کن .... خون ها رو که گرفت به آسمون پرتاب کرد ، قنداقه رو ، رو زمین گذاشت ، دو رکعت نماز خوند،این برداشت منه ... حسین نماز خوند؛خدایا چه کنم؟ میدونید چرا؟ یه لحظه برگشت سمت خیمه ها نگاه کرد دید رباب دم خیمه ایستاده ... خدایا چه کنم؟! ... ادامۀ مطلب در پستِ بعد .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir
⇦🕊*‌ _روضه و توسل جانسوز _ شب هفتم محرم 95 _ حضرت علی اصغر علیه السلام _حجت الاسلام استاد سید حسین مومنی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ یکی از نکاتی که مربوط به ششم و هفتمِ اینه ؛ اگه دوستان دوست داشتن انجام بدن اینه : از امروز دیگه آب کمتر بخورید ... یه آقایی تو یه جلسه ای میگفت : به بچه هاتون کمتر آب بدید تا ... نه نه نه! به بچه ها آب بدید ... بچه طاقت نداره ، بچه اگه تشنگی بکشه رو چشمش اثر میگذاره ، به بچه آب بدید ، خودتون آب نخورید ، بذارید یه خورده این حنجرتون بچسبه به همدیگه تا بفهمید عطش یعنی چه؟ مرحوم سراج دیگه از شب هفتم محرم خوابش نمیبرد ؛ میگفتند : آقا چرا نمیخوابید؟ میگفتند: آخه خوابم نمیبره وقتی صدایِ العطش بچه هایِ حسین میاد ... از دیروز ۳۰هزار نفر آمدند کربلا مستقر شدند ، حدود ۴هزار نفر برخی بیشتر نوشتند آمدند موکل شریعه فرات شدند که بین حسین و آب جدایی بندازن که آب به خیمه ها نرسه ... دیگه از امروز ما بحران آب تو خیمه ها داریم ، صدایِ العطش بچه ها بلند میشه ، آبی هم میمونه این آب رو بین بچه ها تقسیم میکنند ، یه چیز دیگه هم که امروز و دیروز تو تاریخ گفتند ، بازار آهنگرا تو شهر کوفه بسیار شلوغه ... یکی آمده شمشیر بخره ، یکی آمده شمشیرش رو تیز کنه ، یکی آمده نیزه بخره ، یکی آمده نیزه ش رو درست بکنه ... حتما حرمله هم دنبال یه آهنگر قابل میگرده،ببینه میتونه تیر سه شعبه درست کنه یا نه؟! حتما یه عده اومدن دنبال غل و زنجیرایی میگردن که برده ها رو به هم میبندن ... سندِ غربت و مظلومیت ابی عبدالله ، علی اصغرِ ... من یکی دو تا کد میدم ... یکیش رو عرض میکنم محضرتون و رد میشم. کوچکترین شهید کربلاس ... تشنه ترین شهید کربلاس ... تنها شهیدیِ که تو بغل بابا وقتی ایستاده بود به شهادت رسوندنش ... گلوی یه بچه شیرخواره مگه چقدره؟ یقینا این تیر از گلوی علی رد شده ، سینۀ علی رو هم دریده ... تنها شهیدیِ که حسین بهش نماز خوند ، تنها شهیدیِ که حسین دفنش کرد ، تنها شهیدیِ که نبش قبرش کردند ... گفت:هر کی ، هر کی رو کشته بره سر از بدنش جدا کنه ... سر بود که تو دارالحَرب از بدن جدا میشد ... سر عباس رفت ... سر عون رفت ... سر قاسم رفت ... یه عده هم سر گیرشون نیامد ... وای ... اومدن پشت خیمه ها ... اینقدر با نیزه ها به زمین زدن ... دیدید مین رو میخوان پیدا کنند چه جور به زمین میزنند؟! من نمیدونم چه دلی داشتند؟ انقدر با نیزه به زمین زدند ... برا چی؟! برا اینکه بدن علی اصغر و پیدا کنند ... آخه سر بچه بالا نیزه زدن داره؟! ولی این بی حیاها برای گرفتن جایزه انقدر نیزه به زمین زدند ... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir