بسم الله
🔵نسبت فاعلی و مفعولی در ترجمه 1
لَقَدْ أَصْبَحْنَا فِي زَمَانٍ قَدِ اتَّخَذَ أَكْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ كَيْساً وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِيهِ إِلَى حُسْنِ الْحِيلَة #خطبه_41
🔻در روزگاری زندگی میکنیم که اکثر مردمانش، نیرنگبازی و مکر را کیاست میدانند و جاهلان نیز همین نیرنگبازان را افرادی چارهجو و باتدبیر میدانند!
☑️در جمله «نسبهم اهل الجهل...» کلمه «اهل الجهل» فاعل و کلمه «هم» مفعول به است. بر این اساس معنای متن این است که مردم جاهل، آن افراد (که نیرنگ را زیرکی میدانند) را به چاره جویی (حسن تدبیر) میشناسند!
⚡️یکی از مترجمان بدون توجه به نسبت فاعلی و مفعولی، این جمله را به این شکل معنی کرده است:
و در دورانى زندگى مىكنيم كه مردمش مكر را زيركى شمرده، و بى خردانشان را چارهساز خود مىدانند. (ترجمه آقامیرزایی)
#با_مترجمان_نهج البلاغه شماره 67
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
ردود التستری علی ابن ابی الحدید فی شرح نهج البلاغة.pdf
1.94M
بسم الله
ابن ابی الحدید یکی از مهترین شارحان نهج البلاغه است. محقق تستری نیز شرح گرانسگی بر نهج البلاغه نوشته است (بهج الصباغة).
جهتگیریهای شیعی محقق تستری و صراحت او موجب شده است که گاه به نقد شرح ابن ابی الحدید بنشیند و برداشتهای او را نقد کند.
این پایان نامه فرصت خوبی است برای مرور دسته بندی شده ی نقدهای محقق تستری بر ابن ابی الحدید.
یک فصل از پایان نامه به نقدهای لغوی، دیگری به نقدهای نحوی، سومی به نقدهای تأویلی و ... اختصاص یافته است.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵شجاعت علی علیه السلام
وَ اللَّهِ إِنَّ امْرَأً يُمَكِّنُ عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ يَعْرُقُ لَحْمَهُ وَ يَهْشِمُ عَظْمَهُ وَ يَفْرِي جِلْدَهُ لَعَظِيمٌ عَجْزُهُ ضَعِيفٌ مَا ضُمَّتْ عَلَيْهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ أَنْتَ فَكُنْ ذَاكَ إِنْ شِئْتَ فَأَمَّا أَنَا فَوَاللَّهِ دُونَ أَنْ أُعْطِيَ ذَلِكَ ضَرْبٌ بِالْمَشْرَفِيَّةِ تَطِيرُ مِنْهُ فَرَاشُ الْهَامِ وَ تَطِيحُ السَّوَاعِدُ وَ الْأَقْدَامُ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِكَ مِمَّا يَشاء #خطبه_34
🔹به خدا سوگند کسی که به دشمنش اجازه میدهد گوشتش را بخورد، استخوانش را بشکند و پوستش را بدرد، از عجزی بزرگ و قلبی کوچک برخوردار است. تو اگر میخواهی چنان باش اما من به جای آنکه چنان فرصتی به دشمن بدهم با شمشیر خود ضربتی بر او میزنم که استخوانهای خورد شدهی جمجمهاش به آسمان پرواز کند و دست و پای جدا شدهاش به زمین فرود آید. بعد از آن هم خدا خودش میداند چه کند!
#با_معارف_نهج البلاغه189
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله
🔵اتّکای سپاه علی علیه السلام بر روشنگری و #بصیرت افزایی عمار
در گرماگرم #صفین، مرد جوانی پُرسان پرسان خودش را به پرچم #عمار رساند و پرسید: کدامتان عمار است؟
عمار خودش را معرفی کرد.
مرد گفت: وقتی از کوفه به #صفین آمدم یقین داشتم که علی ع حق است و #معاویه باطل اما از دیشب که دیدم آنان در قبله و قرآن و پیامبر و اذان و نماز و ... با ما یکی هستند، شک عجیبی به دلم افتاده است. نمیدانم حق با کیست؟ صبحگاه خودم را به امیرالمؤمنین رساندم تا مرا از شک به در آورد. به من فرمود: عمار را دیدهای؟
گفتم: نه.
فرمود: خودت را به عمار برسان. در سخنش دقت کن و هرچه گفت بپذیر.
حالا به سراغ تو آمدهام تا برای تردیدم چارهای بکنی!
🔸#عمار پرچم سیاه عمروعاص را به او نشان داد و گفت:
صاحب آن پرچم #عمروعاص است من سه بار در رکاب پیامبر با او [به خاطر کفرش] جنگیدهام! این چهارمین بار است و در رکاب علی با او [به خاطر نفاقش] میجنگم.
دشمن ما [که منافق است] در این جنگ، بدتر و فاجرتر از سه جنگ قبلی است [که آن روزها کافر بود]!
ببینم در جنگهای عصر پیامبر نبودهای؟ یا پدرانت در آن جنگها نبودهاند تا تو را از آن جنگها خبر دهند؟
مرد گفت: نه
عمار گفت: موضع ما همان موضعی است که در عصر پیامبر داشتیم (موضع ایمان) و موضع آنها نیز همان موضعی است که در عصر پیامبر داشتند(کفر و نفاق).
به خدا قسم دوست داشتم همه لشکر شام پیکر واحدی میشدند تا خودم گردن آن پیکر واحد را بزنم و تکهتکهاش کنم!
به خدا سوگند ریختن خون آنان از ریختن خون یک گنجشک هم حلالتر است! ... حالا بگو ببینم شکت را برطرف کردم؟
مرد گفت: خوب دلم را روشن کردی!...
📚(وقعة صفین ص 221)
#با_معارف_نهج البلاغه 190
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله
🔵 #چالش_ادبی 4 (استعمال افعل تفضیل)
ثُمَّ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ فَقَدْ خَابَ مَنْ لَيْسَ مِنْ أَهْلِهَا إِنَّهَا عُرِضَتْ عَلَى السَّمَاوَاتِ الْمَبْنِيَّةِ وَ الْأَرَضِينَ الْمَدْحُوَّةِ وَ الْجِبَالِ ذَاتِ الطُّولِ الْمَنْصُوبَةِ فَلَا أَطْوَلَ وَ لَا أَعْرَضَ وَ لَا أَعْلَى وَ لَا أَعْظَمَ مِنْهَا وَ لَوِ امْتَنَعَ شَيْءٌ بِطُولٍ أَوْ عَرْضٍ أَوْ قُوَّةٍ أَوْ عِزٍّ لَامْتَنَعْنَ وَ لَكِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ وَ عَقَلْنَ مَا جَهِلَ مَنْ هُوَ أَضْعَفُ مِنْهُنَّ وَ هُوَ الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولا.
📎✍در اینجا انسان با آسمانها و زمین و کوهها (السَّمَاوَاتِ الْمَبْنِيَّةِ وَ الْأَرَضِينَ الْمَدْحُوَّةِ وَ الْجِبَالِ ذَاتِ الطُّولِ الْمَنْصُوبَةِ) مقایسه شده است. آسمانها و زمین و کوهها به عظمت توصیف شدهاند (فَلَا أَطْوَلَ وَ لَا أَعْرَضَ وَ لَا أَعْلَى وَ لَا أَعْظَمَ مِنْهَا). اما وقتی به انسان رسیده فرموده است که انسان از آنها ضعیفتر (اضعف) است. در حالیکه قبلا از ضعف آسمانها و زمین سخنی به میان نیامده بود تا در اینجا انسان «اضعف» شمرده شود! کلمه «اضعف» درجایی به کار میرود که انسان را با یک چیز ضعیف مقایسه کنند نه با یک چیز قوی!!!
◀️وجه کاربرد کلمه «اضعف» در اینجا چیست؟
پاسخهایتان را برای ادمین ( @ashaiery) بفرستید.
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
با نهج البلاغه
بسم الله 🔵استعاره در «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» چنانکه در مطلب قبل (#با_
👆👆👆👆👇👇👇👇
بسم الله
در نامه مالک اشتر آمده است:
(وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ)
#نامه_53
پیش از این دو معنا برای کلمه «اشعر» گفته شد: یکی به معنای «تبدیل کردن رحمت به لباس زیرین قلب» و دیگری «فهماندن به قلب».
این نوشته را استاد امید مؤذنی با توجه به همان دو مطلب قبلی برایمان فرستاده اند:
✍️در شریفه جلیله «وأشعر قلبك الرحمة للرعية...» در کانال ارجمند «با نهجالبلاغه» به تبیین وجه استعارۀ بهکاررفته در آن، سخن به زیبایی رفته است. در این گفتۀ امیر سخن وجهی دیگر از بلاغت و بداعت نیز وجود دارد که شایان توجه و مایه تلذذ ادباست.
آن وجه دیگر «ایهام» در دو معنای یادشده فهماندن و پوشاندن است. در #ایهام یکی از دو معنی اقرب و دیگری ابعد است که در اینجا به دلیل کثرت استعمال اشعر در معنای فهماندن، معنای قریب همان فهماندن و معنای بعید نیز پوشاندن است.
بازتاب این نکته بلاغی در #ترجمه روا نیست و مجال ارائه آن شرح سخن است، اما اگر نظر به اختصار بخواهد این زیبایی را در فارسی بچشد، چنین عبارتی تا حدی کاراست:
مهر به مردمان را به قلبت بفهمان و آن را جامۀ زیرینی قرار ده که بر تن او میپوشانی!
#بازیباییهای_نهج، شماره 62
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
با نهج البلاغه
بسم الله 🔵 #چالش_ادبی 4 (استعمال افعل تفضیل) ثُمَّ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ فَقَدْ خَابَ مَنْ لَيْسَ
بسم الله
🔵پاسخ به #چالش_ادبی 4
🔹عباس حسن میگوید عربها گاهی دو چیزی را که هیچ اشتراکی با هم ندارند با هم مقایسه میکنند. مثلا میگویند: «برف سفیدتر از مشک است» یا «تابستان گرمتر از زمستان است» یا... و منظورشان این است که سفیدی برف شدتی دارد که این شدت از شدت سیاهی مشک بیشتر است.
🔸ممکن است جمله امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطبه، یکی از مصادیق همین کاربرد افعل تفضیل باشد.
📖📌(و من غير الغالب ألا يكون بينهما اشتراك مطلقا إلا ...كقولهم: «الثلج أشد بياضا من المسك» و «الصيف أحرّ من الشتاء»...يريدون: أن بياض الثلج أشد فى ذاته من سواد المسك فى ذاته- و الصيف فى حرارته أشد من الشتاء فى برده- و السكّر فى حلاوته أقوى من الملح فى ملوحته- و العسل فى حلاوته أشد من الخل فى حموضته، و هكذا ...)
📚 النحو الوافي، ج3، ص: 406
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله
🔵 پاسخ استاد محمد سرافراز به #چالش_ادبی ۴
سید علی خان مدنی در ریاض السالکین ج۱ ص ۲۳۷ میگوید : گاهی افعل تفضیل به معنای تفضیلِ بعد از مشارکت نیست. یعنی اساسا اصل فعل در غیر از این مورد وجود ندارد. نتیجه این بیان ، کمال تفضیل خواهد بود. مثل آیه : هو اهون علیه ، یا آیه : رب السجن احب الیّ.
(قد يقصد بأفعل، تجاوز صاحبه و تباعده عن غيره في الفعل، لا بمعنى تفضيله بعد المشاركة في أصل الفعل، فيفيد عدم وجود أصل الفعل في غيره، فيحصل كمال التفضيل، و هو المعنى الأوضح في أفعل في صفاته تعالى.
و بهذا المعنى ورد قوله تعالى: وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ و قول يوسف (عليه السّلام):
رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَ .
و هذا أولى من جعل المشاركة تقديرا كما أجاب به بعضهم، و من التشريك بما لا مشاركة فيه كما أجاب به آخرون.)
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵 پاسخ استاد علیرضا بابایی به #چالش_ادبی ۴
🗞قاعده «کاربست صیغه افعل تفضیل در معنای غیر تفضیل» (که توسط مرحوم رضی استرآبادی نیز بحث و بررسی شده است) بر فقره مورد سوال قابل تطبیق به نظر نمی رسد؛ زیرا درکلام امیرالمومنین علیه السلام ، عبارت «منهنّ» حکایت از وجود مقایسه بین دو امر در کلام حضرت دارد.
افعل اگر در غیر تفضیل استعمال شود، واژه ملائم با آن یعنی «من» نباید بکار رود.
🖍پاسخ احتمالی
به نظر می رسد عبارت قبل، اشعار به ضعف آسمان ها و زمین دارد چرا که آنها با آن عظمت جسمانی، از «ترس عقوبت خیانت در امانت» از پذیرش امتناع کردند که همین «امتناع از روی ترس» نشانه ضعفشان بوده و به امر حق واقف بودند.
بنابراین «اضعف منهن» در معنای تفضیل به درستی بکار رفته و نیاز به تاویل ندارد.
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵 پاسخ استاد امید مؤذّنی به #چالش_ادبی ۴
عرض سلام و ارادت و ادب و اشتیاق دیدار
آنچه به ذهن حقیر رسید این است که ضعف اگرچه منطوق کلام در پیش از افعل تفضیل نیست، اما مفهوم آن هست؛ یعنی حضرت میفرمایند که اینها که قوی هستند در تحمل امانت ضعیف بودند و انسان که ضعیفتر بود، پذیرفت. این معنا در این عبارت که در واقع نتیجه ضعف است، نهفته: «لَكِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ».
به گمانم دلیلی هم در ادبیات عرب نداریم که دو طرف نسبت حتماً باید منطوق کلام باشند.
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵 پاسخ سرکار خانم شهبازی به #چالش_ادبی ۴
🗞می فرماید اداء امانت، اهلیت می خواهد نه عظمت ظاهری مثلا در طول و عرض و ارتفاع.
پس هر کس اهلیت نداشته باشد ضرر کرده است.
این آسمانها و زمین و کوهها رو که می بینید چقدر از نظر طول و عرض وتوانمندی و سربلندی باعظمتند برای اداء امانت الهی ضعیف بودند تا چه برسد به انسان که از نظر طول و عرض و قوت و سر فرازی از اینها هم ضعیفتر است. لذا انسان به طریق اولی ضعیف تر است
پس «ضعف» انسان با «ضعف» آسمانها و زمین و کوهها برای اداء امانت الهی با وجود عظمت ظاهری مقایسه شده است. هرچند در ظاهر به کلمه ضعیف در مورد آسمانها و زمین و کوهها اشاره نشده است. ولی از محتوا فهمیده می شود
آسمان ها و زمین و کوهها با این بزرگی ضعیف هستند تو که این بزرگی ظاهری رو هم نداری البته ضعیفتری.
اشاره به ضعف آسمانها و زمین و کوهها در لفظ، آن بلاغتی را که در نیاوردنش هست ندارد.
این دو عبارت را مقایسه بفرمایید
۱_ آسمانها و زمین و کوهها با این بزرگی امانت الهی را نپذیرفتند چون ملاک در پذیرش، عظمت ظاهری نیست پس اینها در واقع ضعیف بودند، انسان که در ظاهر هم از این ها ضعیفتر است.
۲_ آسمانها و زمین و کوهها با این بزرگی امانت الهی را نپذیرفتند انسان که از اینها هم ضعیفتر است.
با نیاوردن ضعیف در مورد آسمانها و زمین و کوهها خللی به فهم مخاطب وارد نمی شود و مقصود حاصل است. لذا ذکر ضعیف در مورد آسمانها و زمین و کوهها تحصیل حاصل است لذا بلاغت حکم می کند که مراد در عبارتی موجزتر بیان شود.
علاوه برآنکه تطویل در کلام عاشقانه زیباست نه در توبیخ.
همچنین عبارت اول کأنّه با بیان علت نپذیرفتن آسمانها و زمین و کوهها حالت اضعف بودن انسان در ان کم رنگتر است اما عبارت دوم تأکیدش بر أضعف بودن انسان است و با لسان توبیخ بیشتر هماهنگ است و آیه ای که آورده شده که انه کان ظلوما جهولا>
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
https://eitaa.com/banahjolbalaghe