eitaa logo
با نهج البلاغه
2.6هزار دنبال‌کننده
186 عکس
46 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵 4 (استعمال افعل تفضیل) ثُمَّ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ فَقَدْ خَابَ مَنْ لَيْسَ مِنْ أَهْلِهَا إِنَّهَا عُرِضَتْ عَلَى السَّمَاوَاتِ الْمَبْنِيَّةِ وَ الْأَرَضِينَ الْمَدْحُوَّةِ وَ الْجِبَالِ ذَاتِ الطُّولِ الْمَنْصُوبَةِ فَلَا أَطْوَلَ وَ لَا أَعْرَضَ وَ لَا أَعْلَى وَ لَا أَعْظَمَ مِنْهَا وَ لَوِ امْتَنَعَ شَيْ‏ءٌ بِطُولٍ أَوْ عَرْضٍ أَوْ قُوَّةٍ أَوْ عِزٍّ لَامْتَنَعْنَ وَ لَكِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ وَ عَقَلْنَ مَا جَهِلَ مَنْ هُوَ أَضْعَفُ مِنْهُنَّ وَ هُوَ الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولا. 📎✍در اینجا انسان با آسمانها و زمین و کوهها (السَّمَاوَاتِ الْمَبْنِيَّةِ وَ الْأَرَضِينَ الْمَدْحُوَّةِ وَ الْجِبَالِ ذَاتِ الطُّولِ الْمَنْصُوبَةِ) مقایسه شده است. آسمانها و زمین و کوهها به عظمت توصیف شده‌اند (فَلَا أَطْوَلَ وَ لَا أَعْرَضَ وَ لَا أَعْلَى وَ لَا أَعْظَمَ مِنْهَا). اما وقتی به انسان رسیده فرموده است که انسان از آنها ضعیفتر (اضعف) است. در حالیکه قبلا از ضعف آسمانها و زمین سخنی به میان نیامده بود تا در اینجا انسان «اضعف» شمرده شود! کلمه «اضعف» درجایی به کار میرود که انسان را با یک چیز ضعیف مقایسه کنند نه با یک چیز قوی!!! ◀️وجه کاربرد کلمه «اضعف» در اینجا چیست؟ پاسخهایتان را برای ادمین ( @ashaiery) بفرستید. لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a. https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
با نهج البلاغه
بسم الله 🔵استعاره در «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» چنانکه در مطلب قبل (#با_
👆👆👆👆👇👇👇👇 بسم الله در نامه مالک اشتر آمده است: (وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ) پیش از این دو معنا برای کلمه «اشعر» گفته شد: یکی به معنای «تبدیل کردن رحمت به لباس زیرین قلب» و دیگری «فهماندن به قلب». این نوشته را استاد امید مؤذنی با توجه به همان دو مطلب قبلی برایمان فرستاده اند: ✍️در شریفه جلیله «وأشعر قلبك الرحمة للرعية...» در کانال ارجمند «با نهج‌البلاغه» به تبیین وجه استعارۀ به‌کاررفته در آن، سخن به زیبایی رفته است. در این گفتۀ امیر سخن وجهی دیگر از بلاغت و بداعت نیز وجود دارد که شایان توجه و مایه تلذذ ادباست. آن وجه دیگر «ایهام» در دو معنای یادشده فهماندن و پوشاندن است. در یکی از دو معنی اقرب و دیگری ابعد است که در اینجا به دلیل کثرت استعمال اشعر در معنای فهماندن، معنای قریب همان فهماندن و معنای بعید نیز پوشاندن است. بازتاب این نکته بلاغی در روا نیست و مجال ارائه آن شرح سخن است، اما اگر نظر به اختصار بخواهد این زیبایی را در فارسی بچشد، چنین عبارتی تا حدی کاراست: مهر به مردمان را به قلبت بفهمان و آن را جامۀ زیرینی قرار ده که بر تن او می‌پوشانی! ، شماره 62 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
با نهج البلاغه
بسم الله 🔵 #چالش_ادبی 4 (استعمال افعل تفضیل) ثُمَّ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ فَقَدْ خَابَ مَنْ لَيْسَ
بسم الله 🔵پاسخ به 4 🔹عباس حسن می‌گوید عربها گاهی دو چیزی را که هیچ اشتراکی با هم ندارند با هم مقایسه می‌کنند. مثلا می‌گویند: «برف سفیدتر از مشک است» یا «تابستان گرمتر از زمستان است» یا... و منظورشان این است که سفیدی برف شدتی دارد که این شدت از شدت سیاهی مشک بیشتر است. 🔸ممکن است جمله امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطبه، یکی از مصادیق همین کاربرد افعل تفضیل باشد. 📖📌(و من غير الغالب ألا يكون بينهما اشتراك مطلقا إلا ...كقولهم: «الثلج أشد بياضا من المسك» و «الصيف أحرّ من الشتاء»...يريدون: أن بياض الثلج أشد فى ذاته من سواد المسك فى ذاته- و الصيف فى حرارته أشد من الشتاء فى برده- و السكّر فى حلاوته أقوى من الملح فى ملوحته- و العسل فى حلاوته أشد من الخل فى حموضته، و هكذا ...) 📚 النحو الوافي، ج‏3، ص: 406 لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a. https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله 🔵 پاسخ استاد محمد سرافراز به ۴ سید علی خان مدنی در ریاض السالکین ج۱ ص ۲۳۷ میگوید : گاهی افعل تفضیل به معنای تفضیلِ بعد از مشارکت نیست. یعنی اساسا اصل فعل در غیر از این مورد وجود ندارد. نتیجه این بیان ، کمال تفضیل خواهد بود. مثل آیه : هو اهون علیه ، یا آیه : رب السجن احب الیّ. (قد يقصد بأفعل، تجاوز صاحبه و تباعده عن غيره في الفعل، لا بمعنى تفضيله بعد المشاركة في أصل الفعل، فيفيد عدم وجود أصل الفعل في غيره، فيحصل كمال التفضيل، و هو المعنى الأوضح في أفعل في صفاته تعالى. و بهذا المعنى ورد قوله تعالى: وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ‏ و قول يوسف (عليه السّلام): رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَ‏ . و هذا أولى من جعل المشاركة تقديرا كما أجاب به بعضهم، و من التشريك بما لا مشاركة فيه كما أجاب به آخرون.) لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 پاسخ استاد علیرضا بابایی به ۴ 🗞قاعده «کاربست صیغه افعل تفضیل در معنای غیر تفضیل» (که توسط مرحوم رضی استرآبادی نیز بحث و بررسی شده است) بر فقره مورد سوال قابل تطبیق به نظر نمی رسد؛ زیرا درکلام امیرالمومنین علیه السلام ، عبارت «منهنّ» حکایت از وجود مقایسه بین دو امر در کلام حضرت دارد. افعل اگر در غیر تفضیل استعمال شود، واژه ملائم با آن یعنی «من» نباید بکار رود. 🖍پاسخ احتمالی به نظر می رسد عبارت قبل، اشعار به ضعف آسمان ها و زمین دارد چرا که آنها با آن عظمت جسمانی، از «ترس عقوبت خیانت در امانت» از پذیرش امتناع کردند که همین «امتناع از روی ترس» نشانه ضعفشان بوده و به امر حق واقف بودند. بنابراین «اضعف منهن» در معنای تفضیل به درستی بکار رفته و نیاز به تاویل ندارد. لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 پاسخ استاد امید مؤذّنی به ۴ عرض سلام و ارادت و ادب و اشتیاق دیدار آنچه به ذهن حقیر رسید این است که ضعف اگرچه منطوق کلام در پیش از افعل تفضیل نیست، اما مفهوم آن هست؛‌ یعنی حضرت می‌فرمایند که اینها که قوی هستند در تحمل امانت ضعیف بودند و انسان که ضعیف‌تر بود، پذیرفت. این معنا در این عبارت که در واقع نتیجه ضعف است،‌ نهفته: «لَكِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ». به گمانم دلیلی هم در ادبیات عرب نداریم که دو طرف نسبت حتماً‌ باید منطوق کلام باشند. لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 پاسخ سرکار خانم شهبازی به ۴ 🗞می فرماید اداء امانت، اهلیت می خواهد نه عظمت ظاهری مثلا در طول و عرض و ارتفاع. پس هر کس اهلیت نداشته باشد ضرر کرده است. این آسمانها و زمین و کوهها رو که می بینید چقدر از نظر طول و عرض وتوانمندی و سربلندی باعظمتند برای اداء امانت الهی ضعیف بودند تا چه برسد به انسان که از نظر طول و عرض و قوت و سر فرازی از اینها هم ضعیفتر است. لذا انسان به طریق اولی ضعیف تر است پس «ضعف» انسان با «ضعف» آسمانها و زمین و کوهها برای اداء امانت الهی با وجود عظمت ظاهری مقایسه شده است. هرچند در ظاهر به کلمه ضعیف در مورد آسمانها و زمین و کوهها اشاره نشده است. ولی از محتوا فهمیده می شود آسمان ها و زمین و کوهها با این بزرگی ضعیف هستند تو که این بزرگی ظاهری رو هم نداری البته ضعیفتری. اشاره به ضعف آسمانها و زمین و کوهها در لفظ، آن بلاغتی را که در نیاوردنش هست ندارد. این دو عبارت را مقایسه بفرمایید ۱_ آسمانها و زمین و کوهها با این بزرگی امانت الهی را نپذیرفتند چون ملاک در پذیرش، عظمت ظاهری نیست پس اینها در واقع ضعیف بودند، انسان که در ظاهر هم از این ها ضعیفتر است‌. ۲_ آسمانها و زمین و کوهها با این بزرگی امانت الهی را نپذیرفتند انسان که از اینها هم ضعیفتر است. با نیاوردن ضعیف در مورد آسمانها و زمین و کوهها خللی به فهم مخاطب وارد نمی شود و مقصود حاصل است. لذا ذکر ضعیف در مورد آسمانها و زمین و کوهها تحصیل حاصل است لذا بلاغت حکم می کند که مراد در عبارتی موجزتر بیان شود. علاوه برآنکه تطویل در کلام عاشقانه زیباست نه در توبیخ. همچنین عبارت اول کأنّه با بیان علت نپذیرفتن آسمانها و زمین و کوهها حالت اضعف بودن انسان در ان کم رنگتر است اما عبارت دوم تأکیدش بر أضعف بودن انسان است و با لسان توبیخ بیشتر هماهنگ است و آیه ای که آورده شده که انه کان ظلوما جهولا> لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله پاسخ استاد صادق زاده به ۴ منشأ استظهار ضعف در ناحیه آسمان ها و زمین چیست؟ به نظر حقیر اگر بخواهیم ملاک استظهار را تنها متن مذکور قرار دهیم باید گفت: مقدمه اول: به لحاظ لغوی ضعف در نقطه مقابل قوت است. مقدمه دوم : عبارت «فلا اطول و لا اعرض و...» در کنار عبارت « لو امتنع شئ بطول و عرض و قوة...» دال بر این است که آسمان و زمین از نظر مختصات مادی هم اکبر از انسان است هم اقوی. مقدمه سوم: وقتی بحث اقوی بودن آسمان و زمین در مقایسه با انسان مطرح باشد یعنی مفهوم قوت در هر دو مطرح است و در آسمان و زمین افضلیت دارد. مقدمه چهارم: با توجه به مقدمه اول در کنار دو مقدمه دیگر می فهمیم که متکلم «ضعف» را از مقارنه و مقایسه قوت آسمان و زمین در برابر انسان انتزاع کرده و چون قوت انسان کمتر است پس در نسبت سنجی ضعیف تر است. به عبارت دیگر از نظر قوت، انسان اضعف از آسمان ها و زمین (یعنی موجود مادی ضعیف) است. نتیجه اینکه وقتی به لحاظ مادی به مخلوقات الاهی بنگریم میفهمیم که وقتی موجودات مادی ضعیفی مثل آسمان ها و زمین نتوانستند بار امانت الاهی را حمل کنند انسان که اضعف مادیاً هست چه طور میتواند قبول کند؟ (دلالت متن بر توجه به جنبه فرامادی انسان در حمل امانت) با این بیان و نیز توجه به جایگاه من جاره در افعل تفضیل پاسخ های اول و دوم نیز تام نمی باشد. با عرض پوزش بابت اطاله کلام. 🌺 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵زیباییهای : لَا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ، وَ بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ. برآوردن نیازهای [مردم] به درستی انجام نمی‌شود مگر با سه چیز: کوچک شمردن آنها تا [خودش] بزرگ شود، پنهان کردن آنها تا [خودش] آشکار شود و شتاب کردن در آنها تا گوارا گردد. نکات زیبایی شناختی : 1️⃣ در تعبیر «استصغارها لتعظم» و «استکتامها لتظهر» پارادوکس و تضاد# معناداری نهفته است بطوری که هر مخاطبی را به فکر فرو می برد که چه نکته ای در برآوردن حوائج مردم است که هرچقدر این کار [از طرف انجام دهنده] کوچک شمرده شود، خودش بزرگتر می‌شود و هرچقدر پنهان شود، بیشتر آشکار می‌شود. بزرگ شدن کار بوسیله کوچک شمردن آن، هم می‌تواند در پیشگاه الاهی باشد و هم نزد مردم. اگر انسان خودش بخواهد کارش را بزرگ جلوه دهد طبیعتاً با منّت و تکبر همراه می‌شود و ارزش این عمل نزد خداوند و مردم کم می‌شود. 2️⃣ ضمیر «ها» به کلمه «حوائج» برمی‌گردد اما کوچک شمردن حوائج معنا ندارد. پس مقصود، کوچک شمردن قضاء حوائج است.وقتی یک کلمه دو معنا داشته باشد که یک معنایش در عبارت اراده شده باشد و معنای دیگر با توجه به عود ضمیر اراده شده باشد، نام دارد که از محسّنات معنوی علم بدیع محسوب می‌شود. همچنین است ما بقی موارد ضمیر «ها» در عبارت حضرت. 3️⃣ لام در «لتعظم» و «لتظهر» نام دارد یعنی کسی که نیاز نیازمندان را برآورده میکند، نباید به قصد اینکه کارش بزرگ شود، کارش را کوچک شمارد و به قصد اینکه کارش آشکار شود آن را پنهان کند بلکه این نتیجه قهری عمل اوست. نظیر آیه: «فالتقطه آل فرعون لیکون لهم عدوا و حزنا». ( بلاغیون حرف لام در این موارد را استعاره تبعی# می نامند) 🔔 نظیر این کلام در روایات دیگری نیز به چشم میخورد (برای مثال: کافی ج۴ / ص ۳۰). ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 63 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵مؤثرترین عامل قطع شدن رحمت الاهی وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ () هیچ عاملی در تغییر دادن نعمتهای خداوند و تعجیل عذاب او موثرتر از ظلم نیست چرا که خداوند شنونده‌ی دعای مظلومان و در کمین ظالمان است. البلاغه 191 لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a. https://eitaa.com/banahjolbalaghe.