،🌹لیله الرغایب🌹
باید که امشب این دلم احیا بگیرد
در جویبار لطف حق مأوا بگیرد
ای کاش دانه دانه بند آرزوها
در چشم تسبیح اجابت جا بگیرد
من در میان گلشن راز و نیازش
پرواز کردم بال هایم را بگیرد
دستم دخیل بارگاه بی نیازش
باشد که کام تشنه را دریا بگیرد
بر قاصدک ها بدرقه کردم دعا را
تا خوشه های استجابت پا بگیرد
واگویه های سر به مهر قلب خود را
آورده ام تا ابر باران زا بگیرد
در لای شب بوهای احساس سپیدم
دل گفته یادِ یوسف زهرا بگیرد
گل غنچه های آرزوهایم یکایک
ای کاش از درگاه او امضا بگیرد
#ک_قالینی_نژاد_افروز
#عضوکانال
شب آرزو
سکوت منی های و هوی منی
می بی نظیر سبوی منی
همان گنج پنهان شده در دلی
همان رمز و راز مگوی منی
نفس می کشم در هواخواهیت
گل ناز خوش رنگ و بوی منی
خیالت رفیق است با خاطرم
که هم دور و هم رو به روی منی
به شب گفته ام ماه ارزانیش
به شب گفته ام ماهروی منی
شب آرزوها دلم پیش توست
که زیباترین آرزوی منی
#سهیلا_ابراهیم_زاده
#عضوکانال
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
وحشی_بافقی
شبتون شاد
تورا دوست دارم
بدون آن که علتش را بدانم
محبتی که علت داشته باشد
یا احترام است یا ریا …
***
ﺍﯼ طعـم ﻟﺒـﺖ مثـل ﺍﻧـﺎﺭ ﺷﺐ ﭘﺎئیز
مستـم بنمـا دیگـر از آن ﺳـﺎﻏﺮ ﻟﺒﺮﯾﺰ
ﺑﺎ ﻧﺎﺯ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﻪ ﺟﻬـﺎﻥ ڪم بزن ﺁﺗﺶ
ﺑـﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﮔﺮﯼ ﺭﻩ ﺑـﺰﻥ ﺍﺯ ﻟﺸﮑﺮ ﭼﻨﮕﯿﺰ
وقتے ﮐـﻪ تـو ﺩﺭبـاغ ارم پـا بگـذاری
ﺑﺮ ﺷﺎﺧﻪءﮔﻞ ﻧﻐﻤﻪ ﮐﻨﺪ ﻣﺮﻍ ﺳحر خیز
ﭼﺸﻤﻢ ڪه به روے ﺭﺥ ﺯﯾﺒﺎﯼ تـو افتاد
ﺍﺯ ﺟﺬﺑﻪ ﯼ ﺭﻭﯼ ﺗـﻮ ﺷﺪﻡ ﺫﺭﻩ ﯼ ﻧﺎﭼﯿﺰ
ﮔﻨﺠﺸﮏِ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻮﻝ ﻭ ﻫﺮﺍﺳﻢ
ﺑﺮﮔـﺮﺩ ﻭ ﺭﻫـﺎﯾﻢ ﺑﮑﻦ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻏـﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ
ﺑﺮ ﺷﺎﻧﻪ رها ڪن، ﻋﺴﻞ ،ﺁﻥ ﺯﻟﻒ ﺳﯿﻪ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﺟـﺎﻥ ﻭ ﺩﻟـﻢ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ از بـوے ﺩﻻﻭﯾﺰ..✌️❤️
همه هست آرزويم كه ببينم از تو رويي
چه زيان ترا كه من هم برسم به آرزويي
به كسي جمال خود را ننموده اي و بينم
همه جا به هر زباني بود از تو گفتگويي
همه خوشدل اينكه مطرب بزند به تار چنگي
من از آن خوشم كه چنگي بزنم به تار مويي
چه شود كه راه يابد سوي آب تشنه كامي
چه شود كه كام جويد ز لب تو كام جويي
شود اينكه از ترحم دمي اي سحاب رحمت
من خشك لب هم آخر ز تو تر كنم گلويي
بشكست اگر دل من به فداي تار مويت
سر خم مي سلامت شكند اگر سبويي
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه،بنشين كنار جويی
👌👌👌
قد کشیده صد غزل ، هنگامه ی رقصیدنت
کوچه ی دل ، پر شده از مژده ی تابیدنت
تا نسیم یاد تو ، پیچیده در آیینه ها
پنجره ، در انتظار لحظه ی باریدنت
مثل باران ، مثل بودن ، مثل رقص قاصدک
مثل عطر عاشقی ، در کوچه ها پاشیدنت
عاشقانه دوستت دارم ، بیا نزدیک تر
حضرت آغوش گرمم ، مقصد کوچیدنت
قصه ی تو ، غصه ی یلدای بی پایان من
خلسه ی رویاییِ با اشتها بوسیدنت
می نشینم روز و شب ، در اعتکاف چشم تو
می کشم بر بوم قلبم ، طرحی از خندیدنت
غرق در "یاس خیال " آرزوها می شوم
دلخوشی های من امید دوباره دیدنت
بسم رب العشق و آغاز لبت و نقطه چین
میرسد روزی دوباره ، فصلِ بوسه چیدنت..
تاری بزن با ساز دل ، آتش بزن بر راز دل
وانگه همین پیمانه را ، لبریز کن با ناز دل
چنگی به دلداری زنی ، سازی به غمخواری بزن
دلدار را پیمانه شو ، سر ریزشو با ساز دل
🗒 #مولانا
عطر تلخت باز هم پیچیدہ در اشعار من
مثل سَیلے ریختہ بر پیڪرِ آوارِ من
گفتہ بودم تاابد عاشق نخواهم شد!.ولی
قیمت دل ڪَندَنت ڪم نیست!!، این اقرار من!
مثل ڪعبہ روز و شب دور تو میگردد دلم
نقطہ ے عشقے میانِ گردش پرگارِ من
خواب دیدم رفتہ اے، خوابے ڪہ با تعبیر آن
گُر گرفت و شعلہ ورتر شد دلِ تبدار من
مثل نوزادے ڪہ از مادر جدایش ڪردہ اند
گریہ ام پیچید، در دنیایِ ناهموارِ من
زُل زدم در عُمق چشمانت ولے پیدا نشد
برقے از عشق و تمنا لحظہ یِ دیدارِ من
یا بمیرانم ویا اینڪہ دواے درد باش
این تو و، این مرهم و، این هم طنابِ دارِ من
بعدِ تو! عاشق نخواهم شد خیالت تختِ تخت
قهرمانِ قصہ هاے عشق بے تڪرارِ من !
از سڪوتت میتوان فهمید حرفت را برو
باز هم با اشڪ چشمم خیس شد اشعار من..