با کلامش لشگری جان می گرفت
.
درس عشق و مشق عرفان می گرفت
.
گو که دریایی میان سینه داشت
.
با شهادت الفتی دیرینه داشت
.
در میان دجله مهدی بود و عشق
.
او ره صد ساله را پیمود و عشق
.
.
#آقا_مهدی_باکری
.
#فرمانده_عاشورایی
.
#لشگر_عاشورا
.
#تبلور_غیرت_آذربایجان
. 🌹_____________________🌹
.
. 💠تلگرام_سروش_ایتا👇
.
.
@bakeri_channel
.
. 💠اینیستاگرام👇
.
.
@aqamahdi_va_hamidaqa_bakeri_31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقانه ترین پرواز را در اوج نقشی کردی بر پلاک عاشقی ، نامت بهار شد در سجاده ای بر روی خاک
🌹_____________________🌹
💠تلگرام_سروش_ایتا👇
@bakeri_channel
💠اینیستاگرام👇
@aqamahdi_va_hamidaqa_bakeri_31 👈ما را به دوستان خود معرفی کنید👉
#زندگی_به_سبک_شهدا:
🌴
💮اجازه نمیداد پشت سرش نماز بخوانم...
🍂
اجازه نمیداد پشت سرش نماز بخوانم. بعد از #نماز_مغرب_و_عشا از من پرسید، #نماز_غفیله میخوانی، گفتم؛ نه. بلند شد مفاتیح را آورد و روی آن #متن_نماز را نوشت و به دیوار چسباند و #تأکید کرد #حتماً آن را بخوانم. خودش هم به #مستحبات خیلی اهمیت میداد. میگفت همه #رشد_معنویت انسان در دست خداست.
🍂
#همسرشهید
🍂
#سردارجاویدالاثرجزیرهمجنون
#شهیدمهندسمهدیباکری
#نماز
#نمازغفیله
#مستحبات
#رشدمعنوی #مردخدایی #بیادعا
#آقامهدیچنینبود آیاماهم عمل میکنیم؟؟؟!!
🍂
⚘برای اینکه ماهم فراموش نکنیم و #نمازغفیله بخونیم #صلوات⚘
@bakeri_channel
سرداران شهید باکری
💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠
💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠
💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠
💠Ξ💠
💠
#زندگینامه_شهید_عباس_بابایی
نام : #عباس_بابایی
نام پدر : #اسماعیل
تولد : 14 آذر 1329
محل تولد : قزوین
راه یابی به دانشکده خلبانی نیروی هوایی : 1348
اعزام به آمریکا جهت تکمیل دوره خلبانی : 1349
بازگشت به ایران : 1351
ازدواج با صدیقه (ملیحه ) حکمت: 4 شهریور 1354
فرماندهی پایگاه هشتم هوایی اصفهان (ارتقاء از درجه سروانی به درجه سرهنگ دومی) : 7/5/1360
معاون عملیات نیروی هوایی تهران (ترفیع به درجه سرهنگ تمامی) : 9/9/1362
افتخار به درجه سرتیپی : 8/2/1366
تاریخ شهادت : 15 مرداد 1366
محل دفن : گلزار شهدای قزوین
طول مدت حیات : 37 سال
نحوه شهادت : اصابت گلوله به پیکرش در حین انجام عملیات برون مرزی
شهید عباس بابایی، بزرگ مردی که در مکتب شهادت پرورش یافت ؛ مجاهدی که زهد و تقوایش بسان دریایی خروشان بود و هر لحظه از زندگانیش موج ها در برداشت. مرد وارسته ای که سراسر وجودش عشق و از خودگذشتگی و کرامت بود، رزمنده ای که دلاور میدان جنگ بود و مبارزی سترگ با نفس اماره ی خویش. از آن زمان که خود را شناخت کوشید تا جز در جهت خشنودی حق تعالی گام برندارد. به راستی او گمنام، اما آشنای همه بود. از آن روستاییِ ساده دل، تا آن خلبان دلیر و بی باک.
شهید بابایی در 14 آذر سال 1329، در شهرستان قزوین دیده به جهان گشود. دوره ی ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به تحصیل پرداخت و در سال 1348، به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی برای تکمیل دوره به آمریکا اعزام شد. شهید بابایی در سال 1349، برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت. طبق مقررات دانشکده می بایست به مدت دو ماه با یکی از دانشجویان آمریکایی هم اتاق می شد. آمریکایی ها، در ظاهر، هدف از این برنامه را پیشرفت دانشجویان در روند فراگیری زبان انگلیسی عنوان می کردند، اما واقعیت چیز دیگری بود.چون عباس در همان شرایط تمام واجبات دینی خود را انجام می داد، از بی بند و باری موجود در جامعه آمریکا بیزار بود. هم اتاقی او در گزارشی که از ویژگی ها و روحیات عباس نوشته، یادآور می شود که بابایی فردی منزوی و در برخوردها، نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی تفاوت است. از رفتار او بر می آید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی می باشد و شدیداً به فرهنگ سنتی ایران پای بند است. همچنین اشاره کرده که او به گوشه ای می رود و با خودش حرف می زند، که منظور او نماز و دعا خواندن عباس بوده است. خود وی ماجرای فارغ التحصیلی از دانشکده خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی دادند، تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده، که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در جلو او، روی میز بود، ژنرال آخرین فردی بود که می بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر می کرد.
او پرسش هایی کرد که من پاسخش را دادم . از سوال های ژنرال بر می آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت، زیرا احساس می کردم که رنج دوسال دوری از خانواده و شوق برنامه هایی که برای زندگی آینده ام در دل داشتم، همه در یک لحظه در حال محو و نابودی است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم. به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را می خوانم. ان شاءالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه ای از اتاق رفتم و روزنامه ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می دهم، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد. سرانجام نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می نشستم از ژنرال معذرت خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می کردی؟
ادامه👇👇👇👇
@bakeri_channel
💠🔶💠🔶💠🔶💠🔶💠🔶💠🔶💠
💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠
💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠
💠Ξ💠Ξ💠Ξ💠
💠Ξ💠
💠
گفتم: عبادت می کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت های معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالر، جلسه تعطیل شد و اشک در چشمان حاضرین به خصوص آنان که آشنایی بیشتری با شهید بابایی داشتند ، حلقه زد.» نقل شده که وی چند روز قبل از شهادت در پاسخ پافشاری های بیش از حد دوستانش جهت عزیمت به مراسم حج گفته بود: «تا عید قربان خودم را به شما می رسانم.»
بابایی در هنگام شهادت 37 سال داشت، او اسوه ای بود که از کودکی تا واپسین لحظات عمر گرانقدرش همواره با فداکاری و ایثار زندگی کرد و سرانجام نیز در روز عید قربان، به آروزی بزرگ خود که مقام شهادت بود نائل گردید و نام پرآوازه اش در تاریخ پرا فتخار ایران جاودانه شد.
شهید بابایی در بیانات مقام معظم #رهبری :
این شهید عزیزمان انسانی مومن و متقی و سربازی عاشق و فداکار بود و در طول این چند سالی که من ایشان را می شناختم ، همیشه بر همین خصوصیات ثابت و پابرجا بود .
@bakeri_channel
💠🔶💠🔶💠🔶💠🔶💠🔶💠🔶💠
براستی چقدر به پای #عهدمان با قهرمانان وطن ماندیم؟... نگاه #شهدا به انتخاب ماست.....
#شهیدسرلشکرعباسبابایی
بسم رب الشهدا و الصدیقین
#شهیدان را نیازی به گفتن و نوشتن نیست ، آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستن
☁️ براستی چقدر به پای #عهدمان با قهرمانان وطن ماندیم؟... نگاه #شهدا به انتخاب ماست..... 🌷
از هشت سالگی روزه اش را كامل می گرفت، او به قدری نسبت به ماه رمضان مقیّد و حساس بود كه مأموریتهایش را طوری تنظیم می كرد تا كوچكترین لطمه ای به روزه اش وارد نشود. 🌷شهید عباس بابایی🌷 🌸
#نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورود او به داخل ممانعت کرد، او بدون اهانت به نگهبان برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست.
به بنده حقیر - مسؤل وقت فرودگاه- اطلاع دادند دم درب مهمان داری، رفتم و با کمال تعجب شهید عباس بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته، پس از سلام عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشستی؟ خیلی آرام و متواضع پاسخ داد: این نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمی توانی وارد شوی من هم منتظر ماندم مانع پرواز نشوم.
در صورتیکه شهید بابایی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بودند، نه به نگهبان اهانت کرد و نه خواستار تنبیه او شد، بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم.
#شهیدسرلشکرعباسبابایی #شهادت ۱۵ مرداد۶۶ #پرواز_آسمانی #مردانبیادعا #سادهزیستی
#شهادتاتفاقینیست...
@bakeri_channel
#بوی_سیب..
🍀
روزی حدود نزدیک غروب از طرف تنگه به گروهان 3 می رفتم نقطه ای که خالی از نیرو بود دیدم از دور #یکنفر می آید وقتی نزدیک شدیم دیدم #آقامهدیباکری فرمانده تیپ است که تنها می آید بعد از احوالپرسی از وضعیت نیرو پرسیدم ...
بعد از چند کلمه صحبت با هم به گروهان 3 رفتیم و با بررسی وضعیت منطقه چند دستور تاکتیکی صادر کرده و می خواست خداحافظی کند که مصرانه درخواست کردم تا تنگه همراهی کنم وقتی به کنار ماشینش رسیدیم نمی دانم از کجا یک #سیبقرمزی برداشت و به من داد . بویی کردم عجب بویی داشت #بوی_بهشت می داد من به به کردم . #آقامهدی گفتند برو آنجا که بودی ولی مواظب خودت باش که در آنجا #شهید خواهی شد...و دقیقا چند روز بعد در همان نقطه با #اصابت_تیر_و_ترکش از کل بدن مجروح شدم .
هنوز که هنوز است #بویهمانسیب را در مشامم احساس می کنم...
☘
#خاطره ای از : حاج حسین شاهد خطیبی فرمانده گردان شهید مصطفی خمینی
@bakeri_channel
قابل توجه علاقه مندان به #شهدا
فردا پنج شنبه هیأت #عهد_با_شهدا همراه با برگزاری سالگرد چند شهید در قطعه 27 گلزار شهدا
ساعت 18 تا اذان مغرب
همراه با سخنرانی و خاطره گویی خانواده شهدا
التماس دعا....
تو «خــدا» را ديدي
من «هـــوا» را ...
تو «عاشقــي» ڪردي و پرواز نمودي
و من «هــوس بازي» ڪردم و در جا ماندم
تو «بــرنده» از رفتنت شدي
و من «شـــرمنده» از بودنم «و چقـدر فــاصلہ است میان مـن و تـو»
#شهیدان_نگاهی
#سردار_شهید_کاظم_حجازیفر_جانشین_گردان_حضرت_علی_اکبر_ع_لشگر_مقدس_۳۱_عاشورا
#شبتون_آرام_با_یاد_شهدا
#التماس_دعا
❤️ @bakeri_channel ❤️
هرگـاه شب جمعه #شهـدا را يـاد ڪرديد، آنها شمـا را نزد آقا اباعبدالله(علیه السلام) یاد می کننـد.
@bakeri_channel
#شهادت"
داستان #ماندگاری آن هایی
است که دانستند دنیــــا جایـی
برای مانــدن نیست...
#شهید_محسن_حججی
#سالروزشهادت: ۱۸مرداد۹۶
@bakeri_channel
#اهدا_خون به #اسیری که به ما توهین می کرد:
. ⚘بسم رب الشهدا و الصدیقین⚘
یکی از افسران عراقی اسیر شده بود.به شدت احتیاج به خون داشت
چند تا بچه بسیجی آستین بالا زده بودن تا بهش خون اهدا کنن
اما افسر عراقی قبول نمی کرد
می گفت : شما فارسید ، شما نجس هستید ، خون شما رو نمی خواهم
بچه ها نا امید شده بودن و آستین ها رو پایین می آورند
#آقامهدیباکری وارد شد و با شنیدن ماجرا #خندید و گفت :
ما انسانیم! بهش خون تزریق کنین تا زنده بمونه
پزشک با زور به افسر عراقی خون تزریق کرد ...😊
.
#سردارجاویدالاثر شهیدآقامهدی باکری #اخلاص #بیادعا #شهادتهنرمردانخداست..
#آقامهدیچنینبود آیاماهم عمل میکنیم؟؟؟
.
♡شادی روح شهدا صلوات♡
خاطره ای از سردار شهید مهدی باکری
@bakeri_channel
#خاطره
یک روز بنده در دژبانی نگهبان بودم یک ماشین جیپ تویتا آمد آن زمان زیر پیرهن سبزی برای بسیجیان می دادند که من آن را تنم نکرده بودم بهم گفت چرا لباس نظامیت را نپوشیدی به ایشان گفتم که شستم گفت همان یدونه رو دارید گفتم بله ؛ اسممو پرسید و نوشت دو سه ساعت بعد... یک تویتا که یک پرچم بلند روش نصب شده بود آمد درب دژبانی اسسمو صدا زد؛ گفت بفرمائید یک پیرهن کره ای #ازطرف_شهیدمهدی_باکری آورده بود ک پشتش نوشته بود #راه_قدس_از_کربلا_میگذرد.
تا چندین سال بوی #شهیدباکری را از آن میگرفتم....
.
.
#راوی: جناب آقای قدرت حبیبی از اردبیل
.
.
#شهیدمهدیباکری #مردعمل #اللهبندهسی#راهکربلا #قدس #شهدا
@bakeri_channel
#آقامهدی... راحت بخواب
ما هم
خوابیدیم
در خواب غفلت
فرو رفته ایم....
.
.
#بخوابرفیقخیالاتمن....
@bakeri_channel