بحر در کوزه
تدریس همیشه برای من از جنس و لون دیگری است. حس وجد و بهجت و سبکبالی و پرواز.. (تصویر، کلاس درس، دان
.
بین سخنرانی و تألیف و تدریس، علاقه اول من تدریس است؛ تدریس از جنس و لون دیگری است. حس وجد و بهجت و سبکبالی و پرواز..
من در تدریس تلاش میکنم تا عطر روح اندیشه را در کلمات جاری کنم و در گفتوگو با مخاطب، آنها را به «تفکر» وادارم! مثل عطر و رنگ خدا که در آیات قرآن جاری است و خواننده باید آن را حس کرده و طرّه بگشاید، و اِلا بهرهای نبرده است!
به بوی نافهای کآخر صبا زان طرّه بگشاید
ز تاب جَعد مُشکینش چه خون افتاد در دلها!
برای وصول به این هدف مطمئناً شرط اول، خضوع و تواضع معلم در برابر دانشجوست. به تعبیر «رانسیر»، رابطۀ معلم با دانشجو، نه رابطهای مبتنی بر جهل و نقصان دانش مخاطب، که رابطهای مبتنی بر «شکوفایی تفکر» است!
دردناک است اما در ایران، تفکر و اندیشهورزی داستان غمانگیزی دارد و روزگار خوشی را نمیگذراند. اگر تفکر آن است که در اندیشههای کسانی مانند «علی عبدالرزاق مصری» و «محمد ارغون تونسی» میبینیم، پس نام آنچه ما نشخوار میکنیم، چیست؟
قلههای بلند اندیشۀ ایرانی و همۀ آثار آنان را در چندسال اخیر، با برخی آثار برآمده در همین کشورهای عربی [و نه غرب] مقایسه کنید، تا تأسف من را کمتر سزاوار سرزنش بدانید و به این نتیجۀ اندوهبار برسید که در ایران فرش تفکر با شعارهای تیز بافته شده است و نه با گِرههای ریز!
در این میان اما به نظرم، بزرگترين و مهمترين چيزی كه ما بايد بیاموزیم و به آيندگان نیز بياموزانيم آزادانديشی است، آزاداندیشی يعنی همان ماهیگیری.
آزاداندیشی چیست و چه ملاکی دارد و چگونه باید شروع کرد و آموزش داد؟ این سؤالها را نباید جواب داد. خود اندیشۀ آزاد، آزاد است که این راهها را پیدا کند. تکلیف ما رها کردن اندیشه و برداشتن قید و بندهاست:
تو پای به ره نه و دگــــر هیچ مپرس
خودِ راه بگویدت که چون باید رفت
اين رهایی، ولنگاری نيست. نوعي اَرجگذاری به تواناییهای ذهن انسان است كه البته بايد مجريان مدبر و هوشمندی هم در اختيار داشته باشد.
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
.
دو بانگ میآید به ضد ..
دور از گلهمندیها و فارغ از دلخوریها و نزاعهای فرسایشی، ما امروز وظیفهای بزرگتر و مهمتر از این نداریم که مردم را پای صندوقهای رأی بیاوریم و سفرۀ آشتی با انتخابات را برای کسانی که «قهر» کردهاند پهن کنیم.
در تاریخ هر کشوری، روزهایی است که در هر لحظهاش، سطری از آیندۀ آن کشور رقم میخورد. ما اکنون در یکی از آن «روزها» و «لحظهها» به سر میبریم. از امروز تا یازدهم اسفند که قرار است انتخابات برگزار شود، از سرنوشتسازترین روزها و لحظههای ایران است. مسلماً انتخابات وضعیت کشور را در کوتاهمدت بهبود نمیبخشد، اما در درازمدت، فضای کشور را عقلانیتر و برای پیشرفت آمادهتر میکند.
در این انتخابات، مخالفان(تحریمپیشگان خارجی و داخلی)، با همۀ امکانات سیاسی، رسانهای و اعتباری خود به میدان آمدهاند تا نگذارند انتخابات پرشور یا بدون دردسر برگزار شود. هرچند به برخی از آن، خنیاگران زمین «جهل» و «توهم»، همچون ساکنان مواجب بگیر رسانههای غربی، عبری و عربی باید یادآوری کرد: قهر کلاغ از باغ، اسباب خرسندی باغبان است!
اما به هرحال به گمان من، این روزها هر کس که نامی و اعتباری و جایگاهی و محبوبیتی و قلمی یا فرصتی برای اظهار نظر دارد، باید صدای خود را به نفع گرمتر شدن تنور انتخابات بلند کند؛ وگرنه به مسئولیت تاریخی خود عمل نکرده است.
باری؛ صحنۀ کارزار روشن است؛ در یک سو جنود دشمن با همدستی مزدوران فارسی زبان قرار دارند و در دیگر سو کسانی چون سردار شهید که ایران و انقلاب را حرم میداند و انتخابی که در دستان توست:
در جهان دو بانگ میآید بهضد
تا کـدامین را تـو بـاشی مستعد
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
تهران..
شبجمعه، ۱۱/۳، اتوبان ارتش، محله اراج، خیابان ولیعصر، مسجد ولیعصر-عج، بعد از نماز مغرب و عشاء.
جمعهشب، ۱۱/۴ پایینتر از میدان خراسان، خیابان ۱۷شهریور جنوبی، خیابان شهید تاجیک، مسجد الصادق، بعد از نماز مغرب و عشاء.
شنبه، ظهر، ۱۱/۵ بلوار شهرزاد، خیابان وارسته، مسجد تهرانی، بعد از نماز ظهر و عصر.
شنبهشب، ۱۱/۵(شب ولادت)، خیابان امام خمینی، بین کارون و جیحون، مسجد ابوالصدق، بعد از نماز مغرب و عشاء.
شنبهشب، ۱۱/۵(شب ولادت)، نازیآباد، کوچه شهید صنیعخانی، منزل شهیدان مذهبشناس، هیأت رهروان شهدا. ساعت ۸ شب.
یکشنبهشب، ۱۱/۶، اتوبان شهید محلاتی، نبرد جنوبی، خیابان شهید بقایی، مسجد المهدی-عج. بعد از نماز مغرب و عشاء.
دوشنبه، ۱۱/۷، بعد از نماز ظهر و عصر، اتوبان حکیم، خیابان کارگر شمالی، دانشکده دندانپزشکی، آمفی تئاتر دانشکده.
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
وقتی نوح نبی(ع)، فرزندش را به سوار شدن در کشتی دعوت کرد، فرزند عُجب ورزیده، گفت: «خود شنا میدانم».
داعیۀ شنادانی و «استغنا» از تعالیم پیامبر و سرپرستی «ولیِ دین» و قطع مراحل و طی طریق با تکیۀ بر «عقلنظری» صِرف، همان «زیرکی شیطان» است که در نهایت به غرقاب سوءعاقبت و سردرگمی و بحرانهای گونهگون میرسد:
زیـرکی سَبّاحی آمـد در بـحار
کم رهد غرقست او پایان کار
«عقل» بشری در جهان خویش سلطان است، اما اگر به باورهای غیبی شبیخون زند و دستگاههای معرفتی را تسخیر یا دستکاری کند، و وجود و حضور «ولی خدا» را بلااثر نشان دهد، آدمی را در هپروت بیپایان رها کرده، در گرسنگی و تشنگی و سرگردانی میمیراند.
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🍃 «ایران» را تنها نگذاریم!
✍️ علی خسروی
ایران، کشوری است بر روی چندین گسل زلزله؛ گسلهایی خطرناک از جنس سیاست و اقتصاد و فرهنگ و... «جامعهای» که بدل به «جمعیت» شده و زخمها و اصطکاکها آن را پراکنده است. در ایران هیچ زخمی التیام نمییابد، بلکه به حال خود رها میشود تا کی دوبار سر باز کند و جامعه را به عفونت خود بیالاید.
ایران کشوری است با سه میلیون بیکار و نوزده میلیون حاشیهنشین و نزدیک به ده میلیون بیسواد یا کمسواد که سرانۀ مطالعهاش به دقیقه نمیرسد، با شصت میلیون مستحق دریافت کمک معیشتی دولت در دویست و بیست هزار نقطه که هجده میلیون نفرشان در فقر مطلقاند.
ایران کشوری گرفتار تورم بالای ۵۰ درصد و رشد منفی اقتصادی در دهۀ نود و رکود. این کشور مانند خانهای است که با هر تکانهای تَرک میخورد و بیم فرو ریختناش میرود؛ مثل پر کاهی در مصاف تندباد، یا چون سنگی در چمبرۀ سیل خروشان، غلطان و دوان.
دقیقاً با نظر کرد به همین دلایل جمعه ۱۱ اسفند، همه ما نامزدی را از میان نامزدها انتخاب نمیکنیم؛ یکی از این دو راه را برمیگزینیم:
توهم مزمن و زورمند که سلسلهای از رخدادهای آینده را میجنباند؛ یا واقعیتگرایی حداقلی که زمینه را برای اصلاح و تغییر بیشتر هموار میکند.
در چنین شرایط لرزان، اگر کسی به هر دلیلی همین مقدار «تحولخواهی» را در مصاف با توهمات ریشهدار تنها بگذارد، ایران را به تندباد حوادثی سپرده است که معلوم نیست از کجا سر بر خواهد آورد.
بیپرده و صریح میگویم؛ در این شرایط، کوتاهی و نیامدن به سوی صندوقهای رأی، نامی جز «خیانت» به ایران ندارد و همراهی و همدستی با آدمخوارانی است که از کشور ما جز زمین سوخته نمیخواهند!
صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
#انتخابات
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
روزنامه «هگمتانه» همدان، به بهانه حضور آیتالله طهمحمدی در بین نامزدهای مجلس خبرگان، از من خواست یادداشتی ارسال کنم، پارهای از آن را میخوانید:
کهندیار «همدان» همواره مباهی و مفتخر به بزرگان، عالمان و نامورانی چون ملاحسين قلی شوندی، محمد بهاری، محمد هادی تألهی، ملاعلی معصومی همدانی، حاج آقا رضای همدانی، شهید دکتر مفتح و «غیاثالدین طه محمدی» بوده است.
در این میان اما جهش جانانه آیتالله طهمحمدی از جنس و لونی دیگر است. هرچند حجاب معاصرت مانع از آن است که قدرش بیشتر در آئینه درآید اما معتقدم:
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو «او» فرزند بزاید..
۳۷ سال سابقه امامت جمعه، حکیم، فیلسوف، فقیه، عارف، خطیب، شاعر، جوانمرد، زاهدی با ترس، سجادهنشینی با وقار، زندهای خندان، عاشقی پران و آفتابی بیسایه و.. بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید.
اهل همدان با ثبتِ نام او در برگۀ انتخاب مجلس خبرگان، عیار شهرشان را بالا میبرند..
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
.
از پیامدهای این انتخابات
مطمئناً انتخابات ۱۱ اسفند، شکستن، شستن و روبیدن طلسم، و فشار روانی ساختگی و قلابی حاصل از وقایع سال گذشته نیز بود. فشار روانی سنگینِ برآمده از فتنه مهسا که اصحاب داخل و خارجاش بر آتش توهم آن دمیدند و چنان نمودند که گویا ایران تنهاست و کار جمهوریاسلامی رو به پایان است. بدین منوال این انتخابات آغازی بر یک پایان هم بود.
بقول نیچه ضربهای که ما را نکشد، تواناترمان میكند! ایران با سیاستی درست و با همگامی مردم، «زخمیکاری» که قرار بود نابودش کند را زبردستانه مُبدل به اسباب روئینتنی و مانائی و اقتدار بیشتر خود کرد.
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
.
حکم دادگاه «شروین حاجیپور» [خواننده] را که میبینم سرگیچه میگیرم!
«خلاصه نویسی کتاب حقوق زن در اسلام(شهید مطهری) و کتاب زن در آینه جمال و جلال (آیتالله جوادی آملی) به میزان ۳۰ صفحه و انتشار در فضای مجازی.»
از جمعآوری دستاوردهای انقلاب و سیاهه جنایات آمریکا و ساخت موسیقی علیه آمریکا که بگذریم، کجای عالم، خواندن آثار یک عالم تراز، و سرمایه بزرگ ملی و دینی در حد «مجازات» فروکاهیده میشود که اینجا میشود!
به قول مولوی:
خواجه میپندارد که طاعت میکند
بیخبر از معصیت جان میکند
اصلا آن قاضی محترمی که چنین حکم سخیفی را داده، خودش چقدر با مرحوم مطهری آشناست که چنین او را ارزان وآسان به فنا داده است؟!
یعنی واقعاً میخانۀ قوه قضاییه یک ساقی صاحب نظر ندارد تا از فاجعه قربانی شدن یک متفکر برجسته و بیمانند، به پای یک خواننده پاپیولار و کوچه و بازاری که در انبان هنریاش دو قطعه موسیقی بیشتر ندارد جلوگیری کند؟
به یزدان که گر ما خرد داشتیم ...
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
نقشی که ماند...
امروز پانزدهم اسفند و در چهارمین سال درگذشت شیخ احمد خسروی، زنجیرۀ یادها در ذهنام زنده شده و مثل برگهای رنگین در برگریزان پاییزی در آسمان ذهنام غوطه میخورند؛ یادی و دریغی!
دیدهاید برخی برگها چه آب و رنگی دارند؟
من همیشه از سالهای کودکی تا به امروز در برابر هیاهوی رنگ برگها، بیتاب میشدم و میشوم..
امروز، در چهارمین سال درگذشت، یاد احمد مثل بارانی از گلبرگهای شکوفههای بهاری در ذهنم درخشیده است. بیست سال رفاقت، بیست سال خاطره، بیست سال صفا و راستی و مهر!!
یاد باد ..
یاد باد آن که سرِ کویِ توام منزل بود
دیده را روشنی از خاکِ درت حاصل بود
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد؟ که سعیِ من و دل باطل بود
دیدی آن قهقههٔ کبکِ خِرامان حافظ
که ز سرپنجهٔ شاهینِ قضا غافل بود
از عمق وجود از خدایی که سمیع و علیم و ارحمالراحمین است میخواهم تا احمد را در بهشت حضور خود بپذیرد و از رحیق مختومش به او بیاشاماند..
✍️ #علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━