با نهج البلاغه
بسم الله 🔵چالش ادبی 2 أَلَا وَ إِنِّي لَمْ أَرَ كَالْجَنَّةِ نَامَ طَالِبُهَا وَ لَا كَالنَّارِ نَ
بسم الله
🔵#چالش_ادبی 2 و شرح ابن میثم
و التقدير : «لم أر [نعمة] كالجنّة نام طالبها و لا [نقمة] كالنار نام هاربها»
و «نام...» في محلّ النصب مفعولا ثانيا. الضمير في طالبها و هاربها يعود إلى المفعول الأوّل لرأيت المحذوف ...
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵روز آماده کردن اسب ها 🐎
#خطبه_28 :
إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمَارُ وَ غَداً السِّبَاقُ وَ السَّبْقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَايَةُ النَّارُ.
امروز روز آماده کردن اسب ها است و فردا روز مسابقه. پاداش ( برنده این مسابقه ) بهشت است و پایان کار ( بازنده آن ) دوزخ می باشد.
🌹نکات زیبایی شناختی :
۱. المضمار در لغت به معنای زمانی است که برای لاغری اسب تعیین می کنند تا اسب برای مسابقه ورزیده شود. ( شرح ابن میثم ج۲ ص ۴۱ ). بنابراین کلمه الیوم که به معنای دنیا است تشبیه به مضمار شده و ادات و وجه شبه حذف شده است ( تشبیه بلیغ ). ریاضت ها و سختی های این عالم هم زودگذر و موقتی است و هم نوید بخش یک پیروزی شیرین.
در پشت پرده این تشبیه لااقل دو تشبیه دیگر نهفته است : ( تجزیه و مقارنه# )
الف. تشبیه انسان به اسبی که در حال آماده شدن برای مسابقه است.
ب. تشبیه سختی های دنیا به ریاضت هایی که اسب برای پیروزی متحمل میشود.
۲. سه تشبیه دیگر هم در ادامه مطرح میشود. تشبیه آخرت به مسابقه ، تشبیه جوایز مسابقه به بهشت و تشبیه فرجام بدِ بازندگان به آتش.
۳. مرحوم رضی در ذیل این خطبه به یک زیبایی خاصی در این کلام اشاره میکنند که نتیجه دقت در انتخاب لغات حضرت است :
در اين عبارت با وجود فخامت در لفظ و عظمت قدر در معنا و صدق تمثيل و تشبيه حقيقى، رازى شگرف و معنایی لطیف نهفته است. و آن معنای لطیف اين عبارت است: «السبقة الجنة و الغاية النّار». در اينجا، ميان دو لفظ «السبقة و الغاية» تفاوت در معنا وجود دارد. نفرمود : «السبقة النار» اما فرمود : «السبقة الجنة». زيرا مسابقه و پيشى گرفتن بر يكديگر در امور محبوب و هدفهاى مطلوب است و اين محبوبيت و مطلوبيت، صفت بهشت است و اين گونه معانى در مورد دوزخ (كه از آن به خدا پناه مى بريم) وجود ندارد.
فرمود : «الغاية النّار». زيرا غايت گاهی براى كسى است كه منتهی شدن سيرش به آنجا ، مسرور كننده نمی باشد و گاه مسرور كننده می باشد. در اين گونه مواقع، «مصير» و «مآل» به كار مى برند. خداى تعالى مى فرمايد: « قل تمتعوا فإن مصیرکم الی النار »
یک سوال ⁉️
آنچه که بیشتر با اذهان مانوس بود وجود مسابقه در همین دنیا بود. مثلاً در قرآن میخوانیم : و سابقوا الی مغفرة من ربکم. امر به سبقت گرفتن به اسباب مغفرت در این دنیا و زمین مسابقه همین دنیا می باشد.
اما طبق این بیان نهج البلاغه زمین مسابقه در آخرت است نه در دنیا. علت این تغییر بیان چیست؟
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم
#بازیباییهای_نهج، شماره 59
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵هدایایی که به زمامداران داده میشود
ابن لُتبیه اسدی را پیامبر مامور جمعآوری مالیات بنیسلیم قرار داد. وقتی ابن لُتبیه بازگشت، در محضر پیامبر محاسبهی اموال را انجام داد و بخشی از اموالی را که آورده بود در اختیار پیامبر نهاد و بخش دیگری را برای خودش برداشت و ادعا کرد که اینها هدایایی است که بنی سلیم به شخص خودم داده اند.
پیامبر به جای آنکه تذکر خصوصی به او بدهند خطابهای عام ایراد کردند و با بیان یکی از ضابطههای مهم حکمرانی اسلامی، فرمودند:
کارگزاری که ما او را نصب میکنیم چه حقی دارد که بگوید این را مردم به خودم هدیه دادهاند؟! اگر راست میگوید در خانه پدرش یا خانه مادرش بنشیند و ببیند که هدیهای نصیبش میشود یا نه؟
📚(الأموال، أبو عبيد، ص: 338 و 339)
متن:
ثم قال: ما بال العامل نبعثه، فيقول: هذا لكم و هذا أهدى إلى؟! أ فلا جلس فى بيت أبيه و بيت أمه، فينظر هل یُهدَى إليه أم لا؟ و الذى نفس محمد بيده، لا يأتى أحد منهم بشىء إلا جاء به على رقبته يوم القيامة، إن كان بعيرا له رغاء، أو بقرة لها خوار، أو شاة تيعر. ثم رفع يديه. حتى رأينا عفرة إبطيه، ثم قال: اللهم هل بلغت، اللهم هل بلغت؟»
#با_معارف_نهج البلاغه 178
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵نشانهشناسی زمامداران علوی و زمامداران اموی
🔸حضرت امیر علیه السلام در #خطبه_57 در توصیف شخصیت #معاویه چهار نشانه در اختیار قرار داده است:
1) گشادهحلقوم (رَحْبُ الْبُلْعُوم)
2) آویختهشکم (مُنْدَحِقُ الْبَطْن)
3) هرچه را بیابد میخورَد (يَأْكُلُ مَا يَجِد)
4) هرچه را که نیافته نیز میجوید تا بخورد (وَ يَطْلُبُ مَا لَا يَجِد)
🔸در مقابل، در #حکمت_289 در توصیف یکی از خصیصان خودش، که از او با تعبیر «أخٌ فی الله» یاد کرده نشانههای دیگری در اختیار قرار داده است:
1) دنیا در چشم او کوچک بود (كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنه)
2) تحت ولایت شکمش نبود (کانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِه)
3) به آنچه که در اختیار نداشت حرص و اشتهایی نداشت (لَا يَشْتَهِي مَا لَا يَجِد)
4) از آنچه که در اختیار داشت پرخوری نمیکرد (وَ لَا يُكْثِرُ إِذَا وَجَد)
#با_معارف_نهج البلاغه 179
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
جملهای از نهج البلاغه که نه ترجمه شده نه شرح
وَ أَكْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُنَاقِشة الْحُكَمَاءِ فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ بِلَادِكَ و ...
امیرالمؤمنین علیه السلام در این بخش از #نامه_53 به مالک اشتر فرمان دادهاند که برای تثبیت عوامل صلاح و فلاح بلاد باید دو کار را زیاد انجام دهی: یکی «مدارسة العلماء» و دیگری «مناقشة الحکماء».
منظور از «مدارسة العلماء» این است که حاکم در زمامداری خود از متخصصان و دانشمندان درباره عوامل مؤثر بر صلاح و فلاح جامعه درسهای مفید بیاموزد اما منظور از مناقشة الحکماء چیست؟
الف) مناقشه از نظر لغوی به معنای یبرون کشیدن خار از پا و عرفاً به معنای حسابرسی و نقد دقیقی است که برای نقدشونده ثقیل و موجب زحمت و دردسر باشد. (خوف از مناقشه حساب اخروی از کلیدواژههای اخلاق و وعظ است) (دار السلام، محدث نوری، ج 4 ص 73 و الوصایا، محاسبی ص 159).
ب) «حکیم» با «عالم» فرق دارد. حکمت این است که کاری بجا و درست و مطابق با مصلحت انجام شود (وضع الأمور فی مواضعها علی الصواب و الصلاح) (تفسیر کبیر 6/517) اما علم صرفا به معنای دانایی است. بر این اساس، حکیم نیز کسی است که درستی و بجا بودن و مصلحتمندی عمل را رعایت میکند.
ظاهراً فرمان امام به مالک این است که خود را با فراوانی (أَکثِر) در معرض نقد سختگیرانه و جدّی حکیمان (کاربلدهایی که میتوانند کار را بجا و عالمانه و مطابق با مصلحت انجام دهند) قرار بده.
↩️به جای کلمه مناقشه در برخی نسخهها «منافثه» و در برخی دیگر «مثافته» به کار رفته است. معنای «منافثة» همنفس و انیس بودن است اما برای کلمه «مثافتة» معنای درخوری در معاجم و آثار ادبی یافت نشد!
#با_معارف_نهج البلاغه 180
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵دو وزیر و دو کتابخانه تاریخی؛ در خدمت سخنان امیرالمؤمنین ع
1. سید رضی و کتابخانه شاپور بن ادرشیر (قرن 4)
ابونصر شاپور بن اردشیر وزیر شیرازیالاصل آل بویه در محله کرخ (کاظمین کنونی) کتابخانهای بسیار مهم تأسیس کرد که از غنیترین کتابخانههای اسلامی حتی نسبت به دورههای بعد شمرده میشود. این کتابخانه پس از انقراض آلبویه، در یورش مخالفان تشیع، به آتش کشیده شد (دائرة المعارف تشیع 7/407). شاپور پدرزن سید رضی بود. سید با تسلط بر کتابخانهی شاپور توانست مجموعهی ارزشمندی از خطب و رسائل و حکمتهای امیرالمؤمنین علیه السلام را جمعآوری و در کتاب نهج البلاغه ضبط کند.
2. ابن ابیالحدید و کتابخانه ابن علقمی (قرن7)
ابنعلقمی از شاعران و خوشنویسان و عالمان فاضل عصر خود بود. او شیعه مسلک و آخرین وزیر عباسیان بود. وی نیز کتابخانهای با دههزار کتاب در بغداد تاسیس کرد. ابنعلقمی به ابن ابیالحدید علاقمند بود و یک بار جان او را نجات داده بود.
وی ابن ابیالحدید را به ریاست کتابخانه خود انتخاب و او را در نگارش شرح نهج البلاغه تشویق و یاری کرد.
ابن ابیالحدید شرح معروف نهجالبلاغه و قصیدههای هفتگانهای را که در ستایش امیرالمؤمنین علیه السلام سروده است (#علویات_سبع) به ابنعلقمی وزیر دانشمند و دانشدوست عباسیان تقدیم کرده است.
#با_شیفتگان_نهج 50
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵کاش صد نفر مثل تو در سپاهم بودند
در آستانهی جنگ #صفین به امیرالمؤمنین علیه السلام خبر رسید که عمرو بن حَمِق و حجر بن عدی (که در حلقه اول یاران امام بودند) اهل شام را دشنام میدهند. حضرت آنان را به حضور طلبید و به آنان فرمود: برای شما نمیپسندم که دشنامدهنده باشید... (#خطبه_206 نهج).
🔺آنان سخنان امام را به جان دل خریدند آنگاه عمرو بن حمق به امام گفت:
یا امیرالمؤمنین من به خاطر رابطه خویشاوندی یا برای دست یافتن به مال و قدرت و به تو نپیوستهام بلکه به پنج دلیل به تو پیوسهام: «1. پسرعموی پیامبر هستی، 2. نخستین کسی هستی که به او ایمان آوردی، 3. همسر سیده النساء هستی، 4. پدر ذریه رسول الله (حسنین علیهما السلام) هستی. 5. هیچ یک از صحابه در جهاد به پای تو نمیرسند». بنابراین مرا حتی اگر جابهجا کردن کوهستانها و کشیدن آب دریاها هم مأمور کنی و من همه قوم وقبیلهام را برای انجام آن مأموریت به خدمت تو درآورم گمان نمیکنم حق رهبری تو را ادا کرده باشم.
🔹حضرت خوشنود شدند و فرمودند: خدایا قلبش را منوّر به نور تقوا کن و او را به صراط المستقیم هدایت کن. آنگاه فرمودند: کاش در سپاهم صد نفر مثل تو بودند!
📚نهج السعادة 2/46
↩️پ ن:
1️⃣در جنگ صفین، آمار سپاه امام را نصر بن مزاحم 150هزار نفر، بلاذری 50 یا 100هزار نفر و مسعودی 90هزار نفر معرفی کردهاست. یعنی از این جمعیت حتی 100 نفر هم مانند #عمرو_بن_حَمِق فکر نمیکرد!!!
2️⃣در اینکه عمروبن حمق از یاران ویژه امیرالمؤمنین بود، و در نزد ایشان جایگاه خاصی داشت شکی وجود ندارد اما آنچه در اینجا بر زبان عمرو جاری شده، صرفاً لیاقت نفسانی و شخصی امیرالمؤمنین برای خلافت و امامت یعنی مرتبه ای پایینتر از امامت ناب شیعی (منصوص بودن خلافت و امامت علی ع توسط پیامبر) بود.
#با_معارف_نهج البلاغه 181
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
انشا الله آیت الله حسنزاده آملی و نیز استادش حکیم الاهی قمشه ای، هر دو به فیض یادگیری نهج البلاغه در محضر امیرالمؤمنین علیه السلام نائل شوند. (حَسُن اولئک رفیقاً)
#با_شیفتگان_نهج 51
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵هشت ویژگی دشمنان حسین بن علی ع در زیارت #اربعین
آنان که برای جنگ با حسین بن علی علیهما السلام صف آرایی کردند، کسانی بودند که؛
1)#دنیا فریبشان دادن بود (مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا)
2) سعادتی را که خداوند از دنیا برای آنان قرار داده بود، با متاع پستی معاوضه کردند(وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى).
3) روزی اخرویشان را به بهایی ناچیز فروختند (وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَس)
4) و دچار خودبینی و عجب شدند (وَ تَغَطْرَس)
5) در چاه هوی و هوس خودشان سقوط کردند (وَ تَرَدَّى فِي هَوَاه)
6) پیامبر خدا را از خود خشمگین کردند (وَ أَسْخَطَ نَبِيَّك)
7) تابع کسانی شدند که اهل تفرقه و نفاق بودند (وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِكَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ )
8) از کسانی اطاعت کردند که حامل گناه و مستحق دوزخ بودند (اطاع ... حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِينَ النَّار).
#مناسبتی شماره 64
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵#چالش_ادبی 3
«وَ قَدْ رَأَيْتَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِمَّنْ جَمَعَ الْمَالَ وَ حَذِرَ الْإِقْلَالَ وَ أَمِنَ الْعَوَاقِبَ طُولَ أَمَلٍ وَ اسْتِبْعَادَ أَجَلٍ كَيْفَ نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ فَأَزْعَجَهُ عَنْ وَطَنِهِ وَ أَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِهِ؛ #خطبه_132
« ديده اى كسي را كه پيش از تو بوده و دارائى گرد آورده و از فقر و درويشى دورى مىجسته و با داشتن آرزوى دراز از عواقب امر مطمئنّ بوده و بسر رسيدن عمر را بعيد مىدانسته، چگونه مرگ او را رسيده و از وطنش ربوده» ترجمه فیض الاسلام
◀️نقش اعرابی کلمه «طول امل» چیست؟ و به چه صورتی معنا میشود؟
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
کانال با نهج البلاغة درباره چالش ادبی 3، لطف و همراهی استادان و فضلای گرامی را ارج مینهد. این بزرگواران در چالش ادبی3 همراهی کردند:
1. استاد سید محمدرضا طالبیان
2. استاد علی خانزاده (حوزه شیراز)
3. آقای نعمت رئیسی
4. سرکار خانم نصاری دانش آموخته تربیت مدرس از حوزه خواهران
5. آقای اصغر حمزه زاده
6. کاربری با اسم «sahi»
7آقای مرتضی نوری (که در تبلیغات و معرفی کانال نیز به صورت خودجوش زحماتی زیادی کشیده اند.)
اغلب بزرگواران برای إعراب کلمه «طول امل»، «مفعول له» بودن را پیشنهاد کردند.
مشکل این پیشنهاد این بود که در دانش نحو شرط شده است که بین «مفعول له» و «عاملش» اتحاد فاعلی وجود داشته باشد در حالی که در اینجا فاعل کلمه «طول» ، أمل است و با فاعل کلمه «جمع و حذر و امن» اتحاد ندارد!
👇👇👇👇👇
بسم الله
مشکل اتحاد فاعلی در جمله «جَمَعَ الْمَالَ وَ حَذِرَ الْإِقْلَالَ وَ أَمِنَ الْعَوَاقِبَ طُولَ أَمَلٍ وَ استبعاد الاجل»
✍️تحقیقی از آقای نعمت رئیسی
...در مورد شرطیت #اتحاد_فاعلی عامل و مفعول له مطالب ذیل ظاهرا ارزش تأمل دارد:
🖌الحدائق الندیه ص 288: «و فاعلا» بأن يكون فاعله و فاعل عامله واحدا كقوله تعالى: يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ [البقرة/ 19]، فالحذر مفعول له، و فاعله و فاعل الجعل واحد، و هم الكفّار، و هذا الشرط رأي المتأخّرين، و لم يشترطه سيبويه و لا أحد من المتقدمّين أيضا، كما قاله في الهمع، و هو مرتضى الرضيّ، قال: و هو الّذي يقوّى في ظنّي، و إن كان الأغلب المشاركة، و عليه فيكون انتصاب خوفا و طمعا من قوله تعالى: يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً [الرعد/ 12] على المفعول له من غير حاجة إلى تكلّف تقدير إرادة خوفكم و طمعكم، أو إلى جعل الخوف و الطمع بمعنى الإخافة و الإطماع، أو جعل انتصابهما على الحالية لا على المفعول له
🖌حاشیه الصبان ج2 ص 191: و فى الفاعل فلا يجوز جئتك محبتك إياى خلافا لابن خروف. تنبيه: قد يكون الاتحاد فى الفاعل تقديريا كقوله تعالى: يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً [الرعد: 12] لأن معنى يريكم يجعلكم ترون
🖌مغنی اللبیب ج2 ص 562: خَوْفاً وَ طَمَعاً أى فتخافون خوفا و تطمعون طمعا، و ابن مالك يمنع حذف عامل المصدر المؤكد إلا فيما استثنى، أو خائفين و طامعين، أو لأجل الخوف و الطمع، فإن قلنا «لا يشترط اتحاد فاعلى الفعل و المصدر المعلّل» و هو اختيار ابن خروف فواضح، و إن قيل باشتراطه فوجهه أنّ (يُرِيكُمْ) بمعنى يجعلكم ترون، و التعليل باعتبار الرؤية لا الإراءة، أو الأصل إخافة و إطماعا، و حذفت الزوائد.
🖌تفسیر کشاف ج2 ص 518: خَوْفاً وَ طَمَعاً لا يصح أن يكونا مفعولا لهما لأنهما ليسا بفعل فاعل الفعل المعلل إلا على تقدير حذف المضاف، أى: إرادة خوف و طمع. أو على معنى إخافة و إطماعاً. و يجوز أن يكونا منتصبين على الحال من البرق، كأنه في نفسه خوف و طمع. أو على: ذا خوف و ذا طمع. أو من المخاطبين، أى: خائفين و طامعين
🖌تفسیر التحریر و التنویر ج 12 ص 155: و خَوْفاً وَ طَمَعاً مصدران بمعنى التخويف و الإطماع، فهما في محل المفعول لأجله لظهور المراد.
🖌تفسیر المیزان ج 11 ص 317: و قوله: «خَوْفاً وَ طَمَعاً» مفعول له أي لتخافوا و تطمعوا، و يمكن أن يكون مصدرين بمعنى الفاعل حالين من ضمير «يُرِيكُمُ» أي خائفين و طامعين.
✏️در مانحن فیه هم اگر قائل به شرطیت اتحاد باشیم می توان طول الأمل را به وزان تخویفا در آیه شریفه، اطاله الأمل در نظر گرفت. بابت اطاله کلام عذرخواهم.
#چالش_ادبی 3
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
✍️استاد علیرضا بابایی
🔵#چالش_ادبی 3
«وَ قَدْ رَأَيْتَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِمَّنْ جَمَعَ الْمَالَ وَ حَذِرَ الْإِقْلَالَ وَ أَمِنَ الْعَوَاقِبَ طُولَ أَمَلٍ وَ اسْتِبْعَادَ
1-مرحوم خویی در منهاج برای این عبارت نسخه بدل «بطول...» ذکر کرده؛ در این صورت طبق ضوابط بوده و مفعول له بودن منتفی می شود. (منهاج البراعة ج8/297)
2-بر فرض صحیح بودن نسخه مشهور:
دو ترکیب برای نصب «طول» ذکر شده:
أ-مفعول له من أجله
ب-بدل اشتمال از مفعول به «رأیت» یعنی «مَن» به تقدیر ضمیر رابط
(شرح ابن ابی الحدید ج8/270؛ منهاج البراعة ج8/297)
3-احتمال سومی ممکنه به نظر برسد اینکه منصوب به نزع الخافض باشد.
اشکال مفعول له
اشکال عدم #اتحاد_فاعلی در «طول الأمل» به دو طریق قابل رفع است:
1-طول به معنای إطاله بوده و به مفعول اضافه شده است؛ به قرینه استبعاد که متعدی بوده و به مفعول اضافه شده و به آن عطف شده است. خود عطف قرینه ای برای تصرف معنایی در طرفین می باشد.
2-طول به همان معنای لازمی بوده و به فاعل اضافه شده است اما لازم مفهومی «اطاله» بوده و خود این امر لازم (طول الأمل) نقش اساسی در «أمن العواقب» دارد، لذا مفهوم لازمِ «اطاله» در عبارت ذکر شده و در جایگاه مفعول له قرار گرفته است. به خلاف استبعاد که خود آن نقش اساسی در «أمن العواقب» دارد. زیرا «بُعد اجل» اگرچه لازم مفعومی استبعاد است اما چون وجود خارجی ندارد و نمیتواند تاثیر علّی داشته باشد در جایگاه مفعول له نیامده است. آنچه موثر است طول أمل و استبعاد است؛ نه أطاله و بُعد.
پذیرش نیابت مفهول لازم و قرار گرفتن آن درجایگاه مفعول له با نحو مفهومی آسان است؛ بر خلاف نحو دستوری.
#اختلاف_نسخ
#چالش_ادبی 3
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵درباره چالش ادبی 3
«فأعطاهُ اللهُ النَّظِرَةَ استِحقاقاً للسُّخطَةِ و استِتماماً لِلبَلِية و انجازاً لِلعِدَة؛ خداوند به شيطان مهلت عطا کرد به خاطر اين که مستحق غضبش شود و آزمايش او کامل گردد و وعدهاش محقق شود». (نهج البلاغه، #خطبه_1)
در این جمله نیز «استحقاقا» مفعولله برای «اعطاه» است در حالیکه فاعلِ استحقاق، ابلیس و فاعلِ «اعطاه» خداوند است.
☑️نحویان متأخر #اتحاد_فاعلی بین عامل و مفعولله را لازم میدانند اما مرحوم رضی با استناد به همین سخن امیرالمؤمنین علیه السلام، لزوم اتحاد فاعلی را نفی کرده و مدعی شده است که نحویان متقدم نیز اتحاد فاعلی را شرط نمیدانستند. (شرح الرضي علي الکافيه، ج1، ص511)
🔻درباره نسخه بدلی که «طول امل» را «بطول امل» ضبط کرده نیز لازم به تذکر است که؛
دو نوع نسخهي بدل در نهجالبلاغه وجود دارد؛
1. نسخهبدل اجتهادی: ادباء یا دیگر تحلیلگران متن وقتي از تحلیل واژهاي عاجز شدند و نتوانستند توجيه مناسبی براي آن پيدا کنند، گاهی خودشان متن را تغییر میدهند تا توجیه مناسبی برای آن درست کنند.
2. نسخهبدل منقول: ناقل نسخهي بدل توضيح ميدهد که اين اختلاف تعبير در فلان نسخه وجود دارد.
اين نوع #نسخه_بدل معتبر است اما نسخهبدل ادباء معتبر نيست.
در «طول أمل» نيز به نظر ميرسد که نسخهي بدل از نوع نسخهبدل ادباء باشد؛ زيرا مفسرين منبع آن را ذکر نکردهاند.
#اختلاف_نسخ
#چالش_ادبی 3
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵راز «توصیف دقیق علی از پیامبر ص» از منظر ابوجعفر نقیب
#خطبه_106 نهج البلاغه از خطبه هایی است که امام علی ع در آن به #توصیف_پیامبر ص پرداخته است. ابن ابی الحدید از توصیفات دقیق و عمیقی که در سراسر نهج البلاغه بویژه این خطبه درباره پیامبر ص ارائه شده، انگشت به دندان شده و به نزد استادش #ابوجعفر_نقیب رفته و این حیرت خود را با او در میان نهاده و پاسخهای شگفت آوری از او شنیده است.
شرح گفتگوی #ابن_ابی_الحدید با استادش را به نقل از خود او (ج7 ص 173 و 174) در اینجا ⬇️⬇️بخوانید:
✍️«از اباجعفر که مردی منصف و دور از هوس و بی تعصب بود، پرسیدم:
من سخنان #صحابه را دیدهام و خطبههایشان را خواندهام اما ندیدهام که هیچکدام از آنها بتواند مانند این مرد (علی ع) پیامبر ص را به عظمت توصیف کند یا مانند این مرد مردم را سوی پیامبر ص دعوت کند!! ...
📢ابوجعفر گفت:
👈اصلا صحابهی دیگر، کلام منسجمی داشتهاند که بتوان از آن فهمید چگونه #پیامبر ص را توصیف کردهاند؟! اصلا آیا از آنان چیزی جز مشتی کلمات شتابزده و سطحی که هیچ معنایی ندارد، برجای مانده است؟!❗️
🔷علی ع نسبت به پیامبر ایمانی قوی، باوری عمیق و یقینی قاطع و استوار داشت!! افزون بر این، علی ع به خاطر اینکه پیامبر ص با او نسبت داشت، او را تربیت کرده بود و از بین همه صحابه او را برگزیده و به خودش اختصاص داده بود، شدیداً به پیامبر مهر میورزید.
🔵 علاوه بر اینها علی ع و پیامبر ص نفس واحدی بودند در دو جسم، پدرشان یکی بود(ابوطالب هر دوی آنها را بزرگ کرده بود)، خانهشان یکی بود اخلاقشان مثل هم بود بنابراین علی ع وقتی پیامبر ص را توصیف میکرد در حقیقت خودش را توصیف میکرد و وقتی به سوی پیامبر ص دعوت میکرد در حقیقت به سوی خودش دعوت میکرد....»
#مناسبتی، شماره12 #وفات_پیامبر ص
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵 دو مانع در برابر عذاب الهی: وجود پیامبر ص و استغفار
#حکمت88
كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا، فَدُونَكُمُ الْآخَرَ، فَتَمَسَّكُوا بِهِ؛ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)، وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالاسْتِغْفَارُ؛ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى "وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ".
دو چيز در زمين مايه امان از عذاب خدا بود: يكى از آن دو برداشته شد، پس ديگرى را دريابيد و بدان چنگ زنيد، امّا امانى كه برداشته شد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود، و أمان باقى مانده، استغفار كردن است. خداى بزرگ به رسول خدا فرمود: «خدا آنان را عذاب نمى كند در حالى كه تو در ميان آنان هستی، و عذابشان نمى كند تا آن هنگام كه استغفار مى كنند»
🌹 نکات زیبایی شناختی :
۱. امان مصدر و به معنای امنیت بخشیدن است(کتاب العین). استناد وجود ارزشمند پیامبر ص و استغفار به مصدر، معنای مبالغه# دارد ( از باب «زید عدل» )
۲. اضافه عذاب به الله، اولا هولناک بودن عذاب را میرساند و ثانیا عظمت این دو عنصر (پیامبر و استغفار) را میرساند که توانستهاند در برابر چنین عذابی مانعیت ایجاد کنند.
۳. کلمه « دونکم » اسم فعل و به معنای «خُذ» است. تفاوت اسم فعل با فعل مترادف آن ، اختصار# و تاکید# است ( شرح رضی ج۳ ص۸۹ )
۴. ابوحیان با توجه به آیه می گوید : «ببینید در این آیه چقدر زیبا این دو جمله بیان شده. وقتی وجود پیامبر ص را سبب برطرف شدن عذاب میداند خبر را با لام تاکید می آورد اما وقتی میخواهد استغفار را مانع عذاب بداند دیگر خبری از لام تاکید نیست. وجود پیامبر ص کجا و استغفار آنها کجا ! » ( البحر المحیط ج ۵ ص ۳۱۲ )
۵. مرحوم سید رضی در ذیل این حکمت میفرماید آوردن این آیه در ذیل این کلام از نیکوترین موارد استناد به قرآن و استنباط از آن است.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم
#بازیباییهای_نهج، شماره 60
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵هفت پیشفرضِ حکمرانی علوی
وَ لَا يَثْقُلَنَّ عَلَيْكَ شَيْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلَادِكَ وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِكَ مَعَ اسْتِجْلَابِكَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ وَ تَبَجُّحِكَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِيهِمْ مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِكَ لَهُمْ وَ الثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِمْ فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الْأُمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسهم فإنّ العُمران محتمِل ماحمّلتَه. #نامه_53 (عهدنامه مالک اشتر)
1) عدالتگستری موجب شادمانی و لذت حاکم میشود (تَبَجُّحِكَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِيهِم).
2) عدالتورزی و مدارای حاکم با مردم نباید مقطعی باشد بلکه باید مردم را به عدالت و مدارا عادت داد (بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِم).
3) تخفیف موجّه مالیاتی در زمانی که برای مالیاتدهندگان مشکلی به وجود آمده باشد، از مصادیق «عدالت ورزی و رفق با مردم» است(مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِم).
4) مشارکت دادن مردم در آبادی کشور موجب زینت دولت میشود(عِمَارَةِ بِلَادِكَ وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِك).
5) «ایجاد خوشنودی در دل مردم» و «اعتمادسازی به وسیلهی عدالت و رفق» ذخیرهای غیرمالی است که دولت در نزد مردم میاندوزد (مَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِكَ لَهُمْ وَ الثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِم)
6) این ذخیرهی غیرمالی (دلخوشی و اعتماد مردم به حکومت) عنصری است که تابآوری ملی را بالا میبرد و دولت در روزهای بحرانیاش میتواند به آن ذخیره تکیه کند (...احْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسهم فإنّ العُمران محتمِلٌ ماحمّلتَه.)
7) مردمِ سرزمینهای آباد، تحمّل فشار زیاد را دارند (فإنّ العُمران محتمِل ماحمّلتَه.)
#با_معارف_نهج البلاغه 182
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵با شیفتگان نهج البلاغه
#حسين_بن_شهابالدين بقاعی كركی عاملی (۱۰۱۲-۱۰۷۶ ق/ ۱۶۰۳-۱۶۶۵ م)، اديب، نحوی، شاعر، متكلم، اخباری و نيز طبيب بزرگی بود که از شاگردان شیخ بهایی بوده و از ایشان اجازه روایت داشته است. این مرحوم به «ابنجاندار» نیز معروف است که تراجمنویسان در وجه تسمیهاش وجوهی را ذکر کردهاند. ایشان ادیبی زبردست بوده و از وی کتاب ارزشمند شرح شواهد مطول و مختصر، و حاشیه ای بر مطول به یادگار مانده است.
🔸مهمتر از همه اینها این که وی به خاطر گرایش اخباریاش با همین توانایی ادبی در محضر نهج البلاغه بوده و شرحی بر نهج البلاغه نوشته که شیخ حر عاملی در کتاب امل الآمل آن را شرح نسبتا بزرگی دانسته است. متاسفانه نسخهای از این #شرح_نهج_البلاغة در دست نیست!
🔻با توجه به اینکه این بزرگوار در اواخر عمرش در هندوستان زیسته و در آنجا وفات یافته، شاید نسخه این شرح در کتابخانههای هندوستان موجود باشد!
◀️کاش فضلای هندوستان کوششی برای یافتن این گمشده ارزشمند بکنند!
#شیخ_حسین_کرکی
#با_شیفتگان_نهج 52
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵 سبّ معاویه در سپاه علی ممنوع
وقتی به امیرالمؤمنین علیه السلام گزارش دادند که برخی از یارانش به شامیان دشنام داده اند، فرمود:
إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ- وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ- كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ- وَ قُلْتُمْ مَكَانَ سَبِّكُمْ إِيَّاهُمْ- اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ- وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ- حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ- وَ يَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ #خطبه_206
📎برای شما خوش ندارم که دشنامگو باشید. امّا اگر صرفاً كارهاى [ناروای] آنان را بر شمرده، حالات آنها را ذکر میکردید، کارتان به درستى نزديكتر بود و براى کارتان حجت شرعی کافی داشتید، و اصلا (حق اين بود) كه به جاى ناسزا [دعایشان میکردید و ]مىگفتيد: خدايا خون ما و ايشان را از ريختن حفظ فرما، و مشکل بین ميان ما و آنها را حل كن، و آنان را از گمراهى نجات ده، تا هر آن كس كه حق را نمیشناسد، آن را بشناسد و آن كس که مشتاق گمراهى و ستيز با حق است از آن برگردد.» #تقریب
#با_معارف_نهج البلاغه183
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله
🔵ذلت شهروندان در دولت علوی ممنوع
وزیر محترم میراث فرهنگی در خانه یک بانوی کهنسال شیرازی حاضر شده و بیپیرایه و فروتنانه پای درد او دل نشسته است. این قبیل کنشها اگر به عادت مستمر دولتها تبدیل شود ما را یک قدم به #دولت_تراز_علوی نزدیک میکند و از این جهت ارج نهادنی است اما در این ملاقات آن بانوی سالخورده که گوش شنوایی برای درد دلهایش گیرآورده صادقانه و بیپرده مشکلات شخصی و خانوادگی خودش و دخترانش و نوههایش را با جناب وزیر در میان نهاده است.
✔️انتشار بخشی از درد دلهای آن بانو در فضای مجازی (که احتمالا توسط تیم رسانهای جناب وزیر صورت گرفته) از دو جهت خلاف انتظار بود: یکی از این جهت که آن مشکلات، اسرار آن مادر مسلمان بود و دوم از آن جهت که انتشار این مشکلات ممکن است مصداق إذلال شهروند مسلمان توسط دولت باشد.
↩️با دیدن این کلیپ به یاد آن شبی افتادم که علی علیه السلام پای درد دلهای #حارث_همدانی نشسته بود.
حارث به حضرت گفته بود: حاجتی دارم که میخواهم با تو در میان بگذارم.
مولایمان برخاسته بود و چراغ را خاموش کرده بود و به حارث فرموده بود: «چراغ را خاموش کردم تا ذلت نیازمندی را در صورتت نبینم. حالا [راحت] سخن بگو.» (إنّما أغشيت السراج لئلا أرى ذُلَّ حاجتِك في وجهك، فتكلّم...) کافی:24/4
◀️آقای وزیر انشا ألله در ملاقاتهای بعدی اگر چراغ را خاموش نمیکنید، دستکم ذلت نیازمندی نیازمندان را در فضای مجازی منتشر نکنید.
#با_معارف_نهج البلاغه184
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵چرا امیرالمؤمنین (ع) «یعسوب الدین» و «امیر النحل» نامیده شده است؟
سیدعلیخان مدنی در انوار الربیع مینویسد: ✍️
اینکه به امیرالمؤمنین علی علیه السلام «امیرالنحل» گفته شده احتمالات زیادی را برمیتابد؛
1️⃣یکی به خاطر اینکه در اسلام آوردن بر مؤمنان سبقت گرفت چنانکه زنبورها هم چنین هستند اول امیرشان به چیزی نزدیک میشود و سپس خودشان نزدیک میشوند.
2️⃣دیگر آنکه مؤمنان به او پناه میبرند چنانکه زنبورها هم به امیرشان پناه میبرند، برای همین پیامبر هم به او فرموده بود: «انت یعسوب الدین و المال یعسوب الکفار»؛ یعنی آنان به مالشان پناه میبرند اما دینداران به تو پناه میبرند.
3️⃣سوم آنکه او سرور مؤمنان و رئیس آنان است چندانکه دینشان با او کامل میشود چنانکه زنبورها هم بدون امیرشان امرشان کامل نیست.
4️⃣کمال الدین دمیری نیز درباره اینکه چرا حضرت را امیرالنحل نامیدهاند، گفته است: منظور از یعسوب و امیر زنبورها همان پادشاه زنبورها است که نه تنها آمد و شدشان بلکه اصلا هیچ عملشان بدون این رئیسشان کامل نیست و ...
📚(ن ک: انوار الربیع، ج 6، ص 58).
#با_معارف_نهج البلاغه185
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵آیا اهل سنت, عدو اهل بیت محسوب میشوند؟
در روایات متعددی آمده است که ازاعداء اهل بیت، تبرّی داشته باشید، محبت آنان را در دلتان راه ندهید، حال آیا رابطه تقریبی و وحدتگرا با تودههای اهل سنت، مخالفت با این احادیث نیست؟
1) به طور کلی آنچه در این روایات به کار رفته تبری از «عدوِّ» اهل البیت و پرهیز از مهرورزی با او است. بسیاری از تودههای اهل سنت محبت اهل بیت را بر خود فرض میدانند هرچند پیروی علمی و سیاسی ـ اجتماعی از آنها را لازم نمیدانند. بنابراین دست کم این دسته از سنّیان خودشان مصداق «محبّ» اهل بیت هستند نه «مبغض» اهل بیت.
2) کلمه «عداوت» در زبان عربی مخالف «التئام» است (مفردات راغب). پس کلمه «عدو» نقیض «محب» نیست. لذا امکان ارتفاع این دو معنا وجود دارد یعنی میتوان کسی را یافت که نه «عدو» باشد و نه «محب». نتیجه آنکه هرکس «محب» اهل بیت نبود لزوما «عدو» او نخواهد شد مگر اینکه ناصبی باشد که خارج از دین است و تخصّصا از «وحدت مسلمین» خارج است.
3) نکته دیگر آنکه پایینترین مرتبه دکترین وحدت، "همزیستی مؤدبانه و همکاری محترمانه برای رسیدن به اهداف مشترک اسلامی" است. لذا اگر کسی به هر دلیل نمیخواهد محبت مسلمانان سنّی را به دل راه بدهد میتواند به همان مرتبه "همزیستی و همکاری" اکتفا کند.
4) پس منظور از «اعداء» اهل بیت چه کسانی هستند؟
بیشک منظور از اعداء اهل بیت، همان «رهبران نفاق» و «پیروان آگاه و مؤثرِ» آنان هستند (ائمة الکفر) که با چشم باز در چاه نفاق آن رهبران فرورفتهاند وگرنه ناآگاهانی که ناآگاهانه آن رهبران نفاق را همراهی میکنند مصداق «عدو» نیستند. این «مضل»ها هستند که دشمن هستند تودههای ناآگاه قطعا «مضل» نیستند.
🔸در سیره اهل بیت ع نیز بین اعداء و «تودههای ناآگاهی که محب و مطیع اهل بیت نبودند اما عداوتی هم از آنان صادر نمیشد»، فرق نهاده شده است.
#مناسبتی شماره 65 #تقریب
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵مهرورزی #دولت_علوی با مردم غیرشیعه در مصر
🔸 #مصر در دهه دوم اسلامی در زمان #عمر بن خطاب و توسط #عمروعاص فتح شده بود. اغلب مردم مصر در هنگام سقوط کشورشان مسلمان نشدند بلکه به قرارداد ذمه تن دادند اما باعواملی مانند مهاجرت قبایل عرب به مصر، به تدریج فرهنگ و آداب آنان تغییر یافت و بخشی از مردم مصر مسلمان شدند و حتی زبان آنان نیز از قبطی به عربی تغییر یافت.
🔹آن دسته از مردم که مسلمان شده بودند امیرشان #عمروعاص و برادر ناتنی #عثمان (عبدالله بن سعد بن ابیسرح) بود که با بخشنامههای #عمر مبنی بر عدم انتشار حدیث و سنت پیامبر، قطعا اسلام رایج در مصر، اسلامِ شیعی و اسلام با محوریت ولایت علی بن ابیطالب نبوده است. هرچند کسانی مانند محمدبن ابیحذیفه که از طرفداران علی بن ابیطالب بود، در مصر بودند ولی بدنه اصلی جمعیت مصر دو دسته بودند: غیرمسلمانان ذمی و مسلمان غیرشیعی غیرعلوی.
با این حال امیرالمؤمنین علیه السلام به #مالک_اشتر نوشت: باید قلبت را سرشار از محبت و مهربانی مردم مصر و لطف به آنان بکنی. (وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ)
#حکمرانی #نامه_53
#با_معارف_نهج البلاغه186
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله
🔵«وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...»
🔻کلمه «اَشعِر» فعل امر ازباب باب افعال است. ریشه این فعل کلمهی «شعار» است. «شِعار» به معنای لباس زیر است. (معجم مقاییس اللغة).
🔹 ملازمه لباسهای زیرین با بدن از لباسهای روپوش هم بیشتر است چون لباس زیر حتی در حین استراحت نیز از بدن جدا نمیشود. شدت التصاق لباسهای زیرین با بدن نیز از شدت التصاق لباسهای روپوش شدیدتر است. به همین دو مناسبت، عرب هرگاه میخواهد از ملازمه شدید و دائمی چیزی با چیزی سخن بگوید از کنایهی لباسهای زیرین بهره میگیرد. مثلا وقتی میخواهند بگویند فلانی غصهای عمیق و دائمی به دلم نشاند میگویند: فلانی غم را شعار قلبم کرد (أَشْعَرَ فلانٌ قلبي هماً)(العین).
🔸حضرت می فرمایند که رحمت نسبت به مردم جامعه را نه تنها نزدیکترین امور به قلب خود قرار ده، بلکه آن را همچون زیر پیراهنی، همواره به قلب خود بچسبان و از خود جدا مکن.
نکته 1: تحقق یک فعل غلت غائی لازم دارد. علت غائی همان هدف فرد از انجام عمل است که انگیزهی انجام فعل را در او ایجاد میکند. محبت به مردم، نیز یکی از افعال انسان است که به غلت غائی نیاز دارد. به نظر میرسد «ایجاد انگیزه برای خدمت بیشتر به مردم» علت غائیِ این محبت است. حاکم جامعه اگر نسبت به مردم محبت نداشته باشد، نمیتواند چنان که شایسته است به مردم خدمت کند.
نکته2: جالب آنکه چنین محبتی اختصاص به شیعیان ندارد، بلکه حضرت امیر علیه السلام به مالک دستور می دهد که نسبت به همه مردم، چنین محبتی داشته باشد و لو از برادران اهل سنت بوده و یا حتی از پیروان ادیان دیگر باشند، چرا که در ادامه می فرمایند: « فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ» (یعنی: مردم دو دسته اند: یا برادران دینی تو بوده و یا همچون تو، انسانند)
نکته3: حضرت در دستهبندی مردم #مصر، شیعیان و اهل سنت را در یک گروه قرار داده و با عبارت جامع «برادران دینی» به همه آنها اشاره کرده اند و غیر مسلمانان را در دسته دوم جای میدهند. #حکمرانی #نامه_53
✍️استاد علی رحیمی حوزه علمیه شیراز
#با_معارف_نهج البلاغه187
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله
🔵استعاره در «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...»
چنانکه در مطلب قبل (#با_معارف_نهج البلاغه187) گذشت، کلمه «أشعر» میتواند از ریشه «شعار» (به معنای لباس زیر اخذ شده باشد) بااین حال این احتمال نیز وجود دارد که این کلمه از ریشه «شعور» باشد. «شعر فلان بکذا» بدین معنا است که فلانی فلان مطلب را دانست.
این کلمه وقتی در باب افعال متعدی میشود (اَشعَرتُ فلاناً کذا) بدین معنا میشود که: به فلانی فلان مطلب را فهماندم. در اینجا نیز احتمال دارد معنایِ «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» این باشد که: "رحمت به رعیت را به قلبت بفهمان".
🔹روشن است که فاعلِ «شَعَر» و مفعولِ اولِ «اَشعَرَ» باید یک موجود عاقل و متصف به ملکه دانستن باشد. یعنی بتواند بفهمد. از این رو است که در این جا در قالب یک #استعاره مکنیهی زیبا قلب به موجودی تشبیه شده که میتواند بفهمد و «أشعِر» نیز همان لازمِ مذکورِ مشبهبهِ محذوف است. #حکمرانی #نامه_53
🔺لازمه معنایی این استعاره آن است که ای مالک، قلب تو میتواند ادراک کند تو باید به او بفهمانی که با رعیت رحیم و مهربان باشد. فهماندن به قلب نیز مانند فهماندن به دیگران نیاز به حدیث نفس دارد. باید با قلب گفتگو کرد و او را اقناع کرد که با مردم مهربان باشد.
#بازیباییهای_نهج، شماره 61
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.