بسم الله
🟣برکات غزوات عصر رسول الله برای جهان اسلام
سی و هشت سال پس از هجرت پیامبر، یعنی سه دهه پس از غزوات پیامبر، امیرالمؤمنین علیه السلام با مردم کوفه، از برکات و فوائد آن جنگهای دشوار سخن میگوید:
«ما در رکاب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با پدران، فرزندان، برادران و عموهای خودمان میجنگیدیم! این جنگ برای ما نتیجهای نداشت جز ایمان، تسلیم [در برابر خدا و رسول]، حرکت در صراط المستقیم، تحمل درد و رنج، جدیت در جهاد با دشمن ... وقتی خداوند صداقت ما را امتحان کرد، بر دشمنان شکست و فروپاشی و بر ما نصرت نازل فرمود تا بدانجای که اسلام استقرار یافت و تثبیت شد و توسعه یافت.
(وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صلى الله عليه وآله نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلاَّ إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً وَ مُضِيّاً عَلَى اَللَّقَمِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ اَلْأَلَمِ وَ جِدّاً فِي جِهَادِ اَلْعَدُوِّ ....فَلَمَّا رَأَى اَللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا اَلْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا اَلنَّصْرَحَتَّى اِسْتَقَرَّ اَلْإِسْلاَمُ مُلْقِياً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ) (خطبه 55)
↩️پس جنگ با همه تلخیهایش، با همه مشکلاتی که پدید میآورد، میتواند فایدهای داشته باشد! حق همین است که در این روزها که روزهای یادکرد از جانبازیهای فرزندان و بردباریها و مقاومت مادران این مرز بوم است، از پیامدهای شیرین آن حماسه سخن بگوییم.
#با_معارف_نهج البلاغه 262
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
#آشنایی_با_خطبه خطبه 22
1️⃣فضای صدور خطبه
حضرت بعد از شنیدن خبر پیمان شکنی ناکثین (طلحه و زبیر) این خطبه را ایراد فرمودند.
2️⃣اهمیت خطبه
ابطال حجت ناکثین در برپایی جنگ جمل.
3️⃣مضامین خطبه
اين خطبه به مطالبی چون بيعت شكنى طلحه و زبير، حوادث تلخ جنگ جمل، مسأله خونخواهی «عثمان» كه بهانه جنگ افروزی اصحاب جمل بود و در نهایت، پاسخ به تهديد دشمنان می پردازد. تفصیل مطالب عبارتند از:
1. شیطان، حزب خود را گردآورده است تا ظلم به جایگاه خود (که در زمان عثمان یافته بود) بازگردد.
2. آنان هیچ کار خلاف و منکری از من سراغ ندارند (تا آن را دستاویز پیمان شکنی خود نمایند).
3. آنها انتقام خونى که خود ریخته اند از من مىطلبند. بر فرض که من در قتل عثمان شریک آنان بوده باشم، بی شک آنان نیز در قتل عثمان سهیم بوده اند، پس حجت آنان برای جنگ که خونخواهی عثمان است، بر علیه خود آنان است (زیرا خود آنان عامل اصلی قتل عثمان بودند).
4. آنها مىخواهند از مادرى شير بنوشند كه شيرش قطع شده و بدعتى را زنده كنند كه مدتهاست مرده است (یعنی مىخواهند همان حيف و ميلهاى زمان عثمان تكرار شود و بر بيت المال مسلّط شوند).
5. اگر آنان از پذيرش حق امتناع كنند، لبه تيز شمشير را به آنها مىبخشم، همان شمشيرى كه بهترين درمان باطل و ياور حق است.
6. عجيب است كه مرا به نیزه و شمشیر فراخوانده اند. من كسى نبودم كه به نبرد تهديد شوم يا مرا از نيزه و شمشیر بترسانند، چرا كه من به پروردگار خويش يقين دارم و در دين و آئين خود كمترين شكّ و ترديدى ندارم.
4️⃣لطایف خطبه
1. در عبارت « يَرْتَضِعُونَ أُمّاً قَدْ فَطَمَت» (از مادری شیر می خواهند که شیرش خشک شده است) استعاره مرکب بسیار لطیفی به کار رفته است.
مادر شیرده، استعاره از بیت المال زمان عثمان است و شیر، استعاره از عوائد بی حساب و کتاب است و خشک شدن شیر نیز، استعاره از تغییر شرایط حکمرانی است که بیت المال، بسان زمان عثمان، به امثال طلحه و زبیر شیر نمی دهد.
2. حضرت امیر علیه السلام میان بی باکی از نبرد با دشمن از یک سو و یقین به پروردگار و عدم تردید در دین از سوی دیگر، ملازمت برقرار کرده است، چرا که « إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (یونس/62).
5️⃣مصادر خطبه
الإمامة و السیاسة، ابن قتیبة، ج1، ص154؛ الغارات، هلال ثقفی؛ المسترشد، طبری، ص95؛ کشف المحجة، سید بن طاووس، ص173 و ...
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✍️استاد علی رحیمی ؛ حوزه علمیه شیراز
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🟣ترجمه کلمه «تخلّف» در نهج البلاغه
کلمه «خلف» به معنای پشت و ضدِّ جلو به کار میرود. به زنی که در جهاد شرکت نمیکند و بعد از رفتن مرد مجاهدش، پشت سر او در شهر باقی میماند، گفته میشود: «خالفة» که جمع آن «خوالف» است. (رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوٰالِفِ). به کسی که با نقش و فاعلیت خودش از دیگران عقب افتاده، و همراه با آنها نمیرود، میگویند: «تَخَلَّف عنهم» یا «تَخَلّفَهم» وقتی کسی که از همه جلو افتاده و افراد یا اشیائی را پشت سر خود بر جای مینهد، میگویند: «خلّفهم: آنها را پشت سر نهاد».( راغب، مفردات الفاظ القرآن، ص: 294، فیومی، مصباح المنیر، ج 2، ص: 179 زبیدی، تاج ا لعروس،ج 12، ص: 200)
امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به فرزندشان میفرمایند: «يَا بُنَيَّ لاَ تُخَلِّفَنَّ وَرَاءَكَ شَيْئاً مِنَ اَلدُّنْيَا: ای فرزندم چیزی از دنیا را پس از مرگ از خود بر جای نگذار»
🔰«تخلّف» در خطبه 100
درباره پرچم ولایت که پیامبر بعد از خود برای جامعه بر جا نهادند، فرموده است:
«مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا زَهَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ: هر كه از آن پرچمِ [ولایت] پيش افتاد از دين بيرون و هر كس از آن عقب افتاد، هلاک شود و هر كه تابع و ملازم او شد به حق پیوندد»
در اینجا، کلمهی «تخلّف» به قرینه مقابله با «من تقدمها...» به معنای "عقب افتادن عمدی اختیاری" است.
بسیاری از مترجمان به سبب روشنی حاصل از قرینه مقابله، توانستهاند ترجمهی درخوری ارائه کنند اما برخی مترجمان شاید با تکیه بر اینکه در زبان فارسی کلمه تخلف به معنای سرپیچی و مخالفت نیز به کار میرود، کلمه «تخلف» را به معنای عصیان و مخالفت کردن برگرداندهاند! (ترجمه نهج البلاغه بهشتی، و ترجمه نهج البلاغه شاهین، و ...) هرچند از نظر مصداقی، سرپیچی کردن با عقب افتادن یکی است ولی از نظر مفهومی بویژه در سیاق این جمله، باید کلمهی «تخلف» به همان معنای خودش ترجمه شود.
#با_مترجمان_نهج، شماره 81
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من اتجر بغیر فقه فقد ارتطم فی الربا
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣کلمه امامت در نهج البلاغه نسخه صبحی صالح و شیخ محمد عبده
امامت، در منابع حدیثی ، نظام امت و نظام دین شمرده شده است. نظام به معنای نخی است که منجوقها یا مهرهها را به رشته درمیآورد و به آنها شکل میدهد تا از پراکندگی و بیفایدگی نجاتشان دهد.
از امام رضا علیه السلام نقل شده است: «إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ و..» در روایت دیگری آمده است: «الْإِمَامُ مُطَهَّرٌ مِنَ الذُّنُوبِ مُبَرَّأٌ مِنَ الْعُيُوبِ ... نِظَامُ الدِّين...».
🔰در کلمات امیرالمؤمنین نیز آمده است که «فَرَضَ اللَّهُ تَعَالَى الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْر و ... وَ الْإِمَامَةَ نِظَاماً لِلْأُمَّةِ وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيماً للإمامة: » (نهج البلاغه حکمت 252)
در نیم قرن اخیر کتاب شریف نهج البلاغه با تصحیح و تعلیقه دو تن از بزرگان اهل تسنن، به چاپ رسیده و در محافل حوزوی و دانشگاهی شیعی نیز رواج یافت. در همین حکمت؛ کلمه «الإمامة» در نسخهای که دکتر صبحی صالح و شیخ محمد عبده تصحیح کردهاند، به ترتیب به «الأمانة» و «الامانات» تغییر یافته است!😳
✅در نسخههای شیعی مانند نسخه ابن میثم بحرانی، نسخه فیض الاسلام، نسخه مرحوم عطاردی، نسخه قیس عطار و ... همان تعبیرِ «الامامة نظاما للأمة» به کار رفته است. ابن ابیالحدید نیز همین نسخهی «الامامة نظاما للامه» را شرح کرده است.
کاش نسخههای شیعی نهج البلاغه در محافل حوزوی و دانشگاهی رواج یابد.
#اختلاف_نسخ
#با_معارف_نهج البلاغه 263
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
پس از انتشار پست فوق درباره روایت ««فَرَضَ اللَّهُ تَعَالَى ... الْإِمَامَةَ نِظَاماً لِلْأُمَّةِ» ؛
اقای دکتر حامد شریعتی نیاسر، با ارسال یادداشت کوتاهی ضمن ابراز محبت به کانال با نهج البلاغه، مقاله ای را درباره اختلاف نسخ در این حدیث شریف، معرفی کردند. این مقاله توسط ایشان و با مشارکت یکی دیگر از اساتید نوشته شده.
✅عنوان مقاله: تحقیق در ضبط حکمت ۲۵۲ نهجالبلاغه: «و الإمامة نظاماً للأمة»
🔰نویسندگان: حامد شریعتی نیاسر و منصور پهلوان
🧷چکیده:
در حکمت 252 نهجالبلاغه آنجا که امیرالمؤمنین علی(ع) از فلسفۀ شرایع و احکام و حکمت آنها با مطلع «فرض الله الایمان تطهیرا من الشرک» سخن میگوید، عبارت «الامامة نظاماً للامة» آمده است که بر اهمیت مسئلۀ امامت در رهبری امت دلالت دارد. اما در برخی نسخههای متأخر، این عبارت بهصورت «الأمانة نظاما للأمة» ثبت شده است که به اهمیت امانتداری در حفظ نظام امت اشاره دارد. از سوی دیگر متأسفانه در سالهای اخیر تحریفهایی از ناحیۀ برخی از ناشران و مصحّحان در شروح نهجالبلاغه بهعمل آمده است، بهطوریکه متن نهجالبلاغۀ درج شده در ابتدای شروحی مثل ابنابیالحدید و ابنمیثم با متن شرح شده، توسط شارح مطابقت ندارد که از آن جمله است: عبارت «الامامة نظاماً للامة». در این مقاله با استناد به نسخههای کهن و شروح معتبر نهجالبلاغه و نیز سیاق عبارت و روایات قریب المضمون دیگر اثبات شده است که ضبط «الامامة» صحیح است. امامت است که رکن اساسی در نظام امت را دارا میباشد و بر آن تأکید شده است نه «امانت» و بیگمان تمایلات کلامی برخی از شارحان همچون محمد عبده و صبحیصالح در برگزیدن ضبط «الأمانة» مؤثر بوده است.
📎کلیدواژهها: امامت امانت حکمت شرایع نظام امت
لینک دسترسی به متن کامل مقاله: 👇
https://jqst.ut.ac.ir/article_75421.html
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ┄┄┅••=✧؛❁
.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آثار و برکات تدبر در نهج البلاغه از دیدگاه دکتر زکی مبارک؛ اندیشمند اهل سنت.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
فریاد تاریخی علی علیه السلام و ناشنوایی تاریخی سران مرعوب عرب
در روزهای پس از جنگ نهروان، معاویه که زهره لشکرکشی مستقیم به کوفه و رویارویی مستقیم با علی ع را، نداشت، گردانهای ضربت چریکی خودش را به سرزمینهای اطراف کوفه میفرستاد و منافع فراسرزمینی کوفه را مورد تهدید قرار میداد. در این جنایات معاویه که در تاریخ به غارات معروف است، زنان و کودکان و غیرنظامیان به شکل فجیعی مورد تعرض قرار میگرفتند. برنامه امیرالمؤمنین علیه السلام این بود که در برابر این غارات، لشکر گستردهای از کوفه بسیج و به جنگ نهایی با معاویه اعزام شود اما کوفه پر از تخاذل بود و به فریاد غریب امیرالمؤمنین، پاسخِ درخوری نمیداد.
پس از غارت یمن، خطبهی 25 نهج البلاغه را ، پس از غارت مصر و شهادت دردمندانه محمد بن ابیبکر، خطبه 26 را ، پس از غارت انبار و کشیدن خلخال از پای یهودیه، خطبه 27 را و پس از غارت عینالتمر، خطبه 36 را ایراد کرد. همه این خطبهها خطاب به مردمی ایراد میشد، که شعار «نه غزه نه لبنان؛ جانم فدای کوفه» سر داده بودند! نه درکی از منافع فراسرزمینی خودشان داشتند و نه درکی از انسانیت و غیرت!
هنوز صدای غریب علی علیه السلام، از حنجره تاریخ، خطاب به سران مرعوب دولتهای عرب، به گوش میرسد که:
«تُكَادُونَ وَ لاَ تَكِيدُونَ، وَ تُنْتَقَصُ أَطْرَافُكُمْ فَلاَ تَمْتَعِضُونَ، لاَ يُنَامُ عَنْكُمْ وَ أَنْتُمْ فِي غَفْلَةٍ سَاهُونَ، غُلِبَ وَ اَللَّهِ اَلْمُتَخَاذِلُونَ:
لحظه به لحظه بر علیه شما نقشه کشیده میشود اما شما نقشهای برای دشمن ندارید، [منافع فراسرزمینیتان در] اطرافتان تکه تکه میشود اما شما ذرهای احساس درد و خشم و غیرت ندارید، دشمنتان همیشه بیدار است و لحظهای از برنامهریزی بر علیه شما دست نمیکشد اما شما در غفلت و بیخیالی فرورفتهاید، به خدا قسم کسانی که پشت یکدیگر را خالی میکنند، شکست خواهند خورد»!
کلیدواژهی «#المتخاذلون» از یک بیماری سیاسیـاجتماعی بزرگ حکایت میکند که ....
#با_معارف_نهج البلاغه 264
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تربیت جامعه؛ وظیفه حاکمیت است یا...؟
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🟣کلمه «فلان» در خطبه شقشقیه از کجا پیدا شده؟
دراغلبِ نسخههای متقدم شیعی، فقره اولِ خطبه شقشقیه به این شکل ثبت شده است: «اما والله لقد تقمصها ابن ابیقحافه و ...». (ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص: 240، شیخ مفید، الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة، ص: 26، مفید، ارشاد، ج 1 ص 287، امالی شیخ طوسی، ص: 372، احتجاج طبرسی، ج 1 ص: 191)
در آثار صدوق ره به جای «ابن ابیقحافه»، کلمه «اخوتیم» به کار رفته است (معانی الاخبار، ص: 361 و علل الشرائع ج 1 ص: 150).
تعبیر «ابن ابیقحافه» یا تعبیر «اخوتیم» هر دو به روشنی بر خلیفه اول، دلالت میکند.
📖یکی از رسمهای کاتبان و نسخهنگاران قرون متقدم اسلامی، این بود که وقتی از کسی بدشان میآمد و میدیدند اسم او در متون آمده، اگر قرینه کافی در متن وجود داشت، از باب مذمت، اسمش را حذف میکردند و به جای اسمش کلمه «فلان» را مینوشتند. ظاهرا کاتبان اموی که دل خوشی از مالک اشتر نداشتند، وقتی میخواستند نامه امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر را کتابت کنند به قصد مذمت مالک، کلمه «فلاناً» را به جای نام او که در صدر نامه به کار رفته، قرار میدادند. (ابن ابی الحدید شرح نامه 62).
📚ابن ابی الحدید معتقد است که در اصلِ خطبه شقشقیه، همین کلمه «ابن ابی قحافه» به کار رفته بوده ولی در قرون متقدم، برای مذمت خلیفه اول کلمه «فلانا» به جای اسم او قرار گرفته است! .(شرح ابن ابی الحدید ج 17 ص: 152)
در سالهای اخیر، شیخ محمد عبده و صبحی صالح که گرایش سنی دارند، به همان نسخهی «فلان» علاقه نشان میدهند اما نه از باب مذمت بلکه از باب اخفاء و کتمان حتی الامکان!
#اختلاف_نسخه
#نسخه_بدل
#نسخه
#با_معارف_نهج البلاغه 265
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣رفق و مدارا در امر به معروف و نهی از منکر
فَلَعَنَ اللَّهُ السُّفَهَاءَ لِرُكُوبِ الْمَعَاصِي وَ الْحُلَمَاءَ لِتَرْكِ التَّنَاهِي. خطبه 192
از کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه قاصعه به دست میآید که ارتکاب منکر، کار سفیهان است و نهی از منکر، تکلیف حلیمان (عاقلان بردبار) است. حلم (عقل و بردباری) معنایی دارد که «رفق و مدارا» نیز از لوازمش میباشد.
🔰ابن اخوه، فقیه بزرگ شافعی در کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة، این حکایت را آورده است که مردی بر مأمون وارد شده و او را با قولی غلیظ امر به معروف و نهی از منکر کرد. مأمون در پاسخ او گفت: خداوند کسی را که برتر از تو بود به ارشاد کسی که بدتر از من بود گماشت اما شرط کرد که با او با قولی لیّن سخن کند تا شاید بر او اثر نهد (فَقُولٰا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشىٰ)!
✅ درباره رفق و مدارا در امر به معروف و نهی از منکر، در مرفوعه ابن ابیعمیر، آمده است که آمر به معروف و ناهی از منکر در امر کردنش باید اهل رفق باشد (إِنَّمَا يَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ مَنْ كَانَتْ فِيهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ: عَامِلٌ بِمَا يَأْمُرُ بِهِ تَارِكٌ لِمَا يَنْهَى عَنْهُ، عَادِلٌ فِيمَا يَأْمُر عَادِلٌ فِيمَا يَنْهَى، رَفِيقٌ فِيمَا يَأْمُرُ رَفِيقٌ فِيمَا يَنْهَى).
🗞در منابع عامه نیز آمده است که پیامبر امر به معروف و نهی از منکر را فقط برای کسی میپسندید که در امر و نهی کردن اهل رفق و مدارا باشد، حکیم باشد و آگاه به حرام و حلال باشد (لا يأمر بالمعروف و لا ينهى عن المنكر إلّا رفيق فيما يأمر به، رفيق فيما ينهى عنه، حكيم فيما يأمر به، حكيم فيما ينهى عنه، فقيه فيما يأمر به، فقيه فيما ينهى عنه.)
📗 روایت معتبر دیگری نیز درباره رفق و مدارا در مقام امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد که بزرگان آن را بر «امر به مندوبات» حمل کرده اند (وسائل ج 16 ص 159)
📎فقیهان بزرگوار امامیه هرچند رفق و مدارا را در همهی امور مستحب میدانند (مهذب الأحكام سبزواري، ج4، ص: 97 و وسائل الشيعة، ج15، ص: 269 و ...) و درباره برخی امور مانند رفتار با اسیران و اجیران و کارگران نیز مؤکدا استحباب رفق را بررسی فرمودهاند (مستدرک الوسائل ج 11 ص 78 و وسائل ج 19 ص 62) اما حکم شرعی رفق در مقام امر به معروف و نهی از منکر را از منظر فقهی بررسی نفرمودهاند.
#با_معارف_نهج البلاغه 266
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#آشنایی_با_خطبه 23
1️⃣اهمیت خطبه
مشخص کردن رابطه فقیر و غنی نسبت به یکدیگر.
2️⃣مضامین خطبه
این خطبه در منابع دیگری مانند کافی و الغارات و ... به صورت کامل نقل شده است. در آن منابع، جملات آغازین این خطبه ترغیب به امر به معروف و نهی از منکر است و حضرت امیر علیه السلام توضیح میدهند که امر به معروف و نهی از منکر موجب کاهش رزق و روزی کسی نمیشود (وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْق...) در ادامه این فقره و برای اینکه مخاطبان خود را قانع کنند که امر به معروف و نهی از منکر تاثیری بر کاهش روزی ندارد، منشأ روزی را اراده الاهی معرفی کرده و فرموده اند که روزی مانند قطرات باران نازل میشود. سید در نهج البلاغه مقدمهی مربوط به امر به معروف و نهی از منکر را حذف کرده و خطبه را از آسمانی بودن رزق و روزی شروع کرده است.
در هر حال، بر اساس نسخه نهج البلاغه، این خطبه مشتمل بر ترغیب فقرا به زهد و تشویق اغنیاء به مهربانی نسبت به فقرا است.
مضامین خطبه عبارتاند از:
1. مقدرات الهی همچون قطرات باران بر مردم نازل می شود.
2. بهرهمندی دیگران از مواهب دنیوی نباید سبب گرفتاری ما در رذایلی چون حسادت، کینه و امثال آن گردد.
3. مسلمانی که از پَستی دوری کند همانند مسابقه دهندهای است که در همان دور اول منتظر پیروزی است.
4. مسلمانی که از خیانت دوری کند منتظر یکی از دو نیکی است: پاداش اخروی یا رزق دنیوی.
5. مال و فرزند، کشت دنیاست و عمل صالح کشت آخرت است.
6. کسی که برای غیر خدا کار کند، خداوند وی را به او واگذار کند.
7. هیچ فرد متمکنی از قوم و عشیره خود بی نیاز نیست.
8. نباید از بستگان نیازمند خود رویگردان شد چرا که با این کار، کمک و حمایت آنان (در روزهای سختی) را از دست خواهد داد.
9. دعا برای رسیدن به مقامات و منازل شهیدان و انبیاء.(نَسْأَلُ اَللَّهَ مَنَازِلَ اَلشُّهَدَاءِ وَ مُعَايَشَةَ اَلسُّعَدَاءِ وَ مُرَافَقَةَ اَلْأَنْبِيَاءِ)
3️⃣لطایف خطبه
تأکید بر نقش مقدرات الهی در تعیین مقدار روزی افراد از یک سو که توجه به این مطلب در ایجاد آرامش روحی روانی فرد فقیر موثر است (ُ فَإِنَّ الْأَمْرَ يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ كَقَطَرَاتِ الْمَطَرِ إِلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا قُسِمَ لَهَا مِنْ زِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ).
و تاکید بر نقش تلاش و کوشش در کسب روزی از سوی دیگر که توجه بدان مانع تنبلی و فقر ناشی از کم کاری می شود (إِنَّ الْمَالَ وَ الْبَنِينَ حَرْثُ الدُّنْيَا وَ الْعَمَلَ الصَّالِحَ حَرْثُ الْآخِرَةِ).
4⃣مصادر خطبه
الکافی، ج2، ص294؛ الغارات، العقد الفرید، ج2، ص366؛ کتاب صفین، ص10؛ کنز العمال، ج8، ص225 و ...
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✍️استاد علی رحیمی ؛ حوزه علمیه شیراز
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🟣 عدل علوی و رعایت احترام رعایای از پیش تحقیر شده
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ دَهَاقِينَ أَهْلِ بَلَدِكَ شَكَوْا مِنْكَ غِلْظَةً وَ قَسْوَةً وَ اِحْتِقَاراً وَ جَفْوَةً...: آگاه باش که سران و رؤسای سرزمین تو از خشونت، سنگدلی، رفتار تحقیرآمیز و ستمکارانه تو شکایت کردهاند ....
1️⃣ایرانیان در عصر خلیفه دوم، به شدت تحقیر شده بودند. آنان با کلماتی مانند «مجوس»، «عجم» و ... که در فرهنگ عربها معنای تحقیرآمیزی داشت، یاد میشدند! اجازه ازدواج با دختران عرب را نداشتند و ...! در روزگار عثمان به این تحقیرهای فرهنگی و اجتماعی، ظلم اقتصادی مأموران مالیاتی عثمان نیز اضافه شد! (ابن ابیالحدید 20/245).
✅امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی به قدرت رسید، افزون بر دستوالعملهای عامّی که به مأموران جمعآوری مالیات داد (مانند نامه 26) در نامهای ویژه به فرماندار فارس نوشت: «اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَيْفَ فَإِنَّ الْعَسْفَ يَعُودُ بِالْجَلَاءِ وَ الْحَيْفَ يَدْعُو إِلَى السَّيْف: عدالت را به كار بند و از ستم و بيداد حذر كن زيرا ستم رعيت را آواره مى كند و بيدادگرى، به شمشير میکشاندشان».
2️⃣وقتی خورشید عدالت علوی تابیدن گرفت، حتی کافران ذمی که امیدی که به اجرای عدالت یافته بودند، از والی خود به امیرالمؤمنین علیه السلام شکایت کردند. امیرالمؤمنین به شکایت آنان رسیدگی فرمودند و نامهی توبیخآمیزی به آن والی خاطی نوشتند. در آن نامه، به جای آنکه کافران ذمی شکایت کننده را با کلمات تحقیرآمیزی چون «اعاجم» یا ... (که در زمان خلفا رایج بود) یاد کند، از آنان با کلمهی محترمانهی «دهاقین اهل بلدک» یاد کردند تا به بدنه مدیریتی حاکمیت بفهمانند که رعایای حکومت علی را، حتی اگر اهل ذمه باشند، نباید با تعابیر گزنده یاد کرد!
#با_معارف_نهج البلاغه 267
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🟣چرا بنیامیه با آن همه حدیثی که جعل کرد، نتوانست فضائل علی را محو کند؟
وَلَوْ لاَ مَا نَهَى اللهُ عَنْهُ مِنْ تَزْكِيَةِ الْمَرْءِ نَفْسَهُ، لَذَكَرَ ذَاكِرٌ فَضَائِلَ جَمَّةً، تَعْرِفُهَا قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ، وَلاَ تَمُجُّهَا آذَانُ السَّامِعِينَ
اگر خداوند خودستایی را نهى نمىفرمود، فضائل فراوانى را برمىشمردم، که دلهاى آگاه مؤمنان آن را میشناسد و گوشهاى شنوندگان با آن آشناست.
ابنابی الحدید پس از ارائه گزارشی درباره حجم گسترده احادیث جعلی در مذمت علی بن ابیطالب و تلاش همهجانبه بنیامیه برای فراموش شدن فضائل علی علیه السلام، این سخن را از ابوجعفر نقیب نقل کرده است:
🖌«سرّی از اسرار خداوند در وجود علی به ودیعت نهاده شده بود. سرّی که خداوند خودش آن را به هر کسی که میخواست فهماند. اگر چنین نبود، هیچ کس فضیلتی از فضائل علی را نمیدانست و تا کنون هیچ کدام از مناقب علی شناخته نشده بود. چون وقتی رئیس قبیلهای بر یکی از اهالی قبیلهاش خشم بگیرد و همه اهل قبیله را از ذکر نیکیهای او بازدارد به تدریج شعله یاد او خاموش و اسم او فراموش خواهد شد.»
پ ن:
📗متن عربی ابن ابی الحدید: و لو لا أن لله تعالى فی هذا الرجل سرا یعلّمه من یعلّمه لم یرو فی فضله حدیث و لا عُرِفَت له منقبة أ لا ترى أن رئیس قریة لو سخط على واحد من أهلها و منع الناس أن یذکروه بخیر و صلاح لخمل ذکره و نسی اسمه و صار و هو موجود معدوما و هو حی میتا هذه خلاصة ما ذکره شیخنا أبو جعفر رحمه الله تعالى فی هذا المعنى فی کتاب التفضیل.
#با_معارف_نهج البلاغه 268
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵خطبه زینب کبری یا خطبه علی علیه السلام؟
🔹بشیر بن خُزَیم اَسَدی که در بازار کوفه، خودش شاهد سخنرانی کوتاه و کوبنده حضرت زینب سلام الله علیها بوده، میگوید📢:
🌺 به خدا قسم زنی که در عین حیا شیواتر از او سخن بگوید ندیدهام، اصلا گویا از زبان علی علیه السلام سخن میگفت. (كَأنَّها تَفَرَّعُ مِنْ لِسانِ أميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ أبِي طالِبٍ علیه السّلام)
💥 وقتی به مردم کوفه فرمود: ساکت شوید (اُسکُتوا)، بیانش چنان اثرگذار بود که همهی جَرَسها از صدا افتاد! حتی صدای نفسهای مردم هم دیگر شنیده نمیشد! سپس فرمود: ای اهل کوفه، ای اهل نیرنگ، ای اهل بیوفایی ...
📎 بشیر بن خزیم پس از نقل خطبه حضرت #زینب علیها السلام میگوید: به خدا مردم حیرتزده دست به دهان گرفته و میگریستند!
پیرمردی که در کنار من ایستاده بود، آن قدر گریسته بود که ریشهایش خیس شده بود و زیر لب میگفت: والدینم به فدای شما باد که پیرانتان سرآمد پیران، جوانانتان سرآمد جوانان، زنانتان سرآمد زنان و نسلتان سرآمد نسلها است نه به ذلت میافتید و نه شکست میخورید (لا يُخْزَى وَ لا يُبْزَى)! (لهوف ص 146 تا 148)
↩️این بانو حتی وقتی در دست دشمن به ظاهر اسیر بود، چنان کوبنده سخن گفت که شاهدان عینی هم اقرار کردند نه به ذلت افتاده و نه شکست خورده است!
🌹ما به این بانو افتخار می کنیم🌹
#مناسبتی، شماره 40
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
نظریه حکمرانی خوب (mp3cut.net) (1).mp3
1.64M
آیا میتوان نظریاتی مانند «نظریه حکمرانی خوب» را که در پارادایم دانشی غرب شکل گرفتهاند، بر نهج البلاغه تطبیق/تحمیل کرد؟
استاد محسن مهاجرنیا در بخشی از نشست علمی اخیرشان به این سوال پاسخ میدهند.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰دوگانه «مصلحت - عدالت» در حکمرانی امیرالمؤمنین علیه السلام دوگانه نادرستی است.
🟪پس حقیقت چیست؟
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🟣«معجزه رهبری علی ع» از دیدگاه متکلمان معتزلی
📖ابن ابی الحدید در شرح خطبه 96 نوشته است:
علی ع یک صبر باشکوه، یک تأنّی و آرامش شگفتآور و یک توفیق چشمگیر و آشکار داشت. متکلمان ما به همین ویژگیهای او استناد میکنند تا حسن سیاست و درستی تدابیر حکمرانی او را اثبات کنند؛ چه هر حاکمی که به چنین رعیت غیریکدست و آشفته و چنین لشکر نافرمان و سرکشی گرفتار شود ولی بازهم بتواند با همین لشکر نافرمان و همین رعیت غیریکدست، کمر دشمنان خود را بشکند و دشمنان خود را شکست دهد، بیگمان هیچ کس نمیتواند در حسن سیاست و صحت تدبیر به گردپای او برسد و هیچ احدی توانایی او را ندارد.
✅ یکی از متکلمان بزرگ ما بر آن است که سیاست علی اگر منصفانه مورد تأمل قرار بگیرد و نسبت به شرایطی که آن حضرت در آن گرفتار بود سنجیده شود، یکی از معجزات علی علیه السلام شمرده خواهد شد چرا که یاران او دو گروه بودند: یک گروهشان عثمان را شهیدی مظلوم و بیگناه میدانستند و هنوز به او گرایش داشتند و از دشمنانش بیزار بودند و گروه دیگر، که اکثر نظامیان را تشکیل میدادند، بر آن بودند که عثمان به سبب خطاهای خودش کشته شد و برخی آنها صریحا عثمان را کافر میدانستند! اما عجیب این بود که هر یک از این دو گروه (چه طرفداران عثمان و چه تکفیرکنندگان او) علی علیه السلام را موافقِ عقیدهی خودش میپنداشت.
📎ابن ابیالحدید در ادامه، برخی از جملات بلاغی امیرالمؤمنین علیه السلام را درباره ماجرای قتل عثمان ذکر میکند و توضیح میدهد که چینش و آرایش واژگانی این جملهها به گونهای بود که عثمانیها آن را موافق با دیدگاه خودشان تفسیر میکردند و مخالفان عثمان نیز آن را مطابق با دیدگاه خودشان میدانستند! او در نهایت مینویسد که حتی تا روز شهادت علی هر گروه گمان میکرد که علی با دیدگاه خودش همدل است! (ابن ابی الحدید۷/ ۷۲ و ۷۳)
#با_شیفتگان_نهج البلاغه69
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣شجاعت بینظیر مالک اشتر از منظر ابن ابیالحدید
«أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اَللَّهِ لاَ يَنَامُ أَيَّامَ اَلْخَوْفِ وَ لاَ يَنْكُلُ عَنِ اَلْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ اَلرَّوْعِ أَشَدَّ عَلَى اَلْفُجَّارِ مِنْ حَرِيقِ اَلنَّارِ وَ هُوَ مَالِكُ اِبْنُ اَلْحَارِثِ أَخُو مَذْحِج: به سوی شما فرستادم بندهای از بندگان خدا را که در روزهای بیم و هراس نمیخوابد و در لحظات ترسناک، از رویارویی با دشمن شانه خالی نمیکند در حالیکه در برابر فاجران از آتش هم سوزانتر است. او مالک بن حارث است». (نامه به مردم مصر؛ نامه 39 نهج البلاغة)
✍️ابن ابیالحدید درباره مالک اشتر نوشته است:
حبذا بر آن مادری که اشتر را به دنیا آورد! اگر انسانی قسم بخورد که "شجاعتر از مالک در میان عرب و عجم آفریده نشده به جز استادش علی بن ابی طالب علیه السلام"، به نظر من گناه نکرده است! چه خوش گفت گویندهای که در وصف مالک گفت: "چه میشود گفت درباره مردی که زندهبودنش پشت شامیان را شکست و کشته شدنش پشت عراقیان را. امیرالمؤمنین در وصف او به درستی فرمود: مالک برای من همان کسی بود که من برای پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم بودم.
پ ن:
↩️« لله أمٌ قامت عن الأشتر؛ لو أن إنسانا يقسم أن الله تعالى لم يخلق في العرب ولا في العجم أشجع منه إلا أستاذه علي بن أبي طالب عليه السلام، لما خشيت عليه الإثم. ولله در القائل وقد سئل عن الأشتر: ما أقول في رجل هزمت حياته أهل الشام وقد هزم موته أهل العراق. وبحق ما قال فيه أمير المؤمنين عليه السلام: كان الأشتر لي كما كنت لرسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
#با_معارف_نهج البلاغه 269
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🟣نحوه وفات انبیای الاهی در بیان امیرالمؤمنین علیهم السلام
«ثُمَّ اِخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه وآله لِقَاءَهُ وَ رَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَكْرَمَهُ عَنْ دَارِ اَلدُّنْيَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مُقَارَنَةِ اَلْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً صلى الله عليه وآله: سپس ديدار خود را براى محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم برگزيد، و آنچه نزد خود داشت براى او پسنديد و او را با جدا كردنش از دنيا گرامى داشت، و به جاى دمساز بودن با ناگوارى ها و سختىها در بهشت برين جايش داد، پس جان او را با اكرام گرفت و نزد خود برد، درود خدا بر او و بر خاندانش باد» (ترجمه شیروانی).
⭕️برای وفات رسول الله صلی الله علیه و آله از کلمهی «اکرمه عن دار الدنیا» بهره جسته است. در این جمله، کلمهی «اکرم» با حرف جارهی «عن» که به معنای مجاوزت است، متعدی شده است. با توجه به اینکه کلمهی «اکرم» خودش با این حرف متعدی نمیشود، از این رو باید در این کلمه معنای کلمهی دومی که بتواند با حرفِ «عن» ارتباط معنایی برقرار کند، اِشراب شده باشد(تضمین نحوی). بنابراین کلمهی «اکرمه عن دار الدنیا» بدین معنا است: «اکرمه مجاوزا ایاه عن الدنیا: خداوند او را به چنان مرتبهای از بزرگی رساند که از دنیا به آخرت عبور بکند».
⬅️در این عبارت، دو معنا وجود دارد: اکرام رسول الله و مجاوزت او از دنیا. وجود دو معنا در یک کلمه، دو احتمال معنایی پدید میآورد: احتمال اول آنکه خداوند او را به درجهای از بزرگی رسانده که این دنیا دیگر گنجایش چنین مرتبهای از بزرگی را ندارد و بناچار باید از دنیا به سوی آخرت بگذرد و احتمال دوم آنکه اجل مسمای رسول الله فرا رسیده و باید از این دنیا به سرای ابدی میرفت اما هنگام رفتن خداوند او را به بزرگی و کرامت نیز رسانده است. فرق این دو احتمال، در این است که طبق احتمال اول، آنچه موجب عبور رسول الله از این جهان شده، پر شدن پیمانه عمر (رسیدن به اجل مسمی) نیست بلکه رسیدن به یک کمال و کرامت خدادادی است که آن کرامت خدادادی با ماندن در تنگنای این جهان منافات داشته است اما طبق احتمال دوم آنچه موجب کوچ رسول الله از این جهان شده، سر رسیدن اجل مسما است.
❓اینک جای این پرسش است که جمله «اکرمه عن دار الدنیا» کدام یک از دو معنای فوق را میرساند؟ روشن است که معنای مرادْ احتمال اول است چرا که ذکر صریح کلمهی «اکرم» در کنار عدم ذکر صریح کلمهی «مجاوزاً»، نشانهی این است که اکرامْ معنای مرکزی و اصلی و مجاوزتْ معنای پیرامونی و فرعی است.
🧷برای تشبیه معقول به محسوس، میتوان مرگ (گذر انسان از دنیا به سوی آخرت) را به خروج کرم ابریشم از پیله تشبیه کرد. کرمهای ابریشم وقتی به پایان ایام پیلهنشینی میرسند اگر به کمال لازم برای پروانه شدن نرسیده باشند، تلف میشوند اما اگر به کمال لازم رسیده باشند، با تبدیل شدن به پروانه، رها میشوند. انسانها نیز در این دنیا به دو دسته تقسیم میشوند: برخی از آنها به کرامت کافی دست مییابند و به سبب آن کرامت، دیگر نمیتوانند در تُنگ تَنگ دنیا بمانند و باید عبور کنند و به جهان دیگری برسند که گنجایش این کرامت را داشته باشد؛ این گروه مانند همان کرمهای ابریشم هستند که پروانه شدهاند و باید به جهان پروانهها بروند. برخی دیگر به کرامت لازم نمیرسند اما دیگر فرصتی برای ماندن در پیله هم ندارند. برای همین باید با تلف شدن از پیله خارج شوند.
↩️این بیان، نشانه درک والایی است که امیرالمؤمنین علیه السلام از نحوه وفات رسول الله صلی الله علیه و آله دارد. این درک والا درک بسیار عمیق و بیانناپذیری است اماهنر امیرالمؤمنین علیه السلام آن است که با تسلط بر زبان و زوایای پیداو پنهان آن، همین معنای بیانناپذیر را بیانپذیر میکند. انس با #بازیباییهای_نهج البلاغه نشان میدهد که این زیباییها بیش از آنکه در گرو #زیبایی زبانی نهج باشد، در گرو اندیشه بینظیر و عمیقی است که با سهولت و انسجام در سادهترین بیانها ارائه میشود.
#با_معارف_نهج البلاغه270
#بازیباییهای_نهج، شماره70
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🟣ابن ابی الحدید و روش سبک شناختی ذوقی در اثبات اعتبار نهج البلاغه
یکی از خطبههایی که از دیرباز مورد تردید شیفتگان مدرسه خلافت بوده، خطبه شقشقیه است که صریحترین خطبه نهج البلاغه در نقد خلفا است. شیفتگان مدرسه خلافت به شکلهای گوناگونی به تشکیک در اصالت این خطبه پرداختهاند. یکی از راههای طرفداران اصالت نهج البلاغه، در دفاع از خطبه شقشیقه روش متنمحور است که میکوشد اصالت خطبه را از طریق دقتهای متنی اثبات کند.
ابن ابیالحدید در شرح خطبه 184 نهج البلاغه، در دفاع از اصالت نهج البلاغه به روش سبکشناسی ذوقی عمل کرده و نوشته است:
✍️نهج البلاغه اگر جعلی باشد یا همهاش جعلی است یا بخشی از آن. احتمال اول که بدیهی البطلان است چون بخشهایی از نهج البلاغه با تواتر قطعی از مورخان و محدثانی که بسیاری از آنها شیعه نبودند و انگیزهای برای جعل هم نداشتهاند، به دستمان رسیده و این تواتر اصلا قابل انکار نیست.
اما احتمال دوم نیز باطل است چون کسی که انس با کلام بلیغ و خطابه داشته باشد اندکی از علم بیان را اندوخته باشد و ذوق کوچکی در بلاغت و سبک کلام به دست آورده باشد، بیتردید فرق بین کلام غیرفصیح و فصیح، کلام فصیح و افصح و بین کلام جعلی و ساختگی را میفهمد. چنین کسی اگر به یک جزوهای دسترسی یابد که مشتمل بر کلام جماعتی از خطیبان یا دو خطیب باشد به راحتی باید بفهمد که این مجموعه از خطیب واحدی نیست و بتواند فرق بین دو سبک و دو خطیب را بفهمد.
اصلا مگر نمیبینید که ما با شناختی که از سبک شعر داریم، وقتی دیوان ابیتمام را ورق میزنیم اگر در میان اشعار او به قصیدهای از شاعری دیگر برسیم، با ذوق سبکشناسیمان به راحتی میفهمیم که سبک این قصیده، واژهگزینی آن و نفَس آن از سنخ قصاید ابیتمام نیست؟ اصلا نمیدانید که شعرشناسان با همین روش، شعرهای واقعی ابیتمام را از شعرهای جعلی منسوب به او تفکیک کرده و از دیوان او حذف کردهاند؟ چنانکه در دیوان ابینواس نیز اشعاری بوده که از سنخ واژهها و سبک ابینواس نبود و شعرشناسان متبحر آن را از دیوان ابینواس حذف کردند؟ همچنین نسبت به دیگر شاعران نیز چنین رویهای رایج است. تنها راهی که در این حذف و تأیید پیموده میشود همان سبکشناسی ذوقی است.
حال اگر در نهج البلاغه تأمل کنی، در مییابی که همه این سخنان یک آبشخور واحد، نفس واحد، سبک و اسلوب واحد و اصلا مانند یک پیکر بسیط یکنواخت است که هیچ جای آن با هیچ جای دیگرش اندک تفاوتی ندارد. درست مانند قرآن است که اولش مانند وسطش و وسطش مانند آخرش همگی بر یک سبک زبانی نضج یافته است و نظم و سبک و الفاظ همه سورهها و همهی آیههایش مانند هم است.
با این برهان واضح گمراهی هرکسی که گمان میکند این کتاب یا بخشی از این کتاب جعلی است، روشن شد. (شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج10، ص: 128)
ادامه دارد در اینجا
#با_معارف_نهج البلاغه۲۷۱
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
با نهج البلاغه
بسم الله 🔵شهرت خطبه شقشقیه بر اساس تحقیق ابن میثم بحرانی (ج 1، ص 252)، صدور خطبه شقشقیه از امام ع
☝️☝️☝️اعتبار خطبه شقشقیه را در اینجا نیز میتوانید، ببینید.👆
بسم الله
یکی از بزرگواران پیام داده و بعد از ابراز محبت پرسیده است که:
آیا این جمله از امیرالمومنین در نهج البلاغه است که «ای مالک اگر شب کسی در گناه دیدی فردا به چشم گنهکار به نگاه نکن شاید توبه کرده و تو خبر نداری .»
✍️در پاسخ به ایشان عرض کردم:
در نامه معروف امیرالمؤمنین به مالک اشتر، چنین مضمونی دیده نشد اما در خطبه 140 نهج البلاغه (تصویر بالا) از باب اخلاق فردی چنین مضمونی به کار رفته است ولی در این خطبه هم خطاب امیرالمؤمنین علیه السلام، به مالک اشتر نیست و سیاق خطبه هیچ ربطی به اخلاق حاکمان ندارد مگر اینکه با وجود شرایط لازم و کافی تنقیح مناط یا الغای خصوصیت شود و حکم از اخلاق فردی به اخلاق حاکمیتی تسری یابد.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe