#قسمت_اول توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس کربلایی حسین رجبیه
•┈┈••✾••✾••┈┈•
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
•┈┈••✾••✾••┈┈•
اي كه باشد زِشرف عرش الهی حرمت
قاف تا قافِ جهان سايه نشنينِ علمت
ريزه خوارند همه خلق ز خوان كرمت
ای شه كشور جان!جان به لب آمد ز غمت
چه شود بر سر ما رنجه نمايی قدمت
ای سلاطينِ جهان پيش تو كمتر زخدم
بر درت از پی خدمت همه قد كرده علم
چه سليمان و چه دارا و چه كاووس و چه جم
هست در سايۀ لطفِ تو عرب تا به عجم
آفتابِ عربت خوانم و ماهِ عجمت
يوسف از نور تو شد صاحبِ رخسار صبيح
بود موسی زتو سرگرم مناجات فصيح
فارغ از كشته شدن شد به وجودِ تو ذبيح
زنده می كرد اگر مرده زاعجاز مسيح
تو همانی كه بُوَد زنده مسيحا به دَمَت
شاعر : #شوقی_اصفهانی
*وقتی که در محضرِ سلطانِ سریرِ ارتزاق امام رئوف علی ابن موسی الرضا علیه السلام یه کسی از حجتِ آخر پرسید ؛ تا اسمِ امام عصر اومد دیدن ولی نعمتِ همۀ عوالم وجود امام رئوف ، تمام قد ایستاد دست به عمامۀ مبارک سلام داد : یا اباصالح المهدی ادرکنی ... اونی که پرسیده بود گفت آقاجان ایشان که هنوز به دنیا نیامده اند ، حضرت فرمود مهدیِ ما انقدر مهربانِ ، هرکی هرجایِ عالم صدا بزنه یا اباصالح المهدی ادرکنی ، پسرم مهدی برمیگرده نگاهش میکنه .. ان شالله امشب صدقه سرِ امام صادق یه توجهی بفرمایند به این جمع *
ما را به جبر هم که شده سربه زیر کن
خیری ندیده ایم از این اختیارها
باید برای دیدن تو «مهزیار» شد
یعنی گذشتن از همگان «محض یار»ها...
این دست ها به لطف تو ظرف گدایی اند
یا ایّها العزیز تمام ندارها
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
بتگران در عزّ توحیدش ذلیل
بی تبر آید از او کار خلیل
با نگه کار مسیحا می کند
بی عصا اعجاز موسی می کند
پیرِ کنعان عاشقِ دیدارِ او
ماهِ کنعان برده در بازارِ او
از همه محبوب ها ، محبوب تر
وز همه خوبانِ عالم خوب تر
هر چه دارند انبیا و اولیا
در وجودش آفریده کبریا
ای خوش آن روزی که آن خورشید نور
از کنار کعبه فرماید ظهور
قلب ها را مهر هم عهدی زند
وز حرم بانگ اناالمهدی؟زند
یاورانش گِرد او گَردند جمع
همچنان پروانه ها بر گرد شمع
ذوالفقار حیدری در مشت او
خاتم توحید در انگشت او
پرچم ثاراللَّهی گیرد به دوش
یالثارت الحسینش دُرِّ گوش
مکه مست عطر و مست بوی او
کعبه می گردد به دور کوی او
چاه زمزم را بود این زمزمه
مرحبا لبیک یابن الفاطمه
شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار
____________
#کربلایی_حسین_رجبیه
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
ذکر توسل و روضه ویژۀ ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر مقدس قم و شهادتِ حضرت ، به نفسِ حاج سید محمد جوادی
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅
محملت با وقار می آمد (بی بی جانم ..)
سبز تر از بهار می آمد
وه! عجب خوش خرام می آمد
با شکوهِ تمام می آمد
محملت بود و … خیلِ استقبال
کم محلی نشد زبانم لال
*بعضیا انگاری هنوز خودشونو به جلسه نرسوندن ، برا اونا آروم آروم میخونم .. فقط بدونید ما ایرانیا جلو فاطمه سربلندیم .. چه تشییع امام رضا .. چه استقبالِ بی بی معصومه کم نزاشتیم .. بگم ناله بزنی ؟ ..*
دم قم گرم! سربلند شدیم
ازدعایِ تو بهره مند شدیم
*هرجا نشستی زمزمه کن .. نفس بزن .. امام رضا به مهمونایِ خواهرش خوش آمد میگه انقده جمعیت اومد .. هیچ کسی دست خالی نیومد .. انقدر گل به قدمایِ خانم ریختن ..*
دم قم گرم ! احترام گذاشت
هرچه گل داشت ، رویِ بام گذاشت
*رفقا ، خوش به حالتون برا این بی بی بلند گریه می کنید ..*
با مَحارم به قم رسیدی ، شکر
دمِ دروازه ای ندیدی ، شکر
*بهترینِ جایِ قم بردن اسکانش دادن .. بردنش بیتُ النور .. میگن اون محلُ از همه طرف قُرُق کردن .. گفتن مردا اینجا حق ندارن تردد کنن .. (خودشو که نه نه) ، نکنه از دور سایه شُ ببینن .. ای روزگار ..*
قم کجا کوفۀ خراب کجا
تو کجا زینب و رباب کجا
ساربان محملت عجول نراند
چادرت زیرپایِ شمر نماند ..
شاعر : #وحید_قاسمی
شام بلا تیره تر از شام بود
شام فقط سنگِ لبِ بام بود
شام فقط طعنه و دشنام بود
آل رسول و ملاءِ عام بود ..
*زینبی که کسی سایه شم ندیده بود حالا همه دارن تماشاش میکنن .. حالا داره میگه :*
حسین ..
خبر داری مرا بازار بردن
میانِ مجلسِ اغیار بردن
*از دمِ دروازه تا دمِ قصرِ اون ملعون راهی نبوده ، اما طول کشید .. اونجا هم که رفتن زینب چی گفت .. :*
نزن ..
ببین که دندوناش شکسته ..
*سادات معذرت میخوام ، دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَي ابنِزِيادٍ وَ عليها اَرْذَلُ ثِيابِها وَ هِيَ مُتَنَکِّرَةٌ ..*
زینب کجا و مجلسِ نامحرمان کجا
مِضمار و چنگ و نای ، حضور رباب خواست
کلثوم چاک داد ، گریبانِ صبر را
پس دفع ظلم ، از پدرش بوتراب خواست
کای «شحْنهُ النَّجف»! نظری سویِ بیکسان
بنْگر یزید ، خانۀ ایمان ، خراب خواست
شاعر: #محزون_گیلانی
تو بی كسم شدی و منم بی كست شدم
از تل تو را نديدم و دلواپست شدم
پنجاه سال خواهری ام را چه ميكنی؟
احساس هایِ مادری ام را چه ميكنی؟
مانندِ دخترانِ تو طاقت نداشتم
گفتی نيا به جان تو طاقت نداشتم
وقتي كه پيكر تو زمين گيرِ نيزه هاست
زينب تمام زندگی اش زيرِ نيزه هاست
خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن
تنگ است جات مادرمان را صدا نزن
شاعر : #علی_اکبر_لطیفیان
#سید_محمد_جوادی
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
#قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرتِ امام صادق علیه السلام به نفسِ حاج حسین رجبیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ای فروغت تافته در سینه ها
روشن از تصویر تو آیینه ها
تا تو هستی پیشوای مذهبم
ذکر حق آنی نیفتد از لبم
ذره ای از نور خورشیدِ توام
هرچه ام در معرضِ دیدِ توام
مذهبم را بر مذاهب برتری ست
ایده و مشی و مرامم جعفری ست
کیستم؟ نه شافعی ، نه حنبلی
نیستم جز پیرو آل علی ..
گفتنِ یک یا علی به صدق و ارادت
بِه بُوَد از صد هزار سال عبادت
*هر کی میتونه با تمام وجود اسم امیرالمومنین رو ببره مثه اون خانمی که صدا میزد اهل مدینه :
گر همه باشید خصم جان او
من به جان باشم بلا گردانِ او
من امیرالمومنین می دانمش
پیشوای مسلمین می خوانمش
هر چه آید پیش زهرا و علی ست
اول و آخر کلامش یا علی ست
ـــــــــــــــــ
عشقِ منو تو چه ماجرایی دارد
این قصه چه شاهی و گدایی دارد
من بین و صفا و مروه هم میگویم
ایوان نجف عجب صفایی دارد
ـــــــــــــــــ
باید که تو را حضرت منان بنویسد
در حد قلم نیست که قرآن بنویسد
هر دستِ گدایی که به سویِ تو دراز است
مفهون قنوتی ست که در بینِ نمازست
سمتِ حرم توست دم باز روانه
ای تیر غمت را دلِ عشاق نشانه
ایوان دلم خاک ، طلایی بده مولا
قدری به منه خسته بهایی بده مولا
آن چیز که در حج و طواف است ؟ نشانه ست
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه ست
تکفیر نما عقربۀ قبله نما را
چون اوست که سمتِ تو نشان داده خدا را
احمد به خدا غیرِ علی یار نمی خواست
پیغمبرِ ما همسفرِ غار نمی خواست
رفتند به بیراهه و خوردند به بن بست
تا بوده علی بوده و تا هست علی هست
شاعر : #مجید_تال
گرچه در خاک رفت پیکرِ تو
دیگر از تن جدا نشد سرِ تو
دود و آتش ز خانه ات برخاست
اما ، پشت در جان نداد همسرِ تو
*امام صادق فرمود خدا رحمت کنه اونایی که برا مادرِ ما بلند بلند گریه میکنن .. گفتن اقا چرا؟! فرمود آخه مادرِ ما رو جوان مرگش کردن ..*
رنگ پاییز به دیوارِ بهاری افتاد
بر درِ خانه ی خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادنِ او ایل و تباری افتاد
انقدر ضربۀ پا خورد به در تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد
بعد یک عمر مراعاتِ کنیزانِ حرم
فضۀ خادمه آخر به چه کاری افتاد
خواست تا زود خودش را برساند به علی
پی این خواستنِ خود دو سه باری افتاد
ناله ای زد که ستون های حرم لرزیدند
به رویِ مسجدیان گرد و غباری افتاد
غیرتِ معجرِ او دست علی را واکرد
همه دیدند سقیفه به چه خاری افتاد
وقتِ برگشت به خانه همه جا خونی بود
چشمِ یاری به قد و قامتِ یاری افتاد
شاعر : #علی_اکبر_لطیفیان
علامۀ امینی تو مجلس نشسته بود ، منبری گفت آی مظلوم حسین .. دیدن رگایِ گردنِ امینی متورم شد ؛ بلند شد گفت چرا نمیگی آی مظلوم علی ؟!.. گفت علامه آخه هیچ کسی مثه امام حسین مظلوم نیست" امینی گفت با یه سند ثابت میکنم یعسوب الدین عین الله از پسرشم مظوم تره .. میگه وقتی امینی سندش رو گفت همه عمامه برداشتند شروع کردن به غربتِ حضرت امیر گریه کردن ..
امینی گفت سید ابن طاووس مینویسه : تو گودیِ قتلگاه تا رمق به بدنِ ابی عبدالله بود کسی متعرضِ خیام ابی عبدالله نشد .. یه وقت یه ولدالزنایی داد زد حسین زنده ای؟! .. ما داریم میریم سمتِ خیمه هات ... دیدن به یه نیزۀ شکسته ای تکیه کرد گفت یا شیعه آل ابی سفیان اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید .. تا من زنده ام سراغِ زن و بچه ام نرید .. ولدالزنا به اسبش زد گفت حسین راست میگه ما عربیم ، برگردید .. امینی گفت اینجا اینجوری بود (اونایی کا اهلِ لطمه اید ) اما تو کوچۀ بنی هاشم .. دست انداخته بود به قلاب کمربند علی .. چهل نفر از یه طرف مادرِ ابی عبدالله از یه طرف .. چهل نفر حریف نشدن .. حرام زاده رو کرد به قنفذ ، گفت دستشُ کوتاه کن .. جلو امیرِ خیبر چنان با قلاف ...
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حسین_رجبیه
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
مرد شب زنده دار سجاده ..
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام _ کربلایی محمدحسین پویانفر
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
مرد شب زنده دار سجاده
مردی از جنسِ عالم بالا
مردی از جنس آیهٔ تطهیر
مردی از خانوادۀ زهرا
در زمانِ عبادتِ صبحش
جا نمازش فرشته باران بود
در زمانِ کرامتِ دستش
خانه اش کعبۀ فقیران بود
کاش امشب نسیمِ ماه رجب
برساند به ما دعایش را
برساند به روح مُردۀ ما
بوی سردابِ سامرایش را
بین این حجره ای که دربسته است
برتنش زهر کارگر گشته
چقدر دست و پاش می لرزد
چقدر رنگ و روش برگشته
اثرِ زهرِ روسیاست اگر
پلکِ چشمِ ترش کبود شده
چقدر مثل مادرش زهراست
چقدر پیکرش کبود شده
او که خود دل شکسته بود اما
دل اورا شکسته تر کردند
آیه های نجیب و پاکش را
بین بزم شراب بردند
کس نپرسید بین این مجلس
این ولیِّ خدا گناهش چیست
آیه هست و پیاله هست اما
این وسط اما جای خیزران خالیست
اَلامان از حکایتِ زینب
آنکه در طشت آسمان را دید
آنکه پیش نگاه غمبارش
لب و دندان وخیزران را دید
اَلامان از حکایتِ زینب
آنکه در مجلس بَدِ دشمن
داد می زد لبِ امام مرا
پیشِ چشمِ سه ساله چوب مزن
#علی_اکبر_لطیفیان
* مجلس شراب بردنت آقاجان! اما دختر باهات نبود، خواهرت، همسرت نبود. وای از اون ساعتی که یه عده نامحرم دور تا دور ایستادن بودن، صدا زد: بابا!...*
چوب از یزید خورده ای و قهر با مَنی
خواهم ببوسم از لبت اما نمی شود
بیهوده زیر منتِ مرهم نمی روم
این پا برای دختر تو پا نمی شود
کار از حنا و شانه کشیدن گذشته است
مویی که سوخته گره اش وا نمی شود
_
بی هوا درب خانه ات وا شد
عده ای نانجیب آمده اند
بین سجده، بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمده اند
*میخوام بگم: یا امام هادی! بی هوا دَرِ خونه ات رو باز کردن، اما همسرت بین در و دیوار نبود...*
می کِشد با دو دستِ بسته تو را
* همۀ این ها رو میشه مدینه نگاه کنی،امام سجاد فرمود: دست من رو مثل جدم میان کوچه ها بستن. گفتن: آقا! مگه دست امیرالمؤمنین رو چطور بستن؟ آقا فرمودن: سَرِ امیرالمؤمنین پایین بود، اینقدر لباس مولا رو کشیدن،لباس پاره شده
خبر نوشته: شونۀ مولا نمایان بود، از یه طرف چهل نفر،از یه طرف یه خانم هجده ساله، یه وقت دومی یه نگاه کرد، صدا زد: قنفذ چرا ایستادی...
کاش با غلافِ شمشیر میزد، نه والله، غلاف و شمشیر با هم بودن...*
می کِشد با دو دستِ بسته تو را
دل به تقدیر داده بودی تو
دشمنانت سوار بر مرکب
پشت مرکب پیاده بودی تو
جان فدایت که روضه خوان بودی
یادِ نورِ دو عین افتادی
عقب قافله زمین خوردی
یادِ بنتُ الحسین افتادی
تا رسیدی به کاخ آن ملعون
پر و بالت تمام خاکی شد
ذره ای از بها نمی افتد
گیرم اصلا امام خاکی شد
متوکل شراب آورد و...
بعد از آن هم کمی به تو خندید
طعنه زد لااقل بخوان شعری
شعر خواندی و وجودِ او لرزید
دلِ زهراییت شکست آن جا
یادت افتاده بود بزم شراب
یاد دندان و خیزران بودی
یادت افتاده بود اشکِ رباب
یادت آمد شراب را می ریخت
به روی زخم دیده ی جدت
چشم عباس خیره شد ناگه
سوی رأس بریده ی جدت
می چکید اشکش از نوک نیزه
همه ی های و هویم این جا بود
دختری زیر لب فقط می گفت:
کاش الآن عمویم این جا بود
شاعر : #محمدجوادشیرازی
* یا امام هادی! مجلس شراب رفتی، اما کسی دخترت رو نخواست کنیزی ببره، مثل فردایی بدنت رو کفن کردن، با احترام بدنت رو میان قبر قرار دادن«صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یا سَیدنا الْمَظلوم»«أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى» برسون صدات رو کربلا: حسین....
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
📋ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم
#سبک_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_امام_کاظم (ع)
#شهادت_امام_کاظم (ع)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم
مجلس ذکرِ مرا بددهنی ریخت به هم
رویِ این ساقِ ترک خورده بلندم کردند
استخوانم پسِ هر پا شدنی ریخت به هم
کار من از همه مجذوبِ خدا ساختن است
نظری کردهام و قلب زنی ریخت به هم
دید حساس شدم آمد و دشنامم داد
پسر فاطمه را با سخنی ریخت به هم
لعنتی بس که از این موی سرم میگیرد
زلف آشفته به هر آمدنی ریخت به هم
کار تشییع مرا لنگه دری عهده گرفت
از غم من دلِ هر سینهزنی ریخت به هم
*شاعر : #علی_اکبر_لطیفیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam