eitaa logo
باب الحرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
11.3هزار دنبال‌کننده
63 عکس
247 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی •┈┈••✾••✾••┈┈• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam •┈┈••✾••✾••┈┈• امشب که مهمان منی با چشم تر بابا خیلی هوایِ وصل داری بیشتر بابا من را مکن با گریه‌هایت خون‌جگر بابا از رفتن مسجد بیا و درگذر بابا شاید هوایِ روضه‌های فاطمه داری انّا الیه الراجعون را زمزمه داری دیدم که با خونِ جگر افطار می‌کردی بر خوردن نان و رُطَب اصرار می‌کردی نام خدا را زیر لب تکرار می‌کردی گاهی شکایت از در و دیوار می‌کردی وقت اذان صبح دیدم اشک می‌باری یافاطمه یافاطمه روی لبت داری سی سال درد سینه را با چاه می‌گفتی این روزهای آخری جانکاه می‌گفتی در سجده‌هایت ذکر یا الله می‌گفتی سُبحان یا قدّوس را با آه می‌گفتی آهِ دلت را امشب از سینه برو‌ن کردی قلب مرا قصد سفر کردی و خون کردی باید بمانی سایۀ بالاسرم باشی دلواپس جسم حسین و معجرم باشی ای دل شکسته ، قوت بال و پرم باشی حالا که مادر نیست جایِ مادرم باشی سی سال، بعد مادرم مویَت پریشان است شب‌های بعد فاطمه شام غریبان است قصد جدایی کرده‌ای از دخترت امشب دیگر توانی نیست در بال و پرت امشب خیلی شدی دلتنگِ رویِ همسرت امشب این چه بلایی هست کآید بر سرت امشب اصرار من را گوش کن، من دخترت هستم دلواپس این حال گریه‌آورت هستم گفتم نرو، رفتی سرت را غرق خون کردی این قامت استاده‌ات را واژگون کردی از خون فرقت پیکرت را لاله‌گون کردی نقش زمینت معنیِ هُم راکعون، کردی رفتی و حالا دخترت ماند و پریشانی من مانده‌ام با سینه‌ای از غصه طوفانی شاعر : رضا باقریان * شعر زیاده روضه بگم صدا ناله ت بلند شه ..* مجتبی باز عصای دگری گردیده خوب در کار عصا تجربه دارد پسرت امام حسن عجب اوضاعی داره .. یه روز تو کوچه زیر بغل مادرو می‌گیره ، یه روز تو کوفه زیر بغل پدرو گرفته .. یه روز دست به دیوار شدن مادرو دید ، یه روزم دست به دیوار شدن بابا رو دیده .. یه شبی هم رفت زیر تابوت مادر ، یه شبی هم رفت زیر تابوت پدر ... عجب اوضاعی داره... اما امیرالمؤمنین دم درِ خونه که رسید فرمود حسن جان زیر بغلم رو رها کن. همۀ اینا مَردَن تحمل‌شون زیادِ ، میتونن تحمل کنن .. مردا تحملشون از زنها و دخترا بیشترِ ، اگه مرد ببینه زنش ، خواهرش زمین خورده شاید بتونه تحمل کنه ... اما همه‌ی اینها یه طرف، زینب یه طرف ... همۀ اینایی که گفتم توی فاصلۀ طولانی چندین سال پیش اومده، اما زینب تو یه روز دیده یکی رو سینۀ داداشش نشسته.... سرشُ اشقیا میبُرَّن .. چقدَر بی‌حیا میبُرَّن .. بمیرم از قفا میبُرَّن .. پیش چشم زهرا میبُرَّن .. حسین ... ____________ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
مراسم قرآن بر سر گذاشتن ویژۀ شبهایِ احیا به نفسِ سید مجید بنی فاطمه اجرا شده رمضان سال 97 •┈┈••✾••✾••┈┈• بسم الله الرحمن الرحیم استغفرالله و اتوب الیه .. قرآن ها رو آماده کنیم،ان شالله فردایِ قیامت همین قرآن گله گی نکنه از همه مون، نگه تو زندگیتون به من بی اعتنا بودید یا اگه منو خوندید عمل نکردید.. اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى ، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى ، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّار *قرآن ها رو باز کنید مقابلِ صورت قرار بدید* اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ و َبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ .. شبِ اولِ همه با هم قرآن ها به سر .. آی ملائکه شاهد باشید شبِ نوزدهمِ ماه مبارکِ رمضان من اومدم خدا رو صدا بزنم .. ده مرتبه:بکَ یَا اللّهُ .. خدایا به حقِ علی توفیقِ مناجاتِ با خودت رو به ما بچشان .. ده مرتبه همه با هم،کسی رو میخوای صدا بزنی که رحمه للعالمینِ .. کسی رو میخوای صدا بزنی که سنگش زدن ..اما فقط محبت کرد .. امشب ازش بخواه این دلایِ همه رو با هم مهربان کنه ده مرتبه همه با هم الهی بمُحَمَّد .. خدایا به حق پیغمبرِ عظیم الشانمان ما رو از پیروانِ واقعیِ حضرتش قراربده .. آخ جانم آقا .. قربونِ فرقِ شکافته ات برم ..مثه بچه هاش صداش بزن ده مرتبه بعَلِیٍّ ..به حدرِ خانۀ علی و اولادش قرار بده .. اگه بچه سراغِ مادر بره حله کارا .. همۀ دارو ندارِ ما زهراست .ده مرتبه همه با هم بفاطِمَةَ ده مرتبه : بالْحَسَنِ .. خدایا به حقِ کریم اهل بیت احدی را دستِ خالی برنگردان .. نیمه هایِ شب ،رئیس خادمایِ حرمِ امیرالمومنین از خواب پرید،گفت الان خوابِ آقام علی رو دیدم ؛فرمود جنازه ای رو میارن تو حرم دمِ صبح طواف بدن و دفن کنن ،مانع شو دوس ندارم داخل حرم دفن بشه ..همه رو آماده کرد اما دید از جنازه خبری نیست .. تعجب کرد گفت این چه خوابی بود من دیدم .. شب خوابید خوابِ حضرتُ دید .فرمود فلانی اگه این جنازه رو آوردن خوب تحویل بگیر ،جایِ خوبی رو آماده کن تو حرمِ من دفن بشه .. عرض کردم آقاجان ما نوکریم شما سلطان و بزرگِ مایید .. شبِ قبل فرمودید اگه اومد اجازه نده ، اما حالا میفرمایید تحویل بگیرید و بهترین جا رو بهش بدید ؟ حضرت فرمود وقتی از شهرشون میاوردن جنازه رو سمتِ نجف راه رو گم کردن .. اشتباهی رفتن کربلا .. خاک و تربتِ حسینم رو این بدن نشست .. من حیا میکنم اگه میخوای عاقبت بخیر بشی ، فقط حسین .. همه کسِ ما حسینِ .. ده مرتبه همه با هم بالْحسَینِ .. ده مرتبه همه با هم بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ده مرتبه همه با هم بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ده مرتبه همه با هم بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد .. فرمود شفاعتِ ما به کسانی که نماز رو سبک میشمارند نمیرسه. خدایا به حق امام صادق (ع) ما رو از اهلِ نمازی که امام صادق میفرمایند قرار بده ... ده مرتبه همه با هم بمُوسَى بْنِ جَعْفَر .. خدایا به حق باب الحوائج موسی ابن جعفر هر کسی گره ای تو زندگیش داره گره ش رو باز کن .. میدونی دوست دارم امام رضا میدونی عاشقتم امام رضا تو حیاتِ جاودانی واسه من بهتر از جانِ جهانی واسه من مگه تو ضامن آهو نشدی سببِ خرمیِ او نشدی تو غریب الغربایی مگه نه دست گیرِ ضعفایی مگه نه سلمانیِ نیشابوری میگه تا محاسن حضرت رو کوتاه میکردم یه مرتبه دیدم وسیلۀ تو دستم طلا شد ..حضرت یه نگاهی کردن اون وسیله برا مردِ سلمانی طلا شد .. اما معرفت داشت گفت یا امام رضا کارایِ بزرگِ عالم دستِ شماست .. من این چیزا رو نمی خوام . فرمود چی میخوای؟ عرض کرد آقاجان وقتِ جون دادن خیلی سخته .. دوس دارم وقتی دارم میمیرم ، سرم رو پایِ شما باشه .. یه وقت دیدن تو مجلسِ مامون لعنت الله امام رضا از نظرها غائب شد،ساعتی بعد برگشت .. آقاجان کجا بودی؟ فرمود ما به اون مردِ نیشابوری قول داده بودیم .. یا امام رضا منم وقتِ جون دادن کسی رو ندارم .. ده مرتبه همه با هم بعَلِیِّ بْنِ مُوسى .. ده مرتبه همه با هم بمحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ده مرتبه همه با هم بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد ده مرتبه بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ من به خالِ لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمارِ تو را دیدم و بیمار شدم ده مرتبه همه با هم کسی رو صداش بزن که لنگرِ زمین و آسمانه .. کسی رو صدا بزن که امام زمانِ ان شالله امشب دعاش در حقِ همۀ ما مستجاب میشه .. هر جا هستید همه با هم با تمام وجود ده مرتبه بالْحُجَّةِ .. _________ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
سینه زنی ویژۀ شبهایِ احیا و شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین طاهری •┈┈••✾••✾••┈┈• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam •┈┈••✾••✾••┈┈• سیدی مولا علی .. من لی غیرک یاعلی اسد الله علی .. ولی الله علی یا حیدر یا حیدر یاحیدر یاعلی و یاعلی ... محول الاحوالم ، یه کاری کن امسالم زیارتِ نجف باشه تو نامۀ اعمالم اینه ذکر زائرایِ اربعین یا علی مولا امیرالمومنین .. سیدی مولا علی .. من لی غیرک یاعلی اسد الله علی .. ولی الله علی یا حیدر یا حیدر یاحیدر یاعلی و یاعلی ... ستاره اقبالم یه کاری کن امسالم گریه برا حسین باشه تو نامه اعمالم شد صراط مستقیم راه نجف دست ما و دامن شاه نجف سیدی مولا علی .. من لی غیرک یاعلی اسد الله علی .. ولی الله علی یا حیدر یا حیدر یاحیدر یاعلی و یاعلی ... ____________ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
مثه‌بچه‌مرده‌هادلم‌گرفته /*بخش اول صوت* بکربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گريه‌م گرفته مثه بچه‌مرده‌ها دلم گرفته کدوم گناهم منو از تو و تو رو ازم گرفته گريه‌م گرفته دلم گرفته دل من از عالم و آدم گرفته بده پناهم نوکرت بهونه‌ی حرم گرفته دلم گرفته دورت بگردم دور اون ضريحی که هواشو کردم خودت ميدونی که فقط خود تويی دوای دردم دورت بگردم آرزو دارم اگه شد جنازه‌مو حرم بيارن آروم ميگيرم سرمو پايين پات اگه بزارم آرزو دارم ــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
تشنگی‌لب‌توحیرت‌دریاشده‌است / بخش دوم صوت (ع) کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *امشب بریم درِ خونه‌ی باب الحوائج... گدائه اومد درِ خونه رو زد، بی‌بی ام‌البنین در رو باز کرد؛ فرمود چی میخوای؟ گفت من هرسال میام درِ این خونه رزق یک سالم رو می‌گیرم. با صاحب این خونه کار دارم؛ صاحب این خونه یه آقایی بود هر سال میومدم می‌دیدمش، رزق یک سالم رو می‌داد و می‌رفتم. الان هم به عشق این آقا اومدم. اومدم این آقا رو ببینم و برم. بی‌بی ام‌البنین گریه‌ش گرفت؛ فرمود صاحب این خونه، تو کربلا بین دو نهر آب با لب تشنه کشتنش. دست‌های قشنگش رو یادت هست؟ دست‌های این آقا رو از بدنش جدا کردن. شروع کرد گریه کردن... امشب هم ما اومدیم برای این آقا گریه کنیم. آخه امام زمان فرمودن هر جایی نام عموم عباس برده بشه میام. امشب هم این جوونا اومدن برا عباس گریه کنن، میشه یه سری به ما بزنی بسته از خون دلم راه تماشا شده است تشنگی لب تو حیرت دریا شده است مادرت ام‌بنین نیست اگر بر سر تو همه‌ی دشت پُر از گریه‌ی زهرا شده است داغ دست قلم و مشک و علم پیرم کرد بی‌تو ناچیزترینم، کمرم تا شده است بین این لشکر سرمست غرور از بدنت پاسخ گریه‌ی من خنده و هورا شده است قسمتی از سر تو ریخته بر شانه‌ی تو وای بر من چقدر زخم سرت وا شده است این تمام بدنت نیست علمدار رشید چقدر فاصله در قد تو پیدا شده است *همچین که اومد بالاسرِ این آقا، صدا زد حسین جان این خون‌ها رو از جلو چشمام پاک کن بذار یه بار دیگه جمال قشنگت رو ببینم؛ تا این خون‌ها رو پاک کرد دید از گوشه‌های چشم عباس داره اشک میریزه. گفت داداش چرا داری گریه می‌کنی؟ من باید گریه کنم. آخه دارم داداشی مثل تو رو از دست میدم. صدا زد حسین جان، الان تو اومدی سر من رو بغل گرفتی؛ اما دارم چند ساعت دیگه رو می‌بینم؛ سر عزیز فاطمه رو زمین داغ کربلا...* حسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
از_خود_فرارکرده_غلام_فراری‌ات / بخش اول صوت کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عبدی که بود پست و هوسران‌تر از همه برگشته سر به زیر، پشیمان‌تر از همه از خود فرار کرده غلام فراری‌ات سوی تو بازگشته گریزان‌تر از همه یا که مرا مقابل این خوبها بزن یا که مرا ببخش نمایان‌تر از همه از روی جهل، حال خوشی را که داشتم بر معصیت فروختم ارزان‌تر از همه وقتی سلاح اشکِ مرا غفلتم گرفت ماندم میان معرکه حیران‌تر از همه غیر از تو ای کریم کسی می‌خرد مگر؟! آن را که بی‌بها شد و ویران‌تر از همه من ناامید نیستم از لطف و رحمتت هستم اگر چه بی‌سروسامان‌تر از همه خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق بر نوکران فاطمه آسان تر از همه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
غریب_گیر_آوردنت / بخش دوم صوت (ع) کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق بر نوکران فاطمه آسان‌تر از همه آخه فردای قیامت که میشه، ندایی میاد فاطمه جان بهشت رو برات آذین بستن تا وارد بهشت بشی. اما بی‌بی اونجا وارد بهشت نمیشه، می‌ایسته میگه خدا یه قولی به من دادی؛ قول دادی من همه گریه‌کنای حسینم رو شفاعت کنم. اول اونا باید برن داخل بهشت؛ تا اونا نرن من نمیرم. (یه لحظه تصور کن.) بی‌بی تو صحرای محشر تو اون گرما ایستاده، میگه یکی‌یکی مثل مرغی که از رو زمین دونه رو جدا میکنه، یکی‌یکی به اسم صدا میزنه. میگه تو بیا؛ تو برا حسینم گریه کردی... (بعضیا فهمیدن امشب در خونه‌ی کی باید بریم.) هم شب جمعه‌ست شب زیارتی حسین فاطمه‌ست، هم شب شهادت باباش امیرالمؤمنینه. امشب همه کربلا هستن؛ انبیا کربلان، اولیاء کربلان، شهدا کربلان، مادرش هم کربلاست. امشب کربلا غوغائیه. یه خانم قدخمیده‌ای هی به سینه میکوبه، هی صدا میزنه بُنیّ ، بُنیّ... بُنیَّ قتلوک و من الماء منعوک ؛ ذبحوک... سر از بدنت بریدن. پسرم، پسرم... غریب گیر آوردنت به زور نیزه بردنت با لب تشنه کشتنت امام سجاد(ع) اون‌موقع که برمیگشتن مدینه، قبل مدینه خیمه‌ای زدن. بشیر اومد خبر شهادتها رو به مردم مدینه داد، مردم فوج فوج میومدن به امام سجاد(ع) تسلیت میگفتن، آقا فقط گریه می‌کرد. هرچی میگفتن آقاجان، باباتون رو چطوری کشتن؟... (دیدی یه نفر از یه جا برمیگرده همه میان دورش بهش میگن برامون تعریف کن؟) هی میگفتن آقا از کربلا برامون بگو. امام سجاد گریه میکرد فقط یه جمله جواب میداد. این جمله‌ست که همه رو می‌کُشه.... هی میفرمودند فقط همینو براتون بگم؛ حیوونا هم تو کربلا آب خوردن. اما بابای من هرچی داد میزد میگفت جگرم میسوزه انگار نه انگار.... (خیلی عجیبه این روایت) میگه ده نفر از این نامردا ظرف آب برداشتن، اومدن روبه‌روی گودال ایستادن؛ گفتن: 'تشنه‌ته؟' این آبها رو رو زمین میریختن، میگفتن نمیذاریم آب بخوری.... مادر آب کجایی پسرت آب نخورد پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد بالحسین الهی العفو 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
روایتی‌ازنظرلطف‌خداوندمتعال‌به‌بندگان /*بخش اول صوت* کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اون عالم بزرگوار میگه شبانه به قبرستان رفتم، دیدم دو سه نفر دارن یه بدنی رو رو زمین میکِشن. بدن برهنه‌ست، یه پیرزنی هم عقب این بدن داره عصازنان میاد. اومدم ببینم چه خبره. این پیرزنه رو صدا زدم: این بدن بدن کیه تو دل شب دارید طرف قبرستان میبرید؟ چرا زمین میکشید و میبرید؟ گفت بچه‌ی من، جوون من، از اون بنده‌های شرور بود؛ مردم رو اذیت میکرد. اینقدر بد بود، فقط دوسه بار منو کتک میزد از خونه می‌رفت بیرون. لحظه‌های آخر عمرش مریض شده بود، فهمیده بود داره از دنیا میره. منو صدا زد گفت مادر دارم میمیرم یه خواسته‌ای ازت دارم. میشه وقتی من مُردم به هیچ کدوم از مَردم نگی من مُردم؟ آخه از بس این مردم رو اذیت کردم، اگه بفهمن همه خوشحال میشن، بدن منو میبرن تو زباله‌ها میندازن. تو رو هم خیلی اذیتت کردم، منو ببخش... گفت چی کار کنم عزیز دلم؟ آخه چرا اینقدر همه رو اذیت می کردی؟ گفت آخه خودمم الان فهمیدم چه غلطایی کردم که دیگه دیر شده. حالا ازت خواسته‌ای دارم. میشه وقتی مردم بدنم رو برهنه کنی، ریسمان به پاهام ببندی. خودتم نه که یه وقت دلت بسوزه؛ دوسه تا حمّال بگی بیان این طناب رو بِکشن. بدنمو بِکشن؟ تو هم پشت سر من بیا، بگو خدا بنده فراریت اومده؛ بنده فراریت رو برات آوردم... اون وقت اون پیرزنه به اون عالم بزرگوار می‌گفت از همون درِ خونه که داریم رو زمین میکِشیمش، هی یکی انگار داره تو گوشم میگه بنده‌ی منو رها کنید، سروکار بنده‌مون با خودمونه؛ خودمون بلدیم باهاش چطور برخورد کنیم.... کاش می‌شد ماهم طناب می‌آوردیم دست و پامون رو می‌بستیم؛ می‌گفتیم خدا بنده‌ی فراریت اومده... این یه بدن بود خدا اینطوری گفت: چرا این بدن رو برهنه کردید رو زمین میکِشید؟ یه بدنم کربلا برهنه کردن و رفتن... بهترین بنده‌ی خدا رو رها کردن و رفتن. بهترین بنده‌ی خدا سه روز و سه شب بدنش زیر نور آفتاب بوده.... حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
دخترم‌گریه‌نکن / بخش دوم صوت (ع) (ع) کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *همچین که بی‌بی زینب (س) برا امیرالمؤمنین شیر آوردن، پرسیدن برای قاتلم هم بردی؟ (عجب آقاییه؛ نامردی نیست همچین آقایی داشته باشیم بریم به کس دیگه‌ای رو بزنیم؟) بی‌بی زینب ظرف شیر رو برداشت، آورد گذاشت جلوی حجره‌ای که اون ملعون رو زندانی کرده بودن؛ گفت اینو بابام بهم داده که بهت برسونم. ان شالله بابام خوب میشه. تا این حرفو زد یه خنده ای اون ملعون کرد، گفت شمشیری که هزار دِرهم پولشو دادم، هزار درهم هم دادم تیزش کردم، هزار درهم هم دادم زهرآگینش کردن، اگه به دریا بخوره همه ماهیاش از دنیا میرن. به همین خیال باباش که بابات زنده بمونه.... اصلا انگار همه عالم اومدن دل زینبو بشکنن. اصلا انگار به این خانم خوشی نیومده... بی‌بی تا این رو شنید نشست گریه کرد. میدونی یاد کجا افتاد؟ یاد اون روزی که زنهای مدینه اومدن خونه عیادت مادرش. تا از در خونه میخواستن بیرون برن، دید دارن به هم دیگه چیزایی میگن. هی دارن بهم دیگه میگن این خانم دو سه روز دیگه بیشتر زنده نمیمونه. دوون دوون اومد پیش بابا؛ بابا بگو اینا دروغ میگن، نکنه قراره بی مادر بشم! دیگه کسی امشب به بچه‌ها نمیگفت آروم گریه کنید، راحت گریه‌شون رو میکردن؛ کسی هم امشب به شما نمیگه آروم گریه کنید. راحت گریه کنید...* گفت: بازم هم لخته‌ی خون روی سرت می‌بینم من بمیرم چقدر روی شما آشفته‌ست تَرَک روی سرت خوب نشد من چه کنم؟ ازچه روی این همه گیسوی شما آشفته‌ست *حالا امیرالمؤمنین جواب میده. دخترم: دخترم گریه نکن درد من از زخمم نیست پدرت سیّ و سه سال است که دیگر مرده از همان وقت که تابوت به دوشم بردم از همان وقت دگر چشم پیمبر مرده *حالا بی‌بی داره حرف میزنه: قسمت میدهم ای برگ گلم غصه نخور این همه گریه برای غم تو مرهم نیست نفسم حبس شده گریه نکن جان حسن غصه‌های تو زیاد و غم و ماتم کم نیست *اما امیرالمؤمنین صدا زد دخترم: خاطراتی که به جامانده برایم تلخ است قنفذ و خنده‌اش و زخم زبانهایش، آه نیشخندی که مغیره به روی من میزد پهلوی مادرت و قدرت پاهایش، آه *صدا زد باباجان : مادرم روی لبش نام شما را میبرد چادرش سوخت و آتش همه جانش سوزاند پشت در، سینه و میخی که حکایت دارد و جماعت به سرش ریخت و او تنها ماند حالا امیرالمؤمنین؛ دخترم : آه! بس کن که دگر طاقت من سر آمد زینبم جان تو و جان برادرهایت دخترم وعده‌ى دیدار بماند گودال که در آن روز شود مثل قفس دنیایت همه‌ی قافیه با شمر بهم میریزد بدنت را به خدا شمر بهم میریزد خواهرت پیش تو صدبار زمین می‌افتد وسط معرکه تا شمر بهم میریزد ضجه‌ی آه بُنیَّ به هوا می‌خیزد در همان حال و هوا شمر بهم میریزد 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
سینه زنی زمینه ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی •┈┈••✾••✾••┈┈• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam •┈┈••✾••✾••┈┈• یا علی و یا عظیم .. یا غفور و یا رحیم به حق فرق مرتضی .. امضا بزن پای نوکریم .. توی خونه توی بستر روزای آخره برا یلِ خیبر داره میره پیش زهرا با زانوهای خسته و شکسته سر نفس هاش هه میره، وصیت هاش به روی لب رو چشماش ابر بارون و تویِ سینه اش غم زینب مرو بابا .. مرو بابا .. مرو بابا .. یا سمیع و یا کبیر .. یا دلیل و یا مجیر در این خونه اومدم .. جونِ حسن دستمو بگیر فقط مولا برا نوکر تو راه عاشقی باید هدف باشه چه خوبه که همین نوکر بشه یه شب از این شبها نجف باشه صراط المستقیمی و امام المتقینی تو نمیدم به همه دنیا یه لحظه همنشینی تو مرو بابا .. مرو بابا .. مرو بابا .. یا علی و یا عظیم .. یا غفور و یا رحیم به حق فرق مرتضی .. امضا بزن پای نوکریم .. توی خونه توی بستر روزای آخره برا یلِ خیبر داره میره پیش زهرا با زانوهای خسته و شکسته سر نفس هاش هه میره، وصیت هاش به روی لب رو چشماش ابر بارون و تویِ سینه اش غم زینب مرو بابا .. مرو بابا .. مرو بابا .. ____________ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
سینه زنی شور ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی اجرا شده 21 رمضان 1397 •┈┈••✾••✾••┈┈• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam •┈┈••✾••✾••┈┈• خداحافظ ای تنهایی ها سلام ای بانوی خوبی ها چه سخته دنیای بی زهرا، واویلا وای، سه روزِ بیدارن یتیما وای، سه روزِ نخوابیده مولا وای، سه روزِ علی دم گرفته .. یازهرا سرِ زینب به زانوشِ حسن تکیش به دیوارِ سر ارباب تو آغوشه، علمدارِ وای، سه روزِ بیدارن یتیما وای، سه روزِ نخوابیده مولا وای، سه روزِ علی دم گرفته .. یازهرا دلش تو غربت زندونیه نگاهش ابری و بارونیه که سر بند مولا خونیه ، واویلا میگه زینب که ای بابا چه زخمی روی ابروته چرا باز گوشۀ خونه، یه تابوته وای، سه روزِ خزونِ بهارش وای، سه روزِ شده روضه کارش وای، سه روزِ فقط اشک و آهِ .. افطارش دلش تو غربت زندونیه نگاهش ابری و بارونیه که سر بند مولا خونیه ، واویلا خداحافظ ای تنهایی ها سلام ای بانویِ خوبی ها چه سخته دنیای بی زهرا، واویلا شبیه چادر خاکی عمامه ش غرق در خونه غریبِ کوفه ای مردم، نمیمونه وای، سه روزه که نقش زمینه وای، سه روزه داره غم تو سینه وای، سه روزه همش کربلا رو ، میبینه میمونه از روزِ عاشورا سه روز رو خاک گرم صحرا حسینیش بی سر ارباً اربا .. واویلا واویلا علی الحرم .. واویلا علی الحرم واویلا علی الخیام .. واویلا علی الرضیع واویلا علی الحسین .. ____________ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 زمضان 1397 •┈┈••✾••✾••┈┈• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam •┈┈••✾••✾••┈┈• امشب بریم دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین،ببینیم چه خبره؟بریم حالِ امیرالمؤمنین رو بپرسیم،خیلی ها امشب اومدن دَرِ خونه اش،اَصبَغ بن نُباته،از اصحاب امیرالمؤمنینِ،میگه: من دم خونه ی مولا بودم،مردم همه جمع شده بودن،وِل وله ای بود، صدای گریه و شیون بلند بود،"فخرج الحسن علیه السلام و قد ملأت المکان بالصمت" حسن در رو باز کرد،سکوت همه جا رو فرا گرفت،یه نگاهی به جمعیت کرد،فرمود:مردم! حال بابام اصلاً خوب نیست،نمیتونه کسی رو ببینه....{امشب ما هم اومدیم دَرِ خونه ات،دَرِ خونه ات رو باز کن،مارو از دَرِ خونه ات رد نکن}.... امام حسن فرمود:مردم! "یقول لکم أمیر المؤمنین انصرفوا إلى منازلکم فانصرفوا رحمکم الله"امیرالمؤمنین فرمودند:بروید خونه هاتون،خدا بهتون خیر بده... اَصبَغ بن نُباته میگه: "فانصرف القوم" مردم پراکنده شدند،رفتند خونه هاشون،ولی من جایی نرفتم" و لکن بقى أصبغ بن نباتة أحد أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام" میگه: من دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین موندم،با خودم گفتم:یه عُمری زیر سایه ی علی بودم، حالا کجا برم؟ اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر کنم "و لَم یستطع الإنصراف" نرفت،نتونست بِره،آقام داره با سر و دل شکسته جون میده من کجا برم؟ "و اشتد البکاء من منزله فبکی" میگه:از داخل خونه ی مولا صدا گریه بلند می شد،همچین که صدا بلند میشد منم گریه می کردم،داد می زدم "و خرج الإمام المجتبى علیه السلام ثانیةً"دوباره امام حسن اومد بیرون،فرمود: "یا أصبغ أ ما سمعت قولي عن قول أمیر المؤمنین" مگه نشنیدی حرف امیرالمؤمنین رو؟مگه نگفت: همه بروید؟... {یه حرف بزنم:این خانواده عادتشونِ ،میگن: بروید...نمونید،حسینش هم همه روز عاشورا گفت بروید،اینها فقط منو میخوان...} "قال أصبغ: بلى و لکني رأیت حاله"....اصبغ میگه: می دونم ولی حال و روز مولام رو که می بینم نمیتونم بروم... "فأحببت أن أراه مرة أخرى" دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش...اصبغ میگه من التماس کردم،امام حسن برگشت داخل،چیزی نگذشت دوبارهآمد بیرون،فرمود: داخل شو...میگه داخل منزل شدم، "فدخلت فإذا أنا بأمیر المؤمنینعلیه السلاممعصب بعصابة صفراء" دیدم آقام بستر نشین شده، دیدم یه دستمال زردی به سرش بسته، "و قد علا صفرة وجهه على تلک العصابة" میگه: نفهمیدم صورتش زردتر شده یا اون دستمال زردترِ" فإذا هو یقلع فخذا و یضع أخرى من شدة الضربة و کثرة السَم" میگه از شدت درد، از شدت زیادیِ سَم،دیدم امیرالمؤمنین هی پاهاشو رو زمین میکشه... میخوام روضه امیرالمؤمنین بخونم،ولی برا امام حسین در روایت داره" وَالحسین یَجُودُ بِنَفْسِهِ" یعنی:از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین..او صدا می زد:حسین! دست و پا می زد حسین... میگه دیدم آقام هی پاهاش رو روی زمین میکشه" فأکببت علیه"خودم رو روی مولام انداختم،" فقبلته و بکیت" صورت مولا رو بوسیدم و های های گریه کردم...مولا فرمود:اصبغ! گریه نکن من دارم به بهش میرسم...گفتم آقا جان!من میدونم شما دارید می روید بهشت،ولی من برای درد از دست دادن شما و دوری شما گریه میکنم،چه جوری دوریِ شمارو تحمل کنم؟... آره... دوری از علی خیلی سخته،این تازه حال اصبغ بود...زینب باید چیکار بکنه،اُم الکلثوم،حال حسن و حال ..... ___________ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 زمضان 1397 •┈┈••✾••✾••┈┈• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam •┈┈••✾••✾••┈┈• " لَمّا كانَت لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ و أظلَمَ اللَّيلُ وهِيَ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ مِنَ الكائِنَةِ جَمَعَ أبي أولادَهُ و أهلَ بَيتِهِ ووَدَّعَهُم "مثل امشب،شب بیست و یکم،وقتی هوا تاریک شد،امام حسن میگه:بابام همه بچه هاشو جمع کرد،دونه دونه صداشون کرد،باهاشون خداحافظی کرد،براش طعام آوردیم،ولی چیزی نخورد،به دو لب امیرالمؤمنین خیره شدیم،یه وقت این پیشانیِ نورانی شروع کرد به عرق کردن،آقا با دست خودش عرق هارو پاک کرد..گفتم:باباجونم! چرا پریشونی؟فرمود:از رسول اکرم شنیدم،یکی از نشونه های مرگ،عرق کردنِ پیشانیِ...امام حسن عرضه داشت،بابا! این چه حرفیِ؟چرا حرف رفتن میزنید؟ مولا فرمود: "يا بُنَيَّ إنّي رَأَيتُ جَدَّكَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في مَنامي قَبلَ هذِهِ الكائِنَةِ بِلَيلَةٍ" پسرم! یک شب قبل از این اتفاق پیغمبر رو در خواب دیدم" فَشَكَوتُ إلَيهِ ما أنَا فيهِ مِنَ التَّذَلُّلِ وَالأَذى مِن هذِهِ الامَّةِ "از اینکه این جماعت که خون به جگرم کردند شکایت کردم.پسرم! پیغمبر فرمود:اینهارو نفرین کن" فَقالَ لي: ادعُ عَلَيهِم، فَقُلتُ: اللّهُمَّ أبدِلهُم بي شَرّاً مِنّي و أبدِلني بِهِم خَيراً مِنهُم" گفتم:خدایا! بدتر از من رو بر اینها مسلط کن،من رو به بهتر از اینها برسان...بعد اینجا پیغمبر فرمود: "قَدِ استَجابَ اللّهُ دُعاكَ" علی دعات مستجاب شد... "سَيَنقُلُكَ إلَينا بَعدَ ثَلاثٍ" پیغمبر فرمود: سه روز دیگه به ما ملحق میشی..." وقَد مَضَتِ الثَّلاثُ" حسنم! سه روز گذشته،دیگه چیزی نمونده،دیگه دارم میرم کنار پیغمبر،کنار فاطمه،راحت میشم از این مردم...محمد حنفیه میگه: مولا اینجا یه نگاهی کرد به حسن و حسین فرود:" يا أبا مُحَمَّدٍ ويا أبا عَبدِ اللّهِ كَأَنّي بِكُما وقَد خَرَجَت عَلَيكُما مِن بَعدي الفِتَنُ مِن ههُنا، فَاصبِرا حَتّى يَحكُمَ اللّهُ وهُوَ خَيرُ الحاكِمينَ" حسنم!حسینم! انگار شمارو می بینم؛بعد از من بلاها بر سر شما میاد،ولی صبر کنید،خدا احکم الحاکمینِ...اینجا به امام حسن و حسین نگاه کرد...اما یه وقت روش رو کرد سمت یک نفر...روش رو کرد سمت امام حسین،فرمود:" يا أبا عَبدِ اللّهِ أنتَ شَهيدُ هذِهِ الامَّةِ" حسین تو شهید این امت هستی...{زبان حالِ: حسینم این مردمی که بیرون دارن برا من گریه می کنند،تو رو میکشن،همین بچه هایی که هر شب براشون نون و خرما بردم،همین هایی که با ظرف شیر اومدم پشت در خونه،بزرگ میشن..میان کربلا... خوبی هام رو جبران میکنن...} " فَعَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ وَالصَّبرِ عَلى بَلائِهِ" حسینم! بر بلا و مصیبت صبر کن،خیلی سختِ ولی صبر کن،خیلی داغ می بینی ولی صبر کن...زینب تا این حرف هارو شنید دلش ____________ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
🍁 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 زمضان 1397 •┈┈••✾••✾••┈┈• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam •┈┈••✾••✾••┈┈• قلب مرا دوباره به آتش مزن پدر باچشم بسته لب مگشا بر سخن پدر آهسته حرف‌های خصوصی خویش را پنهان ز اهل خانه مگو با حسن، پدر از کربلا و هجمۀ غم‌ها و تیغ و تیر... گفتی حکایت تَنِ بی پیرهن، پدر خیره شدی به معجر روی سرم چرا؟ خون می‌چکد ز چشم تو در پیش من پدر رنگت پریده است پدرجان، سکوت کن دیگر بس است روضه! به قرآن سکوت کن گاهی نظر به کام حسن می‌کنی و گاه... باچشم خیس می‌کشی از عمق سینه آه گاهی زهوش می‌روی و بعد... بی رمق می‌افکنی به حلق حسینم فقط نگاه جانم به لب رسیده پدر بسکه بهر من گاهی ز کوفه حرف زدی، گاه قتلگاه گفتی که اهل کوفه مرا سنگ می‌زنند پیش سربریده و اطفالِ بی پناه آن روز پس دلاور رعنای من کجاست؟ عباس، تکیه گاه حسین و حسن کجاست؟ مجتبی روشن روان *شاید امیرالمؤمنین میگه:زینبم! یه روز مادرت به تو سفارشِ حسین رو کرد،حالا من به برادرت عباس سفارشِ حسین رو میکنم،که تنهاش نذاره... اما بالاخره یه زمانی میرسه ازعلقمه صدا بلند میشه::"یا اَخا! اَدرک اَخاک" همون لحظه ای که، مشک رو پر از آب کرد،به دوشش انداخت،به طرف خیمه هاحرکت کرد،چه اتفاقی افتاد؟یه وقت دیدن مشک رو به دندان گرفته،دست راست و چپش رو بریدند،خون از دستاش روان شده،ولی حواسش به چیزی به غیر از رسوندن مشک به خیمه ها نبود،داشت بتاخت میاومد که فهمیدن چه جوری اباالفضل رو متوقف کنن،تیراومد به مشک اصابت کرد "فَجاءَهُ سَهْمٌ فَاَصابَ الْقِرْبَهَ وَ اُریقَ ماؤُها" آب ریخت،آبرو ریخت...صحنه ی العطش بچه های حسین،لب های خشک حسین،بدن بی جون اصغر،نگاه پر از التماس رباب اومد جلو چشاش،یاد باباش افتاد که حسین رو بهش سپرده بودن،شاید هم عباس این زمزمه رو می شنید اون لحظه ی آخر:* می آید صدایِ العطش دوباره رفته عمو که آب بیاره... وای،بارونِ سنگ اگه بباره اگه که مشکش بشه پاره... وای تموم بچه ها می دونن قول عمو نشد نداره حیدرِ کربلا اباالفضل... ساقیِ کربلا اباالفضل... بحق اون آقایی که روایی میگه:وقتی آب از مشکش ریخت، "وَ وَقَفَ الْعَباس مُتِحَیِّرا" هیچ حرکتی نکرد،اسب ایستاد،خودش متحیر موند،اشک می ریخت زمزمه می کرد... آب آب تشنگان زد آتشم خجلت از سقایی خود می کشم کاش از اول نام من سقا نبود یا در این دشت بلا دریا نبود داشت به آبرویِ ریخته اش فکر می کرد" ثُمَّ جاءَهُ سَهْمٌ آخَرُ، فَاَصابَ صَدْرَهُ فَانْقَلَبَ عَنْ فَرَسِهِ" یه تیر دیگه ای اومد به سینه اش اصابت کرد،ازروی اسب به زمین افتاد... بدونِ دست، کسی که تنش پُر از تیر است خدا کند ز بلندی، فقط زمین نخورد *وقتی از روی اسب رو زمین افتاد" فَصاحَ اِلی اَخیهِ الْحُسَیْنُ اَدْرِکْنی یا اَخاهُ" صدا زد:برادر بیا به فریادم برس، اینجا امام حسین به داد عباس رسید،اما ساعتی نگذشت دوباره همین صحنه تکرار شد...سیدبن طاووس میگه:امام حسین از جنگ خسته شد..* نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه شاه تشنه لبان بر جدال طاقت داشت بیرق عشقت بالا،اباعبدالله... کُلُّ یومٍ عاشورا،اباعبدالله حسین! سلامِ ای بالا نشین سلام این خونین جبین بخر مارا اربعین من الغریب تو اوجِ تمام روضه‌های تو خدا چه روضه‌ای خوانده، برای تو حسین ذبیح العطشان حسین قتیل العریان ____________ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 / *بخش اول صوت* (ع) *زبانحال حضرت زینب (س)* کربلایی سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   یادش به خیر روز و شبم با حسین بود ذکر بی‌اختیار لبم یاحسین بود پا تا سرِ عقیله سراپا حسین بود وقت اذان اَشهد من یاحسین بود  ما تار و پود رشته‌ی پیراهن همیم یعنی من و حسین ، حسین و منِ همیم  یادش به خیر بال و پرش می‌شدم خودم سایه به سایه همسفرش می‌شدم خودم یک عمر مادر و پدرش می‌شدم خودم جای همه فدای سرش می‌شدم خودم  نام حسین حکم  قسم را گرفته بود یک شب ندیدنش نفسم را گرفته بود  حالا فقط به پیرهنش فکر می‌کنم میسوزم و به سوختنش فکر می‌کنم دارم به دست و پا زدنش فکر می‌کنم بس که به نیزه و دهنش فکر می‌کنم  با روضه‌ی برادرم از هوش می‌روم با ضجه‌های مادرم از هوش می‌روم    وای از محاسن تو و انگشت‌های شمر وای از لب و دهان تو و جای پای شمر   🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 / *بخش دوم صوت* (ع) کربلایی سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به سمت گودال از، خیمه دویدم من شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من سر تو رو بردن، دیر رسیدم من یه گوشه‌ی گودال، مادر و دیدم من که رفته بود از حال، دیر رسیدم من صدا زدی من رو، خودم شنیدم من صدای رگهات بود، دیر رسیدم من عمامه‌تو بردن، دیر رسیدم من شمشیرتو بردن، دیر رسیدم من افتان و خیزان و، نفس بریدم من پیرهن‌و بردن، دیر رسیدم من با بوسه از رگ‌هات، به خون تپیدم من میون خاک و خون، دیر رسیدم 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam